تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۳
کد مطلب : ۴۰۷۸۷۳
در مراسم یادمان کی عطا طاهری بویراحمدی عنوان شد:
کتاب کوچ کوچ مانیفست قوم لر است
۰
کبنا ؛در آخرین روزهای اسفندماه، در عصری که بوی بهار و سبزه و کوچ میداد، خانه کتاب میزبان مردمان کوچ و سبزه و بهار بود.
روز یکشنبه نوزدهم اسفند، یادمان کی عطا طاهری بویراحمدی، از چهرههای فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد و نویسنده کتابهایی نظیر «کوچ کوچ» و «ممیرو» در سرای کتاب ساختمان خانه کتاب، با حضور پرشور و متعدد اهالی فرهنگ و هنر دیار کهگیلویه و بویراحمد در فضایی صمیمی و پرشور و نشاط برگزار شد.
کی عطا طاهری بویراحمدی، از بنیانگذاران سوادآموزی در استان خود و نیز موسس اولین کتابخانه استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است و در مراحل پژوهش و تدوین آثاری نظیر «ایل بهمئی؛ جغرافیا، مونوگرافی، جمعیت و مسکن» که گزارشی از یک پژوهش درازدامن در حدود نیمقرن پیش در منطقه کهگیلویه و بویراحمد، به سرپرستی نادر افشارنادری در موسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران بوده است، همکاری نزدیک و فراوانی داشته است. او از بزرگان و محتشمان ایل بوده و از همین رو بود که در آن عصر پرنشاط و تکاپو، ایل مردان و ایل زنان، ساعتها نشستند و به خاطرات دوستان و همراهان سالیانش از او و مکارم اخلاق و عمل او گوش دل و جان سپردند.
این مراسم با اجرای گرم یونس آبسالان از اهالی هنر تئاتر و از چهرههای فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد برگزار شد. او در خوشآمدگویی ابتدایی خود با اشاره به علاقه وافر کی عطا طاهری به کتاب و کتابخوانی، خانه کتاب را جایی شبیه به بهشت کی عطا دانست و به حاضران در برنامه چنین خوشآمد گفت: «به بهشت عطا طاهری خوش آمدید.»
پس از آغاز دلنشین و ادیبانه برنامه توسط آبسالان، نوبت به مدیرعامل خانه کتاب، نیکنام حسینیپور که میزبانی برنامه را بر عهده داشت رسید تا یاد کی عطا را گرامی بدارد و به حاضران خوشآمد بگوید. حسینیپور گفت: «ایران ما را نه با برج و باروهایش که با فرهنگسازانش میشناسند و مرحوم کی عطا طاهری یکی از این فرهنگسازان بود.»
به گفته حسینیپور: «کی عطا پرورده طبیعتش بود و شهرت نیکنامیاش فراتر از ایل بود. از ایرج افشار و شفیعی کدکنی تا جوانان گمنام جویای معرفت به خانهاش راه داشتند. خانهاش مخزن الاسرار مردم بود. روحش به بلندای دنا بود و حتی بلندتر از آن. اهل یاد گرفتن و یاددادن بود. به معنایی می توان گفت او یک واقف بزرگ بود زیرا خود را وقف دانایی کرد. بر آگاهیبخشی پا فشرد و خود مثل شمع آب شد.»
مدیرعامل خانه کتاب همچنین اضافه کرد: «کتابخانه برای کیعطا مرکز جهان بود. او با اثر ماندگارش کوچ کوچ تک ستاره ایل را خلق کرد. شهسواری بود که خوب مینوشت و تجربه فعالیت اجتماعی و سیاسی او را صاحب تجربههای گرانقدری کرده بود که در دو کتاب ممیرو و کوچ کوچ ثبت شد.»
حسینپور همچنین خبر داد از مرحوم عطا طاهری دستنوشتههای دیگری نیز باقی مانده و ابراز امیدواری کرد این دستنوشتهها با کمک پژوهشگران امکان انتشار بیابد. او در انتهای سخنانش پیشنهادی هم برای حاضران در جلسه داشت: «پیشنهاد میکنم بنیاد کیعطا را بنا کنیم. وظیفه ماست که میراث فرهنگی ایل و استان کهگیلویه را نگهداری کنیم.»
پس از سخنان حسینیپور، مجری برنامه پیام عدل هاشمیپور نماینده کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی را قرائت کرد که در آن از مقام شامخ کی عطا طاهری در فرهنگ این استان تجلیل شده بود و از برگزارکنندگان نشست تقدیر به عمل آمده بود. پس از قرائت این پیام، نوبت به اردشیر صالحپور، کارشناس و پژوهشگر حوزه نمایش و از دوستان کی عطا طاهری رسید تا به یاد او سخن بگوید.
اردشیر صالح پور کیعطا طاهری را روشنفکر دلآگاه قوم لر نامید و گفت: «او خانزادهای بود که به پایگاهی طبقاتی خود پشت کرد و به رعیت گروید. کیعطا دردانه فرهنگ قوم لر بود.»
این استاد دانشگاه در باب توجه ویژه مرحوم عطا طاهری به علمآموزی گفت: «دلیری و دانایی دو خصلت زاگرس نشینان است. کیعطا هر دوی این خصوصیات را داشت. اما ویژگی او آن بود که تفنگ را کنار گذاشت و قلم برداشت. به همین خاطر میتوان گفت کی عطا کی عطای قلم قوم لر است. هنگامی که آلمانیها در زمان جنگ جهانی دوم به ایران آمده بودند، اکثر مردان ایل از آنها تفنگ برنو میخواستند اما خواسته کیعطا این بود که زبان آلمانی یاد بگیرد و دفترچه آموزش زبان آلمانیاش هم اکنون در انتهای کتاب کوچ کوچ چاپ و منتشر شده است.»
