تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۵۶
کد مطلب : ۴۴۲۱۴۵
مناظره بین دو فعال سیاسی به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه یاسوج؛
آرمان بیگلری: دعوا بر سر دو تفکر است که روبروی هم هستند / چرا عادات کردهاید به ترزیق ناامیدی در جامعه؟ / مقدمات حضور «تاجگردون» در دانشگاه فراهم شود/ امین کاظمنژاد: بدون تعامل و گفتوگو نمیتوان ارتقا معیشتی در کشور ایجاد کرد / هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال، حق انتخاب را از مردم سلب کند
۱
کبنا ؛
به مناسبت روز دانشجو و به همت انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه یاسوج، مناظره بین دو تن از فعالان سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد با موضوع «بررسی علل و عوامل بحرانهای سیاسی در کشور» در سالن چمران دانشگاه یاسوج برگزار شد. امین کاظمنژاد فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیر انجمن اسلامی مهندسان استان کهگیلویه و بویراحمد و آرمان بیگلری رئیس ستادهای انتخاباتی رئیسی در استان کهگیلویه و بویراحمد و فعال سابق جنبش دانشجویی، طرفهای این مناظره بودند.
به گزارش کبنا بعدازظهر امروز (چهارشنبه 17 آذر 1400) به مناسبت روز دانشجو و به همت انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه یاسوج، مناظره بین دو تن از فعالان سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد با موضوع «بررسی علل و عوامل بحرانهای سیاسی در کشور» در سالن چمران دانشگاه یاسوج برگزار شد. امین کاظمنژاد فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیر انجمن اسلامی مهندسان استان کهگیلویه و بویراحمد و آرمان بیگلری رئیس ستادهای انتخاباتی رئیسی در استان کهگیلویه و بویراحمد و فعال سابق جنبش دانشجویی، طرفهای این مناظره بودند.
به گزارش کبنا، امین کاظمنژاد ضمن تبریک روز دانشجو گفت: جا دارد حادثه دلخراش و جانکاه اتوبوس دهدشت تهران را که سبب فوت هماستانی ها شد را تسلیت عرض کنم. یک نکته را هم لازم است بگویم اینکه دانشگاه باید آبشخور فکری جامعه باشد. ولی امروزه متأسفانه این کارکرد را در دانشگاه نمیبینیم. ما برنامهای را برگزار میکنیم و میبینیم که وضعیت اظهر من شمس است. من پسشنهادم به مدیران دانشگاه این است که این نگاههای پلیسی به جلسات را بردارند. اتفاقاً دانشگاه به همه مردم باید خوراک فکری بدهد. وقتی دانشگاه در مورد یک موضوع سیاسی و اجتماعی گفتوگو کند اما فقط دانشجو حضور داشته باشد، مثل این است که در مسجد نماز برگزار کنیم اما فقط بچه هیئتیها را بگذاریم وارد مسجد شوند.
متأسفانه دانشگاه دارد یک حالت جزیرهای پیدا میکند. چه عیبی دارد که افرا دخارج از دانشگاه هم در این جلسات باشند. مگر قرار نبود دانشگاه پیشقراول باشد. متأسفانه الان ذیل اندبیشههای ترزیقی نهادهای امنیتی قرار گرفته است. دانشگاه باید خود را فراتر از نهادهای نظارتی و حراستی ببنید. دانشگاه باید برای جامعه خط مشخص کند نه نهادهای دیگر برای دانشگاه. این موضوع واقعاً اسف بار است.
آرمان بیگلری در ادامه جلسه بحث خود را اینطور شروع کرد: صلوات میفرستیم به روح وروان پاک امام راحل عظیم الشان وارواح طیبه شهدا خصوصاً شهدای جنبش دانشجویی و خاصه شهدایی که ۱۶ آذر یادمان استکبارستیزی و عدالتخواهی و استقلال طلبی آنهاست، و همینطور عرض سلام و ادب و احترام ویژه دارم خدمت تک تک خواهران وبرادرانی افتخار دادند وتشریف آوردند. فرمایشات ایشان بدون شک دغدغه همه ما هست. بدون شک دانشگاه باید پیشقراول تحول در تمام حوزهها باشد. در روزگاری جنبش دانشجویی افقهای بلندی داشت، آنقدر احساس استقلال داشت که در 13 آبان ۵۸ مرحوم هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتشون میگن: من و آیتالله خامنهای مقام معظم رهبری سفر حج بودیم، وقتی رادیو را باز کردیم دیدیم برخی دانشجویان سفارت آمریکا را اشغال کردهاند، دانشجویانی که بعدها نام دانشجویان پیرو خط امام رو روی خودشون گذاشتند، دانشجو آنقدر احساس هویت و استقلال میکرد که چنین حرکتی را رهبری و فرماندهی میکرد، بدون اینکه سران مملکت خبر داشته باشند به سفارت میرود وبعدها مسیر نظام وانقلاب را رهبری کردند و امام ره هم تمام قد از این حرکت با همه وجود دفاع کردند، آنها دانشجویانی بودند که خود را چکیده آرمانهای ملت میدانستند وفریاد دانشجویان پیرو خط امام در حقیقت فریاد ملت ایران بر سر استکبار بود.
بنده سؤال پرسیدم دوستان دانشگاه فرمودند هیچ کلاس حضوری ندارن و کلاسها بصورت مجازی برگزار میشه، البته محدودیت خاصی وجود نداشته، اما در خصوص فرمایشات دوستمون جناب مهندس کاظم نژاد باید عرض کنم، تا آنجایی که من اطلاع دارم یک هفته است دکتر کرمی به دانشگاه آمدهاند. اگر احیاناً چنین باشد که بعید میدانم، ما میپذیریم این فضا دستپخت تفکری است که 8 سال در این کشور حاکم بوده و امروز میبینیم که دیروز در همین دانشگاه دکتر بهرامی که از شخصیتهای شایسته جریان اصلاحطلب میباشد دیروز به دانشگاه تشریف آوردند و ساعت ۱۹ دکتر یاسر جبرائبلی هم در علوم پزشکی برنامه دارند، اینها نشون میده شور ونشاط داره به دانشگاه بر میگردد.
این اطلاعات رو دادم که عرض کنم این فضای امنیتی و راکد محصول همان تفکری است که هشت سال حاکم بوده است. دکتر کرمی یک هفته است که آمده و تغییرات خدا رو شکر شروع شده است. یک نکته را هم من شنیدم که آقای تاجگردون یکی از تشکلها دعوت کرده بودند و دانشگاه آزاد و هیات نظارت متاسفانه نپذیرفته بودند. من خواهش میکنم دانشگاه باید محل تضاراب آرا و اندیشهها باشد. شهید مطهری میگوید در دانشگاه الهیات باید کرسی مارکسیسم داشته باشیم و تاکید میکنن اون هم یک استاد مارکسسسیت ماتریالیست مادیگرا دارای اندیشه الحادی باید کرسی ثابت داشته باشته. قطعاً حضور دکتر تاجگردون به عنوان نماینده سابق مردم در دانشگاه و پاسخگویی به جریانات دانشجویی میتواند اثرگذار باشد. من از دانشگاه آزاد استان کهگیلویه و بویراحمد و هیات نظارت بر تشکلها خواهش دارم که در اولین فرصت مقدمات حضور دکتر تاجگردون در دانشگاه را فراهم کنند و به ایشون فرصت حرف زدن و دانشجویان فرصت پرسیدن رو فراهم کنند.
اما روز 16 آذر روز پرسش از دانشجو هم هست. دانشجویانی که در عرصههای مخلف به میدان میآیند در قبال مردم ونظام وانقلاب مسئولیتهای دارند که باید پاسخ دهند که امروز چه نقشی دارند و آیا امروز میتوان گفت جنبش دانشجویی صدای مردم است؟ جنبش دانشجویی چه نقشی دارد و چه نقشی میتواند ایفا کند؟ امروز جنبش دانشجویی چه نسبتی با دردهای مردم وتوده ها دارد و در کجایی میدان دفاع از مردم قرار ددارند.
کاظمنژاد بعد از سخنان بیگلری اظهار داشت: بحث در باب علل بحرانهای سیاسی در کشور است. در 43 سال گذشته با انواع تحولات روبرو بوده که بخشی از آن منجر به بحران شده است. بحران سیاسی یک معلول است و تا زمانی که علتها واکاوی نشود نمیتوان فهم درستی از آن داشت.
