تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۲۵
کد مطلب : ۴۵۳۴۳۰
کارشناسان حوزه سیاست خارجی بررسی میکنند
روابط ایران و اروپا روی ریل بحران؟ / اروپاييها همچنان به احياي برجام اميدوارند
۰
کبنا ؛شايد اگر يک ماه پيش از مقامات اروپايي و بعضا آمريکايي در مورد ايران و احياي برجام پرسش ميشد اکثر آنها از توافق قريبالوقوع ميان ايران و کشورهاي غربي سخن ميگفتند اما به فاصله يک ماه ميبينيم نه تنها ديگر احياي برجام براي آنها در اولويت نيست بلکه آمريکا و اروپا دست به اعمال تحريمهاي سياسي عليه ايران زدهاند که در نوع خود موضع متناقض آنها را ميرساند. حال پرسش اينجاست که اگر اتفاقات اخير در ايران رخ نميداد غربيها چه بهانهاي براي اعمال تحريم عليه ايران داشتند؟ در اين ميان صرفا برجام است که بلاتکليف باقيمانده و مشخص نيست در نهايت برجام به کدامين فرجام خواهد رسيد.
به گزارش کبنا، در حالی که طی روزهای اخیر پیامهایی میان تهران و کشورهای اروپایی در خصوص موضوع گیری این کشورها نسبت به اعتراضات در ایران رد و بدل شده است، به تازگی و در تحولی جدید برخی منابع دیپلماتیک اروپایی از ایجاد توافق میان کشورهای حوزه اتحادیه اروپا جهت وضع برخی تحریم های هماهنگ علیه ایران خبر داده اند و به طور خاص به این نکته نیز اشاره شده که اروپا بسته تحریمی را علیه 15 فرد و نهاد ایرانی تدوین کرده که به زودی آن را اجرایی خواهد کرد.
در این رابطه روز جمعه حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان در گفت و با جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: مرگ مرحوم مهسا امینی مایه تاسف همه ماست. در این خصوص گزارش دقیق و علمی پزشکی قانونی از سوی تعداد قابل توجهی از پزشکان فوق تخصص و افراد خبره ارائه شده است. همچنین اقدامات قضایی نیز در جریان است، البته این موضوع برای برخی مقامات غربی فقط یک بهانه است. پرسش این است که غرب در خصوص صدها پرونده قتل عمد زنان و کودکان در کانادا و آمریکا بویژه بدست پلیس چه کرده است؟! نمی شود در اروپا خشن ترین مقابله با اغتشاش، عملی خوب و پسندیده باشد، اما همان کار در چارچوب قانونی در ایران سرکوب قلمداد شود.
رئیس دستگاه دیپلماسی کشور افزود: البته ما به چارچوب بزرگ تری برای همکاری اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران نگاه می کنیم. بنا بر این توصیه می کنیم اروپایی ها با رویکردی واقع بینانه به موضوع بنگرند.
نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در این گفت وگوی تلفنی اعلام کرد: ما قصد دخالت در امور داخلی ایران را نداریم. نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا ضمن اشاره به برخی مواضع تند در اروپا، بر ضرورت همکاری هر چه بیشتر اتحادیه اروپا و ایران تاکید کرد.
اروپا در حال خریدن زمان است
در همین رابطه و در حالی که شواهد نشان می دهد روابط میان ایران و اروپا به سرعت به سمت سردی پیش می رود، عبدالرضا فرجی راد، استاد حوزه ژئوپلیتیک و کارشناس سیاست خارجی در مورد احتمال اوج گیری یک بحران در روابط ایران و اروپا در پی وقوع اعتراضات اخیر در ایران گفت: «من تصور نمی کنم که ما با شرایطی شبیه به دوره پس از پرونده میکونوس و یا چالش هایی که با اروپا بر سر مساله سلمان رشدی پیدا کردیم، رو به رو شویم. در این رابطه دلایل مختلفی را نیز می توان ذکر کرد. به طور خاص اکنون اروپا و به طور کلی غرب(چه اروپا و چه آمریکا)، همچنان اولویت نخست خود در مورد ایران را در چهارچوب امضای یک توافق اتمی با تهران تعریف کرده اند».
به گزارش فرارو، فرجی راد افزود: «از این رو، آن ها به شدت متمرکز بر این مساله هستند که مبادا بحران ها و تنش های دیگر، موجب شوند که روند رایزنی های دیپلماتیک آن ها با ایران جهت امضای یک توافق اتمی و احیای برجام، تضعیف شود. اگرچه که آن ها به صورت قطعی هم اطمینان ندارند که توافقی با ایران امضا خواهد شد با این حال تلاششان را انجام می دهند تا این سناریو محقق شود. در مدت اخیر نیز که شاهد وقوع برخی اعتراضات در کشورمان بوده ایم، این فشار افکار عمومی اروپا بوده که دولت های اروپایی و نهادهای اتحادیه اروپا نظیر پارلمان اروپایی را تحت فشار قرار داده تا علیه ایران دست به موضع گیری و انجام اقداماتی بزنند.»
سفیر سابق ایران در نروژ و ایسلند گفت: «در این چهارچوب، شاهد بودیم که جوزپ بورل مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در پارلمان اروپایی سخنرانی کرد و قول داد که اقداماتی در چهارچوب نشست وزرای خارجه هفت کشور مهم اروپایی علیه ایران انجام شود. با این همه، من فکر می کنم که کشورهای اروپایی در حال زمان خریدن هستند و نمی خواهند به گونه ای رفتار کنند که رویه های بعضا تندِ آن ها، بر روند مذاکرات اتمی با ایران سایه بیفکند و تحرکات دیپلماتیک اروپایی ها در قبال ایران و میانجی گری های آن ها میان تهران و واشینگتن با محوریت اقدامات جوزپ بورل و یا انریکه مورا را تحت الشعاع قرار دهد.»
عبدالرضا فرجی راد در ادامه تصریح کرد: «به نظر من حتی آمریکایی ها نیز در وضعیت و موقعیتی شبیه به اروپاییها هستند و آن ها هم در پی اتخاذ مواضعی از همین نوع می باشند. این تحریم هایی نیز که اخیرا به ویژه از جانب کشورهای اروپایی صحبتِ آن ها شده و قرار شده که علیه ایران اعمال شوند، بیش از همه تصمیمات سیاسی و نَه اقتصادی هستند و درست به همین دلیل است که می توان گفت ماهیتی نمادین دارند. در واقع اروپایی ها در کنار آمریکا نمی خواهند تند بروند بلکه می خواهند با وضعیتِ زمان پیش روند. از این منظر، با توجه به آنچه تاکنون گفتم، من حداقل فکر نمی کنم که ما در آستانه یک بحران حاد و وخیم در روابط خود با کشورهای اروپایی باشیم. البته اگر مسائل و تحولات جاری در ایران وضعیتی آرام تر به خود گیرد، به نظر من اروپایی ها حتی همان تحریم هایی را نیز که اکنون صحبت از تحمیل آن ها علیه ایران می کنند را هم کنار خواهند گذاشت».
