تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۱۱
کد مطلب : ۴۲۸۲۸۷
کبنا گزارش میدهد
حمله لیدرها به تاجگردون + پاسخ رئیس دفتر نماینده سابق
۰
کبنا ؛تنور انتخابات میاندوره گچساران و باشت در حال داغ شدن است و قبل از کاندیداها، لیدرها بر آتش انتخابات این حوزه انتخابیه دمیدهاند.
به گزارش کبنا، کرامتالله آرشیا از بزرگان و فرهنگیان منطقه نیمدور، که خود را از یاران تاجگردونها مینامد و میگوید بعد از 41 سال دیوانگی تازه عاقل شدهام، با انتشار بیانیهای تند خطاب به غلامرضا تاجگردون نوشت: «فراموش نکن که اندوه انسانی در آن سوی دنیا میتواند، انسانیت را تحت تآثیر قرار دهد.»
متن کامل بیانیهی تند کرامتالله آرشیا به شرح زیر است؛
باسلام و عرض ادب خدمت جناب آقای غلامرضا تاجگردون نماینده سابق شهرستانهای گچساران و باشت دلنوشتهای درباب اینکه مدت چهل و یک سال درکنار شما در خواب غفلت عمرگرانبهایم را با تعصبات خشک و بیهوده گذراندم، اظهار پشیمانی میکنم «که خودکرده را تدبیر نیست.»
جناب آقای تاجگردون من ازنوادگان سید حسن و سید زهرا از سادات امام زاده علی (ع) هستم که کارهای خوب و بدت را سپردم به جد آنها سید آغامیر. جناب آقای تاجگردون در واپسین لحظات عمرم، خود و خانوادهام ازشما دل شکسته شدیم که یقین دارم پیش خدا قابل گذشت نیست.
جناب آقای تاجگردون خود و خانوادهات واقف بودید که همسرم بیماری صعب العلاج دارد و ۳ فرزند متآهل و بیکار و بیسر پناه دارم که مرتب در منزل از طرف آنها مورد موآخذه قرار میگرفتم و حاضرنبودم که شما را در معذورات قرار دهم تا اینکه معیشت الهی باعث شد که جنابعالی بعداز ۴۱ سال چند روزی بعد از پیروزیتان در انتخابات این حقیر را به دفترتان در گچساران دعوت کردید که طبق اظهارات خودتان گفتید؛ «آرشیا» مگر مشکلی برایت پیش آمده؟ گفتم چه مشکلی ؟ فرمودید وامی بدهکار هستید؟ گفتم بله ۶ ماهی از موعد پرداخت یکی از اقساطم گذشته، فرمودید اگر کسی آن راپرداخت کند، چطور آن را بر میگردانی؟ و نحوه برگشت پول را به شما گفتم که از بنیاد مسکن پول طلب دارم و زمین دارم، میفرشم و ۱۴۳ میلیون را بر میگردانم و پس از پایان نشست که رفتید تهران و بعداً مشکلاتی برای رد اعتبارنامه شما پیش آمد و همه هوادارانت ناراحت شدند، من و خانوادهام از همه بیشتر ناراحت شدیم، چونکه هم بانک کشاورزی دنبال وصول وام بود و هم برای رد اعتبارنامه شما نگران بودیم و من و دوستانم هر شب جایی مینشستیم به نمایندگان محترم آقایان زاکانی و نجابت و نیک بین و. زنگ میزدیم و بندههای خدا فوری جواب میدادند و چند ساعت درباره شما حرف میزدیم، بعد از اینکه شما رفتید، دانشگاه به قول خودتان برای تدریس و بعد از سه ماهه اول مشکلات، به شما پیامهای زیادی دادم و تماس گرفتم و جواب ندادید، اطلاع پیداکردم تاعده ای هم طایفهای و غیرفامیل هم راجع به من به شما زنگ میزنند و پیام میدهند و باز هم جواب نمیدادید در هر صورت من و خانوادهام در تنگنا و بلاتکلیفی قرارگرفتیم و استرس سرتاسر خانهام را فرا گرفت و جواب ندادید شما بیشتر نمک بر زخم دل ما پاشیدی، شما چه فکری کردید درمورد من من راهالو فرض کردید؟ من نوه کی محمدشفیع جعفری زاده نیمدوری و فامیل نسبی تمام طایفه شریف نیمدور و کی ظهراب طاس احمدی و خواهرزاده کی سالار عزیزی و عطاطاهری هستم که فرزندان آنهاچه احترام خاصی برای خانواده شما قائل بودند. و از لحاظ سنی هم از جنابعالی بزرگتر هستم چرا مورد بی توجهی قراگرفتم؟ و بعد از این که شما، کم لطفی نمودید و در طی سه ماه دو اجرائیه برای ما انجام گرفت که وام مذکور از ۱۸ درصد باجرائم ۳۲ درصد از بنده وصول گردید آقای تاجگردون دراین ۴۱ سال ما لایق چندثانیه نبودیم که جوابی به ما بدهید تا ما
دچار مشکل نشویم و راه حلی برای خود پیدا کنیم. ما را به چنگ بلاسپردی و رفتی. نمیدانستم که در این دنیاکه مردانش عصا
ازگور میدزدند.. من دیوانه از خوش باوریهایم محبت و وفارا آرزو کردم آقای تاجگردون من محکوم به تقصیرم چون برای خود احترامی و ارزشی قائل نبودم. و گر نه در هر دوره انتخابات مانند بلبل از این شاخه به آن شاخه میپریدم و برای خود به نوایی میرسیدم مثل خیلیها که به درستی شما را دور میزدند اما من متاسفانه چوب صداقتم را خوردم.