علل را در چهار مورد میدانم: چهار مؤلفه به طور مختصر عرض میکنم و به فراخور وقت توضیح میدهم. بحران کارآمدی، بحران عدالت ورزی یا توزیع ناعادلانه: هم توزیع ناعادلانه منابع قدرت است و هم منابع ثروت و هم حقوق شهروندی؛ مثل تقسیم افراد به خودی غیرخودی و انقلابی و غیرانقلابی. بحران مشارکت و بحران مشروعیت.
بحران کارآمدی: شاخصه کارآمدی در دنیای مدرن رفاه عمومی و معیشتی مطلوب مردم است. ما میدانیم حال اقتصاد مملکت و رفاه ناخوش است. در باب مسکن، اشتغال، محیط زیست و.. مشکل داریم. همه اینها را مردم میبینند. این مشخص است که ما دچار بحران کارآمدی شدهایم. یعنی دولت در تأمین رفاه عمومی دچار مشکل شده است و این بحران تجمع پیدا کرده و انباشت بحران به وجود آمده است.
این بحران صبغه اقتصادی دارد. اعتراضات بحران کارآمدی ابتدا صبغه اقتصادی دارد، اما چون پاسخ داده نمیشود، اجتماعی میشود و چون انباشت میشود رنگ و بوی سیاسی میگیرد. اگر جامعهای به دلیل اقتصادی اعتراض کرد و این اعتراضات اجتماعی شد و رنگ و بوی سیاسی گرفت حاکمیت چه باید کند؟
برخوردهای سخت افزاری، ندیدن ریشهها، بگیر و ببندها و انتساب به غرب و اسرائیل و مردم را جیره خوار تلقی کردن، خروجی آنها مشخص است. آخرین فکت هم بحران آبی بود که در اصفهان به وجود آمد. اصفهان یک استان مذهبی است. چرا باید با این مردم اینطوری برخورد شود؟
مشخص است که ما چون بلد نیستیم کنترل و مدیریت کنیم، بحران برای مردم به وجود آوردهایم. وقتی معلم و کارگر اعتراض میکنند یگان ویژه میفرستیم. این چه خبر است. بعد مدام میگوییم مردم حق اعتراض دارند. بحران کارآمدی هم دلایلی دارد که در بحث بعد توضیح خواهم داد.
سپس آرمان بیگلری گفت: کاظمنژاد از بحران صحبت کردند اما از ریشه نگفتند. من میخواهم به ریشه بپردازم. البته اعتقاد ندارم در همه عرصههایی که نام بردند به مرحله بحران رسیده باشیم و انقلاب و مردم در بسیاری از عرصهها کارنامهای محکم وقابل دفاع دارد.
اگر به تاریخ انقلاب خوب نگاه کنیم از لحاظ مبنایی و گفتمانی به دو تفکر میرسیم؛ یک تفکر در 100 سال اخیر اعتقاد داشته همه نسخههای نجات در خارج از کشور است است. تمام نسخههای این دوستان در تاریخ معاصر و پس از انقلاب نگاه به بیرون بوده است.
اما تفکر دیگری هم داریم که همیشه نگاهش به داخل بوده وبه دنبال استفاده از ظرفیتهای بیکران داخلی این ملت وکشور بوده است. ما در جمهوری اسلامی ظرفیتهای بسیار فراوانی در عرصههای گوناگونی داریم. وقتی به حوزههای مختلف، فرهنگ، سیاسیت، اقتصاد، مسکن نگاه میکنیم دستها و ردپای این دو تفکر در عملکردها میشود کاملاً لمس نمود.
در حوزه سیاسیت خارجی، چه اتفاقاتی در این هشت سال افتاد؟ ۸ سال کشور معطل برجام شد برجامی که به تعبیر آقای سیف دستاوردش برای کشور صفر بود، مگر نه اینکه در مذاکرات پاریس وتهران ولوزان ووین بدنبال رفع تحریمها بودیم؟ مگر نه آینه کل صنعت هسته رو تقدیم کردیم تا مشکل معیشت حل شود؟ آیا شد؟ در حوزه امنیت ملی چه کردیم؟ شکافهایی در محیط امنیت ملی کشور ایجاد شده که به این راحتی قابلترمیم نیست. در فرهنگ رئیس جمهورهای کشورها در سازمان ملل سندی رو تنظیم میکنند و تعهد میکنند که تا سال ۲۰۳۰ این سند الزام آور رو در همه کشورها پیاده کنن و روی اجرای اون نظارت میکنند.
صراحتاً در سند ۲۰۳۰ اعلام میشه که باید از عرصه آموزش ایدئولوژی زدایی بشه، حقوق بشر وحقوق کودک ایجاب میکنه که آموزشهای جنسی به کودکانی که ولو به سن بلوغ جنسی نرسیدن آموزش داده بشه. در تعریف خانواده صراحتاً اعلام میکنن ما ۳ خانواده داریم مرد مرد زن زن و زن ومرد، صراحتاً در خصوص لزوم حمایت از هم جنس بازها سر فصل دارن و جالبتر اینجاست که این سند در مجاری قانونی مثل مجلس وشورای عالی انقلاب فرهنگی طرح نمیشه اما در وزارتخانه مربوطه کارگروه و کمیته برای اجرای اون وگزارش به سازمان ملل پیش بینی میشه. این سند اعلام میکند که ما باید از عرصه آموزش ایدئولوژیزدایی کنیم وبعد ایدئولوژی واخلاق سرمایه داری رو به فضای آموزش تحمیل میکنن، هیچ تفکر مذهبی نباید به دانشآموز تدریس شود اینها جزء حقوق کودک است.
در دیپلماسی این تفکر 40 سال است که کشو را معطل کرده و سرنوشت کشور را غرب گره زده است. عباس آخوندی به عنوان نماد این تفکر وزارت مسکن را بر عهده میگیرد و قیمت زمین ۸ برابرو مسکن ۶ برابرو اجار ه بها خانه ۷ برابر میکند. صراحتا اعلام میکند من افتخار میکنم یک واحد مسکن مهر نساختهام.
واقعاً دعوا بر سر دو تفکر است که روبروی هم هستند. عدهای صراحتاً معتقدند با داشتههای داخلی نمیشود این کشور را اداره کرد. این دوستا بخش زیادی از بازار کالا و خدمات ما را در اختیار شرکتهای غربی قرار دادند، در فرودگاهها وجاده سازی و نیروگاهها و بسیاری از عرصهها قراردادهایی با کشورهای ترکیه و فرانسه وآلمان بسته شد واین در حالی که شرکتهای داخلی به راحتی وبا تجربه ۴۰ ساله توان انجام این قراردادها رو داشتن. آیا این کشور که در هستهای، نانو، پزشکی، موشکی ومهندسی سرآمد است نمیتواند خود تولید کند؟ وباید بازار کالا وخدمات ما رو قبضه غرب کرد؟
میزان صادرات ما به اتحادیه اروپا در این چند سال به طور متوسط دو درصد بوده است. میزان صادرات ما به افغانستان 15 برابر اروپا است. 35 درصد تجارت ما با چین و ۳۰ درصد هند است. اما ما در این سالها در این کشورها طی ۲ سال سفیر نداشتیم. این تفکر اصلاً اجازه توجه وپرداختن به همسایهها را نمیدهد و تنها راه رستگاری را در اروپا و آمریکا میداند.
صادرات ما به افغانستان 15 برابر اتحادیه اروپا است میزان صادرات ما به کشور عراق دهها برابر اتحادیه اروپاست اما تفکر حاکم در دیپلماسی ما سالهاست با همسایههای ما قهر کرده و تعریفشون از جامعه جهانی و دنیا صرفاً چند کشور زورگو ومستکبر غربی است، ما امروز در حال تعامل سازنده با همه دنیا غیر از چند کشور متخاصم وزورگو هستیم.
جنگ ما با آمریکا زمانی پایان خواهد یافت که یا جمهوری اسلامی آنقدر در همه عرصهها قوی شود که روی پای خود بایستد و یا تجزیه شود و یا آمریکا از اساس تغییر کند.