او افزود: «کیعطا از حسین قلی خان رستم رئیس ایل ممسنی خواست زمینه سوادآموزی را برای بچههای ایل فراهم کن و در این زمینه سعی فراوانی به خرج داد. همچنین در زمانی که توجه هیئتهای تحقیقاتی مرکز مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران به ایلات منطقه کهگیلویه جلب شد، نام کیعطا به عنوان یاور و راهنمای این هیئت در منطقه بر سر زبان اهل علم بود و او در یاریرسانی به اهل فضل سر سوزنی کوتاهی نکرد. او وقت عمده خود را صرف آموزش و معلمی کرد و حتی در زمینه پیکار با بیسوادی هم فعال بود.»
صالحپور در بخش دیگری از سخنان خود بر کتاب کوچ کوچ متمرکز شد و گفت: «در ابتدای این کتاب با سرگذشت تراژیک کی عطا در کودکی آشنا میشویم. او در دو سالگی هنگامی که در بستر کنار پدرش خوابیده بود، با کشته شدن پدر مواجه شد و در خون پدر غلتید. بعد از آن همراه مادر به حالت تبعید به تهران آمد و مادرش بیبی مهتاب بود که او را زنده نگه داشت.»
صالحپور فلسفه و ادب و هنر را دو بال پیشبرنده اقوام و ملتها دانست و گفت: «ما نباید گذشته قوم لر را نفی کنیم اما باید با رویکردی فلسفی این گذشته را نقد کنیم تا امکان گام برداشتن رو به جلو را برای قوم لر فراهم سازیم. رویکرد کی عطا در خاطراتش آن است که تحلیلی و مبتنی بر اندیشه بنویسد و البته از نظر ادبی و هنری نیز اثری درخشان خلق کند.»
صالحپور درباره تکنیک تاریخ نویسی کی عطا نیز گفت: «دو نوع تاریخنویسی را در قوم لر میتوان شناسایی و احصا کرد. لرها سند مکتوب اندکی از خود به یادگار گذاشتهاند اما تاریخشان را از یک سو از مسیر ترانههایی که در وصف دلاوریها میسرودند و سینه به سینه انتقال پیدا میکرد به آیندگان منتقل میکردند و از سوی دیگر از طریق نقلهای شفاهی بزرگان و پیران قوم.»
صالحپور نوع برای نوع اول انتقال تاریخ در قوم لر اصطلاح تاریخترانهنویسی را به کار برد و گفت: «در قوم لر مرد فقط با جنگیدن مردانگی خود را اثبات نمیکرد، بیت خواندن هم بخشی از روند اثبات مردانگی بود. این شیوه از پرداختن به تاریه را میتوان تاریخترانهنویسی نامید. تاریخ نویسی از مسیر ترانه گاه آنقدر دقیق میشود که میزانسن صحنه تاریخی را هم در ترانهها منتقل میکنند.»
او افزود: «روش دیگر پرداختن به تاریخ که روش کی عطا هم هست تاریخ شفاهی است. مردان بزرگ زمینههای تجربی و زیستی زندگی خود را مبتنی بر مشاهده عینی به نسلهای بعد انتقال میدادند. کیعطا با این روش که میتوان آن را روش روایتی نامید تاریخ ایل را مستند کرده است و آن را مکتوب ساخته است. به این دلیل که او همواره در ایل بوده از منظر مطالعات ایلی، متن او متنی بسیار پراهمیت است و شاید اهمیتش از دیگر متونی که به ثبت مشاهدات از ایل اختصاص دارند اهمیت بیشتری داشته باشد.»
صالحپور کتاب کوچ کوچ را مانیفست قوم لر دانست و گفت: «این کتاب آخرین نوای ایل پیش از فروپاشی نظام عشایری است. کی عطا در این کتاب همه خاطرات عشایر را که همواره قربانی صداقت و سادگی خود شدهاند ثبت کرده است. این کتاب نوای کوچِ کوچ است. کوچی که کوچیده است و رفته است. کتاب کی عطا کشکولی از خاطرات و مخاطرات است و حسن این کتاب آن است که تحلیل و اندیشه دارد. فکر میکنم کی عطا ممیرو است. او نامیراست.»
علی مندنیپور، رئیس سابق اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران رسید تا خاطرات خود از دوست صمیمیاش کی عطا طاهری را مرور کند. مندنیپور گفت: «چه کسی با طاهری حشر و نشر داشته و از رفتار و گفتار و پندار او چیزی نیاموخته است؟ بزرگداشت طاهری، بزرگداشت علم و عالم است. آثار طاهری در کتابهایش خلاصه نمیشود. تمام لحظات زندگیاش برای ما درس بوده و درس است.»
وی افزود: «کی عطا حدود نه دهه عمر مفید و پرپیچ و خم داشته است. خانه او هرگز درش بسته نمیشد و همین حالا هم به یاد طاهری درش بسته نمیشود. کسانی که با او دیدار میکردند حس میکردند باید از او الگو بگیرند. نوجوانان بسیاری از تفریحات خود می زدند تا نزد طاهری بیایند و به سخنان او که انتقال تجربیاتش بود گوش فرا دهند.»
