تاریخ انتشار
دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۰۰
کد مطلب : ۴۳۱۱۷۵
یادداشت ارسالی؛
دستاوردی تاریخی در سفر یک روزه
۰
کبنا ؛سفر یک روزه قاضی القصات کشور به استان کهگیلویه و بویراحمد همراه با شکستن قفلی بود که نزدیک به ۶ سال پیش آن هم با رنگ و لعاب قانون؛ کلید آن از بانک تجارت به بخش خصوصی به ثمن بخس داده شد. نمیدانم وجدان بشریت تا چه اندازه کشش دارد که امانت دار بیت المال به همین راحتی نماد صنعت تاریخی یک استان در پهنهای وسیع از طبیعت خدادادی را هبه کنند و عذاب نکشد.
او که خرید مشتری بود؛ سر صحبت با صاحب مال هست که چگونه از عذاب وجدان هلاک نشدی که چشم روی هم گذاشتی و چوب حراج زدی بر مال مردم و صدها کارگر و صدها اشتغال دیگر را یکباره فروختی؟
او که فروخت و آنکه خرید و تاراج کرد و آنکس که میدانست و سکوت کرد و آنکس که کف زد و بساط فراهم کرد؛ همه در زجر و رنج و حتی فوت کارگران زحمت کش در سرای باقی پاسخگو خواهند بود.
گردش روزگار دیر نیست، ۴ سال پیش وقتی چند دانشجوی جوان بسیجی در این خصوص از من مشورت قضایی و حقوقی خواستند، با تمام وجود به آنها خندیدم و گفتم برادر ظاهر معامله رعایت شده و چپاولگران و غارتگران همه حقوق عمومی و خصوصی را پاس کردهاند و شما چه می دانید؟
اما امروز که صدای شکستن آن قفل به ظاهر قانونی را با باطن قانون دیدم نه اینکه یک قاضی و طلبه باشم، بلکه به عنوان یک شهروند بر قامت مقتدر باطن قانون در لباس سیدی از جنس ابراهیم رئیسی صلوات فرستادیم و نگاههای غریبانه ولی مصمم آن سه نفر دانشجو در ذهنم مجسم شد که اراده جوان مؤمن و حزب الهی و بسیجی قفل شکن خواهد بود و این جوانان وارثان همان خط شکنان انقلاب از شلمچه تا خان طومان هستند.
البته بدون تردید و حتماً نقش و اراده قضات شجاع و انقلابی و مدیران دستگاه قضایی اعم از حال و سابق نقش تکمیلی داشتند.
دست مریزاد جوانان مؤمن و بسیجی در دانشگاههای استان کهگیلویه و بویراحمد،
دست مریزاد فرماندهان مطالبه گر و پاسداران بدون محافظه و ملاحظه انقلاب؛
دست مریزاد برادران عدالت خواهی استان کهگیلویه و بویراحمد
و رسانههای مطالبه گر و خدا قوت و خوش به حال همه کسانیکه در این جهاد شریک بودند و دل خانواده صدها کارگر را شاد کردند.
-------------------------------
روح الله حسین زاده
طلبه
او که خرید مشتری بود؛ سر صحبت با صاحب مال هست که چگونه از عذاب وجدان هلاک نشدی که چشم روی هم گذاشتی و چوب حراج زدی بر مال مردم و صدها کارگر و صدها اشتغال دیگر را یکباره فروختی؟
او که فروخت و آنکه خرید و تاراج کرد و آنکس که میدانست و سکوت کرد و آنکس که کف زد و بساط فراهم کرد؛ همه در زجر و رنج و حتی فوت کارگران زحمت کش در سرای باقی پاسخگو خواهند بود.
گردش روزگار دیر نیست، ۴ سال پیش وقتی چند دانشجوی جوان بسیجی در این خصوص از من مشورت قضایی و حقوقی خواستند، با تمام وجود به آنها خندیدم و گفتم برادر ظاهر معامله رعایت شده و چپاولگران و غارتگران همه حقوق عمومی و خصوصی را پاس کردهاند و شما چه می دانید؟
اما امروز که صدای شکستن آن قفل به ظاهر قانونی را با باطن قانون دیدم نه اینکه یک قاضی و طلبه باشم، بلکه به عنوان یک شهروند بر قامت مقتدر باطن قانون در لباس سیدی از جنس ابراهیم رئیسی صلوات فرستادیم و نگاههای غریبانه ولی مصمم آن سه نفر دانشجو در ذهنم مجسم شد که اراده جوان مؤمن و حزب الهی و بسیجی قفل شکن خواهد بود و این جوانان وارثان همان خط شکنان انقلاب از شلمچه تا خان طومان هستند.
البته بدون تردید و حتماً نقش و اراده قضات شجاع و انقلابی و مدیران دستگاه قضایی اعم از حال و سابق نقش تکمیلی داشتند.
دست مریزاد جوانان مؤمن و بسیجی در دانشگاههای استان کهگیلویه و بویراحمد،
دست مریزاد فرماندهان مطالبه گر و پاسداران بدون محافظه و ملاحظه انقلاب؛
دست مریزاد برادران عدالت خواهی استان کهگیلویه و بویراحمد
و رسانههای مطالبه گر و خدا قوت و خوش به حال همه کسانیکه در این جهاد شریک بودند و دل خانواده صدها کارگر را شاد کردند.
-------------------------------
روح الله حسین زاده
طلبه