تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۴
کد مطلب : ۴۶۶۰۰۵
یادداشتی بر فضای سیاسی انتخابات مجلس کهگیلویه بزرگ؛
پنج ضلعی انتخابات در کهگیلویه
۲
کبنا ؛مرحله پیش ثبت نام انتخابات مجلسایده هر کسی که بوده است، ایده خوبی نبود. هدف ارائهدهندگان اینایده ممکن است گرما بخشی و جدی کردن فضای انتخاباتی در کشور بوده است اما در این مقطع و با عدم حضور رسمی اصلاح طلبان عملاً باید شاهد رخوت انتخاباتی پیش از این در کشور باشیم.
به کار بردن کلمه بعید برای احتمال فعالیت انتخاباتی اصلاح طلبان بعد از این در اینجا محلی از اعراب ندارد و رقابت یک رقابت درون اصولگرایی باقی خواهد ماند. این وضعیت البته به معنای عدم ثبت نام برخی نیروهای مستقل و متصف به اصلاح طلبی و با پیشینه اصلاح طلبی نمیباشد و در همین کهگیلویه و بویراحمد و در سه حوزه انتخابیه آن حداقل سه چهره اصلاح طلب نامنویسی کردهاند. در بویراحمد محمد بویراحمد برای چهارمین بار نامزد انتخابات شده است تا اگر این بار نیز پیروز نشد ولی « موقعیت شکست» را تثبیت و به نام خود ثبت کرده باشد. در گچساران غلامرضا تاجگردون چهره ملی و معروف بعد از تجربه تلخ رد اعتبارنامه در مجلس یازدهم بار دیگر نامزد شده است تا در یک دوئل با پرونده بررسی صلاحیتاش، سرود سوم خود را بازخوانی نماید؛ اتفاقی به غایت دشوار که عبور از آن با درصد بسیار بالا به منزله نمایندگی مجدد برای تاجگردون خواهد بود. در کهگیلویه نیز رضا دهبانی پور یکی از مدیران دولت قبل و از چهرههای اصلاح طلب این حوزه انتخابیه نامنویسی کرده است.
نامنویسی دهبانی پور در حوزه کهگیلویه بر پیچیدگی تحلیلها در آن حوزه انتخابیه افزوده است. اگر چه پیش از این به نظر میرسید همانند دور قبلی شاهد یک رقابت دو قطبی میان موحد و هاشمی پور خواهیم بود اما ورود علی محمد بزرگواری به عرصه انتخابات سبب شکلگیری اتفاقات جدیدی در این حوزه شد و علاوه بر ثبت نام دهبانی پور، ثبت نام و ورود علی مژدهی پور به عرصه انتخابات بر پیچیدگی شرایط افزوده است. هر چند اساساً پیشبینی حتی میان دو نفر کار سختی بود ولی در آن دو قطبی اولیه و بعد از انتقادات فراوان به عملکرد محمد موحد این گمان میرفت که شرایط وی نسبت به دور قبل متزلزلتر شده است و با وجود عدم مدیریت امور توسط هاشمی پور وی شانس پیروزی در این دوره را بیش از موحد خواهد داشت. ولی اعلام حضور بزرگواری سبب تغییر در تحلیلها شد و تحلیلها این بار به این سمت و سو شیفت پیدا کردند که حضور بزرگواری عملاً یعنی تقسیم آرای قبلی هاشمی پور میان او و بزرگواری و این یعنی پیروزی مجدد محمد موحد.
اما حالا با حضور مژدهی پور و دهبانی پور شرایط پیچیدهتر به نظر میرسد. نه مژدهی پور فرد بدون پشتوانه و بیپرستیژی است و نه دهبانیپور.
مژدهیپور هم سابقه مدیریتی ملی داشته است و هم در یک دوره حضور خود در کهگیلویه توانست در رقابت با بزرگواری و رستاد رای قابل قبولی به دست بیاورد. او البته یک دوره به بهبهان رفت ولی توفیقی به دست نیاورد.
