تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۱۳
کد مطلب : ۴۵۳۲۶۲
راهکارهای عبور از ناآرامیها در بررسی نظرات کارشناسان و صاحب نظران؛
با اين نسل شوخي نكنيد! / نسل « Z» چه میگوید؟
۰
کبنا ؛در چند هفته اخير و همزمان با برپايي ناآراميهاي كه رخ داد؛ اين حركتهاي اعتراضي از زواياي مختلفي بارها مورد نقد و تحليل كارشناسان قرار گرفته است. ناآراميهايي كه يكي از مهمترين اركان آن مواجهه نيروهاي انتظامي و امنيتي با اين اعتراضها بود. اينكه آيا برخوردهاي سلبي با معترضاني كه اتفاقا اكثر قريب به اتفاق آنها را جوانان تشكيل ميدهند راهكار مناسبي براي مواجهه با اعتراضهايي اينچنيني است يا خير؟ و از آن مهمتر اينكه، اصولا حاكميت در برخورد با چنين اعتراضهايي بايد چگونه وارد عرصه درگيريها شود؟ سوالي كه روانشناسان و جامعهشناسان در پاسخ به آن مدعي شدهاند كه نه تنها برخوردهاي سلبي نميتواند راهحل مناسبي براي پايان دادن به اين اعتراضها باشد كه خود جرقهاي است بر آتش زير خاكستر شهروندان منتقدي كه به دنبال آيندهاي بهتر به خيابانها آمدهاند تا شايد به اين طريق بتوانند صداي اعتراضشان را به گوش مسوولان ارشد كشور برسانند.
به گزارش کبنا، در همين راستا تعدادي از روانشناسان و جامعهشناسان در گفتوگو با رسانههای مختلف به تحليل رفتار ماموران انتظامي و امنيتي در حوادث اخير پرداختهاند که در ادامه میخوانید.
نطق داغ نمایندگان مجلس درباره حوادث اخیر کشور، محور اصلی نشست علنی روز گذشته خانه ملت بود. در این نشست برخی، از ضرورت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها و رسانه ملی سخن گفتند؛ برخی فراهم آوردن فضای قانونی برای استفاده مردم از حق اعتراض را برای کشور ضروری دانستند و برخی دیگر از نمایندگان نیز گریزی به موضوع محدودیتها در دسترسی به اینترنت و وضعیت اقتصادی این روزهای مردم زدند.
توانگر خطاب به نمایندگان مجلس: راهکارهای کهنه در مواجهه با فضای مجازی را کنار بگذارید
در همین خصوص مجتبی توانگر نماینده مردم تهران، در نطق صریح و قابل توجه خود، ضمن تحلیل حوادث اخیر کشور و تأکید بر این که مرز اغتشاش و اعتراض کاملاً جداست، گفت: «باید حرف مردم را شنید، با جوانان و دانشجویان به گفت و گو نشست و سخنانشان را به میدان استدلال و منطق برد.»
وی در همین زمینه خاطر نشان کرد: «برخی که با بیتالمال شهرت یافتند و فربه شدند و امروز ناجوانمردانه به این مردم و انقلاباتهام میزنند در خونهای ریخته شده بر خیابان سهیماند. به پشتوانه مردم، عدلیه، مقتدرانه همه اینها را پای میز محاکمه بکشاند. خواست عموم مردم، برخورد قاطع است. با احدی از مجرمان نشاندار و سابقهدار نباید مدارا کرد.»
توانگر در عین حال «بی آیندهسازی» را یکی از اهداف دشمنان در اغتشاشات اخیر دانست و گفت: « از سوی دیگر عاجزانه خواستار آن هستم که نسبت به نوجوانان و جوانان فریب خورده رأفت اسلامی را لحاظ بفرمایید، هدف دشمنان «بیآیندهسازی» جوانان با درج محکومیتهای قضایی است تا از این طریق امکان جذب و فعالسازی آنان برای اقدامات خشونتآمیز در آینده را داشته باشند که با هوشیاریهای لازم این قبیل دسیسهها هم تعبیر نخواهد شد.»
این نماینده خانه ملت در بخش دیگری از سخنان خود گریزی به موضوع محدودیتها در دسترسی به اینترنت زد و در این باره با بیان این که "اقتصاد مولد و پایدار در راستای امنیت پایدار شبکه تولید و عرضه در سراسر کشور است"، افزود: «محدودیتهای ایجاد شده در حوزه اینترنت به دلیل اغتشاشهای اخیر است که باید دعوتکنندگان به این آشوبها پاسخ گو باشند، اما بدانید که محدودیتهای اعمال شده باید موقتی باشد و هر تصمیمی میخواهید در آینده اتخاذ کنید باید با نگاه دقیق کارشناسی به کسب و کارهای مجازی و زیرساختهای لازم باشد که معیشت مردم دچار آسیب و احتمالاً نارضایتی نشود. به برخی باید متذکر شوم که در مواجهه با فضای مجازی راهکارهایتان کهنه است، پس خودتان را از مشورت با کارشناسان و متخصصان و فعالان این عرصه بینیاز ندانید.»
فتح الله توسلی نماینده مردم بهار وکبودرآهنگ نیز در نطق پیش از دستور خود با تأکید بر تلاش برای رفع مشکلات مردم افزود: انباشت مطالبات مردم و عمل نکردن به تعهدات توسط همه دستگاهها در قوای سهگانه و دیگر نهادهای کشور به ایجاد زخمهایی منجر میشود و برخی دشمنان این کشور چون مگسانی روی این زخمها مینشینند. هادی بیگی نژاد نماینده مردم ملایر در مجلس در نطق خود خطاب به دشمنان تأکید کرد: برای نابودی ایران و ایرانی کاری نبود که انجام نداده باشید، اما ایران روز به روز قویتر شد.
درخواست ارائه لایحه فوریتی سامان دهی و مجوز اعتراضات
اظهارنظر درباره ناآرامی ها مختص به نطقهای نمایندگان نبود و برخی دیگر از وکلای ملت در تذکر و اظهارنظر به این تحولات واکنش نشان دادند.
به گزارش خانه ملت، عنابستانی نماینده سبزوار ضمن تأکید بر برخورد قاطع با تحریککنندگان و آشوبگران، از نیروی انتظامی خواست تا با مردم و افرادی که از روی ناآگاهی و احساسات، وارد ناآرامیها شدهاند، مهربان باشند.
وی ادامه داد: دولت لایحهای برای سامان دهی و مجوز اعتراضات را برای اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی با دوفوریت به مجلس بیاورد تا مشخص شود نظام برای شنیدن اعتراضات اراده قوی دارد. اغتشاشات محکوم است، اما اعتراضات روی چشم نظام جا دارد و قطعاً شنیده میشود. علیرضا سلیمی نماینده مردم محلات و دلیجان هم در تذکر شفاهی خود در این باره گفت: آن چه امروز بیش از پیش به آن احتیاج داریم، انسجام ملی و اقتدار ایران است بنابراین همه افرادی که تریبون دارند، مراقب باشند وحدت ملی آسیب نبیند.
متفکر آزاد: کرسیهای آزاداندیشی میتواند به اصلاح امور دانشگاه و جامعه بینجامد
اینترنت و فضای مجازی و کسب و کار مردم، موضوعی بود که روح الله نجابت نماینده مردم شیراز نیز به آن توجه و در این باره اظهار کرد: «همه مسئول هستیم که بسترهای امن، مطمئن و پرسرعت فضای مجازی را مهیا کنیم؛ اکنون که آتش افروزی شبکههای اجتماعی متخاصم در فضاسازی دروغین و فریب افکار عمومی را میبینیم نباید در برخورد با آنان تردید کنیم. البته باید از کسب و کارهای فعال در فضای مجازی با تمام توان حمایت کنیم و معافیتهایی برای کاهش خسارت آنان در نظر بگیریم.»
روح الله متفکرآزاد دیگر نماینده مجلس نیز به ضرورت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی اشاره کرد و با بیان این که بخش عمده خواستهها و مطالبات دانشجویی در قالب نشستهای نقد دانشجویی باید توسط مسوولان شنیده شود، اظهار کرد: «این فضای گفتمانی و تریبونهای آزاد و کرسیهای آزاداندیشی میتواند به اصلاح امور دانشگاه و جامعه بینجامد و نقش دانشگاه را در فرایند اداره کشور برجستهتر کند.» به گزارش خانه ملت، این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، خاطرنشان کرد: «وقتی چهرههای سیاسی و فرهنگی و مسئولان کشور، خود را در معرض فضای نقد دانشجویی قرار دهند و دانشجو احساس مؤثر بودن کند، انباشت خواستهها و نقدها در فضایی تند خود را نشان نخواهد داد.»
آزادی ۹۸ درصد دانشجویان بازداشتی
در این میان و پیرو آخرین اخبار درباره حوادث اخیر کشور، علیرضا منادی سفیدان، رئیس کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس از آزادی ۹۸ درصد از دانشجویان بازداشت شده خبر داد. در همین حال، معاون امنیتی وزیر کشور در آخرین اظهار نظر خود اعلام کرد: « از این به بعد دستگیرشدگان صحنه اغتشاشات، تا زمان محاکمه دیگر به هیچ وجه آزاد نخواهند شد و دادگاههای آنها به سرعت برگزار میشود و احکام بسیار قاطع و بازدارندهای برای آنها صادر خواهد شد.»
واکنشها به همکاری پلیس به اعتراضهای مسالمتآمیز مردم در نازی آباد تهران
در حالی که این روزها تصاویر بعضا ناراحتکنندهای از ناآرامیها و اغتشاشات منتشر میشود انتشار فیلمهایی از اعتراضات شنبه شب نازی آباد بازتاب گستردهای داشت. تصاویری که پلیس را در حالی در کنار خیابان و در حال مشایعت معترضان نشان میدهد که معترضان نیز به آرامی فقط شعار میدهند و خبری از تخریب و رفتارهای هنجارشکنانه نیست. پیشتر آیت الله رئیسی در گفت وگویی تلویزیونی با اشاره به حق مردم برای اعتراض و مشخص شدن حد فاصل بین اعتراض و اغتشاش تأکید کرده بود: «چه اشکالی دارد برای گفت و گو، نقد و حتی اعتراض مراکزی را قرار دهیم که بشود مرکز گفت وگو، نقد و حتی اعتراض کردن نسبت به برخی مشکلات. چه اشکالی دارد که برای گفت وگو، نقد و حتی اعتراض مراکزی اختصاص پیدا کند؟ این امر در قانون اساسی هم جایگاه دارد.» کاربری با اشاره به این سخنان رئیس جمهور، تصاویر منتشر شده از اعتراضات شنبه شب نازی آباد را نمونهای برای ابراز اعتراض بدون رفتارهای مخرب و اغتشاش گرانه دانست.