جناب تاجگردون درست است که درجنگل و گلستان شما، درختان به طریقی که خواسته خودتان است میمیرند اما آنها عصا میشوند و دستی را می گیرند و یا تبر میشوند برنسل خویش، و یاچوب کبریت میشوند برای سوزاندن تبار خود، و یا تخته
سیاه میشوند برای اندیشهها. ازشما انتطارمیرفت از جنس عصا و بدون تبعیض حامی همه درختان در مجموعه جنگل و گلستان خود که ثمرهاش فقط نصیب خود و خانواده و بستگانت میشود باشید. و متاسفانه سفره رنگینتان نصیب خود و خانوادهات و نورچشمیهای اطرافتان بود (همان یاران نانی) و فقط غم غصهات و شکسته شدن و سفیدشدن موهای خود و فرزندانم سوغاتتان بود برایم
جناب تاجگردون هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده باشی و خجل، عمل کرد گذشته و تاریخ ما باید عبرتی برای آینده باشد و این عبرت را باید خوب تجزیه و تحلیل کنیم تا استراتژی مفید و درست برای آینده خود داشته باشیم. که این فرصت طلایی از دست من برای همیشه رفت که جز پشیمانی دیگر سودی برایم ندارد.
جناب تاجگردون فراموش نکن که اندوه انسانی در آن سوی دنیا میتواند انسانیت را تحت تآثیر قرار دهد. و بدان دنیا دو روز است یک روز باتو و یک روز برعلیه تو این گفته در مورد من هم صدق میکند. که باید صبر کرد و صبر اوج احترام به حکمت خداست و همه آگاهیم که زمان زود میگذرد. چون بی بی ها هم یک روز (نی نی) بودند و فقط گذر زمان نقطههایشان را جابه جاکرده است. و بدان جنگل هم باشی با بریدن درختهایت روزی بیابان میشوی.
جناب تاجگردون بدان وآگاه باش صورت زیبا روزی پیر، پوست خوب روزی چروک، اندام خوب روزی خمیده، مویی زیبا روزی سفیدخواهدشد. تنها قلب رئوف ومهربان هست که همیشه زیبا خواهد ماند و ماندگارترین اثر هنری انسان در جهان هستی محبت بدون شرک و ریا است و جاه و مال و مکان هم تا همیشه برای دلدادگان به آن باقی نخواهد ماند.
اما جناب تاجگردون گذر زمان و جبر زمانه هیچ رحم و مروتی و وفایی نخواهد داشت و چه به مهر علی و چه ضرب علی باید تسلیم تقدیر و سرنوشت شویم. به هر صورت عمر میگذرد، اما آنچه بر جا میماند «نام نیک و عمل شایسته و راستگویی و خاطرات تلخ و شیرین است که به یادگار میماند.»
جناب تاجگردون شاه باشی یا گدا، از دست ساقی باید این ته جرعه جام اجل را نوشید و رفت. و این دوران غرور و تکبر همه مانند یک پایان بازی شطرنج است که شاه و سرباز در یک جعبه قرار میگیرند و جایگاه شاه و گدا و دارا و ندار قبر است. و تقوا است که سرنوشت ساز است و مراقب باشیم که تقوابایک تق وا نرود. جناب تاجگردون به یاد نمیبرم شبهای پیروزیهایت راکه بستگانم از تمام نقاط استان همراه بادوستانم درمنزل من تاصبح به جشن وپایکوبی می پرداختند. حیف و افسوس که تو نمک را خوردی ونمکدان راشکستی، وچون خود، رد اعتبارشدی ما را رها کردی. فراموش کردی که من بیچاره در خانه خودم افرادی را که از اردکان فارس دهدشت، مصیری، بابامیدان، وروستاهای نورآباد درخانه بستگانم جا میدادم.