مندنیپور با اشاره به اینکه زندگی کی عطا را میتوان از چند منظر تحلیل کرد، گفت: «از منظر اجتماعی او شخصیتی بزرگ بود که با وجود خاستگاه خانوادگیاش، هرگز به خانواده خود فخر نمیکرد. میگفت کی و کا عناوین اعتباری هستند. میتوانند ارزش داشته باشند ولی ضد ارزش هم میتوانند باشند. از منظر سیاست نیز، نقش طاهری در ایجاد شهرنشینی در استان بسیار مهم بود. او محبوب و مقبول بود. در جایگاه نامزد مجلس شورای ملی همه به او رای دادند. بالای نود و چند درصد رای داشت اما برای جلوگیری از اختلاف خود را کنار کشید. با وجود آنکه نمایندهای که به جای او به مجلس رفته بود رقیب او محسوب میشد در دور بعد انتخابات، چون حس کرده بود او به عنوان نماینده کارنامه خوبی داشته است از او حمایت کرد.»
مندنیپور درباره آثار مکتوب طاهری نیز گفت: «ممیرو داستان بسیار غمانگیزی است از فقر و نداری. آن زمان که طاهری از درخت را نکشیم سخن میگفت محیط زیست برای هیچ کدام ما مهم نبود. در شاهنامه کیسالار از حماسه سخن میگوید و در آل از خرافهگرایی و نقش مضر آن. کوچ کوچ تاریخ روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی استان است که با عشق درآمیخته است.»
پس از سخنان مندنیپور و پخش فیلمی کوتاه که به مرور زندگی کی عطا میپرداخت، نوبت به جواد صفینژاد، پژوهشگر حوزه جغرافیا و علوم اجتماعی رسید تا درباره طاهری سخن بگوید. او گفت: «آشنایی من با طاهری به زمانی برمیگردد که به همراه دکتر نادر افشارنادری و همسرش برای پژوهش در نظام ایلی به منطقه آمدیم. کی عطا در آن تحقیقات همواره یار و همراه ما بود.»
او سپس به ریشهشناسی واژه کی که به احترام در ابتدای نام عطا طاهری قرار میگیرد پرداخت و گفت: «از سال ۱۳۴۵ ما در منطقه کهگیلویه و بویراحمد در پی شناخت ریشه کی بودیم و متوجه شدیم در ناحیه شرقی این منطقه کیها فراوان هستند. ریشه کیها به کیهای باستانی ما برمیگردد که پس از حمله اعراب به کوهها پناه بردند. اعراب متوجه شهرها بودند و کوچمندان کوه نشین میتوانستند آزادانه زیست خود را ادامه دهند.»
وی افزود: «از نظر تاریخی بویراحمد از کیها و کاها تشکیل شده است. زنان کیها بیبی نامیده میشوند و زنان کاها دَ. در ادبیات تاریخی ما از کیها زیاد گفته شده اما کاها در این ادبیات غایب هستند. کی فرمانده است و کا فرمانبر. در این نظام طبقاتی هیچ کایی کی نمیشده و کی هم کا نمیشده است. ما سوابق این منطقه را در دست داریم اما باید این مجموعه منتشر شود.»
صفی نژاد درباره کتاب کوچ کوچ هم گفت: «این کتاب که منتشر شد من از درون کتاب اطلاعات عمیقی به دست آوردم. دو نقص کتاب اما نمایه نداشتن و نقشه نداشتن بود. من سی نفر از دانشجویانم را وادار کردم که نمایه کتاب را آماده کنند و اکنون آمده چاپ است و امکان آن وجود دارد که در چاپ بعدی کتاب از این نمایه بهرهبرداری شود.»
این پژوهشگر درباره اهمیت کتاب کوچ کوچ در مطالعات مردمشناختی نمونههایی آورد و گفت: «آنچه من از کوچ کوچ آموختم مسئله مالخانی بود. مالخانی یعنی مالی متعلق به خان. مالخانی چیزی شبیه به وزارت دربار بوده است. از چیزهای دیگر که آموختم این بود که هر خان پرچمدار داشت و دو نفر سوار در کنار پرچم مواظب بودند پرچم سرنگون نشود. پرچمداری نیز موروثی بوده است. برای فهمیدن ابعاد مسئله غارت هم باید این کتاب خوانده شود.»
صفینژاد در بخش دیگری از سخنان خود خبر داد که خاطرات مربوط به آلمانی یاد گرفتن کی عطا و برخی دیگر از مسائل مربوط به او به آلمانی ترجمه و منتشر شده است.
پس از صفینژاد نوبت به عزتالله سام آرام استاد بازنشسته دانشگاه رسید تا در سخنان کوتاهی یاد کی عطا طاهری را زنده کند. او با اشاره به آشنایی خود با کی عطا طاهری در دوران همکاری با گروه مطالعات اجتماعی در سال 1346 گفت: «در دوران تدریس من شاگردان زیادی از استان کهگیلویه و بویراحمد داشتم و همواره خواستهام از آنها این بود که برای تکمیل دانستههای خود به نزد کی عطا بروند.»
او همچنین با ذکر خاطرهای گفت: «در مصاحبههای ارتقای اساتید از یکی از استادان علوم اجتماعی که مسئولیتی در استان کهگیلویه داشت پرسیدم کتاب کوچ کوچ را خواندهای؟ او نخوانده بود و من تکمیل پروندهاش را منوط به خواندن آن کتاب کردم. اهمیت این کتاب در حدی است که فرزندان استان کهگیلویه و بویراحمد و تمامی ایران باید آن را بخوانند.»
