تاریخ انتشار
سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۳۰
کد مطلب : ۴۶۳۷۹۲
مهدي فضائلي، معاون دفتر حفظ و نشر آثار آيتالله خامنهاي در نشست راه گفتو گو در موسسه اطلاعات تشریح کرد
نگاه رهبری به انتخابات جمهوریت و احزاب
۰
کبنا ؛گروه سياسي- «تضعيف جمهوريت نظام»، يكي از خطراتي است كه طي سالهاي اخير دلسوزان كشور نسبت به وقوع آن هشدار ميدهند. حركت خزندهاي كه پس از درگذشت امام (ره) در سالهاي پاياني دهه 60 و آغاز دهه 70 از سوي برخي افراد و جريانات آغاز شد تا به زعم خود زمينه تبديل «جمهوري اسلامي» به «خلافت اسلامي» يا «حكومت اسلامي» را آغاز كنند. به اعتقاد بسياري از تحليلگران محمد تقي مصباحيزدي تئوريسيني است كه زمينههاي فكري يك چنين تبديلي را ايجاد كرد. شكلگيري دوم خرداد 76 و ظهور مصلحي در شكل و شمايل سيد محمد خاتمي، زنگ خطر را براي جرياناتي كه به دنبال ايجاد حكومت اسلامي بودند به صدا درآورد. اين افراد و گروهها تصور ميكردند اگر قرار باشد مسيري كه از دوم خرداد 76 با مشاركت گسترده اقشار مختلف ايرانيان آغاز شده، تداوم داشته باشد، بسياري از جريانات راديكال و محافظهكار، بايد از چرخه تصميمسازيها خارج شده و تسليم اراده ملت شوند. در اين برهه خاص است كه ديدگاههاي آيتالله مصباح فرصت طرح در عرصه عمومي را پيدا ميكند. رسانههاي اصلي جناح راست از جمله، كيهان، رسالت و... حتي صداوسيما به ترويج ديدگاههايي ميپردازند كه در آنها نقد جمهوريت و بياهميت بودن راي و نظر مردم مطرح شده بود. آيتالله مصباح علنا در خصوص اهميت نداشتن راي مردم صحبت ميكرد و مبتني بر گزارههاي فكري تلاش ميكرد اين ديدگاه را تشريح كند. ماحصل اين گفتمان تازه، ظهور جبهه پايداري بود كه مستقيما زير نظر آيتالله مصباح و شاگردان او فعاليت ميكردند. فعاليتهاي جبهه پايداري كه در منتهااليه راست جناح راست، وسيعترين قلمرو را به خود اختصاص داده، طي سالهاي اخير بسيار گستردهتر شده است. «جمهوريت نظام اسلامي، مباني و راهكارها» عنوان نشستي است كه موسسه اطلاعات آن را برگزار كرده است. مهدي فضائلي معاون دفتر حفظ و نشر آثار آيتالله خامنهاي در اين گفتوگو تلاش ميكند تصويري از مهمترين ديدگاههاي رهبر انقلاب در خصوص مقولاتي چون جمهوريت نظام، راهكارهاي افزايش مشاركت و فعاليتهاي حزبي ارايه كند.
مهدي فضائلي معاون دفتر حفظ و نشر آثار آيتالله خامنهاي در خصوص ديدگاه امام (ره) و مقام معظم رهبری به مقوله جمهوريت ميگويد: «درباره نگاه و باور واقعي امام (ره) و رهبري به مردم، يك توضيحي را ضروري ميدانم و اين است كه به اعتقاد آنان، همه مردم بايد در ميدان باشند. يكي از مهمترين عرصههايي كه حضور همه مردم موضوعيت و معنا و مفهوم پيدا ميكند بحث انتخابات است. انتخابات جايگاهي است كه حضور همه مردم در آن معنا و مفهوم پيدا ميكند.
در بحث انتخابات، دعوت امام از همه مردم مشخص است و با تاكيد ايشان بر مشاركت حداكثري، روبرو است. مهمترين دغدغه رهبري نيز در انتخابات صرفنظر از نتيجه آن، مشاركت حداكثري مردم است و به عنوان يك دعوت عمومي با تعابير مختلف و اشكال مختلفي كه بتواند مردم را به پاي صندوقها بياورد، حتي در دوران رهبري نيز كساني با ايشان بحث كردند كه تاكيد بر مشاركت حداكثري نداشته باشيد و يك مشاركت معمولي و اصطلاحا يك دموكراسي مديريت شدهاي را داشته باشيم تا چيزي كه مايل هستيم برقرار كنيم!»
