ما مهر مادر را وقتی که نان میداد آموختیم و محبت مادری را از مادر اکرم یاد گرفتیم .آنجا که اکرم سه روز بیمار بود و مادر با تمام توان از او مراقبت میکرد .و از همان آش و کشکی که برای اکرم درست کرده بود تا خوب شود آموختیم که چگونه حرف (ش)و(ک) را بر لوح سفید کاغذ نقش بزنیم .
سردار دلها؛ اگر در انتقام سخت؛ تمام کفر را نابود کنند؛ فقط یک تنبیه هست در برابر عظمت تو. و چه انتقامی سختتر از این که از فردای شهادتت دشمن ریز و درشت؛ آرام و قرار و آرامش ندارند و ترسان و لرزان خود در انتظار نابودی خویشند.
کاش این دست، دست ما را هم میگرفت و از منجلاب دنیاپرستی و غرور و خودبزرگبینی و غربپرستی نجاتمان میداد. و کلام آخر: بهتر از همه ما آن جوان بصیر عراقی چه زیبا گفت: وقتی دست سلیمانی قطع شد، یک ماه بعد دست دادن برای کل عالم ممنوع شد.
کبوتر بهشتیام! می دانم در مقام محمود و در تماشاخانهی عشق در محضر یار بی همتا، عطر ملاقات میبویی و طواف دلدار میکنی، اما ما واماندگان خستهی این دیار، امیدوار به دعاهایت هستیم. فراموشمان مفرما!