تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۳
کد مطلب : ۴۳۸۹۱۹
کبنا از تحولات افغانستان گزارش میدهد
سردرگمی طالبان
۰
کبنا ؛نزدیک به یک هفته از زمانی که طالبان خود را مسلط بر پنجشیر اعلام کرد میگذرد اما جنگ همچنان در این منطقه ادامه دارد. روزنامه افغانستان تایمز به نقل از منابع آگاه روز گذشته از موفقیت نیروهای مقاومت در بازپسگیری برخی مناطق پنجشیر خبر داد. منطقهای که با آغاز مقاومت امیدی برای مخالفان طالبان بود و حتی روسیه پیشنهاد تجزیه افغانستان از این قسمت را داد اما حالا مساله ادامه و موفقیت این مقاومت در پنجشیر و دیگر مقاومتها و تظاهرات مردمی در دیگر نقاط افغانستان است، نقاطی که رسانهها به آن راه ندارند. شرایط افغانستان امروز بسیار بحرانیتر از آن چیزی است که در ذهن بگنجد. طالبان با پیشینهای مشخص و پر از ارتجاع و خشونت امروز تا بدین جا و البته به کمک برخی قدرتهای مافوق کشوری به قدرت بلا منازع افغانستان تبدیل شده و نه تنها برای خود دولت و کابینه تشکیل داده بلکه تمام مظاهر پیشرفت و تجدد را هم نابود کرده است. این در حالی است که آنها وعده دولت فراگیر داده بودند اما دولتشان صرفاً فقط خود طالبانیها را فرا میگیرد و همه افغانستان یک پارچه به آنها و دولتشان معترضند. با این حال جنگ هنوز در افغانستان به پایان نرسیده و پنجشیر نماد مقاومت در برابر طالبانیهاست و ایستادگی میکند. چه اینکه گفته میشود اگر جنگ به همین صورت ادامه پیدا کند اعتراضات به سایر ولایات نیز کشیده شده و شاهد جنگهای داخلی در افغانستان خواهیم بود. جنگ داخلی نیز فضای مساعدی برای مداخله خارجی فراهم خواهد کرد و در این میان تنها مردم افغانستان قربانی میشوند. لذا به نظر میرسد دولت فراگیر طالبانیها با مختصات یک دولت فراگیر واقعی تشکیل شود تا از وقوع جنگ داخلی جلوگیری کند.
ایرانیان و تحولات افغانستان
احسان هوشمند در مقالهای نوشت: رویدادهای افغانستان و تسلط روزافزون طالبها بر این کشور به یکی از مهمترین اخبار در میان بخش زیادی از ایرانیان مبدل شده و گروه زیادی از ایرانیان با نگرانی رویدادهای افغانستان را تعقیب میکنند. در هفتههای گذشته بخش قابل توجهی از فضای رسانهای کشور و پیامهای تولیدشده و بازنشرشده در شبکههای اجتماعی نیز درباره افغانستان است. انتشار کیلپهایی از رفتار طالبها با معترضان در کابل، بهویژه زنان معترض یا انتشار صداها و تصاویری از شهروندان افغانستانی که با مردم ایران سخن میگویند یا انتشار اخبار و گمانهزنی درباره دره پنجشیر و رهبران پنجشیر و ابراز نگرانیها درباره احتمال سقوط پنجشیر و سرنوشت مقاومت و فرماندهان پنجشیر از جمله هزاران خبر و کلیپی است که دائماً در فضای مجازی و رسانهای بازنشر میشود. این حجم از ابراز نگرانی، نشانگر همدردی عمومی در ایران با مردم افغانستان است که در افغانستان نیز بازخوردهایی داشته است. برخلاف نگرانی عمومی و رو به افزایش ایرانیان درباره تحولات افغانستان و برخلاف تحولات سوریه، یمن، عراق، فلسطین و لبنان، مسئولان و رسانههای رسمی درباره تحولات افغانستان مسیر و روش دیگری در پیش گرفتهاند. استمرار این وضعیت میتواند پیامدهای سیاسی و اجتماعی متعددی درپی داشته باشد.
1- القای بیعملی، انفعال، سردرگمی و تماشاگری دستگاههای مسئول پرونده افغانستان یکی از پیامدهای استمرار وضع موجود است. به این معنا که در برابر پرونده بسیار با اهمیت تحولات افغانستان و راهبردهای نسبتاً فعال ایران در برابر مسائل افغانستان در دهههای گذشته حتی در زمان اشغال افغانستان توسط روسیه در دوره جنگ عراق علیه کشورمان که ایران نقش فعالی در افغانستان ایفا میکرد، امروز این تلقی در حال رواج است که تحولات افغانستان برای مسئولان مربوطه اهمیت لازم را ندارد و ایران تماشگربودن را بر هر نوع کنشگری و فعالیت دیگری ترجیح داده است. نتیجه آنکه پرونده تحولات امنیتی و سیاسی افغانستان در همسایگی ایران به نقطهای رسیده است که ایران قادر به اتخاذ مواضعی متناسب با منافع ملی خود نیست و حتی دخالت کشورهای دیگر از جمله همسایگانی چون پاکستان و دیگر کشورها در مسائل داخلی افغانستان نیز اهمیت چندانی برای منافع ملی و امنیت ملی در ایران ندارد. تجربه این نوع بیعملی در قفقاز نیز بازتاب بسیار نامناسبی در افکار عمومی در ایران داشت.
2- وجه دیگر این برداشت این است که تا زمانی که آمریکا در افغانستان حضور داشت تحولات افغانستان برای ایران دارای اهمیت بود و با خروج آمریکا از افغانستان، تحولات این کشور نسبتی با امنیت ملی و منافع کشور نداشته و لذا شایسته توجه نیست. یعنی نوع کنشگری ایران در منطقه تابعی از حضور یا عدم حضور آمریکا است و با خروج آمریکایی از افغانستان، مسائل این کشور و تحولات این کشور اهمیتی برای ایران ندارد.
3- استمرار این رویکرد البته پیامدهای دیگری نیز درپی دارد از جمله آنکه از نظر برخی تحلیلگران در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی، جناحها و گروههایی در کشور چندان از توسعه تسلط طالبان بر افغانستان ناخشنود نیستند و چهبسا این شرایط را وفق مراد خود تلقی میکنند. اشاعه این تلقی نیز پیامدهای بعدی را درپی دارد. به این معنا که در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی فرصتی ایجاد میشود تا گروههایی مدعی شوند میان طالبان و این بخش از نیروهای سیاسی در ایران وحدت در برخی اهداف، راهبرد و رویکردها وجود دارد و اقدمات طالبها آرزوی آنها نیز هست و این همدلی اگرچه با صراحت تمام صورت نمیگیرد، اما نشانههای آن کموبیش ظاهر شده است.