برای روز رآی گیری. بدون هیچ گونه چشمداشتی. این قدرشناسی شما و خانوادهات با من و خانوادهام بود؟ ارزش یک پیام ۴ کلمهای را نزد شما نداشتم، که اطلاعم دهی تا زندگییم از دستم نرود من که نیاز مالی به شما و امثال شما نداشتم و حتی چشمداشتی به کمک بستگان نسبی و سببی خود نداشتم. جای بسی شکر است که در این مدت ۴۱ سال محتاج شما نشدم و به لطف خدا و اعتبار و آبروی خودم مشکلم را حل نمودم. دلم برای جوانانی میسوزد که در این همه گروههای متعلق به شما که احساساتی شدهاند و شما را قیم خود میدانند به امیدی که برایشان فرجی باشی.
جناب تاجگردون تنها خداوند است که انسانها راسبک و سنگین میکند و جایگاه هرکس را او داده است نه شما. حضرتعالی کلیپ عکسی از افرادعجیبی میگذارید که هم رقیبانت را بترسانی و هم به این افراد بفهمانی که شما هم میتوانید کاندیدا شوید، اما غافل از اینکه آنها ممکن است ندانند که سلطنت در خانواده شما موروثی است و با اینکارتان دل خیلی از هواداران واقعیت را رنجاندید و نارضایتی ایجاد نمودید که بیش از ۶۰ درصد حامیانت را با اینکار از دست دادی. من و بستگانم قصد حمایت از هیچ کاندیدی را نداریم و قیم طایفه بزرگ و عزیزم نیمدور هم نیستیم و هر تصمیمی بگیرند مورد احترام این حقیر است.
از کسانیکه در این ۴۱ سال بابت خانواده تاجگردون، باعث فریب و رنجش و وعدههای دروغین شما شدم، میخواهم مرا ببخشند و حلالم کنند. از سردار خورشیدی و دکتر بهبود گرجی که در پیامها و کلیپهایشان به شما حمله نموده بودند و به آنها تاختم حلالیت میطلبم.
از اولیای محترم و دانش آموزان عزیزم در فضای مجازی میخواهم که تحت تآثیر عوام فریبان قرار نگیرند و هرگز احساساتی نشوند.
یدالله فوق ایدیهم
دیوانهای که بعداز ۴۱ سال عاقل شد. کرامتاله آرشیا
اما بعد از کرامت اله آرشیا نوبت به جهانمرد صریحی میرسد تا او هم به غلامرضا تاجگردون بتازد و بنویسید:
جناب آقای غلامرضا تاجگردون
با عرض سلام
امیــــــــدوارم از این پس فقط برای تبلیغات انتخاباتی برادرتان یا هرکس دیگری، پایتان به روستای اسلام آباد عربهای لیشتر باز نشود. (به عنوان مهمان و دیدار با دوستان و خانواده محترم شهدا قدمت روی چشم ما عربیم و مهمان نواز).
برخلاف میلم نمیخواستم دامادهایم و برادرانم به شما رأی دهند اما جنابعالی از برخی از دامادهایم خصوصاً کربلایی شهرام پورمحمد به عنوان سخنران و مجری تبلیغاتی و مهره اصلی انتخاباتی خود، در روستای اسلام آباد لیشتر، حداکثر سوءاستفاده را کردید و کاملاً با مشکلات بیش از حد زندگی ایشان، در این هشت سال آشنایی داشتید و دهها بار قول فریبنده به ایشان و دخترم مهندس اسما صریحی در رشته کشاورزی دادید که عدالت انسانی و الهی را با قولهایتان زیر سؤال بردید و زیر پا له کردید. از درگاه الهی میخواهم هرگز شما را نبخشد، و اگر بار دیگر برای فریب انتخاباتی پایتان به روستای اسلام آباد بازشود، مطمئناً با قلم و سخنرانی واقعی و الهی روبرویتان خواهم ایستاد.... ما عربهای ریشه دار بیت سیاح، از طایفه بزرگ بنی طرف خوزستان، قرنهاست در بویراحمد طبق تاریخ، قبل از برادران باوی به این منطقه امدیم و اصالتاً بنی طرف هستیم، (میتوانید کتاب تاریخ عربهای لیشتر را که نویسندهاش بنده حقیر هستم را بخوانید) که مردان و شیوخ بزرگی را درخود پرورش داده است؛ دخترم اسما، مهندس رشته کشاورزی، حدود ده سال پیش با معدل بالا فارغ التحصیل شده است، آیا فرزند او را که ماهیانه خرج درمانش بسیار بالاست و به راحتی میتوانستید او را در مرکز خدمات جهاد کشاورزی لیشتر در محل سکونتش استخدام نمایید، درک کردهاید. آیا کار سختی برای برآوردن عدالت الهی بود؟! با بی رحمی، منزل پدرش (کربلایی شهرام پورمحمد) را مرکز سخنرانیهایتان نمودید، و مسبب اختلاف افکنی بین او و فامیلهای نسبیاش شدید. اختلافاتی که دشمن خونی چنین کاری نمیکند. جنابعالی، برای رسیدن به اهداف خودتان چه بر سر داماد و دخترم آوردید و انها را قربانی زبان بازی خود نمودید؛ چون آنها از خوش باورترین و سادهترین و خوش قلبترین انسانهایی هستند که تاکنون دیدهام. شما با شناخت چنین انسانهای باخدایی، روح و روان آنها را بهم ریختید. علیرغم دیدن فرزند مشکلدار و پرخرجش، هشت سال باعث شدید داماد و دخترم فقط قربانی وعدههای توخالی شغلی جنابعالی شوند.
