تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۲۴
کد مطلب : ۴۴۲۱۲۰
رویا بانویان عکاس خوش ذوق گلستانی:
«عکس گرفتن» با «عکاسی» متفاوت است
۲
کبنا ؛ عکاسی را میتوان هنر خوب دیدن تعبیر کرد. تصاویری که ما همه روزه میبینیم و از کنار آنها بی تفاوت میگذریم وقتی در قاب تصویر قرار میگیرند، زیبایی و ساختارشان ما را به تعجب و تحسین وا میدارند.
در واقع گاهی عکاس ما را با خود به دنیایی میبرد که با وجود آشنا بودن ما با آن دنیا، برای ما جذاب، شگفت انگیز، رویایی، وهم آلود، زیبا یا تاسف بار و غم انگیز است. گاهی اوقات لحظه هایی را که در عکسهایش به تصویر میکشد، داستانی به اندازه یک قرن به همراه دارد. تصاویر گاهی آدمی را به اعماق تاریخ میبرند و لحظاتی ما را از دنیای فعلی خارج میسازند. تصاویر قدیمی، عکسهای جنگ، طبیعت، مراسم غم و شادی و غیره هر کدام ما را بی واسطه به دنیایی میبرند که گاهی اوقات با وجود عدم حضور در آن ثانیه ها و لحظات، خود را حی و حاضر در آن مقطع میبینیم. عکاس امروز را برای فردای آیندگان ثبت میکند. عکاسان را میتوان تاریخ نگار مصور نامید.
برای آشنایی بیشتر با جایگاه عکس و عکاسی در بین شهروندان و جامعه با «رویا بانویان»، عکاس خوش ذوق و هنرمند گلستانی گفتگو کردیم که در ادامه خواهد آمد:
*چه شد به سمت عکاسی رفتید؟
برادر من عکاس است و بنده با عکاسی بیگانه نبودم. حضور یک عکاس در خانواده و رفت و آمد به کارگاه ایشان باعث ایجاد علاقه در من شد و به سمت عکاسی کشیده شدم. ابتدا این کار را به صورت تجربی آغاز کردم ولی بعد از گذراندن دورههای مختلف، به صورت حرفه ای به سراغ این هنر رفتم.
* آیا برای عکاسی باید دوره خاصی دید؟
کار هنری دارای پیچیدگی ها و ریزه کاریهای فراوانی است که آدمی را تا سال ها نیازمند آموزش و دوره میکند. در واقع انجام کارهای هنری بدون آموزش دیدن و گذراندن دورههای مختلف، توهین به بزرگان آن عرصه است و بنده هیچ وقت خودم را بی نیاز از آموزش و استفاده از تجارب بزرگان این عرصه نمیبینم. تا کنون چندین دوره عکاسی گذرانده ام و همواره مترصد آن هستم تا با شروع یک دوره جدید در آن شرکت کنم و به دانش خودم بیفزایم.
*امروز با وجود گوشیهای هوشمند و دوربینهای دیجیتال دسترسی به دوربین عکاسی آسان شده آیا میتوان نتیجه گرفت که عکاسی هم آسان و عمومی شده است؟
به عقیده بنده فناوری و دیجیتال به همان اندازه که با راحتی کار، افزایش سرعت و بی شمار مزایای فنی به هنر عکاسی خدمت کرد، به همان اندازه نیز در حق این هنر اجحاف شد. با دسترسی آسان همه به این فناوری همان طور که نصف جماعت بدون داشتن تخصص و گذراندن دوره خودشان را خبرنگار میدانند و در صفحات مجازی ادای خبرنگاران را در میآورند، امروزه موبایل به دستان هم به ویژه در مراسم مختلف، جای عکاسان حرفه ای را پر کرده اند و حتی با هل دادن و جلوتر قرار گرفتن از عکاسان حرفه ای فرصت تصویربرداری را به اهل فن نمیدهند! همین عکاسان غیرحرفه ای عکس هایی از افراد در شبکههای اجتماعی دست به دست پخش میکنند که صاحبان عکس ها با دیدن عکس خود حس میکنند مورد تمسخر قرار گرفته اند! به همین دلیل دیدگاه شان نسبت به عکس و عکاسی تغییر میکند.
