تاریخ انتشار
شنبه ۱۲ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۰۴
کد مطلب : ۴۵۲۰۹۰
آسیب شناسی یک مسئله با کارشناسان اجتماعی و سیاسی:
چرا احزاب ایرانی منفعل هستند؟
۰
کبنا ؛احزاب در کشورهای مختلف نقش بسیار پررنگی در جریانات گوناگون سیاسی دارند اما متاسفانه احزاب در کشور ما در خصوص تحولات جاری بسیاری منفعل عمل میکنند و نقش چشمگیری ندارند. در خصوص اتفاقات و موضوعات خیلی مهم تنها کاری که احزاب در کشور ما انجام میدهند نهایتا صدور اطلاعیه است و به نظر میرسد این گروهها سکوت و انفعال را در خصوص موضوعات روز برگزیده اند. در صورتی که همانطور که همه میدانیم احزاب کارکردهای بسیاری زیاد و مشخصی دارند و در خصوص جریانات خصوصا جریانات و اتفاقات سیاسی باید واکنش نشان و فعالیت انجام دهند.
تضعیف احزاب
محمد صادق جوادی حصار فعال سیاسی در این باره به آفتاب یزد گفت:« احزاب در ایران قدرت تعیین کنندگی و اثرگذاری قانونی و اجرایی بالایی نداشته و ندارند. حوزه نفوذ احزاب در موضع اجرایی در حداقل ممکن است و بیشتر به توصیه، اطلاعیه و حمایت محدود میشود. ساختار نظام جمهوری اسلامی حزبی نیست؛ به عبارتی دیگر ساختار نظامی و حکومتی جمهوری اسلامی مبتنی بر رای احزاب اداره نمیشود. از سوی دیگر این ساختار پارلمانی نیز نیست به این معنا که پارلمان انتخاب میشود و حزب بتواند دولت تعیین کند. در این شرایط است که احزاب در رقابت با یکدیگر تلاش میکنند و برنامه ارائه میدهند. بنابراین وقتی احزاب کارآمدی و تاثیری در عمل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ندارند و در قوه مجریه تاثیر بسزایی نمیتوانند داشته باشند فعالیتشان کمرنگ میشود. در شرایطی که بین دولت و مجلس مامن و جایگاهی باشد که به حرف احزاب توجه شود احزاب میتوانند با دولت همکاری داشته باشند. اما در شرایطی مثل شرایط امروز که سه قوه با یکدیگر همسو و هماهنگ عمل میکنند و مجموعه عملکرد قوا با این رویکرد است که به احزاب توجهای نداشته باشند به طور طبیعی احزاب هم خیلی نمیتوانند ایفا نقش کنند. ضمن اینکه طی این سالها تا جای ممکن علیه حزب و تحزب در کشور ما حرف زده شده است و موقعیت حزب و تحزب را در افکار عمومی تضعیف کرده اند. بنابراین در این شرایط اگر میبینیم احزاب خیلی فعال نیستند این اتفاق محصول عملکرد حاکمیتی و دولتی است.»
>دورهمی چهرههای سیاسی
حسین طاهری فرد جامعه شناس نیز در این باره گفت:« مهمترین دلیل انفعال احزاب را میتوان در ساختار سیاسی کشور و ساختار خود احزاب جست و جو کرد. احزاب سیاسی در کشور ما برخلاف کشورهای دموکراتیک متکی بر طبقات اجتماعی نیستند و کمتر به طبقات اجتماعی وابسته هستند. با این خاطر احزاب عملا در مواجه با چالشهای سیاسی و اجتماعی بیشتر رویکرد
حزبی مبتنی بر منافع شخصی دارند. به این دلیل مردم، تحصیل کردگان و روشنفکران جامعه به کنش گری احزاب به دیده تردید نگاه میکنند. احزاب سیاسی در کشور ما در سه قالب ظاهر میشود؛ احزابی که به یک شخصیت سیاسی متکی هستند، احزابی که به سفارش نظام تشکیل میشوند و احزابی بنا به شرایط ویژه سیاسی پدیدار میگردند. تمام این حزبها متکی بر طبقا اجتماعی و مردم نیستند. به عبارتی دیگر احزاب ریشههای اجتماعی ندارند و بر اساس انگیزههای مردمی و طبقاتی به وجود نیامده اند. به دلیل ساختار سیاسی احزاب به دنبال منافع طبقاتی و گروهی اعضای حزب نیستند. بنابراین نمیشود از این نوع احزاب که بر اساس منافع حزبی شکل گرفتهاند انتظار داشت که در رویدادهای سیاسی و اجتماعی موضعگیری فعالی داشته باشند. احزاب سیاسی در کشور ما در حد یک دورهمی چهرههای سیاسی است و بیشتر کارکرد تزئینی دارد. به این خاطر در بزنگاههای سیاسی احزاب قادر نیستند که کنشگری درستی داشته باشند.»