4- استمرار این بیعملی و تماشاگری صرف بدون هر نوع اقدام جدی یا ابتکار عملی از سوی دستگاههای مسئول موجب میشود تا گروههای فرهنگی و شمار درخور توجه علاقهمندان به حوزه ایران فرهنگی نسبت به سرنوشت همتباران خود در افغانستان با نگرانی واکنش نشان دهند؛ به تولید محتوای رسانهای بپردازند و مواضع خود را در قالب حرکات اعتراضی در برابر سفارت پاکستان به صورت نمایش خیابانی یا در قالب فعالیتهای هنری و سیاسی در شبکه مجازی بازنشر کنند.
5- طالبان پیش از این در دشمنی با ایران چیزی کم نگذاشته است؛ از کشتن دیپلماتها تا خبرنگاران ایرانی! یعنی سابقه پیشین طالبها حتی نزد بخش وسیعی از نیروهای اصولگرا چندان قابل دفاع نیست. اشاعه همدلی بخشی از نیروهای سیاسی کشور با طالبان و تلاش برای پنهاننگهداشتن این اقدمات ضد ایرانی طالبان و حتی گاه تطهیر طالبان، واکنش این اقشار اصولگرا را نیز درپی دارد. درحالیکه دستگاه سیاست خارجی کشور در برابر تحولات دیگر کشورها حاضر به پرداخت هزینههای بسیار است، مانند ارسال سوخت به ونزوئلا آنسوی جهان یا لبنان با ریسک بالا، بیعملی در برابر تحولات افغانستان راه را برای تفاسیر دیگری نیز میگشاید و به شکاف عمیقتر میان دولت-ملت منجر میشود. اگر این اتفاقات را با سایر پدیدههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ایران امروز به بوته تحلیل و ارزیابی بگذاریم میتوان نتیجه گرفت در عرصههای مختلفی ازجمله سیاستهای داخلی و سیاست خارجی شکاف میان ایرانیان با دولت به معنای عام آن در حال گسترش است و این پدیده کماهمیتی نیست که بتوان با سادگی از کنار آن گذر کرد. بیتوجهی مسئولان برای تشریح سیاستهای کشور در برابر تحولات افغانستان، برگزاری جلسات نقد و تحلیل سیاست خارجی کشور در افغانستان در رسانههای پربیننده، پرهیز از برخی موضعگیریها در برابر واکنشهای مردمی ازجمله اقدماتی است که میتواند زمینه یک مفاهمه عمومی درباره تحولات افغانستان را باز کند. اعلام خطوط قرمز ایران در افغانستان، تلاش روشن و آشکار و اثربخش برای ایجاد موازنه نیروهای سیاسی در افغانستان و حمایت از دوستان ایران در افغانستان در کنار توجه جدی به میراث فرهنگی و تمدنی مشترک ایرانیان با مردم افغانستان ازجمله اقداماتی است که میتواند به افکار عمومی آرامش دهد. آغاز این اقدام میتواند ابتکار عملی دستگاههای مسئول برای مذاکره جدی درباره خطوط قرمز ایران با طالبها باشد.
طالبان برسر دوراهی آمریکا و تشکیل دولتِ فراگیر
در این رابطه فیاض زاهد، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگو با آرمان ملی توضیحاتی بیشتر میدهد که در ادامه میخوانید.
امید بسیار زیادی از مردم برای موفقیت جبهه مقاومت و شکست طالبان در پنجشیر وجود داشت و حتی برخی احتمال میدادند دیگر ولایتها نیز به پنجشیــر بپیوندند و مناطقی از ورود و حضور طالبــان در امان باشد، در حال حاضر با خروج برخـی از مردم از این منطقه و کشته شدن برخی از آنها چه پیشبینی برای ادامه این تنازعات دارید؟
حالا شرایط نسبت به گذشتهای که از پنجشیر سراغ داشتهایم متفاوت است، بسیاری از آنچه درباره نهضت مقاومت یا احمد مسعود در اذهان شکل گرفته متکی به سابقه پدر او، احمدشاه مسعود و شرایط نظامی و ژئوپلیتیکی است که در آن مقطع که اجازه تسلط کامل را به روسها و طالبان نداد. به نظر میرسد مجموعهای از بیاعتمادی، دلزدگی، خستگی از جنگ، تنشهای دائمی، توافقات بینالمللی و خیانت رهبران سیاسی حاکم در افغانستان سبب شد نوعی رخوت و سستی را در جامعه افغانستان شاهد باشیم. مجموعه مسائل فرهنگی، نوع تربیت و ساخت اجتماعی در افغانستان را نیز باید لحاظ کرد، افغانستان هیچگاه سابقه دولت- ملت را نداشته و دارای قومیتها، مذاهب و نژادهایی است که فاقد یک تاریخ مشترک، طولانی و قدیمی با یکدیگر بودهاند و به صورت مصنوعی و با فشار به یکدیگر چسبانده شده بودند، زمانی که آن فشار کنار گذاشته شد اکثریت پشتون با حمایت سیاسی و نظامی پاکستان و حمایت مذهبی و مالی عربستان صعودی این امکان را یافت که نوعی برتری پیدا کند. باور دارم حالا وضعیت پنجشیر یک وضعیت بغرنج است، در کوتاه مدت به نظر نمیرسد طالبان با خطر تهدید جدی روبهرو شود اما در طولانی مدت از آنجا که ریشه این بحران حل نشده است و از آنجا که اختلافات ریشه در مسائل قبیلهای، ایلی و قومی دارد تبدیل به یک دمل چرکی خواهند شد و تأمین نشدن منافع همه ولایتهای بزرگ فرصتی را رقم میزند که از این موقعیتها و نقاط حساس برای تحریک و بر هم زدن بازی رقبای خود استفاده کنند. بنابراین عدم حل مساله پنجشیر و عدم ایجاد یک دولت فراگیر طالبان را در طولانی مدت با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد کرد و دست دولتهای خارجی را برای ایجاد رقابت و درگیری در این منطقه باز خواهد گذاشت.
آیا همین مســاله وجود قومیتهای متعدد در افغانستان، به خصوص در پنجشیر، علتی برای تجــزیه این کشور در شرایط بحرانی کنونی نمیشود؟
انجام تجزیه در کشــورهای شبیه افغانستان پیچیدگیهایی دارد. در عراق نیز همین زمینه و ظرفیت برای جدا شدن منطقه کردنشین یا شیعه نشین وجود داشت اما جامعه جهانی از آن استقبال نکرد. فکر میکنم مساله جدا شدن پنجشیر دارای دو حالت است، تبدیل شدن به یک دولت خودمختار که اقتدار طالبان را در افغانستان با چالش روبهرو خواهد کرد و پاکستان نیز از آن حمایت نخواهد کرد. حالت دیگر پیوستن این منطقه به تاجیکستان است که آن هم کشوری دارای قدرت نظامی یا مالی نیست. اگر تاجیکستان وضعیتی شبیه آذربایجان داشت شرایط میتوانست متفاوت باشد. تاجیکستان در بین جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از اقتصاد و توانایی بینالمللی ضعیفتری برخوردار است.
