حبیبالله پیشوا، مدیرمسئول بشارنیوز؛
جابجایی گفتمان یا چهرههای سیاسی / ترویج قومیتگرایی با نکوهش گرایشهای سیاسی
9 آبان 1402 ساعت 15:10
مؤثرین و تریبونداران، مدام علیه گرایشهای سیاسی و احزاب، داد سخن میرانند، اما مستقیم و غیرمستقیم، تعصبات قومی را تبلیغ و رواج میدهند؛ بطوری که گرایشهای منطقهای و طایفهای بهوضوح، جایگزین گرایشهای حزبی و جریانات فکری و سیاسی شده است.
حبیب الله پیشوا_ مدیر مسئول بشار نیوز_ چندی پیش در جلسهای با محوریت آسیبشناسی تبلیغات انتخاباتی در استان تشکیل شده بود، حضور داشتم.
اولین سخنران جلسه که اشراف کاملی به مسائل امنیت خارجی و داخلی و بافت اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد داشت، مطالب مبسوط و در خور توجهی را بیان کرد. نتیجهگیری سخنانایشان، زنگ خطری برای جلوگیری از نواختن در شیپور قومیت و منطقهگرایی در آینده استان بود.
قبلاً در چند تحلیل و نقطهنظر مستدل و مستند که در سایت بشارنیوز منتشر شد، نیز نسبت به این آفت گوشزد کردیم که تحرکات قومیتی شدیدی در هر سه حوزه انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد در حال شکلگیری است.
صد البته مقصران اصلی به وجود آمدن چنین فضای مسمومی در روند انتخابات، بیشتر از مردم، بزرگان سیاسی و برخی مدعیان رهبری جریانات و حرکتهای اجتماعی سیاسی هستند.
آنان کسانی هستند که به مصداق “هدف وسیله را توجیه میکند، سیاست ماکیاولیستی را صرفنظر از آثار و نتایج آن، در گفتمان و عملکرد، خطمشی خود قرار داده تا بتوانند به اهداف مورد نظر برسند.
کسانی که شعار همه جای ایران سرای من است، ندای جهانی بودن انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و حفظ منافع و امنیت ملی و بومی مردم را نادیده گرفتهاند و صرفاً دنبال مطامع مدنظر خود هستند.
انتخاب این نوع سیاست پوپولیستی برای رسیدن به هدف، مختص یک فرد یا جریان خاص یا صرفاً این دوره از انتخابات نیست؛ آغاز این شیوه و روند از چندین سال قبل شروع شده و در انتخابات دورههای دهم و مخصوصاً یازدهم پر رنگتر و در انتخابات پیشرو اگر اصلاح نشود، به اوج خود خواهد رسید.
متأسفانه، امروزه کاندیداهای نمایندگی مجلس در استان، بیش از آن که به توانایی و تخصص خود برای پیروزی در انتخابات متکی باشد و دراینرابطه سخن بگویند، امیدشان به ظرفیت طایفهای وفامیلی خود است و در این راه، حتی جریانات فکری و سیاسی، فدای انتخابهای طایفهگرایانه شده است. کاندیداها نسبت به پشتوانه و ظرفیت جریانی سیاسی خود، بیتفاوت شدهاند و همه مانورشان برانگیختن تعصبات قومی و منطقهای رأیدهندگان است.
این مسأله تا جایی پیش رفته که مؤثرین و تریبونداران، مدام علیه گرایشهای سیاسی و احزاب، داد سخن میرانند، اما مستقیم و غیرمستقیم، تعصبات قومی را تبلیغ و رواج میدهند؛ بهطوری که گرایشهای منطقهای و طایفهای بهوضوح، جایگزین گرایشهای حزبی و جریانات فکری و سیاسی شده است.
تا جایی که نهتنها گفتمانهای سازنده سیاسی به کما رفته؛ بلکه چهرهها و افراد شاخص سیاسی نیز جابهجا شده و در رسانهها و فضای مجازی، مرتب با این اخبار مواجه میشویم که فلان چهره اصلاحطلب از فلان کاندیدای اصولگرا حمایت کرد و بالعکس.
این جابهجایی گفتمان و چهرهها اینقدر غیرطبیعی وغیرمنطقی است که صدای آقای سید ضیاءالدین رضا توفیقی، چهره ثابتقدم و مطرح اصلاحات استان را در آورد و چندی پیش در یادداشتی از اصلاحطلبان خواست تا از مسیر اصلاحطلبی خارج نشوند و نوشت: ” هر اصلاحطلب شاخصی که از کاندیداهای اصولگرا، چه بهصورت صریح و آشکار و چه بهطور مخفی و پنهان حمایت کند، سقوط کرده است و… ”
این هشدار که نسبت به جریان اصولگرا هم مصداق دارد، یک زنگ خطر است، نه از آن نظر که افرادی خط فکریشان را تغییر دادهاند، از آن منظر که همه چیز، فدای قومیت و طایفهگرایی شده؛ حتی تفکر سیاسی و حزبی.
در این زمینه مکرر تذکر داده شده که وابستگی جریانی و حزبی نباید فدای تعصبات طایفهای و منطقهای گردد، ولی ظاهراً گوش شنوایی نیست و جاذبه تعصبات قومی بیشتر از هر شاخص دیگری، حتی شایستهسالاری است.