فرجی راد در پایان خاطرنشان کرد: «با این حال، اگر روند تحولات در ایران ماهیتی تُند تر به خود بگیرد، طبیعتا امکان دارد کشورهای اروپایی نیز به انجام اقداماتی گسترده تر علیه ایران با توجه به تشدید فشار افکار عمومی کشورهایشان علیه خود دست بزنند. با این همه، همانطور که پیشتر نیز گفتم، اولویت اصلی اروپا و آمریکا در رابطه با ایران، دستیابی به یک توافق با تهران در چارچوب معادله اتمی این کشور است.»
از سوی دیگر مهدی مطهرنیا استاد علوم سیاسی و کارشناس سیاست خارجی در رابطه با احتمال وقوعِ بحران در روابط ایران و اروپا گفت: «جهت پاسخ به پرسش شما باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که چندین سال است که نگرش غرب و به طور خاص کشورهای اروپایی علیه ایران تغییر کرده است. در این زمینه به طور خاص پای پرونده برجام را باید به میان کشید. از سال 2015 که توافق برجام امضا شد، کشورهای غربی به طور خاص به دنبالِ کشاندن ایران به میز مذاکره و واداشتن این کشور به انجام گفتگو در مورد دیگر مسائل و چالش های مطرح در رابطه با آن بودند. در واقع، غرب با این تفکر که توانسته در مورد مساله اتمی ایران با این کشور به توافق برسد، عملا به دنبال گسترده کردنِ دامنه مذاکرات خود با ایران و تبدیل ایران به یک کنشگر عادی(از منظر خود) در عرصه معادلات بین المللی بود.»
مطهرنیا افزود: «با این همه، در همان دوران خیلی زود این نکته روشن شد که اساسا تحقق یک چنین دستورکاری ممکن نیست و ایران شدیدا در برابر آن مقاومت می کند. تهران این تفکر را داشت که با دستیابی به یک توافق در مورد پرونده اتمی ایران، تمامی تحریم ها علیه ایران لغو خواهند شد با این حال، این برداشت مورد تایید آمریکا نبود. مساله ای که البته مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بود و به نظر می رسد تا حد زیادی در جریان نامهنگاری ها با مقام های وقت آمریکایی و به طور خاص رئیس جمهور وقتِ این کشور باراک اوباما نیز مورد تاکید قرار گرفته بود. در این فضا، خیلی زود اختلافات میان تهران و واشینگتن خود را آشکار کرد و متعاقبا هرگونه گفتگویِ ایران با طرفهای غربی در مورد دیگر مسائل نیز منتفی شد.»
وی افزود: «در این فضا، آمریکا نیز رویه های خاصی را در قبال معادله اتمی ایران در پیش گرفت و صرفا تحریمهای محدودی علیه ایران لغو شد. از این منظر، آمریکایی ها محدودسازی همکاریهای بینالمللی ایران و محاصره منطقه ای این کشور را در دستورکار قرار دادند. دستورکاری که البته در دوره ریاست جمهوری ترامپ شدت گرفت و اوج گیری تنش ها میان تهران و واشینگتن را در پی خروج آمریکا از برجام سبب شد. در این فضا، اروپایی ها نیز با نوعی شکست جهت کنشگریِ موثر برای رفع بحران های جدید مواجه شدند.»
مطهرنیا تصریح کرد: «با این همه، به طور خاص پس از خروج دولت ترامپ از برجام و البته اجرایی شدنِ دستورکار برگزیت، به تدریج لندن نیز همآوایی بیشتری را با واشینگتن در مورد پرونده اتمی ایران از خود نشان داد و نوعی همگرایی فزاینده میان آنها ایجاد شد. در این فضا، جرارد کوشنر نیز که روابط نزدیکی با صهیونیست ها داشت، زمینه را جهت توسعه همکاریها میان اسرائیل با کشورهای عرب منطقه در قالب توافق ابراهیم فراهم کرد. در این راستا، اروپایی ها (با محوریت انگلیس) به تدریج در هماهنگی بیشتر با آمریکا، علیه ایران وارد فرآیند کنشگری شدند. مساله ای که مخصوصا در پیِ جنگ اوکراین تشدید هم شد. در واقع، در همین چهارچوب بود که اروپایی ها تا حد زیادی قدرت میانجی گریِ حداکثری خود را جهت نزدیک کردن مواضع ایران و آمریکا از دست دادند.»
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان گفت: «از این رو، شاهدیم که اکنون و در چهارچوب تحولات اخیر ایران، روند سیاست ها و تحرکات به ویژه کشورهای اروپایی در رابطه با کشورمان که در طول پنج سال اخیر نوعی دگردیسی را تجربه کرده، عملا در آستانه یک نقطه عظیمتِ جدید قرار گرفته است. در واقع می بینیم که اتحادیه اروپا اکنون به سیاست های واشینگتن در قبال ایران بسیار نزدیک شده است و حتی به نظر می رسد با توجه به تهدیداتِ ادراکی که از سوی تهران متوجه کشورهای اروپایی است(از منظر قدرت موشکی ایران و نزدیک تر بودنِ اروپا در قیاس با آمریکا در قالب بُرد موشک های ایرانی)، کشورهای اروپایی به نوعی با توجه به تحولات جاری در ایران به این معنا رسیده اند که می توانند مواضع خود در ارتباط با تهران را شدیدتر کرده و از این مساله با توجه به وضعیت داخلی ایران، در چهارچوب معادلات منطقه ای و بین المللی بهرهبرداری کنند و فشارهای قابل توجهی را علیه تهران عملیاتی کنند.»
