تاریخ انتشار
يکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۶
کد مطلب : ۴۲۶۸۹۰
نقد و بررسی ادعای ولادیمیر پوتین
آیا چین و آلمان موقعیت آمریکا را تهدید میکنند؟ / چرا آنها که از ترامپ متنفرند، همچنان او را دنبال میکنند؟
۰
کبنا ؛
آیا ادعای پوتین درست است؟ ایالات متحده امریکا روبه افول است؟
همچنین "سارا لانگ وِل" از مقامهای حزب جمهوریخواه آمریکا در مقالهای برای "پایگاه خبری آتلانتیک" به ذکر دلایلِ ادامه حمایت برخی طرفداران ترامپ از وی پرداخته و به طور کلی از موقعیت نه چندان مطلوب او در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا اشاره میکند. وی در این رابطه میگوید:
«بر اساس آخرین نظرسنجیهای انتخاباتی در آمریکا، دونالد ترامپ رئیس جمهور کنونی آمریکا، حدودا ۱۰ درصد از نظر اقبال عمومی و محبوبیت در میان آمریکایی ها، از موقعیت ضعیف تری در قیاس با جو بایدن، نامزد دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا برخوردار است. اینطور به نظر میرسد که ترامپ در حال شکست خوردن از جو بایدن معاون اسبق ریاست جمهوری آمریکا در دوره باراک اوباما است. این مساله، در دلِ خود، حاکی از رخ دادنِ یک اتفاق شگفت انگیز و تاریخی نیز است: در فضای سیاسی چند قطبی ایالات آمریکا در برهه کنونی، بسیاری از رای دهندگان آمریکایی نظر خود را مورد ترامپ تغییر داده اند».
نکته شگفت انگیز دیگر این است که: اکثریت افرادی که در سال ۲۰۱۶ به نفع ترامپ رای داده اند، در شرایط فعلی، علی رغم مدیریت بد ترامپ در بحث شیوع ویروس کرونا در آمریکا، بحران اقتصادی فراگیر در این کشور، بحران تنشهای نژادی اخیر در آمریکا، و ضعفهای فاحش ترامپ در مناظره با جو بایدن، قصد دارند تا بار دیگر به ترامپ رای دهند و وی را برای بار دوم رئیس جمهور آمریکا کنند.
در این نقطه باید این سوال را مطرح کرد: چه عامل یا عواملی، یک رای دهنده آمریکایی را که در سال ۲۰۱۶ به نفع ترامپ رای داده قانع خواهد ساخت تا در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، به نفع جو بایدن رای دهد؟ از طرفی، باید این سوال را مطرح ساخت که چه عواملی موجب میشوند تا یک رای دهنده آمریکایی که افتضاحات ریاست جمهوری ترامپ را درک کرده، بار دیگر در صدد باشد تا به وی رای دهد و او را رئیس جمهور آمریکا کند؟
در سادهترین حالت باید گفت آنهایی که دست از حمایت ترامپ بر داشته و میدارند، اینکار را به این دلیل انجام میدهند، زیرا اصلیترین مقصرِ شرایط بحرانی کنونی در آمریکا را رئیس جمهور این کشور یعنی دونالد ترامپ میدانند. آنهایی که همچنان به طرفداری از ترامپ ادامه میدهند، علی رغم نارضایتیهای شخصی که نسبت به وی ابراز میکنند، عمیقا تحت تاثیر تمسخر و تحقیرهایی هستند که مخالفان ترامپ علیه او و آنها ابراز میکنند.
از سال ۲۰۱۸، من حدودا ۵۰ گروه آماری را که پیشتر به ترامپ رای داده اند و اکنون معتقدند که ترامپ عملکرد به شدت بد و یا تا حدودی بد داشته را مطالعه کرده ام تا بفهمم استراتژی مطلوب انتخاباتی برای حزب متبوع من (حزب جمهوریخواه) چیست؟ در سال ۲۰۲۰، من به طور خاص بر زنان سفیدپوست در ایالتهای کلیدی آمریکا تمرکز کردم. همانهایی که کمترین نمره در بحث عملکرد را به دونالد ترامپ داده اند.
این زنان به طور کلی از ترامپ متنفرند. زمانیکه من از آنها پرسیدم که چرا معتقدند که دونالد ترامپ عملکرد بدی دارد، آنها به ندرت حاضر بودند دیدگاه خود را تغییر دهند. آنها میگفتند، زیرا وی خودشیفته، قلدور، نژاد پرست، غیرحرفهای و شرم آور است. آنها از هرج و مرج، توئیتهای مسخره، تندروی، و نفاق افکنیهای وی در جامعه آمریکا خسته شده اند. آنها اکنون بر این باورند که ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶، فقط و فقط نمایش بازی کرده و آنها را فریب داده است.
