تاریخ انتشار
جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۸
کد مطلب : ۴۲۹۱۷۸
یادداشتی به قلم لیلا حسین زاده؛
زمان به وقت حاج قاسم / یادداشتی برای دلم
۰
کبنا ؛یادداشتی به قلم لیلا حسین زاده؛ شب ظلمانی هنوز به نظاره ایستاده است و سکوت مرگبار زمان را تماشا میکند
کدام چشم میتوانست و میتواند باور کند که بار دیگر، محراب کوفه ((فزت و رب الکعبه)) را شاهد باشد و فواره خون در سرزمین عراق بار دیگر مرگ را به سخره بگیرد.
چگونه به چشمان خود ببینیم که بار دیگر در قامت مظلومیت ((عاشورا)) تجسم یابد و فرزند اسلام و ولایت حاج قاسم دلهایمان مظلومانه این گونه بر آب و خاک وملیت و قومیت فائق آید
حاج قاسم ما مرد میدانهای سخت بود، دشمن و تمام استکبار هرگز نتوانست رودرروی او به مصاف بیاید و از این رو، در نیمههای شب، ناجوانمردانه و از پشت سر، چون مولایش، شمشیر کفر و نفاق برفرقش فرود آوردند، تا شاید اورا از بین ببرند.
زهی خیال باطل، حاج قاسم دلها زنده و جاوید و ماندگار است و آغاز راهی است، زندگی بخش و زنده ساز و حرکت آفرین.
الا ای مسیح مسلح ما، ای مجاهد عارف، ای قاسم دوران، ای میرعلمدار سید علی، زمین گواه و زمان آشنا و آگاه هست که قطرات خون تو، بستر تاریخ را در خواهد نوردید و فواره این خون از فرودگاه بغداد تا فرود گاه دشمنان اسلام بر چهره زمانه پاشیده خواهد شد و این بار، این فواره خون تو حاج قاسم دلهای ما، از کربلا خواهد گذشت و در قدس، مقدستر و سرخ گون تر خواهد شد و آن صبح وعده گاه نه دیر است نه دور..
اگرچه در این تندباد روزگار، سرو بلندی چون شمایل رعنا و عباس گونهات را از ما گرفت، اما همان گونه که مقتدایت سید علی پیام داده، نتیجه خون پاک تو، برای دشمنان خدا بسی تلختر خواهد شد و طوفانی خواهد شد که به سوی جمع کردن بساط ظلم جهانی روان شده است و روزهای سرد دی ماه را مثل دی ماههای تاریخ انقلاب گرم و جوشان ساخته است و دیدههای خواب رفته یا خواب زده را بیدار ساخت و خفتگان وادی کدخدا را برخیزاند.
تو نماد اتحاد ملی بودی و تجسم انسجام اسلامی و اینک با خون خودت این درخت را بارورتر نمودهای، ای نبض پرطبش جوانان مقاومت.
در نیمه شب پرواز کردی تا به همه بگوئید، ببنید شما در خواب ناز بودید که ما پر پرواز گشودیم.
ای قاسم دل، وقتی دشمنان تو را در میدان مبارزه حریف نبودند، این همه ادعای مبارزه با تروریست را زمین گذاشتند و نه در روز روشن که در سیاهی شب نه با اعلام جنگ که خفاش گونه، نه روبرو و جوانمردانه، بلکه از پشت سر و بی خبر به جنگ تو آمدند ای دست نوازشگر و پربار مستضعفین جهان اسلام، ای باغبان صمیمی گلهای مقاومت چه میشد که نسل شب زدهی ما، رزم و اقتدار و بصیرت و عرفان تو را بر افق افکار خویش به تماشا می نشست، ای باغبان پر کشیده، باغ اندیشههای نسل ما هنوز پر از نیلوفر سئوال است، زود آسمانی شدی و بریده باد دست ناپاک که رد حضور عصارهی عمری مجاهدت یک ملت را در اختیار دشمن خبیث قرار داد چرا که همه سمعکهای آمریکایی و عینکهای غربی در منطقه دشمن توبودند.
سردار دلها؛ اگر در انتقام سخت؛ تمام کفر را نابود کنند؛ فقط یک تنبیه هست در برابر عظمت تو. و چه انتقامی سختتر از این که از فردای شهادتت دشمن ریز و درشت؛ آرام و قرار و آرامش ندارند و ترسان و لرزان خود در انتظار نابودی خویشند.
ای قاسم کربلای ایران، با جیره خواران و خبیثان وطن فروشان مدعی؛ که روزهای تشییع، در جاسوسخانه اربابان غربی خویش، لانه موش به قیمت گزاف میخریدند و میچریدنت و میخزیدند و چشمشان در سیل خروشان ایرانیان اسلامی امت سید علی از پی تابوت سروهای بین المللی مقاومت، نابینا شده بود؛ و اینک به مدد تدبیرهای نادرست؛ سردرآورده و گاهی عربدهای میکشند؟ چه کنیم؟ و این داغ زخم زبانی را کجای دل داغ دیده خود بگذاریم که پوست و استخوانمان نسوزد؟
ای سیدالشهدای مقاومت، بند بند وصیت نامه تو، خود حکایتی خواندنی است و آنگاه که صفحاتی از آن؛ به مظلومیت و تنهایی ولی زمان در بین علما و زعمای دین و انقلاب اشاره رفته است؛ داغ فراق تو را دوچندان میکند که تو خود نیز دل پرخونی داشتی؟ و نمیدانستیم.