آیا شما از مدافعان سیاست حمایت ایران از طالبان و عدم حمایت از پنجشیر هستید؟
چنین امر سیاسی منوط به حفظ منافع ملی کشور است، ایران از طرق مجاری بینالمللی که در اختیار داشت دریافت که از یک سال و نیم پیش آمریکاییان در حال مذاکره برای رسیدن به توافق هستند. روسیه و چین نیز از آن باخبر بودند. ارزیابی شرایط، مردم و خستگی آنها از جنگ و ناامنیهای گسترده، ایران را به این نتیجه رساند که با احتیاط به تحولات افغانستان بنگرد. البته که خوشبین نیستم که طالبان در آینده نسبت به آنچه تعهد کردهاند، در خصوص حقابه، رعایت حقوق اقلیت شیعیان، یا حقوق هزارهها، پایبند باشند اما حداقل امروز بهانهای نیست و مزاحمتی ایجاد نمیکنند. از سویی به صورت بنیادین دو دولت جمهوری اسلامی اصولگرا داریم که یکی شیعه و دیگری سنی است؛ از نظر اجرای شریعت اگر مقامات جمهوری اسلامی بتوانند ایدهآل خود را محقق کنند آن ایدهآل تحقق کامل احکام شیعی است همان چیزی که سنیها در شریعت سنی دنبال میکنند، لذا نوعی همخوانی و همگرایی نانوشته وجود دارد. شاید تنها تعارض این است که اهل سنت یا سنیهای افراطی اساساً مذهب و دین شیعیان را به رسمیت نمیشناسند و در بین شیعیان افراطی نیز موضوع جانشینی و ولایت و خلافت یک مساله حل نشده است. خود این نقطه تعامل میتواند همواره تنازعات مذهبی را بالا نگه دارد اما چون استراتژی دیگر ایران مساله آمریکا بود، معتقد هستم جمهوری اسلامی خروج آمریکا از افغانستان را در اولویت اول قرار داد. خروجی که باور دارم اقدامی نادرست بود، چرا که حضور آمریکا حداقل نوعی ثبات و امنیت را در منطقه جنوب غرب آسیا ایجاد میکرد که خلأ این قدرت به این سرعت میتواند منجر به بروز چالشهای جدی شود. بنابر گزارشی که روزنامهای فرانسوی منتشر کرده است و مدعی این گزارش دارای منابع جدی است، طالبان با آمریکا توافق کرده و به آنها قول دادهاند که برای آنها مزاحمتهای جدی ایجاد خواهند کرد. پیش از اینکه آمریکاییها طالبان را وادار به چنین اقداماتی کنند با خرد سیاست راهبردی ناسازگار است که خود این مشکلات را آغاز کنیم.
با وجود این مسائل و مشکلات در نتیجه حضور طالبان به چه علت این سرمایهگذاری بزرگ برای رسیدن آنها به قــدرت از سوی کشورهای مختلف با هزینههــای سنگین انجام شد؟
فکر میکنم واقعیتهای میدانی در افغانستان را باید در نظر داشت، حتی وقتی دولت افغانستان بر سر کار بود نیمی از کشور در اختیار طالبان قرار داشت. معنی این حرف من این است که با احترام به مردم افغانستان، بخش زیادی از افکار عمومی در مناطق ایلاتی، قبیلهمحور، روستاها و در مجموع مناطق کمتر توسعه یافته و دور از مرکز تحت تأثیر آموزشهای مذهبی اشتباه از یکسو و از سوی دیگر ناراضی از حضور آمریکاییها بودند. همچنین دولت آقایان کرزای و اشرف غنی و مقامات سیاسی به فسادهای گسترده و رانتخواری بسیار افسارگسیخته متهم شده بودند، در نتیجه در چنین شرایطی طالبانی که نماد پابرهنگی و گرسنگی و به نوعی از خود آنها بودند، چهره فریبندهتری را برای آن دسته از مردم ارائه کردند. ابن خلدون صدها سال پیش به ما آموخت هر قومیتی که از عصبیت خود فاصله میگیرد و وارد دوره عمران میشود، به دوره اشرافیت و بعد هم فاصله گرفتن از اصول اولیه خود میرسد. حال وقتی آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که با طالبان معامله کنند چرا باید انتظار داشته باشیم کشورهای دیگر مثل ایران بار همه مخالفتها و تعارضات را بر دوش بکشد.
لزوم تشکیل دولت فراگیر
آرمان ملی: تحولات افغانستان همچنان در صدر اخبار مهم و روز رسانههای دنیاست و همه منتظرند که ببینند این تحولات طی روزها و هفتههای آتی به کدام سمت و سو خواهد رفت و آیا مردم رنج کشیده افغانستان روی آرامش را خواهند دید یا باز هم درگیر آتش جنگ خواهند بود. این درحالی است که وقتی طالبان تسلط امور در ولایات افغانستان بهویژه کابل را به دست گرفت از تشکیل دولتی فراگیر با حضور همه جریانات مختلف در این دولت خبر داد. همین مساله بود که برخی نگاهها را به طالبان تا حدی تعدیل کرد که آنها پس از 20 سال تغییر کردهاند و به مظاهر دموکراسی و حکومتداری روی خوش نشان دادهاند، اما هر چه گذشت نه رویکرد و رفتار طالبان نشانهای از تغییر نسبت به گذشته داشت و نه دولتی که بسیار در باره آن تبلیغ کرده بودند رنگ و بویی از فراگیر بودن داشت. گویی آینکه آنها اساساً فهمی از واژه فراگیر یا ائتلافی نداشتند و صرفاً مثل خیلی از اصطلاحات و حرفهای زیبا که به گوش میخورد و فراموش میشود طالبان نیز صرفاً لفظ فراگیر را شنیده و ایدهای برای اجرای آن در دولت نداشت. نگاهی به کابینه اعلامی طالبانیها نشان میدهد که نگاه سیاسی تمام اعضای دولت، همگی عضو گروه طالبان و از شخصیتهای برجسته این گروهند و هیچ یک ازجناحها و شخصیتهای سیاسی دیگر افغانستان در این فهرست حضور ندارند؛ هرچند طالبان، اعلام کرده که این دولت، موقت است و در دولت آینده، افراد بیشتری از دیگر اقوام حضور خواهند داشت. از نگاه قومیتی نیز اکثریت مطلق افراد اعلامشده به قوم پشتون تعلق دارند و فقط مولوی عبدالسلام حنفی به عنوان معاون دوم از قوم ازبک و قاری دین محمد حنیف و قاری فصیحالدین، فرمانده ارتش تاجیک هستند. همین مساله نیز باعث شده تا احمدمسعود رئیس جبهه مقاومت ملی در پنجشیر دولت اعلامی طالبان را غیرقانونی بخواند و بسیاری از کشورها نیز از شناسایی آنها استنکاف بورزند. این در حالی است که ناآرامیها در افغانستان همچنان ادامه دارد و پس از دعوت به قیام ملی از سوی احمد مسعود مردم افغانستان هر روزه در خیابانها علیه طالبان تظاهرات میکنند. در جبهه میدانی هم جنگ میان جبهه مقاومت و طالبان در پنجشیر ادامه دارد. برخی تحلیلگران معتقدند که اگر شرایط به همین نحو پیش برود شاهد جنگ داخلی در افغانستان خواهیم بود. جنگی که نه تنها پیروزی نخواهد داشت بلکه صرفاً مردم قربانی این جنگها خواهند شد. البته نگاهی به سابقه جنگ در این کشور نیز به روشنی نشان میدهد که در چنین شرایطی فضا مستعد برای مداخله خارجی خواهد بود و شرایط افغانستان از آنچه هست بدتر خواهد شد. لذا دولت فراگیر به معنای واقعی (نه کابینه اعلامی طالبان) میتواند هم به استقرار صلح در کشور کمک کند و هم از جنگهای داخلی جلوگیری کند.