مهدی مطهرنیا در پایان و در جمع بندی گفت: «در این چهارچوب، موضع گیری های ایران مبنی بر ابتکار آن جهت ایجاد یک جبهه مشترک و قدرتمندِ بین المللی با حضور روسیه و چین علیه غرب، بیش از پیش کشورهای غربی و مخصوصا اروپایی ها را در انجام اقداماتشان علیه ایران تحریک کرده است. از این رو، اروپا و آمریکا به هیچوجه شکل گیری یک محور ائتلافی در شرق میان پکن، مسکو و تهران را علیه غرب تحمیل نمی کنند و هر چه این مساله نمودهای بیرونی و عینی بیشتری از خود نشان دهد، کشورهای غربی نیز همبستگی بیشتری به ویژه در برخورد با ایران پیدا می کنند. در این فضا بدون تردید مساله ایران نیز برای کشورهای غربی از اولویت بیشتری برخودار می شود. از این منظر، در چشم اندازی کلی من بر این باورم که رفتارِ به ویژه کشورهای غربی در رابطه با ایران، از وادار کردن ایران به تغییر رفتارها و سیاستهایش، تا حد زیادی به سمت تغییر نظام سیاسی در این کشور متحول شده است. من پیش بینی میکنم که در صورت عدم تغییر مواضع تهران در رابطه با غرب و همگرایی بیشترِ آن با مسکو و پکن، شاهد تشدید و تقویت این دستورکار علیه کشورمان باشیم. موضوعی که می تواند در شرایط کنونی یکی از جلوههای عینی خود را در قالبِ ایجاد وخامت در روابط ایران و اروپا در بحبوحه اعتراضات اخیر در کشورمان نشان دهد.»
چرا تحریم به ظریف رسیـد
جملهاي که ميتوان از وضع تحريمهايکانادا عليه محمدجواد ظريف و عليلاريجاني نوشت. هرچند ايران و کانادا در مقطع فعلي در قطع روابط ديپلماتيک قرار دارند اما قطع روابط نميتواند بهانهاي براي وضع تحريمهاي غيرمنطقي عليه مقامات تهران باشد که هيچ خط و ربطي با مسائل به اصطلاح حقوق بشري در ايران ندارند. کانادا در تصميمي که حتي نميتوان براي آن مبناي سياسي تراشيد، اقدام به تحريم محمدجواد ظريف و عليلاريجاني کرده است و جالب اينکه اين دو شخصيت هم اکنون هيچگونه جايگاهي در عرصه سياسي عملياتي در ايران ندارند که بتوان آنها را به نقض حقوق بشر متهم کرد. اقدام به تحريم محمدجواد ظريف از آن جهت غيردقيق و غيرحقوقي و حتي غير سياسي است که وي عملا در طول دوران مسئوليت خود يکي از ارشدترين مقامات ايران در سازمان ملل بوده و از سوي ديگر تنها مسئوليتش در تهران وزير امور خارجه بوده است و بر اساس قوانين داخلي ايران و حتي نرمهاي بينالمللي هيچديپلماتي در جهت حضور در عرصه سياسي تلاش نميکند و کمتر ديپلماتي در جهان مورد تحريم واقع شده است. «آرمان ملي» دلايل تحريم جواد ظريف و علي لاريجاني توسط کانادا را در گفتوگو با کارشناسان مورد بررسي قرار داده است.
اتاوا زير فشار افکار عمومي تحريم ميکند
دياکوحسيني، کارشناس ارشد روابط بينالملل در ارتباط با تصميم اخيرکانادا مبني بر تحريم شخصيتهاي ميانهرو در ايران خصوصا محمدجواد ظريف به آرمانملي گفت: فشار افکار عمومي داخلي کانادا بر اين تصميم دولت اتاوا اثر گذاشته است. برخي در کانادا اينگونه تحليل ميکنند که افرادي مانند آقاي ظريف و طيف ميانهرو در ايران احتمالا از نقشآفرينيهايي در آينده برخوردار خواهند شد. چرا که آنها از درصدي از حمايت و محبوبيت از سوي مردم برخوردارند. آنچه مورد پسند آنهاست اين است که به دنبال ايجاد دو قطبي در جامعه ايران باشند. دوقطبي که يکسر آن وضع موجود است که از سوي آنها وضعيت افراطي تلقي ميشود و سر ديگر آن طيف را هم فقدان اين وضعيت افراطي تحليل ميکنند. لذا آنها بر اساس استراتژي کلاني که عليه ايران در نظر دارند، ميانه اين دو قطب را هم بياعتبار در نظر ميگيرند. حسيني تاکيد کرد: اين نوع نگاه توسط بخشي از لابيهاي ايرانيان مقيم کانادا پيش ميرود و اين لابي علاقهمند به چنين دوقطبي است.
کانادا با اقدام عليه ظريف جايگاه حقوقي خود را زير سوال برد
صباح زنگنه، کارشناس روابط بينالملل نيز در ارتباط با موضع خصمانه کانادا عليه محمد جواد ظريف نیز به آرمانملي گفت: راه و روشي که کانادا در اقدامات خود عليه تهران منظور کرده روش جديدي است و اين روش فاقد هرگونه پايههاي حقوقي است. روش کانادا عليه ايران مبتني بر دريافت اظهار نظرها و شکايتهاي افراد از هر گرايش سياسي است و بر مبناي آن شکايتها نيز احکامي صادر ميکنند. اين اقدامات فاقد هرگونه وجه حقوقي و فاقد نرمهاي مرسوم و مقررات بينالمللي است. زنگنه افزود: گويا در کانادا کافي است برخي براي شوخي هم شده از افراد مختلف در ايران نام ببرند و دولت کانادا هم بر اساس همان شکايتها اقدام به تحريم همان افراد و شخصيتها ميکند. اين مورد يکي از مسائل بسيار کاهش دهنده سيستم حقوقي و نابود کننده نظام حقوقي کاناداست.
تحريم ظريف دامي براي تضعيف جايگاه کانادا
محمود ميرلوحي، فعال سياسي اصلاحطلب در ارتباط با تحريمهاي اخير عليه برخي مقامات تهران، گفت: مشخص نيست مبناي اين تحريمها خصوصا عليه يک ديپلمات شناخته شده و داراي جايگاه بينالمللي چيست. محمدجواد ظريف يکي از ديپلماتهاي شناخته شده ايران از سوي جامعه جهاني است. وي براي برداشتن تحريمها عليه مردم ايران در دولت سابق زحمات زيادي کشيده است. ظريف از سوي بخش قابل توجهي از مردم ايران نيز داراي جايگاه ويژهاي است. از اين منظر اقدام کانادا نامناسب و بهشدت زننده است. احتمال اينکه مشورتهاي پر اشتباه از سوي برخي ايرانيهاي مقيم اين کشور به دولت کانادا داده ميشود، وجود دارد. ضمن اينکه بعيد نيست اين تصميم دامي بر سر راه کانادا باشد تا اين کشور از سوي جامعه جهاني جايگاه خود را از دست دهد. آقاي ظريف همواره تلاش کرده به رأي مردم احترام بگذارد و نقش مردم را در تصميمات سياسي و ديپلماتيک ايفا کند.