همان طوری که «توپ بازی» با «فوتبال» تفاوت دارد یا «آبتنی» با «شنا» متفاوت است، «عکس گرفتن» هم با «عکاسی» تفاوتهای اساسی دارد و رعایت اصولی نظیر تنظیم دوربین، استفاده از مناسب از نور، کادربندی، نسخه پشتیبان، رعایت قانون یک سوم، سرعت شاتر، قرار گرفتن در مکان مناسب و yغیره بخشی از اصول ابتدایی عکاسی هستند که «عکس گرفتن» را از «عکاسی» متمایز میسازند.
*آیا واقعا عکاسی هنری پولساز است؟
شرایط اقتصادی مردم باعث شده تا عده ای حتی در مراسم عروسی هم از عکاس و فیلمبردار حرفه ای استفاده نکنند و به همان عکاسی با گوشی بسنده کنند. با این وجود باید اذعان داشت از هنر هم میتوان درآمد داشت و دولتمردان باید بستر و زمینه ایجاد اشتغال از هنر را فراهم سازند. اما بنده در این حرفه متوجه شدم برخی تجار، مدیران مجموعههای اقتصادی و حتی عروس و دامادها اهمیت عکس و عکاسی و جایگاه هنر را بیشتر از متولیان فرهنگی کشور درک میکنند!
*جایگاه عکاسی در زندگی مردم کجاست؟
در گذشته که مردم کمتر به دوربین عکاسی دسترسی داشتند و حتی زمانی که تعداد دوربینهای عکاسی افزایش پیدا کرد و عکس ها روی کاغذ عکس چاپ میشد، مردم بیشتر به نگهداری عکسهای گرفته توجه میکردند. چون تعداد عکس ها کمتر بود. اما امروز کمیت مورد توجه است و مردم بیشتر به گرفتن عکس در لحظه فکر میکنند و هیچ کس به فکر جمع آوری و آرشیو کردن عکس ها نیست. به عبارت دیگر در گذشته یک نفر عکس میگرفت و بقیه حواس شان به عکاس بود تا عکس کیفیت خوبی داشته باشد اما الان همه عکس میگیرند و هیچ کس به کیفیت عکس توجه ندارد!
در حقیقت ذائقه مردم عوض شده است و بیشتر افراد به ویژه جوانان علاقه مند به گرفتن عکس و اشتراک گذاشتن آن در فضای مجازی هستند و گاهاً تعداد عکس یا فضای خاص از کیفیت عکس برایشان مهم تر است.
*چه توصیه ای به کسانی که به عکاسی علاقه مند هستند دارید؟
حقیقت امر داشتن ذوق هنری با داشتن علاقه متفاوت است. امروزه بسیاری دوست دارند بازیگر شوند ولی فقط تعداد کمی وارد عرصه بازیگری به صورت میشوند. شاید عکاسی با بازیگری و فوتبال متفاوت باشد ولی اساساً برای ورود به عرصههای هنری علاوه بر علاقه و استعداد، آموزش نیز یک ضرورت و اصل است و من به علاقه مندان به هنر عکاسی توصیه میکنم، تنها به داشتن علاقه برای ورود به عرصههای هنری اکتفا نکنند و حتماً نزد اساتید دورههای مختلف بگذرانند و خودشان را از تجارب بزرگان بی نیاز نبینند.
*سخن پایانی؟
بی تردید حمایت خانواده در بروز موفقیت در هر کاری انکارناپذیر است و من هم از این قاعده مستثنی نیستم و همواره خودم را مدیون حمایتهای خانواده میدانم. از همه کسانی که در این راه مشوق بنده بوده اند و بی منت تجارب شان را در اختیار من گذاشتند به ویژه همکارانم تشکر میکنم.
