تاریخ انتشار
دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۵۵
کد مطلب : ۴۶۵۱۵۷
کبنا گزارش می‌دهد:

یک سر و هزار سوداری بهزیستی

۰
کبنا ؛ دوشنبه هر هفته معمولاٌ روز ارتباط مردم با مدیرکل هر اداره‌ای است. به این بهانه امروز دوشنبه(2مردادماه1402) سری به بهزیستی یاسوج زدیم و تا وضعیت مراجعه‌کنندگان به این اداره را بررسی کنیم.
سازمان بهزیستی به عنوان یکی از نهادهای اصلی و تاثیرگذار در حوزه رفاه اجتماعی کشور و متولی ارتقای سلامت اجتماعی و منشأ خدمات ارزشمند تخصصی و حمایتی به گروه‌های مختلف جامعه به شمار می‌رود.
افراد در معرض آسیب یا آسیب‌دیده اجتماعی از جمله؛ زنان و دختران در معرض آسیب، زوجین متقاضی طلاق، افراد فاقد مهارت‌های زندگی و سایر افرادی که به نوعی با بحران‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی روبه رو شده‌اند، کودکان خیابانی، کودکان در معرض آزار یا آزاردیده، کودکان بدسرپرست، کودکان بی‌سرپرست، کودکان بازمانده از تحصیل، بچه‌های طلاق، کودکان دارای والدین معتاد و... گروه‌های هدف پایگاه‌های خدمات اجتماعی به‌شمار می‌روند.
به همین دلیل مراجعه‌کنندگان به بهزیستی متعدد، متفاوت و بسیار زیادند. پای صحبت برخی از مراجعه‌کنندگان نشستیم؛ یکی از آنها که خانم میان‌سالی بود گفت: اگر صدا و تصویرم پخش نمی‌شود برایت حرف می‌زنم و بعد گفت: 5فرزند دارم، همسرم سال‌هاست ما را ترک کرده؛ البته ما به خاطر آبرو طلاق نگرفتیم؛ اما او زن دیگری گرفت و با ما هیچ ارتباطی ندارد. بیماری قند و کبد دارد و درگیر اعتیاد است. بهزیستی مرا تحت پوشش قرار نمی‌دهد می‌گوید باید طلاق بگیری، اگر اسم طلاق بیاورم آبرویم می‌رود! من پیرزن طلاق می‌خواهم چکار!
دوباره تأکید کرد تصویرم که پخش نمی‌شود و ادامه داد: دختر دم بخت دارم که توانایی خرید جهیزیه‌اش را ندارم، پسرهایم بیکارند، خودم در مزارع مردم کار می‌کنم که حالا دیسک کمر و واریس گرفتم و دکتر گفت باید استراحت کنم. من می‌توان استراحت کنم با این شرایط؟!
یک مرد جوان گفت: هر کسی اینجا باشد برای فقر و بدبختی اینجاست! من خودم لنگ اجاره خانه مانده‌ام. همین خانه را پارسال پنجاه با 600 اجاره کرده بودم، حالا می‌گوید چون مستاجر خوبی بودی؛150با دو! دو برابر هم نشده سه برابر هم نشده، آخر چه گشایشی از پارسال تا حالا توی زندگی من رخ داده که فقط اجاره خانه‌ام اینقدر بالا بکشد!
یک زن جوان گفت: یک فرزند ده ساله معلول جسمی، ذهنی و حرکتی دارم. تمام کارهایش را من انجام می‌دهم. همسرم عسلویه کارگری می‌کند بیست روز سر کار است و ده روز مرخصی. زمانی که همسرم سرکار باشد نمی‌توانم پایم را از در خانه بیرون بگذارم. حالا بچه را گذاشتم پیش همسرم و آمدم ببینم حق پرستاری بچه‌ام چرا به من تعلق نمی‌گیرد. باورتان می‌شود پنج سال است می‌آیم و می‌روم و هر بار می‌گویند اسمت توی نوبت است، پس کی؟! کدام نوبت؟! بعد می‌گویند نفر هزار و نمی‌دانم چندمی. بعد از این همه وقت من نباید نفر صدم باشم چرا هزار؟! حالا آقای آریا قول داده است به محض باز شدن سیستم خودش کارم را انجام دهد.