درود میفرستیم به همه کشاورزان سخت کوشی که در یک فضای آرام مطالباتشون رو مطرح کردن و کشاورزانی که اعلام کردند تحصن ما به پایان رسید و هر کس این تحصن رو ادامه دهد از ما نیست، اما فراموش نکنیم این کدام سیاستی است که باید بخش بزرگی از صنعت که آب زیادی مصرف میکند وباید در کنار دریا باشد به اصفهان و یزد ووسط بیابان منتقل میشود وبعد باید آب بخش دیگری از کشور رو با هزاران هزینه به این کویر منتقل کرد. این تفکر آن تفکری است که مشکل را به وجود آوزرده است و حاضر به پاسخگویی نیست. چرا صنعت آببر رو که باید در کنار دریا باشد را به اصفهان و یزد بردند؟ تا زمانی که کشاورزان وسط میدان بودند مشکلی نبود، اما وقتی سیاسیون و ارازل و اوباش به صحنه آمدند و اقدام به بر هم زدن امنیت وآرامش مردم کردند ومسئولین هم از امنیت مردم پاسداری کردند.
ما باید صراحتاً بگوییم در این عرصههای مختلف چه کردیم؟ چه شکافها و حفرههایی درمحیط امنیت ملی ایران به وجود آمده است؟ چرا جسیون رضاییان باید اینقدر به رئیس جمهور ما نزدیک شود که طعم آدامس رئیس جمهور ما را بداند؟
در ادامه کاظمنژاد بیان کرد: به ادامه عرایضم میپردازم؛ ما دچار بحران کارآمدی شدهایم. ریشههای این بحران یک سیاستگذاری نادرست و سوءمدیریت داخلی و نداشتن برنامه مشخص و کارا است. کارآمدی با سیاستگذاری خارجی در هم تنیده است. یک کشور را به من نشان دهید درهایش را بسته است و کارآمد است و رضایت شهروندان را داشته است؟
دوران شعاردهی تمام شده است. حتماً توان داخلی شما هم مثل تولید واکسن است. با نخریدن واکسن هزاران ایرانی جانشان را از دست دادند. در هر کشوری بود مخبر را به چهار میخ میکشیدند. با این شعارها جان هزاران شهروند ایرانی را گرفتیم. چه کسی آمد پاسخ دهد ستاد اجرایی فرمان امام الان کجاست؟ مگر نگفت واکسن نخرید؟ پس کو؟ پاسخ جانهایی که داده شد را چه کسی باید بدهد؟ چرا انقدر شعاری؟
بدون تعامل و گفت و گو و مذاکره نمیتوان ارتقا معیشتی در کشور ایجاد کرد. ساستگذاری نادرست در سیاست خارجی، طبیعی است که اثرات منفی بر اقتصاد ما میگذارد. از زمانی که ترامپ از برجام خارج شد این مشلات پیش آمد. همه این مشلات وجود دارد اما باز دوستان قانع نمیشوند.
مدلی که شما ارائه میدهید خروجی آن ونزوئلا و کره شمالی است. تا کی باید مقاومت کرد؟ مردم باید افق داشته باشند. اینکه مدام مردم را پاس میدهیم و تغییری هم حاصل نشود ما به بحران ناکارآمدی میخوریم.
ما میخواهیم با یک اقتصاد ضعیف با آمریکا و اروپا و کشورهای همسایه سرشاخ شویم. طبیعی است که مواد مختلف قیمت بالا میرود. دلار افزایش پیدا میکند.
طبیعی است که دولت دچار کسری بودجه میشود و حاملهای انرژی گران میشود. همه اینها بر میگردد به سیاست خارجی. بخشی از این فشارها محصول اندیشه دوستانی است که نمیخواهند نظم نوین جهانی را بپذیرند. ما کاملاً به سمت بلوک شرق رفتهایم و احساس میکنیم میتوانیم با پشتوانه چین و روسیه با جهان سرشاخ شویم. آیا چین و روس تا الان در قطعنامهها یک بار از ما حمایت کردهاند؟ نکردهاند. چین 19 درصد مبادلاتش با آمریکا است. کمتر از یک درصد با ما دارد. روس و چین که دوست و بردار خطاب میشوند حاضر نیستند کمکی کنند. دوستان میگویند ما در دامن غرب افتادهایم. مگر شرق خارج نیست؟ پکن و مسکو داخلیاند؟
بیگلری در ادامه گفت: آقای کاظمزاده اشکال تفکر شما این است که به بیرون نگاه میکنید. شما چرا نمیگویید ما یک سامانه پدافند بومی میسازیم. اشکال شما در این است که همیشه یک گزینه بیشتر ندارید، نگاه به بیرون. مگر ما در صنایع نظامی و دفاعی به استقلال نرسیدهایم. ما امروز جوانانی داریم که میتوانند بسازند. امروز چهل کشور در دنیا تحت تحریمهای آمریکا هستند. شما میفرمایید سرنوشت ما مانند ونزوئلا و کره شمالی خواهد شد؟ این چه حرفی است؟ ما با همه دنیا در ارتباطیم، جز چند کشور دشمن.
مدل شما گرجستان است. کشورهایی که خود را در آغوش آمریکا انداختهاند آیا امروز هیچ مشکلی ندارند؟
آیا به شکوفایی اقتصادی رسیدند؟ در مورد بحرانهای زیست محیطی ما ایده داریم. ما با مدلهای خودمان از محیط زیست دفاع میکنیم و مدلهایی مثل معاهده پاریس اعتقاد نداریم. اگر شعار کم کردن استفاده از سوختهای فسیلی به صنعت ما آسیب وارد کند حتماً عمل نخواهیم کرد. آقایان ۱۰۰۰ سال که از سوختهای فسیلی استفاده میکنن بعد برای ما نسخه میپیچن شما استفاده نکنید و انرژیهای جدید ونو رو هم از ما دریغ میکنن، انرژی هستهای کشور ما رو هم که تحریم کردن.
خوب آقایان ما چه کنیم؟ ما همیشه احساس میکنیم باید زیر یوغ این تفکر باشیم. جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از عرصهها به افقهای بلندی دسترسی پیدا کرده است و اون هم صرفاً با اتکا به توان داخلی.
در مورد واکسن که فرمودید و از آقای مخبر و ستاد اجرایی فرمان امام ره انتقاد کردید، وقتی که ما از اروپا خواهش کردیم در اوج بحران واکسن ندادند. حاضر نبودند واکسنهای اضافی رو به ما بدهند. اما حاضر بودند در دریا بریزند. ما صد سال است که در سرم سازی کار میکنیم. چرا نبایدبه جوانان اعتماد کنیم. ما تاکی باید دستمان جلوی این کشورهای اروپایی دراز باشد؟ مگر انسانیت این جنتلمنها رو در یمن وعراق وافغانستان نمیبینید؟ میشه منتظر اینها ماند؟ دل به ترحم اینها خوش کرد؟ اینها انسانند؟
در قضیه هستهای جمهوری اسلامی رسماً پذیرفت که ما حاضریم کنسرسیوم تشکیل دهیم. اما آنها اعتماد نکردند و گفتند نه ما سوخت نمیدهیم. بعد گفتن آگه سوخت ندید خود مادمیسازیم بعد پوزخند زدن آگه میتونید بسازید؟ اما دیدند مجید شهریاری توانست 3 درصد را به 20 درصد تبدیل کند اون هم در ۱۱ ماه وان هم با دانشجویان ومهندسان دانشگاههای تهران.
ما تا توانستیم به غرب اعتماد کردیم واعتماد زایی کردیم اما حاصلش چی شد؟. فلسفه برجام چه بود؟ امروز چین و روس تحت تحریمهای اروپا هستند، اما به توان خود اکتفا میکنند. چرا عادات کردهاید به ترزیق ناامیدی در جامعه؟ امروز انقلاب در بسیاری از عرصهها موفق بوده وکارنامه قابل دفاعی داره. ما اگر به داخل اعتماد کنیم قطعاً ثمره آن را میبینیم.
کاظمنژاد گفت: من ابتدا پاسخ میدهیم به آقای بیگلری. بیگلری میگوید ما در فرهنگ پاسخ دهیم. شما در 300 استان تریبون نماز جمعه دارید. این همه هزینهای که میشود نباید پاسخ دهند؟ بودجه حوزههای علمیه چندین برابر حوزه ارشاد است. حاکمیت و روحانیت تریبونهای بسیاری در اختیار دارد. اینها باید بازخواست شوند. فایده برجام چه بود؟ دوستانتان میگفتند برجام لاشهای متعفن است و بدون توجه به برجام وضعیت کشور را بسامان میکنیم. از دوره رئیسی تا الأن دلار 25 درصد افزایش پیدا کرده است. موضوع بعدی، 40 سال مملکت در دست اصلاحطلبان بود ولی اینطور نبود.
