تاریخ انتشار
شنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۲۸
کد مطلب : ۴۵۴۱۲۴
کارشناسان و صاحبنظران مسائل سیاسی و اجتماعی میگویند:
راهی جز اصلاح نیست، زمان را از دست ندهیم / مردمی که حقوقشان را مطالبه میکنند، منتظر پاسخ هستند / نه معترضان اندک و بیمقدارند و نه حامیان پرشور نایاب!
۰
کبنا ؛رئیسجمهور و رئیس قوهقضائیه و برخی نمایندگان مجلس اعلام کردهاند که صدای معترضین باید شنیده شود. به نظر میرسد برای شنیدن صدای مردم باید شرایطی ایجاد شود که براساس آن ضمن شنیدن صدای شهروندان نوعی گفتوگوی دو طرفه بین شهروندان و دولتمردان ایجاد شود تا زمینههایحل و فصل مشکلات کشور فراهم آید و از این طریق آرامش در جامعه حاکم شود. سوالات متعددی در ارتباط با لزوم ایجاد فضای گفتوگو در جامعه وجود دارد. از جمله اینکه چگونه باید این گفتوگوها را آغاز کرد و دولت با کدام بخش از معترضین باید به گفتوگو بپردازد. شرایط و ضرورتهای این گفتوگو چیست وگروهها و احزاب سیاسی چه میزان میتوانند در این گفتوگوها و جهتدهی به خواست مردم اثرگذار باشند. درهر صورت ایجاد آرامش برای رسیدن به فضایی که طرفین بر سر یک میز بنشینند، ضروری به نظر میرسد. از سوی دیگر آرام نشان دادن کشور از منظر بینالمللی هم از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا دست مذاکره کنندگان را بازتر کرده و با حل پرونده هستهای بخشی از مشکلات اقتصادی جامعه حل خواهد شد. صاحبنظران و کارشناسان در این زمینه نظرات و عقاید مختلفی دارند.
سیدحسن رسولی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با آرمان ملی به این موضوع پرداخته و اعتقاد دارد: «برای عبور از شرایط فعلی باید به سوی پیشنهادی که سیدمحمد خاتمی سالها پیش ارائه داد حرکت کنیم. آن پیشنهاد آشتی ملی است که متأسفانه از سوی برخی اصولگرایان با واکنش منفی روبهرو شده است.» در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
روساي قوا و نمايندگان مجلس بر لزوم گفتوگو براي حل مشکلات جامعه تاکيد داشتهاند. آيا در شرايط فعلي ميتوان به آغاز گفتوگو حداقل در سطوح سياسي اميدوار بود؟
يکي از مهمترين مولفههاي قدرت ملي هر کشوري رضايت مردم از عملکرد نظام سياسي حاکم بر آن کشور است. به هر ميزاني که روابط دولت با ملت صميميتر و برخوردار از اعتماد متقابل باشد، مصالح آن دولت و طبعا ملت برآورده ميشود. يکي از مهمترين دلايل بروز اين اعتراضات خياباني، فعال شدن گسلهاي نارضايتي بين بخشهايي در روابط و مناسباتشان با دولت است. اعتراض در کف خيابان همانند وجود تب در بدن انسان است. اين اعتراضات نشانهاي از تبدار بودن جامعه و نارضايتي است. بنابراين اگر اين فرض را قبول داشته باشيم، مهمترين راه چاره براي بازگرداندن آرامش به جامعه ايران و برقراري گفتوگوهاي دوجانبه در شرايط برابر بين نمايندگاني از دولت با افکار عمومي است. در اين گفتوگوها رفع ابهامات، اصلاح برخي از سياستها، تغيير برخي از رويکردها و انتظارات متقابل ملت و دولت به بحث گذاشته ميشود و به شرط مديريت مدبرانه اين گفتوگوها رسيدن به حد قابل قبولي از تفاهم و توافق عمومي قابل دستيابي خواهد بود. سالها پيش آقاي سيدمحمدخاتمي به نيابت از جريان اصلاحي کشور پيشنهاد آشتي ملي را مطرح کرد که در آن زمان توسط بخشهايي جدي گرفته نشد. به نظر چنانچه آن پيشنهاد دلسوزانه در آن مقطع که هنوز تب نارضايتي جامعه تا اين حد افزايش پيدا نکرده بود، مورد توجه قرار ميگرفت، ميشد از بروز صحنههايي که طي چند هفته اخير شاهد بوديم، جلوگيري کرد. در ادامه بحثي که آقاي سيد محمد خاتمي مطرح کردند جمعي از نمايندگان مجلس دهم و اعضاي فراکسيون اميد با محوريت آقاي عارف گفتوگوهايي را با برخي از شخصيتهاي جناح اصولگرا در دوره فعاليت مجلس دهم آغاز کردند. در کليات تفاهم خوبي برقرار شد اما با عملکردي که در دو انتخابات اخير ديده شد، يعني انتخابات مجلس و رياستجمهوري که قريب به 60 درصد از واجدين شرايط در تهران از شرکت در اين دو انتخابات امتناع کردند، متأسفانه با رويکار آمدن مجلس و دولت يکدست اين حرکت آشتي جويانه نيز متوقف شد. در شرايطي که ايران براي چهارمين سال پي در پي از تورم 40 درصدي رنج ميبرد. افزايش قيمتها، گسترش تحريمها و افت شاخصهاي اقتصادي از قبيل نرخ تشکيل سرمايه و منفي شدن نرخ رشد اقتصادي و نوشدگي جامعه از حيث جابهجايي نسلها و نيز مطالباتي که اقشار مختلف جامعه دارند، ايران را در شرايط کنوني قرار داده است. بهترين راه براي پايان دادن به اين وضعيت، آغاز گفتوگوهاي درونزاي ملي به صورت صادقانه و هوشمندانه است. همه کساني که دل در گروي ايران، انقلاب و حکومت اسلامي دارند، در اين شرايط صرف نظر از التهابهايي که در جامعه با آن مواجه هستيم، وظيفه ملي و انقلابي دارنــد به شکلگيري ايــــن گفتوگوهــــاي منتهي به آشتـــي ملي کمک کنند تـا ضريب انسجام ملي افزايش پيــدا کند. در اين صورت بهتر خواهيم تـــوانست از اين گردنه عبور کرده و هم در برابر بدخواهان منطقهاي از حيات خود و منافع ملي حفاظت کنيم.