جلیل محبی دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر نیز در توئیتی در این باره نوشت: «اتفاقی که دیشب توسط پلیس و مردم در نازی آباد افتاد، رسیدن به عقلانیت بود. اعتراض بود و خشونت توسط خود مردم نادیده گرفته شد. دم پلیس و اهالی نازی آباد گرم. » کاربر دیگری به نام جنلی هم در توئیتی با اشاره به این که «دیشب برای اولین بار پلیس تو اعتراضات نازیآباد راه رو واسه مردم باز کرد، امنیتشون رو تأمین کرد و کنارشون زنجیروار حرکت کرد تا خطری تهدیدشون نکنه، نوشت: مردم هم بدون هیچ خطایی راهپیمایی کردن و شعار دادن. ما به این اتفاق بیشتر از یک بار نیاز داریم. صف مردم از اغتشاشگران جداست.»
کاربر دیگری نوشت: «دیشب در تهران نازی آباد، پلیس راه را برای مردم باز کرد و همراه مردم قدم زد و امنیت معترضان را تأمین کرد نه سطل زبالهای آتش گرفت نه خونی از دماغ کسی آمد. »کاربر دیگری هم نوشت: «نیروی خدوم پلیس و بسیج هم جزء همین مردم و آب و خاک هستند. توصیه میکنم به جای خشونت علیه یکدیگر، دست به دست هم برای ساخت ایران آباد تلاش کنیم.»
عبد الله گنجی فعال سیاسی نیز در صفحه توئیتری خود با هشتگ «الگوسازی» نوشت: «این یک نمونه را ببینید دیشب در تهران مردمی شعار میدهند و حمله و اغتشاش بین آنها نیست. پلیس دو طرف جمعیت در حال حرکت برای امنیتشان است.»
امروز شاهد این حوادث نبودیم اگر...
مجید ابهری - رفتار شناس - اهل نظر و نخبگان به خوبی میدانند هدف این اعتراضات و حضور در خیابانها «براندازی» و تغییر نظام نبوده و نیست. روسری از سر برداشتن و در هوا چرخاندن اگر یک سال هم طول بکشد، به هیچ تغییری منجر نخواهد شد.بیچاره بشکههای زباله بیخود و بیجهت به آتش دچار شدند.
درحالیکه نه تغییری در وضع شهرداری وخدمات آن به وجود آمد نه هوای تهران تمیز شد و نه مترو و اتوبوسها خلوتتر شدند. پس در این میانه حکایت چیست؟ دلم برای شبکههای ایران اینترنشنال و بیبی سی و دیگر شبکههای جگر سوخته واقعا میسوزد، فکر میکردند نظام واژگون میشود و رژیم مطلوب و مایل به آنها بر سرکار میآید و خوش به حالشان میشود که نشد که نشد. در تمام فیلمهای خبری و عکسهای گوناگون از حوادث مختلف یک مرد یا زن بالای چهل تا شصت سال ندیدیم، همه پسران و دختران تین ایجر بودند و پراز انرژی و هیجان. نسلهای دهه هفتاد و هشتاد پررنگترین لایههای انسانی در خیابانها بودند. نسلهایی که نه والدینشان و نه مربیشان به فکر تعلیمات واقعی آنها نبودند و در راستای تخلیه انرژی آنها حرکتی نکردند. بعضی از دولتها میخواستند ثابت کنند که اصلاحات بهترین درمان دردهای چهلساله کشور است در صورتی که کار به جایی رسید که قیمتها ساعتی رشد کرد و کسی به فکر مهار آنها نبود. این پدر و مادرها بودند که فشار گرانی، بیکاری و کمبود مسکن آزارشان میداد و فرزندان بر سفره حاضر مینشستند و از جایی خبر نداشتند. از نگاه رفتارشناسی، جوانان کشور تبعیضها و فاصلههای طبقاتی را میدیدند و همیشه این سوال در ذهنشان ایجاد میشد که مگر ما اهل این کشور نیستیم. به هر حال انباشت نداشتهها و انبان تفاوتها فرزندان ما را آزرده کرده است. بعد از مشکلات سال 98 و ناآرامیهای آن سال، حداقل دولتها باید به فکر حل مشکلات جوانان میافتادند. حرف، وعده و همایش دردی از جامعه دوا نکرد. اگر در سال 98 و بعد از آن به فکر پر کردن شکافهای اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی میافتادیم امروز شاهد این حوادث نبودیم. دولت سیزدهم با وعده فساد ستیزی و کوتاه کردن دست غارتگران از سرمایههای کشور، برسر کار آمد اما مشکلات اقتصادی و منطقهای آنچنان بر این دولت فشار آورد که وعدههای اشتغالزایی و کارآفرینی کمرنگ شد. خشک شدن دریاچهها، تبدیل جنگلها به زمینهای ساختمانی و دردهای دیگر بر زخمهای موجود از دولتهای قبل نمک پاشید. کشوری در دنیا وجود ندارد که 400 شبکه ماهوارهای با زبان فارسی به طور شبانه روزی به سمپاشی و شایعهپراکنی و بزرگنمایی حوادث بر علیه آنها مشغول باشد. گناه این ملت استقلالطلبی و آقایی است. این آرزوها هزینههایی دارد که اگر آماده پرداخت آنها نباشیم نوکرمابانه باید در خدمت بیگانگان باشیم. نخبگان و اندیشمندان از دانشگاهها و حوزههای علمیه باید صادقانه و خالصانه به میدان بیایند و دیو فساد را زنجیر کنند تا ناامیدی و تبعیض از جامعه پاک شود وگرنه انبان وعدهها انباشتهتر خواهد شد.
تحولات اخیر به موضع ما در سیاست خارجی آسیب میزند
یک استاد دانشگاه با اشاره به اینکه برای حفظ فضای مذاکرات هستهای و جلوگیری از آسیب هرچه بیشتر آن، نیاز داریم تا هر چه بیشتر به عرصه سیاست داخلی توجه شود، گفت: همه کشورها قدرت خود در عرصه سیاست خارجی را متکی بر اتحاد و انسجام ملی در عرصه داخلی قرار میدهند. مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا با اشاره به مواضع اخیر آمریکا درباره تحولات سیاسی داخلی ایران و تشدید فشارها و تحریمها به این بهانه و تأثیر این روند بر مذاکرات هستهای که گفته میشود در آبان ماه از سر گرفته خواهد شد؟ معتقد است: در سناریوهایی که درباره برجام تحت عناوین «کیش و مات»، «قیصر»، «لبه شکننده مقاومت» و «آفتاب شتا» و نیز سناریوهایی که از لبههای برخورد این سناریوها شکل میگیرد، مشخص شده است که برجام به نوعی پایان یافته است و بین تهران و ۱+۵ با مرکزیت ایالات متحده آمریکا، برنامه جامع اقدام مشترکی ایجاد نمیشود. همانگونه که برجام در سال ۲۰۱۵ انجام نشد و تنها بخشی از آن تحت عنوان پرونده هستهای ایران به عنوان جزیی از برجام به انجام رسید و ناتمام باقی ماند.
وی ادامه داد: در وضعیت کنونی همان گونه که بارها متذکر شدم از ۲۰۱۸ به بعد دکترین قبلی تقابل با ایران تغییر پیدا کرد. دکترین قبلی محدود کردن همکاریهای بینالمللی با ایران و محاصره منطقهای تهران بود که به هر تقدیر از ۲۰۱۸ به این سو معنای دیگری از آن برگرفته شده و دکترینی در ادامه آن در دستور کار قرار گرفت که بارها، حداقل در مصاحبههای مختلف گفتهام، دکترین ایجاد چالش برای ایران و تبدیل آن به عنوان چالشی برای نظم منطقهای و بینالمللی است که علاوه بر آمریکا، انگلستان و اتحادیه اروپا را در بر میگیرد. اکنون لایههای این دکترین نمایش داده میشود؛ لایه نخست همکاری انگلستان و آمریکا در ارتباط با مقولهای تحت عنوان «معمای تهران» است. لایه دوم بسط آن به اتحادیه اروپا و جامعه غربی است که الان در حال عملیاتی شدن است. لایه سوم، گسترش این برخورد از جامعه غربی به جامعه بینالمللی خواهد بود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: به بیان دیگر در استمرار سیاست محدود کردن همکاریها با ایران، محاصره منطقهای ایران در قالب ائتلاف عربی - عبری و غربی، به زودی شاهد تلاش برای تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه تهران خواهیم بود. مطهرنیا با بیان این اعتقاد که این تحولات و فشارهای تازه علیه ایران، ناشی ازعدم هوشیاری در گفتمانسازی ملی است گفت: بر اساس این منطق باید بگویم آنچه هم اکنون میبینید ناشی از خطاهای استراتژیک و فقدان هوشیاری سیاسی در عرصه عمومی است.
وی درباره مدیریت فضای مذاکرات در هفتهها و ماههای آتی اظهار کرد: اصل این موضوع نه در سیاست خارجی بلکه در درون مرزهای ایران باید دنبال شود. دالاس دیپلمات کهنه کار آمریکایی میگوید، سیاست خارجی پلی است که نظام داخلی را به محیط بینالملل متصل میکند و به عبارتی اصل این ستون در داخل کشور هدف قرار دارد. همه کشورها قدرت خود در عرصه سیاست خارجی را متکی بر اتحاد و انسجام ملی در عرصه داخلی قرار میدهند. این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: وقتی کشوری در داخل مرزهای خود در این رابطه با مشکل مواجه میشود یا حداقل فضایی ایجاد میشود که دیگر کشورها از آن بهره ببرند، در عرصه سیاست خارجی امتیاز قابل توجهی را نمیتوان کسب کرد. از این رو برای اینکه این دریچه و فضا حفظ شود، بیش از تلاش برای غلبه در عرصه سیاست خارجی که به صورت قدرتمند همواره در ایران بر عرصه سیاست داخلی چیره بوده و اراده خود را دیکته کرده است، توجه به عرصه سیاست داخلی و تأکید بر اینکه ملتی فربه و منسجم برای ایجاد دولت و سیاست خارجی چابک نیاز است، باید مورد تأکید و توجه قرار گیرد؛ هرگونه اقدام و تلاش دیگر نسخههایی فاقد اثر است.