هرکسی که مطالعات و یافتههای من را در مورد این دسته از زنان مشاهده کند، اینگونه تصور خواهد کرد که تقریبا هیچ کدام از آنها بار دیگر به ترامپ رای نخواهند داد. با این حال، وقتی من از آنها پرسیدم که به چه کسی در انتخابات ماه نوامبر سال جاری میلادی رای خواهند داد؟ نتیجه تا حدی عجیب به نظر میرسید. برخی گفتند به ترامپ رای میدهند و برخی دیگر نیز از تمایل خود به جو بایدن خبر دادند. شمار زیادی نیز هنوز در مورد اینکه باید بار دیگر به ترامپ رای دهند یا خیر، مردد بودند.
برخی از زنان مذکور که گفته اند به بایدن رای میدهند، به طور خاص اعلام کرده اند که از رای دادن خود در سال ۲۰۱۶ به نفع دونالد ترامپ بلافاصله پشیمان شده اند. حتی یکی از آنها به من گفت که حاضر است به یک سگ رای دهد، اما به دونالدترامپ رایی ندهد. برخی زنان به طور خاص تاکید کردند که اگر شناخت کنونی را از ترامپ داشتند، محال بود در سال ۲۰۱۶ به وی رای دهند و قطعا در آن سال، به رقیب ترامپ یعنی هیلاری کلینتون رای میدادند.
در جریان مطالعاتی که من انجام دادم، به این نکته رسیدم که گروههایی از زنان که همچنان از ترامپ حمایت میکنند، اینکار را به این دلیل انجام نمیدهند که وی انسانی شایسته است. آنها چنین کاری را انجام میدهند، زیرا از دموکرات و نظر کارشناسان و متخصصان امر بیزارند و دوست ندارند شاهد تحقیرها و انتقادات آنها از خود باشند. در واقع، آنها گرفتار نوعی لجاجت شده اند.
با این همه، پاندمی ویروس کرونا، تغییرات عظیم و شگرفی را در الگوی تغییر حمایتها از ترامپ به سوی جو بایدن ایجاد کرده است. قبل از اپیدمی ویروس کرونا در آمریکا، وقتی از طرفداران ترامپ پرسیدم که اوضاع در آمریکا چگونه پیش میرود؟ آنها عمدتا دو نوع جواب را به من میدادند. آنها فکر میکردند که وضعیت اقتصادی آمریکا به مراتب بهتر شده و معتقد بودند که ترامپ به اندازه کافی به دلیل شکوفایی اقتصادی که آمریکا تجربه میکند، مورد تقدیر و ستایش قرار نگرفته است.
آنها همچنین تاکید داشتند که حال و هوای آمریکا، تاریک و پر از انشقاق و تفرقه است. آنها برای توصیف این وضعیت و آینده آمریکا، از لفظ "بشکه باروت" استفاده میکردند و معتقد بودند که آمریکا در آستانه یک "انفجار بزرگ" است. آنها بر این باور بودند که رفتارها و اقدامات بی ملاحظه و غیرمحتاطانه رئیس جمهور ترامپ، تبعات بسیار وخیمی را برای این کشور به بار خواهد آورد.
در ارزیابیهایی که من در شش ماه گذشته در مورد گروههای مورد مطالعه خود انجام داده ام، اغلب شرکت کنندگان، هیچ نیازی ندیده اند که حسی دوگانه و یا پاسخهایی دوگانه را در مورد ترامپ و وضعیت وی در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا به من نشان دهند. متداولترین پاسخ این بوده که ترامپ باید عمیقا در نمایشهای مسخره خود تجدید نظر کند. دردهای عمیق شخصی، در نوع پاسخ زنانِ مذکور کاملا موثر بوده است. آنها گفته اند که عمیقا به دلیل حمایت از ترامپ، آزار و آسیب دیده اند. برخی از آنها تاکید کرده اند نملایشهای ترامپ مبنی بر عدم استفاده از ماسک و اظهارنظرهای نژادپرستانه وی، کاملا بر زندگی آنها تاثیر منفی گذاشته است. برخی به اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا در پی قتل جرج فلوید اشاره کرده اند و موضع ترامپ در اینباره و سرکوب معترضان را عمیقا زیر سوال برده اند.
در مواقعی، من در جریان مطالعاتم از شرکت کنندگان درخواست میکردم که اگر نظرشان تغییر کرده به من اطلاع دهند. در نوامبر ۲۰۱۹، یک زن از پنسیلوانیا به من گفت که من ترجیح میدهم بار دیگر به ترامپ رای دهم. زیرا کنار آمدن با فاجعهای نظیر ترامپ که همه او را میشناسیم بهتر از رویارو شدن با فاجعهای است که همگان هیچ شناختی از او نداریم. در ماه آگوست، این زن گفت که به جو بایدن رای خواهد داد، زیرا ترامپ در ماجرای مرگ جرج فلوید، عمیقا کشور را به انشقاق و جدایی انداخته است. در ماه آپریل، یک زن از ویسکانسین گفت که به دموکراتها رای نخواهد داد، زیرا این حزب، بازتابدهنده ارزشهای مطلوب وی نیست. با این حال در ماه آگوست گفت که نمیتواند برای یک دوره چهارساله دیگر به ترامپ رای دهد. وی تاکید کرده که اینکار را انجام نمیدهد، زیرا آینده پسر جوانش برای وی اهمیت دارد.