در این دوره تا لحظهای که خبر ثبت نام مژدهی پور منتشر شد هیچ صحبت و گمانهای از حضور وی به میان نیامده بود اما او حالا راهی جز جدیت بخشیدن به کارش ندارد. دست مژدهی پور برای جذب آرا مطلقا باز نیست او زمانی مدیر سازمان تعزیرات حکومتی کشور بود و قبل از آن قاضی و دارای جایگاه خوب مدیریتی در دستگاه قضا در استان و کشور بود. وی از نزدیکترین نیروها به محمد موحد محسوب میشد و شاید وقتی در ۱۳۸۶ نامزد انتخابات شد این انتظار را داشت که موحد در غیاب خود دست مژدهی پور را بالا ببرد اما موحد نه تنها دست مژدهی پور را بالا نبرد که همه اعوان و انصارش را با خود به بهبهان برد و به صورت غیر رسمی در کهگیلویه گفته میشد نظر موحد بر روی بزرگواری است. مژدهی پور در آن انتخابات سوم شد ولی رای قابل قبولی به دست آورد.
مژدهی پور احتمالاً در این سالها شغل خاصی ندارد و همین هم او را ترغیب کرده است تا چند ماهی را سرگرم انتخابات باشد. با هر عینکی به حضور مژدهی پور نگاه کنیم مژدهی پور عددی را به عنوان رای در نهایت قادر به جذب کردن خواهد بود که نکته مهم در مورد آن عدد این است که اگر مژدهی پور در صحنه نمیبود آن عدد و عددها بیشتر به کدام سمت میرفت. برخلاف نظر بسیاری که آن عدد را پیش از این متعلق به موحد میدانند برخی با قطعیت میگویند عددهای مربوط به موحد تقریباً ثبات است و آن عددها بیشتر متعلق به عدل هاشمی پور است. البته که عددهای ریز هرگز در مسیر پیروزی چاره ساز نیستند اما همان عددها گاهی تعیینکننده هستند اتفاقی که در سال ۱۳۹۴ در بویراحمد افتاد و هدایتخواه تنها با دو هزار رای کمتر از زارعی از رسیدن به مجلس دهم باز ماند.
ضلع دیگر انتخابات در آن حوزه انتخابیه از لحاظ جغرافیایی و شهرستانی گسترده یعنی کهگیلویه، بهمئی، لنده و چرام بیشک رضا دهبانی پور است. چهره دانشگاهی و از مدیران سالهای دور و نزدیک دانشگاه یاسوج که در دولت حسن روحانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بود. او بومی شهرستان بهمئی است که معمولاً افراد زیادی از آن منطقه نامزد میشوند. در این دوره نیز بعلاوه دهبانی پور چند چهره بومی دیگر بهمئی نامزد انتخابات شدهاند ولی مهمترین و معروفترینشان دهبانی پور است.
دهبانیپور در دور قبل در آخرین روزهای فرصت استعفاء از مسئولیت و البته در زیر فشارهای استاندار وقت یعنی علی احمدی از مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان استعفا داد و پا در مسیر پر از خار مغیلان انتخابات گذاشت.
انتخابات یازدهم ۱۳۹۸ هم برای اصلاح طلبان هیچ شباهتی به انتخابات چهار سال قبل در ۱۳۹۴ نداشت. در ۱۳۹۴ دولت تدبیر وامید در ابتدای راه خود بود و اصلاح طلبان با سیاست ورزی هاشمی رفسنجانی و بهره بردن از کاریزمای و نفوذ تا آن زمان محمد خاتمی از تهران تا شهرستانها فعال بودند و در نهایت ذیل همان فضای پر انگیزه و فعالیتها نیز توانستند کرسیهای زیادی را در مجلس دهم کسب کنند. در کهگیلویه نیز اجماع و همراهی خوبی حول گزینهی شورای احزاب اصلاح طلب داشتند. اما در ۹۸ همچون ۱۴۰۰ اصلاح طلبان انگیزهای برای « همت» کردن نداشت و بدتر از آن برای دهبانی پور آن بود که صلاحیت وی تا آخرین روز مانده به تبلیغات انتخابات برای هیئتهای بازرسی انتخابات احراز نشده بود. در آن روز پایانی تأیید صلاحیت دهبانی پور به وی اعلام شد. او در ابتدا تصمیم به ارزیابی شرایط گرفت و با وجود همراهی تعدادی از اصلاح طلبان اما جریان سیاسی به صورت رسمی امکان حمایت از وی را نداشت. دهبانی پور خیلی زود تصمیم دیگری گرفت و آن انصراف از صحنه انتخابات بود.