آقای تاجگردون! شما که بهتر از من از وضعیت بـــــــد زندگی کربلایی شهرام که دارای قلبی پاک و روحی سالم است را میدانید، و حداقل با استخدام همسرش، باعث میشد، عدالتتان را، مردم و فامیلش میدیدند و میشنیدند تا برای یکبار که شده برای رضای خدا و حقانیت، سر به بالین میگذاشتید. جای تعجب است که انتظار دارید مردم به برادر یا کسی که معرفی میکنید رأی بدهند. مشکل دامادم یکی از دهها مشکلی است که احتمالاً با وعدههای تو خالی و سوءاستفاده حداکثری برای دیگران بوجود آوردهاید. نمیدانم آیا روزی خداوند متعال و عدالت الهی توبه شما را خواهد بخشید، یا خیر! اللهُ اعلم! اما چگونه میتوانید، دلهای امثال دختر و دامادم را که شکستهاید جبران نمایید. آن هم را فقط، خدا میداند.
علیرضا پناهپوری نیز یکی از فعالین اجتماعی و سیاسی شهرستان گچساران که از دیدن عکس خود در کنار ساسان تاجگردون تعجب کرده است در پیامی کوتاه نوشت: یا ایها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا قوماً بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر شخصی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید». (سورهیحجرات، آیهی 6)
متاسفانه و در کمال ناباوری شاهد انتشار گسترده عکس اینجانب در فضای مجازی با تیتر حمایت حاج علیرضا پناهپوری از ساسان تاجگردون بودم، که باعث شگفتی و تعجب حقیر شد.
اما چرا شگفت زده و متعجب شدم؟
دلیل این موضوع پخش خبر کذب همراهی یا حمایت از کاندیدای مورد نظر نبود و همانطور که قبلاً هم بارها اثبات کردهام، همه کاندیداها برای حقیر قابل احترام هستند و هنوز تصمیمی در ارتباط با حمایت یا عدم حمایت از هیچ کاندیدایی نگرفتهام و منتظر تصمیم جمعی بزرگان ایل قشقایی هستم، بلکه دلیل تعجبم از انتشار گسترده عکس مورد نظر با تیتر مذکور، این است که عکس در عیادت از یک بیمار (حاج حمزوی) گرفته شده است که به صورت اتفاقی حضور اینجانب با حضور آقای ساسان تاجگردون همزمان شد و به پیشنهاد همراهان ایشان، عکسی به یادگار انداختیم، اما هیچ گاه فکر نمیکردم این عکس قرار است ابزاری باشد برای تخریب شخصیت اینجانب.
حال ضمن تکذیب خبر حمایت اینجانب از شخص خاصی، اعلام میدارم که منتظر نشست مشورتی بزرگان ایل قشقایی هستم و انشالله در آینده نزدیک تصمیم ایل قشقایی در ارتباط با انتخابات، با نظر بزرگان منتشر خواهد شد.
وسلام
محمد دشتی رئیس دفتر نماینده سابق گچساران و باشت در پیام اینستاگرامی به مطلب کرامت اله آرشیا واکنش نشان میدهد و مینویسد: عزیزان ارجمندم توجه بفرمائید آقای آرشیا ازدوستان صمیمی و نزدیک آقای تاجگردونه صرف نظر از اینکه انتظار از شخصیت محبوب و پختهای مثل ایشان بیشتر از انعکاس گلایه هاشون در فضای مجازی بود. لیکن از دوستان و همشهریان عزیزهم انتظار این است که از جناب آرشیا دلجویی کنند نه اینکه به ایشان حمله بشه ایشان از مردترین مردان روزگاره و نباید برای یک مطلبی که بنظرم انتظار کمک داشت مورد بیمهری قرار بگیره. آرشیا ممکنه دلخور باشه و از تاجگردون رو برگردونه اما هرگز به رقیبان سیاسیش نخواهد پیوست. پس اگر در مورد شخصیتی مثل جناب «آرشیا» اطلاعات کافی نداریم، زود قضاوت نکنیم.
