تاریخ انتشار
جمعه ۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۲:۵۱
کد مطلب : ۴۰۴۴۰۹
خاطرات پیاده روی حماسه اربعین حسینی ۱۴۴۰- آبان ماه ۹۷:
فُطرُس در انتظار آفتاب؟
۲
کبنا ؛زریر حجتی/ قسمت دوم؛ ... تدارکات و زیرساختهای این سفر معنوی با وجود پیدا کردن ابعاد جهانی، بدون حمایت دولت و با پر رنگ بودن نقش مردم در قالب نذورات مردمی و خیرینی که در اندیشه ذخیره یوم الحسره بودند، به عشق شفیع روز جزا، فراتر از آنچه تصور میشد، فراهم که این خود از برکات حماسه اربعین حسینی بود.
شایعات ناامن بودن مسیر و دیگر خزعبلات و چرندیات از نفس افتادگان سیاسی که متاثر از القائات شوم عناصر مزدور و خود باخته بود، تردیدی در عزم جزم شده زائرین نداشت و سخنرانیهای روشنگرانه مدیر کاروان نیز آغازی بر پایان هر شیطنت رسانهای بود.
البته دولت و بهطور خاص نهادهای نظامی، انتظامی و اطلاعاتی در بخش امنیتی، سکینه خاطر شده بودند.
جلسات و سخنرانیهای مدیر کاروان فطرس در جلسات متشکله با سرگروهها در مقدمات سفر بهطور ویژه بر تمکین از مقررات وضع شده میچرخید و تمرین سبک زندگی مهدوی را مورد تاکید قرار میداد.
وی راهپیمایی اربعین را تمرین حضور و استقبال از دولت مهدوی میخواند که روح حاکم بر آن حکایت از جامعه امام زمانی مینماید.
شعار محوری اربعین ۱۴۴۰ در گستره ملی "حب الحسین یجمعنا" انتخاب شده بود. پرچم "یا لثارات الحسین" با سربندهای سبز رنگ تحت همین عنوان، مشخصه کاروان فطرس بود.
ساعت ۳ عصر از نخستین روز آبان ماه، گلزار شهدای یاسوج به رسم معهود، میعادگاه زائرین و بدرقه کنندگانی بود که به تاسی از امام آزادگان فریاد گر "هیهات من الذله" بودند و ضمن ادای احترام به مقام شامخ شهداء، میثاقی دو باره بر حفظ آرمانهای آنان بستند و هر کدام به نیابت از یک شهید که تمثال آن را در اختیار داشت، نائب الزیاره بودند.
۱۲ اتوبوس با سازماندهی مناسب سرنشینان که ترکیبی از خانوادههای محرم "زن و مرد" بود، توسط یک مسئول اتوبوس مدیریت میشد و معمولاً یک مداح جهت عاشورایی کردن دلها مستقر شده بود اما خلاء روحانی مشهود بود.
کولههای سرنشینان ناوگان خودرویی انباشته از مواد خوراکی بین راهی بود که بهصورت نذری توزیع میشد.
اتوبوسها پس از سخنرانی عمومی دکتر هدایت خواه و تکمیل ظرفیت بر اساس لیست مشخص حرکت کردند. نماز مغرب و عشاء در بین راه بابا میدان اقامه شد.
موکب گچساران که به همت نیروهای مومن و انقلابی دوگنبدان بر پا شده بود، سفرهای به قداست دلهای عاشورایی مردمِ با صفای آن گسترانیده بود. افتخار خود را در خادمیاری سرور و سالار شهیدان مینامیدند.
شور و شعور حسینی بپا شده بود و مجری با شور و تواضع خاصی به زائرین حضرت ابا عبدالله "ع" خیر مقدم گفت و هدایت خواه را چهره محبوب و سردار فرهنگی لقب داد.
نوحه سرایی مداح و استقبال بی نظیر مجری موکب، خاطرات جبهه و مارش جنگی را برایم تداعی کرد.
سال ۶۱ تحصیلات دبیرستان را با قبولی در آزمون دانشسرای تربیت معلم در این شهر آغاز کرده بودم و نام محله سادات، دانشسرای شهید رجایی، حجت الاسلام متقی کاشانی امام جمعه فقید و مسئولین و دبیران دانشسرا و همچنین صمیمیت همکلاسیهای شهید، خاطرات جنگ و معنویت آن خاطره ساز و به هم آمیخته شد و از معنویت آن دوران غبطه خوردم.
در همین حال با آگاهی از وضعیت قشری از دانش آموزان و معلمین جامعه امروز در حسرت عمیقی فرو رفتم...