آن انصراف کلید زدن یک پروژه سفت و سخت فعالیتی برای دهبانی پور در چهار سال گذشته بود. او در اکثر مراسمات حضور پیدا کرده است. در مناسبتهایهای مختلف از طرف خود مواضعی منتشر کند و همچنین در رابطه با برخی مسائل تن به مصاحبه میدهد تا هرگز از قصد و نیتی که از ابتدا داشت لحظهای عدول نکرده باشد و حالا با ثبت نام در پیش ثبت نام انتخابات مجلس آن نیت را تحقق بخشیده است اما این کلیک و تکمیل فرمها در سامانه ثبت نام وزارت کشور تنها بخش کوچکی از مسیر اصلی و بزرگتر در پیش روی دهبانی پور است.
دهبانی پور باید همزمان در چندین جبهه نبرد کند. اول این که تصمیم انتخاباتی وی یک تصمیم متعلق به خودای و اطرافیانش است و عملاً امکانی برای حمایت سازمانی جریانهای سیاسی وجود ندارد. سختتر آن که برخی در درون جریان اصلاح طلب علیه فعالیت افرادی از جنس دهبانی پور قویا و بعضا با دلایل کلی و شخصی دست به کار خواهند شد و حتی بیانیه خواهند داد پس او در جبهه اول و گرگ و میشتر باید با نیروهای همفکر خود وارد یک جدال اقناعی شود تا حداقل این نیروها اگر از او حمایت نمیکنند نسبت به ادامه کار وی سکوت کنند.
دهبانیپور دانش آموخته علوم سیاسی است و در دانشگاه و دوران مدیریتش در فرهنگ و ارشاد اسلامی به نگرش و سلوک رئالیستی معروف بوده است پس او به خوبی موقعیت خود در این وضعیت را میداند و حتماً میداند استوری کاندیداتوریاش یک کنش از سوی خود و با حمایت و خواست برخی از گروههای مردم است.
جبهه دومی که دهبانی پور در پیش رو دارد جبهه رقابت با چهار نامزد دیگر انتخابات است. چهار نامزدی که یکی از آنها نماینده مستقر است و صاحب رکورد در نمایندگی در سطح کشور، دو تای دیگر نماینده ادوار هستند که یکی از آنها پشتوانه مالی و محفلی قدرتمندی در پشت سر خود دارد و دیگری نیز وابستگیهای حزبی و قومی قوی در گذشته داشته است که البته در سالهای اخیر این دو پشتوانه دچار ترکهای جدی و عمیقی شده است و چهارمی نیز یک مدیر در سطح ملی است که دلخوش به برخی دوستان قدیمی و کاری و دلخوری منطقهای دیارش دارد.
حضور گزینههای کیفی زیاد بر کیفیت انتخابات قطعاً میافزاید. هر چند این گزینهها و بویژه نمایندگان ادوار برای ذهنهای نقاد در آن حوزه انتخابیه ملالآور شده است و اندک تقلاهایی برای عبور از این ملال صورت گرفت اما نتیجه بخش نبود و نخواهد بود. چرا که این افراد دارای حلقهها و عقبههای قدرتمندی به ویژه در عرصه رسانه هستند که عملاً امکان ظهور و بروز به دیگران نخواهند داد تا باز هم رقابت رد یک حلقه بسته میان خودشان برگزار شود که اگر غیر از این میبود آمرا انتخاباتی کهگیلویه با اکثر نقاط کشور متفاوت نبود.
همین حالا شاید بتوان رتبه و جایگاه رای این افراد را در کهگیلویه مشخص کرد و در نهایت هم این جدول بیهیچ تغییری در واقعیت محقق شود ولی هر چه باشد سیاست است و هر چه باشد طرف تحلیل ما انسان و ذهن پیچیده و گاهاً معترض و مطالبهگر انسانی است. اگرچه با این ترکیب آزادی عمل در یک دایره محدودی خواهد بود اما همین دایره هم در درون خود هزاران نکته باریکتر از مو مضمر دارد. بعید است غیر ممکنی پیش آید اما ممکنهای در پیش روی و برخی حوادث هر کدام میتوانند هیجانانگیز و تاریخ ساز باشند.
کسی به انتظار معجزه ننشسته است (شاید هم نامزدها با رویای معجزه زندهاند و چهار سال گذشته خوابهای نزدیک صبح پیروزی میدیدند) اما گاهی گشایشهای کوچک و اتفاقات ریز حداقل با خود حرفها و نکتههای بسیاری خواهند داشت. در این میان اما مردم و مطالبات و حاجات انتخاباتی آنها طرف سنگینتر ماجراست که هم در رسانهها و هم در حین انتخابات و هم بویژه بعد از انتخابات کاملاً فراموش میشود. همان طور که مردم در ایام انتخابات بسیاری از نیات و مقصودات قبلی خود را فراموش میکنند و با کاروان و کارناوال انتخابات همراه و همدل میشوند.