نسل « Z» چه میگوید؟
شرق در این زمینه نوشت: استفاده از عبارت نسل z یکی از اصطلاحات رایج در این سالها برای صحبتکردن درباره نسلهای جدید است. این تعریف آمریکایی از شکافهای بین نسلی حالا با همهگیرشدن تکنولوژی در همه دنیا و فراگیرشدن مشکلات و مسائل مشترک نسلی به واژهای مشترک در همه دنیا تبدیل شده است. اساس این دستهبندی هم پدیدهای است که زندگی را در دنیا تغییر داده است. از زمانی که اینترنت امکان ارتباط جهانی، سریع و پرشتاب را فراهم کرده، زندگی انسان وارد مرحلهای تازه شده. در واقع اینترنت همه پیشرفتهای تکنولوژی بعد از جنگ جهانی دوم را به گوشهای فرستاد و خودش به چهره اصلی تحولات دنیا تبدیل شد. انسانهایی که حد فاصل دهههای 60 تا 90 میلادی در دنیا زندگی میکردند و میکنند به واسطه قرارگرفتن در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و رشد تکنولوژیک دنیا خودشان را انسانهای مدرنی میدیدند که بر لبه تکنولوژی گام برمیدارند. اما از دهه ۹۰ میلادی و با دسترسی به اینترنت این دوره به یک عصر قدیمی، با عناصر نوستالژیک تکنولوژی تبدیل شده است. همین تأثیرگذاری شدید اینترنت بر زندگی بشر موجب شد تا بسیاری تعاریف نسلی هم بر اساس آن شکل بگیرد. در ایالات متحده آمریکا به متولدین بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ نسل z گفته میشود. آنها کسانی هستند که از ابتدای زندگیشان روی زمین به اینترنت دسترسی داشتهاند و سبک زندگیشان را بر اساس استفاده از اینترنت تعریف کردهاند. برخی این تعریف آمریکایی را به همه دنیا نسبت میدهند اما واقعیت ماجرا این است که نسل z در هر کشوری بر اساس زمان در دسترس قرارگرفتن و همگانیشدن اینترنت تعریف میشود. تریسی فرانسیس در مقالهای که درباره نسل z نوشته است، میگوید: مطالعه ما براساس نظرسنجی صورتگرفته، چهار رفتار اصلی را در نسل Z مشخص کرد که همه آنها به یک عامل بستگی دارند: این نسل به دنبال واقعیت است. نسل Zها به بیان نظرات و احساسات فردی ارزش میدهند و از برچسبها دوری میکنند. آنها خودشان را برای انواع اهداف و انگیزهها بسیج میکنند و عمیقا به اثربخشی گفتوگو برای حل تعارضها و بهبود دنیا اعتقاد دارند. در نهایت به شیوهای کاملا تحلیلی و واقعگرایانه تصمیمگیری میکنند. به همین دلیل است که از نظر ما، نسل Z «نسل حقیقتجو» تلقی میشود. در مقابل، نسل قبلتر - یعنی نسل هزاره - در عصر شکوفایی اقتصادی دنیا شکل گرفته و بر خودش متمرکز است. اعضای این نسل، ایدئالگراتر و ستیزهجوتر هستند و تمایل کمتری به پذیرش نظرات مختلف دارند. یکی از ویژگیهای مهم نسل Z شناخت بهتر خودشان و نیازهایشان است. چیزی که باشندگان نسلهای پیش از اینترنت چندان با آن آشنا نبودند و اغلب در بزرگسالی و در پی اختلالهای رفتاری و مشکلات خانوادگیشان تلاش کردند تا به آن برسند. اما این نسل به دلیل دسترسی به اینترنت و محصولات پس از اینترنت از جمله شبکههای اجتماعی مدام در حال توضیحدادن خودشان و تعریفکردن شخصیتشان هستند.
در ایران نیز این نسل خود را هر روز بر جامعه بیش از پیش تحمیل میکند. این نسل یعنی نسل دیجیتال مادرزاد، خواسته و حتی نوع بیان خود را دارد. وقایع هفتههای اخیر که از دیدگاه مسئولان با ظهور و بروز نسل «زد» ایران شکل گرفت، به همه مسئولان یادآوری کرد که باید این نسل را جدی گرفت و به خواستهایش توجه کرد. به موقع آنها را قانع کرد و برای هر قدمی آنان را با خود همسو کرد. آنچنان که عزتالله ضرغامی در توییتی عنوان کرد که باید حرف دهه هشتادیها را شنید و جدی گرفت. به باور بسیاری نوجوانان و جوانان امروزی، زبان مخصوص به خود دارند زیرا زیست آنان با نسلهای پیش از خود کاملا متفاوت است. این تصویری است که نسلهای قبلی به ندرت از خودشان داشتند و نسل جدید به کمک زندگی بر بستر اینترنت آن را به خوبی میشناسد. همین شناخت درست هم موجب میشود آنها نسبت به نیازها و خواستههایشان از جامعه و حاکمیت کمی جلوتر از نسلهای قبلی باشند.
برخوردهاي «سلبي» جوابگوي نسل جديد معترضان نيست
سيامك زند رضوي، جامعهشناس با تاكيد بر اينكه برخوردهاي سلبي دولتمردان نميتواند راهگشاي حل بحرانها و اعتراضهاي عمومي در جامعه باشد. گفت اصولا موضوع نحوه مواجهه اصولي حكومتها با ناآراميها در مقياس اجتماعي، در جهان چيز جديدي نيست و تاريخچه آن به دستاوردهاي حاصل از انقلاب كبير فرانسه برميگردد و اولين شرط آن پذيرش اين مساله از طرف حاكميت است، كه شهروندان رعيت نيستند، حق زندگي همراه با كرامت را دارند، در برابر قانون از حقوق برابري برخوردارند. اين حقيقت پايه در جامعه ما نيز پس از انقلاب مشروط در ميان شهروندان به شكل همگاني مورد پذيرش است كه پايه حقوق شهروندي در جامعه مدني است. وي افزود: ازسويي براي اينكه معترضان بتوانند با حاكميت صحبت كنند بايد بپذيريم نمايندگاني را انتخاب كنند تا بتوانند درخواستهايشان را با حاكميت مطرح كنند. وقتي بسياري از گروهها، اقشار و طبقات اجتماعي در طول چهار دهه از داشتن تشكلهاي مستقل (صنفي، حرفهاي، سياسي و...) خود محروم ماندهاند. اين گفتوگو دشوار خواهد شد.
بنابراين جامعه مدني چيزي نيست جز شهرونداني مساويالحقوقي كه گرچه در عقيده و ديدگاه باهم اختلافنظر دارند اما با ورود نمايندگان گروههاي درگير موفق شدهاند مشكلاتشان را بين خودشان و با حاكميت حل كنند.
وي سپس به ذكر مثالي از تجارب شخصي خود پرداخته و گفت: در سال 57 در 23 سالگي دانشجوي سال سوم جامعهشناسي دانشگاه تهران بودم. در آن سال دانشجويان تلاش ميكردند تا گروههايي را در عرصههاي مختلف مورد علاقهشان مانند كوهنوردي، عكاسي، نقاشي و... تشكيل بدهند اما مقامات دانشگاه زير بار اين مساله نميرفتند و ميگفتند از بالا دستور آمده كه نبايد چنين گروههايي شكل بگيرد. اين منع با يك مقاومت گسترده از سوي دانشجويان مواجه شد.
اين جامعهشناس ادامه داد: الان هم بعد از 40 سال دوباره من در 66 سالگي دوباره شاهد تكرار همان تجربه هستم. هم اينك نيز حاكميت در پيشنويس قانون تشكلها ميگويد هيچ گروه مستقلي اجازه ايجاد تشكل را ندارد مگر آنكه ما آن را تاييد كرده باشيم. در واقع حاكميت به هر تشكلي رسميت نميدهد. درنتيجه بسياري از تشكلهاي امروز مانند تشكلهاي كاركنان اتوبوسراني يا كانون نويسندگان يا تشكل شوراي هماهنگي معلمان و... هنوز نتوانستهاند مجوز رسمي فعاليت بگيرند.
مهمترين راهكار مواجهه با شهروندان معترض، «گفتوگو» است قبل از آنكه دير شود. آنهم در شرايطي برابر و بيطرف در عرصههاي عمومي و در حالي كه مردم شاهد آن باشند. اين امر نيز ميسر نميشود مگر با حضور تشكلها و نهادهاي مختلف و اينكه بپذيرند تشكلهاي موجود رسميت دارند. ضمن آنكه اين گفتوگوها بايد در يك فضاي عمومي انجام شود نه در يك فضاي دربسته چرا كه اصولا شهروندان برپايه شواهد تاريخي گفتوگو پشت درهاي بسته را بينتيجه ميدانند.
وي تصريح كرد: شايد بهترين تريبون براي اين گزينه، راديو و تلويزيون باشد. صداوسيما بايد بستري را فراهم كند تا نهادهاي مختلف مانند تشكلهاي كارگري، معلمها، زنان، دانشآموزان، دانشجويان، شوراهاي محلهها و... مسائل و دغدغههايشان را مطرح كنند. آنهم بدون محدوديت و ملاحظهكاري. مثلا آنجا ممكن است كارگران سوال كنند كه چطور و با چه استدلالي كارخانه عظيم هفت تپه به دو، سه جوان واگذار ميشود ولي به شوراي كارگران مجوز داده نميشود؟! حاكميت هم آنها را واقعا «بشنود».
زند رضوي با اشاره به دلايل حضور جوانان و حتي نوجوانان در جريان ناآراميهاي اخير گفت: جوان و نوجوان امروزي عملا در آموزش وپرورش انكار ميشوند، وقتي به بيم و اميدهاي پيش روي خود در آينده نگاه ميكند، با خودش فكر ميكند كه راه ديگري غير از آنكه به خيابان بيايد و اعتراضش را به گوش مسوولان برساند، ندارد.
اين جامعهشناس با تاكيد براينكه راهكار برخورد با اعتراضهاي اينچنيني برخوردهاي سلبي در كف خيابانها نيست، گفت: مسلما برخوردهاي سلبي در مورد اعتراضهاي خياباني جواب نميدهد. كمااينكه هيچوقت اين گونه برخوردها در مورد اعتراضهاي سالهاي گذشته نيز جواب ندادهاند و بر حجم پرسشهاي بدون پاسخ افزوده است. از سويي يك بررسي اجمالي نشان ميدهد كه فاصله زماني رخ دادن اعتراضهاي خياباني در طول 4 دهه گذشته اندك اندك كمتر و كمتر شده است. به عنوان مثال اعتراضهاي مشهد در سال 1370، دوباره در سال 1376 تكرار شدند. بعد از آن هم اين اعتراضها هركدام در فاصله چند سال در يكي از شهرهاي ديگر ايران و حتي تهران تكرار شدند. اين نشان ميدهد كه چقدر بازه زماني رخ دادن اين اعتراضها كم شدهاند. چرا؟ دليلش واضح است. چون در اعتراضهايي كه داشتند نه تنها به خواستههايي كه داشتند، نرسيدند كه به جاي پاسخ به آنها فقط با برخوردهاي قهري مواجه شدهاند.