اگر اصل گفتوگو مورد پذيرش طرفين قرار گيرد. آنگاه مولفههايي که بايد در ارتباط با اين کار ويژه صورت بگيرد چيست؟
من فکر ميکنم پيششرط آغاز اين گفتوگوها، نشان دادن حسننيت طرفين است. به عنوان يکي از علائم حسننيت زندانيان با جرمهاي سبک آزاد شوند و در رسانهملي تغييرات بنيادين صورت گيرد. به گونهاي که همه جريانات درون انقلاب فرصت طرح ديدگاههاي خود را در اين رسانه پيدا کنند. تريبونهاي راديکال و مواضع برخي از روزنامهها تعديل شوند. و از آن طرف هم نمايندگان قشرهاي مختلف اعم از جوانان، زنان، دانشگاهيان، کارمندان و نمايندگاني از اقوام دعوت به اين گفتوگوي ملي براي رسيدن به مفاهمه ملي شوند. چنانچه اين علامتها داده شود، امکان رسيدن به فضاي اعتمادآور طرفيني ميسر است. درغير اين صورت صرف اينکه اعلام شودکه اعتراضات حق است و اغتشاش را برنميتابيم، اما در عمل هيچ مجوزي به هيچ کدام از جريانات سياسي درون نظام داده نشود. عملا اتفاقي نخواهد افتاد ولازمه و مقدمه آغاز اين روند، بروز علائم اميدوار کننده در جهت تبيين راهبردها، سياستها و رويکردهاي دولت در عرصههاي اعلام شده است. چه ايرادي دارد مقدمتا اعلام شود مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در زمينه گشت ارشاد نياز به اصلاح دارد. اين اصلاحات باعث خواهد شد زمينه مشارکت عملي همگان به خصوص جوانان از طريق انتخابات آينده پيشرو چه در مجلس و چه در رياستجمهوري فراهم گردد و همزمان با اين مورد در جهت رفع تحريمهاي ظالمانه، شتاب بيشتري به برجام داده شود. به نظر من مجموعهاي از اين علائم و تغيير لحن و ادبيات شرط آغاز اين گفتوگوهاي ملي است.
براي اين گفتوگوها عموما بايد يا احزاب و يا شخصيتهاي ملي آغازگر گفتوگو باشند که بهخاطر شرايط آنها نيز از صحنه سياسي کنار رفتهاند. آيا در شرايط کنوني امکان گفتوگو بدون واسطه وجود دارد؟
همانطور که اعلام شد فراهم کردن فضاي برابر در رسانهملي براي همه گرايشهاي سياسي درون نظام ضروري است، به طريق اولي چنانچه اين شرط محقق گردد هم نهادهاي مدني و هم احزاب و هم چهرههاي سياسي درون نظام که در اين رويکرد ايجابي هر کدام در عرصهاي که صاحب نفوذ هستند، ميتوانند در مقام ميانجي و واسط ايفاي نقش کنند و با شروع اين فرآيند، شرايط اميدوارکنندهتري در فکر و ذهن نسل جوان شکل ميگيرد. در اين صورت ميتوان به بازگشت آرامش بشتر و انسجام ملي فکر کرد.