محکوميت تحريم ظريف در رسانههاي بينالمللي
حسن هانيزاده، کارشناس روابط بينالملل نيز در ارتباط با تحريم محمدجواد ظريف گفت: کانادا به لحاظ سنتي و سياسي حياط خلوت آمريکا محسوب شده و چسبندگي زيادي بين دولتهاي کانادا و آمريکا وجود داشته و دارد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شمار قابل توجهي از ايرانيان که با نظام سياسي ايران مشکل دارند در اين کشور ساکن شدند. از اين منظر آنها از هر فرصتي براي تضعيف ايران استفاده ميکنند. کانادا در گذشته نيز تعداد زيادي از سياستمداران ايراني را تحريم کرده بود و بعد از حوادث اخير نيز دامنه آن تحريمها را گسترش داده است. هانيزاده افزود: افرادي که مورد تحريم کانادا قرار گرفتهاند، اساسا ديپلمات محسوب ميشوند و هيچ خط و ربطي با مسائل سياسي داخلي ايران ندارند. محمد جواد ظريف و علي لاريجاني در طول سالهاي مختلف مسئوليت پرونده هستهاي تهران را برعهده داشتند و ارتباطي با حوادث اخير در ايران نداشتند. تحريم دکتر محمد جواد ظريف با واکنش برخي رسانههاي غربي هم مواجه شده و در برابر هيچ توجيهي از سوي مقامات کانادا در ارتباط با تحريم آقاي ظريف اعلام نشده است.
اروپاييها همچنان به احياي برجام اميدوارند
علي بيگدلي، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل بينالملل نیز در گفتوگو با آرمان ملی گفت: اعتراضات اخير در ايران ايرانيان خارج از کشور را خيلي سازمان يافته به ميدان کشيد و اين سازمان يافتگي باعث شد تا مردم دولتها را تحت فشار قرار دهند و با توجه به اينکه بسياري از ايرانيها در پارلمان اين کشورها و حتي در هيات دولتها نماينده دارند مخصوصا وزير علوم دولت کانادا که ايراني است بسياري دولتها را تحت فشار قرار دادند. با توجه به اينکه اصولا غرب يک نوع نگاه منفي به ايران دارد اين بهانهاي شد براي اينکه چنين اقداماتي را انجام دهند. لذا اين سازماندهي در خارج از کشور سابقه نداشته است. چرا که هم حجم تظاهرات و کشورهاي تظاهرات کننده بالا بود و اينها بودند که آمدند دولتهاي اروپايي را تحت فشار قرار دادند و دولتها نيز ناچار شدند تحت اين عنوان که به شهروندان خود توجه کنند و نگاه منفي نيز به ايران دارند دست به چنين اقدامي بزنند. اما اينکه موثر است يا خير خيلي اهميتي ندارد. ما 2 دسته تحريم داريم. تحريمهاي اقتصادي که عليه ما اعمال شده و ايران را تحت فشار اقتصادي قرار داده و دستهاي ديگر از تحريمها نيز براي از سکه انداختن مقامات و سازمانهاست. به هر صورت اين مقامات ميتوانند با کشورهاي خارجي روابط تجاري و بازرگاني داشته باشند و از طرف ديگر آنچه که باعث نگراني است و مساله تحريم را خيلي سنگين و با مشکل مواجه ميکند اين است که وقتي يک کشوري تحريم ميشود در فضاي بينالمللي برايش سنگين خواهد بود. امروز جهان نوعي بههم پيوستکي پيدا کرده است و وقتي چنين تحريمهايي عليه ايران اعمال ميشود فضاي بينالمللي عليه ايران شکل ميگيرد.
نوع موضعگيري متناقض اروپايي ها که از سويي از احياي برجام ميگويند و از طرف ديگر از تحريم ايران خبر ميدهند را چگونه تحليل ميکنيد؟
يکي از دلايلي که آمريکا به آقاي رئيسي ويزا داد که در مجمع عمومي سازمان ملل حاضر شود همين مساله بود و آمريکا نسبت به احياي برجام همچنان اميدواري داشت. اروپاييها نيز همينگونه هستند و هنوز اقدامات جدي انجام ندادند و حتي بر اساس انتظاراتي که ايرانيان مقيم اين کشورها داشتند دولتهاي اروپايي هنوز به اقدام خيلي جدي دست نزدهاند. يعني مثل آن سالي که همه سفارتخانههاي اروپايي از تهران رفتند دست به چنيني اقداماتي نزدند؛ چراکه همچنان اميدوارند بتوانند برجام را به سرانجام برسانند. حتي آمريکاييها ميل ندارند که منطقه خاورميانه دچار آشوب بيش از حد بشود براي اينکه سرمايهگذاريهاي هنگفتي در اينجا انجام شده و آمريکا درگير پوتين و روسيه است و نميخواهد يک باب ديگري را در منطقهاي ديگر باز کند. از طرف ديگر مساله اسرائيل براي آمريکا خيلي مهم است که اگر مشکلي در اين منطقه بهوجود بيايد طرح ابراهيم به تاخير خواهد افتاد. از طرفي با توجه به مشکلاتي که اخيرا نيز بين آمريکا و عربستان به وجود آمده آنها مقداري عقب نشيني کردند. براي اينکه ميدانند بدون اجازه عربستان شيخنشينان خليج فارس جرات ندارند که طرح ابراهيم را دنبال کنند. بنابراين مساله کم توجهي مقامات غربي به انتظارات ايرانيان مقيم اين کشورها به اين دليل است خيلي توجهي به خواهشهاي آنها نکردند. چراکه نميخواهند باب مراوداتشان با ايران مسدود باشد و مساله برجام به خطر بيفتد.
پس از تحولات يک ماه گذشته پيرامون برجام رويکردهاي آمريکا و اروپاييها حکايت از اين دارد که چندان تمايلي براي احياي برجام ندارند؛ با اين تفاسير بايد برجام را از سمت غربيها تمام شده دانست؟
علت اينکه غربيها و مخصوصا اروپاييها دنبال برجام بودند 2 دليل بود. نخست اينکه نياز داشتند در اين زمستان سردي که در پيش است از انرژي ايران استفاده کنند که اين مساله تا کنون صورت نگرفته و حتي آمريکا تحريم نفتي ونزوئلا را برداشته تا اين کشور بتواند نفت خود را به کشورهاي اروپايي صادر کند. از طرف ديگر کشورهاي شمال آفريقا نيز کمکهايي ميکنند و قطر براي صدور گاز يا کشتي پيمان بسيار بزرگي با آلمان امضا کرده است. اما اين اقدامات هنوز کافي نيست و اگر گاز روسيه به اروپا قطع شود اروپا در زمستان قطعا مشکل خواهد داشت. بنابر اين اروپاييها از منابع ذخيره خود استفاده ميکنند به همين جهت از برجام نااميد شدند که ايران بتواند نفت و گاز خود را به کشورهاي اروپايي صادر کند. مساله ديگر نيز اين است که اروپا و مخصوصا آمريکاييها نگران عکس العملهاي اسرائيل بودند که دست به اقدامات شديد نزند که آن هم عملي نيست. از طرفي هم نميخواهند در جهت گسترش طرح ابراهيم راه را براي اسرائيل ببندند. اين دو مساله باعث شده غربيها از ايران فاصله بگيرند و مساله برجام فعلا در هالهاي از ابهام قرار گيرد. هر چند که سرنوشت برجام مشخص نيست ولي نميتوانيم آن را خاتمه يافته تلقي کنيم.