پس از صرف شام که در دو مکان سرباز مجزا و هوای لطیف و روح نواز برای خانمها و آقایان تدارک دیده شده بود از امام جمعه گچساران جهت ایراد سخن دعوت شد و ضمن قدردانی از چهره شاخص فرهنگی و سیاسی استان و تبیین خدمات ماندگار وی، همه زائرین خوشه چین علم و فضل او در باب اربعین گردیدند و آمادگی دو موکب گچساران جهت پذیرایی شبانه روزی که دیگری در مسیر خیرآباد بود اعلام شد. سپس هدایت خواه در سخنان کوتاهی نیز وی را تکریم نمود و اربعین را تمرین سبک زندگی مهدوی خواند و بر تحمل سختیهای راه که تقویت بعد معنوی و همچنین ورزیدگی و تکامل روحی و روانی را به دنبال دارد تاکید کرد.
آهنگ حرکت آغاز شد و به وقت نماز صبح وارد شلمچه شدیم. نام شلمچه با کربلا و عاشورا عجین است و وجب به وجب خاک آن شمیم عطر شهیدان است. در پایانه مرزی ایران و عراق با تعدد نیرو در گیشهها، مهر خروج و ورود به سهولت حک شد و این روان سازی با وجود جمعیت چند هزار نفری قابل توجه بود و هیچگونه معطلی نداشت. یکرنگی و همدلی بین ایرانیان و عراقیها کاملاً محسوس بود.
در بازه زمانی ۸۹ تا خروج نظامیان آمریکایی مستقر در عراق پسا صدام، سختترین و ناخوشایندترین مرحله ورود به خاک عراق برای زائرین حضرتش، همین مقررات دست و پاگیر پایانهها و صفهای طولانی توام با برخوردهای نامتعارف و خشن نظامیان بود.
اکنون به یمن اتحاد دو کشور شیعه، زیر ساختها فراهم شده و دیگر ترافیک جمعیتی وجود ندارد و در نتیجه رضایت و رفاه حال زائرین را در پی داشته است.
ورود میلیونها زائر ایرانی که از مرزهای کشورمان بهطور همزمان در حال ورود و خروج بودند، تامین وسائط نقلیه را در آن سوی مرز با مشکل مواجه کرده بود.
اتوبوسهای عراقی خلف وعده کردند و در نتیجه کاروان فطرس تا ظهر روز دوم در سالنهای ورودی پایانه عراق بلاتکلیف شد. جمعیت انبوهی که خارج از چارچوب کاروان از اقصی نقاط کشور آمده بودند، مشکل آفرین شد و بهصورت گروهی با پرداخت مبلغی بیشتر به رانندگان، آنها را قانع به حرکت خارج از قاعده میکرد.
کاروان فطرس نیز از این قاعده مستثنی نبود و سوای جمعیت ۶۰۰ نفری، عدهای به صرف داشتن گذرنامه، برنامه خود را با حرکت کاروان تنظیم و به مرز رسیده بودند و اتوبوسها را در ترافیک به وجود آمده تصاحب میشدند که موجب تضییع حقوق افراد محق و کاروانی میگردید و اینجا بود که همه به یاد تذکرات مدیر کاروان و تاکید وی بر رعایت حق الناس افتادند که بی مبالاتی و خودسری عدهای چه آسیبی میتواند به یک مجموعه وارد نماید. تاخیر چند ساعته موجب فشار روحی و روانی زیادی بر جمعیت شد. پذیرایی رایگان صبحانه توسط شیعیان عراقی مستقر به عمل آمد اما بی ارزش بودن پول ایران را به عنوان کشوری با منابع غنی و جایگاه اقتصادی برجسته در آمار، در مقابل دینار عراق بحران زده در بوفه مستقر در پایانه با خرید چند رانی و آب میوه درک کردم و برجام بی فرجام را در ذهن خود نتیجه گرفتم.
فرصتی پیش آمد تا زوار دیگر استانها و کشورهای مختلف و آیینهای آنها را شاهد و مستن نمایم که آنچه برایم زیبا بود، آیین نوحه خوانی و مداحی زائرین کشور آذربایجان بود.
فیلم و عکس خبری تهیه نمودم و برای شبکه دنا فرستادم ولی در این مرحله فقط یک عکس خبری در کانال گذاشته شد.
تلفنها رومینگ شده بود و با چند تماس و ارسال تعدادی پیام و فیلم و عکس واتساپی، اخطار قطع تلفن اعلام شد!