بهنظر ميرسد جامعه از جريانات سياسي عبور کرده باشد. با اين فرآيند که به وجود آمده چه بايد کرد؟
به نظر اگر بپذيريم که جامعه از جريانات سياسي عبور کرده، بيش و پيش از اينکه اين عبور ناشي از ضعف عملکرد جريانات سياسي باشد ناشي از شرايطي است که دولتها فرا روي جريانات سياسي گذاشتهاند. مهمترين ايرادي که به اصلاحات گرفته ميشود آن است که اين جريان در مواجهه خود با راهبردهاي انسدادي روبهرو شده و عملا حاصلي براي مردم نداشته است. چنانچه فضا تغيير کند و آغوش خود را باز کنند، به نظر از سرمايههاي پسانداز شده اجتماعي چه احزاب و چه در سطح شخصيتها و جريانات سياسي که منظور هم اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل، ميتوان استفاده کرد. قطعا امروز شخصيتهايي مانند لاريجاني و باهنر به اندازه شخصيتهايي مانند محمد خاتمي و عبدا... نوري ميتوانند در اين فضاي نقش ميانجي را ايفا کنند.
اگرشرايط اقتصادي به واسطه بازگشت ايران به برجام تغيير کند باز هم شاهد اعتراضاتي درکف خيابانها خواهيم بود. تا چه ميزان اعتراضات ريشه اقتصادي دارد؟
در اينکه يکي از عوامل بروز اين نارضايتيها حوزه اقتصاد و معيشت است، نبايد ترديد داشت اما خلاصه کردن همه عوامل حوزه اقتصاد دقيق نيست. مردم از شرايط اقتصادي و معيشتي ناراضي هستند. چون افق اميدوار کنندهاي در مقابل آنها وجود ندارد اما همه دلايل نارضايتيهاي عمومي به اقتصاد خلاصه نميشود. در حوزههاي فرهنگي و اجتماعي مردم نسبت به سبک زندگي مانند دولتمردان نميانديشند. در حوزههاي فرهنگي، سبک زندگي مطلوب از نظر دولتمردان، با سبک زندگي اکثريت جامعه تفاوت دارد. در حوزه سياسي در شرايطي که هر سه قوه يکدست هستند هيچ صداي منتقدي از تريبونهاي رسمي شنيده نميشود. بنابراين عوامل اقتصادي، فرهنگي و سياسي و طبعا آتش بياري رسانههاي بيگانه و دولتهاي بيگانه هم ميتواند مد نظر باشد اما به نظر از اين چهار عامل سه عامل اول درون زا هستند. اگر ما به فکر راه چاره ملي و درون زا باشيم، به نظر عملا امکان بهره برداري بيگانگان از شرايط ايران از آنها سلب خواهد شد.
رسانهها؛ از صدا و سيما تا شبکههاي اجتماعي چه نقشي در افزايش و کاهش التهابات دارند؟
از روزهاي اوليه بروز اين اعتراضات ظاهرا بر حسب مصوبه شوراي امنيت کشور دسترسي به رسانههاي مجازي به خصوص پلتفرمهايي که مخاطبان بيشتري دارند، بسته شده است. عملا روزنامهها با گراني کاغذ و برخي فشارها نفسهاي آخر را ميکشند. هيچ کدام از چهرههاي فرهنگي و سياسي منتقد در هيچ کدام از تريبونهاي رسمي ظاهر نميشوند. صدا و سيما با ريزش مخاطب روبهرو است. زماني ميتوان صحبت از آشتي و مفاهمه ملي کرد که وعده عدالت همه جانبه از سوي حاکميت داده شود. يکي از عرصههاي تحقق عدالت، عدالت سياسي، رسانهاي، حقوقي است. برخي بدترين عبارت را نسبت به نظام اعلام ميکنند اما نه تنها مورد بازخواست قرار نميگيرند بلکه همچنان عضو تشخيص مصلحت نظام هستند اما در کنار اين افراد هستند که همه آنچه گفته و نوشتهاند، دلسوزانه بوده است و مرتبا از ناحيه رسانهملي و تريبونهاي رسمي مورد تهمت قرار ميگيرند. بسياري که کنار گذاشته شدهاند، بارها اعلام کردهاند که از خياباني شدن هرگونه اعتراض بايد پرهيز شود اما توجهي به آنها نشد.