تسلط بر 3 منطقه پنجشیر
هرچه طالبان درصدد تسلط بر اوضاع و ایجاد امنیت و ثبات در کابل هستند شرایط در پنجشیر متفاوت است و جبهه مقاومت در آنجا وضعیت را برای طالبان نامساعد کرده است. چنانکه منابع خبری افغانستان از تسلط جبهه مقاومت ملی این کشور بر سه منطقه در استان پنجشیر و خارج کردن آن از کنترل طالبان خبر دادهاند. جبهه مقاومت ملی افغانستان مناطق دره، آبشارو بریان در شمال و شمال شرق ولایت پنجشیر را از طالبان پس گرفته است. در همین حال، صالح رجستانی، رئیس کمیته نظامی جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود در بیانیهای تاکید کرد: میخواهم بار دیگر به طالبان و حامیان آن بگویم که ورود به پنجشیر به معنای پایان جنگ نیست بلکه این آغاز جنگ است. وی افزود: من اطمینان دارم که مجاهدان و فرزندان مخلص ملت افغانستان برای زنده نگهداشتن ارزشها و شرف ملت افغانستان تا پای جان خواهند جنگید. رجستانی در ادامه از جامعه بینالملل خواست که طالبان را به رسمیت نشناسد و به زنان و کودکان در پنجشیر کمک کند. وی گفت که طالبان تمامی راههای منتهی به پنجشیر را بسته است. این جنبش مانند راه زن راه را بر اهالی پنجشیر بسته است. همچنین قاسم محمدی چهره نزدیک به «احمد مسعود» گفت: در روزهای گذشته طالبان وارد پنجشیر شده و در حال حاضر 70 درصد خیابانها و معابر اصلی در کنترل طالبان است اما هنوز درههای پنجشیر در کنترل کامل نیروهای مردمی است. وی افزود: به ادعای کشورهای منطقه، 40 هزار نیروی طالبان طی روزهای گذشته وارد پنجشیر شدهاند که شامل 5 دسته هستند، یک دسته نیروهای طالبان، یک دسته حقانی، یک دسته القاعده و یک دسته داعشیهایی که از قومیتهای مختلف در آن هستند. وی بیان کرد: اکنون دیگر جنگ خارجی است و پاکستان و قطر از طالبان حمایتهای مالی میکنند، امیدواریم که کشورهای منطقه و جهان این موضوع را درک کنند. وی همچنین درباره خروج احمد مسعود از پنجشیر تصریح کرد: وی در مکانی امن حضور دارد و شایعه خروج وی از افغانستان و رفتنش به ترکیه یا کشور دیگری صحت ندارد و ارتباطش با دره پنجشیر برقرار است.
خشونت روز افزون طالبان
طالبان، روحا... عزیزی صالح، برادر معاون ریاست جمهوری سابق افغانستان و یکی از رهبران مقاومت در پنجشیر را اعدام کردند. این خبر را عبدا... صالح یکی از برادرزادههای این فرمانده مقاومت، در پیامی متنی به خبرگزاری رویترز تأیید کرده است. وی در پیام خود نوشته است طالبان عموی او را کشتهاند، اجازه دفن او را به بستگانش نداده و گفتهاند پیکر او باید بپوسد. همزمان سازمان ملل متحد تأیید کرده که نیروهای طالبان چهار نفر را در اعتراضات اخیر کشتهاند. این نهاد بینالمللی خشونت روزافزون طالبان در مقابل اعتراضات را محکوم کرده است و گفته نیروهای طالبان برای مقابله با معترضان از تازیانه، باتوم، قنداق تفنگ و شلیک گلوله استفاده کردهاند. معترضان در شهرهای مختلف افغانستان خواستار احترام به حقوق زنان و آزادیهای مدنی و قطع نفوذ پاکستان در این کشور شده بودند. کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل متحد در بیانیهای از طالبان خواسته است استفاده از قوه قهریه، بازداشتهای خودسرانه علیه خبرنگاران و مردمی که حق اعتراض مسالمت آمیز دارند بلافاصله متوقف کند. برخی گزارشهای تأیید نشده حاکی از آن است که صالح زمانی که با وسیله نقلیه شخصی قصد سفر به کابل را داشته کشته شده است. گفته میشود صالح در پی کنترل طالبان در افغانستان به نیروهای مخالف مقاومت در دره پنجشیر در شمال این کشور پیوسته بود. این در حالی است که سخنگوی سازمان ملل متحد روز جمعه در کنفرانس خبری سرکوب معترضان توسط طالبان را محکوم کرده است. راوینا شمداسانی گفته اعتراضان مردمی از ۱۵ اوت که طالبان قدرت را در افغانستان به دست گرفته رو به افزایش گذاشته و در مقابل طالبان گردهمایی بدون مجوز را ممنوع کرده و به شرکتهای مخابراتی دستور داده است که دسترسی تلفنهای همراه به اینترنت را در کابل قطع کنند. خبرنگاران افغان به بیبیسی گفتهاند که زمانی که در تلاش برای پوشش خبری اعتراضات بودهاند هدف تازیانه و ضرب و جرح از سوی طالبان قرار گرفتهاند و بازداشت شدهاند. روز جمعه برنامه خواربار جهانی سازمان ملل متحد اعلام کرد ۹۳ درصد از خانوادههای افغان غذای کافی نمیخورند و خشکسالی مشکل تأمین غذا در این کشور را تشدید کرده است.