به گزارش کبنا، کرامتالله آرشیا از بزرگان و فرهنگیان منطقه نیمدور، که خود را از یاران تاجگردونها مینامد و میگوید بعد از 41 سال دیوانگی تازه عاقل شدهام، با انتشار بیانیهای تند خطاب به غلامرضا تاجگردون نوشت: «فراموش نکن که اندوه انسانی در آن سوی دنیا میتواند، انسانیت را تحت تآثیر قرار دهد.»
متن کامل بیانیهی تند کرامتالله آرشیا به شرح زیر است؛
باسلام و عرض ادب خدمت جناب آقای غلامرضا تاجگردون نماینده سابق شهرستانهای گچساران و باشت دلنوشتهای درباب اینکه مدت چهل و یک سال درکنار شما در خواب غفلت عمرگرانبهایم را با تعصبات خشک و بیهوده گذراندم، اظهار پشیمانی میکنم «که خودکرده را تدبیر نیست.»
جناب آقای تاجگردون من ازنوادگان سید حسن و سید زهرا از سادات امام زاده علی (ع) هستم که کارهای خوب و بدت را سپردم به جد آنها سید آغامیر. جناب آقای تاجگردون در واپسین لحظات عمرم، خود و خانوادهام ازشما دل شکسته شدیم که یقین دارم پیش خدا قابل گذشت نیست.
جناب آقای تاجگردون خود و خانوادهات واقف بودید که همسرم بیماری صعب العلاج دارد و ۳ فرزند متآهل و بیکار و بیسر پناه دارم که مرتب در منزل از طرف آنها مورد موآخذه قرار میگرفتم و حاضرنبودم که شما را در معذورات قرار دهم تا اینکه معیشت الهی باعث شد که جنابعالی بعداز ۴۱ سال چند روزی بعد از پیروزیتان در انتخابات این حقیر را به دفترتان در گچساران دعوت کردید که طبق اظهارات خودتان گفتید؛ «آرشیا» مگر مشکلی برایت پیش آمده؟ گفتم چه مشکلی ؟ فرمودید وامی بدهکار هستید؟ گفتم بله ۶ ماهی از موعد پرداخت یکی از اقساطم گذشته، فرمودید اگر کسی آن راپرداخت کند، چطور آن را بر میگردانی؟ و نحوه برگشت پول را به شما گفتم که از بنیاد مسکن پول طلب دارم و زمین دارم، میفرشم و ۱۴۳ میلیون را بر میگردانم و پس از پایان نشست که رفتید تهران و بعداً مشکلاتی برای رد اعتبارنامه شما پیش آمد و همه هوادارانت ناراحت شدند، من و خانوادهام از همه بیشتر ناراحت شدیم، چونکه هم بانک کشاورزی دنبال وصول وام بود و هم برای رد اعتبارنامه شما نگران بودیم و من و دوستانم هر شب جایی مینشستیم به نمایندگان محترم آقایان زاکانی و نجابت و نیک بین و. زنگ میزدیم و بندههای خدا فوری جواب میدادند و چند ساعت درباره شما حرف میزدیم، بعد از اینکه شما رفتید، دانشگاه به قول خودتان برای تدریس و بعد از سه ماهه اول مشکلات، به شما پیامهای زیادی دادم و تماس گرفتم و جواب ندادید، اطلاع پیداکردم تاعده ای هم طایفهای و غیرفامیل هم راجع به من به شما زنگ میزنند و پیام میدهند و باز هم جواب نمیدادید در هر صورت من و خانوادهام در تنگنا و بلاتکلیفی قرارگرفتیم و استرس سرتاسر خانهام را فرا گرفت و جواب ندادید شما بیشتر نمک بر زخم دل ما پاشیدی، شما چه فکری کردید درمورد من من راهالو فرض کردید؟ من نوه کی محمدشفیع جعفری زاده نیمدوری و فامیل نسبی تمام طایفه شریف نیمدور و کی ظهراب طاس احمدی و خواهرزاده کی سالار عزیزی و عطاطاهری هستم که فرزندان آنهاچه احترام خاصی برای خانواده شما قائل بودند. و از لحاظ سنی هم از جنابعالی بزرگتر هستم چرا مورد بی توجهی قراگرفتم؟ و بعد از این که شما، کم لطفی نمودید و در طی سه ماه دو اجرائیه برای ما انجام گرفت که وام مذکور از ۱۸ درصد باجرائم ۳۲ درصد از بنده وصول گردید آقای تاجگردون دراین ۴۱ سال ما لایق چندثانیه نبودیم که جوابی به ما بدهید تا ما
دچار مشکل نشویم و راه حلی برای خود پیدا کنیم. ما را به چنگ بلاسپردی و رفتی. نمیدانستم که در این دنیاکه مردانش عصا
ازگور میدزدند.. من دیوانه از خوش باوریهایم محبت و وفارا آرزو کردم آقای تاجگردون من محکوم به تقصیرم چون برای خود احترامی و ارزشی قائل نبودم. و گر نه در هر دوره انتخابات مانند بلبل از این شاخه به آن شاخه میپریدم و برای خود به نوایی میرسیدم مثل خیلیها که به درستی شما را دور میزدند اما من متاسفانه چوب صداقتم را خوردم.