>احزاب سیاسی در کشور مبتنی بر طبقات اجتماعی نیستند
وی ادامه داد:« در ساختار سیاسی کشور عملا باوری به ضرورت وجود احزاب قدرتمند وجود ندارد و نظام سیاسی در راستای منافع خودش از احزاب بهرهبرداری میکند. یک حزب سیاسی نیرومند و کارآمد قبل از هرچیز به وجود یک جامعه مدنی توسعه یافته و توانا نیاز دارد. این درحالی است که به دلایل مختلف جامعه مدنی در ایران فرضت ظهور و تمرین دموکراسی را تا الان نداشته است. اساسا نطام سیاسی در ایران با کنترل و هدایت احزاب سیاسی در جهت منافع خود اقدام میکند و هر گونه مخالفت احزاب را بر نمیتابد. همانطور که قبلتر اشاره شد احزاب سیاسی در کشور مبتنی بر طبقات اجتماعی نیستند و به خاطر نبود یک جامعه مدنی عملا امکان مشارکت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی را ندارند. به دلیل غیر مردمی بودن، خود جوش نبودن و نداشتن پایگاههای مختلف احزاب موجبات بدبینی به آنها در کشور ما فراهم شده است. راه خروج احزاب از وضعیت رکود و انفعال که امروز در آن گرفتار شدهاند را میشود در درجه اول در بازنگری ساختار سیاسی و تشکیلاتی آنها دید و در درجه دوم احزاب باید با پرهیز از شعارزدگی، ارائه برنامههای واقع بینانه و قرار گرفتن در جبهه مردم و منافع ملی پیش زمینههای عدم اعتماد به احزاب را از بین ببرند.»
عدم اعتقاد به احزاب
ایمان اسلامی بین، فعال سیاسی و اجتماعی در این ارتباط به خبرنگار آفتاب یزد گفت: «به نظر من این انفعال به دو دلیل عمده بر میگردد.یک دلیل مهم و اصلی و یک دلیل ثانی و فرعی.دلیل دوم شاید ثانی و فرعی باشد اما بسیار مهم است.»
وی تشریح کرد:« این یک واقعیت غیر قابل کتمان است که نظام و قدرت اصلی در کشورمان اعتقاد چندانی به احزاب و کار کرد آن ندارد.در واقع بنده در هیچ دورهای سراغ ندارم از اقدامات و فعالیتهای حزبی از تریبونهای قدرت به عنوان یک مزیت نام برده شود. از همین رو است که فعالیتهای فصلی و اصطلاحا جبههای و یا شاید بهتر است بگویم هیئتی قالب بوده است.»
اسلامی بین ادامه میدهد:« در مورد این عدم رغبت در طول 40 سال گذشته استدلالهای مختلفی وجود دارد.به هر حال عدهای میگویند این موضوع برمی گردد به نوعی از احساس خطر.برخی هم معتقدند به دلیل آنکه کلا فعالیت حزبی اینگونه جا افتاده که پدیدهای غربی است بنابراین باید از آن دوری نمود.ولی در مجموع بنده معتقدم در این باره نوعی «نخواستن» وجود دارد.»
این فعال سیاسی، اجتماعی در ادامه بخش دوم اظهارات خود اشاره کرده و میگوید: «نگاه کنید؛ در مورد بخش دوم این دلیل انفعال بنده قطعا خود احزاب فعال و نیمه فعال را مقصر میدانم.شما فرض بگیرید یک جوان به فعالیت حزبی علاقه داشته باشد و بخواهد در چارچوب درست آن که احزاب هستند فعالیت سیاسی نماید.آیا شما حزبی و ساختاری را میشناسید که مثلا عضوگیری داشته باشد و یا بعد از عضوگیری فعالیت پویا انجام دهد.فعالیت پویا یعنی جوانی که مستعد است و علاقه دارد را آموزش دهد و آمادهاش نماید برای حضور در عرصه سیاسی و قدرت.ولی خب مشاهده میکنیم که اصلا اتفاقی در این زمینه نمیافتد و بر فرض اگر هم عضوگیری اتفاق بیفتد فقط یک حق عضویت اخذ میشود و یک کارت صادر میگردد و تمام!»
