تاریخ انتشار
جمعه ۱۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۰
کد مطلب : ۴۴۱۹۴۵
یادداشتی از یعقوب درویشیان؛
نقدی بر عملکرد رسانهها در کهگیلویه و بویراحمد / نقش رسانههای مجازی در ارتقاء استانداردهای اجتماعی
۰
کبنا ؛یادداشت ارسالی؛ در موضوع رسانههای مجازی، معروض میدارم که رشد قارچ گونه و خارج از ضوابط رسانهها، بی شک آسیبهایی را به دنبال دارد. از آنجا که ادارات و مسوولان مربوطه باید با نهایت دقت و توجه به نیازهای روز جوامع، مجوز رسانه داری و با نهایت دقت در سوابق افراد و حتی سلایق آنان اقدام به تائید و صدور مجوز بنمایند تا اینگونه شاهد افسار گسیختگی برخی رسانه نماها نباشیم. رسانه باید گوش مسوولان و چشم جامعه باشد، اما در کمال تأسف در پارهای موارد شاهد برخی بداخلاقیها و بی اخلاقیهای رسانهای هستیم که با عرف و هویت جامعهی اسلامی ما مغایرت دارند. رسانههای مجازی که عمری کوتاه اما تاثیرگذار در فضای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشور ایران دارند؛ عملاً به ابزار فشار تبدیل شدهاند تا جایی که برخی افراد و احزاب با داشتن مجوز راه اندازی رسانه؛ بیراه را از راه تشخیص نمیدهند و سبب تشویش افکار عمومی و به تبع آن سوء ظنها و پارهای از مصائب اجتماعی و بحرانهای سیاسی میشوند. در این باره همت مسوولان مربوطه در فضای نظارت بر رسانهها باید به گونهای باشد تا رسانه داران، رسالت اصلی خویش را فراموش نکنند و به وظایف خویش بپردازند نه اینکه با عدم نظارت کافی، دست به ول انگاری بزنند و برای نظام و مسوولان هزینه تراشی کنند. در این میان اما در فضای کهگیلویهی بزرگ به عینه شاهد کج روی و دسته بندی رسانهها هستیم تا جایی که برخی از رسانهها، رسالت خبری و آگاهی بخشی به جامعه را فراموش کرده و مانند روابط عمومی یک سازمان یا حزب و یا فردی خاص عمل میکنند که این موضوع به نوعی بردگی سیاسی یا حمال فرهنگی تعبیر میشود. در فضای نوشتاری؛ از آنجا که هزینههای چاپ و نشر و کاغذ و حمل و نقل تأثیر به سزایی بر مطرود شدن رسانههای نوشتاری دارد؛ سرعت بالای انتقال اطلاعات و اخبار از طریق فضای مجازی دلیل اصلی برتری اپلیکشن های مجازی بر رسانههای کلاسیک و مطرح نوشتاری شده است. سرعت عمل بالا و انتقال لحظهای اخبار از طریق فضای مجازی، اقبال جامعه به این رسانهها را بالابرده که متاسفانه، تعدد بالای رسانه و انتشار اخبار زیاد؛ موضوع رصد و نظارت بر رسانههای مجازی را برای مدیران و نهادهای مربوطه دشوار نموده است. از سوی دیگر عدم وجود قوانین بازدارنده و شفافیت قوانین مربوط به تخلفات این رسانهها و برداشتهای متفاوت ناظران؛ فرصتی را باعث شده است تا شاهد بداخلاقیهای فراوان در این رسانهها باشیم. در کهگیلویهی بزرگ نیز وضع بر همین منوال است. ما هیچگونه رسانهی مختص به امور اقتصادی و یا اجتماعی و یا تحلیلی نداریم و اکثر رسانهها در تولید محتوا با مشکل مواجه هستند. چارت سازمانی خاصی نیز وجود ندارد و یک رسانهی مجازی با همکاری چند نفر که قرابت خویشاوندی یا نزدیکی سیاسی دارند اداره میشوند. نه از مدیر مسوول خبری هست نه از سردبیر و نه از گروههای خبری و تحلیلی و خبرنگارهای حرفهای.. تنها به کپی کردن اخبار از دیگر رسانهها بسنده میشود و در اکثر رسانهها؛ یک یا چند نفر به مقتضیات حال خود و برای بقای رسانهشان به رفتارهای عجیب و نامرسومی متوسل میشوند. از اهم رفتارهای برخی رسانهها در کهگیلویه؛ روابط عمومی بودن یک مدیر یا سازمان خاص بودن است یا منتقد یا حامی