در پایان از مسئولان فرهنگی استان هم تقاضا دارم از ظرفیتهای هنری در باز تعریف مبلمان شهری و جلوههای بصری بیشتر استفاده کنند و با ایجاد فرصتهای مختلف نظیر برگزاری نمایشگاه، جشنواره و غیره مسیر را برای شناساندن هنرهای تجسمی و سایر هنرها هموار سازند.
در واقع گاهی عکاس ما را با خود به دنیایی میبرد که با وجود آشنا بودن ما با آن دنیا، برای ما جذاب، شگفت انگیز، رویایی، وهم آلود، زیبا یا تاسف بار و غم انگیز است. گاهی اوقات لحظه هایی را که در عکسهایش به تصویر میکشد، داستانی به اندازه یک قرن به همراه دارد. تصاویر گاهی آدمی را به اعماق تاریخ میبرند و لحظاتی ما را از دنیای فعلی خارج میسازند. تصاویر قدیمی، عکسهای جنگ، طبیعت، مراسم غم و شادی و غیره هر کدام ما را بی واسطه به دنیایی میبرند که گاهی اوقات با وجود عدم حضور در آن ثانیه ها و لحظات، خود را حی و حاضر در آن مقطع میبینیم. عکاس امروز را برای فردای آیندگان ثبت میکند. عکاسان را میتوان تاریخ نگار مصور نامید.
برای آشنایی بیشتر با جایگاه عکس و عکاسی در بین شهروندان و جامعه با «رویا بانویان»، عکاس خوش ذوق و هنرمند گلستانی گفتگو کردیم که در ادامه خواهد آمد:
*چه شد به سمت عکاسی رفتید؟
برادر من عکاس است و بنده با عکاسی بیگانه نبودم. حضور یک عکاس در خانواده و رفت و آمد به کارگاه ایشان باعث ایجاد علاقه در من شد و به سمت عکاسی کشیده شدم. ابتدا این کار را به صورت تجربی آغاز کردم ولی بعد از گذراندن دورههای مختلف، به صورت حرفه ای به سراغ این هنر رفتم.
* آیا برای عکاسی باید دوره خاصی دید؟
کار هنری دارای پیچیدگی ها و ریزه کاریهای فراوانی است که آدمی را تا سال ها نیازمند آموزش و دوره میکند. در واقع انجام کارهای هنری بدون آموزش دیدن و گذراندن دورههای مختلف، توهین به بزرگان آن عرصه است و بنده هیچ وقت خودم را بی نیاز از آموزش و استفاده از تجارب بزرگان این عرصه نمیبینم. تا کنون چندین دوره عکاسی گذرانده ام و همواره مترصد آن هستم تا با شروع یک دوره جدید در آن شرکت کنم و به دانش خودم بیفزایم.
*امروز با وجود گوشیهای هوشمند و دوربینهای دیجیتال دسترسی به دوربین عکاسی آسان شده آیا میتوان نتیجه گرفت که عکاسی هم آسان و عمومی شده است؟
به عقیده بنده فناوری و دیجیتال به همان اندازه که با راحتی کار، افزایش سرعت و بی شمار مزایای فنی به هنر عکاسی خدمت کرد، به همان اندازه نیز در حق این هنر اجحاف شد. با دسترسی آسان همه به این فناوری همان طور که نصف جماعت بدون داشتن تخصص و گذراندن دوره خودشان را خبرنگار میدانند و در صفحات مجازی ادای خبرنگاران را در میآورند، امروزه موبایل به دستان هم به ویژه در مراسم مختلف، جای عکاسان حرفه ای را پر کرده اند و حتی با هل دادن و جلوتر قرار گرفتن از عکاسان حرفه ای فرصت تصویربرداری را به اهل فن نمیدهند! همین عکاسان غیرحرفه ای عکس هایی از افراد در شبکههای اجتماعی دست به دست پخش میکنند که صاحبان عکس ها با دیدن عکس خود حس میکنند مورد تمسخر قرار گرفته اند! به همین دلیل دیدگاه شان نسبت به عکس و عکاسی تغییر میکند.