به گزارش کبنا، در حالی که طی روزهای اخیر پیامهایی میان تهران و کشورهای اروپایی در خصوص موضوع گیری این کشورها نسبت به اعتراضات در ایران رد و بدل شده است، به تازگی و در تحولی جدید برخی منابع دیپلماتیک اروپایی از ایجاد توافق میان کشورهای حوزه اتحادیه اروپا جهت وضع برخی تحریم های هماهنگ علیه ایران خبر داده اند و به طور خاص به این نکته نیز اشاره شده که اروپا بسته تحریمی را علیه 15 فرد و نهاد ایرانی تدوین کرده که به زودی آن را اجرایی خواهد کرد.
در این رابطه روز جمعه حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان در گفت و با جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: مرگ مرحوم مهسا امینی مایه تاسف همه ماست. در این خصوص گزارش دقیق و علمی پزشکی قانونی از سوی تعداد قابل توجهی از پزشکان فوق تخصص و افراد خبره ارائه شده است. همچنین اقدامات قضایی نیز در جریان است، البته این موضوع برای برخی مقامات غربی فقط یک بهانه است. پرسش این است که غرب در خصوص صدها پرونده قتل عمد زنان و کودکان در کانادا و آمریکا بویژه بدست پلیس چه کرده است؟! نمی شود در اروپا خشن ترین مقابله با اغتشاش، عملی خوب و پسندیده باشد، اما همان کار در چارچوب قانونی در ایران سرکوب قلمداد شود.
رئیس دستگاه دیپلماسی کشور افزود: البته ما به چارچوب بزرگ تری برای همکاری اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران نگاه می کنیم. بنا بر این توصیه می کنیم اروپایی ها با رویکردی واقع بینانه به موضوع بنگرند.
نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در این گفت وگوی تلفنی اعلام کرد: ما قصد دخالت در امور داخلی ایران را نداریم. نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا ضمن اشاره به برخی مواضع تند در اروپا، بر ضرورت همکاری هر چه بیشتر اتحادیه اروپا و ایران تاکید کرد.
اروپا در حال خریدن زمان است
در همین رابطه و در حالی که شواهد نشان می دهد روابط میان ایران و اروپا به سرعت به سمت سردی پیش می رود، عبدالرضا فرجی راد، استاد حوزه ژئوپلیتیک و کارشناس سیاست خارجی در مورد احتمال اوج گیری یک بحران در روابط ایران و اروپا در پی وقوع اعتراضات اخیر در ایران گفت: «من تصور نمی کنم که ما با شرایطی شبیه به دوره پس از پرونده میکونوس و یا چالش هایی که با اروپا بر سر مساله سلمان رشدی پیدا کردیم، رو به رو شویم. در این رابطه دلایل مختلفی را نیز می توان ذکر کرد. به طور خاص اکنون اروپا و به طور کلی غرب(چه اروپا و چه آمریکا)، همچنان اولویت نخست خود در مورد ایران را در چهارچوب امضای یک توافق اتمی با تهران تعریف کرده اند».
به گزارش فرارو، فرجی راد افزود: «از این رو، آن ها به شدت متمرکز بر این مساله هستند که مبادا بحران ها و تنش های دیگر، موجب شوند که روند رایزنی های دیپلماتیک آن ها با ایران جهت امضای یک توافق اتمی و احیای برجام، تضعیف شود. اگرچه که آن ها به صورت قطعی هم اطمینان ندارند که توافقی با ایران امضا خواهد شد با این حال تلاششان را انجام می دهند تا این سناریو محقق شود. در مدت اخیر نیز که شاهد وقوع برخی اعتراضات در کشورمان بوده ایم، این فشار افکار عمومی اروپا بوده که دولت های اروپایی و نهادهای اتحادیه اروپا نظیر پارلمان اروپایی را تحت فشار قرار داده تا علیه ایران دست به موضع گیری و انجام اقداماتی بزنند.»
سفیر سابق ایران در نروژ و ایسلند گفت: «در این چهارچوب، شاهد بودیم که جوزپ بورل مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در پارلمان اروپایی سخنرانی کرد و قول داد که اقداماتی در چهارچوب نشست وزرای خارجه هفت کشور مهم اروپایی علیه ایران انجام شود. با این همه، من فکر می کنم که کشورهای اروپایی در حال زمان خریدن هستند و نمی خواهند به گونه ای رفتار کنند که رویه های بعضا تندِ آن ها، بر روند مذاکرات اتمی با ایران سایه بیفکند و تحرکات دیپلماتیک اروپایی ها در قبال ایران و میانجی گری های آن ها میان تهران و واشینگتن با محوریت اقدامات جوزپ بورل و یا انریکه مورا را تحت الشعاع قرار دهد.»
عبدالرضا فرجی راد در ادامه تصریح کرد: «به نظر من حتی آمریکایی ها نیز در وضعیت و موقعیتی شبیه به اروپاییها هستند و آن ها هم در پی اتخاذ مواضعی از همین نوع می باشند. این تحریم هایی نیز که اخیرا به ویژه از جانب کشورهای اروپایی صحبتِ آن ها شده و قرار شده که علیه ایران اعمال شوند، بیش از همه تصمیمات سیاسی و نَه اقتصادی هستند و درست به همین دلیل است که می توان گفت ماهیتی نمادین دارند. در واقع اروپایی ها در کنار آمریکا نمی خواهند تند بروند بلکه می خواهند با وضعیتِ زمان پیش روند. از این منظر، با توجه به آنچه تاکنون گفتم، من حداقل فکر نمی کنم که ما در آستانه یک بحران حاد و وخیم در روابط خود با کشورهای اروپایی باشیم. البته اگر مسائل و تحولات جاری در ایران وضعیتی آرام تر به خود گیرد، به نظر من اروپایی ها حتی همان تحریم هایی را نیز که اکنون صحبت از تحمیل آن ها علیه ایران می کنند را هم کنار خواهند گذاشت».