زند رضوي افزود: در واقع الان ما در شرايطي قرار داريم كه ديگر طيف متوسطي وجود ندارد. همه يا كارگراني هستند كه اگر يك ماه حقوق نگيرند زندگيشان بهطور جدي مختل ميشود و به آنها يقه سفيد ميگويند يا يقه آبيهايي هستند كه گرچه در اقليت هستند ولي بخش اعظم ثروت كشور را در اختيار دارند. هم اينك طيفي كه در كف خيابانها ميبينيد از نسل همين يقه سفيدهايي هستند كه اتفاقا سرمنشأ پيروزي انقلاب در سال 1357 بودند. اين جامعهشناس همچنين به تناقضي در برخوردهاي حاكميت با معترضان اشاره كرده و گفت: از سويي طرفداران حاكميت شعار ميدهند كه راهكار حل بحران كنوني، گفتوگو است و از سويي ماموران، كف خيابانها تلاش ميكنند تا اعتراضها را با برخوردهاي شديد سلبي مهار كنند. خب اين يك تناقض آشكار براي افكار عمومي است. كسي كه ميخواهد گفتوگو كند به دنبال برخورد سلبي نيست! همين مسائل باعث ميشوند تا مردم و به خصوص جوانان به وعدههاي مسوولان براي آنكه صدايشان را بشنوند و به خواسته ايشان تن دهند، اعتماد نكنند!
وي تصريح كرد: اعتراضهاي امروز نيز ادامه همان اعتراضهاي گذشته است. با اين تفاوت كه تنها چيزي حدود 15 درصد جمعيتي كه در ناآراميهاي كنوني شركت دارند متعلق به دورههاي قبل هستند و 85 درصد آنها اصلا تجربهاي در اين زمينه ندارند! براي همين دليل ذهنيتي از آنچه ممكن است برايشان رخ دهد، ندارند و طبيعتا ترسي هم از حضور در كف خيابانها نخواهند داشت. براي همين معتقدم با اين نسل نميشود شوخي كرد.
اعتراض در قبال آينده مبهم
مسعود غفاري- روانشناس- در گفتوگو با «اعتماد» درخصوص ريشههاي روانشناختي اعتراضهاي اخير گفت: از ديد روانشناسي انسان موجودي است با نيازمنديهاي مختلف كه براي رسيدن به آنها، چه درست و چه نادرست، ممكن است دست به هر كاري بزند. بر پايه اين ديدگاه انسان موجودي است با نيازهاي رواني، زيستي، اجتماعي و معنوي. حالا چه در خانه و چه در جامعه اگر اين نيازهاي زيستي و معنوي وي از مسيري درست و خردمندانه برآورده شود، ميشود انسان سالم و هر وقت اين نيازها برآورده نشود يا از شيوههاي غيراصولي و نادرست برآورده شود، ميشود انسان ناسالم و انساني كه به بنبست ميرسد يا حتي ممكن است دست به خودكشي بزند. وي با ذكر اينكه اگر ناهنجاري يا رفتار نامتعارفي را مشاهده ميكنيم بايد ببينيم نيازهايي كه باعث به وجود آمدن آنها شده از چه دستهاي است، گفت: من به شخصه خانوادهاي را سالم ميدانم كه بستري براي تامين نيازهاي زيستي آن به شكل درست، وجود داشته باشد و نيازهاي آن خانواده به درستي برآورده شود. اين جامعهشناس تصريح كرد: معتقدم كه جامعه ما«نشانهزدايي» ميكند نه «علتزدايي». اين رويه مانند آن است كه ما به جاي درمان و ريشهيابي علل افزايش آمار اعتياد در جامعه، تمام معتادان را به دريا بريزيم! وي با ذكر اينكه تا وقتي كه يك توسعه اقتصادي سالم ايجاد نشود، «علتزدايي» بيمعناست، گفت: ميگويند چرا جوانان وارد دايره ناآراميها در خيابانها ميشوند؟ خب وقتي كه جوان ما، كار نداشته باشد يا نتواند ازدواج كند و آن را آرزويي دستنيافتني ببيند، زماني كه چشماندازي براي زندگي خود متصور نباشد، مسلم است كه بايد ناراضي باشد و از آنجايي كه گوش شنوايي هم براي شنيدن حرفهايش نيست، از هر مفري براي بيان اعتراضش استفاده كند. مسلم است كه به دنبال يك عصيان و اعتراض عليه وضع موجود خواهد بود. حالا اين راه ميتواند بيان ديدگاههاي اعتراضي در يك مراسم دانشجويي باشد يا ناآرامي خياباني. غفاري تاكيد كرد: اما وقتي كه جوان ما باز هم ببيند كه به جاي شنيده شدن اعتراضهايش، با وي برخورد سلبي ميشود، دوباره سرخورده شده و براي مدت كوتاهي در لاك سكوت و تنهايي خود فرو ميرود ولي باز هم چندي بعد طغيان و عصيان ميكند و اين سيكل همچنان ادامه دارد. با اين تفاوت كه هر بار فاصله اعتراضها كمتر و كمتر و گستره آن وسيعتر ميشود. براي همين بهترين پيشنهاد براي خاتمه دادن به اين سيكل تكراري شايد اين است كه حرف جوان شنيده شود و وي اثرات سخنانش را در زندگي و آينده خود مشاهده كند. و مسوولان بدانند كه نبايد اين نسل را دستكم بگيرند چرا كه آنها تقريبا چيزي براي از دست دادن ندارند.
تاثيرات منفي اقدامات «مداخلهاي»
اصغر مهاجري- جامعهشناس- با اشاره به تاثيراقدامات و فرآيندهاي «مداخلهاي» در جامعه گفت: اصولا هر اقدام مداخلهاي چه در قالب سياست و چه برنامههاي بلند و كوتاهمدت و چه پروژهها، پيامدهايي را دارند. پيامدهايي هم در حوزه مداخلههاي بلافصل و هم مداخلات مستقيم و غيرمستقيم و هم انباشتي. حالا اگر اين مداخلات برنامهريزي شده حاكميت يا تحت نظارت آن، درست طراحي نشوند، پيامدهاي منفي فراواني را به همراه خواهند داشت.
وي تصريح كرد: اين پيامدهاي مداخلهاي اندك اندك جمع ميشوند و عرصه را براي ظهور ناآراميهاي سياسي و اجتماعي در جامعه فراهم ميكنند.
وي با ذكر اينكه جامعهشناسان قادرند اين ناآراميها را پيشبيني كنند، گفت: اما متاسفانه مسوولان اين رخدادها را رصد نميكنند؛ غافل از اينكه جامعه آبستن حوادثي است كه كبريت آن همين ناآگاهيهاست. از سويي، اگر اين رخدادها به صورت متوالي اتفاق ميافتاد به اين دليل است كه هيزمش به اندازه كافي ميسوزد و بعد بهطور موقت خاموش ميشود ولي با انباشت دوباره هيزمها، دوباره اين هيزمها شعلهور شده و آتشي مجدد را به پا ميكند. اين جامعهشناس با مرور مجدد اقدامات مداخلهاي دولت افزود: واقعيت اين است كه اكثر اقدامات مداخلهاي دولت، پيامدهاي منفي را به دنبال داشته و دارد. مانند مداخلههايي كه در بخشهاي حاشيهنشيني، بيكاري، و... داشته است. وي تصريح كرد: اين در حالي است كه آستانه تحمل جامعه براي حذف پيامدهاي منفي اين مداخلات بالا نرفته است و همچنان نهادهاي قدرت در بخشهاي مختلف ميتازند.
مهاجري ادامه داد: براي همين معتقدم براي ساماندهي اين وضعيت بايد به جاي «گفتوگو»، «گفتمان» شكل بگيرد. گفتماني بر پايه خرد جمعي. مانند احزاب و ثمنها و... اما متاسفانه الان خرد جمعي مرجع تصميمگيريهاي تاثيرگذار حاكميت نيست براي همين جامعه، مدام خروجي رخدادهايش را با التهابات بروز ميدهد. حالا اين التهابات به شكل اغتشاش هستند يا به هر شكل ديگر.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با ذكر اينكه نظام بايد تدبيري براي اين اقدامات مداخلهجويانه بكند، گفت: در وهله اول نظام سياسي و فرهنگي كشور بايد بررسي كند كه نتايج اين مداخلات چيست؟ ضمن اينكه بايد مرجعيت خرد جمعي را بپذيريم. اگر اين دو اتفاق رخ دهد، مسلما كمتر شاهد التهابات كنوني خواهيم بود. وگرنه زماني كه بخواهيم اقدامات مداخلهاي خودمان را با اعتقادات ايدوئولوژيك و اخم تخم و «همينه كه هست» توأم كنيم، نميتوانيم اميدوار باشيم كه ديگر شاهد بروز ناآراميها نخواهيم بود. وي از رويكرد ايجاد گشت ارشاد به عنوان مثالي ديگر از رويكرد مداخلهجويانه ياد كرده و گفت: واقعيت اين است كه با وجود هزاران ميليارد توماني كه در طول اين سالها براي گشت ارشاد هزينه شده است، به اذعان خود نهادهاي دولتي، عملكرد آنها نتوانسته مانع از گسترش بدحجابي در جامعه شود. بهطوريكه براساس گزارش مركز پژوهشهاي مجلس بيش از 50 درصد و براساس اعلام برخي نهادهاي ديگر، بيش از 70 درصد از دختران اين مرزو بوم، خارج از عرف ادبيات تعريف شده براي حجاب عمل ميكنند. براي همين معتقدم تا زماني كه تصميمهاي خودمان را براساس تصميمهاي ايدئولوژيك اتخاذ كنيم، نميتوانيم مدعي شويم كه آماده گفتمان هستيم. مگر آنكه به روشهاي كاربستي ايدئولوژي متوسل شويم.