افغانستان پناهگاه تروریسم نشود
دبیرکل سازمان ملل در خصوص روابط با طالبان و اوضاع افغانستان گفت: ما خواهان این هستیم که مردم افغانستان در صلح زندگی کنند و فاجعهای که با آن در گذشته روبهرو بودند پایان یابد. ما خواهان دولتی فراگیر در افغانستان هستیم که تمام مردم در آن شرکت داشته باشند. ما نمیخواهیم افغانستان بعد از این پناهگاهی برای تروریسم باشد. میخواهیم به حقوق اصلی بشر احترام گذاشته شود و افغانستان نقشی سازنده در روابط بین المللی ایفا کند. آنتونیو گوترش درباره موضوع به رسمیت شناختن دولت طالبان اظهار داشت: به نظر من مسأله مثبت تشکیل دولتی فراگیر در افغانستان است که به تعهدات بینالمللی احترام بگذارد و نگرانیهای ما درباره مسائلی از جمله تروریسم، حقوق بشر و دیگر مسائل را جدی بگیرد. این باعث میشود روابط جامعه بین المللی با افغانستان به حالت اولیه بازگردد.
ایرانیان و تحولات افغانستان
احسان هوشمند در مقالهای نوشت: رویدادهای افغانستان و تسلط روزافزون طالبها بر این کشور به یکی از مهمترین اخبار در میان بخش زیادی از ایرانیان مبدل شده و گروه زیادی از ایرانیان با نگرانی رویدادهای افغانستان را تعقیب میکنند. در هفتههای گذشته بخش قابل توجهی از فضای رسانهای کشور و پیامهای تولیدشده و بازنشرشده در شبکههای اجتماعی نیز درباره افغانستان است. انتشار کیلپهایی از رفتار طالبها با معترضان در کابل، بهویژه زنان معترض یا انتشار صداها و تصاویری از شهروندان افغانستانی که با مردم ایران سخن میگویند یا انتشار اخبار و گمانهزنی درباره دره پنجشیر و رهبران پنجشیر و ابراز نگرانیها درباره احتمال سقوط پنجشیر و سرنوشت مقاومت و فرماندهان پنجشیر از جمله هزاران خبر و کلیپی است که دائماً در فضای مجازی و رسانهای بازنشر میشود. این حجم از ابراز نگرانی، نشانگر همدردی عمومی در ایران با مردم افغانستان است که در افغانستان نیز بازخوردهایی داشته است. برخلاف نگرانی عمومی و رو به افزایش ایرانیان درباره تحولات افغانستان و برخلاف تحولات سوریه، یمن، عراق، فلسطین و لبنان، مسئولان و رسانههای رسمی درباره تحولات افغانستان مسیر و روش دیگری در پیش گرفتهاند. استمرار این وضعیت میتواند پیامدهای سیاسی و اجتماعی متعددی درپی داشته باشد.
1- القای بیعملی، انفعال، سردرگمی و تماشاگری دستگاههای مسئول پرونده افغانستان یکی از پیامدهای استمرار وضع موجود است. به این معنا که در برابر پرونده بسیار با اهمیت تحولات افغانستان و راهبردهای نسبتاً فعال ایران در برابر مسائل افغانستان در دهههای گذشته حتی در زمان اشغال افغانستان توسط روسیه در دوره جنگ عراق علیه کشورمان که ایران نقش فعالی در افغانستان ایفا میکرد، امروز این تلقی در حال رواج است که تحولات افغانستان برای مسئولان مربوطه اهمیت لازم را ندارد و ایران تماشگربودن را بر هر نوع کنشگری و فعالیت دیگری ترجیح داده است. نتیجه آنکه پرونده تحولات امنیتی و سیاسی افغانستان در همسایگی ایران به نقطهای رسیده است که ایران قادر به اتخاذ مواضعی متناسب با منافع ملی خود نیست و حتی دخالت کشورهای دیگر از جمله همسایگانی چون پاکستان و دیگر کشورها در مسائل داخلی افغانستان نیز اهمیت چندانی برای منافع ملی و امنیت ملی در ایران ندارد. تجربه این نوع بیعملی در قفقاز نیز بازتاب بسیار نامناسبی در افکار عمومی در ایران داشت.
2- وجه دیگر این برداشت این است که تا زمانی که آمریکا در افغانستان حضور داشت تحولات افغانستان برای ایران دارای اهمیت بود و با خروج آمریکا از افغانستان، تحولات این کشور نسبتی با امنیت ملی و منافع کشور نداشته و لذا شایسته توجه نیست. یعنی نوع کنشگری ایران در منطقه تابعی از حضور یا عدم حضور آمریکا است و با خروج آمریکایی از افغانستان، مسائل این کشور و تحولات این کشور اهمیتی برای ایران ندارد.
3- استمرار این رویکرد البته پیامدهای دیگری نیز درپی دارد از جمله آنکه از نظر برخی تحلیلگران در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی، جناحها و گروههایی در کشور چندان از توسعه تسلط طالبان بر افغانستان ناخشنود نیستند و چهبسا این شرایط را وفق مراد خود تلقی میکنند. اشاعه این تلقی نیز پیامدهای بعدی را درپی دارد. به این معنا که در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی فرصتی ایجاد میشود تا گروههایی مدعی شوند میان طالبان و این بخش از نیروهای سیاسی در ایران وحدت در برخی اهداف، راهبرد و رویکردها وجود دارد و اقدمات طالبها آرزوی آنها نیز هست و این همدلی اگرچه با صراحت تمام صورت نمیگیرد، اما نشانههای آن کموبیش ظاهر شده است.
4- استمرار این بیعملی و تماشاگری صرف بدون هر نوع اقدام جدی یا ابتکار عملی از سوی دستگاههای مسئول موجب میشود تا گروههای فرهنگی و شمار درخور توجه علاقهمندان به حوزه ایران فرهنگی نسبت به سرنوشت همتباران خود در افغانستان با نگرانی واکنش نشان دهند؛ به تولید محتوای رسانهای بپردازند و مواضع خود را در قالب حرکات اعتراضی در برابر سفارت پاکستان به صورت نمایش خیابانی یا در قالب فعالیتهای هنری و سیاسی در شبکه مجازی بازنشر کنند.