از طرفی، رد صلاحیتها باعث شده تا حرکت در این مسیر اشتباه، شتاب تندتری بگیرد؛ آنجا که برخی چهرههای مؤثر و کاریزما، رد صلاحیت میشوند و افراد غیر شاخص، باتعصب قومی و منطقهای جایگزین آنان میشوند.
بیشک نمیتوان منکر ظرفیت و پتانسیل قومی و منطقهای شد، اما اگر همه شاخصها فدای این طرز تفکر شود، نتیجه آن تباهی همه ظرفیتهاست.
اما اگر ظرفیتهای قومی و منطقهای در کنار شاخص شایستگی و کارآمدی، در مسیر جریان و احزاب قرار گیرد، منجر به تقویت نهادهای مدنی، اجتماعی، ملی و استانی میگردد که نتیجه آن، نهایتاً تعالی جامعه است.
متأسفانه، ما عادت کردهایم که در پیشگیری، مسامحه کنیم؛ عامل گسترش درد و آسیب شویم و وقتی که درد و آسیب فراگیر شد، آنگاه دنبال درمان و اصلاح باشیم که قطعاً دیگر دیر است.
اینقدر کاسبان سیاسی میکروفن به دست و کوتولههای سیاسی تازه به دوران رسیده، نفی احزاب و چریانهای سیاسی کردند که سرانجامش این شد که میبینیم.
در بویراحمد و دنا: سردسیری و گرمسیری، علیا و سفلی با چاشنی طایفهگرایی.
در گچساران و باشت: باشت و باوی، بویراحمدی و باوی، ترک و لر.
در کهگیلویه بزرگ: بویراحمد و ثلاث.
و اینها شده گفتمان آشکار و پنهان همه کاندیداهای مدعی اصلح بودن برای قانونگذاری و یا ناظر بر انحراف قانون در دستگاههای اجرایی.
با این انحراف گفتمانی، قطعاً افرادی نماینده مجلس میشوند که شایستگی و صلاحیت لازم برای نمایندگی مردم را ندارند. افراد توانمند، صاحبفکر و برنامهمحور نیز به گوشه انزوا و عزلت رانده میشوند.
بر خلاف علم حقوق که حقوقدانان اعتقاد به وجود قانون بد را بهتر از بیقانونی میدانند، باید گفت در عالم سیاست و امور اجتماعی نداشتن نماینده قوی و توانمند در مجلس بهتر از داشتن و بودن نماینده ضعیف و ناتوان است.
بنابراین، باید توجه جدی داشته باشیم که میدان دادن به تفکرات منطقهای، طایفهای و قومی صرف، آسیبهای ناخوشایند زیادی به بار خواهد آورد.
پس باید سعی کنیم گفتمان ادبیات و تبلیغات، به سمتوسوی گرایشهای سیاسی، برنامهمحوری و شایستهسالاری برود؛ نه تنها در ایام تبلیغات انتخابات که در تمام روزهای سال؛ چرا که اگر این روند اصلاح نشوند، استان کهگیلویه و بویراحمد با ترکیبی از ایلات، اقوام، طوایف متعدد، میتواند آبستن حوادثی ناگواری بسیاری شود.
اگر دقت نکنیم، ممکن است خواسته یا ناخواسته به این شرایط نامطلوب دامنزده و دامنه خطر را افزایش دهیم.
تأکید موکدا میکنم از عامل مهم تحریک و تشدید تعصبات طایفهای و منطقهای، برخی لیدرها و رهبران کارزار انتخابات هستند که دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب را در این استان به مسلخ برده و آماده ذبح کردهاند، همان دایی جان ناپلئونها یا برادران بزرگتر که فکر میکنند فقط آنان باید برای دیگران تصمیم بگیرند.
چنین افرادی هر دو جریان را نردبان ترقی و تصاحب منصب قرار داده و نوبت به دیگران که رسید، نردبان را زمین انداخته تا فقط خود در رأس امور باشند.
سرانجام افتخار به مخالفت با جریانات اصولگرایی و اصلاحطلبی، احزاب سیاسی، خودخواهی پدرخواندههای جریانات سیاسی، برخی رد صلاحیتها و تنگنظریها، جابجایی چهرههای سیاسی و رواج دادن قومیتگرایی، قبیلهای و منطقهای صرف فکر کردن، شرایطی را در استان وجود میآورد که آسیبهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن قابل تخمین نیست؛ اگر مهار نشود.
متأسفانه در چند سال اخیر، این آفت انقدر پر رنگ شده که در دوره پیشرو، کاندیدی بنام و با پشتوانه اصولگرایی یا اصلاحطلبی در استان نخواهیم داشت. حمایت آشکار یا مخفی چهرههای شاخص جریانات اصولگرا و اصلاح طلب از کاندیداهای با گفتمان مخالف، حضور نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در مجالس ترحیم و سایر مجالس با همراهی اقوام، اقارب، طایفه و منطقه جغرافیایی خاص و عدم حضور افراد مؤثر جریانی در همراهی با آنان، تحریک تعصبات طایفهای و منطقهای در جلسات خصوصی و اتاقهای فکر نامزدها و بالاخره انتساب کاندیدهای این دوره، به طایفه و منطقه خاص و نه جریان و احزاب، نشانگر این حرف است.
کد مطلب: 468726