مطالبهگر واقعی، دست به تخریب نمیزند
سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در یادداشتی نوشت: موضوعی که الان با آن مواجه هستیم، این است که متعرضانی هستند که به ناکارآمدی، سیاسیکاری، مشکلات اقتصادی، تضمین و تأمین حقوق شهروندی اعتراض دارند و حساب آنها از اغتشاشگران و سوءاستفادهکنندگان جداست. در یک جامعهای که تحت فصل ۲۷ قانون اساسی اعتراض غیرمسلحانه حق مردم است. طبیعتا در چنین مواقعی انتظار این است که پاسخگویی شفاف، دقیق و قانعکننده به معترضان در یک گفتوگوی همسطح داده شود. به این معنا که از بالا نگاه نکنیم، دستوری عمل نکنیم. در این فضا باید به حقوق معترضان در هر جامعه و سازمانی آشنا باشیم و بعد احترام بگذاریم و در چارچوب وظایف قانونیمان مطالبهگریهایی که انجام میشود در یک فضای بدون تخریب، بدون تحقیر با داشتن حق برابر و فرصت برابر پاسخ داده شود. و یکی از راهها این است که مدیریت رسانه و مدیریت اطلاعرسانی انجام شود. چند مثال میزنم: زمانی که این اتفاقات افتاد، پاسپورت علی دایی را گرفتیم. یکسری با حرفهایی که میزنند، تحریک میکنند و من میگویم این تحریک نیست بلکه تحقیر میکنند. آقای نبویان، نماینده تهران میگوید که اینها کف روی آب هستند و... شما توقع دارید در مقابل این روند چه اتفاقی بیفتد؟ مردمی که حقوقشان را مطالبه میکنند، منتظر پاسخ هستند. همین محدودیت اینترنت و فضای مجازی... درحالی که گوگل محل سرچ کارمند و استاد و دانشجو و خبرنگار و بقیه بود. خشونت به شکلهای مختلف اعمال میشود. یک جایی مشارکت سیاسی نمیکنند و یک جایی واکنش نشان میدهند که به اشکال مختلف و در قالب اعتراض نشان میدهند گرچه معتقدم آنها که مطالبهگر حقوق سیاسیشان هستند هیچگاه تخریب نمیکنند هرچند یک عده از آب گلآلود ماهی میگیرند. بالاخره دشمن، دشمن است و شما نمیتوانید از دشمن توقع داشته باشید. حالا که آب گل آلود میشود، عروسیشان است ولی میخواهم بگویم ما خیلی جاها با ادبیاتمان، گفتارمان و ندادن فرصت برابر، به نوعی تحقیر کردهایم. ضمن اینکه خود پاسخ ندادن به مطالبات پاسخ نداده از قبل عامل مهمی است. بالاخره اتفاقی که در بورس برای سرمایهگذاران افتاده است چه شد؟ البته برخی دنبال منافع فردی و تخریب هستند که اینها مطالبات بحق نیست و ما همه جا داریم و در هر تشکل و سازمان و هر حزبی هست. مطالبات بحق، سؤالات بحق، پرسشگری و مطالبهگری درست بر مبنای وظایف قانونی، حق مردم است. طبیعی است که این روند یک جایی به شکل خشونت خودش را نشان میدهد. همین که کار خود را درست انجام ندهیم و برخی ناراضیاند، به نحوی داریم خشممان را بروز میدهیم. دستگاهی که در کارخانه خراب میکنند یا خراب میشود و درصدد درست کردن برنمیآیند از جمله این مصادیق است. ظهور و بروز خشونت حتماً اسلحه دست گرفتن و زدن نیست و من دارم به اشکال دیگر خشونت اشاره میکنم. امیدواریم این را متوجه شویم که هیچکس در مقابل تحقیر ساکت نمینشیند.
تریبونداران، جو جامعه را آرام کنند
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا نیز نوشت: عدهای هستند که معتقدند افرادی که کف خیابان هستند تعداد خیلی کمی اندازه ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر هستند. فکر میکنند همه کسانی که اعتراض دارند همین افرادی هستند که به خیابان میآیند و خشونت میکنند. اتفاقاً اشتباه در تحلیل از همینجا شروع میشود. آن افرادی که کارهای خشن انجام میدهند دنبال بهانه میگردند که نظم اجتماعی را به هم بریزند از حرفهای تندی که علیه بخش معتدل جامعه گفته میشود بهانه پیدا میکنند. اکثریت جامعه میخواهند زندگی کنند و کسی دنبال خشونت نیست. لذا اکثریتی که میخواهند زندگی کنند اگر صندوق رأی بتواند خواستههای آنها را بر آورده کند به پای صندوق رأی میروند اما اگر صندوق رأی نتواند خواستههای آنها را برطرف کند به سمت خشونت نمیروند با انتخابات قهر میکنند. اما یک درصدی از مردم هستند که به هر حال معترضند و این اعتراضات گاهی اوقات به صورت سکوت برگزار میشود. کما اینکه میبینیم خیلی از مردمی که معترض هستند سکوت میکنند. برخی اهل قلم و سخنرانی هستند که حرف میزنند. عدهای هم در خیابان به راه میافتند و برخی شعار میدهند و برخی هم ممکن است دست به کارهای خشن بزنند. طبیعتاً وقتی فضا ناآرام باشد کسانی هم که به دنبال سوءاستفاده باشند به وسط میدان میآیند و به تخریب اموال عمومی میپردازند. حال اینکه برخی تریبونداران که به جای ایجاد آرامش بیشتر جو را ملتهب میکنند با نوع حرف زدنشان فقط افرادی که دنبال خشونت هستند را عصبانی نمیکنند و اتفاقاً باعث میشوند که جامعه ملتهبتر شود و در این فضای التهاب افراد خشن موقعیت پیدا کنند. از سوی دیگر باید اذعان داشت که قطعاً در فضای آشوب نیز گفتوگویی شکل نخواهد گرفت و اگر هم شکل بگیرد منطق ندارد. اما داستان گفتوگو و مفاهمه مقدمهای برای شلوغ نشدن است که باید ده سال پیش شروع میشد؛ اما اکنون مقداری که فضا آرام شد بین اقشار و سلیقهها و دیدگاههای مختلف جامعه میتوان این گفتوگو را انجام داد و مشکلات و ابهامات را حل و فصل کرد.