ترامپ برای تغییر نظر این افراد هیچ کاری انجام نداده است. پس از آنکه من به بررسی نظرات گروههای مطالعاتی خود پس از برگزاری نخستین مناظره ریاست جمهوری آمریکا پرداختم، حتی یک نفر هم که شهروند ایالتهای کلیدی آمریکا باشد نگفت که قصد دارد به ترامپ رای دهند، برعکس، بیش از نیمی از آنها گفتند که اکنون حتما یا به احتمال زیاد، به بایدن رای خواهند داد.
این مساله به خوبی نشان میدهد که چرا جو بایدن در نظرسنجیهای انتخابات آمریکا، از دونالد ترامپ پیشی گرفته است. همین نارضایتیها و مخالفتها با ترامپ است که میتواند بایدن را در جریان انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ به کرسی ریاست جمهوری آمریکا برساند.
* سارا لانگ وِل، وی از اعضای حزب جمهوریخواه و "مدیر اجرایی حاکمیت قانون" در چهارچوب این حزب است.
در رقابتهای انتخابات آمریکا دموکراتها میگویند ترامپ کشور را به قهقرا برده و آمریکا روبه افول گذاشته است، آنها معتقدند ادامه این مسیر برای ایالات متحده بسیار خطرناک است. کار آمریکا به جایی رسیده است که کشورهای روسیه، چین و ایران را متهم به دخالت در انتخابات خود میکند. از طرف دیگر حرکت پر شتاب چین در اقتصاد شرایط را به گونهای پیشبرده است که بسیاری درباره چشم انداز ابرقدتی ایالات متحده شک و تردید دارند.
در همین راستا اخیرا ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه اظهارات مهمی داشته به عقیده او "آمریکا از تغییرات در دنیا مستثنی نیست."
او افزود: «دنیا و نظام جهانی از زمان پایان جنگ جهانی دوم که در آن، اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا و انگلیس بر آلمان نازی پیروز شدند، در حال تغییر است و دوره هیمنه کشورهای بزرگ بر دنیا به سر آمده است و کشوری مانند ایالات متحده آمریکا بعید است که بتواند همچنان از این قضیه مستثنا باشد.»
پوتین معتقد است که چین و آلمان به سمتی میروند که موقعیت آمریکا را تهدید میکند. به گفته او "چین و آلمان هماکنون به سمت قدرت بزرگ بودن از حیث تأثیرات سیاسی و اقتصادی حرکت میکنند و کشورهایی مانند برزیل و آفریقای جنوبی در حال تقویت مواضع خود هستند."
آیا ادعای پوتین درست است؟ ایالات متحده امریکا روبه افول است؟
دکتر علی بیگدلی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل آمریکا و اروپا در این بارهگفت: «ادعای پوتین تا حدودی درست است. در تاریخ معاصر آمریکا بعد از دو اتفاق - پایان جنگ سرد یعی سال ۱۹۹۲ و روی کارآمدن نومحافظه کاران از زمان ریگان دردهه ۸۰ میلادی- آمریکا دچار افول اخلاقی و ضعیف سیستمی شده است. با روی کارآمدن ریگان به عنوان نخستین گزینه نئوکانهای افراطی، آمریکا وارد لاین جدیدی شد که در آن خودمحوری، خودستایی، جهان گریزی، مقررات ستیزی بینالمللی و... مبنای کار این قرار گرفت. بعد از ریگان نوعی خودستایی و غرور بر ارزشهای جامعه آمریکایی حاکم شد که باعث شده آمریکا از چشم دنیا بیافتد. در دوران ترامپ نیز تمام این خصوصیات دیده میشود، در حالی که این وضعیت دیگر برای دنیا قابل قبول نیست.»
این کارشناس مسائل آمریکا معتقد است: "آمریکای امروز دیگر آمریکای دهه پنجاه تا ۷۰ نیست. غیر از رقبایی قدرتمندی که در حال ظهور هستند، ساختار آمریکا هم با مشکل روبهرو است. جامعه آمریکا پر از گسل است و به سرعت تعداد این گسلها افزایش مییابد که هم بین دولت و مردم و هم بین کل مردم نوعی تضاد طبقاتی و فرهنگی ایجاد کرده است. بیشتر تقصیر هم به گردن دو حزب جمهوری خواه و دموکرات است."