می دانیم که آسمانی شدنت خود آغاز راهی است و حکمتی دارد و در شام ویران فراقت، جاماندگان داغدار، پر صلابت تر حرکت خواهند کرد و در شهادت علمداران کربلای های مکرر تاریخ همواره این شعار خودنمایی میکند و معجزه گر و تمام کنده هست که:
: ((ما رایت الاجمیلا)))
کدام چشم میتوانست و میتواند باور کند که بار دیگر، محراب کوفه ((فزت و رب الکعبه)) را شاهد باشد و فواره خون در سرزمین عراق بار دیگر مرگ را به سخره بگیرد.
چگونه به چشمان خود ببینیم که بار دیگر در قامت مظلومیت ((عاشورا)) تجسم یابد و فرزند اسلام و ولایت حاج قاسم دلهایمان مظلومانه این گونه بر آب و خاک وملیت و قومیت فائق آید
حاج قاسم ما مرد میدانهای سخت بود، دشمن و تمام استکبار هرگز نتوانست رودرروی او به مصاف بیاید و از این رو، در نیمههای شب، ناجوانمردانه و از پشت سر، چون مولایش، شمشیر کفر و نفاق برفرقش فرود آوردند، تا شاید اورا از بین ببرند.
زهی خیال باطل، حاج قاسم دلها زنده و جاوید و ماندگار است و آغاز راهی است، زندگی بخش و زنده ساز و حرکت آفرین.
الا ای مسیح مسلح ما، ای مجاهد عارف، ای قاسم دوران، ای میرعلمدار سید علی، زمین گواه و زمان آشنا و آگاه هست که قطرات خون تو، بستر تاریخ را در خواهد نوردید و فواره این خون از فرودگاه بغداد تا فرود گاه دشمنان اسلام بر چهره زمانه پاشیده خواهد شد و این بار، این فواره خون تو حاج قاسم دلهای ما، از کربلا خواهد گذشت و در قدس، مقدستر و سرخ گون تر خواهد شد و آن صبح وعده گاه نه دیر است نه دور..
اگرچه در این تندباد روزگار، سرو بلندی چون شمایل رعنا و عباس گونهات را از ما گرفت، اما همان گونه که مقتدایت سید علی پیام داده، نتیجه خون پاک تو، برای دشمنان خدا بسی تلختر خواهد شد و طوفانی خواهد شد که به سوی جمع کردن بساط ظلم جهانی روان شده است و روزهای سرد دی ماه را مثل دی ماههای تاریخ انقلاب گرم و جوشان ساخته است و دیدههای خواب رفته یا خواب زده را بیدار ساخت و خفتگان وادی کدخدا را برخیزاند.
تو نماد اتحاد ملی بودی و تجسم انسجام اسلامی و اینک با خون خودت این درخت را بارورتر نمودهای، ای نبض پرطبش جوانان مقاومت.
در نیمه شب پرواز کردی تا به همه بگوئید، ببنید شما در خواب ناز بودید که ما پر پرواز گشودیم.
ای قاسم دل، وقتی دشمنان تو را در میدان مبارزه حریف نبودند، این همه ادعای مبارزه با تروریست را زمین گذاشتند و نه در روز روشن که در سیاهی شب نه با اعلام جنگ که خفاش گونه، نه روبرو و جوانمردانه، بلکه از پشت سر و بی خبر به جنگ تو آمدند ای دست نوازشگر و پربار مستضعفین جهان اسلام، ای باغبان صمیمی گلهای مقاومت چه میشد که نسل شب زدهی ما، رزم و اقتدار و بصیرت و عرفان تو را بر افق افکار خویش به تماشا می نشست، ای باغبان پر کشیده، باغ اندیشههای نسل ما هنوز پر از نیلوفر سئوال است، زود آسمانی شدی و بریده باد دست ناپاک که رد حضور عصارهی عمری مجاهدت یک ملت را در اختیار دشمن خبیث قرار داد چرا که همه سمعکهای آمریکایی و عینکهای غربی در منطقه دشمن توبودند.
سردار دلها؛ اگر در انتقام سخت؛ تمام کفر را نابود کنند؛ فقط یک تنبیه هست در برابر عظمت تو. و چه انتقامی سختتر از این که از فردای شهادتت دشمن ریز و درشت؛ آرام و قرار و آرامش ندارند و ترسان و لرزان خود در انتظار نابودی خویشند.
ای قاسم کربلای ایران، با جیره خواران و خبیثان وطن فروشان مدعی؛ که روزهای تشییع، در جاسوسخانه اربابان غربی خویش، لانه موش به قیمت گزاف میخریدند و میچریدنت و میخزیدند و چشمشان در سیل خروشان ایرانیان اسلامی امت سید علی از پی تابوت سروهای بین المللی مقاومت، نابینا شده بود؛ و اینک به مدد تدبیرهای نادرست؛ سردرآورده و گاهی عربدهای میکشند؟ چه کنیم؟ و این داغ زخم زبانی را کجای دل داغ دیده خود بگذاریم که پوست و استخوانمان نسوزد؟
ای سیدالشهدای مقاومت، بند بند وصیت نامه تو، خود حکایتی خواندنی است و آنگاه که صفحاتی از آن؛ به مظلومیت و تنهایی ولی زمان در بین علما و زعمای دین و انقلاب اشاره رفته است؛ داغ فراق تو را دوچندان میکند که تو خود نیز دل پرخونی داشتی؟ و نمیدانستیم.
می دانیم که آسمانی شدنت خود آغاز راهی است و حکمتی دارد و در شام ویران فراقت، جاماندگان داغدار، پر صلابت تر حرکت خواهند کرد و در شهادت علمداران کربلای های مکرر تاریخ همواره این شعار خودنمایی میکند و معجزه گر و تمام کنده هست که:
: ((ما رایت الاجمیلا)))