5- طالبان پیش از این در دشمنی با ایران چیزی کم نگذاشته است؛ از کشتن دیپلماتها تا خبرنگاران ایرانی! یعنی سابقه پیشین طالبها حتی نزد بخش وسیعی از نیروهای اصولگرا چندان قابل دفاع نیست. اشاعه همدلی بخشی از نیروهای سیاسی کشور با طالبان و تلاش برای پنهاننگهداشتن این اقدمات ضد ایرانی طالبان و حتی گاه تطهیر طالبان، واکنش این اقشار اصولگرا را نیز درپی دارد. درحالیکه دستگاه سیاست خارجی کشور در برابر تحولات دیگر کشورها حاضر به پرداخت هزینههای بسیار است، مانند ارسال سوخت به ونزوئلا آنسوی جهان یا لبنان با ریسک بالا، بیعملی در برابر تحولات افغانستان راه را برای تفاسیر دیگری نیز میگشاید و به شکاف عمیقتر میان دولت-ملت منجر میشود. اگر این اتفاقات را با سایر پدیدههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ایران امروز به بوته تحلیل و ارزیابی بگذاریم میتوان نتیجه گرفت در عرصههای مختلفی ازجمله سیاستهای داخلی و سیاست خارجی شکاف میان ایرانیان با دولت به معنای عام آن در حال گسترش است و این پدیده کماهمیتی نیست که بتوان با سادگی از کنار آن گذر کرد. بیتوجهی مسئولان برای تشریح سیاستهای کشور در برابر تحولات افغانستان، برگزاری جلسات نقد و تحلیل سیاست خارجی کشور در افغانستان در رسانههای پربیننده، پرهیز از برخی موضعگیریها در برابر واکنشهای مردمی ازجمله اقدماتی است که میتواند زمینه یک مفاهمه عمومی درباره تحولات افغانستان را باز کند. اعلام خطوط قرمز ایران در افغانستان، تلاش روشن و آشکار و اثربخش برای ایجاد موازنه نیروهای سیاسی در افغانستان و حمایت از دوستان ایران در افغانستان در کنار توجه جدی به میراث فرهنگی و تمدنی مشترک ایرانیان با مردم افغانستان ازجمله اقداماتی است که میتواند به افکار عمومی آرامش دهد. آغاز این اقدام میتواند ابتکار عملی دستگاههای مسئول برای مذاکره جدی درباره خطوط قرمز ایران با طالبها باشد.
طالبان برسر دوراهی آمریکا و تشکیل دولتِ فراگیر
در این رابطه فیاض زاهد، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگو با آرمان ملی توضیحاتی بیشتر میدهد که در ادامه میخوانید.
امید بسیار زیادی از مردم برای موفقیت جبهه مقاومت و شکست طالبان در پنجشیر وجود داشت و حتی برخی احتمال میدادند دیگر ولایتها نیز به پنجشیــر بپیوندند و مناطقی از ورود و حضور طالبــان در امان باشد، در حال حاضر با خروج برخـی از مردم از این منطقه و کشته شدن برخی از آنها چه پیشبینی برای ادامه این تنازعات دارید؟
حالا شرایط نسبت به گذشتهای که از پنجشیر سراغ داشتهایم متفاوت است، بسیاری از آنچه درباره نهضت مقاومت یا احمد مسعود در اذهان شکل گرفته متکی به سابقه پدر او، احمدشاه مسعود و شرایط نظامی و ژئوپلیتیکی است که در آن مقطع که اجازه تسلط کامل را به روسها و طالبان نداد. به نظر میرسد مجموعهای از بیاعتمادی، دلزدگی، خستگی از جنگ، تنشهای دائمی، توافقات بینالمللی و خیانت رهبران سیاسی حاکم در افغانستان سبب شد نوعی رخوت و سستی را در جامعه افغانستان شاهد باشیم. مجموعه مسائل فرهنگی، نوع تربیت و ساخت اجتماعی در افغانستان را نیز باید لحاظ کرد، افغانستان هیچگاه سابقه دولت- ملت را نداشته و دارای قومیتها، مذاهب و نژادهایی است که فاقد یک تاریخ مشترک، طولانی و قدیمی با یکدیگر بودهاند و به صورت مصنوعی و با فشار به یکدیگر چسبانده شده بودند، زمانی که آن فشار کنار گذاشته شد اکثریت پشتون با حمایت سیاسی و نظامی پاکستان و حمایت مذهبی و مالی عربستان صعودی این امکان را یافت که نوعی برتری پیدا کند. باور دارم حالا وضعیت پنجشیر یک وضعیت بغرنج است، در کوتاه مدت به نظر نمیرسد طالبان با خطر تهدید جدی روبهرو شود اما در طولانی مدت از آنجا که ریشه این بحران حل نشده است و از آنجا که اختلافات ریشه در مسائل قبیلهای، ایلی و قومی دارد تبدیل به یک دمل چرکی خواهند شد و تأمین نشدن منافع همه ولایتهای بزرگ فرصتی را رقم میزند که از این موقعیتها و نقاط حساس برای تحریک و بر هم زدن بازی رقبای خود استفاده کنند. بنابراین عدم حل مساله پنجشیر و عدم ایجاد یک دولت فراگیر طالبان را در طولانی مدت با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد کرد و دست دولتهای خارجی را برای ایجاد رقابت و درگیری در این منطقه باز خواهد گذاشت.
آیا همین مســاله وجود قومیتهای متعدد در افغانستان، به خصوص در پنجشیر، علتی برای تجــزیه این کشور در شرایط بحرانی کنونی نمیشود؟
انجام تجزیه در کشــورهای شبیه افغانستان پیچیدگیهایی دارد. در عراق نیز همین زمینه و ظرفیت برای جدا شدن منطقه کردنشین یا شیعه نشین وجود داشت اما جامعه جهانی از آن استقبال نکرد. فکر میکنم مساله جدا شدن پنجشیر دارای دو حالت است، تبدیل شدن به یک دولت خودمختار که اقتدار طالبان را در افغانستان با چالش روبهرو خواهد کرد و پاکستان نیز از آن حمایت نخواهد کرد. حالت دیگر پیوستن این منطقه به تاجیکستان است که آن هم کشوری دارای قدرت نظامی یا مالی نیست. اگر تاجیکستان وضعیتی شبیه آذربایجان داشت شرایط میتوانست متفاوت باشد. تاجیکستان در بین جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از اقتصاد و توانایی بینالمللی ضعیفتری برخوردار است.
