بهمن بیگی با شنیدن تکلم سرگرد آلمانی با جوان بویراحمدی، انگشت حیرت بر دندان گزید. خوشدل بود و شادکام! مسرور که در آتیه، از سرزمینی که صدای برنوهایش گوش فلک را کر کرده بود؛ صدای دانش، شورانگیزترین ترنم زندگی چشم دنیا را بینا خواهد کرد.
عطای طاهری، در چند اقلیم حیات موازی داشت. همه را زیست و چشید و صادقانه خوشیها و تلخیهایش را روایت کرد و النهایه با همان هویت چندپاره از میانمان رفت. چندپارهگی آدمی را تنها میکند؛ از یار بریده و از دیار رفته میکند. او درنهایت هم بییار و دیار رفت؛ به تعبیری تنها زیست و تنها رفت؛ این خاصیت آدمیان بزرگ است. چنان متعلق ...
اردشیر صالحپور کتاب کوچ کوچ را مانیفست قوم لر دانست و گفت: «این کتاب آخرین نوای ایل پیش از فروپاشی نظام عشایری است. کی عطا در این کتاب همه خاطرات عشایر را که همواره قربانی صداقت و سادگی خود شدهاند ثبت کرده است.