تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۴
کد مطلب : ۴۲۱۴۹۴
یادداشت ارسالی؛
سکوت کنید تا شیون و مویه زاگرس را بشنوید
رضا سبزواری
۰
کبنا ؛آرزویم شنیدم فروکش کردن آتشی است که به جان زاگرس و زاگرس نشینان افتاده است
افسوس؛ افسوس که امیدم واهی است.
نه محمدی تبار را میشناسم؛ نه جمالی را
اما زاگرس نشینان مظلوم را بخوبی میشناسم؛
کافیست مهمانشان شوی؛ هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند.
فرقی ندارد مهمان خانه و کاشانهشان شوی؛ یا مهمان شهر و دیارشان؛ فرقی ندارد در بالای اتاق مهمان خانه جای داده باشند تو را یا بر مسند استانداری و مدیر کلی ادارات
هر جا مهمان باشی رفتاری در خور و شایسته خواهی دید
اما
وای به آن روز که نیت کج و فکر ناپاک ببینند.
دیگر در امان نیستی و باید منتظر عقوبت تلخ و خشمگین باشی.
مهمانان خان زاگرس و خانه زاگرس نشینان
چه خودی و چه غریب
اندکی اندیشه!! لطفاً!!
امروز که جای جای زاگرس و دل زاگرس نشینان میسوزد؛ امروز که درختان سبز و سر به فلک کشیده و استوار و قدیمی در برابر دیدگان نجیب زاگرس نشینان میسوزد و گونههای جانوری در خشم آتش راهی دیار نیستی میگردند و مردمان نجیب و خسته آخرین رمق جانشان را در دست و پا به حرکت در میآورند تا گوشهای از این آتش را خاموش کرده و ذرهای از هستی خود را از کام طماع آتش بگیرند تا یادگار مردانگی شان شود برای نسلهای بعدی؛ سکوت اختیار کنید.
شما که ثابت کردید آنچنان که شایسته بود مفید واقع نگردیدید؛ شما که امروز باید بجز شرمندگی در برابر طبیعت و مردم حرفی برای گفتن نداشته باشید؛ شما که امروز باید دلایل ناکامی خود در مهار آتش و تکرار مکرر و همه ساله این وقایع برای ولی نعمتان خود تشریح میکردید؛ شما که کوس ناکامی عملکردتان در داخل و خارج این کشور و سراسر گیتی به صدا در آمده؛ شما که عملکردتان بهیچ وجه مقبول عموم و پاسخ خواهان واقع نگردیده لااقل سکوت را بیاموزید. شما که حرف زدن درشان مدیر را نمیدانید سکوت را بیاموزید.
بخدا جگر مردمان دیارم خون است.
به خدا چشم مردمی که از هر نقطه استان زاگرس سرافراز را در آتش میبینند و میسوزند از سوختن طبیعت همواره خیس است.
بخدا آه این مردم همگام با آه جانداران بی خانمان شده زاگرس به فلک رسیده است.
به خدا طاقت تأمل و پایبندی به نجابت ذاتی و رفتاری این شیر مردان و شیر زنان تاب شده است.
سخت است دست خالی بدون توجه به جنسیت؛ بدون ابزار؛ بدون امید به دل آتش زدن و دست خالی بازگشتن سخت است. سختتر نکنید این مصیبت را با مشاجرات طلبی و فرصت سوزیها.
اگر نیاز به عزل مدیری کم کار هست با قدرتی که قانون در اختیارتان گذارده بی درنگ عزلش کنید؛ اگر نیاز به گزارش و گلایه به مافوق است مضایقه نکنید؛ اگر انتقاد را ضروری می دانید انتقاد کنید ولی بدانید زمان و ابزار و امکانات و همراه و هرآنچه در اختیار شما گذارده شده برای انجام وظیفه است نه تسویه حساب. گیرم مدیری در شرایط خاص به اشتباه رفتاری کرد؛ چه کسانی وبا چه اهدافی در این سطح و در این شرایط بدون در نظر گرفتن جایگاه و منصب و احساس مردم.... اقدام به انتشار میکنند.
چرا از هر سوی و با هر تریبونی فریاد پاسخ دهی و جانبداری بر میخیزد؟. چرا همه چیز در نظر گرفته میشود بجز موقعیت حساس. واقعاً نمیدانید هر لحظه غفلت به معنای سوختن بلوطهای کهن زاگرس است؛ آیا واقعاً نمیدانید از دست دادن زمان به معنای از دست دادن آشیانه برای گونههای جان داریست؟؟
سکوت کنید؛ بر انجام وظایف خطیرتان تمرکز کنید. نشنیده بگیرید. دست از حمایت و تعصب و جانبداری بردارید. به وظایف خطیر خود رسیدگی کنید به فکر آه و اشک زاگرس و زاگرس نشینان باشید به فکر نابودی محیط زیست و دوستداران محیط زیست باشید. تلاش کنید؛ تلاش کنید شاید اندک نمرهای در آزمون صلاحیتتان کسب کردید که با نمره صفر مردود نشوید. مطمن باشید فرصت برای نقد و حمله به مواضع همدیگر؛ برای زور آزمایی برای تصاحب و تثبیت قدرت؛ برای حرکت در جهت منافع شخصی و گروهی در آتی بدست خواهید آورد. بگذارید به فضل خدا این آتش خاموش شود. شاید برای یکبار هم که شده همه مسببین و همه کمکاران همه کسانی که علی رغم پرداخت فرصت و هزینه عملکرد قابل دفاعی ندارند به مردم معرفی شدند و اگر مطمن هستید که اینبار هم چنین نخواهد شد پس به تخریب هم بجای خدمت ادامه دهید.