به کار بردن کلمه بعید برای احتمال فعالیت انتخاباتی اصلاح طلبان بعد از این در اینجا محلی از اعراب ندارد و رقابت یک رقابت درون اصولگرایی باقی خواهد ماند. این وضعیت البته به معنای عدم ثبت نام برخی نیروهای مستقل و متصف به اصلاح طلبی و با پیشینه اصلاح طلبی نمیباشد و در همین کهگیلویه و بویراحمد و در سه حوزه انتخابیه آن حداقل سه چهره اصلاح طلب نامنویسی کردهاند. در بویراحمد محمد بویراحمد برای چهارمین بار نامزد انتخابات شده است تا اگر این بار نیز پیروز نشد ولی « موقعیت شکست» را تثبیت و به نام خود ثبت کرده باشد. در گچساران غلامرضا تاجگردون چهره ملی و معروف بعد از تجربه تلخ رد اعتبارنامه در مجلس یازدهم بار دیگر نامزد شده است تا در یک دوئل با پرونده بررسی صلاحیتاش، سرود سوم خود را بازخوانی نماید؛ اتفاقی به غایت دشوار که عبور از آن با درصد بسیار بالا به منزله نمایندگی مجدد برای تاجگردون خواهد بود. در کهگیلویه نیز رضا دهبانی پور یکی از مدیران دولت قبل و از چهرههای اصلاح طلب این حوزه انتخابیه نامنویسی کرده است.
نامنویسی دهبانی پور در حوزه کهگیلویه بر پیچیدگی تحلیلها در آن حوزه انتخابیه افزوده است. اگر چه پیش از این به نظر میرسید همانند دور قبلی شاهد یک رقابت دو قطبی میان موحد و هاشمی پور خواهیم بود اما ورود علی محمد بزرگواری به عرصه انتخابات سبب شکلگیری اتفاقات جدیدی در این حوزه شد و علاوه بر ثبت نام دهبانی پور، ثبت نام و ورود علی مژدهی پور به عرصه انتخابات بر پیچیدگی شرایط افزوده است. هر چند اساساً پیشبینی حتی میان دو نفر کار سختی بود ولی در آن دو قطبی اولیه و بعد از انتقادات فراوان به عملکرد محمد موحد این گمان میرفت که شرایط وی نسبت به دور قبل متزلزلتر شده است و با وجود عدم مدیریت امور توسط هاشمی پور وی شانس پیروزی در این دوره را بیش از موحد خواهد داشت. ولی اعلام حضور بزرگواری سبب تغییر در تحلیلها شد و تحلیلها این بار به این سمت و سو شیفت پیدا کردند که حضور بزرگواری عملاً یعنی تقسیم آرای قبلی هاشمی پور میان او و بزرگواری و این یعنی پیروزی مجدد محمد موحد.
اما حالا با حضور مژدهی پور و دهبانی پور شرایط پیچیدهتر به نظر میرسد. نه مژدهی پور فرد بدون پشتوانه و بیپرستیژی است و نه دهبانیپور.
مژدهیپور هم سابقه مدیریتی ملی داشته است و هم در یک دوره حضور خود در کهگیلویه توانست در رقابت با بزرگواری و رستاد رای قابل قبولی به دست بیاورد. او البته یک دوره به بهبهان رفت ولی توفیقی به دست نیاورد.
در این دوره تا لحظهای که خبر ثبت نام مژدهی پور منتشر شد هیچ صحبت و گمانهای از حضور وی به میان نیامده بود اما او حالا راهی جز جدیت بخشیدن به کارش ندارد. دست مژدهی پور برای جذب آرا مطلقا باز نیست او زمانی مدیر سازمان تعزیرات حکومتی کشور بود و قبل از آن قاضی و دارای جایگاه خوب مدیریتی در دستگاه قضا در استان و کشور بود. وی از نزدیکترین نیروها به محمد موحد محسوب میشد و شاید وقتی در ۱۳۸۶ نامزد انتخابات شد این انتظار را داشت که موحد در غیاب خود دست مژدهی پور را بالا ببرد اما موحد نه تنها دست مژدهی پور را بالا نبرد که همه اعوان و انصارش را با خود به بهبهان برد و به صورت غیر رسمی در کهگیلویه گفته میشد نظر موحد بر روی بزرگواری است. مژدهی پور در آن انتخابات سوم شد ولی رای قابل قبولی به دست آورد.