فرجی راد در پایان خاطرنشان کرد: «با این حال، اگر روند تحولات در ایران ماهیتی تُند تر به خود بگیرد، طبیعتا امکان دارد کشورهای اروپایی نیز به انجام اقداماتی گسترده تر علیه ایران با توجه به تشدید فشار افکار عمومی کشورهایشان علیه خود دست بزنند. با این همه، همانطور که پیشتر نیز گفتم، اولویت اصلی اروپا و آمریکا در رابطه با ایران، دستیابی به یک توافق با تهران در چارچوب معادله اتمی این کشور است.»
از سوی دیگر مهدی مطهرنیا استاد علوم سیاسی و کارشناس سیاست خارجی در رابطه با احتمال وقوعِ بحران در روابط ایران و اروپا گفت: «جهت پاسخ به پرسش شما باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که چندین سال است که نگرش غرب و به طور خاص کشورهای اروپایی علیه ایران تغییر کرده است. در این زمینه به طور خاص پای پرونده برجام را باید به میان کشید. از سال 2015 که توافق برجام امضا شد، کشورهای غربی به طور خاص به دنبالِ کشاندن ایران به میز مذاکره و واداشتن این کشور به انجام گفتگو در مورد دیگر مسائل و چالش های مطرح در رابطه با آن بودند. در واقع، غرب با این تفکر که توانسته در مورد مساله اتمی ایران با این کشور به توافق برسد، عملا به دنبال گسترده کردنِ دامنه مذاکرات خود با ایران و تبدیل ایران به یک کنشگر عادی(از منظر خود) در عرصه معادلات بین المللی بود.»
مطهرنیا افزود: «با این همه، در همان دوران خیلی زود این نکته روشن شد که اساسا تحقق یک چنین دستورکاری ممکن نیست و ایران شدیدا در برابر آن مقاومت می کند. تهران این تفکر را داشت که با دستیابی به یک توافق در مورد پرونده اتمی ایران، تمامی تحریم ها علیه ایران لغو خواهند شد با این حال، این برداشت مورد تایید آمریکا نبود. مساله ای که البته مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بود و به نظر می رسد تا حد زیادی در جریان نامهنگاری ها با مقام های وقت آمریکایی و به طور خاص رئیس جمهور وقتِ این کشور باراک اوباما نیز مورد تاکید قرار گرفته بود. در این فضا، خیلی زود اختلافات میان تهران و واشینگتن خود را آشکار کرد و متعاقبا هرگونه گفتگویِ ایران با طرفهای غربی در مورد دیگر مسائل نیز منتفی شد.»
وی افزود: «در این فضا، آمریکا نیز رویه های خاصی را در قبال معادله اتمی ایران در پیش گرفت و صرفا تحریمهای محدودی علیه ایران لغو شد. از این منظر، آمریکایی ها محدودسازی همکاریهای بینالمللی ایران و محاصره منطقه ای این کشور را در دستورکار قرار دادند. دستورکاری که البته در دوره ریاست جمهوری ترامپ شدت گرفت و اوج گیری تنش ها میان تهران و واشینگتن را در پی خروج آمریکا از برجام سبب شد. در این فضا، اروپایی ها نیز با نوعی شکست جهت کنشگریِ موثر برای رفع بحران های جدید مواجه شدند.»
مطهرنیا تصریح کرد: «با این همه، به طور خاص پس از خروج دولت ترامپ از برجام و البته اجرایی شدنِ دستورکار برگزیت، به تدریج لندن نیز همآوایی بیشتری را با واشینگتن در مورد پرونده اتمی ایران از خود نشان داد و نوعی همگرایی فزاینده میان آنها ایجاد شد. در این فضا، جرارد کوشنر نیز که روابط نزدیکی با صهیونیست ها داشت، زمینه را جهت توسعه همکاریها میان اسرائیل با کشورهای عرب منطقه در قالب توافق ابراهیم فراهم کرد. در این راستا، اروپایی ها (با محوریت انگلیس) به تدریج در هماهنگی بیشتر با آمریکا، علیه ایران وارد فرآیند کنشگری شدند. مساله ای که مخصوصا در پیِ جنگ اوکراین تشدید هم شد. در واقع، در همین چهارچوب بود که اروپایی ها تا حد زیادی قدرت میانجی گریِ حداکثری خود را جهت نزدیک کردن مواضع ایران و آمریکا از دست دادند.»
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان گفت: «از این رو، شاهدیم که اکنون و در چهارچوب تحولات اخیر ایران، روند سیاست ها و تحرکات به ویژه کشورهای اروپایی در رابطه با کشورمان که در طول پنج سال اخیر نوعی دگردیسی را تجربه کرده، عملا در آستانه یک نقطه عظیمتِ جدید قرار گرفته است. در واقع می بینیم که اتحادیه اروپا اکنون به سیاست های واشینگتن در قبال ایران بسیار نزدیک شده است و حتی به نظر می رسد با توجه به تهدیداتِ ادراکی که از سوی تهران متوجه کشورهای اروپایی است(از منظر قدرت موشکی ایران و نزدیک تر بودنِ اروپا در قیاس با آمریکا در قالب بُرد موشک های ایرانی)، کشورهای اروپایی به نوعی با توجه به تحولات جاری در ایران به این معنا رسیده اند که می توانند مواضع خود در ارتباط با تهران را شدیدتر کرده و از این مساله با توجه به وضعیت داخلی ایران، در چهارچوب معادلات منطقه ای و بین المللی بهرهبرداری کنند و فشارهای قابل توجهی را علیه تهران عملیاتی کنند.»
مهدی مطهرنیا در پایان و در جمع بندی گفت: «در این چهارچوب، موضع گیری های ایران مبنی بر ابتکار آن جهت ایجاد یک جبهه مشترک و قدرتمندِ بین المللی با حضور روسیه و چین علیه غرب، بیش از پیش کشورهای غربی و مخصوصا اروپایی ها را در انجام اقداماتشان علیه ایران تحریک کرده است. از این رو، اروپا و آمریکا به هیچوجه شکل گیری یک محور ائتلافی در شرق میان پکن، مسکو و تهران را علیه غرب تحمیل نمی کنند و هر چه این مساله نمودهای بیرونی و عینی بیشتری از خود نشان دهد، کشورهای غربی نیز همبستگی بیشتری به ویژه در برخورد با ایران پیدا می کنند. در این فضا بدون تردید مساله ایران نیز برای کشورهای غربی از اولویت بیشتری برخودار می شود. از این منظر، در چشم اندازی کلی من بر این باورم که رفتارِ به ویژه کشورهای غربی در رابطه با ایران، از وادار کردن ایران به تغییر رفتارها و سیاستهایش، تا حد زیادی به سمت تغییر نظام سیاسی در این کشور متحول شده است. من پیش بینی میکنم که در صورت عدم تغییر مواضع تهران در رابطه با غرب و همگرایی بیشترِ آن با مسکو و پکن، شاهد تشدید و تقویت این دستورکار علیه کشورمان باشیم. موضوعی که می تواند در شرایط کنونی یکی از جلوههای عینی خود را در قالبِ ایجاد وخامت در روابط ایران و اروپا در بحبوحه اعتراضات اخیر در کشورمان نشان دهد.»