سخنران بعدی مراسم هجیر تشکری بود که گفت طاهری را در دل سنت عاشقی دیارمان میبینم. وی با اشاره به بسامد بالای واژه عشق در فرهنگ ایرانی گفت: «طاهری عاشق هستی بود. عاشق زندگی بود و عاشق مردم بود و خاصه طبقات محروم. او به رغم منزلتش بر خلق شفقت میورزید و این از خصوصیات انسان معنوی است. او تکثرگرا بود و در بازی عناوین نمیگنجید. دلش پذیرای همه صورتها بود و هر کسی از هر نوع تفکری در خانه او امکان حضور داشت و بزرگ داشته میشد. به همین دلیل است که در این جمع از هر نوع و هر سنخ میتوان دوستان طاهری را مشاهده کرد.»
سید ضیا هاشمی مدیر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و استاد دانشگاه دیگر سخنران این برنامه بود. او گفت: «طاهری از پیشگامان علوم اجتماعی در ایران و از همکاران موسسه تحقیقات اجتماعی بود. او مردی بود که ریشه در خاک و نگاهی به افلاک داشت و تا واپسین روزهای عمر، عشق به وطن و ایل را فراموش نکرد. او فراتر از زمان و مکان خود میاندیشید و خصلت اصلیاش فرهیختگیاش بود.»
هاشمی افزود: «درس طاهری برای ما درس شهامت فرهنگی است. او در چند دهه پیش اهل کار علمی و همکاری در کار علمی و پژوهشی بود. او اهل گفتگوی فرهنگی و انتقادی بود و شهامت نقد سازنده داشت. طاهری در زمانی که همه چیز شفاهی بود اهل قلم محسوب میشد و ما نیاز داریم که افتخاراتی که در وجود چهرههایی چون طاهری قابل مشاهده است را حفظ کنیم.»
سخنران بعدی مراسم سارا مرادینژاد نوه مرحوم طاهری بود که ضمن بیان احساسات خود نسبت به پدربزرگش در قالب متنی ادبی، از حاضران در نشست و سخنرانان و خانه کتاب برای برگزاری نشست یادمان کی عطا طاهری تشکر کرد.
رضا چمن استاد علوم پزشکی دانشگاه به ذکر خاطراتی از آخرین دیدارش با طاهری پرداخت و گفت، هنگامی که در برنامه شاهنامهخوانی یکی از حاضران از من و طاهری پرسید بالاخره آخر شاهنامه خوش است یا نه، من نامه رستم فرخزاد را خواندم و طاهری با تمام وجود اشک میریخت. او گفت: «طاهری فوقالعاده به تاریخ اهمیت میداد و با تمام وجود اعتقاد داشت ما باید تاریخ را از منظر عبرت گرفتن بخوانیم. او همواره میان شاهنامه و مباحث روز پیوند برقرار میکرد و از قصههای تاریخی برای روشن کردن مواضع خود درباره مسائل اطرافش بهره میبرد.»
او همچنین گفت: «باید دید چگونه میتوان جای افرادی چون طاهری را پر کرد. باید حواسمان باشد که نگاهمان به مردگان نباشد و بدیل و جایگزین برای مردگان بیابیم. در این صورت است که امکان حرکت رو به جلو برای ما فراهم خواهد شد.»
بیبی همایون طاهری، دختر مرحوم طاهری بود. او گفت: «کتاب کوچ کوچ یک سرمایه معنوی و شناسنامه ایل است. کوچ کوچ با تراژدی آغاز میشود و با تراژدی پایان میپذیرد. این کتاب بدون تعارف از عشق و غمها سخن میگوید.»
وی با ذکر خاطرهای از انتشار کتاب کوچ کوچ گفت: «پدرم دستنوشته کتاب را به دکتر ایرج افشار داد و گفت آن را پس از مرگ من منتشر کن. ولی دکتر افشار بعد از مدتی به سراغ پدرم آمد و گفت این کتاب باید در زمان حیات شما منتشر شود تا اگر کسانی نقدی بر آن دارند به شما منتقل کنند و با توجه به این کتاب، از حضور شما بهره بیشتری برده شود. خود دکتر افشار نیز مقدمهای بر کتاب نوشت و آن را منتشر کرد.»
طاهری به جنبههای دیگری از شخصیت کی عطا نیز اشاره کرد. او گفت: «پدرم اولین عکاس استان بود. در هنر و نقاشی دستی داشت و همواره در رفع اختلافات قومی کوشا بود. او ناخودآگاه ایل و تبار ما را نوشت. اولین کتابخانه در دهدشت را او افتتاح کرد. در کپرهای خشک دهدشت معلمی کرد و همواره در راه خدمترسانی به دیگران کوشا بود.»
او همچنین خبر داد که مجلد دیگری از آثار مرحوم کی عطا طاهری بویراحمدی آماده انتشار است و گفت این کتاب برای انتشار به خانه کتاب و آقای نیکنام حسینیپور ارائه خواهد شد.
پس از پایان سخنرانی بیبیهمایون طاهری مراسم تقدیر از فرزندان کی عطا و نیز رونمایی از کتابی با نام «بخوان» که به یاد مرحوم طاهری تدوین شده و به اهتمام خانه کتاب منتشر شده است برگزار شد. در پایان مراسم آنچه باقی مانده بود یادی بود از مردی که عمری را وقف ایل و تبار خود کرد.