شخصی خاص در دنیای سیاست. مفهوم متداول احزاب و جانبداری طیفی در این رسانهها تعریف نشده و بلکه مجهول مینماید. آنچه از انتخابات مجلس دهم و از سال ۱۳۹۴ به این سو؛ مرسوم شده است، جهت گیریها و جانبداری برخی رسانهها از چهرههای مشهور دنیای سیاست میباشد که در برخی سایتها عملاً و به وضوح شاهد طایفه گرایی و قومیت سالاری و مدیحه سرایی برای اشخاص سیاسی هستیم. رسانههای اصلاح طلب که در دورهی ریاست جمهوری آقای روحانی، خود را وارث دولت میپنداشتند، در سطح منطقهای به دلیل نداشتن نمایندهی خاص و کاندیداتوری مشخص؛ تغییر رویه داده و به جریان اصولگرا و چهرههای مشهور این جریان پیوستند. در این میان؛ دسته بندی رسانهها به دو طیف طرفدار و منتقد حاج آقا موحد نمایندهی فعلی و حاج هاشمی پور نمایندهی اسبق کهگیلویه؛ بارزترین نمونهی این خط و مشیها میباشد. در سال ۱۳۹۵، اوج بمبارانهای خبر و جوابیه و تکذیبیه و موشک بارانی از مقالات در وصف و مدح و هجو و حمایت و انتقاد از این دو چهرهی سیاست مدار بودیم. این روند شکل کلی خویش را حفظ کرده و تا به امروز تقریباً رسانههای حامی و منتقد بر سیاستهای خویش پایدار ماندهاند. هیچ کدام از رسانههای موجود در کهگیلویهی بزرگ؛ به تحلیل و تفسیر درست از اوضاع اجتماع و شرح و نشر معضلات و مصائب مردم نمیپردازند ولی در مقابل سرشار از انتقاد و جوابیه از سوی طرفداران این دو شخصیت میباشند. موضوعاتی مانند اعتیاد و اشتغال و ازدواج و طلاق و تحصیل و نیازمندیها در بورد خبری رسانه جایگاهی ندارند. چند رسانهی دولتی هم که طبق مشی سازمانی خویش مطلب منتشر میکنند و در این میان میتوان مدعی شد که رسانههای مجازی کهگیلویه و بویراحمد هیچ گونه گره گشایی از مشکلات اجتماعی ندارند و ظاهراً برنامهای هم برای تغییر روند فعلی خود در آینده نخواهند داشت و صرفاً به تجلیل برخی مدیرانی که سازمان و نهاد آنان تمکن مالی دارد، میپردازند و از ادارات فقیرتر و مدیران آن نهادها هم بی خبرند. در این میان میطلبد تا دوستان فعال در فضای مجازی با نشستهای درون صنفی برای آیندهی جامعهی کهگیلویه راهکاری اندیشیده و با بهره گیری از توان روزنامه نگاران ملی و تربیت نیروهای متخصص؛ این چار چوب را شکسته و طرحی نو برای رسالت خبری خویش در اندازند. از سوی دیگر؛ مدیران و نمایندگان محترم نیز باید مشکلات معیشتی و وضعیت اشتغال فعالان رسانهای را در نظر بگیرند و برای اشتغال و بیمهی این قشر اجتماع چاره اندیشی کنند. امروزه بر همگان واضح و مبرهن میباشد که رسانهها و فضای مجازی بالاترین نقش و بیشترین سهم را در انعکاس اتفاقات و خدمت رسانیها و حتی مدیریت افکار عمومی را بر عهده دارند؛ فلذا میطلبد تا با تحلیل مشکلات این قشر زحمتکش؛ از توان و پتانسیل آنان در جهت بهبود زندگی اجتماعی و ارتقاء سطح کیفی و کمی جامعه بهره برده و رسانهها و رسانه داران را به جایگاه مطلوب برسانند و در عوض از نقش رسانهها در مدیریت اجتماع غافل نباشند. در دهههای ۵۰ و ۶۰ شمسی؛ ادارات باید با بلندگو و ماشین در سطح شهر میچرخیدند تا موضوعی را اطلاع رسانی کنند و به یک راننده و یک خوانندهی خبر هم نیاز بود؛ حال آنکه در وضعیت فعلی با یک تیتر و یا مطلبی چند سطری میتوانند نه تنها یک شهر بلکه حتی استان و کشوری را از موضوع مد نظر آگاه کنند. به یقین اگر دو طرف معادله یعنی مدیران و اهالی رسانه باهم تعامل داشته باشند شاهد شکوفایی اجتماعی و جلوگیری از برخی نابهنجاریهای اجتماعی خواهیم بود که برای طرفین یک بازی برد-برد میباشد.