همان طوری که «توپ بازی» با «فوتبال» تفاوت دارد یا «آبتنی» با «شنا» متفاوت است، «عکس گرفتن» هم با «عکاسی» تفاوتهای اساسی دارد و رعایت اصولی نظیر تنظیم دوربین، استفاده از مناسب از نور، کادربندی، نسخه پشتیبان، رعایت قانون یک سوم، سرعت شاتر، قرار گرفتن در مکان مناسب و yغیره بخشی از اصول ابتدایی عکاسی هستند که «عکس گرفتن» را از «عکاسی» متمایز میسازند.
*آیا واقعا عکاسی هنری پولساز است؟
شرایط اقتصادی مردم باعث شده تا عده ای حتی در مراسم عروسی هم از عکاس و فیلمبردار حرفه ای استفاده نکنند و به همان عکاسی با گوشی بسنده کنند. با این وجود باید اذعان داشت از هنر هم میتوان درآمد داشت و دولتمردان باید بستر و زمینه ایجاد اشتغال از هنر را فراهم سازند. اما بنده در این حرفه متوجه شدم برخی تجار، مدیران مجموعههای اقتصادی و حتی عروس و دامادها اهمیت عکس و عکاسی و جایگاه هنر را بیشتر از متولیان فرهنگی کشور درک میکنند!
*جایگاه عکاسی در زندگی مردم کجاست؟
در گذشته که مردم کمتر به دوربین عکاسی دسترسی داشتند و حتی زمانی که تعداد دوربینهای عکاسی افزایش پیدا کرد و عکس ها روی کاغذ عکس چاپ میشد، مردم بیشتر به نگهداری عکسهای گرفته توجه میکردند. چون تعداد عکس ها کمتر بود. اما امروز کمیت مورد توجه است و مردم بیشتر به گرفتن عکس در لحظه فکر میکنند و هیچ کس به فکر جمع آوری و آرشیو کردن عکس ها نیست. به عبارت دیگر در گذشته یک نفر عکس میگرفت و بقیه حواس شان به عکاس بود تا عکس کیفیت خوبی داشته باشد اما الان همه عکس میگیرند و هیچ کس به کیفیت عکس توجه ندارد!
در حقیقت ذائقه مردم عوض شده است و بیشتر افراد به ویژه جوانان علاقه مند به گرفتن عکس و اشتراک گذاشتن آن در فضای مجازی هستند و گاهاً تعداد عکس یا فضای خاص از کیفیت عکس برایشان مهم تر است.
*چه توصیه ای به کسانی که به عکاسی علاقه مند هستند دارید؟
حقیقت امر داشتن ذوق هنری با داشتن علاقه متفاوت است. امروزه بسیاری دوست دارند بازیگر شوند ولی فقط تعداد کمی وارد عرصه بازیگری به صورت میشوند. شاید عکاسی با بازیگری و فوتبال متفاوت باشد ولی اساساً برای ورود به عرصههای هنری علاوه بر علاقه و استعداد، آموزش نیز یک ضرورت و اصل است و من به علاقه مندان به هنر عکاسی توصیه میکنم، تنها به داشتن علاقه برای ورود به عرصههای هنری اکتفا نکنند و حتماً نزد اساتید دورههای مختلف بگذرانند و خودشان را از تجارب بزرگان بی نیاز نبینند.
*سخن پایانی؟
بی تردید حمایت خانواده در بروز موفقیت در هر کاری انکارناپذیر است و من هم از این قاعده مستثنی نیستم و همواره خودم را مدیون حمایتهای خانواده میدانم. از همه کسانی که در این راه مشوق بنده بوده اند و بی منت تجارب شان را در اختیار من گذاشتند به ویژه همکارانم تشکر میکنم.
در پایان از مسئولان فرهنگی استان هم تقاضا دارم از ظرفیتهای هنری در باز تعریف مبلمان شهری و جلوههای بصری بیشتر استفاده کنند و با ایجاد فرصتهای مختلف نظیر برگزاری نمایشگاه، جشنواره و غیره مسیر را برای شناساندن هنرهای تجسمی و سایر هنرها هموار سازند.