روز یکشنبه نوزدهم اسفند، یادمان کی عطا طاهری بویراحمدی، از چهرههای فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد و نویسنده کتابهایی نظیر «کوچ کوچ» و «ممیرو» در سرای کتاب ساختمان خانه کتاب، با حضور پرشور و متعدد اهالی فرهنگ و هنر دیار کهگیلویه و بویراحمد در فضایی صمیمی و پرشور و نشاط برگزار شد.
کی عطا طاهری بویراحمدی، از بنیانگذاران سوادآموزی در استان خود و نیز موسس اولین کتابخانه استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است و در مراحل پژوهش و تدوین آثاری نظیر «ایل بهمئی؛ جغرافیا، مونوگرافی، جمعیت و مسکن» که گزارشی از یک پژوهش درازدامن در حدود نیمقرن پیش در منطقه کهگیلویه و بویراحمد، به سرپرستی نادر افشارنادری در موسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران بوده است، همکاری نزدیک و فراوانی داشته است. او از بزرگان و محتشمان ایل بوده و از همین رو بود که در آن عصر پرنشاط و تکاپو، ایل مردان و ایل زنان، ساعتها نشستند و به خاطرات دوستان و همراهان سالیانش از او و مکارم اخلاق و عمل او گوش دل و جان سپردند.
این مراسم با اجرای گرم یونس آبسالان از اهالی هنر تئاتر و از چهرههای فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد برگزار شد. او در خوشآمدگویی ابتدایی خود با اشاره به علاقه وافر کی عطا طاهری به کتاب و کتابخوانی، خانه کتاب را جایی شبیه به بهشت کی عطا دانست و به حاضران در برنامه چنین خوشآمد گفت: «به بهشت عطا طاهری خوش آمدید.»
پس از آغاز دلنشین و ادیبانه برنامه توسط آبسالان، نوبت به مدیرعامل خانه کتاب، نیکنام حسینیپور که میزبانی برنامه را بر عهده داشت رسید تا یاد کی عطا را گرامی بدارد و به حاضران خوشآمد بگوید. حسینیپور گفت: «ایران ما را نه با برج و باروهایش که با فرهنگسازانش میشناسند و مرحوم کی عطا طاهری یکی از این فرهنگسازان بود.»
به گفته حسینیپور: «کی عطا پرورده طبیعتش بود و شهرت نیکنامیاش فراتر از ایل بود. از ایرج افشار و شفیعی کدکنی تا جوانان گمنام جویای معرفت به خانهاش راه داشتند. خانهاش مخزن الاسرار مردم بود. روحش به بلندای دنا بود و حتی بلندتر از آن. اهل یاد گرفتن و یاددادن بود. به معنایی می توان گفت او یک واقف بزرگ بود زیرا خود را وقف دانایی کرد. بر آگاهیبخشی پا فشرد و خود مثل شمع آب شد.»
مدیرعامل خانه کتاب همچنین اضافه کرد: «کتابخانه برای کیعطا مرکز جهان بود. او با اثر ماندگارش کوچ کوچ تک ستاره ایل را خلق کرد. شهسواری بود که خوب مینوشت و تجربه فعالیت اجتماعی و سیاسی او را صاحب تجربههای گرانقدری کرده بود که در دو کتاب ممیرو و کوچ کوچ ثبت شد.»
حسینپور همچنین خبر داد از مرحوم عطا طاهری دستنوشتههای دیگری نیز باقی مانده و ابراز امیدواری کرد این دستنوشتهها با کمک پژوهشگران امکان انتشار بیابد. او در انتهای سخنانش پیشنهادی هم برای حاضران در جلسه داشت: «پیشنهاد میکنم بنیاد کیعطا را بنا کنیم. وظیفه ماست که میراث فرهنگی ایل و استان کهگیلویه را نگهداری کنیم.»
پس از سخنان حسینیپور، مجری برنامه پیام عدل هاشمیپور نماینده کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی را قرائت کرد که در آن از مقام شامخ کی عطا طاهری در فرهنگ این استان تجلیل شده بود و از برگزارکنندگان نشست تقدیر به عمل آمده بود. پس از قرائت این پیام، نوبت به اردشیر صالحپور، کارشناس و پژوهشگر حوزه نمایش و از دوستان کی عطا طاهری رسید تا به یاد او سخن بگوید.
اردشیر صالح پور کیعطا طاهری را روشنفکر دلآگاه قوم لر نامید و گفت: «او خانزادهای بود که به پایگاهی طبقاتی خود پشت کرد و به رعیت گروید. کیعطا دردانه فرهنگ قوم لر بود.»
این استاد دانشگاه در باب توجه ویژه مرحوم عطا طاهری به علمآموزی گفت: «دلیری و دانایی دو خصلت زاگرس نشینان است. کیعطا هر دوی این خصوصیات را داشت. اما ویژگی او آن بود که تفنگ را کنار گذاشت و قلم برداشت. به همین خاطر میتوان گفت کی عطا کی عطای قلم قوم لر است. هنگامی که آلمانیها در زمان جنگ جهانی دوم به ایران آمده بودند، اکثر مردان ایل از آنها تفنگ برنو میخواستند اما خواسته کیعطا این بود که زبان آلمانی یاد بگیرد و دفترچه آموزش زبان آلمانیاش هم اکنون در انتهای کتاب کوچ کوچ چاپ و منتشر شده است.»