یک مرد میانسال گفت: من فرهنگی بازنشسته‌ام و همراه برادرزاده‌ام آمدم. چند سال است ازدواج کرده است؛ اما چون مشکل ژنتیکی دارد بچه‌هایش بعد از چند ماه از بین می‌روند. آمدم تا از بهزیستی بخواهم برای هزینه‌های درمانش کمک کند.
یک زن میان‌سال گفت: یک فرزند معلول دارم. بی‌سرپرست و بی‌سرپناهم. سال‌هاست از همسرم جدا شده‌ام. وقتی برنج خاطره 30 هزارتومان بود برنج خریدم؛ همان آخرین کیسه بود! همسایه‌ای، دوستی، فامیلی، آشنایی گاهی صدقه سری چیزی به من بدهد. به لباس‌هاش اشاره کرد و گفت: این کفش مردم است، این شلوار مردم است، روسری مردم است، دروغ نگویم این مانتو را پسرم برایم خرید. یک پسر دیگر دارم که ازدواج کرده و از ما مستقل است. گاهی هم پسرم سری به ما می‌زند. وضعیت اقتصادی خوب نیست خودش هم توی خرج زندگی‌اش می‌ماند. 
روسری‌اش را مرتب کرد و گفت: سرت را درد نیاورم گلم! توی یک اتاق 20 متری اجاره‌ام. حمام هم ندارم و خودم می‌روم خانه همسایه حمام می‌کنم. هرچه به پسرم می‌گویم برو خانه خاله‌ات نمی‌رود. باورت می‌شود جوان29ساله‌ام سر و رویش نتراشیده و ژولیده است! آقای آریا و دامیار قول داده بودند کمک کنند؛ واقعاٌ هم دلسوز مردم‌اند؛ اما کار اداری دیر و زود دارد. من هم نامه نوشتم به رئیس جمهور، خدا کند برای من گشایشی بشود.
 یک خانم میانسال گفت: مشکل اعصاب و روان دارم، افسردگی شدید! می‌خواهم یک وام بدهند بچه‌ام کاری راه بیندازد؛ می‌گویند 50میلیون! با 50میلیون چه می‌شود کرد؟!
یک مرد جوان که با عصبانیت روی کارکنان داد می‌زد گفت: مستمری یک جوان37ساله سندروم داون را چرا قطع کرده‌اند؟! مددکار چرا ساعت دو ظهر می‌آید جلوی خانه آرامشش را به هم می‌زند. چرا وقت استراحتش زنگ می‌زند؟! چرا از 20 تیر تا حالا مستمری این جوان قطع شده است؟!
یک زن جوان بچه به بغل از وضعیت روانی‌ همسرش می‌گفت: راستش شرایط مساعدی ندارد. من خودم هم زرنگ نیستم که وام بگیرم کاری انجام دهم. مستاجرم و در خرج اجاره و مایحتاج زندگی مانده‌ام!
و صدها نامه روی میز رئیس که محتوای آنها اجاره، وام، بیماری، هزینه‌های سنگین، بدسرپرستی، بد‌سرپستی، فقر، بیکاری و... بود! نامه‌هایی که حتی بیشترشان در برگه آچار نبودند، به شکل نامه اداری نبودند. نامه‌هایی که پر از نمی‌دانم بنویسم امیدواری یا ناامیدی بودند! نامه‌هایی که دردنامه بودند و رئیس و مدیر کل که با حوصله یکی یکی می‌خواندند و گوش می‌دادند و راهنمایی می‌کردند و مددجویانی که خوش‌حال یا ناراحت از در بیرون می‌رفتند...









 
نام شما

آدرس ايميل شما

ناگفته‌هایی از زنان درون باند‌های مواد مخدر

ناگفته‌هایی از زنان درون باند‌های مواد مخدر

نویسنده این کتاب در کولیاچان در مکزیک در مورد زنان مختلفی نوشت که در صفوف کارتل ال چاپو ...
هندبالی‌های کهگیلویه و بویراحمد روی دور افتخار؛ هیئت هندبال استان در جایگاه دوم کشوری قرار گرفت (+ سند)

هندبالی‌های کهگیلویه و بویراحمد روی دور افتخار؛ هیئت هندبال استان در جایگاه دوم کشوری قرار گرفت (+ سند)

فدراسیون هندبال کشور، ارزیابی عملکردهیات‌‌های استانی در سال 1401 را در حالی اعلام کرد ...
خالص‌سازی بیشتر؟

خالص‌سازی بیشتر؟

محمد مهاجری گفت: جبهه پایداری همیشه انتخاب اصلح را مطرح می‌کند، اما این یک اصطلاح بازاری ...
1