آیا شما از مدافعان سیاست حمایت ایران از طالبان و عدم حمایت از پنجشیر هستید؟
چنین امر سیاسی منوط به حفظ منافع ملی کشور است، ایران از طرق مجاری بینالمللی که در اختیار داشت دریافت که از یک سال و نیم پیش آمریکاییان در حال مذاکره برای رسیدن به توافق هستند. روسیه و چین نیز از آن باخبر بودند. ارزیابی شرایط، مردم و خستگی آنها از جنگ و ناامنیهای گسترده، ایران را به این نتیجه رساند که با احتیاط به تحولات افغانستان بنگرد. البته که خوشبین نیستم که طالبان در آینده نسبت به آنچه تعهد کردهاند، در خصوص حقابه، رعایت حقوق اقلیت شیعیان، یا حقوق هزارهها، پایبند باشند اما حداقل امروز بهانهای نیست و مزاحمتی ایجاد نمیکنند. از سویی به صورت بنیادین دو دولت جمهوری اسلامی اصولگرا داریم که یکی شیعه و دیگری سنی است؛ از نظر اجرای شریعت اگر مقامات جمهوری اسلامی بتوانند ایدهآل خود را محقق کنند آن ایدهآل تحقق کامل احکام شیعی است همان چیزی که سنیها در شریعت سنی دنبال میکنند، لذا نوعی همخوانی و همگرایی نانوشته وجود دارد. شاید تنها تعارض این است که اهل سنت یا سنیهای افراطی اساساً مذهب و دین شیعیان را به رسمیت نمیشناسند و در بین شیعیان افراطی نیز موضوع جانشینی و ولایت و خلافت یک مساله حل نشده است. خود این نقطه تعامل میتواند همواره تنازعات مذهبی را بالا نگه دارد اما چون استراتژی دیگر ایران مساله آمریکا بود، معتقد هستم جمهوری اسلامی خروج آمریکا از افغانستان را در اولویت اول قرار داد. خروجی که باور دارم اقدامی نادرست بود، چرا که حضور آمریکا حداقل نوعی ثبات و امنیت را در منطقه جنوب غرب آسیا ایجاد میکرد که خلأ این قدرت به این سرعت میتواند منجر به بروز چالشهای جدی شود. بنابر گزارشی که روزنامهای فرانسوی منتشر کرده است و مدعی این گزارش دارای منابع جدی است، طالبان با آمریکا توافق کرده و به آنها قول دادهاند که برای آنها مزاحمتهای جدی ایجاد خواهند کرد. پیش از اینکه آمریکاییها طالبان را وادار به چنین اقداماتی کنند با خرد سیاست راهبردی ناسازگار است که خود این مشکلات را آغاز کنیم.
با وجود این مسائل و مشکلات در نتیجه حضور طالبان به چه علت این سرمایهگذاری بزرگ برای رسیدن آنها به قــدرت از سوی کشورهای مختلف با هزینههــای سنگین انجام شد؟
فکر میکنم واقعیتهای میدانی در افغانستان را باید در نظر داشت، حتی وقتی دولت افغانستان بر سر کار بود نیمی از کشور در اختیار طالبان قرار داشت. معنی این حرف من این است که با احترام به مردم افغانستان، بخش زیادی از افکار عمومی در مناطق ایلاتی، قبیلهمحور، روستاها و در مجموع مناطق کمتر توسعه یافته و دور از مرکز تحت تأثیر آموزشهای مذهبی اشتباه از یکسو و از سوی دیگر ناراضی از حضور آمریکاییها بودند. همچنین دولت آقایان کرزای و اشرف غنی و مقامات سیاسی به فسادهای گسترده و رانتخواری بسیار افسارگسیخته متهم شده بودند، در نتیجه در چنین شرایطی طالبانی که نماد پابرهنگی و گرسنگی و به نوعی از خود آنها بودند، چهره فریبندهتری را برای آن دسته از مردم ارائه کردند. ابن خلدون صدها سال پیش به ما آموخت هر قومیتی که از عصبیت خود فاصله میگیرد و وارد دوره عمران میشود، به دوره اشرافیت و بعد هم فاصله گرفتن از اصول اولیه خود میرسد. حال وقتی آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که با طالبان معامله کنند چرا باید انتظار داشته باشیم کشورهای دیگر مثل ایران بار همه مخالفتها و تعارضات را بر دوش بکشد.
لزوم تشکیل دولت فراگیر
آرمان ملی: تحولات افغانستان همچنان در صدر اخبار مهم و روز رسانههای دنیاست و همه منتظرند که ببینند این تحولات طی روزها و هفتههای آتی به کدام سمت و سو خواهد رفت و آیا مردم رنج کشیده افغانستان روی آرامش را خواهند دید یا باز هم درگیر آتش جنگ خواهند بود. این درحالی است که وقتی طالبان تسلط امور در ولایات افغانستان بهویژه کابل را به دست گرفت از تشکیل دولتی فراگیر با حضور همه جریانات مختلف در این دولت خبر داد. همین مساله بود که برخی نگاهها را به طالبان تا حدی تعدیل کرد که آنها پس از 20 سال تغییر کردهاند و به مظاهر دموکراسی و حکومتداری روی خوش نشان دادهاند، اما هر چه گذشت نه رویکرد و رفتار طالبان نشانهای از تغییر نسبت به گذشته داشت و نه دولتی که بسیار در باره آن تبلیغ کرده بودند رنگ و بویی از فراگیر بودن داشت. گویی آینکه آنها اساساً فهمی از واژه فراگیر یا ائتلافی نداشتند و صرفاً مثل خیلی از اصطلاحات و حرفهای زیبا که به گوش میخورد و فراموش میشود طالبان نیز صرفاً لفظ فراگیر را شنیده و ایدهای برای اجرای آن در دولت نداشت. نگاهی به کابینه اعلامی طالبانیها نشان میدهد که نگاه سیاسی تمام اعضای دولت، همگی عضو گروه طالبان و از شخصیتهای برجسته این گروهند و هیچ یک ازجناحها و شخصیتهای سیاسی دیگر افغانستان در این فهرست حضور ندارند؛ هرچند طالبان، اعلام کرده که این دولت، موقت است و در دولت آینده، افراد بیشتری از دیگر اقوام حضور خواهند داشت. از نگاه قومیتی نیز اکثریت مطلق افراد اعلامشده به قوم پشتون تعلق دارند و فقط مولوی عبدالسلام حنفی به عنوان معاون دوم از قوم ازبک و قاری دین محمد حنیف و قاری فصیحالدین، فرمانده ارتش تاجیک هستند. همین مساله نیز باعث شده تا احمدمسعود رئیس جبهه مقاومت ملی در پنجشیر دولت اعلامی طالبان را غیرقانونی بخواند و بسیاری از کشورها نیز از شناسایی آنها استنکاف بورزند. این در حالی است که ناآرامیها در افغانستان همچنان ادامه دارد و پس از دعوت به قیام ملی از سوی احمد مسعود مردم افغانستان هر روزه در خیابانها علیه طالبان تظاهرات میکنند. در جبهه میدانی هم جنگ میان جبهه مقاومت و طالبان در پنجشیر ادامه دارد. برخی تحلیلگران معتقدند که اگر شرایط به همین نحو پیش برود شاهد جنگ داخلی در افغانستان خواهیم بود. جنگی که نه تنها پیروزی نخواهد داشت بلکه صرفاً مردم قربانی این جنگها خواهند شد. البته نگاهی به سابقه جنگ در این کشور نیز به روشنی نشان میدهد که در چنین شرایطی فضا مستعد برای مداخله خارجی خواهد بود و شرایط افغانستان از آنچه هست بدتر خواهد شد. لذا دولت فراگیر به معنای واقعی (نه کابینه اعلامی طالبان) میتواند هم به استقرار صلح در کشور کمک کند و هم از جنگهای داخلی جلوگیری کند.