بی رغبتی و عدم حمایت قدرت
وی تصریح کرد: «در کجای دنیا ما شاهد چنین فعالیت حزبی هستیم؟لذا، بنده میخواهم نتیجه بگیرم احزاب فعلی کشورمان صرفا به دنبال گرفتن یارانه از وزارت کشور و کسب قدرت در همان فعالیتهای فصلی شان هستند و امور دیگر حزب که در تمام دنیا پذیرفته شده است برایشان مهم نیست.این نوع از فعالیت یعنی ابتذال و بدنامی.همین میشود که این همه جوان در کشور داریم ولی اصلا جوششی برای فعالیت حزبی نمیبینیم.یک دلیل آن بیرغبتی و عدم حمایت قدرت است و دلیل دوم آن کاهلی و کاسبی احزاب موجود.داخل پرانتز هم باید عرض کنم منظور بنده از کاسبی به معنای منفی آن است.وگرنه خاصیت و اصل کار حزبی نوعی معامله و کاسبی سیاسی است.ولی متاسفانه در کشور ما مثل بسیاری از پدیدههای وارداتی که تعبیر درستی از آن نمیشود و وارونه نمایی میگردد در این زمینه نیز احزاب فعال روشهای اشتباهی را مدنظر خود قرار میدهند.»
اسلامی بین خاطرنشان کرد:« بنده به شما قول میدهم اگر ما در کشورمان احزاب پویا داشتیم خروجی دولتها بسیار متفاوت بود.این بحث من عطف به جناحها و جریانهای سیاسی نیست.
توسعه یافتگی سیاسی غرب بخش اعظماش مرهون فعالیت احزاب سالم است که وظیفه نظارت در سایه قدرت را دارند و از هر ارگان و نهاد قانونی بهتر عمل مینمایند.»
هزینههای سنگین
وی در ادامه گفت: «موضوع مهم آخری که جا دارد عنوان کنم هزینههای سنگینی است که به یک جریان سیاسی و حزبی همیشه مترتب بوده است. به طور مثال بنده به عنوان فعال سیاسی به یاد ندارم انتخاباتی برگزار شود که ما توانسته باشیم با آرامش خاطر ستادی تشکیل دهیم و همایشی برگزار کنیم چه در سطح شورا، مجلس و حتی در سطح ریاست جمهوری.همواره توسط گروهها انواع فشارها و اذیتها ایجاد شده که خب همه ی جوانها و فعالان حزبی و سیاسی تحمل ادامه دادن مسیر فعالیت را نخواهند داشت. حال شما همه ی این موضوعات را در یک طرف ببینید و طرف دیگر ابزار پنداشتن جوانان و نخبگان و نگاه سرباز پیاده و بالا به پایینی راس هرم احزاب به اعضای جوانتر را در کفه ی دیگر آن. یعنی بعد از فصل انتخابات و اوج فعالیتهای سیاسی تمامی غنائم پیروزی سیاسی و حزبی به راس هرم میرسد و تمامی هزینهها به سطوح پایین تر.»
تضعیف احزاب
محمد صادق جوادی حصار فعال سیاسی در این باره به آفتاب یزد گفت:« احزاب در ایران قدرت تعیین کنندگی و اثرگذاری قانونی و اجرایی بالایی نداشته و ندارند. حوزه نفوذ احزاب در موضع اجرایی در حداقل ممکن است و بیشتر به توصیه، اطلاعیه و حمایت محدود میشود. ساختار نظام جمهوری اسلامی حزبی نیست؛ به عبارتی دیگر ساختار نظامی و حکومتی جمهوری اسلامی مبتنی بر رای احزاب اداره نمیشود. از سوی دیگر این ساختار پارلمانی نیز نیست به این معنا که پارلمان انتخاب میشود و حزب بتواند دولت تعیین کند. در این شرایط است که احزاب در رقابت با یکدیگر تلاش میکنند و برنامه ارائه میدهند. بنابراین وقتی احزاب کارآمدی و تاثیری در عمل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ندارند و در قوه مجریه تاثیر بسزایی نمیتوانند داشته باشند فعالیتشان کمرنگ میشود. در شرایطی که بین دولت و مجلس مامن و جایگاهی باشد که به حرف احزاب توجه شود احزاب میتوانند با دولت همکاری داشته باشند. اما در شرایطی مثل شرایط امروز که سه قوه با یکدیگر همسو و هماهنگ عمل میکنند و مجموعه عملکرد قوا با این رویکرد است که به احزاب توجهای نداشته باشند به طور طبیعی احزاب هم خیلی نمیتوانند ایفا نقش کنند. ضمن اینکه طی این سالها تا جای ممکن علیه حزب و تحزب در کشور ما حرف زده شده است و موقعیت حزب و تحزب را در افکار عمومی تضعیف کرده اند. بنابراین در این شرایط اگر میبینیم احزاب خیلی فعال نیستند این اتفاق محصول عملکرد حاکمیتی و دولتی است.»