چرا تحریم به ظریف رسیـد
جملهاي که ميتوان از وضع تحريمهايکانادا عليه محمدجواد ظريف و عليلاريجاني نوشت. هرچند ايران و کانادا در مقطع فعلي در قطع روابط ديپلماتيک قرار دارند اما قطع روابط نميتواند بهانهاي براي وضع تحريمهاي غيرمنطقي عليه مقامات تهران باشد که هيچ خط و ربطي با مسائل به اصطلاح حقوق بشري در ايران ندارند. کانادا در تصميمي که حتي نميتوان براي آن مبناي سياسي تراشيد، اقدام به تحريم محمدجواد ظريف و عليلاريجاني کرده است و جالب اينکه اين دو شخصيت هم اکنون هيچگونه جايگاهي در عرصه سياسي عملياتي در ايران ندارند که بتوان آنها را به نقض حقوق بشر متهم کرد. اقدام به تحريم محمدجواد ظريف از آن جهت غيردقيق و غيرحقوقي و حتي غير سياسي است که وي عملا در طول دوران مسئوليت خود يکي از ارشدترين مقامات ايران در سازمان ملل بوده و از سوي ديگر تنها مسئوليتش در تهران وزير امور خارجه بوده است و بر اساس قوانين داخلي ايران و حتي نرمهاي بينالمللي هيچديپلماتي در جهت حضور در عرصه سياسي تلاش نميکند و کمتر ديپلماتي در جهان مورد تحريم واقع شده است. «آرمان ملي» دلايل تحريم جواد ظريف و علي لاريجاني توسط کانادا را در گفتوگو با کارشناسان مورد بررسي قرار داده است.
اتاوا زير فشار افکار عمومي تحريم ميکند
دياکوحسيني، کارشناس ارشد روابط بينالملل در ارتباط با تصميم اخيرکانادا مبني بر تحريم شخصيتهاي ميانهرو در ايران خصوصا محمدجواد ظريف به آرمانملي گفت: فشار افکار عمومي داخلي کانادا بر اين تصميم دولت اتاوا اثر گذاشته است. برخي در کانادا اينگونه تحليل ميکنند که افرادي مانند آقاي ظريف و طيف ميانهرو در ايران احتمالا از نقشآفرينيهايي در آينده برخوردار خواهند شد. چرا که آنها از درصدي از حمايت و محبوبيت از سوي مردم برخوردارند. آنچه مورد پسند آنهاست اين است که به دنبال ايجاد دو قطبي در جامعه ايران باشند. دوقطبي که يکسر آن وضع موجود است که از سوي آنها وضعيت افراطي تلقي ميشود و سر ديگر آن طيف را هم فقدان اين وضعيت افراطي تحليل ميکنند. لذا آنها بر اساس استراتژي کلاني که عليه ايران در نظر دارند، ميانه اين دو قطب را هم بياعتبار در نظر ميگيرند. حسيني تاکيد کرد: اين نوع نگاه توسط بخشي از لابيهاي ايرانيان مقيم کانادا پيش ميرود و اين لابي علاقهمند به چنين دوقطبي است.
کانادا با اقدام عليه ظريف جايگاه حقوقي خود را زير سوال برد
صباح زنگنه، کارشناس روابط بينالملل نيز در ارتباط با موضع خصمانه کانادا عليه محمد جواد ظريف نیز به آرمانملي گفت: راه و روشي که کانادا در اقدامات خود عليه تهران منظور کرده روش جديدي است و اين روش فاقد هرگونه پايههاي حقوقي است. روش کانادا عليه ايران مبتني بر دريافت اظهار نظرها و شکايتهاي افراد از هر گرايش سياسي است و بر مبناي آن شکايتها نيز احکامي صادر ميکنند. اين اقدامات فاقد هرگونه وجه حقوقي و فاقد نرمهاي مرسوم و مقررات بينالمللي است. زنگنه افزود: گويا در کانادا کافي است برخي براي شوخي هم شده از افراد مختلف در ايران نام ببرند و دولت کانادا هم بر اساس همان شکايتها اقدام به تحريم همان افراد و شخصيتها ميکند. اين مورد يکي از مسائل بسيار کاهش دهنده سيستم حقوقي و نابود کننده نظام حقوقي کاناداست.
تحريم ظريف دامي براي تضعيف جايگاه کانادا
محمود ميرلوحي، فعال سياسي اصلاحطلب در ارتباط با تحريمهاي اخير عليه برخي مقامات تهران، گفت: مشخص نيست مبناي اين تحريمها خصوصا عليه يک ديپلمات شناخته شده و داراي جايگاه بينالمللي چيست. محمدجواد ظريف يکي از ديپلماتهاي شناخته شده ايران از سوي جامعه جهاني است. وي براي برداشتن تحريمها عليه مردم ايران در دولت سابق زحمات زيادي کشيده است. ظريف از سوي بخش قابل توجهي از مردم ايران نيز داراي جايگاه ويژهاي است. از اين منظر اقدام کانادا نامناسب و بهشدت زننده است. احتمال اينکه مشورتهاي پر اشتباه از سوي برخي ايرانيهاي مقيم اين کشور به دولت کانادا داده ميشود، وجود دارد. ضمن اينکه بعيد نيست اين تصميم دامي بر سر راه کانادا باشد تا اين کشور از سوي جامعه جهاني جايگاه خود را از دست دهد. آقاي ظريف همواره تلاش کرده به رأي مردم احترام بگذارد و نقش مردم را در تصميمات سياسي و ديپلماتيک ايفا کند.
محکوميت تحريم ظريف در رسانههاي بينالمللي
حسن هانيزاده، کارشناس روابط بينالملل نيز در ارتباط با تحريم محمدجواد ظريف گفت: کانادا به لحاظ سنتي و سياسي حياط خلوت آمريکا محسوب شده و چسبندگي زيادي بين دولتهاي کانادا و آمريکا وجود داشته و دارد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شمار قابل توجهي از ايرانيان که با نظام سياسي ايران مشکل دارند در اين کشور ساکن شدند. از اين منظر آنها از هر فرصتي براي تضعيف ايران استفاده ميکنند. کانادا در گذشته نيز تعداد زيادي از سياستمداران ايراني را تحريم کرده بود و بعد از حوادث اخير نيز دامنه آن تحريمها را گسترش داده است. هانيزاده افزود: افرادي که مورد تحريم کانادا قرار گرفتهاند، اساسا ديپلمات محسوب ميشوند و هيچ خط و ربطي با مسائل سياسي داخلي ايران ندارند. محمد جواد ظريف و علي لاريجاني در طول سالهاي مختلف مسئوليت پرونده هستهاي تهران را برعهده داشتند و ارتباطي با حوادث اخير در ايران نداشتند. تحريم دکتر محمد جواد ظريف با واکنش برخي رسانههاي غربي هم مواجه شده و در برابر هيچ توجيهي از سوي مقامات کانادا در ارتباط با تحريم آقاي ظريف اعلام نشده است.