او ادامه ميدهد: «مثلا در سال ۸۸، عدهاي از فضلاي قم با مقام معظم رهبري ديدار داشتند و بحثهاي طلبگي كردند كه در كتاب «فتنه تغلب» به آن اشاره شده است و من هم بخشهايي از آن را به نقل از آقاي پارسانيا بيان ميكنم: «در جلسه، برخي از مطالب ديگر به صورت ضمني و حاشيهاي نيز مطرح شد. مثلا يكي از دوستان هم اين مساله را مطرح كرد كه اگر از قبل روي يك فردي به عنوان كانديدا كار ميشد كه متوازنتر حركت كند و تشنجآفريني نكند، كار به اينجا كشيده نميشد. رهبر انقلاب اولا گفتند اين كار را بايد شماها ميكرديد؛ چرا نكرديد؟ ثانيا گفتند اما اينكه توقع داشته باشيد رهبري اين كار را بكند، من هرگز اين كار را نميكنم. مقصود ايشان اين بود كه هيچگاه رهبري تلاش نميكند تا از قبل، يك مهندسي نسبت به انتخابات شود. ايشان مشاركت حداكثري را برتر از مهندسي انتخابات دانستند كه مشاركت حداقلي را نيز به دنبال دارد و تاكيد كردند رويكرد و رويهشان تغييري نكرده است. بر اين مطلب تصريح داشتند كه من نه تنها در اين انتخابات (سال۸۸)، بلكه در گذشته هم معتقد و مصر بر مشاركت حداكثري مردم در امور از جمله مشاركت حداكثري در انتخابات بودم. ايشان به اختلاف ديدگاهي كه بر سر اين قبيل موارد با برخي از آقايان داشتهاند و در جلسات متعدد روي آن بحث كردهاند، استناد كردند. براي مثال ظاهرا به دوره دوم انتخابات آقاي خاتمي اشاره كردند و گفتند: من مثل سابق اعتقادم اين بود كه بايد مشاركت، بالا باشد و بر آن اصرار داشتم اما برخي از آقايان هميشه با آن مخالف و معتقد بودند كه لازم نيست مشاركت مردم در انتخابات بالا باشد؛ اگر ۱۰، ۱۲ ميليون نفر هم شركت كنند، رييسجمهوري مورد نظر ما انتخاب ميشود. اين اشاره آقا به مرحوم آقاي هاشميرفسنجاني بود. من سال ۸۴ به اتفاق بعضي از دوستان خدمت مرحوم هاشميرفسنجاني رفتيم و از ايشان پرسيديم شما وضعيت كشور را چگونه ميبينيد؟ آيا بحراني است يا در آستانه بحران هستيم؟»
فضائلي همچنين خاطرنشان ميكند: «پايبندي به راي مردم بحث مهمي است و نتيجه انتخابات هرچه كه باشد، اگر راي مردم است بايد به آن پايبند باشيم. در چند مقطع در دوران رهبري، اختلاف نظرهايي درباره نتيجه راي مردم به وجود آمد. يكي انتخابات مجلس ششم بود كه با نگاه رهبري فاصله زيادي داشت و نيز انتخاب آقاي خاتمي و انتخاب آقاي احمدينژاد در سال ۸۸ و انتخاب آقاي روحاني در سال ۹۲ در همه اين دورهها، عدهاي نتيجه انتخابات را بر نميتابيدند و در تلاش بودند كه انتخابات را ابطال كنند. در همه آن چهارنوبت، ايستادگي مقام رهبري بر راي مردم و در عين حال تاكيد بر رسيدگي به تخلفات انتخابات، مانع ابطال انتخابات شد.»