رضا سبزواری
نیمه شب تلخ دهم خرداد
سال خانمان سوزی زاگرس و طبیعت
سال بیخانمانی جانداران طبیعت
۱۳۹۹
افسوس؛ افسوس که امیدم واهی است.
نه محمدی تبار را میشناسم؛ نه جمالی را
اما زاگرس نشینان مظلوم را بخوبی میشناسم؛
کافیست مهمانشان شوی؛ هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند.
فرقی ندارد مهمان خانه و کاشانهشان شوی؛ یا مهمان شهر و دیارشان؛ فرقی ندارد در بالای اتاق مهمان خانه جای داده باشند تو را یا بر مسند استانداری و مدیر کلی ادارات
هر جا مهمان باشی رفتاری در خور و شایسته خواهی دید
اما
وای به آن روز که نیت کج و فکر ناپاک ببینند.
دیگر در امان نیستی و باید منتظر عقوبت تلخ و خشمگین باشی.
مهمانان خان زاگرس و خانه زاگرس نشینان
چه خودی و چه غریب
اندکی اندیشه!! لطفاً!!
امروز که جای جای زاگرس و دل زاگرس نشینان میسوزد؛ امروز که درختان سبز و سر به فلک کشیده و استوار و قدیمی در برابر دیدگان نجیب زاگرس نشینان میسوزد و گونههای جانوری در خشم آتش راهی دیار نیستی میگردند و مردمان نجیب و خسته آخرین رمق جانشان را در دست و پا به حرکت در میآورند تا گوشهای از این آتش را خاموش کرده و ذرهای از هستی خود را از کام طماع آتش بگیرند تا یادگار مردانگی شان شود برای نسلهای بعدی؛ سکوت اختیار کنید.
شما که ثابت کردید آنچنان که شایسته بود مفید واقع نگردیدید؛ شما که امروز باید بجز شرمندگی در برابر طبیعت و مردم حرفی برای گفتن نداشته باشید؛ شما که امروز باید دلایل ناکامی خود در مهار آتش و تکرار مکرر و همه ساله این وقایع برای ولی نعمتان خود تشریح میکردید؛ شما که کوس ناکامی عملکردتان در داخل و خارج این کشور و سراسر گیتی به صدا در آمده؛ شما که عملکردتان بهیچ وجه مقبول عموم و پاسخ خواهان واقع نگردیده لااقل سکوت را بیاموزید. شما که حرف زدن درشان مدیر را نمیدانید سکوت را بیاموزید.
بخدا جگر مردمان دیارم خون است.
به خدا چشم مردمی که از هر نقطه استان زاگرس سرافراز را در آتش میبینند و میسوزند از سوختن طبیعت همواره خیس است.
بخدا آه این مردم همگام با آه جانداران بی خانمان شده زاگرس به فلک رسیده است.
به خدا طاقت تأمل و پایبندی به نجابت ذاتی و رفتاری این شیر مردان و شیر زنان تاب شده است.
سخت است دست خالی بدون توجه به جنسیت؛ بدون ابزار؛ بدون امید به دل آتش زدن و دست خالی بازگشتن سخت است. سختتر نکنید این مصیبت را با مشاجرات طلبی و فرصت سوزیها.
اگر نیاز به عزل مدیری کم کار هست با قدرتی که قانون در اختیارتان گذارده بی درنگ عزلش کنید؛ اگر نیاز به گزارش و گلایه به مافوق است مضایقه نکنید؛ اگر انتقاد را ضروری می دانید انتقاد کنید ولی بدانید زمان و ابزار و امکانات و همراه و هرآنچه در اختیار شما گذارده شده برای انجام وظیفه است نه تسویه حساب. گیرم مدیری در شرایط خاص به اشتباه رفتاری کرد؛ چه کسانی وبا چه اهدافی در این سطح و در این شرایط بدون در نظر گرفتن جایگاه و منصب و احساس مردم.... اقدام به انتشار میکنند.
چرا از هر سوی و با هر تریبونی فریاد پاسخ دهی و جانبداری بر میخیزد؟. چرا همه چیز در نظر گرفته میشود بجز موقعیت حساس. واقعاً نمیدانید هر لحظه غفلت به معنای سوختن بلوطهای کهن زاگرس است؛ آیا واقعاً نمیدانید از دست دادن زمان به معنای از دست دادن آشیانه برای گونههای جان داریست؟؟
سکوت کنید؛ بر انجام وظایف خطیرتان تمرکز کنید. نشنیده بگیرید. دست از حمایت و تعصب و جانبداری بردارید. به وظایف خطیر خود رسیدگی کنید به فکر آه و اشک زاگرس و زاگرس نشینان باشید به فکر نابودی محیط زیست و دوستداران محیط زیست باشید. تلاش کنید؛ تلاش کنید شاید اندک نمرهای در آزمون صلاحیتتان کسب کردید که با نمره صفر مردود نشوید. مطمن باشید فرصت برای نقد و حمله به مواضع همدیگر؛ برای زور آزمایی برای تصاحب و تثبیت قدرت؛ برای حرکت در جهت منافع شخصی و گروهی در آتی بدست خواهید آورد. بگذارید به فضل خدا این آتش خاموش شود. شاید برای یکبار هم که شده همه مسببین و همه کمکاران همه کسانی که علی رغم پرداخت فرصت و هزینه عملکرد قابل دفاعی ندارند به مردم معرفی شدند و اگر مطمن هستید که اینبار هم چنین نخواهد شد پس به تخریب هم بجای خدمت ادامه دهید.
رضا سبزواری
نیمه شب تلخ دهم خرداد
سال خانمان سوزی زاگرس و طبیعت
سال بیخانمانی جانداران طبیعت
۱۳۹۹