او افزود: "البته اینکه گفته میشود آمریکا روبه افول گذاشته معنایش این نیست که مثلا تا ۱۰ سال دیگر کار آمریکا تمام است و فرو میپاشد، این حرف درستی نیست. آمریکا تنها کشوری در جهان است که اگر درهایش را به روی کشورهای دیگر هم ببندد میتواند با بهترین شرایط به حیات خود ادامه دهد. هیچ کشوری در دنیا از جهت اقلیمی و حاصلخیزی، ثروت و... با آمریکا نمیتواند رقابت کند. آمریکا از سه طرف با آب ارتباط دارد و در موقعیت بسیار مهم و پر امتیازی است. با این حال از نظر ساختار سیاسی و مناسبات اجتماعی دچار تزلزل شده است و البته هر روز در حال کاسته شدن از امتیازاتش است.»
این استاد دانشگاه درباره اشاره پوتین به آلمان به عنوان یک رقیب برای آمریکا گفت: «دو کشور در دنیا داریم که سطح اطاعت پذیری بالایی دارند اول آلمان و بعد ژاپن. هیچ کشوری در دنیا اینقدر مردم نسبت به دولت اطاعتپذیری ندارند. این امتیاز بسیار مهمی است. همین امتیاز کمک کرده که آلمان به قدرت شماره اول اقتصادی اروپا و قدرت اقتصادی سوم دنیا تبدیل شود. آلمان در مسیر قدرتمند شدن از جهت صنعتی، اقتصادی و حتی اجتماعی است. سیستم بهداشتی آلمان را حتی آمریکا هم ندارد.»
بیگدلی در مورد چین هم گفت: «درباره چین باید با تامل اظهار نظر کرد. این کشور اگر چه از نظر اقتصادی قدرت دوم جهان و به سرعت در حال پیشروی برای گرفتن آمریکاست، اما از نظر ساختاری دچار مشکلات فراوانی است. چین نتوانسته است تمام نهادهایش را همزمان حرکت دهد و توسعه در سه فاز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در این کشور بزرگ رخ نداده است. توسعه چین اقتصادی است و در حوزههای سیاسی و فرهنگی رشد اندکی داشته است؛ بنابراین چین مقداری باید ساختار سیاسی و اجتماعی خود را تغییر دهد تا بتواند به عنوان یک الگو در سطح دنیا معرفی شود. یکی از موفقیتهای آمریکا این است که شکل و سیمای دموکراتیکش برای دنیا جذابیت به وجود آورده است. این جذابیت در چین وجود ندارد؛ بنابراین چین یک قدرت اقتصادی است، اما یک نماد و ساختار مطلوب نیست. چین مانند یک فرد ثروتمند و موفق در فعالیتهای اقتصادی است، اما این فرد فرهنگ بالایی ندارد. به این ترتیب چین نمیتواند به این زودی الگویی مناسبی برای جامعه بینالملل شود.»
این استاد دانشگاه درباره تاثیر فاکتور نظامی در این رابطه گفت: "الگوی قدرت نظامی دیگر به پایان رسیدهاست. دنیا حالا در مسیر اقتصاد حرکت میکند. حتی نظامیگری تابعی از اقتصاد شده است. ایران در حال تبدیل شدن به یک قدرت نظامی در منطقه است، اما کُمیت اقتصایاش لنگ است. نگاه مردم به دنیا اقتصادی شده است، حتی نگاه آدمها به هم اقتصادی شده است؛ بنابراین سیاست و نظامیگری تابعی از اقتصاد است. کره شمالی بمب اتم دارد، اما رهبرش به خاطر گرسنگی مردم گریه میکند. بعد از جنگ سرد دنیا قدمهای مهمی به سمت اقتصادی شدن برداشته است. نظامیگری دیگر نمیتواند حرف اول را بزند، چین هم به همین دلیل موفقیتهای چشمگیری کسب کرده است. روسیه نمونه بارزی در این باره است کشوری که از نظر نظامی قویتر از آمریکاست، اما چون توان اقتصادی ندارد نمیتواند خود را در طیف رقبا ببینید. "
بیگدلی به این نکته اشاره که سخنان پوتین جنبه تبلیغاتی هم دارد و افزود: «پوتین با این سخنان میخواهد موجب تحقیر آمریکا شود. امتیازاتی به چین و آلمان دهد. روسیه از گذشتههای بسیار دور روابط نزدیکی با آلمان داشته آلمان اولین کشوری بود که روسیه را در زمان پطرکبیر صنعتی کرد. حالا هم ارتباطاتی در حوزه انرژی دارند؛ بنابراین سخنان پوتین دو بخش واقعی و عاطفی و تبلیغاتی دارد. او میخواهد کمی آمریکا را هم تحقیر کند.»
این استاد روابط بینالملل درباره اینکه اگر چین و روسیه به سمت یک اتحاد استراتژیک بروند، این اتحاد چقدر موقعیت آمریکا را تهدید میکند گفت: «بعداز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی صحبت از این بود که یک مثلث قدرت در اورآسیا شکل بگیرد که منظور روسیه، چین و هند بودند که بیشترین جمعیت دنیا، بیشترین انرژی دنیا و بیشترین تسلیحات اتمی دنیا را داشتند، اما جرج بوش در سال ۲۰۰۰ در سفری پرطمطراق به هند این کشور را از دو ضلع دیگر مثلث جدا کرد. البته این بیرون رفتن از مثلث قدرت اوراسیا توسط هند کامل نبود چرا که در این کشور هنوز تفکرات سوسیالیستی قدرتمندی وجود دارد، اما به هر حال اتحاد مورد نظر را سست کرد.»