جناب تاجگردون درست است که درجنگل و گلستان شما، درختان به طریقی که خواسته خودتان است میمیرند اما آنها عصا میشوند و دستی را می گیرند و یا تبر میشوند برنسل خویش، و یاچوب کبریت میشوند برای سوزاندن تبار خود، و یا تخته
سیاه میشوند برای اندیشهها. ازشما انتطارمیرفت از جنس عصا و بدون تبعیض حامی همه درختان در مجموعه جنگل و گلستان خود که ثمرهاش فقط نصیب خود و خانواده و بستگانت میشود باشید. و متاسفانه سفره رنگینتان نصیب خود و خانوادهات و نورچشمیهای اطرافتان بود (همان یاران نانی) و فقط غم غصهات و شکسته شدن و سفیدشدن موهای خود و فرزندانم سوغاتتان بود برایم
جناب تاجگردون هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده باشی و خجل، عمل کرد گذشته و تاریخ ما باید عبرتی برای آینده باشد و این عبرت را باید خوب تجزیه و تحلیل کنیم تا استراتژی مفید و درست برای آینده خود داشته باشیم. که این فرصت طلایی از دست من برای همیشه رفت که جز پشیمانی دیگر سودی برایم ندارد.
جناب تاجگردون فراموش نکن که اندوه انسانی در آن سوی دنیا میتواند انسانیت را تحت تآثیر قرار دهد. و بدان دنیا دو روز است یک روز باتو و یک روز برعلیه تو این گفته در مورد من هم صدق میکند. که باید صبر کرد و صبر اوج احترام به حکمت خداست و همه آگاهیم که زمان زود میگذرد. چون بی بی ها هم یک روز (نی نی) بودند و فقط گذر زمان نقطههایشان را جابه جاکرده است. و بدان جنگل هم باشی با بریدن درختهایت روزی بیابان میشوی.
جناب تاجگردون بدان وآگاه باش صورت زیبا روزی پیر، پوست خوب روزی چروک، اندام خوب روزی خمیده، مویی زیبا روزی سفیدخواهدشد. تنها قلب رئوف ومهربان هست که همیشه زیبا خواهد ماند و ماندگارترین اثر هنری انسان در جهان هستی محبت بدون شرک و ریا است و جاه و مال و مکان هم تا همیشه برای دلدادگان به آن باقی نخواهد ماند.
اما جناب تاجگردون گذر زمان و جبر زمانه هیچ رحم و مروتی و وفایی نخواهد داشت و چه به مهر علی و چه ضرب علی باید تسلیم تقدیر و سرنوشت شویم. به هر صورت عمر میگذرد، اما آنچه بر جا میماند «نام نیک و عمل شایسته و راستگویی و خاطرات تلخ و شیرین است که به یادگار میماند.»
جناب تاجگردون شاه باشی یا گدا، از دست ساقی باید این ته جرعه جام اجل را نوشید و رفت. و این دوران غرور و تکبر همه مانند یک پایان بازی شطرنج است که شاه و سرباز در یک جعبه قرار میگیرند و جایگاه شاه و گدا و دارا و ندار قبر است. و تقوا است که سرنوشت ساز است و مراقب باشیم که تقوابایک تق وا نرود. جناب تاجگردون به یاد نمیبرم شبهای پیروزیهایت راکه بستگانم از تمام نقاط استان همراه بادوستانم درمنزل من تاصبح به جشن وپایکوبی می پرداختند. حیف و افسوس که تو نمک را خوردی ونمکدان راشکستی، وچون خود، رد اعتبارشدی ما را رها کردی. فراموش کردی که من بیچاره در خانه خودم افرادی را که از اردکان فارس دهدشت، مصیری، بابامیدان، وروستاهای نورآباد درخانه بستگانم جا میدادم.