او افزود: «کیعطا از حسین قلی خان رستم رئیس ایل ممسنی خواست زمینه سوادآموزی را برای بچههای ایل فراهم کن و در این زمینه سعی فراوانی به خرج داد. همچنین در زمانی که توجه هیئتهای تحقیقاتی مرکز مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران به ایلات منطقه کهگیلویه جلب شد، نام کیعطا به عنوان یاور و راهنمای این هیئت در منطقه بر سر زبان اهل علم بود و او در یاریرسانی به اهل فضل سر سوزنی کوتاهی نکرد. او وقت عمده خود را صرف آموزش و معلمی کرد و حتی در زمینه پیکار با بیسوادی هم فعال بود.»
صالحپور در بخش دیگری از سخنان خود بر کتاب کوچ کوچ متمرکز شد و گفت: «در ابتدای این کتاب با سرگذشت تراژیک کی عطا در کودکی آشنا میشویم. او در دو سالگی هنگامی که در بستر کنار پدرش خوابیده بود، با کشته شدن پدر مواجه شد و در خون پدر غلتید. بعد از آن همراه مادر به حالت تبعید به تهران آمد و مادرش بیبی مهتاب بود که او را زنده نگه داشت.»
صالحپور فلسفه و ادب و هنر را دو بال پیشبرنده اقوام و ملتها دانست و گفت: «ما نباید گذشته قوم لر را نفی کنیم اما باید با رویکردی فلسفی این گذشته را نقد کنیم تا امکان گام برداشتن رو به جلو را برای قوم لر فراهم سازیم. رویکرد کی عطا در خاطراتش آن است که تحلیلی و مبتنی بر اندیشه بنویسد و البته از نظر ادبی و هنری نیز اثری درخشان خلق کند.»
صالحپور درباره تکنیک تاریخ نویسی کی عطا نیز گفت: «دو نوع تاریخنویسی را در قوم لر میتوان شناسایی و احصا کرد. لرها سند مکتوب اندکی از خود به یادگار گذاشتهاند اما تاریخشان را از یک سو از مسیر ترانههایی که در وصف دلاوریها میسرودند و سینه به سینه انتقال پیدا میکرد به آیندگان منتقل میکردند و از سوی دیگر از طریق نقلهای شفاهی بزرگان و پیران قوم.»
صالحپور نوع برای نوع اول انتقال تاریخ در قوم لر اصطلاح تاریخترانهنویسی را به کار برد و گفت: «در قوم لر مرد فقط با جنگیدن مردانگی خود را اثبات نمیکرد، بیت خواندن هم بخشی از روند اثبات مردانگی بود. این شیوه از پرداختن به تاریه را میتوان تاریخترانهنویسی نامید. تاریخ نویسی از مسیر ترانه گاه آنقدر دقیق میشود که میزانسن صحنه تاریخی را هم در ترانهها منتقل میکنند.»
او افزود: «روش دیگر پرداختن به تاریخ که روش کی عطا هم هست تاریخ شفاهی است. مردان بزرگ زمینههای تجربی و زیستی زندگی خود را مبتنی بر مشاهده عینی به نسلهای بعد انتقال میدادند. کیعطا با این روش که میتوان آن را روش روایتی نامید تاریخ ایل را مستند کرده است و آن را مکتوب ساخته است. به این دلیل که او همواره در ایل بوده از منظر مطالعات ایلی، متن او متنی بسیار پراهمیت است و شاید اهمیتش از دیگر متونی که به ثبت مشاهدات از ایل اختصاص دارند اهمیت بیشتری داشته باشد.»
صالحپور کتاب کوچ کوچ را مانیفست قوم لر دانست و گفت: «این کتاب آخرین نوای ایل پیش از فروپاشی نظام عشایری است. کی عطا در این کتاب همه خاطرات عشایر را که همواره قربانی صداقت و سادگی خود شدهاند ثبت کرده است. این کتاب نوای کوچِ کوچ است. کوچی که کوچیده است و رفته است. کتاب کی عطا کشکولی از خاطرات و مخاطرات است و حسن این کتاب آن است که تحلیل و اندیشه دارد. فکر میکنم کی عطا ممیرو است. او نامیراست.»
علی مندنیپور، رئیس سابق اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران رسید تا خاطرات خود از دوست صمیمیاش کی عطا طاهری را مرور کند. مندنیپور گفت: «چه کسی با طاهری حشر و نشر داشته و از رفتار و گفتار و پندار او چیزی نیاموخته است؟ بزرگداشت طاهری، بزرگداشت علم و عالم است. آثار طاهری در کتابهایش خلاصه نمیشود. تمام لحظات زندگیاش برای ما درس بوده و درس است.»
وی افزود: «کی عطا حدود نه دهه عمر مفید و پرپیچ و خم داشته است. خانه او هرگز درش بسته نمیشد و همین حالا هم به یاد طاهری درش بسته نمیشود. کسانی که با او دیدار میکردند حس میکردند باید از او الگو بگیرند. نوجوانان بسیاری از تفریحات خود می زدند تا نزد طاهری بیایند و به سخنان او که انتقال تجربیاتش بود گوش فرا دهند.»