>دورهمی چهرههای سیاسی
حسین طاهری فرد جامعه شناس نیز در این باره گفت:« مهمترین دلیل انفعال احزاب را میتوان در ساختار سیاسی کشور و ساختار خود احزاب جست و جو کرد. احزاب سیاسی در کشور ما برخلاف کشورهای دموکراتیک متکی بر طبقات اجتماعی نیستند و کمتر به طبقات اجتماعی وابسته هستند. با این خاطر احزاب عملا در مواجه با چالشهای سیاسی و اجتماعی بیشتر رویکرد
حزبی مبتنی بر منافع شخصی دارند. به این دلیل مردم، تحصیل کردگان و روشنفکران جامعه به کنش گری احزاب به دیده تردید نگاه میکنند. احزاب سیاسی در کشور ما در سه قالب ظاهر میشود؛ احزابی که به یک شخصیت سیاسی متکی هستند، احزابی که به سفارش نظام تشکیل میشوند و احزابی بنا به شرایط ویژه سیاسی پدیدار میگردند. تمام این حزبها متکی بر طبقا اجتماعی و مردم نیستند. به عبارتی دیگر احزاب ریشههای اجتماعی ندارند و بر اساس انگیزههای مردمی و طبقاتی به وجود نیامده اند. به دلیل ساختار سیاسی احزاب به دنبال منافع طبقاتی و گروهی اعضای حزب نیستند. بنابراین نمیشود از این نوع احزاب که بر اساس منافع حزبی شکل گرفتهاند انتظار داشت که در رویدادهای سیاسی و اجتماعی موضعگیری فعالی داشته باشند. احزاب سیاسی در کشور ما در حد یک دورهمی چهرههای سیاسی است و بیشتر کارکرد تزئینی دارد. به این خاطر در بزنگاههای سیاسی احزاب قادر نیستند که کنشگری درستی داشته باشند.»
>احزاب سیاسی در کشور مبتنی بر طبقات اجتماعی نیستند
وی ادامه داد:« در ساختار سیاسی کشور عملا باوری به ضرورت وجود احزاب قدرتمند وجود ندارد و نظام سیاسی در راستای منافع خودش از احزاب بهرهبرداری میکند. یک حزب سیاسی نیرومند و کارآمد قبل از هرچیز به وجود یک جامعه مدنی توسعه یافته و توانا نیاز دارد. این درحالی است که به دلایل مختلف جامعه مدنی در ایران فرضت ظهور و تمرین دموکراسی را تا الان نداشته است. اساسا نطام سیاسی در ایران با کنترل و هدایت احزاب سیاسی در جهت منافع خود اقدام میکند و هر گونه مخالفت احزاب را بر نمیتابد. همانطور که قبلتر اشاره شد احزاب سیاسی در کشور مبتنی بر طبقات اجتماعی نیستند و به خاطر نبود یک جامعه مدنی عملا امکان مشارکت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی را ندارند. به دلیل غیر مردمی بودن، خود جوش نبودن و نداشتن پایگاههای مختلف احزاب موجبات بدبینی به آنها در کشور ما فراهم شده است. راه خروج احزاب از وضعیت رکود و انفعال که امروز در آن گرفتار شدهاند را میشود در درجه اول در بازنگری ساختار سیاسی و تشکیلاتی آنها دید و در درجه دوم احزاب باید با پرهیز از شعارزدگی، ارائه برنامههای واقع بینانه و قرار گرفتن در جبهه مردم و منافع ملی پیش زمینههای عدم اعتماد به احزاب را از بین ببرند.»
عدم اعتقاد به احزاب
ایمان اسلامی بین، فعال سیاسی و اجتماعی در این ارتباط به خبرنگار آفتاب یزد گفت: «به نظر من این انفعال به دو دلیل عمده بر میگردد.یک دلیل مهم و اصلی و یک دلیل ثانی و فرعی.دلیل دوم شاید ثانی و فرعی باشد اما بسیار مهم است.»
وی تشریح کرد:« این یک واقعیت غیر قابل کتمان است که نظام و قدرت اصلی در کشورمان اعتقاد چندانی به احزاب و کار کرد آن ندارد.در واقع بنده در هیچ دورهای سراغ ندارم از اقدامات و فعالیتهای حزبی از تریبونهای قدرت به عنوان یک مزیت نام برده شود. از همین رو است که فعالیتهای فصلی و اصطلاحا جبههای و یا شاید بهتر است بگویم هیئتی قالب بوده است.»