اين جامعهشناس در مورد برخوردهاي سلبي با معترضان خياباني نيز گفت: براساس يك گزاره ساده، ميزان فرهنگپذيري و كنترل، رابطه معكوسي با هم دارند. يعني هر چقدر فرهنگپذيري بيشتر باشد، كنترلها كمتر ميشود. اين همان پاسخي است كه به برخوردهاي سلبي ميتوان داد. يعني بايد تلاش كرد به جاي «كنترل»، مسائل و دغدغههاي مردم و جامعه را از طريق فرهنگپذيري و گفتمان حل كرد وگرنه اقدامات سلبي شايد در كوتاهمدت بتواند ناآراميها را خاتمه دهد ولي در ادامه و در زماني ديگر دوباره در جايي ديگر، سر باز كرده و مجددا فوران خواهد كرد. به خصوص اينكه پاي اصلي اين اعتراضها جوانان و نوجواناني هستند كه قرار است آينده اين مملكت را بسازند و اتفاقا تلاش بسياري دارند تا شرايط نابسامان زندگيهاي كنوني خود را تغيير داده و براي خود آيندهاي روشن را بسازند.
به گزارش کبنا، در همين راستا تعدادي از روانشناسان و جامعهشناسان در گفتوگو با رسانههای مختلف به تحليل رفتار ماموران انتظامي و امنيتي در حوادث اخير پرداختهاند که در ادامه میخوانید.
نطق داغ نمایندگان مجلس درباره حوادث اخیر کشور، محور اصلی نشست علنی روز گذشته خانه ملت بود. در این نشست برخی، از ضرورت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها و رسانه ملی سخن گفتند؛ برخی فراهم آوردن فضای قانونی برای استفاده مردم از حق اعتراض را برای کشور ضروری دانستند و برخی دیگر از نمایندگان نیز گریزی به موضوع محدودیتها در دسترسی به اینترنت و وضعیت اقتصادی این روزهای مردم زدند.
توانگر خطاب به نمایندگان مجلس: راهکارهای کهنه در مواجهه با فضای مجازی را کنار بگذارید
در همین خصوص مجتبی توانگر نماینده مردم تهران، در نطق صریح و قابل توجه خود، ضمن تحلیل حوادث اخیر کشور و تأکید بر این که مرز اغتشاش و اعتراض کاملاً جداست، گفت: «باید حرف مردم را شنید، با جوانان و دانشجویان به گفت و گو نشست و سخنانشان را به میدان استدلال و منطق برد.»
وی در همین زمینه خاطر نشان کرد: «برخی که با بیتالمال شهرت یافتند و فربه شدند و امروز ناجوانمردانه به این مردم و انقلاباتهام میزنند در خونهای ریخته شده بر خیابان سهیماند. به پشتوانه مردم، عدلیه، مقتدرانه همه اینها را پای میز محاکمه بکشاند. خواست عموم مردم، برخورد قاطع است. با احدی از مجرمان نشاندار و سابقهدار نباید مدارا کرد.»
توانگر در عین حال «بی آیندهسازی» را یکی از اهداف دشمنان در اغتشاشات اخیر دانست و گفت: « از سوی دیگر عاجزانه خواستار آن هستم که نسبت به نوجوانان و جوانان فریب خورده رأفت اسلامی را لحاظ بفرمایید، هدف دشمنان «بیآیندهسازی» جوانان با درج محکومیتهای قضایی است تا از این طریق امکان جذب و فعالسازی آنان برای اقدامات خشونتآمیز در آینده را داشته باشند که با هوشیاریهای لازم این قبیل دسیسهها هم تعبیر نخواهد شد.»
این نماینده خانه ملت در بخش دیگری از سخنان خود گریزی به موضوع محدودیتها در دسترسی به اینترنت زد و در این باره با بیان این که "اقتصاد مولد و پایدار در راستای امنیت پایدار شبکه تولید و عرضه در سراسر کشور است"، افزود: «محدودیتهای ایجاد شده در حوزه اینترنت به دلیل اغتشاشهای اخیر است که باید دعوتکنندگان به این آشوبها پاسخ گو باشند، اما بدانید که محدودیتهای اعمال شده باید موقتی باشد و هر تصمیمی میخواهید در آینده اتخاذ کنید باید با نگاه دقیق کارشناسی به کسب و کارهای مجازی و زیرساختهای لازم باشد که معیشت مردم دچار آسیب و احتمالاً نارضایتی نشود. به برخی باید متذکر شوم که در مواجهه با فضای مجازی راهکارهایتان کهنه است، پس خودتان را از مشورت با کارشناسان و متخصصان و فعالان این عرصه بینیاز ندانید.»
فتح الله توسلی نماینده مردم بهار وکبودرآهنگ نیز در نطق پیش از دستور خود با تأکید بر تلاش برای رفع مشکلات مردم افزود: انباشت مطالبات مردم و عمل نکردن به تعهدات توسط همه دستگاهها در قوای سهگانه و دیگر نهادهای کشور به ایجاد زخمهایی منجر میشود و برخی دشمنان این کشور چون مگسانی روی این زخمها مینشینند. هادی بیگی نژاد نماینده مردم ملایر در مجلس در نطق خود خطاب به دشمنان تأکید کرد: برای نابودی ایران و ایرانی کاری نبود که انجام نداده باشید، اما ایران روز به روز قویتر شد.
درخواست ارائه لایحه فوریتی سامان دهی و مجوز اعتراضات
اظهارنظر درباره ناآرامی ها مختص به نطقهای نمایندگان نبود و برخی دیگر از وکلای ملت در تذکر و اظهارنظر به این تحولات واکنش نشان دادند.
به گزارش خانه ملت، عنابستانی نماینده سبزوار ضمن تأکید بر برخورد قاطع با تحریککنندگان و آشوبگران، از نیروی انتظامی خواست تا با مردم و افرادی که از روی ناآگاهی و احساسات، وارد ناآرامیها شدهاند، مهربان باشند.
وی ادامه داد: دولت لایحهای برای سامان دهی و مجوز اعتراضات را برای اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی با دوفوریت به مجلس بیاورد تا مشخص شود نظام برای شنیدن اعتراضات اراده قوی دارد. اغتشاشات محکوم است، اما اعتراضات روی چشم نظام جا دارد و قطعاً شنیده میشود. علیرضا سلیمی نماینده مردم محلات و دلیجان هم در تذکر شفاهی خود در این باره گفت: آن چه امروز بیش از پیش به آن احتیاج داریم، انسجام ملی و اقتدار ایران است بنابراین همه افرادی که تریبون دارند، مراقب باشند وحدت ملی آسیب نبیند.
متفکر آزاد: کرسیهای آزاداندیشی میتواند به اصلاح امور دانشگاه و جامعه بینجامد
اینترنت و فضای مجازی و کسب و کار مردم، موضوعی بود که روح الله نجابت نماینده مردم شیراز نیز به آن توجه و در این باره اظهار کرد: «همه مسئول هستیم که بسترهای امن، مطمئن و پرسرعت فضای مجازی را مهیا کنیم؛ اکنون که آتش افروزی شبکههای اجتماعی متخاصم در فضاسازی دروغین و فریب افکار عمومی را میبینیم نباید در برخورد با آنان تردید کنیم. البته باید از کسب و کارهای فعال در فضای مجازی با تمام توان حمایت کنیم و معافیتهایی برای کاهش خسارت آنان در نظر بگیریم.»
روح الله متفکرآزاد دیگر نماینده مجلس نیز به ضرورت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی اشاره کرد و با بیان این که بخش عمده خواستهها و مطالبات دانشجویی در قالب نشستهای نقد دانشجویی باید توسط مسوولان شنیده شود، اظهار کرد: «این فضای گفتمانی و تریبونهای آزاد و کرسیهای آزاداندیشی میتواند به اصلاح امور دانشگاه و جامعه بینجامد و نقش دانشگاه را در فرایند اداره کشور برجستهتر کند.» به گزارش خانه ملت، این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، خاطرنشان کرد: «وقتی چهرههای سیاسی و فرهنگی و مسئولان کشور، خود را در معرض فضای نقد دانشجویی قرار دهند و دانشجو احساس مؤثر بودن کند، انباشت خواستهها و نقدها در فضایی تند خود را نشان نخواهد داد.»
آزادی ۹۸ درصد دانشجویان بازداشتی
در این میان و پیرو آخرین اخبار درباره حوادث اخیر کشور، علیرضا منادی سفیدان، رئیس کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس از آزادی ۹۸ درصد از دانشجویان بازداشت شده خبر داد. در همین حال، معاون امنیتی وزیر کشور در آخرین اظهار نظر خود اعلام کرد: « از این به بعد دستگیرشدگان صحنه اغتشاشات، تا زمان محاکمه دیگر به هیچ وجه آزاد نخواهند شد و دادگاههای آنها به سرعت برگزار میشود و احکام بسیار قاطع و بازدارندهای برای آنها صادر خواهد شد.»
واکنشها به همکاری پلیس به اعتراضهای مسالمتآمیز مردم در نازی آباد تهران
در حالی که این روزها تصاویر بعضا ناراحتکنندهای از ناآرامیها و اغتشاشات منتشر میشود انتشار فیلمهایی از اعتراضات شنبه شب نازی آباد بازتاب گستردهای داشت. تصاویری که پلیس را در حالی در کنار خیابان و در حال مشایعت معترضان نشان میدهد که معترضان نیز به آرامی فقط شعار میدهند و خبری از تخریب و رفتارهای هنجارشکنانه نیست. پیشتر آیت الله رئیسی در گفت وگویی تلویزیونی با اشاره به حق مردم برای اعتراض و مشخص شدن حد فاصل بین اعتراض و اغتشاش تأکید کرده بود: «چه اشکالی دارد برای گفت و گو، نقد و حتی اعتراض مراکزی را قرار دهیم که بشود مرکز گفت وگو، نقد و حتی اعتراض کردن نسبت به برخی مشکلات. چه اشکالی دارد که برای گفت وگو، نقد و حتی اعتراض مراکزی اختصاص پیدا کند؟ این امر در قانون اساسی هم جایگاه دارد.» کاربری با اشاره به این سخنان رئیس جمهور، تصاویر منتشر شده از اعتراضات شنبه شب نازی آباد را نمونهای برای ابراز اعتراض بدون رفتارهای مخرب و اغتشاش گرانه دانست.
جلیل محبی دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر نیز در توئیتی در این باره نوشت: «اتفاقی که دیشب توسط پلیس و مردم در نازی آباد افتاد، رسیدن به عقلانیت بود. اعتراض بود و خشونت توسط خود مردم نادیده گرفته شد. دم پلیس و اهالی نازی آباد گرم. » کاربر دیگری به نام جنلی هم در توئیتی با اشاره به این که «دیشب برای اولین بار پلیس تو اعتراضات نازیآباد راه رو واسه مردم باز کرد، امنیتشون رو تأمین کرد و کنارشون زنجیروار حرکت کرد تا خطری تهدیدشون نکنه، نوشت: مردم هم بدون هیچ خطایی راهپیمایی کردن و شعار دادن. ما به این اتفاق بیشتر از یک بار نیاز داریم. صف مردم از اغتشاشگران جداست.»