مندنیپور با اشاره به اینکه زندگی کی عطا را میتوان از چند منظر تحلیل کرد، گفت: «از منظر اجتماعی او شخصیتی بزرگ بود که با وجود خاستگاه خانوادگیاش، هرگز به خانواده خود فخر نمیکرد. میگفت کی و کا عناوین اعتباری هستند. میتوانند ارزش داشته باشند ولی ضد ارزش هم میتوانند باشند. از منظر سیاست نیز، نقش طاهری در ایجاد شهرنشینی در استان بسیار مهم بود. او محبوب و مقبول بود. در جایگاه نامزد مجلس شورای ملی همه به او رای دادند. بالای نود و چند درصد رای داشت اما برای جلوگیری از اختلاف خود را کنار کشید. با وجود آنکه نمایندهای که به جای او به مجلس رفته بود رقیب او محسوب میشد در دور بعد انتخابات، چون حس کرده بود او به عنوان نماینده کارنامه خوبی داشته است از او حمایت کرد.»
مندنیپور درباره آثار مکتوب طاهری نیز گفت: «ممیرو داستان بسیار غمانگیزی است از فقر و نداری. آن زمان که طاهری از درخت را نکشیم سخن میگفت محیط زیست برای هیچ کدام ما مهم نبود. در شاهنامه کیسالار از حماسه سخن میگوید و در آل از خرافهگرایی و نقش مضر آن. کوچ کوچ تاریخ روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی استان است که با عشق درآمیخته است.»
پس از سخنان مندنیپور و پخش فیلمی کوتاه که به مرور زندگی کی عطا میپرداخت، نوبت به جواد صفینژاد، پژوهشگر حوزه جغرافیا و علوم اجتماعی رسید تا درباره طاهری سخن بگوید. او گفت: «آشنایی من با طاهری به زمانی برمیگردد که به همراه دکتر نادر افشارنادری و همسرش برای پژوهش در نظام ایلی به منطقه آمدیم. کی عطا در آن تحقیقات همواره یار و همراه ما بود.»
او سپس به ریشهشناسی واژه کی که به احترام در ابتدای نام عطا طاهری قرار میگیرد پرداخت و گفت: «از سال ۱۳۴۵ ما در منطقه کهگیلویه و بویراحمد در پی شناخت ریشه کی بودیم و متوجه شدیم در ناحیه شرقی این منطقه کیها فراوان هستند. ریشه کیها به کیهای باستانی ما برمیگردد که پس از حمله اعراب به کوهها پناه بردند. اعراب متوجه شهرها بودند و کوچمندان کوه نشین میتوانستند آزادانه زیست خود را ادامه دهند.»
وی افزود: «از نظر تاریخی بویراحمد از کیها و کاها تشکیل شده است. زنان کیها بیبی نامیده میشوند و زنان کاها دَ. در ادبیات تاریخی ما از کیها زیاد گفته شده اما کاها در این ادبیات غایب هستند. کی فرمانده است و کا فرمانبر. در این نظام طبقاتی هیچ کایی کی نمیشده و کی هم کا نمیشده است. ما سوابق این منطقه را در دست داریم اما باید این مجموعه منتشر شود.»
صفی نژاد درباره کتاب کوچ کوچ هم گفت: «این کتاب که منتشر شد من از درون کتاب اطلاعات عمیقی به دست آوردم. دو نقص کتاب اما نمایه نداشتن و نقشه نداشتن بود. من سی نفر از دانشجویانم را وادار کردم که نمایه کتاب را آماده کنند و اکنون آمده چاپ است و امکان آن وجود دارد که در چاپ بعدی کتاب از این نمایه بهرهبرداری شود.»
این پژوهشگر درباره اهمیت کتاب کوچ کوچ در مطالعات مردمشناختی نمونههایی آورد و گفت: «آنچه من از کوچ کوچ آموختم مسئله مالخانی بود. مالخانی یعنی مالی متعلق به خان. مالخانی چیزی شبیه به وزارت دربار بوده است. از چیزهای دیگر که آموختم این بود که هر خان پرچمدار داشت و دو نفر سوار در کنار پرچم مواظب بودند پرچم سرنگون نشود. پرچمداری نیز موروثی بوده است. برای فهمیدن ابعاد مسئله غارت هم باید این کتاب خوانده شود.»
صفینژاد در بخش دیگری از سخنان خود خبر داد که خاطرات مربوط به آلمانی یاد گرفتن کی عطا و برخی دیگر از مسائل مربوط به او به آلمانی ترجمه و منتشر شده است.
پس از صفینژاد نوبت به عزتالله سام آرام استاد بازنشسته دانشگاه رسید تا در سخنان کوتاهی یاد کی عطا طاهری را زنده کند. او با اشاره به آشنایی خود با کی عطا طاهری در دوران همکاری با گروه مطالعات اجتماعی در سال 1346 گفت: «در دوران تدریس من شاگردان زیادی از استان کهگیلویه و بویراحمد داشتم و همواره خواستهام از آنها این بود که برای تکمیل دانستههای خود به نزد کی عطا بروند.»
او همچنین با ذکر خاطرهای گفت: «در مصاحبههای ارتقای اساتید از یکی از استادان علوم اجتماعی که مسئولیتی در استان کهگیلویه داشت پرسیدم کتاب کوچ کوچ را خواندهای؟ او نخوانده بود و من تکمیل پروندهاش را منوط به خواندن آن کتاب کردم. اهمیت این کتاب در حدی است که فرزندان استان کهگیلویه و بویراحمد و تمامی ایران باید آن را بخوانند.»