صدا و سیما و نهادهای حکومتی که کارتلهای بزرگ اقتصادیاند تا حالا یک بار برنامه به مردم ارائه دادهاند؟
در کجای قانون اساسی آمده که شورای عالی انقلاب فرهنگی حق قانونگذاری دارد؟ فلسفه شورای عالی انقلاب فرهنگی چیست؟ وقتی کمیسیون فرهنگ و آموزش وجود دارد چرا این شورا که مورد تأیید مردم نیستند باید تصمیمگیر باشد؟ یکی از معظلات ما همین نهادهای موازی است که به هیچکس پاسخگو نیستند.
موضوع هواپیمای اوکراین هنوز یاد مردم نرفته است. جواب این وضعیت چه شد؟ دادگاه غیرعلنی برگزار میکنند. یکی دیگر از بحرانها بحران مشارکت است. ما همیشه از رانت صحبت میکنیم و از رانت سیاسی کم گفته میشود. گروهی بدون اینکه در یک رقاتب سالم قرار بگیرند و از طریق دوپینگ در مسندهایی مینشینند و بر مردم حکومت میکنند. حق حاکمیت بر خود مردم واگذار شده است. هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال، حق انتخاب را از مردم سلب کند.
وقتی که میپذیریم جمهوریت را، باید ملزرومات آن را فراهم کنیم. مثل انتخابات آزاد. یعنی همه سلیقهها بتوانند نمایندگان خود را به جامعه ارائه کنند. نه از طریق نظارت استصوابی عالم و آدم را رد کنند تا آقای رئیسی رئیس جمهور شود. یک انتخابات با مشارکت پایین با پایینترین آرا به مردم معرفی شد. وقتی مردم در انتخابات شرکت نمیکنند یعنی مردم می گویند این انتخابات دارای ایراد است. چطور میخواهید بر مردم حکومت کنید بعد 52 درصد مردم در انتخابات شرکت نکنند؟
وقتی مردم خود را در سرنوشت کشور شریک ندانند، سرخورده میشوند. شکاف بین مردم و حاکمیت شکل میگیرد و بحران مشروعیت به وجود میآید. یک دولت حداقلی با مشارکت حداقلی، اسم این بحران مشروعیت است.
بیگلری در ادامه گفت: دو تفکر و دو گفتمان با دو مبانی و با دو رویکرد وعملکرددر 100 سال گذشته در کشور ما فعال بودن، هر جا داشته هامون رو فراموش کردیم تحقیر شدیم و دشمن رو مسلط کردیم. درخصوص میزان مشارکت: میزان مشارکت: انتخابات 50 درصدی در شرایط کرونایی بعد از بلایی که دولت فخیمه بر سر مردم آورد عدد پائنی نیست و اتفاقاً شما باید پاسخگوی مشارکت ۵۰ درصدی باشید. دراین شرایط توقع دارید چند درصد مردم شرکت کنند؟ علاوه بر ویروس کرونا نوع تفکری که حاکم بود واثار تصمیمات واقداماتشون روی پوست و گوشت وبدن مردم هنوز هم قابل ملاحظه است. در مورد نظارت استصوابی: من سؤال میکنم اگر نظارت وجود نداست شما چگونه میخواستید انتخابات را مدیریت کنید؟
با بالاترین فیلترها وممیزها مسئولین این مشکلات را به وجود میآورند. اگر نظارت نباشد چه خواهد شد؟
با این همه نظارت بازهم برادر رئیس جمهور و برادر معاون اول و برادر زاده آقای عراقچی و ولی الله سیف و .... همه در زندان بسر میبرن!
وای به احوال روزی که نظارتها وفیلترها برداشته بشه!
عزیزان چگونه ممکن در یک وزارتخانه بنام راه ومسکن یک نفر همزمان سیاستگزار، مجری، ناظر و قاضی باشه؟ دهها شرکت عباس آخوندی و پسرش در زمان وزارت ایشان در وزارت راه مشغول به فعالیت بودن؟
توقع داشتید خروجی این سیستم چی باشه؟
آیا جز این است که ما همه چیز را رها کردهایم؟ بلای مسکن امروز محصول تفکر عباس اخوندی بود. غربیها حاضر نشدند به ما واکسن دهند. کشورهای اروپایی پول گرفته و واکسن ندادهاند. آیا واکسن برکت با واکسنهای خارجی برابری نمیکند؟ پس موضوع این است که آیا ما نباید در واکسن خودکفا شویم؟
این چه منطقی است که همه چیز رو باید وارد کرد؟
درخصوص مقبولیت نظام که دوستمون فرمودند باید عرض کنم
مردم در خاکسپاری قاسم سلیمانی به میدان آمدند و باشکوهترین خاکسپاری تاریخ را ثبت کردند. مردم در تمام صحنهها پشت سر انقلاب و نظام بودن واگر نبود این پشتیبانی مردم انقلاب تاکنون بارهای بار زمین خورده بود.
در خصوص امنیت ملی که فرمودند باید عرض کنم: استاد فوق سری در تهران با کامیون به سرقت میرود و دانشمند ما در تهران ترور میشود. شما اینگونه میخواهید ایران را اداره کنید؟ من در وطن پرستی این آقایان شک دارم.
این چه تفکری است که ماهواره را میبیریم پای سکو و بعد ماهواره را میبرند پای انبار و قطعات آن را باز میکنند؟ وزیر کشاورزی اعلام میکند که این تفکر مزخرف است که محصولات کشاورزی را در داخل تولید کنیم و باید وارد کنیم.
بنده معتقدم بسیاری از مشکلات 40 سال گذشته محصول حاکمیت این تفکر است. در تمام عرصهها که ورود کنید همین تفکر وجود داشته و ضربات جبران ناپذیری به مردم وانقلاب زده است. اما امروز در همه عرصهها به جوانان اعتماد خواهد شد. دستهگلهایی که امروز میبینیم محصول همان دولت قبل است. از مسئولین میخواهیم روند تغییر مدیران به ویژه در استان را تسریع کنند.
در پایان کاظمنژاد گفت: وقتی از سر دلسوزی مشکلی را میبینیم، سریعاً انگ زده میشود که وطن پرست نیستیم. مشارکت از نظر علم سیاست یک مفهومی دارد؛ وقتی زیر 50 درصد باشد یعنی آن ساختار دچار نقص است. فرضاً من این را نگویم، این مشکل سر جای خود هست. پس برچسب نزنید. میگویید دلیل کاهش مشارکت در انتخابات کرونا بود. در انتخابات 98 مجلس پایینترین درصد مشاکرت انتخابات در مجلس را داشتیم. این مشخص است که نظارت استصوابی افراد را کات میکند که این به مذاق مردم خوش نمیآید. بروید ساختار را اصلاح کنید تا همه تفکرات در انتخابات شرکت کنند.
مگر معتقد نیستید مردم این تفکر را قبول دارند. مگر نمیگویید مردم طرفدار تفکر انقلابی هستند؟ انتخابات آزاد برگزار کنید تا مردم دست رد به سینه ماها بزنند. هر اندیشهای که در این مملکت است حق دارد.
دولت تبدیل به دولت پادگان شده است. در خود جریان اصولگرا افراد قابل توجهی وجود دارد. سکان را به همینها میسپردند. نظامیان قابل احتراماند. اما بسیاری از آنها به عنوان استاندار انتخاب شدهاند. وزیر کشور و استاندار و فرماندار را سردار میگذارند. اگر به همان جریان اصولگرا جایگاه داده میشد بهتر نبود؟
نگاههای امنیتی به جای اینکه به دنبال دانشجو و معلم باشند به فکر حفرههای امنیتی و ترورها باشند. این که هنر نیست. آنجایی که باید باشد نیست ولی آنجایی که نباید، هست. اگر یک دانشجویی از صدر تا ذیل نظام را نقد کند چه میشود؟
من متخصص نیستم اما تا جایی که مطالعه کردهام با توجه به اینکه کشور ما از لحاظ آب غنی نیست، باید از این سیاست خودکفایی صرف نظر کنیم چرا که پتانسیل آبی ما کفایت نمیکند.
من از این گفتوگوها در دانشگاه خوشحالم. ممکن است در گفتوگوها لحن ما تند شود اما ماحصل این شنیدن صدای یکدیگر باشد. چرا که معتقدم اولین راه برای توسعه، گفتوگو است.