نقش مردم در انتخابات
فضائلي در خصوص انتخابات پيش روي كشور گفت كه ما اگر يك وظيفه براي رهبري قائل باشيم، آن صيانت از جمهوري اسلامي است؛ آنهم به فرموده امام، جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد. اينكه ما جمهوريت را پررنگ و اسلاميت را كمرنگ كنيم، همان قدر به ما خسارت وارد ميكند كه برعكس. در سال ۶۷ امام، انشعاب مجمع روحانيون از جامعه روحانيت را ميپذيرد؛ در واقع امام تفكر و سليقه متفاوت را به رسميت ميشناسد، اما در چارچوب نظام و انقلاب اسلامي. همان امامي كه با نهضت آزادي و گروهكهاي ديگر، آن برخورد را دارد؛ هم جامعه روحانيت و هم مجمع روحانيون مبارز را تاييد ميكند. پس از امام هم در مقاطع مختلف، شما اين نگاه را از ناحيه رهبري ميبينيد. در بيانات ايشان اشاره شده است كه زماني آقاي خاتمي و آقاي خوئينيها، به ديدار من آمدند و بحثهايي شد و من به اينها گفتم كه اگر شماها نبوديد، من جرياني مانند شما را ايجاد ميكردم تا در كشور تنوع سلايق به وجود بيايد و بين نگاه شما و آقاي هاشمي، توازن و تعادل برقرار شود. همچنين فضايي كه توسط رهبري براي فعاليت آقاي خوئينيها باز شد. پس از انتخاب رهبري، تلقي اين بود كه حتما فلاني، رييس دفتر ايشان خواهد شد. شايد آن افراد هم همين توقع را داشتند. ولي افرادي مسوول دفتر ايشان شدند كه هيچ رنگ و بوي جناحي و سياسي نداشتند. آقا، زماني كه به آقاي ناطقنوري حكم مسووليت دفتر بازرسي را ميدهد، همان روز به آقاي خوئينيها هم به عنوان مشاور سياسي حكم ميدهد. بعد آقاي خوئينيها به آقا ميگويد كه من فلاني و فلاني را براي دفتر خودم ميخواهم، بياورم و رهبري موافقت ميكند. آقاي ميرحسين موسوي در دوران رياستجمهوري آقا، با ايشان اختلافاتي داشت، اما در دوران رهبري، آقا در جاهاي حساس، از ايشان به عنوان مشاور استفاده كرد. در مجمع تشخيص مصلحت و شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز، افرادي از جريانات مختلف توسط رهبري منصوب شدند. بعد از انتخابات مجلس هفتم كه آقاي كروبي و ليست ايشان راي نياورد، رهبري از آقاي كروبي براي حضور در دفتر دعوت كرد. بعد از دوره رياستجمهوري آقاي خاتمي نيز، به ايشان پيشنهاد عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام داده شد كه البته ايشان نپذيرفت. برخي اعتقاد گمان ميكنند كه چتر رهبري كوچك شده است اما آقا فرمود اين چتر تغييري نكرده ولي برخي اصرار دارند كه از زير اين چتر خارج شوند كه آن بحث ديگري است. در مورد انتخابات هم ايشان در ديدار با اعضاي شوراي نگهبان و هياتهاي مركزي نظارت بر انتخابات اين شورا در سال ۶۹ و ۷۰ يعني اوايل دوران رهبري خودشان، بر رعايت اخلاق و رد صلاحيتها تاكيد كرده بود. به فرموده ايشان: «جهات اخلاقي را بايد رعايت كرد و از جمله يكي از آنها اين است كه مسائل شخصي افراد را نبايد با آن مسائل عمده خيلي مخلوط كرد. مثلا مسائل خطي و سياسي را نبايد با مواضع واقعي انقلابي و ضد انقلابي مخلوط كرد. ممكن است يك نفر باشد كه از لحاظ سياسي، مذاقي داشته باشد. كسي است كه طرفدار انقلاب و علاقهمند به انقلاب است، اما حالا در انقلاب، زيد را قبول دارد ولي عمرو را قبول ندارد. در حالي كه ما عمرو را قبول داريم ولي زيد را قبول نداريم يا ما هر دوي زيد و عمرو را قبول داريم اما او يكي از آنها را قبول ندارد، اينكه جرم نيست. اگر اعضاي هياتهاي نظارت دچار مسائلي شوند كه امروز به آنها مساله خطي گفته ميشود، اين واقعا مهم است. اين شبيه گروهگرايي و قبيلهگرايي و قوم و خويشگرايي است. يك نفر در بحث ولايت فقيه هم توصيه ايشان اين است: «به ظواهر خيلي ابتدايي نبايد نسبت به وجود جرمي در كسي حكم كرد. مثلا الان رايج شده كه بعضيها را به اندك چيزي، ضد ولايت فقيه مينامند. معلوم نيست اگر كسي در جايي حرفي زد، اين در ضديت با ولايت فقيه باشد..»