سخنران بعدی مراسم هجیر تشکری بود که گفت طاهری را در دل سنت عاشقی دیارمان میبینم. وی با اشاره به بسامد بالای واژه عشق در فرهنگ ایرانی گفت: «طاهری عاشق هستی بود. عاشق زندگی بود و عاشق مردم بود و خاصه طبقات محروم. او به رغم منزلتش بر خلق شفقت میورزید و این از خصوصیات انسان معنوی است. او تکثرگرا بود و در بازی عناوین نمیگنجید. دلش پذیرای همه صورتها بود و هر کسی از هر نوع تفکری در خانه او امکان حضور داشت و بزرگ داشته میشد. به همین دلیل است که در این جمع از هر نوع و هر سنخ میتوان دوستان طاهری را مشاهده کرد.»
سید ضیا هاشمی مدیر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و استاد دانشگاه دیگر سخنران این برنامه بود. او گفت: «طاهری از پیشگامان علوم اجتماعی در ایران و از همکاران موسسه تحقیقات اجتماعی بود. او مردی بود که ریشه در خاک و نگاهی به افلاک داشت و تا واپسین روزهای عمر، عشق به وطن و ایل را فراموش نکرد. او فراتر از زمان و مکان خود میاندیشید و خصلت اصلیاش فرهیختگیاش بود.»
هاشمی افزود: «درس طاهری برای ما درس شهامت فرهنگی است. او در چند دهه پیش اهل کار علمی و همکاری در کار علمی و پژوهشی بود. او اهل گفتگوی فرهنگی و انتقادی بود و شهامت نقد سازنده داشت. طاهری در زمانی که همه چیز شفاهی بود اهل قلم محسوب میشد و ما نیاز داریم که افتخاراتی که در وجود چهرههایی چون طاهری قابل مشاهده است را حفظ کنیم.»
سخنران بعدی مراسم سارا مرادینژاد نوه مرحوم طاهری بود که ضمن بیان احساسات خود نسبت به پدربزرگش در قالب متنی ادبی، از حاضران در نشست و سخنرانان و خانه کتاب برای برگزاری نشست یادمان کی عطا طاهری تشکر کرد.
رضا چمن استاد علوم پزشکی دانشگاه به ذکر خاطراتی از آخرین دیدارش با طاهری پرداخت و گفت، هنگامی که در برنامه شاهنامهخوانی یکی از حاضران از من و طاهری پرسید بالاخره آخر شاهنامه خوش است یا نه، من نامه رستم فرخزاد را خواندم و طاهری با تمام وجود اشک میریخت. او گفت: «طاهری فوقالعاده به تاریخ اهمیت میداد و با تمام وجود اعتقاد داشت ما باید تاریخ را از منظر عبرت گرفتن بخوانیم. او همواره میان شاهنامه و مباحث روز پیوند برقرار میکرد و از قصههای تاریخی برای روشن کردن مواضع خود درباره مسائل اطرافش بهره میبرد.»
او همچنین گفت: «باید دید چگونه میتوان جای افرادی چون طاهری را پر کرد. باید حواسمان باشد که نگاهمان به مردگان نباشد و بدیل و جایگزین برای مردگان بیابیم. در این صورت است که امکان حرکت رو به جلو برای ما فراهم خواهد شد.»
بیبی همایون طاهری، دختر مرحوم طاهری بود. او گفت: «کتاب کوچ کوچ یک سرمایه معنوی و شناسنامه ایل است. کوچ کوچ با تراژدی آغاز میشود و با تراژدی پایان میپذیرد. این کتاب بدون تعارف از عشق و غمها سخن میگوید.»
وی با ذکر خاطرهای از انتشار کتاب کوچ کوچ گفت: «پدرم دستنوشته کتاب را به دکتر ایرج افشار داد و گفت آن را پس از مرگ من منتشر کن. ولی دکتر افشار بعد از مدتی به سراغ پدرم آمد و گفت این کتاب باید در زمان حیات شما منتشر شود تا اگر کسانی نقدی بر آن دارند به شما منتقل کنند و با توجه به این کتاب، از حضور شما بهره بیشتری برده شود. خود دکتر افشار نیز مقدمهای بر کتاب نوشت و آن را منتشر کرد.»
طاهری به جنبههای دیگری از شخصیت کی عطا نیز اشاره کرد. او گفت: «پدرم اولین عکاس استان بود. در هنر و نقاشی دستی داشت و همواره در رفع اختلافات قومی کوشا بود. او ناخودآگاه ایل و تبار ما را نوشت. اولین کتابخانه در دهدشت را او افتتاح کرد. در کپرهای خشک دهدشت معلمی کرد و همواره در راه خدمترسانی به دیگران کوشا بود.»
او همچنین خبر داد که مجلد دیگری از آثار مرحوم کی عطا طاهری بویراحمدی آماده انتشار است و گفت این کتاب برای انتشار به خانه کتاب و آقای نیکنام حسینیپور ارائه خواهد شد.
پس از پایان سخنرانی بیبیهمایون طاهری مراسم تقدیر از فرزندان کی عطا و نیز رونمایی از کتابی با نام «بخوان» که به یاد مرحوم طاهری تدوین شده و به اهتمام خانه کتاب منتشر شده است برگزار شد. در پایان مراسم آنچه باقی مانده بود یادی بود از مردی که عمری را وقف ایل و تبار خود کرد.
عجیبه واقعا بقیه اخبارتون چجوریه
صفنی نژاد گفت بخش شرقی کهگیلویه
از نظر تاریخی کهگیلویه و نه بویراحمد