ودر پایان بیگلری ضمن تشکر از صبر وحوصله مستمعین گفت: اگر شورش اشرافیت بر جمهوریت نبود و اگر دوستان به رأی مردم احترام میگذاشتن و اگر کشور رو درگیر منازعه فتنه ۸۸ نمیکردند امروز وضعیت کشور این گونه نبود. اساساً تصمیم غرب برای اعمال تحریمهای پولی و مالی و بیمهای ایران ریشه در شکافی داشت که محصول فتنه ۸۸ و عبور از رأی مردم بود.
به گزارش کبنا بعدازظهر امروز (چهارشنبه 17 آذر 1400) به مناسبت روز دانشجو و به همت انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه یاسوج، مناظره بین دو تن از فعالان سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد با موضوع «بررسی علل و عوامل بحرانهای سیاسی در کشور» در سالن چمران دانشگاه یاسوج برگزار شد. امین کاظمنژاد فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیر انجمن اسلامی مهندسان استان کهگیلویه و بویراحمد و آرمان بیگلری رئیس ستادهای انتخاباتی رئیسی در استان کهگیلویه و بویراحمد و فعال سابق جنبش دانشجویی، طرفهای این مناظره بودند.
به گزارش کبنا، امین کاظمنژاد ضمن تبریک روز دانشجو گفت: جا دارد حادثه دلخراش و جانکاه اتوبوس دهدشت تهران را که سبب فوت هماستانی ها شد را تسلیت عرض کنم. یک نکته را هم لازم است بگویم اینکه دانشگاه باید آبشخور فکری جامعه باشد. ولی امروزه متأسفانه این کارکرد را در دانشگاه نمیبینیم. ما برنامهای را برگزار میکنیم و میبینیم که وضعیت اظهر من شمس است. من پسشنهادم به مدیران دانشگاه این است که این نگاههای پلیسی به جلسات را بردارند. اتفاقاً دانشگاه به همه مردم باید خوراک فکری بدهد. وقتی دانشگاه در مورد یک موضوع سیاسی و اجتماعی گفتوگو کند اما فقط دانشجو حضور داشته باشد، مثل این است که در مسجد نماز برگزار کنیم اما فقط بچه هیئتیها را بگذاریم وارد مسجد شوند.
متأسفانه دانشگاه دارد یک حالت جزیرهای پیدا میکند. چه عیبی دارد که افرا دخارج از دانشگاه هم در این جلسات باشند. مگر قرار نبود دانشگاه پیشقراول باشد. متأسفانه الان ذیل اندبیشههای ترزیقی نهادهای امنیتی قرار گرفته است. دانشگاه باید خود را فراتر از نهادهای نظارتی و حراستی ببنید. دانشگاه باید برای جامعه خط مشخص کند نه نهادهای دیگر برای دانشگاه. این موضوع واقعاً اسف بار است.
آرمان بیگلری در ادامه جلسه بحث خود را اینطور شروع کرد: صلوات میفرستیم به روح وروان پاک امام راحل عظیم الشان وارواح طیبه شهدا خصوصاً شهدای جنبش دانشجویی و خاصه شهدایی که ۱۶ آذر یادمان استکبارستیزی و عدالتخواهی و استقلال طلبی آنهاست، و همینطور عرض سلام و ادب و احترام ویژه دارم خدمت تک تک خواهران وبرادرانی افتخار دادند وتشریف آوردند. فرمایشات ایشان بدون شک دغدغه همه ما هست. بدون شک دانشگاه باید پیشقراول تحول در تمام حوزهها باشد. در روزگاری جنبش دانشجویی افقهای بلندی داشت، آنقدر احساس استقلال داشت که در 13 آبان ۵۸ مرحوم هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتشون میگن: من و آیتالله خامنهای مقام معظم رهبری سفر حج بودیم، وقتی رادیو را باز کردیم دیدیم برخی دانشجویان سفارت آمریکا را اشغال کردهاند، دانشجویانی که بعدها نام دانشجویان پیرو خط امام رو روی خودشون گذاشتند، دانشجو آنقدر احساس هویت و استقلال میکرد که چنین حرکتی را رهبری و فرماندهی میکرد، بدون اینکه سران مملکت خبر داشته باشند به سفارت میرود وبعدها مسیر نظام وانقلاب را رهبری کردند و امام ره هم تمام قد از این حرکت با همه وجود دفاع کردند، آنها دانشجویانی بودند که خود را چکیده آرمانهای ملت میدانستند وفریاد دانشجویان پیرو خط امام در حقیقت فریاد ملت ایران بر سر استکبار بود.
بنده سؤال پرسیدم دوستان دانشگاه فرمودند هیچ کلاس حضوری ندارن و کلاسها بصورت مجازی برگزار میشه، البته محدودیت خاصی وجود نداشته، اما در خصوص فرمایشات دوستمون جناب مهندس کاظم نژاد باید عرض کنم، تا آنجایی که من اطلاع دارم یک هفته است دکتر کرمی به دانشگاه آمدهاند. اگر احیاناً چنین باشد که بعید میدانم، ما میپذیریم این فضا دستپخت تفکری است که 8 سال در این کشور حاکم بوده و امروز میبینیم که دیروز در همین دانشگاه دکتر بهرامی که از شخصیتهای شایسته جریان اصلاحطلب میباشد دیروز به دانشگاه تشریف آوردند و ساعت ۱۹ دکتر یاسر جبرائبلی هم در علوم پزشکی برنامه دارند، اینها نشون میده شور ونشاط داره به دانشگاه بر میگردد.
این اطلاعات رو دادم که عرض کنم این فضای امنیتی و راکد محصول همان تفکری است که هشت سال حاکم بوده است. دکتر کرمی یک هفته است که آمده و تغییرات خدا رو شکر شروع شده است. یک نکته را هم من شنیدم که آقای تاجگردون یکی از تشکلها دعوت کرده بودند و دانشگاه آزاد و هیات نظارت متاسفانه نپذیرفته بودند. من خواهش میکنم دانشگاه باید محل تضاراب آرا و اندیشهها باشد. شهید مطهری میگوید در دانشگاه الهیات باید کرسی مارکسیسم داشته باشیم و تاکید میکنن اون هم یک استاد مارکسسسیت ماتریالیست مادیگرا دارای اندیشه الحادی باید کرسی ثابت داشته باشته. قطعاً حضور دکتر تاجگردون به عنوان نماینده سابق مردم در دانشگاه و پاسخگویی به جریانات دانشجویی میتواند اثرگذار باشد. من از دانشگاه آزاد استان کهگیلویه و بویراحمد و هیات نظارت بر تشکلها خواهش دارم که در اولین فرصت مقدمات حضور دکتر تاجگردون در دانشگاه را فراهم کنند و به ایشون فرصت حرف زدن و دانشجویان فرصت پرسیدن رو فراهم کنند.
اما روز 16 آذر روز پرسش از دانشجو هم هست. دانشجویانی که در عرصههای مخلف به میدان میآیند در قبال مردم ونظام وانقلاب مسئولیتهای دارند که باید پاسخ دهند که امروز چه نقشی دارند و آیا امروز میتوان گفت جنبش دانشجویی صدای مردم است؟ جنبش دانشجویی چه نقشی دارد و چه نقشی میتواند ایفا کند؟ امروز جنبش دانشجویی چه نسبتی با دردهای مردم وتوده ها دارد و در کجایی میدان دفاع از مردم قرار ددارند.
کاظمنژاد بعد از سخنان بیگلری اظهار داشت: بحث در باب علل بحرانهای سیاسی در کشور است. در 43 سال گذشته با انواع تحولات روبرو بوده که بخشی از آن منجر به بحران شده است. بحران سیاسی یک معلول است و تا زمانی که علتها واکاوی نشود نمیتوان فهم درستی از آن داشت.
علل را در چهار مورد میدانم: چهار مؤلفه به طور مختصر عرض میکنم و به فراخور وقت توضیح میدهم. بحران کارآمدی، بحران عدالت ورزی یا توزیع ناعادلانه: هم توزیع ناعادلانه منابع قدرت است و هم منابع ثروت و هم حقوق شهروندی؛ مثل تقسیم افراد به خودی غیرخودی و انقلابی و غیرانقلابی. بحران مشارکت و بحران مشروعیت.