مژدهی پور احتمالاً در این سالها شغل خاصی ندارد و همین هم او را ترغیب کرده است تا چند ماهی را سرگرم انتخابات باشد. با هر عینکی به حضور مژدهی پور نگاه کنیم مژدهی پور عددی را به عنوان رای در نهایت قادر به جذب کردن خواهد بود که نکته مهم در مورد آن عدد این است که اگر مژدهی پور در صحنه نمیبود آن عدد و عددها بیشتر به کدام سمت میرفت. برخلاف نظر بسیاری که آن عدد را پیش از این متعلق به موحد میدانند برخی با قطعیت میگویند عددهای مربوط به موحد تقریباً ثبات است و آن عددها بیشتر متعلق به عدل هاشمی پور است. البته که عددهای ریز هرگز در مسیر پیروزی چاره ساز نیستند اما همان عددها گاهی تعیینکننده هستند اتفاقی که در سال ۱۳۹۴ در بویراحمد افتاد و هدایتخواه تنها با دو هزار رای کمتر از زارعی از رسیدن به مجلس دهم باز ماند.
ضلع دیگر انتخابات در آن حوزه انتخابیه از لحاظ جغرافیایی و شهرستانی گسترده یعنی کهگیلویه، بهمئی، لنده و چرام بیشک رضا دهبانی پور است. چهره دانشگاهی و از مدیران سالهای دور و نزدیک دانشگاه یاسوج که در دولت حسن روحانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بود. او بومی شهرستان بهمئی است که معمولاً افراد زیادی از آن منطقه نامزد میشوند. در این دوره نیز بعلاوه دهبانی پور چند چهره بومی دیگر بهمئی نامزد انتخابات شدهاند ولی مهمترین و معروفترینشان دهبانی پور است.
دهبانیپور در دور قبل در آخرین روزهای فرصت استعفاء از مسئولیت و البته در زیر فشارهای استاندار وقت یعنی علی احمدی از مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان استعفا داد و پا در مسیر پر از خار مغیلان انتخابات گذاشت.
انتخابات یازدهم ۱۳۹۸ هم برای اصلاح طلبان هیچ شباهتی به انتخابات چهار سال قبل در ۱۳۹۴ نداشت. در ۱۳۹۴ دولت تدبیر وامید در ابتدای راه خود بود و اصلاح طلبان با سیاست ورزی هاشمی رفسنجانی و بهره بردن از کاریزمای و نفوذ تا آن زمان محمد خاتمی از تهران تا شهرستانها فعال بودند و در نهایت ذیل همان فضای پر انگیزه و فعالیتها نیز توانستند کرسیهای زیادی را در مجلس دهم کسب کنند. در کهگیلویه نیز اجماع و همراهی خوبی حول گزینهی شورای احزاب اصلاح طلب داشتند. اما در ۹۸ همچون ۱۴۰۰ اصلاح طلبان انگیزهای برای « همت» کردن نداشت و بدتر از آن برای دهبانی پور آن بود که صلاحیت وی تا آخرین روز مانده به تبلیغات انتخابات برای هیئتهای بازرسی انتخابات احراز نشده بود. در آن روز پایانی تأیید صلاحیت دهبانی پور به وی اعلام شد. او در ابتدا تصمیم به ارزیابی شرایط گرفت و با وجود همراهی تعدادی از اصلاح طلبان اما جریان سیاسی به صورت رسمی امکان حمایت از وی را نداشت. دهبانی پور خیلی زود تصمیم دیگری گرفت و آن انصراف از صحنه انتخابات بود.
آن انصراف کلید زدن یک پروژه سفت و سخت فعالیتی برای دهبانی پور در چهار سال گذشته بود. او در اکثر مراسمات حضور پیدا کرده است. در مناسبتهایهای مختلف از طرف خود مواضعی منتشر کند و همچنین در رابطه با برخی مسائل تن به مصاحبه میدهد تا هرگز از قصد و نیتی که از ابتدا داشت لحظهای عدول نکرده باشد و حالا با ثبت نام در پیش ثبت نام انتخابات مجلس آن نیت را تحقق بخشیده است اما این کلیک و تکمیل فرمها در سامانه ثبت نام وزارت کشور تنها بخش کوچکی از مسیر اصلی و بزرگتر در پیش روی دهبانی پور است.