برای روز رآی گیری. بدون هیچ گونه چشمداشتی. این قدرشناسی شما و خانوادهات با من و خانوادهام بود؟ ارزش یک پیام ۴ کلمهای را نزد شما نداشتم، که اطلاعم دهی تا زندگییم از دستم نرود من که نیاز مالی به شما و امثال شما نداشتم و حتی چشمداشتی به کمک بستگان نسبی و سببی خود نداشتم. جای بسی شکر است که در این مدت ۴۱ سال محتاج شما نشدم و به لطف خدا و اعتبار و آبروی خودم مشکلم را حل نمودم. دلم برای جوانانی میسوزد که در این همه گروههای متعلق به شما که احساساتی شدهاند و شما را قیم خود میدانند به امیدی که برایشان فرجی باشی.
جناب تاجگردون تنها خداوند است که انسانها راسبک و سنگین میکند و جایگاه هرکس را او داده است نه شما. حضرتعالی کلیپ عکسی از افرادعجیبی میگذارید که هم رقیبانت را بترسانی و هم به این افراد بفهمانی که شما هم میتوانید کاندیدا شوید، اما غافل از اینکه آنها ممکن است ندانند که سلطنت در خانواده شما موروثی است و با اینکارتان دل خیلی از هواداران واقعیت را رنجاندید و نارضایتی ایجاد نمودید که بیش از ۶۰ درصد حامیانت را با اینکار از دست دادی. من و بستگانم قصد حمایت از هیچ کاندیدی را نداریم و قیم طایفه بزرگ و عزیزم نیمدور هم نیستیم و هر تصمیمی بگیرند مورد احترام این حقیر است.
از کسانیکه در این ۴۱ سال بابت خانواده تاجگردون، باعث فریب و رنجش و وعدههای دروغین شما شدم، میخواهم مرا ببخشند و حلالم کنند. از سردار خورشیدی و دکتر بهبود گرجی که در پیامها و کلیپهایشان به شما حمله نموده بودند و به آنها تاختم حلالیت میطلبم.
از اولیای محترم و دانش آموزان عزیزم در فضای مجازی میخواهم که تحت تآثیر عوام فریبان قرار نگیرند و هرگز احساساتی نشوند.
یدالله فوق ایدیهم
دیوانهای که بعداز ۴۱ سال عاقل شد. کرامتاله آرشیا
اما بعد از کرامت اله آرشیا نوبت به جهانمرد صریحی میرسد تا او هم به غلامرضا تاجگردون بتازد و بنویسید:
جناب آقای غلامرضا تاجگردون
با عرض سلام
امیــــــــدوارم از این پس فقط برای تبلیغات انتخاباتی برادرتان یا هرکس دیگری، پایتان به روستای اسلام آباد عربهای لیشتر باز نشود. (به عنوان مهمان و دیدار با دوستان و خانواده محترم شهدا قدمت روی چشم ما عربیم و مهمان نواز).
برخلاف میلم نمیخواستم دامادهایم و برادرانم به شما رأی دهند اما جنابعالی از برخی از دامادهایم خصوصاً کربلایی شهرام پورمحمد به عنوان سخنران و مجری تبلیغاتی و مهره اصلی انتخاباتی خود، در روستای اسلام آباد لیشتر، حداکثر سوءاستفاده را کردید و کاملاً با مشکلات بیش از حد زندگی ایشان، در این هشت سال آشنایی داشتید و دهها بار قول فریبنده به ایشان و دخترم مهندس اسما صریحی در رشته کشاورزی دادید که عدالت انسانی و الهی را با قولهایتان زیر سؤال بردید و زیر پا له کردید. از درگاه الهی میخواهم هرگز شما را نبخشد، و اگر بار دیگر برای فریب انتخاباتی پایتان به روستای اسلام آباد بازشود، مطمئناً با قلم و سخنرانی واقعی و الهی روبرویتان خواهم ایستاد.... ما عربهای ریشه دار بیت سیاح، از طایفه بزرگ بنی طرف خوزستان، قرنهاست در بویراحمد طبق تاریخ، قبل از برادران باوی به این منطقه امدیم و اصالتاً بنی طرف هستیم، (میتوانید کتاب تاریخ عربهای لیشتر را که نویسندهاش بنده حقیر هستم را بخوانید) که مردان و شیوخ بزرگی را درخود پرورش داده است؛ دخترم اسما، مهندس رشته کشاورزی، حدود ده سال پیش با معدل بالا فارغ التحصیل شده است، آیا فرزند او را که ماهیانه خرج درمانش بسیار بالاست و به راحتی میتوانستید او را در مرکز خدمات جهاد کشاورزی لیشتر در محل سکونتش استخدام نمایید، درک کردهاید. آیا کار سختی برای برآوردن عدالت الهی بود؟! با بی رحمی، منزل پدرش (کربلایی شهرام پورمحمد) را مرکز سخنرانیهایتان نمودید، و مسبب اختلاف افکنی بین او و فامیلهای نسبیاش شدید. اختلافاتی که دشمن خونی چنین کاری نمیکند. جنابعالی، برای رسیدن به اهداف خودتان چه بر سر داماد و دخترم آوردید و انها را قربانی زبان بازی خود نمودید؛ چون آنها از خوش باورترین و سادهترین و خوش قلبترین انسانهایی هستند که تاکنون دیدهام. شما با شناخت چنین انسانهای باخدایی، روح و روان آنها را بهم ریختید. علیرغم دیدن فرزند مشکلدار و پرخرجش، هشت سال باعث شدید داماد و دخترم فقط قربانی وعدههای توخالی شغلی جنابعالی شوند.