سید عباس صالحی، مدیر مسوول روزنامه اطلاعات در توئیتی نوشت: «حضور انبوه در راهپیمایی۱۳ آبان، ترسیم واقعی از شرایط داخلی ایران است. کسانی که تصور دارند که کار نظام تمام است، تصاویر این روز را در جای جای ایران ببینند!
البته نه معترضان اندک و بیمقدارند و نه حامیان پرشور نایاب! راهی جز گفتگو و اصلاح نیست. زمان را از دست ندهیم.»
سیدحسن رسولی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با آرمان ملی به این موضوع پرداخته و اعتقاد دارد: «برای عبور از شرایط فعلی باید به سوی پیشنهادی که سیدمحمد خاتمی سالها پیش ارائه داد حرکت کنیم. آن پیشنهاد آشتی ملی است که متأسفانه از سوی برخی اصولگرایان با واکنش منفی روبهرو شده است.» در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
روساي قوا و نمايندگان مجلس بر لزوم گفتوگو براي حل مشکلات جامعه تاکيد داشتهاند. آيا در شرايط فعلي ميتوان به آغاز گفتوگو حداقل در سطوح سياسي اميدوار بود؟
يکي از مهمترين مولفههاي قدرت ملي هر کشوري رضايت مردم از عملکرد نظام سياسي حاکم بر آن کشور است. به هر ميزاني که روابط دولت با ملت صميميتر و برخوردار از اعتماد متقابل باشد، مصالح آن دولت و طبعا ملت برآورده ميشود. يکي از مهمترين دلايل بروز اين اعتراضات خياباني، فعال شدن گسلهاي نارضايتي بين بخشهايي در روابط و مناسباتشان با دولت است. اعتراض در کف خيابان همانند وجود تب در بدن انسان است. اين اعتراضات نشانهاي از تبدار بودن جامعه و نارضايتي است. بنابراين اگر اين فرض را قبول داشته باشيم، مهمترين راه چاره براي بازگرداندن آرامش به جامعه ايران و برقراري گفتوگوهاي دوجانبه در شرايط برابر بين نمايندگاني از دولت با افکار عمومي است. در اين گفتوگوها رفع ابهامات، اصلاح برخي از سياستها، تغيير برخي از رويکردها و انتظارات متقابل ملت و دولت به بحث گذاشته ميشود و به شرط مديريت مدبرانه اين گفتوگوها رسيدن به حد قابل قبولي از تفاهم و توافق عمومي قابل دستيابي خواهد بود. سالها پيش آقاي سيدمحمدخاتمي به نيابت از جريان اصلاحي کشور پيشنهاد آشتي ملي را مطرح کرد که در آن زمان توسط بخشهايي جدي گرفته نشد. به نظر چنانچه آن پيشنهاد دلسوزانه در آن مقطع که هنوز تب نارضايتي جامعه تا اين حد افزايش پيدا نکرده بود، مورد توجه قرار ميگرفت، ميشد از بروز صحنههايي که طي چند هفته اخير شاهد بوديم، جلوگيري کرد. در ادامه بحثي که آقاي سيد محمد خاتمي مطرح کردند جمعي از نمايندگان مجلس دهم و اعضاي فراکسيون اميد با محوريت آقاي عارف گفتوگوهايي را با برخي از شخصيتهاي جناح اصولگرا در دوره فعاليت مجلس دهم آغاز کردند. در کليات تفاهم خوبي برقرار شد اما با عملکردي که در دو انتخابات اخير ديده شد، يعني انتخابات مجلس و رياستجمهوري که قريب به 60 درصد از واجدين شرايط در تهران از شرکت در اين دو انتخابات امتناع کردند، متأسفانه با رويکار آمدن مجلس و دولت يکدست اين حرکت آشتي جويانه نيز متوقف شد. در شرايطي که ايران براي چهارمين سال پي در پي از تورم 40 درصدي رنج ميبرد. افزايش قيمتها، گسترش تحريمها و افت شاخصهاي اقتصادي از قبيل نرخ تشکيل سرمايه و منفي شدن نرخ رشد اقتصادي و نوشدگي جامعه از حيث جابهجايي نسلها و نيز مطالباتي که اقشار مختلف جامعه دارند، ايران را در شرايط کنوني قرار داده است. بهترين راه براي پايان دادن به اين وضعيت، آغاز گفتوگوهاي درونزاي ملي به صورت صادقانه و هوشمندانه است. همه کساني که دل در گروي ايران، انقلاب و حکومت اسلامي دارند، در اين شرايط صرف نظر از التهابهايي که در جامعه با آن مواجه هستيم، وظيفه ملي و انقلابي دارنــد به شکلگيري ايــــن گفتوگوهــــاي منتهي به آشتـــي ملي کمک کنند تـا ضريب انسجام ملي افزايش پيــدا کند. در اين صورت بهتر خواهيم تـــوانست از اين گردنه عبور کرده و هم در برابر بدخواهان منطقهاي از حيات خود و منافع ملي حفاظت کنيم.