فعاليتهاي حزبي اصالت دارد يا نه؟
بخش ديگر اظهارات فضائلي به تبيين ديدگاههاي مقام معظم رهبری در خصوص فعاليتهاي حزبي است. فضائلي در پاسخ به اين پرسش كه با توجه به اينكه مهمترين و موثرترين مساله در تبلور نقش مردم در انتخابات، حضور احزاب است، اما چرا اين تجربيات حزبي در تاريخ ايران هم نهادينه نشده، ميگويد: «بحث تحزب كه چرا مردم از آن استقبال ميكنند، يك بحث است و اينكه احزاب در نگاه امام و رهبري جايگاه ديگري دارند، بحث ديگري است. برداشت من از نگاه امام در مورد تحزب اين است كه اولا تحزب به معناي غربي، يعني دعوت به خود و تلاش براي تصاحب قدرت به هر نحو ممكن. امام و آقا با شدت با اين شكل از احزاب مخالفند و آن را باعث اختلافات در جامعه ميدانند كه نياز به وحدت دارد. اما اگر احزاب دنبالكننده آرمانها و اصول انقلاب باشند، اين تحزب قطعا پذيرفته شده است.»
مهدي فضائلي معاون دفتر حفظ و نشر آثار آيتالله خامنهاي در خصوص ديدگاه امام (ره) و مقام معظم رهبری به مقوله جمهوريت ميگويد: «درباره نگاه و باور واقعي امام (ره) و رهبري به مردم، يك توضيحي را ضروري ميدانم و اين است كه به اعتقاد آنان، همه مردم بايد در ميدان باشند. يكي از مهمترين عرصههايي كه حضور همه مردم موضوعيت و معنا و مفهوم پيدا ميكند بحث انتخابات است. انتخابات جايگاهي است كه حضور همه مردم در آن معنا و مفهوم پيدا ميكند.
در بحث انتخابات، دعوت امام از همه مردم مشخص است و با تاكيد ايشان بر مشاركت حداكثري، روبرو است. مهمترين دغدغه رهبري نيز در انتخابات صرفنظر از نتيجه آن، مشاركت حداكثري مردم است و به عنوان يك دعوت عمومي با تعابير مختلف و اشكال مختلفي كه بتواند مردم را به پاي صندوقها بياورد، حتي در دوران رهبري نيز كساني با ايشان بحث كردند كه تاكيد بر مشاركت حداكثري نداشته باشيد و يك مشاركت معمولي و اصطلاحا يك دموكراسي مديريت شدهاي را داشته باشيم تا چيزي كه مايل هستيم برقرار كنيم!»