آقای تاجگردون! شما که بهتر از من از وضعیت بـــــــد زندگی کربلایی شهرام که دارای قلبی پاک و روحی سالم است را میدانید، و حداقل با استخدام همسرش، باعث میشد، عدالتتان را، مردم و فامیلش میدیدند و میشنیدند تا برای یکبار که شده برای رضای خدا و حقانیت، سر به بالین میگذاشتید. جای تعجب است که انتظار دارید مردم به برادر یا کسی که معرفی میکنید رأی بدهند. مشکل دامادم یکی از دهها مشکلی است که احتمالاً با وعدههای تو خالی و سوءاستفاده حداکثری برای دیگران بوجود آوردهاید. نمیدانم آیا روزی خداوند متعال و عدالت الهی توبه شما را خواهد بخشید، یا خیر! اللهُ اعلم! اما چگونه میتوانید، دلهای امثال دختر و دامادم را که شکستهاید جبران نمایید. آن هم را فقط، خدا میداند.
علیرضا پناهپوری نیز یکی از فعالین اجتماعی و سیاسی شهرستان گچساران که از دیدن عکس خود در کنار ساسان تاجگردون تعجب کرده است در پیامی کوتاه نوشت: یا ایها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا قوماً بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر شخصی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید». (سورهیحجرات، آیهی 6)
متاسفانه و در کمال ناباوری شاهد انتشار گسترده عکس اینجانب در فضای مجازی با تیتر حمایت حاج علیرضا پناهپوری از ساسان تاجگردون بودم، که باعث شگفتی و تعجب حقیر شد.
اما چرا شگفت زده و متعجب شدم؟
دلیل این موضوع پخش خبر کذب همراهی یا حمایت از کاندیدای مورد نظر نبود و همانطور که قبلاً هم بارها اثبات کردهام، همه کاندیداها برای حقیر قابل احترام هستند و هنوز تصمیمی در ارتباط با حمایت یا عدم حمایت از هیچ کاندیدایی نگرفتهام و منتظر تصمیم جمعی بزرگان ایل قشقایی هستم، بلکه دلیل تعجبم از انتشار گسترده عکس مورد نظر با تیتر مذکور، این است که عکس در عیادت از یک بیمار (حاج حمزوی) گرفته شده است که به صورت اتفاقی حضور اینجانب با حضور آقای ساسان تاجگردون همزمان شد و به پیشنهاد همراهان ایشان، عکسی به یادگار انداختیم، اما هیچ گاه فکر نمیکردم این عکس قرار است ابزاری باشد برای تخریب شخصیت اینجانب.
حال ضمن تکذیب خبر حمایت اینجانب از شخص خاصی، اعلام میدارم که منتظر نشست مشورتی بزرگان ایل قشقایی هستم و انشالله در آینده نزدیک تصمیم ایل قشقایی در ارتباط با انتخابات، با نظر بزرگان منتشر خواهد شد.
وسلام
محمد دشتی رئیس دفتر نماینده سابق گچساران و باشت در پیام اینستاگرامی به مطلب کرامت اله آرشیا واکنش نشان میدهد و مینویسد: عزیزان ارجمندم توجه بفرمائید آقای آرشیا ازدوستان صمیمی و نزدیک آقای تاجگردونه صرف نظر از اینکه انتظار از شخصیت محبوب و پختهای مثل ایشان بیشتر از انعکاس گلایه هاشون در فضای مجازی بود. لیکن از دوستان و همشهریان عزیزهم انتظار این است که از جناب آرشیا دلجویی کنند نه اینکه به ایشان حمله بشه ایشان از مردترین مردان روزگاره و نباید برای یک مطلبی که بنظرم انتظار کمک داشت مورد بیمهری قرار بگیره. آرشیا ممکنه دلخور باشه و از تاجگردون رو برگردونه اما هرگز به رقیبان سیاسیش نخواهد پیوست. پس اگر در مورد شخصیتی مثل جناب «آرشیا» اطلاعات کافی نداریم، زود قضاوت نکنیم.