بحران کارآمدی: شاخصه کارآمدی در دنیای مدرن رفاه عمومی و معیشتی مطلوب مردم است. ما میدانیم حال اقتصاد مملکت و رفاه ناخوش است. در باب مسکن، اشتغال، محیط زیست و.. مشکل داریم. همه اینها را مردم میبینند. این مشخص است که ما دچار بحران کارآمدی شدهایم. یعنی دولت در تأمین رفاه عمومی دچار مشکل شده است و این بحران تجمع پیدا کرده و انباشت بحران به وجود آمده است.
این بحران صبغه اقتصادی دارد. اعتراضات بحران کارآمدی ابتدا صبغه اقتصادی دارد، اما چون پاسخ داده نمیشود، اجتماعی میشود و چون انباشت میشود رنگ و بوی سیاسی میگیرد. اگر جامعهای به دلیل اقتصادی اعتراض کرد و این اعتراضات اجتماعی شد و رنگ و بوی سیاسی گرفت حاکمیت چه باید کند؟
برخوردهای سخت افزاری، ندیدن ریشهها، بگیر و ببندها و انتساب به غرب و اسرائیل و مردم را جیره خوار تلقی کردن، خروجی آنها مشخص است. آخرین فکت هم بحران آبی بود که در اصفهان به وجود آمد. اصفهان یک استان مذهبی است. چرا باید با این مردم اینطوری برخورد شود؟
مشخص است که ما چون بلد نیستیم کنترل و مدیریت کنیم، بحران برای مردم به وجود آوردهایم. وقتی معلم و کارگر اعتراض میکنند یگان ویژه میفرستیم. این چه خبر است. بعد مدام میگوییم مردم حق اعتراض دارند. بحران کارآمدی هم دلایلی دارد که در بحث بعد توضیح خواهم داد.
سپس آرمان بیگلری گفت: کاظمنژاد از بحران صحبت کردند اما از ریشه نگفتند. من میخواهم به ریشه بپردازم. البته اعتقاد ندارم در همه عرصههایی که نام بردند به مرحله بحران رسیده باشیم و انقلاب و مردم در بسیاری از عرصهها کارنامهای محکم وقابل دفاع دارد.
اگر به تاریخ انقلاب خوب نگاه کنیم از لحاظ مبنایی و گفتمانی به دو تفکر میرسیم؛ یک تفکر در 100 سال اخیر اعتقاد داشته همه نسخههای نجات در خارج از کشور است است. تمام نسخههای این دوستان در تاریخ معاصر و پس از انقلاب نگاه به بیرون بوده است.
اما تفکر دیگری هم داریم که همیشه نگاهش به داخل بوده وبه دنبال استفاده از ظرفیتهای بیکران داخلی این ملت وکشور بوده است. ما در جمهوری اسلامی ظرفیتهای بسیار فراوانی در عرصههای گوناگونی داریم. وقتی به حوزههای مختلف، فرهنگ، سیاسیت، اقتصاد، مسکن نگاه میکنیم دستها و ردپای این دو تفکر در عملکردها میشود کاملاً لمس نمود.
در حوزه سیاسیت خارجی، چه اتفاقاتی در این هشت سال افتاد؟ ۸ سال کشور معطل برجام شد برجامی که به تعبیر آقای سیف دستاوردش برای کشور صفر بود، مگر نه اینکه در مذاکرات پاریس وتهران ولوزان ووین بدنبال رفع تحریمها بودیم؟ مگر نه آینه کل صنعت هسته رو تقدیم کردیم تا مشکل معیشت حل شود؟ آیا شد؟ در حوزه امنیت ملی چه کردیم؟ شکافهایی در محیط امنیت ملی کشور ایجاد شده که به این راحتی قابلترمیم نیست. در فرهنگ رئیس جمهورهای کشورها در سازمان ملل سندی رو تنظیم میکنند و تعهد میکنند که تا سال ۲۰۳۰ این سند الزام آور رو در همه کشورها پیاده کنن و روی اجرای اون نظارت میکنند.
صراحتاً در سند ۲۰۳۰ اعلام میشه که باید از عرصه آموزش ایدئولوژی زدایی بشه، حقوق بشر وحقوق کودک ایجاب میکنه که آموزشهای جنسی به کودکانی که ولو به سن بلوغ جنسی نرسیدن آموزش داده بشه. در تعریف خانواده صراحتاً اعلام میکنن ما ۳ خانواده داریم مرد مرد زن زن و زن ومرد، صراحتاً در خصوص لزوم حمایت از هم جنس بازها سر فصل دارن و جالبتر اینجاست که این سند در مجاری قانونی مثل مجلس وشورای عالی انقلاب فرهنگی طرح نمیشه اما در وزارتخانه مربوطه کارگروه و کمیته برای اجرای اون وگزارش به سازمان ملل پیش بینی میشه. این سند اعلام میکند که ما باید از عرصه آموزش ایدئولوژیزدایی کنیم وبعد ایدئولوژی واخلاق سرمایه داری رو به فضای آموزش تحمیل میکنن، هیچ تفکر مذهبی نباید به دانشآموز تدریس شود اینها جزء حقوق کودک است.
در دیپلماسی این تفکر 40 سال است که کشو را معطل کرده و سرنوشت کشور را غرب گره زده است. عباس آخوندی به عنوان نماد این تفکر وزارت مسکن را بر عهده میگیرد و قیمت زمین ۸ برابرو مسکن ۶ برابرو اجار ه بها خانه ۷ برابر میکند. صراحتا اعلام میکند من افتخار میکنم یک واحد مسکن مهر نساختهام.
واقعاً دعوا بر سر دو تفکر است که روبروی هم هستند. عدهای صراحتاً معتقدند با داشتههای داخلی نمیشود این کشور را اداره کرد. این دوستا بخش زیادی از بازار کالا و خدمات ما را در اختیار شرکتهای غربی قرار دادند، در فرودگاهها وجاده سازی و نیروگاهها و بسیاری از عرصهها قراردادهایی با کشورهای ترکیه و فرانسه وآلمان بسته شد واین در حالی که شرکتهای داخلی به راحتی وبا تجربه ۴۰ ساله توان انجام این قراردادها رو داشتن. آیا این کشور که در هستهای، نانو، پزشکی، موشکی ومهندسی سرآمد است نمیتواند خود تولید کند؟ وباید بازار کالا وخدمات ما رو قبضه غرب کرد؟
میزان صادرات ما به اتحادیه اروپا در این چند سال به طور متوسط دو درصد بوده است. میزان صادرات ما به افغانستان 15 برابر اروپا است. 35 درصد تجارت ما با چین و ۳۰ درصد هند است. اما ما در این سالها در این کشورها طی ۲ سال سفیر نداشتیم. این تفکر اصلاً اجازه توجه وپرداختن به همسایهها را نمیدهد و تنها راه رستگاری را در اروپا و آمریکا میداند.
صادرات ما به افغانستان 15 برابر اتحادیه اروپا است میزان صادرات ما به کشور عراق دهها برابر اتحادیه اروپاست اما تفکر حاکم در دیپلماسی ما سالهاست با همسایههای ما قهر کرده و تعریفشون از جامعه جهانی و دنیا صرفاً چند کشور زورگو ومستکبر غربی است، ما امروز در حال تعامل سازنده با همه دنیا غیر از چند کشور متخاصم وزورگو هستیم.
جنگ ما با آمریکا زمانی پایان خواهد یافت که یا جمهوری اسلامی آنقدر در همه عرصهها قوی شود که روی پای خود بایستد و یا تجزیه شود و یا آمریکا از اساس تغییر کند.
درود میفرستیم به همه کشاورزان سخت کوشی که در یک فضای آرام مطالباتشون رو مطرح کردن و کشاورزانی که اعلام کردند تحصن ما به پایان رسید و هر کس این تحصن رو ادامه دهد از ما نیست، اما فراموش نکنیم این کدام سیاستی است که باید بخش بزرگی از صنعت که آب زیادی مصرف میکند وباید در کنار دریا باشد به اصفهان و یزد ووسط بیابان منتقل میشود وبعد باید آب بخش دیگری از کشور رو با هزاران هزینه به این کویر منتقل کرد. این تفکر آن تفکری است که مشکل را به وجود آوزرده است و حاضر به پاسخگویی نیست. چرا صنعت آببر رو که باید در کنار دریا باشد را به اصفهان و یزد بردند؟ تا زمانی که کشاورزان وسط میدان بودند مشکلی نبود، اما وقتی سیاسیون و ارازل و اوباش به صحنه آمدند و اقدام به بر هم زدن امنیت وآرامش مردم کردند ومسئولین هم از امنیت مردم پاسداری کردند.
