تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۳۴
کد مطلب : ۴۶۲۶۳۰
یادداشت|
اقتصاد مناظره در کهگیلویه و بویراحمد
احسان خانمحمدی
۰
کبنا ؛
یادداشتی از احسان خانمحمدی؛ فلاسفه از دوران باستان تاکنون، یکی از اصلیترین راههای رسیدن به حقیقت را گفتوگو عنوان کردهاند؛ در گفتوگو زوایای بسیاری از یک پدیده روشن میشود. سویه داغتر گفتوگو، مناظرههایی است که بین دو یا چند نفر با زاویههای فکری متفاوت برگزار میشود. در چنین مناظرههایی مخاطبین میتوانند شناخت کاملتری از زوایای گوناگون یک پدیده واحد داشته باشند.
اصولاً یک پدیده واحد، از مناظر متفاوت قابلیت تفسیر دارد. پیشفرض نیز آن است که در نهایت مخاطبان آن نظر و زاویه دیدی را خواهند پذیرفت که علاوه بر مبنای محکم استدلالی و تجربی، با منافع آنها نیز سازگار باشد. یعنی همراستا با تأمین منافع آنها باشد.
اوج این گفتوگوها در ایران، به سالهای دهه هفتاد برمیگردد و تا امروز نیز مناظرهها کجدار و مریز ادامه دارد. حتی در حرکتی غافلگیرانه برنامه شیوه در شبکه چهارم صدا و سیما، اقدام به مناظره با چهرههایی کرد که تا پیش از این پایشان به صدا و سیما باز نشده بود.
همسو با مناظرههای کشوری، در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز در اوج ناآرامیها، در دانشگاهها و فضاهای عمومی مناظرههایی برگزار شد.
همانطور که یورگن هابرماس فیلسوف فرانکفورتی معتقد است، مناظره و گفتگو آداب و قواعدی دارد که چنانچه رعایت نشود، دیگر نمیتوان نام آن را مناظره گذاشت.
کافی است نگاهی به مناظرههای برگزار شده در طول یک سال گذشته در کهگیلویه و بویراحمد انداخت تا متوجه کاستیهایی اساسی در شیوه برگزاری آنها شد. اغلب، یکی از طرفین مناظره به مجری برگزارکننده، نزدیک است. طرف دیگر نیز معمولاً منتقد وضعیت موجود است.
طرف نزدیک و همسو با وضعیت موجود با فراغ بال هر آنچه را که بخواهد بر زبانش جاری میکند و منتقد را آنچنان به گوشه رینگ میاندازد که دو راه بیشتر پیش پای او نمیماند؛ یا باید خط قرمزها را رد کند و یا خجل و شکستخورده از آن خارج شود. اغلب نیز به دلیل ترس از آینده، افراد همین راه دوم را برمیگزینند. اما برخی نیز در آن شرایط خط قرمزها را رد کرده و عواقب آن را میپذیرند.
نکته مهمتر اینکه، قدرت دو طرف مناظره یکسان نیست؛ یکی به منابع قدرت وصل و دیگری از آن محروم است. بنابراین طرف قدرتمندتر نه تنها سربلند از مناظره بیرون میآید بلکه پس از آن نیز از مواهب این مناظره بهرهمند میشود. اما طرف دیگر علاوه بر شکست در همان لحظه؛ ممکن است منافعی در آینده را نیز از دست بدهد.
با همین منطق است که طرف مدافع وضع موجود با آب و تاب و صدای غرا، کاری میکند شخص منتقد سخنانی بر زبان بیاورد که بعداً با استفاده از همانها زندگیاش تباه شود.
واضح است در چنین شرایطی قدرت دو طرف برابر نیست؛ اما مهمتر از آن، مدافع وضع موجود، نیازی به استدلال کردن نیز در خود نمیبیند؛ مدام با نقل قول از برخی چهرهها حرفهای خود را توجیه میکند و منتقد، هر چه دستش در استدلال نظری و شواهد تجربی پر باشد، باز هم کم خواهد آورد.
در چنین مناظرههایی، اقتصادی شکل گرفته که مدافعان را دچار حرص و ولع مناظرهگردی میکند؛ در مناسبات شکلگرفته حول مناظره، فرد منتقد داغ ننگ خواهد خورد و منافعی را نیز از دست خواهد داد و از سوی دیگر، فرد مدافع، منافعی را کسب میکند.
بنابراین بهتر است تا اطلاع ثانوی، شرکت در این مناظرهها را در هر صورت رد کرد. بهتر است مناظره بین دو طرف همسو و همنظر برگزار شود تا یکی تعریف کرده و دیگری تعریف او را تأیید کند.