اگر اصل گفتوگو مورد پذيرش طرفين قرار گيرد. آنگاه مولفههايي که بايد در ارتباط با اين کار ويژه صورت بگيرد چيست؟
من فکر ميکنم پيششرط آغاز اين گفتوگوها، نشان دادن حسننيت طرفين است. به عنوان يکي از علائم حسننيت زندانيان با جرمهاي سبک آزاد شوند و در رسانهملي تغييرات بنيادين صورت گيرد. به گونهاي که همه جريانات درون انقلاب فرصت طرح ديدگاههاي خود را در اين رسانه پيدا کنند. تريبونهاي راديکال و مواضع برخي از روزنامهها تعديل شوند. و از آن طرف هم نمايندگان قشرهاي مختلف اعم از جوانان، زنان، دانشگاهيان، کارمندان و نمايندگاني از اقوام دعوت به اين گفتوگوي ملي براي رسيدن به مفاهمه ملي شوند. چنانچه اين علامتها داده شود، امکان رسيدن به فضاي اعتمادآور طرفيني ميسر است. درغير اين صورت صرف اينکه اعلام شودکه اعتراضات حق است و اغتشاش را برنميتابيم، اما در عمل هيچ مجوزي به هيچ کدام از جريانات سياسي درون نظام داده نشود. عملا اتفاقي نخواهد افتاد ولازمه و مقدمه آغاز اين روند، بروز علائم اميدوار کننده در جهت تبيين راهبردها، سياستها و رويکردهاي دولت در عرصههاي اعلام شده است. چه ايرادي دارد مقدمتا اعلام شود مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در زمينه گشت ارشاد نياز به اصلاح دارد. اين اصلاحات باعث خواهد شد زمينه مشارکت عملي همگان به خصوص جوانان از طريق انتخابات آينده پيشرو چه در مجلس و چه در رياستجمهوري فراهم گردد و همزمان با اين مورد در جهت رفع تحريمهاي ظالمانه، شتاب بيشتري به برجام داده شود. به نظر من مجموعهاي از اين علائم و تغيير لحن و ادبيات شرط آغاز اين گفتوگوهاي ملي است.
براي اين گفتوگوها عموما بايد يا احزاب و يا شخصيتهاي ملي آغازگر گفتوگو باشند که بهخاطر شرايط آنها نيز از صحنه سياسي کنار رفتهاند. آيا در شرايط کنوني امکان گفتوگو بدون واسطه وجود دارد؟
همانطور که اعلام شد فراهم کردن فضاي برابر در رسانهملي براي همه گرايشهاي سياسي درون نظام ضروري است، به طريق اولي چنانچه اين شرط محقق گردد هم نهادهاي مدني و هم احزاب و هم چهرههاي سياسي درون نظام که در اين رويکرد ايجابي هر کدام در عرصهاي که صاحب نفوذ هستند، ميتوانند در مقام ميانجي و واسط ايفاي نقش کنند و با شروع اين فرآيند، شرايط اميدوارکنندهتري در فکر و ذهن نسل جوان شکل ميگيرد. در اين صورت ميتوان به بازگشت آرامش بشتر و انسجام ملي فکر کرد.
بهنظر ميرسد جامعه از جريانات سياسي عبور کرده باشد. با اين فرآيند که به وجود آمده چه بايد کرد؟
به نظر اگر بپذيريم که جامعه از جريانات سياسي عبور کرده، بيش و پيش از اينکه اين عبور ناشي از ضعف عملکرد جريانات سياسي باشد ناشي از شرايطي است که دولتها فرا روي جريانات سياسي گذاشتهاند. مهمترين ايرادي که به اصلاحات گرفته ميشود آن است که اين جريان در مواجهه خود با راهبردهاي انسدادي روبهرو شده و عملا حاصلي براي مردم نداشته است. چنانچه فضا تغيير کند و آغوش خود را باز کنند، به نظر از سرمايههاي پسانداز شده اجتماعي چه احزاب و چه در سطح شخصيتها و جريانات سياسي که منظور هم اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل، ميتوان استفاده کرد. قطعا امروز شخصيتهايي مانند لاريجاني و باهنر به اندازه شخصيتهايي مانند محمد خاتمي و عبدا... نوري ميتوانند در اين فضاي نقش ميانجي را ايفا کنند.