مبلغی قریب به ۲۰۰ هزار تومان هزینه همراه اول ابلاغ شد و این از عمدهترین مشکلات زائرین در هنگام ورود به عراق میباشد که کیفیت آن معلوم نبوده و ابهامات زیادی را به وجود آورده، از اینرو شایسته است دولت ابعاد آن را برای زائرینی که از خدمات دولت بی بهرهاند روشن نماید ...
----------------------
ادامه دارد
شایعات ناامن بودن مسیر و دیگر خزعبلات و چرندیات از نفس افتادگان سیاسی که متاثر از القائات شوم عناصر مزدور و خود باخته بود، تردیدی در عزم جزم شده زائرین نداشت و سخنرانیهای روشنگرانه مدیر کاروان نیز آغازی بر پایان هر شیطنت رسانهای بود.
البته دولت و بهطور خاص نهادهای نظامی، انتظامی و اطلاعاتی در بخش امنیتی، سکینه خاطر شده بودند.
جلسات و سخنرانیهای مدیر کاروان فطرس در جلسات متشکله با سرگروهها در مقدمات سفر بهطور ویژه بر تمکین از مقررات وضع شده میچرخید و تمرین سبک زندگی مهدوی را مورد تاکید قرار میداد.
وی راهپیمایی اربعین را تمرین حضور و استقبال از دولت مهدوی میخواند که روح حاکم بر آن حکایت از جامعه امام زمانی مینماید.
شعار محوری اربعین ۱۴۴۰ در گستره ملی "حب الحسین یجمعنا" انتخاب شده بود. پرچم "یا لثارات الحسین" با سربندهای سبز رنگ تحت همین عنوان، مشخصه کاروان فطرس بود.
ساعت ۳ عصر از نخستین روز آبان ماه، گلزار شهدای یاسوج به رسم معهود، میعادگاه زائرین و بدرقه کنندگانی بود که به تاسی از امام آزادگان فریاد گر "هیهات من الذله" بودند و ضمن ادای احترام به مقام شامخ شهداء، میثاقی دو باره بر حفظ آرمانهای آنان بستند و هر کدام به نیابت از یک شهید که تمثال آن را در اختیار داشت، نائب الزیاره بودند.
۱۲ اتوبوس با سازماندهی مناسب سرنشینان که ترکیبی از خانوادههای محرم "زن و مرد" بود، توسط یک مسئول اتوبوس مدیریت میشد و معمولاً یک مداح جهت عاشورایی کردن دلها مستقر شده بود اما خلاء روحانی مشهود بود.
کولههای سرنشینان ناوگان خودرویی انباشته از مواد خوراکی بین راهی بود که بهصورت نذری توزیع میشد.
اتوبوسها پس از سخنرانی عمومی دکتر هدایت خواه و تکمیل ظرفیت بر اساس لیست مشخص حرکت کردند. نماز مغرب و عشاء در بین راه بابا میدان اقامه شد.
موکب گچساران که به همت نیروهای مومن و انقلابی دوگنبدان بر پا شده بود، سفرهای به قداست دلهای عاشورایی مردمِ با صفای آن گسترانیده بود. افتخار خود را در خادمیاری سرور و سالار شهیدان مینامیدند.
شور و شعور حسینی بپا شده بود و مجری با شور و تواضع خاصی به زائرین حضرت ابا عبدالله "ع" خیر مقدم گفت و هدایت خواه را چهره محبوب و سردار فرهنگی لقب داد.
نوحه سرایی مداح و استقبال بی نظیر مجری موکب، خاطرات جبهه و مارش جنگی را برایم تداعی کرد.
سال ۶۱ تحصیلات دبیرستان را با قبولی در آزمون دانشسرای تربیت معلم در این شهر آغاز کرده بودم و نام محله سادات، دانشسرای شهید رجایی، حجت الاسلام متقی کاشانی امام جمعه فقید و مسئولین و دبیران دانشسرا و همچنین صمیمیت همکلاسیهای شهید، خاطرات جنگ و معنویت آن خاطره ساز و به هم آمیخته شد و از معنویت آن دوران غبطه خوردم.
در همین حال با آگاهی از وضعیت قشری از دانش آموزان و معلمین جامعه امروز در حسرت عمیقی فرو رفتم...