او ادامه ميدهد: «مثلا در سال ۸۸، عدهاي از فضلاي قم با مقام معظم رهبري ديدار داشتند و بحثهاي طلبگي كردند كه در كتاب «فتنه تغلب» به آن اشاره شده است و من هم بخشهايي از آن را به نقل از آقاي پارسانيا بيان ميكنم: «در جلسه، برخي از مطالب ديگر به صورت ضمني و حاشيهاي نيز مطرح شد. مثلا يكي از دوستان هم اين مساله را مطرح كرد كه اگر از قبل روي يك فردي به عنوان كانديدا كار ميشد كه متوازنتر حركت كند و تشنجآفريني نكند، كار به اينجا كشيده نميشد. رهبر انقلاب اولا گفتند اين كار را بايد شماها ميكرديد؛ چرا نكرديد؟ ثانيا گفتند اما اينكه توقع داشته باشيد رهبري اين كار را بكند، من هرگز اين كار را نميكنم. مقصود ايشان اين بود كه هيچگاه رهبري تلاش نميكند تا از قبل، يك مهندسي نسبت به انتخابات شود. ايشان مشاركت حداكثري را برتر از مهندسي انتخابات دانستند كه مشاركت حداقلي را نيز به دنبال دارد و تاكيد كردند رويكرد و رويهشان تغييري نكرده است. بر اين مطلب تصريح داشتند كه من نه تنها در اين انتخابات (سال۸۸)، بلكه در گذشته هم معتقد و مصر بر مشاركت حداكثري مردم در امور از جمله مشاركت حداكثري در انتخابات بودم. ايشان به اختلاف ديدگاهي كه بر سر اين قبيل موارد با برخي از آقايان داشتهاند و در جلسات متعدد روي آن بحث كردهاند، استناد كردند. براي مثال ظاهرا به دوره دوم انتخابات آقاي خاتمي اشاره كردند و گفتند: من مثل سابق اعتقادم اين بود كه بايد مشاركت، بالا باشد و بر آن اصرار داشتم اما برخي از آقايان هميشه با آن مخالف و معتقد بودند كه لازم نيست مشاركت مردم در انتخابات بالا باشد؛ اگر ۱۰، ۱۲ ميليون نفر هم شركت كنند، رييسجمهوري مورد نظر ما انتخاب ميشود. اين اشاره آقا به مرحوم آقاي هاشميرفسنجاني بود. من سال ۸۴ به اتفاق بعضي از دوستان خدمت مرحوم هاشميرفسنجاني رفتيم و از ايشان پرسيديم شما وضعيت كشور را چگونه ميبينيد؟ آيا بحراني است يا در آستانه بحران هستيم؟»
فضائلي همچنين خاطرنشان ميكند: «پايبندي به راي مردم بحث مهمي است و نتيجه انتخابات هرچه كه باشد، اگر راي مردم است بايد به آن پايبند باشيم. در چند مقطع در دوران رهبري، اختلاف نظرهايي درباره نتيجه راي مردم به وجود آمد. يكي انتخابات مجلس ششم بود كه با نگاه رهبري فاصله زيادي داشت و نيز انتخاب آقاي خاتمي و انتخاب آقاي احمدينژاد در سال ۸۸ و انتخاب آقاي روحاني در سال ۹۲ در همه اين دورهها، عدهاي نتيجه انتخابات را بر نميتابيدند و در تلاش بودند كه انتخابات را ابطال كنند. در همه آن چهارنوبت، ايستادگي مقام رهبري بر راي مردم و در عين حال تاكيد بر رسيدگي به تخلفات انتخابات، مانع ابطال انتخابات شد.»
نقش مردم در انتخابات
فضائلي در خصوص انتخابات پيش روي كشور گفت كه ما اگر يك وظيفه براي رهبري قائل باشيم، آن صيانت از جمهوري اسلامي است؛ آنهم به فرموده امام، جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد. اينكه ما جمهوريت را پررنگ و اسلاميت را كمرنگ كنيم، همان قدر به ما خسارت وارد ميكند كه برعكس. در سال ۶۷ امام، انشعاب مجمع روحانيون از جامعه روحانيت را ميپذيرد؛ در واقع امام تفكر و سليقه متفاوت را به رسميت ميشناسد، اما در چارچوب نظام و انقلاب اسلامي. همان امامي كه با نهضت آزادي و گروهكهاي ديگر، آن برخورد را دارد؛ هم جامعه روحانيت و هم مجمع روحانيون مبارز را تاييد ميكند. پس از امام هم در مقاطع مختلف، شما اين نگاه را از ناحيه رهبري ميبينيد. در بيانات ايشان اشاره شده است كه زماني آقاي خاتمي و آقاي خوئينيها، به ديدار من آمدند و بحثهايي شد و من به اينها گفتم كه اگر شماها نبوديد، من جرياني مانند شما را ايجاد ميكردم تا در كشور تنوع سلايق به وجود بيايد و