رسانهها باید در تربیت نیروی انسانی خویش و ارتقاء سطح سواد رسانهای آنان اهتمام ورزند و مدیران نیز باید در به کارگیری نخبگان رسانه در ادارات تلاش کنند تا شاهد شکوفایی و ارتقاء استانداردهای جامعه باشیم. رسانهها میبایست دست از سیاسی بازی بردارند و زبان گویای جامعه و واسطهی بیان مشکلات مردم به مسوولان باشند و از سوی دیگر تصمیمات و اقدامات نهادهای دولتی را در جهت برطرف ساختن مشکلات اجتماعی، جامعه و مردم را هوشیار کنند. اینکه میان دو رقیب و یا سیاست مدار فقط براساس منافع رفتار کنند آسیبی است که در دراز مدت به آنان لطمه وارد میکند و اینکه مدیری با تکیه به توان یک یا چند رسانه؛ به فکر تحکیم کرسی ریاست باشد بدعتی اشتباه میباشد. رسانه باید استقلال و آزادی بیان داشته باشد و رسانه دار باید به معنی واقعی منصف باشد و بر اساس اصل عدالت و مخالف جانبداری؛ اصل امانتداری در خبر را رعایت کنند. بالا بردن سطح سواد رسانهای اعضاء؛ از وظایف اصلی و حق بدیهی اهالی رسانه میباشد که ادارات مذبور با دعوت از اساتید و کسانی که تحصیلات آکادمیک دارند، میبایست این مهم را برای اهالی رسانه مهیا کنند. آموزش و یادگیری طراحی و ویراستاری و ظریف کاریهای دنیای صفر و یک از اصول دیگر پیشرفت در رسانه داری است. در پایان بخش اول این مقاله، مستدعی است اهالی رسانه با تشکلهای صنفی به دنبال احقاق حقوق خویش از قبیل شغل و بیمه و... باشند و مدیران متولی نیز با رعایت مَرّ قانون در کمک به رشد رسانهها و نظارت بر مطالب منتشره کوتاهی نکنند.
----------------------------------
یعقوب درویشیان
رسانهها باید در تربیت نیروی انسانی خویش و ارتقاء سطح سواد رسانهای آنان اهتمام ورزند و مدیران نیز باید در به کارگیری نخبگان رسانه در ادارات تلاش کنند تا شاهد شکوفایی و ارتقاء استانداردهای جامعه باشیم. رسانهها میبایست دست از سیاسی بازی بردارند و زبان گویای جامعه و واسطهی بیان مشکلات مردم به مسوولان باشند و از سوی دیگر تصمیمات و اقدامات نهادهای دولتی را در جهت برطرف ساختن مشکلات اجتماعی، جامعه و مردم را هوشیار کنند. اینکه میان دو رقیب و یا سیاست مدار فقط براساس منافع رفتار کنند آسیبی است که در دراز مدت به آنان لطمه وارد میکند و اینکه مدیری با تکیه به توان یک یا چند رسانه؛ به فکر تحکیم کرسی ریاست باشد بدعتی اشتباه میباشد. رسانه باید استقلال و آزادی بیان داشته باشد و رسانه دار باید به معنی واقعی منصف باشد و بر اساس اصل عدالت و مخالف جانبداری؛ اصل امانتداری در خبر را رعایت کنند. بالا بردن سطح سواد رسانهای اعضاء؛ از وظایف اصلی و حق بدیهی اهالی رسانه میباشد که ادارات مذبور با دعوت از اساتید و کسانی که تحصیلات آکادمیک دارند، میبایست این مهم را برای اهالی رسانه مهیا کنند. آموزش و یادگیری طراحی و ویراستاری و ظریف کاریهای دنیای صفر و یک از اصول دیگر پیشرفت در رسانه داری است. در پایان بخش اول این مقاله، مستدعی است اهالی رسانه با تشکلهای صنفی به دنبال احقاق حقوق خویش از قبیل شغل و بیمه و... باشند و مدیران متولی نیز با رعایت مَرّ قانون در کمک به رشد رسانهها و نظارت بر مطالب منتشره کوتاهی نکنند.
----------------------------------
یعقوب درویشیان