کاربر دیگری نوشت: «دیشب در تهران نازی آباد، پلیس راه را برای مردم باز کرد و همراه مردم قدم زد و امنیت معترضان را تأمین کرد نه سطل زبالهای آتش گرفت نه خونی از دماغ کسی آمد. »کاربر دیگری هم نوشت: «نیروی خدوم پلیس و بسیج هم جزء همین مردم و آب و خاک هستند. توصیه میکنم به جای خشونت علیه یکدیگر، دست به دست هم برای ساخت ایران آباد تلاش کنیم.»
عبد الله گنجی فعال سیاسی نیز در صفحه توئیتری خود با هشتگ «الگوسازی» نوشت: «این یک نمونه را ببینید دیشب در تهران مردمی شعار میدهند و حمله و اغتشاش بین آنها نیست. پلیس دو طرف جمعیت در حال حرکت برای امنیتشان است.»
امروز شاهد این حوادث نبودیم اگر...
مجید ابهری - رفتار شناس - اهل نظر و نخبگان به خوبی میدانند هدف این اعتراضات و حضور در خیابانها «براندازی» و تغییر نظام نبوده و نیست. روسری از سر برداشتن و در هوا چرخاندن اگر یک سال هم طول بکشد، به هیچ تغییری منجر نخواهد شد.بیچاره بشکههای زباله بیخود و بیجهت به آتش دچار شدند.
درحالیکه نه تغییری در وضع شهرداری وخدمات آن به وجود آمد نه هوای تهران تمیز شد و نه مترو و اتوبوسها خلوتتر شدند. پس در این میانه حکایت چیست؟ دلم برای شبکههای ایران اینترنشنال و بیبی سی و دیگر شبکههای جگر سوخته واقعا میسوزد، فکر میکردند نظام واژگون میشود و رژیم مطلوب و مایل به آنها بر سرکار میآید و خوش به حالشان میشود که نشد که نشد. در تمام فیلمهای خبری و عکسهای گوناگون از حوادث مختلف یک مرد یا زن بالای چهل تا شصت سال ندیدیم، همه پسران و دختران تین ایجر بودند و پراز انرژی و هیجان. نسلهای دهه هفتاد و هشتاد پررنگترین لایههای انسانی در خیابانها بودند. نسلهایی که نه والدینشان و نه مربیشان به فکر تعلیمات واقعی آنها نبودند و در راستای تخلیه انرژی آنها حرکتی نکردند. بعضی از دولتها میخواستند ثابت کنند که اصلاحات بهترین درمان دردهای چهلساله کشور است در صورتی که کار به جایی رسید که قیمتها ساعتی رشد کرد و کسی به فکر مهار آنها نبود. این پدر و مادرها بودند که فشار گرانی، بیکاری و کمبود مسکن آزارشان میداد و فرزندان بر سفره حاضر مینشستند و از جایی خبر نداشتند. از نگاه رفتارشناسی، جوانان کشور تبعیضها و فاصلههای طبقاتی را میدیدند و همیشه این سوال در ذهنشان ایجاد میشد که مگر ما اهل این کشور نیستیم. به هر حال انباشت نداشتهها و انبان تفاوتها فرزندان ما را آزرده کرده است. بعد از مشکلات سال 98 و ناآرامیهای آن سال، حداقل دولتها باید به فکر حل مشکلات جوانان میافتادند. حرف، وعده و همایش دردی از جامعه دوا نکرد. اگر در سال 98 و بعد از آن به فکر پر کردن شکافهای اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی میافتادیم امروز شاهد این حوادث نبودیم. دولت سیزدهم با وعده فساد ستیزی و کوتاه کردن دست غارتگران از سرمایههای کشور، برسر کار آمد اما مشکلات اقتصادی و منطقهای آنچنان بر این دولت فشار آورد که وعدههای اشتغالزایی و کارآفرینی کمرنگ شد. خشک شدن دریاچهها، تبدیل جنگلها به زمینهای ساختمانی و دردهای دیگر بر زخمهای موجود از دولتهای قبل نمک پاشید. کشوری در دنیا وجود ندارد که 400 شبکه ماهوارهای با زبان فارسی به طور شبانه روزی به سمپاشی و شایعهپراکنی و بزرگنمایی حوادث بر علیه آنها مشغول باشد. گناه این ملت استقلالطلبی و آقایی است. این آرزوها هزینههایی دارد که اگر آماده پرداخت آنها نباشیم نوکرمابانه باید در خدمت بیگانگان باشیم. نخبگان و اندیشمندان از دانشگاهها و حوزههای علمیه باید صادقانه و خالصانه به میدان بیایند و دیو فساد را زنجیر کنند تا ناامیدی و تبعیض از جامعه پاک شود وگرنه انبان وعدهها انباشتهتر خواهد شد.
تحولات اخیر به موضع ما در سیاست خارجی آسیب میزند
یک استاد دانشگاه با اشاره به اینکه برای حفظ فضای مذاکرات هستهای و جلوگیری از آسیب هرچه بیشتر آن، نیاز داریم تا هر چه بیشتر به عرصه سیاست داخلی توجه شود، گفت: همه کشورها قدرت خود در عرصه سیاست خارجی را متکی بر اتحاد و انسجام ملی در عرصه داخلی قرار میدهند. مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا با اشاره به مواضع اخیر آمریکا درباره تحولات سیاسی داخلی ایران و تشدید فشارها و تحریمها به این بهانه و تأثیر این روند بر مذاکرات هستهای که گفته میشود در آبان ماه از سر گرفته خواهد شد؟ معتقد است: در سناریوهایی که درباره برجام تحت عناوین «کیش و مات»، «قیصر»، «لبه شکننده مقاومت» و «آفتاب شتا» و نیز سناریوهایی که از لبههای برخورد این سناریوها شکل میگیرد، مشخص شده است که برجام به نوعی پایان یافته است و بین تهران و ۱+۵ با مرکزیت ایالات متحده آمریکا، برنامه جامع اقدام مشترکی ایجاد نمیشود. همانگونه که برجام در سال ۲۰۱۵ انجام نشد و تنها بخشی از آن تحت عنوان پرونده هستهای ایران به عنوان جزیی از برجام به انجام رسید و ناتمام باقی ماند.
وی ادامه داد: در وضعیت کنونی همان گونه که بارها متذکر شدم از ۲۰۱۸ به بعد دکترین قبلی تقابل با ایران تغییر پیدا کرد. دکترین قبلی محدود کردن همکاریهای بینالمللی با ایران و محاصره منطقهای تهران بود که به هر تقدیر از ۲۰۱۸ به این سو معنای دیگری از آن برگرفته شده و دکترینی در ادامه آن در دستور کار قرار گرفت که بارها، حداقل در مصاحبههای مختلف گفتهام، دکترین ایجاد چالش برای ایران و تبدیل آن به عنوان چالشی برای نظم منطقهای و بینالمللی است که علاوه بر آمریکا، انگلستان و اتحادیه اروپا را در بر میگیرد. اکنون لایههای این دکترین نمایش داده میشود؛ لایه نخست همکاری انگلستان و آمریکا در ارتباط با مقولهای تحت عنوان «معمای تهران» است. لایه دوم بسط آن به اتحادیه اروپا و جامعه غربی است که الان در حال عملیاتی شدن است. لایه سوم، گسترش این برخورد از جامعه غربی به جامعه بینالمللی خواهد بود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: به بیان دیگر در استمرار سیاست محدود کردن همکاریها با ایران، محاصره منطقهای ایران در قالب ائتلاف عربی - عبری و غربی، به زودی شاهد تلاش برای تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه تهران خواهیم بود. مطهرنیا با بیان این اعتقاد که این تحولات و فشارهای تازه علیه ایران، ناشی ازعدم هوشیاری در گفتمانسازی ملی است گفت: بر اساس این منطق باید بگویم آنچه هم اکنون میبینید ناشی از خطاهای استراتژیک و فقدان هوشیاری سیاسی در عرصه عمومی است.
وی درباره مدیریت فضای مذاکرات در هفتهها و ماههای آتی اظهار کرد: اصل این موضوع نه در سیاست خارجی بلکه در درون مرزهای ایران باید دنبال شود. دالاس دیپلمات کهنه کار آمریکایی میگوید، سیاست خارجی پلی است که نظام داخلی را به محیط بینالملل متصل میکند و به عبارتی اصل این ستون در داخل کشور هدف قرار دارد. همه کشورها قدرت خود در عرصه سیاست خارجی را متکی بر اتحاد و انسجام ملی در عرصه داخلی قرار میدهند. این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: وقتی کشوری در داخل مرزهای خود در این رابطه با مشکل مواجه میشود یا حداقل فضایی ایجاد میشود که دیگر کشورها از آن بهره ببرند، در عرصه سیاست خارجی امتیاز قابل توجهی را نمیتوان کسب کرد. از این رو برای اینکه این دریچه و فضا حفظ شود، بیش از تلاش برای غلبه در عرصه سیاست خارجی که به صورت قدرتمند همواره در ایران بر عرصه سیاست داخلی چیره بوده و اراده خود را دیکته کرده است، توجه به عرصه سیاست داخلی و تأکید بر اینکه ملتی فربه و منسجم برای ایجاد دولت و سیاست خارجی چابک نیاز است، باید مورد تأکید و توجه قرار گیرد؛ هرگونه اقدام و تلاش دیگر نسخههایی فاقد اثر است.