او ادامه داد: «حالا هم یک اتحاد پنهانی بین روسیه و چین وجود دارد که این به گذشتههای دور مربوط میشود، روسیه، چین را اتمی کرد. از طرف دیگر روابط دو رهبر چین و روسیه نزدیک و صمیمانه است و میتواند اتحاد دو کشور را قویتر کند. از سوی دیگر اتحادیه اروپا روزبهروز در حال فاصله گرفتن از آمریکاست. در مناظره دوم ترامپ و بایدن هم به این موضوع اشاره شد و بایدن گفت که فاصله گرفتن آمریکا از اتحادیه اروپا به عنوان متحد اصلی آمریکا شکننده و آزار دهنده بوده است. در اروپا هم بحثهایی درباره تشکیل ناتو اروپایی وجود داشته است که اهمیت دارد.»
بیگدلی در پایان تاکید کرد: " خلاصه اینکه دنیا در آستانه تغییرات عمیقی است. نظام بینالملل هر چند وقت یک بار براساس ضوابطی که بر آن حاکم است پوست میاندازد که نمونههای آن جنگ جهانی اول و دوم و جنگ سرد است. حالا هم کرونا در جهان باعث جابه جایی قدرت و ثروت شده است، آمریکا در حال از دست دادن منشا قدرت خود است و این قدرت در حال حرکت به سمت شرق و اروپاست."
این کارشناس مسائل آمریکا معتقد است: "آمریکای امروز دیگر آمریکای دهه پنجاه تا ۷۰ نیست. غیر از رقبایی قدرتمندی که در حال ظهور هستند، ساختار آمریکا هم با مشکل روبهرو است. جامعه آمریکا پر از گسل است و به سرعت تعداد این گسلها افزایش مییابد که هم بین دولت و مردم و هم بین کل مردم نوعی تضاد طبقاتی و فرهنگی ایجاد کرده است. بیشتر تقصیر هم به گردن دو حزب جمهوری خواه و دموکرات است."
او افزود: "البته اینکه گفته میشود آمریکا روبه افول گذاشته معنایش این نیست که مثلا تا ۱۰ سال دیگر کار آمریکا تمام است و فرو میپاشد، این حرف درستی نیست. آمریکا تنها کشوری در جهان است که اگر درهایش را به روی کشورهای دیگر هم ببندد میتواند با بهترین شرایط به حیات خود ادامه دهد. هیچ کشوری در دنیا از جهت اقلیمی و حاصلخیزی، ثروت و... با آمریکا نمیتواند رقابت کند. آمریکا از سه طرف با آب ارتباط دارد و در موقعیت بسیار مهم و پر امتیازی است. با این حال از نظر ساختار سیاسی و مناسبات اجتماعی دچار تزلزل شده است و البته هر روز در حال کاسته شدن از امتیازاتش است.»
این استاد دانشگاه درباره اشاره پوتین به آلمان به عنوان یک رقیب برای آمریکا گفت: «دو کشور در دنیا داریم که سطح اطاعت پذیری بالایی دارند اول آلمان و بعد ژاپن. هیچ کشوری در دنیا اینقدر مردم نسبت به دولت اطاعتپذیری ندارند. این امتیاز بسیار مهمی است. همین امتیاز کمک کرده که آلمان به قدرت شماره اول اقتصادی اروپا و قدرت اقتصادی سوم دنیا تبدیل شود. آلمان در مسیر قدرتمند شدن از جهت صنعتی، اقتصادی و حتی اجتماعی است. سیستم بهداشتی آلمان را حتی آمریکا هم ندارد.»
بیگدلی در مورد چین هم گفت: «درباره چین باید با تامل اظهار نظر کرد. این کشور اگر چه از نظر اقتصادی قدرت دوم جهان و به سرعت در حال پیشروی برای گرفتن آمریکاست، اما از نظر ساختاری دچار مشکلات فراوانی است. چین نتوانسته است تمام نهادهایش را همزمان حرکت دهد و توسعه در سه فاز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در این کشور بزرگ رخ نداده است. توسعه چین اقتصادی است و در حوزههای سیاسی و فرهنگی رشد اندکی داشته است؛ بنابراین چین مقداری باید ساختار سیاسی و اجتماعی خود را تغییر دهد تا بتواند به عنوان یک الگو در سطح دنیا معرفی شود. یکی از موفقیتهای آمریکا این است که شکل و سیمای دموکراتیکش برای دنیا جذابیت به وجود آورده است. این جذابیت در چین وجود ندارد؛ بنابراین چین یک قدرت اقتصادی است، اما یک نماد و ساختار مطلوب نیست. چین مانند یک فرد ثروتمند و موفق در فعالیتهای اقتصادی است، اما این فرد فرهنگ بالایی ندارد. به این ترتیب چین نمیتواند به این زودی الگویی مناسبی برای جامعه بینالملل شود.»