دهبانی پور باید همزمان در چندین جبهه نبرد کند. اول این که تصمیم انتخاباتی وی یک تصمیم متعلق به خودای و اطرافیانش است و عملاً امکانی برای حمایت سازمانی جریانهای سیاسی وجود ندارد. سختتر آن که برخی در درون جریان اصلاح طلب علیه فعالیت افرادی از جنس دهبانی پور قویا و بعضا با دلایل کلی و شخصی دست به کار خواهند شد و حتی بیانیه خواهند داد پس او در جبهه اول و گرگ و میشتر باید با نیروهای همفکر خود وارد یک جدال اقناعی شود تا حداقل این نیروها اگر از او حمایت نمیکنند نسبت به ادامه کار وی سکوت کنند.
دهبانیپور دانش آموخته علوم سیاسی است و در دانشگاه و دوران مدیریتش در فرهنگ و ارشاد اسلامی به نگرش و سلوک رئالیستی معروف بوده است پس او به خوبی موقعیت خود در این وضعیت را میداند و حتماً میداند استوری کاندیداتوریاش یک کنش از سوی خود و با حمایت و خواست برخی از گروههای مردم است.
جبهه دومی که دهبانی پور در پیش رو دارد جبهه رقابت با چهار نامزد دیگر انتخابات است. چهار نامزدی که یکی از آنها نماینده مستقر است و صاحب رکورد در نمایندگی در سطح کشور، دو تای دیگر نماینده ادوار هستند که یکی از آنها پشتوانه مالی و محفلی قدرتمندی در پشت سر خود دارد و دیگری نیز وابستگیهای حزبی و قومی قوی در گذشته داشته است که البته در سالهای اخیر این دو پشتوانه دچار ترکهای جدی و عمیقی شده است و چهارمی نیز یک مدیر در سطح ملی است که دلخوش به برخی دوستان قدیمی و کاری و دلخوری منطقهای دیارش دارد.
حضور گزینههای کیفی زیاد بر کیفیت انتخابات قطعاً میافزاید. هر چند این گزینهها و بویژه نمایندگان ادوار برای ذهنهای نقاد در آن حوزه انتخابیه ملالآور شده است و اندک تقلاهایی برای عبور از این ملال صورت گرفت اما نتیجه بخش نبود و نخواهد بود. چرا که این افراد دارای حلقهها و عقبههای قدرتمندی به ویژه در عرصه رسانه هستند که عملاً امکان ظهور و بروز به دیگران نخواهند داد تا باز هم رقابت رد یک حلقه بسته میان خودشان برگزار شود که اگر غیر از این میبود آمرا انتخاباتی کهگیلویه با اکثر نقاط کشور متفاوت نبود.
همین حالا شاید بتوان رتبه و جایگاه رای این افراد را در کهگیلویه مشخص کرد و در نهایت هم این جدول بیهیچ تغییری در واقعیت محقق شود ولی هر چه باشد سیاست است و هر چه باشد طرف تحلیل ما انسان و ذهن پیچیده و گاهاً معترض و مطالبهگر انسانی است. اگرچه با این ترکیب آزادی عمل در یک دایره محدودی خواهد بود اما همین دایره هم در درون خود هزاران نکته باریکتر از مو مضمر دارد. بعید است غیر ممکنی پیش آید اما ممکنهای در پیش روی و برخی حوادث هر کدام میتوانند هیجانانگیز و تاریخ ساز باشند.
کسی به انتظار معجزه ننشسته است (شاید هم نامزدها با رویای معجزه زندهاند و چهار سال گذشته خوابهای نزدیک صبح پیروزی میدیدند) اما گاهی گشایشهای کوچک و اتفاقات ریز حداقل با خود حرفها و نکتههای بسیاری خواهند داشت. در این میان اما مردم و مطالبات و حاجات انتخاباتی آنها طرف سنگینتر ماجراست که هم در رسانهها و هم در حین انتخابات و هم بویژه بعد از انتخابات کاملاً فراموش میشود. همان طور که مردم در ایام انتخابات بسیاری از نیات و مقصودات قبلی خود را فراموش میکنند و با کاروان و کارناوال انتخابات همراه و همدل میشوند.