نسل « Z» چه میگوید؟
شرق در این زمینه نوشت: استفاده از عبارت نسل z یکی از اصطلاحات رایج در این سالها برای صحبتکردن درباره نسلهای جدید است. این تعریف آمریکایی از شکافهای بین نسلی حالا با همهگیرشدن تکنولوژی در همه دنیا و فراگیرشدن مشکلات و مسائل مشترک نسلی به واژهای مشترک در همه دنیا تبدیل شده است. اساس این دستهبندی هم پدیدهای است که زندگی را در دنیا تغییر داده است. از زمانی که اینترنت امکان ارتباط جهانی، سریع و پرشتاب را فراهم کرده، زندگی انسان وارد مرحلهای تازه شده. در واقع اینترنت همه پیشرفتهای تکنولوژی بعد از جنگ جهانی دوم را به گوشهای فرستاد و خودش به چهره اصلی تحولات دنیا تبدیل شد. انسانهایی که حد فاصل دهههای 60 تا 90 میلادی در دنیا زندگی میکردند و میکنند به واسطه قرارگرفتن در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و رشد تکنولوژیک دنیا خودشان را انسانهای مدرنی میدیدند که بر لبه تکنولوژی گام برمیدارند. اما از دهه ۹۰ میلادی و با دسترسی به اینترنت این دوره به یک عصر قدیمی، با عناصر نوستالژیک تکنولوژی تبدیل شده است. همین تأثیرگذاری شدید اینترنت بر زندگی بشر موجب شد تا بسیاری تعاریف نسلی هم بر اساس آن شکل بگیرد. در ایالات متحده آمریکا به متولدین بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ نسل z گفته میشود. آنها کسانی هستند که از ابتدای زندگیشان روی زمین به اینترنت دسترسی داشتهاند و سبک زندگیشان را بر اساس استفاده از اینترنت تعریف کردهاند. برخی این تعریف آمریکایی را به همه دنیا نسبت میدهند اما واقعیت ماجرا این است که نسل z در هر کشوری بر اساس زمان در دسترس قرارگرفتن و همگانیشدن اینترنت تعریف میشود. تریسی فرانسیس در مقالهای که درباره نسل z نوشته است، میگوید: مطالعه ما براساس نظرسنجی صورتگرفته، چهار رفتار اصلی را در نسل Z مشخص کرد که همه آنها به یک عامل بستگی دارند: این نسل به دنبال واقعیت است. نسل Zها به بیان نظرات و احساسات فردی ارزش میدهند و از برچسبها دوری میکنند. آنها خودشان را برای انواع اهداف و انگیزهها بسیج میکنند و عمیقا به اثربخشی گفتوگو برای حل تعارضها و بهبود دنیا اعتقاد دارند. در نهایت به شیوهای کاملا تحلیلی و واقعگرایانه تصمیمگیری میکنند. به همین دلیل است که از نظر ما، نسل Z «نسل حقیقتجو» تلقی میشود. در مقابل، نسل قبلتر - یعنی نسل هزاره - در عصر شکوفایی اقتصادی دنیا شکل گرفته و بر خودش متمرکز است. اعضای این نسل، ایدئالگراتر و ستیزهجوتر هستند و تمایل کمتری به پذیرش نظرات مختلف دارند. یکی از ویژگیهای مهم نسل Z شناخت بهتر خودشان و نیازهایشان است. چیزی که باشندگان نسلهای پیش از اینترنت چندان با آن آشنا نبودند و اغلب در بزرگسالی و در پی اختلالهای رفتاری و مشکلات خانوادگیشان تلاش کردند تا به آن برسند. اما این نسل به دلیل دسترسی به اینترنت و محصولات پس از اینترنت از جمله شبکههای اجتماعی مدام در حال توضیحدادن خودشان و تعریفکردن شخصیتشان هستند.
در ایران نیز این نسل خود را هر روز بر جامعه بیش از پیش تحمیل میکند. این نسل یعنی نسل دیجیتال مادرزاد، خواسته و حتی نوع بیان خود را دارد. وقایع هفتههای اخیر که از دیدگاه مسئولان با ظهور و بروز نسل «زد» ایران شکل گرفت، به همه مسئولان یادآوری کرد که باید این نسل را جدی گرفت و به خواستهایش توجه کرد. به موقع آنها را قانع کرد و برای هر قدمی آنان را با خود همسو کرد. آنچنان که عزتالله ضرغامی در توییتی عنوان کرد که باید حرف دهه هشتادیها را شنید و جدی گرفت. به باور بسیاری نوجوانان و جوانان امروزی، زبان مخصوص به خود دارند زیرا زیست آنان با نسلهای پیش از خود کاملا متفاوت است. این تصویری است که نسلهای قبلی به ندرت از خودشان داشتند و نسل جدید به کمک زندگی بر بستر اینترنت آن را به خوبی میشناسد. همین شناخت درست هم موجب میشود آنها نسبت به نیازها و خواستههایشان از جامعه و حاکمیت کمی جلوتر از نسلهای قبلی باشند.
برخوردهاي «سلبي» جوابگوي نسل جديد معترضان نيست
سيامك زند رضوي، جامعهشناس با تاكيد بر اينكه برخوردهاي سلبي دولتمردان نميتواند راهگشاي حل بحرانها و اعتراضهاي عمومي در جامعه باشد. گفت اصولا موضوع نحوه مواجهه اصولي حكومتها با ناآراميها در مقياس اجتماعي، در جهان چيز جديدي نيست و تاريخچه آن به دستاوردهاي حاصل از انقلاب كبير فرانسه برميگردد و اولين شرط آن پذيرش اين مساله از طرف حاكميت است، كه شهروندان رعيت نيستند، حق زندگي همراه با كرامت را دارند، در برابر قانون از حقوق برابري برخوردارند. اين حقيقت پايه در جامعه ما نيز پس از انقلاب مشروط در ميان شهروندان به شكل همگاني مورد پذيرش است كه پايه حقوق شهروندي در جامعه مدني است. وي افزود: ازسويي براي اينكه معترضان بتوانند با حاكميت صحبت كنند بايد بپذيريم نمايندگاني را انتخاب كنند تا بتوانند درخواستهايشان را با حاكميت مطرح كنند. وقتي بسياري از گروهها، اقشار و طبقات اجتماعي در طول چهار دهه از داشتن تشكلهاي مستقل (صنفي، حرفهاي، سياسي و...) خود محروم ماندهاند. اين گفتوگو دشوار خواهد شد.
بنابراين جامعه مدني چيزي نيست جز شهرونداني مساويالحقوقي كه گرچه در عقيده و ديدگاه باهم اختلافنظر دارند اما با ورود نمايندگان گروههاي درگير موفق شدهاند مشكلاتشان را بين خودشان و با حاكميت حل كنند.
وي سپس به ذكر مثالي از تجارب شخصي خود پرداخته و گفت: در سال 57 در 23 سالگي دانشجوي سال سوم جامعهشناسي دانشگاه تهران بودم. در آن سال دانشجويان تلاش ميكردند تا گروههايي را در عرصههاي مختلف مورد علاقهشان مانند كوهنوردي، عكاسي، نقاشي و... تشكيل بدهند اما مقامات دانشگاه زير بار اين مساله نميرفتند و ميگفتند از بالا دستور آمده كه نبايد چنين گروههايي شكل بگيرد. اين منع با يك مقاومت گسترده از سوي دانشجويان مواجه شد.
اين جامعهشناس ادامه داد: الان هم بعد از 40 سال دوباره من در 66 سالگي دوباره شاهد تكرار همان تجربه هستم. هم اينك نيز حاكميت در پيشنويس قانون تشكلها ميگويد هيچ گروه مستقلي اجازه ايجاد تشكل را ندارد مگر آنكه ما آن را تاييد كرده باشيم. در واقع حاكميت به هر تشكلي رسميت نميدهد. درنتيجه بسياري از تشكلهاي امروز مانند تشكلهاي كاركنان اتوبوسراني يا كانون نويسندگان يا تشكل شوراي هماهنگي معلمان و... هنوز نتوانستهاند مجوز رسمي فعاليت بگيرند.
مهمترين راهكار مواجهه با شهروندان معترض، «گفتوگو» است قبل از آنكه دير شود. آنهم در شرايطي برابر و بيطرف در عرصههاي عمومي و در حالي كه مردم شاهد آن باشند. اين امر نيز ميسر نميشود مگر با حضور تشكلها و نهادهاي مختلف و اينكه بپذيرند تشكلهاي موجود رسميت دارند. ضمن آنكه اين گفتوگوها بايد در يك فضاي عمومي انجام شود نه در يك فضاي دربسته چرا كه اصولا شهروندان برپايه شواهد تاريخي گفتوگو پشت درهاي بسته را بينتيجه ميدانند.
وي تصريح كرد: شايد بهترين تريبون براي اين گزينه، راديو و تلويزيون باشد. صداوسيما بايد بستري را فراهم كند تا نهادهاي مختلف مانند تشكلهاي كارگري، معلمها، زنان، دانشآموزان، دانشجويان، شوراهاي محلهها و... مسائل و دغدغههايشان را مطرح كنند. آنهم بدون محدوديت و ملاحظهكاري. مثلا آنجا ممكن است كارگران سوال كنند كه چطور و با چه استدلالي كارخانه عظيم هفت تپه به دو، سه جوان واگذار ميشود ولي به شوراي كارگران مجوز داده نميشود؟! حاكميت هم آنها را واقعا «بشنود».
زند رضوي با اشاره به دلايل حضور جوانان و حتي نوجوانان در جريان ناآراميهاي اخير گفت: جوان و نوجوان امروزي عملا در آموزش وپرورش انكار ميشوند، وقتي به بيم و اميدهاي پيش روي خود در آينده نگاه ميكند، با خودش فكر ميكند كه راه ديگري غير از آنكه به خيابان بيايد و اعتراضش را به گوش مسوولان برساند، ندارد.
اين جامعهشناس با تاكيد براينكه راهكار برخورد با اعتراضهاي اينچنيني برخوردهاي سلبي در كف خيابانها نيست، گفت: مسلما برخوردهاي سلبي در مورد اعتراضهاي خياباني جواب نميدهد. كمااينكه هيچوقت اين گونه برخوردها در مورد اعتراضهاي سالهاي گذشته نيز جواب ندادهاند و بر حجم پرسشهاي بدون پاسخ افزوده است. از سويي يك بررسي اجمالي نشان ميدهد كه فاصله زماني رخ دادن اعتراضهاي خياباني در طول 4 دهه گذشته اندك اندك كمتر و كمتر شده است. به عنوان مثال اعتراضهاي مشهد در سال 1370، دوباره در سال 1376 تكرار شدند. بعد از آن هم اين اعتراضها هركدام در فاصله چند سال در يكي از شهرهاي ديگر ايران و حتي تهران تكرار شدند. اين نشان ميدهد كه چقدر بازه زماني رخ دادن اين اعتراضها كم شدهاند. چرا؟ دليلش واضح است. چون در اعتراضهايي كه داشتند نه تنها به خواستههايي كه داشتند، نرسيدند كه به جاي پاسخ به آنها فقط با برخوردهاي قهري مواجه شدهاند.