ما باید صراحتاً بگوییم در این عرصههای مختلف چه کردیم؟ چه شکافها و حفرههایی درمحیط امنیت ملی ایران به وجود آمده است؟ چرا جسیون رضاییان باید اینقدر به رئیس جمهور ما نزدیک شود که طعم آدامس رئیس جمهور ما را بداند؟
در ادامه کاظمنژاد بیان کرد: به ادامه عرایضم میپردازم؛ ما دچار بحران کارآمدی شدهایم. ریشههای این بحران یک سیاستگذاری نادرست و سوءمدیریت داخلی و نداشتن برنامه مشخص و کارا است. کارآمدی با سیاستگذاری خارجی در هم تنیده است. یک کشور را به من نشان دهید درهایش را بسته است و کارآمد است و رضایت شهروندان را داشته است؟
دوران شعاردهی تمام شده است. حتماً توان داخلی شما هم مثل تولید واکسن است. با نخریدن واکسن هزاران ایرانی جانشان را از دست دادند. در هر کشوری بود مخبر را به چهار میخ میکشیدند. با این شعارها جان هزاران شهروند ایرانی را گرفتیم. چه کسی آمد پاسخ دهد ستاد اجرایی فرمان امام الان کجاست؟ مگر نگفت واکسن نخرید؟ پس کو؟ پاسخ جانهایی که داده شد را چه کسی باید بدهد؟ چرا انقدر شعاری؟
بدون تعامل و گفت و گو و مذاکره نمیتوان ارتقا معیشتی در کشور ایجاد کرد. ساستگذاری نادرست در سیاست خارجی، طبیعی است که اثرات منفی بر اقتصاد ما میگذارد. از زمانی که ترامپ از برجام خارج شد این مشلات پیش آمد. همه این مشلات وجود دارد اما باز دوستان قانع نمیشوند.
مدلی که شما ارائه میدهید خروجی آن ونزوئلا و کره شمالی است. تا کی باید مقاومت کرد؟ مردم باید افق داشته باشند. اینکه مدام مردم را پاس میدهیم و تغییری هم حاصل نشود ما به بحران ناکارآمدی میخوریم.
ما میخواهیم با یک اقتصاد ضعیف با آمریکا و اروپا و کشورهای همسایه سرشاخ شویم. طبیعی است که مواد مختلف قیمت بالا میرود. دلار افزایش پیدا میکند.
طبیعی است که دولت دچار کسری بودجه میشود و حاملهای انرژی گران میشود. همه اینها بر میگردد به سیاست خارجی. بخشی از این فشارها محصول اندیشه دوستانی است که نمیخواهند نظم نوین جهانی را بپذیرند. ما کاملاً به سمت بلوک شرق رفتهایم و احساس میکنیم میتوانیم با پشتوانه چین و روسیه با جهان سرشاخ شویم. آیا چین و روس تا الان در قطعنامهها یک بار از ما حمایت کردهاند؟ نکردهاند. چین 19 درصد مبادلاتش با آمریکا است. کمتر از یک درصد با ما دارد. روس و چین که دوست و بردار خطاب میشوند حاضر نیستند کمکی کنند. دوستان میگویند ما در دامن غرب افتادهایم. مگر شرق خارج نیست؟ پکن و مسکو داخلیاند؟
بیگلری در ادامه گفت: آقای کاظمزاده اشکال تفکر شما این است که به بیرون نگاه میکنید. شما چرا نمیگویید ما یک سامانه پدافند بومی میسازیم. اشکال شما در این است که همیشه یک گزینه بیشتر ندارید، نگاه به بیرون. مگر ما در صنایع نظامی و دفاعی به استقلال نرسیدهایم. ما امروز جوانانی داریم که میتوانند بسازند. امروز چهل کشور در دنیا تحت تحریمهای آمریکا هستند. شما میفرمایید سرنوشت ما مانند ونزوئلا و کره شمالی خواهد شد؟ این چه حرفی است؟ ما با همه دنیا در ارتباطیم، جز چند کشور دشمن.
مدل شما گرجستان است. کشورهایی که خود را در آغوش آمریکا انداختهاند آیا امروز هیچ مشکلی ندارند؟
آیا به شکوفایی اقتصادی رسیدند؟ در مورد بحرانهای زیست محیطی ما ایده داریم. ما با مدلهای خودمان از محیط زیست دفاع میکنیم و مدلهایی مثل معاهده پاریس اعتقاد نداریم. اگر شعار کم کردن استفاده از سوختهای فسیلی به صنعت ما آسیب وارد کند حتماً عمل نخواهیم کرد. آقایان ۱۰۰۰ سال که از سوختهای فسیلی استفاده میکنن بعد برای ما نسخه میپیچن شما استفاده نکنید و انرژیهای جدید ونو رو هم از ما دریغ میکنن، انرژی هستهای کشور ما رو هم که تحریم کردن.
خوب آقایان ما چه کنیم؟ ما همیشه احساس میکنیم باید زیر یوغ این تفکر باشیم. جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از عرصهها به افقهای بلندی دسترسی پیدا کرده است و اون هم صرفاً با اتکا به توان داخلی.
در مورد واکسن که فرمودید و از آقای مخبر و ستاد اجرایی فرمان امام ره انتقاد کردید، وقتی که ما از اروپا خواهش کردیم در اوج بحران واکسن ندادند. حاضر نبودند واکسنهای اضافی رو به ما بدهند. اما حاضر بودند در دریا بریزند. ما صد سال است که در سرم سازی کار میکنیم. چرا نبایدبه جوانان اعتماد کنیم. ما تاکی باید دستمان جلوی این کشورهای اروپایی دراز باشد؟ مگر انسانیت این جنتلمنها رو در یمن وعراق وافغانستان نمیبینید؟ میشه منتظر اینها ماند؟ دل به ترحم اینها خوش کرد؟ اینها انسانند؟
در قضیه هستهای جمهوری اسلامی رسماً پذیرفت که ما حاضریم کنسرسیوم تشکیل دهیم. اما آنها اعتماد نکردند و گفتند نه ما سوخت نمیدهیم. بعد گفتن آگه سوخت ندید خود مادمیسازیم بعد پوزخند زدن آگه میتونید بسازید؟ اما دیدند مجید شهریاری توانست 3 درصد را به 20 درصد تبدیل کند اون هم در ۱۱ ماه وان هم با دانشجویان ومهندسان دانشگاههای تهران.
ما تا توانستیم به غرب اعتماد کردیم واعتماد زایی کردیم اما حاصلش چی شد؟. فلسفه برجام چه بود؟ امروز چین و روس تحت تحریمهای اروپا هستند، اما به توان خود اکتفا میکنند. چرا عادات کردهاید به ترزیق ناامیدی در جامعه؟ امروز انقلاب در بسیاری از عرصهها موفق بوده وکارنامه قابل دفاعی داره. ما اگر به داخل اعتماد کنیم قطعاً ثمره آن را میبینیم.
کاظمنژاد گفت: من ابتدا پاسخ میدهیم به آقای بیگلری. بیگلری میگوید ما در فرهنگ پاسخ دهیم. شما در 300 استان تریبون نماز جمعه دارید. این همه هزینهای که میشود نباید پاسخ دهند؟ بودجه حوزههای علمیه چندین برابر حوزه ارشاد است. حاکمیت و روحانیت تریبونهای بسیاری در اختیار دارد. اینها باید بازخواست شوند. فایده برجام چه بود؟ دوستانتان میگفتند برجام لاشهای متعفن است و بدون توجه به برجام وضعیت کشور را بسامان میکنیم. از دوره رئیسی تا الأن دلار 25 درصد افزایش پیدا کرده است. موضوع بعدی، 40 سال مملکت در دست اصلاحطلبان بود ولی اینطور نبود.
صدا و سیما و نهادهای حکومتی که کارتلهای بزرگ اقتصادیاند تا حالا یک بار برنامه به مردم ارائه دادهاند؟
در کجای قانون اساسی آمده که شورای عالی انقلاب فرهنگی حق قانونگذاری دارد؟ فلسفه شورای عالی انقلاب فرهنگی چیست؟ وقتی کمیسیون فرهنگ و آموزش وجود دارد چرا این شورا که مورد تأیید مردم نیستند باید تصمیمگیر باشد؟ یکی از معظلات ما همین نهادهای موازی است که به هیچکس پاسخگو نیستند.