اسلامی بین ادامه میدهد:« در مورد این عدم رغبت در طول 40 سال گذشته استدلالهای مختلفی وجود دارد.به هر حال عدهای میگویند این موضوع برمی گردد به نوعی از احساس خطر.برخی هم معتقدند به دلیل آنکه کلا فعالیت حزبی اینگونه جا افتاده که پدیدهای غربی است بنابراین باید از آن دوری نمود.ولی در مجموع بنده معتقدم در این باره نوعی «نخواستن» وجود دارد.»
این فعال سیاسی، اجتماعی در ادامه بخش دوم اظهارات خود اشاره کرده و میگوید: «نگاه کنید؛ در مورد بخش دوم این دلیل انفعال بنده قطعا خود احزاب فعال و نیمه فعال را مقصر میدانم.شما فرض بگیرید یک جوان به فعالیت حزبی علاقه داشته باشد و بخواهد در چارچوب درست آن که احزاب هستند فعالیت سیاسی نماید.آیا شما حزبی و ساختاری را میشناسید که مثلا عضوگیری داشته باشد و یا بعد از عضوگیری فعالیت پویا انجام دهد.فعالیت پویا یعنی جوانی که مستعد است و علاقه دارد را آموزش دهد و آمادهاش نماید برای حضور در عرصه سیاسی و قدرت.ولی خب مشاهده میکنیم که اصلا اتفاقی در این زمینه نمیافتد و بر فرض اگر هم عضوگیری اتفاق بیفتد فقط یک حق عضویت اخذ میشود و یک کارت صادر میگردد و تمام!»
بی رغبتی و عدم حمایت قدرت
وی تصریح کرد: «در کجای دنیا ما شاهد چنین فعالیت حزبی هستیم؟لذا، بنده میخواهم نتیجه بگیرم احزاب فعلی کشورمان صرفا به دنبال گرفتن یارانه از وزارت کشور و کسب قدرت در همان فعالیتهای فصلی شان هستند و امور دیگر حزب که در تمام دنیا پذیرفته شده است برایشان مهم نیست.این نوع از فعالیت یعنی ابتذال و بدنامی.همین میشود که این همه جوان در کشور داریم ولی اصلا جوششی برای فعالیت حزبی نمیبینیم.یک دلیل آن بیرغبتی و عدم حمایت قدرت است و دلیل دوم آن کاهلی و کاسبی احزاب موجود.داخل پرانتز هم باید عرض کنم منظور بنده از کاسبی به معنای منفی آن است.وگرنه خاصیت و اصل کار حزبی نوعی معامله و کاسبی سیاسی است.ولی متاسفانه در کشور ما مثل بسیاری از پدیدههای وارداتی که تعبیر درستی از آن نمیشود و وارونه نمایی میگردد در این زمینه نیز احزاب فعال روشهای اشتباهی را مدنظر خود قرار میدهند.»
اسلامی بین خاطرنشان کرد:« بنده به شما قول میدهم اگر ما در کشورمان احزاب پویا داشتیم خروجی دولتها بسیار متفاوت بود.این بحث من عطف به جناحها و جریانهای سیاسی نیست.
توسعه یافتگی سیاسی غرب بخش اعظماش مرهون فعالیت احزاب سالم است که وظیفه نظارت در سایه قدرت را دارند و از هر ارگان و نهاد قانونی بهتر عمل مینمایند.»
هزینههای سنگین
وی در ادامه گفت: «موضوع مهم آخری که جا دارد عنوان کنم هزینههای سنگینی است که به یک جریان سیاسی و حزبی همیشه مترتب بوده است. به طور مثال بنده به عنوان فعال سیاسی به یاد ندارم انتخاباتی برگزار شود که ما توانسته باشیم با آرامش خاطر ستادی تشکیل دهیم و همایشی برگزار کنیم چه در سطح شورا، مجلس و حتی در سطح ریاست جمهوری.همواره توسط گروهها انواع فشارها و اذیتها ایجاد شده که خب همه ی جوانها و فعالان حزبی و سیاسی تحمل ادامه دادن مسیر فعالیت را نخواهند داشت. حال شما همه ی این موضوعات را در یک طرف ببینید و طرف دیگر ابزار پنداشتن جوانان و نخبگان و نگاه سرباز پیاده و بالا به پایینی راس هرم احزاب به اعضای جوانتر را در کفه ی دیگر آن. یعنی بعد از فصل انتخابات و اوج فعالیتهای سیاسی تمامی غنائم پیروزی سیاسی و حزبی به راس هرم میرسد و تمامی هزینهها به سطوح پایین تر.»