بين نگاه شما و آقاي هاشمي، توازن و تعادل برقرار شود. همچنين فضايي كه توسط رهبري براي فعاليت آقاي خوئينيها باز شد. پس از انتخاب رهبري، تلقي اين بود كه حتما فلاني، رييس دفتر ايشان خواهد شد. شايد آن افراد هم همين توقع را داشتند. ولي افرادي مسوول دفتر ايشان شدند كه هيچ رنگ و بوي جناحي و سياسي نداشتند. آقا، زماني كه به آقاي ناطقنوري حكم مسووليت دفتر بازرسي را ميدهد، همان روز به آقاي خوئينيها هم به عنوان مشاور سياسي حكم ميدهد. بعد آقاي خوئينيها به آقا ميگويد كه من فلاني و فلاني را براي دفتر خودم ميخواهم، بياورم و رهبري موافقت ميكند. آقاي ميرحسين موسوي در دوران رياستجمهوري آقا، با ايشان اختلافاتي داشت، اما در دوران رهبري، آقا در جاهاي حساس، از ايشان به عنوان مشاور استفاده كرد. در مجمع تشخيص مصلحت و شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز، افرادي از جريانات مختلف توسط رهبري منصوب شدند. بعد از انتخابات مجلس هفتم كه آقاي كروبي و ليست ايشان راي نياورد، رهبري از آقاي كروبي براي حضور در دفتر دعوت كرد. بعد از دوره رياستجمهوري آقاي خاتمي نيز، به ايشان پيشنهاد عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام داده شد كه البته ايشان نپذيرفت. برخي اعتقاد گمان ميكنند كه چتر رهبري كوچك شده است اما آقا فرمود اين چتر تغييري نكرده ولي برخي اصرار دارند كه از زير اين چتر خارج شوند كه آن بحث ديگري است. در مورد انتخابات هم ايشان در ديدار با اعضاي شوراي نگهبان و هياتهاي مركزي نظارت بر انتخابات اين شورا در سال ۶۹ و ۷۰ يعني اوايل دوران رهبري خودشان، بر رعايت اخلاق و رد صلاحيتها تاكيد كرده بود. به فرموده ايشان: «جهات اخلاقي را بايد رعايت كرد و از جمله يكي از آنها اين است كه مسائل شخصي افراد را نبايد با آن مسائل عمده خيلي مخلوط كرد. مثلا مسائل خطي و سياسي را نبايد با مواضع واقعي انقلابي و ضد انقلابي مخلوط كرد. ممكن است يك نفر باشد كه از لحاظ سياسي، مذاقي داشته باشد. كسي است كه طرفدار انقلاب و علاقهمند به انقلاب است، اما حالا در انقلاب، زيد را قبول دارد ولي عمرو را قبول ندارد. در حالي كه ما عمرو را قبول داريم ولي زيد را قبول نداريم يا ما هر دوي زيد و عمرو را قبول داريم اما او يكي از آنها را قبول ندارد، اينكه جرم نيست. اگر اعضاي هياتهاي نظارت دچار مسائلي شوند كه امروز به آنها مساله خطي گفته ميشود، اين واقعا مهم است. اين شبيه گروهگرايي و قبيلهگرايي و قوم و خويشگرايي است. يك نفر در بحث ولايت فقيه هم توصيه ايشان اين است: «به ظواهر خيلي ابتدايي نبايد نسبت به وجود جرمي در كسي حكم كرد. مثلا الان رايج شده كه بعضيها را به اندك چيزي، ضد ولايت فقيه مينامند. معلوم نيست اگر كسي در جايي حرفي زد، اين در ضديت با ولايت فقيه باشد..»
فعاليتهاي حزبي اصالت دارد يا نه؟
بخش ديگر اظهارات فضائلي به تبيين ديدگاههاي مقام معظم رهبری در خصوص فعاليتهاي حزبي است. فضائلي در پاسخ به اين پرسش كه با توجه به اينكه مهمترين و موثرترين مساله در تبلور نقش مردم در انتخابات، حضور احزاب است، اما چرا اين تجربيات حزبي در تاريخ ايران هم نهادينه نشده، ميگويد: «بحث تحزب كه چرا مردم از آن استقبال ميكنند، يك بحث است و اينكه احزاب در نگاه امام و رهبري جايگاه ديگري دارند، بحث ديگري است. برداشت من از نگاه امام در مورد تحزب اين است كه اولا تحزب به معناي غربي، يعني دعوت به خود و تلاش براي تصاحب قدرت به هر نحو ممكن. امام و آقا با شدت با اين شكل از احزاب مخالفند و آن را باعث اختلافات در جامعه ميدانند كه نياز به وحدت دارد. اما اگر احزاب دنبالكننده آرمانها و اصول انقلاب باشند، اين تحزب قطعا پذيرفته شده است.»