پس از صرف شام که در دو مکان سرباز مجزا و هوای لطیف و روح نواز برای خانمها و آقایان تدارک دیده شده بود از امام جمعه گچساران جهت ایراد سخن دعوت شد و ضمن قدردانی از چهره شاخص فرهنگی و سیاسی استان و تبیین خدمات ماندگار وی، همه زائرین خوشه چین علم و فضل او در باب اربعین گردیدند و آمادگی دو موکب گچساران جهت پذیرایی شبانه روزی که دیگری در مسیر خیرآباد بود اعلام شد. سپس هدایت خواه در سخنان کوتاهی نیز وی را تکریم نمود و اربعین را تمرین سبک زندگی مهدوی خواند و بر تحمل سختیهای راه که تقویت بعد معنوی و همچنین ورزیدگی و تکامل روحی و روانی را به دنبال دارد تاکید کرد.
آهنگ حرکت آغاز شد و به وقت نماز صبح وارد شلمچه شدیم. نام شلمچه با کربلا و عاشورا عجین است و وجب به وجب خاک آن شمیم عطر شهیدان است. در پایانه مرزی ایران و عراق با تعدد نیرو در گیشهها، مهر خروج و ورود به سهولت حک شد و این روان سازی با وجود جمعیت چند هزار نفری قابل توجه بود و هیچگونه معطلی نداشت. یکرنگی و همدلی بین ایرانیان و عراقیها کاملاً محسوس بود.
در بازه زمانی ۸۹ تا خروج نظامیان آمریکایی مستقر در عراق پسا صدام، سختترین و ناخوشایندترین مرحله ورود به خاک عراق برای زائرین حضرتش، همین مقررات دست و پاگیر پایانهها و صفهای طولانی توام با برخوردهای نامتعارف و خشن نظامیان بود.
اکنون به یمن اتحاد دو کشور شیعه، زیر ساختها فراهم شده و دیگر ترافیک جمعیتی وجود ندارد و در نتیجه رضایت و رفاه حال زائرین را در پی داشته است.
ورود میلیونها زائر ایرانی که از مرزهای کشورمان بهطور همزمان در حال ورود و خروج بودند، تامین وسائط نقلیه را در آن سوی مرز با مشکل مواجه کرده بود.
اتوبوسهای عراقی خلف وعده کردند و در نتیجه کاروان فطرس تا ظهر روز دوم در سالنهای ورودی پایانه عراق بلاتکلیف شد. جمعیت انبوهی که خارج از چارچوب کاروان از اقصی نقاط کشور آمده بودند، مشکل آفرین شد و بهصورت گروهی با پرداخت مبلغی بیشتر به رانندگان، آنها را قانع به حرکت خارج از قاعده میکرد.
کاروان فطرس نیز از این قاعده مستثنی نبود و سوای جمعیت ۶۰۰ نفری، عدهای به صرف داشتن گذرنامه، برنامه خود را با حرکت کاروان تنظیم و به مرز رسیده بودند و اتوبوسها را در ترافیک به وجود آمده تصاحب میشدند که موجب تضییع حقوق افراد محق و کاروانی میگردید و اینجا بود که همه به یاد تذکرات مدیر کاروان و تاکید وی بر رعایت حق الناس افتادند که بی مبالاتی و خودسری عدهای چه آسیبی میتواند به یک مجموعه وارد نماید. تاخیر چند ساعته موجب فشار روحی و روانی زیادی بر جمعیت شد. پذیرایی رایگان صبحانه توسط شیعیان عراقی مستقر به عمل آمد اما بی ارزش بودن پول ایران را به عنوان کشوری با منابع غنی و جایگاه اقتصادی برجسته در آمار، در مقابل دینار عراق بحران زده در بوفه مستقر در پایانه با خرید چند رانی و آب میوه درک کردم و برجام بی فرجام را در ذهن خود نتیجه گرفتم.
فرصتی پیش آمد تا زوار دیگر استانها و کشورهای مختلف و آیینهای آنها را شاهد و مستن نمایم که آنچه برایم زیبا بود، آیین نوحه خوانی و مداحی زائرین کشور آذربایجان بود.
فیلم و عکس خبری تهیه نمودم و برای شبکه دنا فرستادم ولی در این مرحله فقط یک عکس خبری در کانال گذاشته شد.
تلفنها رومینگ شده بود و با چند تماس و ارسال تعدادی پیام و فیلم و عکس واتساپی، اخطار قطع تلفن اعلام شد!
مبلغی قریب به ۲۰۰ هزار تومان هزینه همراه اول ابلاغ شد و این از عمدهترین مشکلات زائرین در هنگام ورود به عراق میباشد که کیفیت آن معلوم نبوده و ابهامات زیادی را به وجود آورده، از اینرو شایسته است دولت ابعاد آن را برای زائرینی که از خدمات دولت بی بهرهاند روشن نماید ...
----------------------
ادامه دارد