تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۵۱
کد مطلب : ۴۵۹۹۸۴
یادداشت؛
نقدی بر دخالت سیاسیون در انتصابات آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد
۳
کبنا ؛
یادداشت| همین امسال بود که در دیدار نمایندگان مجلس با مقام معظم رهبری، قالیباف رئیس مجلس به ایشان گفتند برخی آقایان نماینده مجلس ناراحت هستند از اینکه شما فرمودید: نمایندگان در انتصابات مدیران دخالت نکنند (بگذریم از اینکه نحوه مطرح کردن این گلایه جالب نبود). مقام معظم رهبری هم در پاسخ دوباره به آقایان نماینده، توضیحاتی دادند که مثلاً اگر آن مدیر که شما منتصب کردهای اشتباهی کند چه کسی جوابگو است؟ چه کسی را میتوان در این قضیه مورد سوال قرار داد؟ و ...
دلایل دیگری هم برای دخالت نکردن نمایندگان در انتصابات وجود دارد که شاید مقام معظم رهبری به آن اشاره کرده باشند.
حال سوال ما این است که اولاً آقایان نماینده چقدر به این توصیه عمل کردهاند؟ سوال دوم اینکه آقایان نماینده از تاثیر دخالت در انتصابات در حوزهی آموزش و پرورش خبر دارند؟ چقدر مسأله تعلیم و تربیتِ ملت برایشان مهم است؟ پاسخ به سوال اول را فعلاً به خود نمایندگان واگذار میکنیم. موضوع این نوشته در مورد سؤال دوم است. بحث ما بر سر این است که وقتی این رفتار غلط (دخالت در انتصابات) در یک دستگاه بسیار مهم و زیربنایی مثل آموزش و پرورش انجام گیرد چه تبعاتی در پی دارد؟ چه بر سر جامعه میآورد؟ و باز آقایان نماینده چه دسته گلی به آب میدهند؟
روشن است وقتی مدیر آموزش و پرورشی با این ساز و کار بر کرسی تعلیم و تربیت تکیه دهد چه فجایعی به لحاظ آموزشی و تربیتی رخ خواهد داد. فرض کنید آقای نماینده با نگاه جناحی و طایفهای و امثال اینها یک نفر را برای یک سمت در آموزش و پرورش انتصاب کند. آن وقت مدیر منتصب هم به احتمال زیاد پاییندستیهای خود را تا آخرین و پایینترین ردهها با همین نگاه و ساز و کار انتخاب کند و اثر نادرست و نامبارک دخالت در انتصابات را تا پایینترین سطوح سازمان عریض و طویل آموزش و پرورش بر جای نهد (در همهی انتصابهای به این شکل غیرقانونی درصد خطا بالا میرود). در چنین فضایی انسانهای نالایق به خاطر منافع پست خود (مثل اضافه حقوق یا برای به خیال خودشان راحت بودن در سمت جدید) سرنوشت تعلیم و تربیت امانات الاهی (دانشآموزان) را بر عهده میگیرند و میشود آنچه میشود؛ کسی که تخصصش ریاضیات است، معلم ادبیات میشود و کسی که لیاقت مدیریت ندارد به مدیریت میرسد، کسی که مربی تربیتی نیست، مربی تربیتی میشود و کسی که آموزگار نیست آموزگار و ...
چنین دانشآموزی نه ادبی از ادبیات و نه حساب و کتابی از ریاضیات و نه تربیتی از مربی تربیتی کسب نخواهد کرد. بیخود نیست اگر دانشآموز کلاس نهم جدول ضرب را بلد نباشد و سادهترین کلمات را به غلط بنویسد و نتواند دو خط انشای ساده از خود بنویسد و بیخود نیست که مدیر مدرسه به جای به کار بردن روشهای نو و صحیح مدیریت و تربیت با روشهای کهنه و غیراصولی مدیریت و تربیت کنند.
افرادی که به خاطر چندرغاز اضافه حقوق حاضرند دنیا و آخرت خودشان را خراب کنند و دانشآموز و والدین و جامعه را به سخره بگیرند.
و این گونه است که باید چارهای اندیشید به حال این عادت مألوف و منحوس نمایندگان (دخالت در انتصابات). البته چاره هم معلوم است و آن پرهیز از دخالت در انتصابات است و اعتماد به مدیرانی که خود مسؤول اصلی انتصاب مدیران هستند. تا بدین منوال هم به مدیر اعتماد کرده باشیم (میدانیم که اعتماد اثر فوقالعاده ای بر عملکرد افراد دارد)، و هم اگر اشکالی پیش آمد مردم بدانند که باید به چه کسی اعتراض کنند و از چه کسی پاسخ بخواهند.