اروپاييها همچنان به احياي برجام اميدوارند
علي بيگدلي، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل بينالملل نیز در گفتوگو با آرمان ملی گفت: اعتراضات اخير در ايران ايرانيان خارج از کشور را خيلي سازمان يافته به ميدان کشيد و اين سازمان يافتگي باعث شد تا مردم دولتها را تحت فشار قرار دهند و با توجه به اينکه بسياري از ايرانيها در پارلمان اين کشورها و حتي در هيات دولتها نماينده دارند مخصوصا وزير علوم دولت کانادا که ايراني است بسياري دولتها را تحت فشار قرار دادند. با توجه به اينکه اصولا غرب يک نوع نگاه منفي به ايران دارد اين بهانهاي شد براي اينکه چنين اقداماتي را انجام دهند. لذا اين سازماندهي در خارج از کشور سابقه نداشته است. چرا که هم حجم تظاهرات و کشورهاي تظاهرات کننده بالا بود و اينها بودند که آمدند دولتهاي اروپايي را تحت فشار قرار دادند و دولتها نيز ناچار شدند تحت اين عنوان که به شهروندان خود توجه کنند و نگاه منفي نيز به ايران دارند دست به چنين اقدامي بزنند. اما اينکه موثر است يا خير خيلي اهميتي ندارد. ما 2 دسته تحريم داريم. تحريمهاي اقتصادي که عليه ما اعمال شده و ايران را تحت فشار اقتصادي قرار داده و دستهاي ديگر از تحريمها نيز براي از سکه انداختن مقامات و سازمانهاست. به هر صورت اين مقامات ميتوانند با کشورهاي خارجي روابط تجاري و بازرگاني داشته باشند و از طرف ديگر آنچه که باعث نگراني است و مساله تحريم را خيلي سنگين و با مشکل مواجه ميکند اين است که وقتي يک کشوري تحريم ميشود در فضاي بينالمللي برايش سنگين خواهد بود. امروز جهان نوعي بههم پيوستکي پيدا کرده است و وقتي چنين تحريمهايي عليه ايران اعمال ميشود فضاي بينالمللي عليه ايران شکل ميگيرد.
نوع موضعگيري متناقض اروپايي ها که از سويي از احياي برجام ميگويند و از طرف ديگر از تحريم ايران خبر ميدهند را چگونه تحليل ميکنيد؟
يکي از دلايلي که آمريکا به آقاي رئيسي ويزا داد که در مجمع عمومي سازمان ملل حاضر شود همين مساله بود و آمريکا نسبت به احياي برجام همچنان اميدواري داشت. اروپاييها نيز همينگونه هستند و هنوز اقدامات جدي انجام ندادند و حتي بر اساس انتظاراتي که ايرانيان مقيم اين کشورها داشتند دولتهاي اروپايي هنوز به اقدام خيلي جدي دست نزدهاند. يعني مثل آن سالي که همه سفارتخانههاي اروپايي از تهران رفتند دست به چنيني اقداماتي نزدند؛ چراکه همچنان اميدوارند بتوانند برجام را به سرانجام برسانند. حتي آمريکاييها ميل ندارند که منطقه خاورميانه دچار آشوب بيش از حد بشود براي اينکه سرمايهگذاريهاي هنگفتي در اينجا انجام شده و آمريکا درگير پوتين و روسيه است و نميخواهد يک باب ديگري را در منطقهاي ديگر باز کند. از طرف ديگر مساله اسرائيل براي آمريکا خيلي مهم است که اگر مشکلي در اين منطقه بهوجود بيايد طرح ابراهيم به تاخير خواهد افتاد. از طرفي با توجه به مشکلاتي که اخيرا نيز بين آمريکا و عربستان به وجود آمده آنها مقداري عقب نشيني کردند. براي اينکه ميدانند بدون اجازه عربستان شيخنشينان خليج فارس جرات ندارند که طرح ابراهيم را دنبال کنند. بنابراين مساله کم توجهي مقامات غربي به انتظارات ايرانيان مقيم اين کشورها به اين دليل است خيلي توجهي به خواهشهاي آنها نکردند. چراکه نميخواهند باب مراوداتشان با ايران مسدود باشد و مساله برجام به خطر بيفتد.
پس از تحولات يک ماه گذشته پيرامون برجام رويکردهاي آمريکا و اروپاييها حکايت از اين دارد که چندان تمايلي براي احياي برجام ندارند؛ با اين تفاسير بايد برجام را از سمت غربيها تمام شده دانست؟
علت اينکه غربيها و مخصوصا اروپاييها دنبال برجام بودند 2 دليل بود. نخست اينکه نياز داشتند در اين زمستان سردي که در پيش است از انرژي ايران استفاده کنند که اين مساله تا کنون صورت نگرفته و حتي آمريکا تحريم نفتي ونزوئلا را برداشته تا اين کشور بتواند نفت خود را به کشورهاي اروپايي صادر کند. از طرف ديگر کشورهاي شمال آفريقا نيز کمکهايي ميکنند و قطر براي صدور گاز يا کشتي پيمان بسيار بزرگي با آلمان امضا کرده است. اما اين اقدامات هنوز کافي نيست و اگر گاز روسيه به اروپا قطع شود اروپا در زمستان قطعا مشکل خواهد داشت. بنابر اين اروپاييها از منابع ذخيره خود استفاده ميکنند به همين جهت از برجام نااميد شدند که ايران بتواند نفت و گاز خود را به کشورهاي اروپايي صادر کند. مساله ديگر نيز اين است که اروپا و مخصوصا آمريکاييها نگران عکس العملهاي اسرائيل بودند که دست به اقدامات شديد نزند که آن هم عملي نيست. از طرفي هم نميخواهند در جهت گسترش طرح ابراهيم راه را براي اسرائيل ببندند. اين دو مساله باعث شده غربيها از ايران فاصله بگيرند و مساله برجام فعلا در هالهاي از ابهام قرار گيرد. هر چند که سرنوشت برجام مشخص نيست ولي نميتوانيم آن را خاتمه يافته تلقي کنيم.