تسلط بر 3 منطقه پنجشیر
هرچه طالبان درصدد تسلط بر اوضاع و ایجاد امنیت و ثبات در کابل هستند شرایط در پنجشیر متفاوت است و جبهه مقاومت در آنجا وضعیت را برای طالبان نامساعد کرده است. چنانکه منابع خبری افغانستان از تسلط جبهه مقاومت ملی این کشور بر سه منطقه در استان پنجشیر و خارج کردن آن از کنترل طالبان خبر دادهاند. جبهه مقاومت ملی افغانستان مناطق دره، آبشارو بریان در شمال و شمال شرق ولایت پنجشیر را از طالبان پس گرفته است. در همین حال، صالح رجستانی، رئیس کمیته نظامی جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود در بیانیهای تاکید کرد: میخواهم بار دیگر به طالبان و حامیان آن بگویم که ورود به پنجشیر به معنای پایان جنگ نیست بلکه این آغاز جنگ است. وی افزود: من اطمینان دارم که مجاهدان و فرزندان مخلص ملت افغانستان برای زنده نگهداشتن ارزشها و شرف ملت افغانستان تا پای جان خواهند جنگید. رجستانی در ادامه از جامعه بینالملل خواست که طالبان را به رسمیت نشناسد و به زنان و کودکان در پنجشیر کمک کند. وی گفت که طالبان تمامی راههای منتهی به پنجشیر را بسته است. این جنبش مانند راه زن راه را بر اهالی پنجشیر بسته است. همچنین قاسم محمدی چهره نزدیک به «احمد مسعود» گفت: در روزهای گذشته طالبان وارد پنجشیر شده و در حال حاضر 70 درصد خیابانها و معابر اصلی در کنترل طالبان است اما هنوز درههای پنجشیر در کنترل کامل نیروهای مردمی است. وی افزود: به ادعای کشورهای منطقه، 40 هزار نیروی طالبان طی روزهای گذشته وارد پنجشیر شدهاند که شامل 5 دسته هستند، یک دسته نیروهای طالبان، یک دسته حقانی، یک دسته القاعده و یک دسته داعشیهایی که از قومیتهای مختلف در آن هستند. وی بیان کرد: اکنون دیگر جنگ خارجی است و پاکستان و قطر از طالبان حمایتهای مالی میکنند، امیدواریم که کشورهای منطقه و جهان این موضوع را درک کنند. وی همچنین درباره خروج احمد مسعود از پنجشیر تصریح کرد: وی در مکانی امن حضور دارد و شایعه خروج وی از افغانستان و رفتنش به ترکیه یا کشور دیگری صحت ندارد و ارتباطش با دره پنجشیر برقرار است.
خشونت روز افزون طالبان
طالبان، روحا... عزیزی صالح، برادر معاون ریاست جمهوری سابق افغانستان و یکی از رهبران مقاومت در پنجشیر را اعدام کردند. این خبر را عبدا... صالح یکی از برادرزادههای این فرمانده مقاومت، در پیامی متنی به خبرگزاری رویترز تأیید کرده است. وی در پیام خود نوشته است طالبان عموی او را کشتهاند، اجازه دفن او را به بستگانش نداده و گفتهاند پیکر او باید بپوسد. همزمان سازمان ملل متحد تأیید کرده که نیروهای طالبان چهار نفر را در اعتراضات اخیر کشتهاند. این نهاد بینالمللی خشونت روزافزون طالبان در مقابل اعتراضات را محکوم کرده است و گفته نیروهای طالبان برای مقابله با معترضان از تازیانه، باتوم، قنداق تفنگ و شلیک گلوله استفاده کردهاند. معترضان در شهرهای مختلف افغانستان خواستار احترام به حقوق زنان و آزادیهای مدنی و قطع نفوذ پاکستان در این کشور شده بودند. کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل متحد در بیانیهای از طالبان خواسته است استفاده از قوه قهریه، بازداشتهای خودسرانه علیه خبرنگاران و مردمی که حق اعتراض مسالمت آمیز دارند بلافاصله متوقف کند. برخی گزارشهای تأیید نشده حاکی از آن است که صالح زمانی که با وسیله نقلیه شخصی قصد سفر به کابل را داشته کشته شده است. گفته میشود صالح در پی کنترل طالبان در افغانستان به نیروهای مخالف مقاومت در دره پنجشیر در شمال این کشور پیوسته بود. این در حالی است که سخنگوی سازمان ملل متحد روز جمعه در کنفرانس خبری سرکوب معترضان توسط طالبان را محکوم کرده است. راوینا شمداسانی گفته اعتراضان مردمی از ۱۵ اوت که طالبان قدرت را در افغانستان به دست گرفته رو به افزایش گذاشته و در مقابل طالبان گردهمایی بدون مجوز را ممنوع کرده و به شرکتهای مخابراتی دستور داده است که دسترسی تلفنهای همراه به اینترنت را در کابل قطع کنند. خبرنگاران افغان به بیبیسی گفتهاند که زمانی که در تلاش برای پوشش خبری اعتراضات بودهاند هدف تازیانه و ضرب و جرح از سوی طالبان قرار گرفتهاند و بازداشت شدهاند. روز جمعه برنامه خواربار جهانی سازمان ملل متحد اعلام کرد ۹۳ درصد از خانوادههای افغان غذای کافی نمیخورند و خشکسالی مشکل تأمین غذا در این کشور را تشدید کرده است.
افغانستان پناهگاه تروریسم نشود
دبیرکل سازمان ملل در خصوص روابط با طالبان و اوضاع افغانستان گفت: ما خواهان این هستیم که مردم افغانستان در صلح زندگی کنند و فاجعهای که با آن در گذشته روبهرو بودند پایان یابد. ما خواهان دولتی فراگیر در افغانستان هستیم که تمام مردم در آن شرکت داشته باشند. ما نمیخواهیم افغانستان بعد از این پناهگاهی برای تروریسم باشد. میخواهیم به حقوق اصلی بشر احترام گذاشته شود و افغانستان نقشی سازنده در روابط بین المللی ایفا کند. آنتونیو گوترش درباره موضوع به رسمیت شناختن دولت طالبان اظهار داشت: به نظر من مسأله مثبت تشکیل دولتی فراگیر در افغانستان است که به تعهدات بینالمللی احترام بگذارد و نگرانیهای ما درباره مسائلی از جمله تروریسم، حقوق بشر و دیگر مسائل را جدی بگیرد. این باعث میشود روابط جامعه بین المللی با افغانستان به حالت اولیه بازگردد.