تا زمانی که اقتصاد مناظره به همین روال است و با سود یکی، دیگری متضرر میشود، شرکت نکردن در مناظرهها عقلانی به نظر میرسد.
اصولاً یک پدیده واحد، از مناظر متفاوت قابلیت تفسیر دارد. پیشفرض نیز آن است که در نهایت مخاطبان آن نظر و زاویه دیدی را خواهند پذیرفت که علاوه بر مبنای محکم استدلالی و تجربی، با منافع آنها نیز سازگار باشد. یعنی همراستا با تأمین منافع آنها باشد.
اوج این گفتوگوها در ایران، به سالهای دهه هفتاد برمیگردد و تا امروز نیز مناظرهها کجدار و مریز ادامه دارد. حتی در حرکتی غافلگیرانه برنامه شیوه در شبکه چهارم صدا و سیما، اقدام به مناظره با چهرههایی کرد که تا پیش از این پایشان به صدا و سیما باز نشده بود.
همسو با مناظرههای کشوری، در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز در اوج ناآرامیها، در دانشگاهها و فضاهای عمومی مناظرههایی برگزار شد.
همانطور که یورگن هابرماس فیلسوف فرانکفورتی معتقد است، مناظره و گفتگو آداب و قواعدی دارد که چنانچه رعایت نشود، دیگر نمیتوان نام آن را مناظره گذاشت.
کافی است نگاهی به مناظرههای برگزار شده در طول یک سال گذشته در کهگیلویه و بویراحمد انداخت تا متوجه کاستیهایی اساسی در شیوه برگزاری آنها شد. اغلب، یکی از طرفین مناظره به مجری برگزارکننده، نزدیک است. طرف دیگر نیز معمولاً منتقد وضعیت موجود است.
طرف نزدیک و همسو با وضعیت موجود با فراغ بال هر آنچه را که بخواهد بر زبانش جاری میکند و منتقد را آنچنان به گوشه رینگ میاندازد که دو راه بیشتر پیش پای او نمیماند؛ یا باید خط قرمزها را رد کند و یا خجل و شکستخورده از آن خارج شود. اغلب نیز به دلیل ترس از آینده، افراد همین راه دوم را برمیگزینند. اما برخی نیز در آن شرایط خط قرمزها را رد کرده و عواقب آن را میپذیرند.
نکته مهمتر اینکه، قدرت دو طرف مناظره یکسان نیست؛ یکی به منابع قدرت وصل و دیگری از آن محروم است. بنابراین طرف قدرتمندتر نه تنها سربلند از مناظره بیرون میآید بلکه پس از آن نیز از مواهب این مناظره بهرهمند میشود. اما طرف دیگر علاوه بر شکست در همان لحظه؛ ممکن است منافعی در آینده را نیز از دست بدهد.
با همین منطق است که طرف مدافع وضع موجود با آب و تاب و صدای غرا، کاری میکند شخص منتقد سخنانی بر زبان بیاورد که بعداً با استفاده از همانها زندگیاش تباه شود.
واضح است در چنین شرایطی قدرت دو طرف برابر نیست؛ اما مهمتر از آن، مدافع وضع موجود، نیازی به استدلال کردن نیز در خود نمیبیند؛ مدام با نقل قول از برخی چهرهها حرفهای خود را توجیه میکند و منتقد، هر چه دستش در استدلال نظری و شواهد تجربی پر باشد، باز هم کم خواهد آورد.
در چنین مناظرههایی، اقتصادی شکل گرفته که مدافعان را دچار حرص و ولع مناظرهگردی میکند؛ در مناسبات شکلگرفته حول مناظره، فرد منتقد داغ ننگ خواهد خورد و منافعی را نیز از دست خواهد داد و از سوی دیگر، فرد مدافع، منافعی را کسب میکند.
بنابراین بهتر است تا اطلاع ثانوی، شرکت در این مناظرهها را در هر صورت رد کرد. بهتر است مناظره بین دو طرف همسو و همنظر برگزار شود تا یکی تعریف کرده و دیگری تعریف او را تأیید کند.
تا زمانی که اقتصاد مناظره به همین روال است و با سود یکی، دیگری متضرر میشود، شرکت نکردن در مناظرهها عقلانی به نظر میرسد.
وجرات مناظره هم ندارند و حتی معیشت و آبروی اورا از بین می برند
ومیگویند باید رسمی حرف بزند اگر برداشت متفاوتی در مناظره ها داشته باشد دیگه خدا میداند واو.