موضوع هواپیمای اوکراین هنوز یاد مردم نرفته است. جواب این وضعیت چه شد؟ دادگاه غیرعلنی برگزار میکنند. یکی دیگر از بحرانها بحران مشارکت است. ما همیشه از رانت صحبت میکنیم و از رانت سیاسی کم گفته میشود. گروهی بدون اینکه در یک رقاتب سالم قرار بگیرند و از طریق دوپینگ در مسندهایی مینشینند و بر مردم حکومت میکنند. حق حاکمیت بر خود مردم واگذار شده است. هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال، حق انتخاب را از مردم سلب کند.
وقتی که میپذیریم جمهوریت را، باید ملزرومات آن را فراهم کنیم. مثل انتخابات آزاد. یعنی همه سلیقهها بتوانند نمایندگان خود را به جامعه ارائه کنند. نه از طریق نظارت استصوابی عالم و آدم را رد کنند تا آقای رئیسی رئیس جمهور شود. یک انتخابات با مشارکت پایین با پایینترین آرا به مردم معرفی شد. وقتی مردم در انتخابات شرکت نمیکنند یعنی مردم می گویند این انتخابات دارای ایراد است. چطور میخواهید بر مردم حکومت کنید بعد 52 درصد مردم در انتخابات شرکت نکنند؟
وقتی مردم خود را در سرنوشت کشور شریک ندانند، سرخورده میشوند. شکاف بین مردم و حاکمیت شکل میگیرد و بحران مشروعیت به وجود میآید. یک دولت حداقلی با مشارکت حداقلی، اسم این بحران مشروعیت است.
بیگلری در ادامه گفت: دو تفکر و دو گفتمان با دو مبانی و با دو رویکرد وعملکرددر 100 سال گذشته در کشور ما فعال بودن، هر جا داشته هامون رو فراموش کردیم تحقیر شدیم و دشمن رو مسلط کردیم. درخصوص میزان مشارکت: میزان مشارکت: انتخابات 50 درصدی در شرایط کرونایی بعد از بلایی که دولت فخیمه بر سر مردم آورد عدد پائنی نیست و اتفاقاً شما باید پاسخگوی مشارکت ۵۰ درصدی باشید. دراین شرایط توقع دارید چند درصد مردم شرکت کنند؟ علاوه بر ویروس کرونا نوع تفکری که حاکم بود واثار تصمیمات واقداماتشون روی پوست و گوشت وبدن مردم هنوز هم قابل ملاحظه است. در مورد نظارت استصوابی: من سؤال میکنم اگر نظارت وجود نداست شما چگونه میخواستید انتخابات را مدیریت کنید؟
با بالاترین فیلترها وممیزها مسئولین این مشکلات را به وجود میآورند. اگر نظارت نباشد چه خواهد شد؟
با این همه نظارت بازهم برادر رئیس جمهور و برادر معاون اول و برادر زاده آقای عراقچی و ولی الله سیف و .... همه در زندان بسر میبرن!
وای به احوال روزی که نظارتها وفیلترها برداشته بشه!
عزیزان چگونه ممکن در یک وزارتخانه بنام راه ومسکن یک نفر همزمان سیاستگزار، مجری، ناظر و قاضی باشه؟ دهها شرکت عباس آخوندی و پسرش در زمان وزارت ایشان در وزارت راه مشغول به فعالیت بودن؟
توقع داشتید خروجی این سیستم چی باشه؟
آیا جز این است که ما همه چیز را رها کردهایم؟ بلای مسکن امروز محصول تفکر عباس اخوندی بود. غربیها حاضر نشدند به ما واکسن دهند. کشورهای اروپایی پول گرفته و واکسن ندادهاند. آیا واکسن برکت با واکسنهای خارجی برابری نمیکند؟ پس موضوع این است که آیا ما نباید در واکسن خودکفا شویم؟
این چه منطقی است که همه چیز رو باید وارد کرد؟
درخصوص مقبولیت نظام که دوستمون فرمودند باید عرض کنم
مردم در خاکسپاری قاسم سلیمانی به میدان آمدند و باشکوهترین خاکسپاری تاریخ را ثبت کردند. مردم در تمام صحنهها پشت سر انقلاب و نظام بودن واگر نبود این پشتیبانی مردم انقلاب تاکنون بارهای بار زمین خورده بود.
در خصوص امنیت ملی که فرمودند باید عرض کنم: استاد فوق سری در تهران با کامیون به سرقت میرود و دانشمند ما در تهران ترور میشود. شما اینگونه میخواهید ایران را اداره کنید؟ من در وطن پرستی این آقایان شک دارم.
این چه تفکری است که ماهواره را میبیریم پای سکو و بعد ماهواره را میبرند پای انبار و قطعات آن را باز میکنند؟ وزیر کشاورزی اعلام میکند که این تفکر مزخرف است که محصولات کشاورزی را در داخل تولید کنیم و باید وارد کنیم.
بنده معتقدم بسیاری از مشکلات 40 سال گذشته محصول حاکمیت این تفکر است. در تمام عرصهها که ورود کنید همین تفکر وجود داشته و ضربات جبران ناپذیری به مردم وانقلاب زده است. اما امروز در همه عرصهها به جوانان اعتماد خواهد شد. دستهگلهایی که امروز میبینیم محصول همان دولت قبل است. از مسئولین میخواهیم روند تغییر مدیران به ویژه در استان را تسریع کنند.
در پایان کاظمنژاد گفت: وقتی از سر دلسوزی مشکلی را میبینیم، سریعاً انگ زده میشود که وطن پرست نیستیم. مشارکت از نظر علم سیاست یک مفهومی دارد؛ وقتی زیر 50 درصد باشد یعنی آن ساختار دچار نقص است. فرضاً من این را نگویم، این مشکل سر جای خود هست. پس برچسب نزنید. میگویید دلیل کاهش مشارکت در انتخابات کرونا بود. در انتخابات 98 مجلس پایینترین درصد مشاکرت انتخابات در مجلس را داشتیم. این مشخص است که نظارت استصوابی افراد را کات میکند که این به مذاق مردم خوش نمیآید. بروید ساختار را اصلاح کنید تا همه تفکرات در انتخابات شرکت کنند.
مگر معتقد نیستید مردم این تفکر را قبول دارند. مگر نمیگویید مردم طرفدار تفکر انقلابی هستند؟ انتخابات آزاد برگزار کنید تا مردم دست رد به سینه ماها بزنند. هر اندیشهای که در این مملکت است حق دارد.
دولت تبدیل به دولت پادگان شده است. در خود جریان اصولگرا افراد قابل توجهی وجود دارد. سکان را به همینها میسپردند. نظامیان قابل احتراماند. اما بسیاری از آنها به عنوان استاندار انتخاب شدهاند. وزیر کشور و استاندار و فرماندار را سردار میگذارند. اگر به همان جریان اصولگرا جایگاه داده میشد بهتر نبود؟
نگاههای امنیتی به جای اینکه به دنبال دانشجو و معلم باشند به فکر حفرههای امنیتی و ترورها باشند. این که هنر نیست. آنجایی که باید باشد نیست ولی آنجایی که نباید، هست. اگر یک دانشجویی از صدر تا ذیل نظام را نقد کند چه میشود؟
من متخصص نیستم اما تا جایی که مطالعه کردهام با توجه به اینکه کشور ما از لحاظ آب غنی نیست، باید از این سیاست خودکفایی صرف نظر کنیم چرا که پتانسیل آبی ما کفایت نمیکند.
من از این گفتوگوها در دانشگاه خوشحالم. ممکن است در گفتوگوها لحن ما تند شود اما ماحصل این شنیدن صدای یکدیگر باشد. چرا که معتقدم اولین راه برای توسعه، گفتوگو است.
ودر پایان بیگلری ضمن تشکر از صبر وحوصله مستمعین گفت: اگر شورش اشرافیت بر جمهوریت نبود و اگر دوستان به رأی مردم احترام میگذاشتن و اگر کشور رو درگیر منازعه فتنه ۸۸ نمیکردند امروز وضعیت کشور این گونه نبود. اساساً تصمیم غرب برای اعمال تحریمهای پولی و مالی و بیمهای ایران ریشه در شکافی داشت که محصول فتنه ۸۸ و عبور از رأی مردم بود.