این استاد دانشگاه درباره تاثیر فاکتور نظامی در این رابطه گفت: "الگوی قدرت نظامی دیگر به پایان رسیدهاست. دنیا حالا در مسیر اقتصاد حرکت میکند. حتی نظامیگری تابعی از اقتصاد شده است. ایران در حال تبدیل شدن به یک قدرت نظامی در منطقه است، اما کُمیت اقتصایاش لنگ است. نگاه مردم به دنیا اقتصادی شده است، حتی نگاه آدمها به هم اقتصادی شده است؛ بنابراین سیاست و نظامیگری تابعی از اقتصاد است. کره شمالی بمب اتم دارد، اما رهبرش به خاطر گرسنگی مردم گریه میکند. بعد از جنگ سرد دنیا قدمهای مهمی به سمت اقتصادی شدن برداشته است. نظامیگری دیگر نمیتواند حرف اول را بزند، چین هم به همین دلیل موفقیتهای چشمگیری کسب کرده است. روسیه نمونه بارزی در این باره است کشوری که از نظر نظامی قویتر از آمریکاست، اما چون توان اقتصادی ندارد نمیتواند خود را در طیف رقبا ببینید. "
بیگدلی به این نکته اشاره که سخنان پوتین جنبه تبلیغاتی هم دارد و افزود: «پوتین با این سخنان میخواهد موجب تحقیر آمریکا شود. امتیازاتی به چین و آلمان دهد. روسیه از گذشتههای بسیار دور روابط نزدیکی با آلمان داشته آلمان اولین کشوری بود که روسیه را در زمان پطرکبیر صنعتی کرد. حالا هم ارتباطاتی در حوزه انرژی دارند؛ بنابراین سخنان پوتین دو بخش واقعی و عاطفی و تبلیغاتی دارد. او میخواهد کمی آمریکا را هم تحقیر کند.»
این استاد روابط بینالملل درباره اینکه اگر چین و روسیه به سمت یک اتحاد استراتژیک بروند، این اتحاد چقدر موقعیت آمریکا را تهدید میکند گفت: «بعداز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی صحبت از این بود که یک مثلث قدرت در اورآسیا شکل بگیرد که منظور روسیه، چین و هند بودند که بیشترین جمعیت دنیا، بیشترین انرژی دنیا و بیشترین تسلیحات اتمی دنیا را داشتند، اما جرج بوش در سال ۲۰۰۰ در سفری پرطمطراق به هند این کشور را از دو ضلع دیگر مثلث جدا کرد. البته این بیرون رفتن از مثلث قدرت اوراسیا توسط هند کامل نبود چرا که در این کشور هنوز تفکرات سوسیالیستی قدرتمندی وجود دارد، اما به هر حال اتحاد مورد نظر را سست کرد.»
او ادامه داد: «حالا هم یک اتحاد پنهانی بین روسیه و چین وجود دارد که این به گذشتههای دور مربوط میشود، روسیه، چین را اتمی کرد. از طرف دیگر روابط دو رهبر چین و روسیه نزدیک و صمیمانه است و میتواند اتحاد دو کشور را قویتر کند. از سوی دیگر اتحادیه اروپا روزبهروز در حال فاصله گرفتن از آمریکاست. در مناظره دوم ترامپ و بایدن هم به این موضوع اشاره شد و بایدن گفت که فاصله گرفتن آمریکا از اتحادیه اروپا به عنوان متحد اصلی آمریکا شکننده و آزار دهنده بوده است. در اروپا هم بحثهایی درباره تشکیل ناتو اروپایی وجود داشته است که اهمیت دارد.»
بیگدلی در پایان تاکید کرد: " خلاصه اینکه دنیا در آستانه تغییرات عمیقی است. نظام بینالملل هر چند وقت یک بار براساس ضوابطی که بر آن حاکم است پوست میاندازد که نمونههای آن جنگ جهانی اول و دوم و جنگ سرد است. حالا هم کرونا در جهان باعث جابه جایی قدرت و ثروت شده است، آمریکا در حال از دست دادن منشا قدرت خود است و این قدرت در حال حرکت به سمت شرق و اروپاست."
«بر اساس آخرین نظرسنجیهای انتخاباتی در آمریکا، دونالد ترامپ رئیس جمهور کنونی آمریکا، حدودا ۱۰ درصد از نظر اقبال عمومی و محبوبیت در میان آمریکایی ها، از موقعیت ضعیف تری در قیاس با جو بایدن، نامزد دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا برخوردار است. اینطور به نظر میرسد که ترامپ در حال شکست خوردن از جو بایدن معاون اسبق ریاست جمهوری آمریکا در دوره باراک اوباما است. این مساله، در دلِ خود، حاکی از رخ دادنِ یک اتفاق شگفت انگیز و تاریخی نیز است: در فضای سیاسی چند قطبی ایالات آمریکا در برهه کنونی، بسیاری از رای دهندگان آمریکایی نظر خود را مورد ترامپ تغییر داده اند».