الغرض؛ دخالت در انتصابات در حوزهی تعلیم و تربیت اثر نامبارکتر و نامیمونتری بر جامعه نسبت به دخالت در سایر زمینهها دارد. مراقب باشیم آینده ایران اسلامی و فرزندان آن در دستان ماست.
دلایل دیگری هم برای دخالت نکردن نمایندگان در انتصابات وجود دارد که شاید مقام معظم رهبری به آن اشاره کرده باشند.
حال سوال ما این است که اولاً آقایان نماینده چقدر به این توصیه عمل کردهاند؟ سوال دوم اینکه آقایان نماینده از تاثیر دخالت در انتصابات در حوزهی آموزش و پرورش خبر دارند؟ چقدر مسأله تعلیم و تربیتِ ملت برایشان مهم است؟ پاسخ به سوال اول را فعلاً به خود نمایندگان واگذار میکنیم. موضوع این نوشته در مورد سؤال دوم است. بحث ما بر سر این است که وقتی این رفتار غلط (دخالت در انتصابات) در یک دستگاه بسیار مهم و زیربنایی مثل آموزش و پرورش انجام گیرد چه تبعاتی در پی دارد؟ چه بر سر جامعه میآورد؟ و باز آقایان نماینده چه دسته گلی به آب میدهند؟
روشن است وقتی مدیر آموزش و پرورشی با این ساز و کار بر کرسی تعلیم و تربیت تکیه دهد چه فجایعی به لحاظ آموزشی و تربیتی رخ خواهد داد. فرض کنید آقای نماینده با نگاه جناحی و طایفهای و امثال اینها یک نفر را برای یک سمت در آموزش و پرورش انتصاب کند. آن وقت مدیر منتصب هم به احتمال زیاد پاییندستیهای خود را تا آخرین و پایینترین ردهها با همین نگاه و ساز و کار انتخاب کند و اثر نادرست و نامبارک دخالت در انتصابات را تا پایینترین سطوح سازمان عریض و طویل آموزش و پرورش بر جای نهد (در همهی انتصابهای به این شکل غیرقانونی درصد خطا بالا میرود). در چنین فضایی انسانهای نالایق به خاطر منافع پست خود (مثل اضافه حقوق یا برای به خیال خودشان راحت بودن در سمت جدید) سرنوشت تعلیم و تربیت امانات الاهی (دانشآموزان) را بر عهده میگیرند و میشود آنچه میشود؛ کسی که تخصصش ریاضیات است، معلم ادبیات میشود و کسی که لیاقت مدیریت ندارد به مدیریت میرسد، کسی که مربی تربیتی نیست، مربی تربیتی میشود و کسی که آموزگار نیست آموزگار و ...
چنین دانشآموزی نه ادبی از ادبیات و نه حساب و کتابی از ریاضیات و نه تربیتی از مربی تربیتی کسب نخواهد کرد. بیخود نیست اگر دانشآموز کلاس نهم جدول ضرب را بلد نباشد و سادهترین کلمات را به غلط بنویسد و نتواند دو خط انشای ساده از خود بنویسد و بیخود نیست که مدیر مدرسه به جای به کار بردن روشهای نو و صحیح مدیریت و تربیت با روشهای کهنه و غیراصولی مدیریت و تربیت کنند.
افرادی که به خاطر چندرغاز اضافه حقوق حاضرند دنیا و آخرت خودشان را خراب کنند و دانشآموز و والدین و جامعه را به سخره بگیرند.
و این گونه است که باید چارهای اندیشید به حال این عادت مألوف و منحوس نمایندگان (دخالت در انتصابات). البته چاره هم معلوم است و آن پرهیز از دخالت در انتصابات است و اعتماد به مدیرانی که خود مسؤول اصلی انتصاب مدیران هستند. تا بدین منوال هم به مدیر اعتماد کرده باشیم (میدانیم که اعتماد اثر فوقالعاده ای بر عملکرد افراد دارد)، و هم اگر اشکالی پیش آمد مردم بدانند که باید به چه کسی اعتراض کنند و از چه کسی پاسخ بخواهند.
الغرض؛ دخالت در انتصابات در حوزهی تعلیم و تربیت اثر نامبارکتر و نامیمونتری بر جامعه نسبت به دخالت در سایر زمینهها دارد. مراقب باشیم آینده ایران اسلامی و فرزندان آن در دستان ماست.