تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۲۱
کد مطلب : ۴۳۹۷۴۳
یادداشت؛
دیوانداری کشور گرفتار سکته؟ / مدیران دولت قبل در برزخ به سر میبرند
محمدعلی وکیلی
۱
کبنا ؛محمدعلی وکیلی در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشت: چند هفته پیش وزرای دولت جدید معرفی شدند. در این چند هفته، اکثر کابینه تغییر کرده و کابینه جدید مستقر شده است. مدیران عالی دولت جدید کار خود را آغاز کردهاند.
ما در دولت در چند سطح مدیر داریم. مدیرانی در سطوح عالی، میانی و پایین دست، بدنه مدیریتی دولت را تشکیل میدهند. هر سیاستی که توسط مدیران عالی تدوین و ابلاغ شود باید توسط مدیران میانی و مدیران جزء دستگاه مربوطه اجرا شود. هیچ مدیر عالی نمیتواند بدون هماهنگ کردنِ مدیران سطوح پایین تر خود، هیچ سیاستی را اجرا کند. اگر این هماهنگی وجود نداشته باشد، تمام سیاستهای ابلاغی، عملاً با بن بست در اجرا مواجه میشود. بخشی از این هماهنگی، ساختاری است اما با تجربه میدانیم که این کفایت نمیکند. اگر مدیر میانی انگیزه همراهی با مدیر عالی را نداشته باشد، عملاً ساختارها چندان نمیتواند رفتارهای مدیریتی را در چارچوبِ واحد هماهنگ کند. این خصیصه را در همه سطوح میتوانیم ملاحظه کنیم.
در این ایام، مدیران عالی جدید دولت معرفی شدهاند، اما مدیران میانی و پایین دست در بلاتکلیفی به سر میبرند. همیشه امر دیوانداری کشور در موعد تغییر دولتها، سکته میکند. مدیران دولت قبل نمیدانند تکلیفشان چیست و در یک برزخ به سر میبرند. در نتیجه این حالت برزخی، کار مردم بیش از پیش قفل شده و در مواردی هم که دستوری از مقام بالادست صادر میشود، در میانه راه به بهانههای مختلف گیرپاچ میکند. بر این اساس مناسب است یا با فرمان رئیس جمهوری دستور تثبیت صادر و یا تسریع در تغییر شود. دیوانیه کشور به اندازه کافی ضدتوسعه و دیوانه کننده هست، بلاتکلیفیِ این شش ماه هم بر آن اضافه شده و این سزاوار نیست.
ما در دولت در چند سطح مدیر داریم. مدیرانی در سطوح عالی، میانی و پایین دست، بدنه مدیریتی دولت را تشکیل میدهند. هر سیاستی که توسط مدیران عالی تدوین و ابلاغ شود باید توسط مدیران میانی و مدیران جزء دستگاه مربوطه اجرا شود. هیچ مدیر عالی نمیتواند بدون هماهنگ کردنِ مدیران سطوح پایین تر خود، هیچ سیاستی را اجرا کند. اگر این هماهنگی وجود نداشته باشد، تمام سیاستهای ابلاغی، عملاً با بن بست در اجرا مواجه میشود. بخشی از این هماهنگی، ساختاری است اما با تجربه میدانیم که این کفایت نمیکند. اگر مدیر میانی انگیزه همراهی با مدیر عالی را نداشته باشد، عملاً ساختارها چندان نمیتواند رفتارهای مدیریتی را در چارچوبِ واحد هماهنگ کند. این خصیصه را در همه سطوح میتوانیم ملاحظه کنیم.
در این ایام، مدیران عالی جدید دولت معرفی شدهاند، اما مدیران میانی و پایین دست در بلاتکلیفی به سر میبرند. همیشه امر دیوانداری کشور در موعد تغییر دولتها، سکته میکند. مدیران دولت قبل نمیدانند تکلیفشان چیست و در یک برزخ به سر میبرند. در نتیجه این حالت برزخی، کار مردم بیش از پیش قفل شده و در مواردی هم که دستوری از مقام بالادست صادر میشود، در میانه راه به بهانههای مختلف گیرپاچ میکند. بر این اساس مناسب است یا با فرمان رئیس جمهوری دستور تثبیت صادر و یا تسریع در تغییر شود. دیوانیه کشور به اندازه کافی ضدتوسعه و دیوانه کننده هست، بلاتکلیفیِ این شش ماه هم بر آن اضافه شده و این سزاوار نیست.