نکته شگفت انگیز دیگر این است که: اکثریت افرادی که در سال ۲۰۱۶ به نفع ترامپ رای داده اند، در شرایط فعلی، علی رغم مدیریت بد ترامپ در بحث شیوع ویروس کرونا در آمریکا، بحران اقتصادی فراگیر در این کشور، بحران تنشهای نژادی اخیر در آمریکا، و ضعفهای فاحش ترامپ در مناظره با جو بایدن، قصد دارند تا بار دیگر به ترامپ رای دهند و وی را برای بار دوم رئیس جمهور آمریکا کنند.
در این نقطه باید این سوال را مطرح کرد: چه عامل یا عواملی، یک رای دهنده آمریکایی را که در سال ۲۰۱۶ به نفع ترامپ رای داده قانع خواهد ساخت تا در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، به نفع جو بایدن رای دهد؟ از طرفی، باید این سوال را مطرح ساخت که چه عواملی موجب میشوند تا یک رای دهنده آمریکایی که افتضاحات ریاست جمهوری ترامپ را درک کرده، بار دیگر در صدد باشد تا به وی رای دهد و او را رئیس جمهور آمریکا کند؟
در سادهترین حالت باید گفت آنهایی که دست از حمایت ترامپ بر داشته و میدارند، اینکار را به این دلیل انجام میدهند، زیرا اصلیترین مقصرِ شرایط بحرانی کنونی در آمریکا را رئیس جمهور این کشور یعنی دونالد ترامپ میدانند. آنهایی که همچنان به طرفداری از ترامپ ادامه میدهند، علی رغم نارضایتیهای شخصی که نسبت به وی ابراز میکنند، عمیقا تحت تاثیر تمسخر و تحقیرهایی هستند که مخالفان ترامپ علیه او و آنها ابراز میکنند.
از سال ۲۰۱۸، من حدودا ۵۰ گروه آماری را که پیشتر به ترامپ رای داده اند و اکنون معتقدند که ترامپ عملکرد به شدت بد و یا تا حدودی بد داشته را مطالعه کرده ام تا بفهمم استراتژی مطلوب انتخاباتی برای حزب متبوع من (حزب جمهوریخواه) چیست؟ در سال ۲۰۲۰، من به طور خاص بر زنان سفیدپوست در ایالتهای کلیدی آمریکا تمرکز کردم. همانهایی که کمترین نمره در بحث عملکرد را به دونالد ترامپ داده اند.
این زنان به طور کلی از ترامپ متنفرند. زمانیکه من از آنها پرسیدم که چرا معتقدند که دونالد ترامپ عملکرد بدی دارد، آنها به ندرت حاضر بودند دیدگاه خود را تغییر دهند. آنها میگفتند، زیرا وی خودشیفته، قلدور، نژاد پرست، غیرحرفهای و شرم آور است. آنها از هرج و مرج، توئیتهای مسخره، تندروی، و نفاق افکنیهای وی در جامعه آمریکا خسته شده اند. آنها اکنون بر این باورند که ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶، فقط و فقط نمایش بازی کرده و آنها را فریب داده است.
هرکسی که مطالعات و یافتههای من را در مورد این دسته از زنان مشاهده کند، اینگونه تصور خواهد کرد که تقریبا هیچ کدام از آنها بار دیگر به ترامپ رای نخواهند داد. با این حال، وقتی من از آنها پرسیدم که به چه کسی در انتخابات ماه نوامبر سال جاری میلادی رای خواهند داد؟ نتیجه تا حدی عجیب به نظر میرسید. برخی گفتند به ترامپ رای میدهند و برخی دیگر نیز از تمایل خود به جو بایدن خبر دادند. شمار زیادی نیز هنوز در مورد اینکه باید بار دیگر به ترامپ رای دهند یا خیر، مردد بودند.
برخی از زنان مذکور که گفته اند به بایدن رای میدهند، به طور خاص اعلام کرده اند که از رای دادن خود در سال ۲۰۱۶ به نفع دونالد ترامپ بلافاصله پشیمان شده اند. حتی یکی از آنها به من گفت که حاضر است به یک سگ رای دهد، اما به دونالدترامپ رایی ندهد. برخی زنان به طور خاص تاکید کردند که اگر شناخت کنونی را از ترامپ داشتند، محال بود در سال ۲۰۱۶ به وی رای دهند و قطعا در آن سال، به رقیب ترامپ یعنی هیلاری کلینتون رای میدادند.