اگرشرايط اقتصادي به واسطه بازگشت ايران به برجام تغيير کند باز هم شاهد اعتراضاتي درکف خيابانها خواهيم بود. تا چه ميزان اعتراضات ريشه اقتصادي دارد؟
در اينکه يکي از عوامل بروز اين نارضايتيها حوزه اقتصاد و معيشت است، نبايد ترديد داشت اما خلاصه کردن همه عوامل حوزه اقتصاد دقيق نيست. مردم از شرايط اقتصادي و معيشتي ناراضي هستند. چون افق اميدوار کنندهاي در مقابل آنها وجود ندارد اما همه دلايل نارضايتيهاي عمومي به اقتصاد خلاصه نميشود. در حوزههاي فرهنگي و اجتماعي مردم نسبت به سبک زندگي مانند دولتمردان نميانديشند. در حوزههاي فرهنگي، سبک زندگي مطلوب از نظر دولتمردان، با سبک زندگي اکثريت جامعه تفاوت دارد. در حوزه سياسي در شرايطي که هر سه قوه يکدست هستند هيچ صداي منتقدي از تريبونهاي رسمي شنيده نميشود. بنابراين عوامل اقتصادي، فرهنگي و سياسي و طبعا آتش بياري رسانههاي بيگانه و دولتهاي بيگانه هم ميتواند مد نظر باشد اما به نظر از اين چهار عامل سه عامل اول درون زا هستند. اگر ما به فکر راه چاره ملي و درون زا باشيم، به نظر عملا امکان بهره برداري بيگانگان از شرايط ايران از آنها سلب خواهد شد.
رسانهها؛ از صدا و سيما تا شبکههاي اجتماعي چه نقشي در افزايش و کاهش التهابات دارند؟
از روزهاي اوليه بروز اين اعتراضات ظاهرا بر حسب مصوبه شوراي امنيت کشور دسترسي به رسانههاي مجازي به خصوص پلتفرمهايي که مخاطبان بيشتري دارند، بسته شده است. عملا روزنامهها با گراني کاغذ و برخي فشارها نفسهاي آخر را ميکشند. هيچ کدام از چهرههاي فرهنگي و سياسي منتقد در هيچ کدام از تريبونهاي رسمي ظاهر نميشوند. صدا و سيما با ريزش مخاطب روبهرو است. زماني ميتوان صحبت از آشتي و مفاهمه ملي کرد که وعده عدالت همه جانبه از سوي حاکميت داده شود. يکي از عرصههاي تحقق عدالت، عدالت سياسي، رسانهاي، حقوقي است. برخي بدترين عبارت را نسبت به نظام اعلام ميکنند اما نه تنها مورد بازخواست قرار نميگيرند بلکه همچنان عضو تشخيص مصلحت نظام هستند اما در کنار اين افراد هستند که همه آنچه گفته و نوشتهاند، دلسوزانه بوده است و مرتبا از ناحيه رسانهملي و تريبونهاي رسمي مورد تهمت قرار ميگيرند. بسياري که کنار گذاشته شدهاند، بارها اعلام کردهاند که از خياباني شدن هرگونه اعتراض بايد پرهيز شود اما توجهي به آنها نشد.
مطالبهگر واقعی، دست به تخریب نمیزند
سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در یادداشتی نوشت: موضوعی که الان با آن مواجه هستیم، این است که متعرضانی هستند که به ناکارآمدی، سیاسیکاری، مشکلات اقتصادی، تضمین و تأمین حقوق شهروندی اعتراض دارند و حساب آنها از اغتشاشگران و سوءاستفادهکنندگان جداست. در یک جامعهای که تحت فصل ۲۷ قانون اساسی اعتراض غیرمسلحانه حق مردم است. طبیعتا در چنین مواقعی انتظار این است که پاسخگویی شفاف، دقیق و قانعکننده به معترضان در یک گفتوگوی همسطح داده شود. به این معنا که از بالا نگاه نکنیم، دستوری عمل نکنیم. در این فضا باید به حقوق معترضان در هر جامعه و سازمانی آشنا باشیم و بعد احترام بگذاریم و در چارچوب وظایف قانونیمان مطالبهگریهایی که انجام میشود در یک فضای بدون تخریب، بدون تحقیر با داشتن حق برابر و فرصت برابر پاسخ داده شود. و یکی از راهها این است که مدیریت رسانه و مدیریت اطلاعرسانی انجام شود. چند مثال میزنم: زمانی که این اتفاقات افتاد، پاسپورت علی دایی را گرفتیم. یکسری با حرفهایی که میزنند، تحریک میکنند و من میگویم این تحریک نیست بلکه تحقیر میکنند. آقای نبویان، نماینده تهران میگوید که اینها کف روی آب هستند و... شما توقع دارید در مقابل این روند چه اتفاقی بیفتد؟ مردمی که حقوقشان را مطالبه میکنند، منتظر پاسخ هستند. همین محدودیت اینترنت و فضای مجازی... درحالی که گوگل محل سرچ کارمند و استاد و دانشجو و خبرنگار و بقیه بود. خشونت به شکلهای مختلف اعمال میشود. یک جایی مشارکت سیاسی نمیکنند و یک جایی واکنش نشان میدهند که به اشکال مختلف و در قالب اعتراض نشان میدهند گرچه معتقدم آنها که مطالبهگر حقوق سیاسیشان هستند هیچگاه تخریب نمیکنند هرچند یک عده از آب گلآلود ماهی میگیرند. بالاخره دشمن، دشمن است و شما نمیتوانید از دشمن توقع داشته باشید. حالا که آب گل آلود میشود، عروسیشان است ولی میخواهم بگویم ما خیلی جاها با ادبیاتمان، گفتارمان و ندادن فرصت برابر، به نوعی تحقیر کردهایم. ضمن اینکه خود پاسخ ندادن به مطالبات پاسخ نداده از قبل عامل مهمی است. بالاخره اتفاقی که در بورس برای سرمایهگذاران افتاده است چه شد؟ البته برخی دنبال منافع فردی و تخریب هستند که اینها مطالبات بحق نیست و ما همه جا داریم و در هر تشکل و سازمان و هر حزبی هست. مطالبات بحق، سؤالات بحق، پرسشگری و مطالبهگری درست بر مبنای وظایف قانونی، حق مردم است. طبیعی است که این روند یک جایی به شکل خشونت خودش را نشان میدهد. همین که کار خود را درست انجام ندهیم و برخی ناراضیاند، به نحوی داریم خشممان را بروز میدهیم. دستگاهی که در کارخانه خراب میکنند یا خراب میشود و درصدد درست کردن برنمیآیند از جمله این مصادیق است. ظهور و بروز خشونت حتماً اسلحه دست گرفتن و زدن نیست و من دارم به اشکال دیگر خشونت اشاره میکنم. امیدواریم این را متوجه شویم که هیچکس در مقابل تحقیر ساکت نمینشیند.
تریبونداران، جو جامعه را آرام کنند
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا نیز نوشت: عدهای هستند که معتقدند افرادی که کف خیابان هستند تعداد خیلی کمی اندازه ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر هستند. فکر میکنند همه کسانی که اعتراض دارند همین افرادی هستند که به خیابان میآیند و خشونت میکنند. اتفاقاً اشتباه در تحلیل از همینجا شروع میشود. آن افرادی که کارهای خشن انجام میدهند دنبال بهانه میگردند که نظم اجتماعی را به هم بریزند از حرفهای تندی که علیه بخش معتدل جامعه گفته میشود بهانه پیدا میکنند. اکثریت جامعه میخواهند زندگی کنند و کسی دنبال خشونت نیست. لذا اکثریتی که میخواهند زندگی کنند اگر صندوق رأی بتواند خواستههای آنها را بر آورده کند به پای صندوق رأی میروند اما اگر صندوق رأی نتواند خواستههای آنها را برطرف کند به سمت خشونت نمیروند با انتخابات قهر میکنند. اما یک درصدی از مردم هستند که به هر حال معترضند و این اعتراضات گاهی اوقات به صورت سکوت برگزار میشود. کما اینکه میبینیم خیلی از مردمی که معترض هستند سکوت میکنند. برخی اهل قلم و سخنرانی هستند که حرف میزنند. عدهای هم در خیابان به راه میافتند و برخی شعار میدهند و برخی هم ممکن است دست به کارهای خشن بزنند. طبیعتاً وقتی فضا ناآرام باشد کسانی هم که به دنبال سوءاستفاده باشند به وسط میدان میآیند و به تخریب اموال عمومی میپردازند. حال اینکه برخی تریبونداران که به جای ایجاد آرامش بیشتر جو را ملتهب میکنند با نوع حرف زدنشان فقط افرادی که دنبال خشونت هستند را عصبانی نمیکنند و اتفاقاً باعث میشوند که جامعه ملتهبتر شود و در این فضای التهاب افراد خشن موقعیت پیدا کنند. از سوی دیگر باید اذعان داشت که قطعاً در فضای آشوب نیز گفتوگویی شکل نخواهد گرفت و اگر هم شکل بگیرد منطق ندارد. اما داستان گفتوگو و مفاهمه مقدمهای برای شلوغ نشدن است که باید ده سال پیش شروع میشد؛ اما اکنون مقداری که فضا آرام شد بین اقشار و سلیقهها و دیدگاههای مختلف جامعه میتوان این گفتوگو را انجام داد و مشکلات و ابهامات را حل و فصل کرد.
سید عباس صالحی، مدیر مسوول روزنامه اطلاعات در توئیتی نوشت: «حضور انبوه در راهپیمایی۱۳ آبان، ترسیم واقعی از شرایط داخلی ایران است. کسانی که تصور دارند که کار نظام تمام است، تصاویر این روز را در جای جای ایران ببینند!
البته نه معترضان اندک و بیمقدارند و نه حامیان پرشور نایاب! راهی جز گفتگو و اصلاح نیست. زمان را از دست ندهیم.»