زند رضوي افزود: در واقع الان ما در شرايطي قرار داريم كه ديگر طيف متوسطي وجود ندارد. همه يا كارگراني هستند كه اگر يك ماه حقوق نگيرند زندگيشان بهطور جدي مختل ميشود و به آنها يقه سفيد ميگويند يا يقه آبيهايي هستند كه گرچه در اقليت هستند ولي بخش اعظم ثروت كشور را در اختيار دارند. هم اينك طيفي كه در كف خيابانها ميبينيد از نسل همين يقه سفيدهايي هستند كه اتفاقا سرمنشأ پيروزي انقلاب در سال 1357 بودند. اين جامعهشناس همچنين به تناقضي در برخوردهاي حاكميت با معترضان اشاره كرده و گفت: از سويي طرفداران حاكميت شعار ميدهند كه راهكار حل بحران كنوني، گفتوگو است و از سويي ماموران، كف خيابانها تلاش ميكنند تا اعتراضها را با برخوردهاي شديد سلبي مهار كنند. خب اين يك تناقض آشكار براي افكار عمومي است. كسي كه ميخواهد گفتوگو كند به دنبال برخورد سلبي نيست! همين مسائل باعث ميشوند تا مردم و به خصوص جوانان به وعدههاي مسوولان براي آنكه صدايشان را بشنوند و به خواسته ايشان تن دهند، اعتماد نكنند!
وي تصريح كرد: اعتراضهاي امروز نيز ادامه همان اعتراضهاي گذشته است. با اين تفاوت كه تنها چيزي حدود 15 درصد جمعيتي كه در ناآراميهاي كنوني شركت دارند متعلق به دورههاي قبل هستند و 85 درصد آنها اصلا تجربهاي در اين زمينه ندارند! براي همين دليل ذهنيتي از آنچه ممكن است برايشان رخ دهد، ندارند و طبيعتا ترسي هم از حضور در كف خيابانها نخواهند داشت. براي همين معتقدم با اين نسل نميشود شوخي كرد.
اعتراض در قبال آينده مبهم
مسعود غفاري- روانشناس- در گفتوگو با «اعتماد» درخصوص ريشههاي روانشناختي اعتراضهاي اخير گفت: از ديد روانشناسي انسان موجودي است با نيازمنديهاي مختلف كه براي رسيدن به آنها، چه درست و چه نادرست، ممكن است دست به هر كاري بزند. بر پايه اين ديدگاه انسان موجودي است با نيازهاي رواني، زيستي، اجتماعي و معنوي. حالا چه در خانه و چه در جامعه اگر اين نيازهاي زيستي و معنوي وي از مسيري درست و خردمندانه برآورده شود، ميشود انسان سالم و هر وقت اين نيازها برآورده نشود يا از شيوههاي غيراصولي و نادرست برآورده شود، ميشود انسان ناسالم و انساني كه به بنبست ميرسد يا حتي ممكن است دست به خودكشي بزند. وي با ذكر اينكه اگر ناهنجاري يا رفتار نامتعارفي را مشاهده ميكنيم بايد ببينيم نيازهايي كه باعث به وجود آمدن آنها شده از چه دستهاي است، گفت: من به شخصه خانوادهاي را سالم ميدانم كه بستري براي تامين نيازهاي زيستي آن به شكل درست، وجود داشته باشد و نيازهاي آن خانواده به درستي برآورده شود. اين جامعهشناس تصريح كرد: معتقدم كه جامعه ما«نشانهزدايي» ميكند نه «علتزدايي». اين رويه مانند آن است كه ما به جاي درمان و ريشهيابي علل افزايش آمار اعتياد در جامعه، تمام معتادان را به دريا بريزيم! وي با ذكر اينكه تا وقتي كه يك توسعه اقتصادي سالم ايجاد نشود، «علتزدايي» بيمعناست، گفت: ميگويند چرا جوانان وارد دايره ناآراميها در خيابانها ميشوند؟ خب وقتي كه جوان ما، كار نداشته باشد يا نتواند ازدواج كند و آن را آرزويي دستنيافتني ببيند، زماني كه چشماندازي براي زندگي خود متصور نباشد، مسلم است كه بايد ناراضي باشد و از آنجايي كه گوش شنوايي هم براي شنيدن حرفهايش نيست، از هر مفري براي بيان اعتراضش استفاده كند. مسلم است كه به دنبال يك عصيان و اعتراض عليه وضع موجود خواهد بود. حالا اين راه ميتواند بيان ديدگاههاي اعتراضي در يك مراسم دانشجويي باشد يا ناآرامي خياباني. غفاري تاكيد كرد: اما وقتي كه جوان ما باز هم ببيند كه به جاي شنيده شدن اعتراضهايش، با وي برخورد سلبي ميشود، دوباره سرخورده شده و براي مدت كوتاهي در لاك سكوت و تنهايي خود فرو ميرود ولي باز هم چندي بعد طغيان و عصيان ميكند و اين سيكل همچنان ادامه دارد. با اين تفاوت كه هر بار فاصله اعتراضها كمتر و كمتر و گستره آن وسيعتر ميشود. براي همين بهترين پيشنهاد براي خاتمه دادن به اين سيكل تكراري شايد اين است كه حرف جوان شنيده شود و وي اثرات سخنانش را در زندگي و آينده خود مشاهده كند. و مسوولان بدانند كه نبايد اين نسل را دستكم بگيرند چرا كه آنها تقريبا چيزي براي از دست دادن ندارند.
تاثيرات منفي اقدامات «مداخلهاي»
اصغر مهاجري- جامعهشناس- با اشاره به تاثيراقدامات و فرآيندهاي «مداخلهاي» در جامعه گفت: اصولا هر اقدام مداخلهاي چه در قالب سياست و چه برنامههاي بلند و كوتاهمدت و چه پروژهها، پيامدهايي را دارند. پيامدهايي هم در حوزه مداخلههاي بلافصل و هم مداخلات مستقيم و غيرمستقيم و هم انباشتي. حالا اگر اين مداخلات برنامهريزي شده حاكميت يا تحت نظارت آن، درست طراحي نشوند، پيامدهاي منفي فراواني را به همراه خواهند داشت.
وي تصريح كرد: اين پيامدهاي مداخلهاي اندك اندك جمع ميشوند و عرصه را براي ظهور ناآراميهاي سياسي و اجتماعي در جامعه فراهم ميكنند.
وي با ذكر اينكه جامعهشناسان قادرند اين ناآراميها را پيشبيني كنند، گفت: اما متاسفانه مسوولان اين رخدادها را رصد نميكنند؛ غافل از اينكه جامعه آبستن حوادثي است كه كبريت آن همين ناآگاهيهاست. از سويي، اگر اين رخدادها به صورت متوالي اتفاق ميافتاد به اين دليل است كه هيزمش به اندازه كافي ميسوزد و بعد بهطور موقت خاموش ميشود ولي با انباشت دوباره هيزمها، دوباره اين هيزمها شعلهور شده و آتشي مجدد را به پا ميكند. اين جامعهشناس با مرور مجدد اقدامات مداخلهاي دولت افزود: واقعيت اين است كه اكثر اقدامات مداخلهاي دولت، پيامدهاي منفي را به دنبال داشته و دارد. مانند مداخلههايي كه در بخشهاي حاشيهنشيني، بيكاري، و... داشته است. وي تصريح كرد: اين در حالي است كه آستانه تحمل جامعه براي حذف پيامدهاي منفي اين مداخلات بالا نرفته است و همچنان نهادهاي قدرت در بخشهاي مختلف ميتازند.
مهاجري ادامه داد: براي همين معتقدم براي ساماندهي اين وضعيت بايد به جاي «گفتوگو»، «گفتمان» شكل بگيرد. گفتماني بر پايه خرد جمعي. مانند احزاب و ثمنها و... اما متاسفانه الان خرد جمعي مرجع تصميمگيريهاي تاثيرگذار حاكميت نيست براي همين جامعه، مدام خروجي رخدادهايش را با التهابات بروز ميدهد. حالا اين التهابات به شكل اغتشاش هستند يا به هر شكل ديگر.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با ذكر اينكه نظام بايد تدبيري براي اين اقدامات مداخلهجويانه بكند، گفت: در وهله اول نظام سياسي و فرهنگي كشور بايد بررسي كند كه نتايج اين مداخلات چيست؟ ضمن اينكه بايد مرجعيت خرد جمعي را بپذيريم. اگر اين دو اتفاق رخ دهد، مسلما كمتر شاهد التهابات كنوني خواهيم بود. وگرنه زماني كه بخواهيم اقدامات مداخلهاي خودمان را با اعتقادات ايدوئولوژيك و اخم تخم و «همينه كه هست» توأم كنيم، نميتوانيم اميدوار باشيم كه ديگر شاهد بروز ناآراميها نخواهيم بود. وي از رويكرد ايجاد گشت ارشاد به عنوان مثالي ديگر از رويكرد مداخلهجويانه ياد كرده و گفت: واقعيت اين است كه با وجود هزاران ميليارد توماني كه در طول اين سالها براي گشت ارشاد هزينه شده است، به اذعان خود نهادهاي دولتي، عملكرد آنها نتوانسته مانع از گسترش بدحجابي در جامعه شود. بهطوريكه براساس گزارش مركز پژوهشهاي مجلس بيش از 50 درصد و براساس اعلام برخي نهادهاي ديگر، بيش از 70 درصد از دختران اين مرزو بوم، خارج از عرف ادبيات تعريف شده براي حجاب عمل ميكنند. براي همين معتقدم تا زماني كه تصميمهاي خودمان را براساس تصميمهاي ايدئولوژيك اتخاذ كنيم، نميتوانيم مدعي شويم كه آماده گفتمان هستيم. مگر آنكه به روشهاي كاربستي ايدئولوژي متوسل شويم.
اين جامعهشناس در مورد برخوردهاي سلبي با معترضان خياباني نيز گفت: براساس يك گزاره ساده، ميزان فرهنگپذيري و كنترل، رابطه معكوسي با هم دارند. يعني هر چقدر فرهنگپذيري بيشتر باشد، كنترلها كمتر ميشود. اين همان پاسخي است كه به برخوردهاي سلبي ميتوان داد. يعني بايد تلاش كرد به جاي «كنترل»، مسائل و دغدغههاي مردم و جامعه را از طريق فرهنگپذيري و گفتمان حل كرد وگرنه اقدامات سلبي شايد در كوتاهمدت بتواند ناآراميها را خاتمه دهد ولي در ادامه و در زماني ديگر دوباره در جايي ديگر، سر باز كرده و مجددا فوران خواهد كرد. به خصوص اينكه پاي اصلي اين اعتراضها جوانان و نوجواناني هستند كه قرار است آينده اين مملكت را بسازند و اتفاقا تلاش بسياري دارند تا شرايط نابسامان زندگيهاي كنوني خود را تغيير داده و براي خود آيندهاي روشن را بسازند.