در جریان مطالعاتی که من انجام دادم، به این نکته رسیدم که گروههایی از زنان که همچنان از ترامپ حمایت میکنند، اینکار را به این دلیل انجام نمیدهند که وی انسانی شایسته است. آنها چنین کاری را انجام میدهند، زیرا از دموکرات و نظر کارشناسان و متخصصان امر بیزارند و دوست ندارند شاهد تحقیرها و انتقادات آنها از خود باشند. در واقع، آنها گرفتار نوعی لجاجت شده اند.
با این همه، پاندمی ویروس کرونا، تغییرات عظیم و شگرفی را در الگوی تغییر حمایتها از ترامپ به سوی جو بایدن ایجاد کرده است. قبل از اپیدمی ویروس کرونا در آمریکا، وقتی از طرفداران ترامپ پرسیدم که اوضاع در آمریکا چگونه پیش میرود؟ آنها عمدتا دو نوع جواب را به من میدادند. آنها فکر میکردند که وضعیت اقتصادی آمریکا به مراتب بهتر شده و معتقد بودند که ترامپ به اندازه کافی به دلیل شکوفایی اقتصادی که آمریکا تجربه میکند، مورد تقدیر و ستایش قرار نگرفته است.
آنها همچنین تاکید داشتند که حال و هوای آمریکا، تاریک و پر از انشقاق و تفرقه است. آنها برای توصیف این وضعیت و آینده آمریکا، از لفظ "بشکه باروت" استفاده میکردند و معتقد بودند که آمریکا در آستانه یک "انفجار بزرگ" است. آنها بر این باور بودند که رفتارها و اقدامات بی ملاحظه و غیرمحتاطانه رئیس جمهور ترامپ، تبعات بسیار وخیمی را برای این کشور به بار خواهد آورد.
در ارزیابیهایی که من در شش ماه گذشته در مورد گروههای مورد مطالعه خود انجام داده ام، اغلب شرکت کنندگان، هیچ نیازی ندیده اند که حسی دوگانه و یا پاسخهایی دوگانه را در مورد ترامپ و وضعیت وی در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا به من نشان دهند. متداولترین پاسخ این بوده که ترامپ باید عمیقا در نمایشهای مسخره خود تجدید نظر کند. دردهای عمیق شخصی، در نوع پاسخ زنانِ مذکور کاملا موثر بوده است. آنها گفته اند که عمیقا به دلیل حمایت از ترامپ، آزار و آسیب دیده اند. برخی از آنها تاکید کرده اند نملایشهای ترامپ مبنی بر عدم استفاده از ماسک و اظهارنظرهای نژادپرستانه وی، کاملا بر زندگی آنها تاثیر منفی گذاشته است. برخی به اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا در پی قتل جرج فلوید اشاره کرده اند و موضع ترامپ در اینباره و سرکوب معترضان را عمیقا زیر سوال برده اند.
در مواقعی، من در جریان مطالعاتم از شرکت کنندگان درخواست میکردم که اگر نظرشان تغییر کرده به من اطلاع دهند. در نوامبر ۲۰۱۹، یک زن از پنسیلوانیا به من گفت که من ترجیح میدهم بار دیگر به ترامپ رای دهم. زیرا کنار آمدن با فاجعهای نظیر ترامپ که همه او را میشناسیم بهتر از رویارو شدن با فاجعهای است که همگان هیچ شناختی از او نداریم. در ماه آگوست، این زن گفت که به جو بایدن رای خواهد داد، زیرا ترامپ در ماجرای مرگ جرج فلوید، عمیقا کشور را به انشقاق و جدایی انداخته است. در ماه آپریل، یک زن از ویسکانسین گفت که به دموکراتها رای نخواهد داد، زیرا این حزب، بازتابدهنده ارزشهای مطلوب وی نیست. با این حال در ماه آگوست گفت که نمیتواند برای یک دوره چهارساله دیگر به ترامپ رای دهد. وی تاکید کرده که اینکار را انجام نمیدهد، زیرا آینده پسر جوانش برای وی اهمیت دارد.
ترامپ برای تغییر نظر این افراد هیچ کاری انجام نداده است. پس از آنکه من به بررسی نظرات گروههای مطالعاتی خود پس از برگزاری نخستین مناظره ریاست جمهوری آمریکا پرداختم، حتی یک نفر هم که شهروند ایالتهای کلیدی آمریکا باشد نگفت که قصد دارد به ترامپ رای دهند، برعکس، بیش از نیمی از آنها گفتند که اکنون حتما یا به احتمال زیاد، به بایدن رای خواهند داد.
این مساله به خوبی نشان میدهد که چرا جو بایدن در نظرسنجیهای انتخابات آمریکا، از دونالد ترامپ پیشی گرفته است. همین نارضایتیها و مخالفتها با ترامپ است که میتواند بایدن را در جریان انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ به کرسی ریاست جمهوری آمریکا برساند.
* سارا لانگ وِل، وی از اعضای حزب جمهوریخواه و "مدیر اجرایی حاکمیت قانون" در چهارچوب این حزب است.