تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۸
کد مطلب : ۴۴۴۲۴۸
گزارشی از وسعت گرفتن دیدارهای اخیر چهرههای اصلاح طلب با چهرههای میانه؛
تحرکات جدید اصلاح طلبان و اعتدالیون
۱
کبنا ؛دیدار شخصیتهای سیاسی مهمی همچون حسن روحانی، لاریجانی، باهنر، سیدحسن خمینی، سیدمحمد خاتمی و علی اکبر ناطق نوری با یکدیگر در روزهای اخیر گمانهزنیهای زیادی را در فضای سیاسی کشور ایجاد کرده است.
برخی از کنشگران و فعالان سیاسی معتقدند که این دیدارهای اخیر سرآغاز یک حرکت جدی در برابر جریان خاص در کشور است و حتی دایره این دیدارها تا ماههای آینده گستردهتر نیز خواهد شد زیرا اصلاح طلبان به دنبال تشکیل دولت در سایه هستند، هرچند عده دیگری مانند جواد امام عقیده دارند که چنین دیدارهایی به صورت متناوب و فصلی شکل میگیرد و نباید از آن برداشتهای غیرمعقول سیاسی شود. با این حال «محمود علیزاده طباطبایی»، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی روز گذشته در خصوص این دیدارها گفته بود که هدف از این دیدارها احیای جمهوریت نظام است. اما باید دید این دیدارها در راستای تشکیل جبههای جدید با حضور چهرههای اصولگرای میانه در کنار چهرههای اصلاح طلبان است؟ یا ماجرا از قرار دیگری است؟
>دیدارهای غیر منتظره
معمولاً در فاصله بین انتخابات ریاستجمهوری و مجلس جنس فعالیت گروههای سیاسی با روزهای نزدیک به انتخابات تفاوت دارد و معمولاً گفتوگوهایی در پشتصحنه و جلسات داخلی سیاسیون شکل میگیرد که اهمیت زیادی در سپهر سیاسی کشور دارد. حالا اما خبر میرسد که یک سال و نیم مانده به انتخابات مجلس و سه و سال و نیم مانده به انتخابات ریاست جمهوری، چهرههای اصلاحطلب که نه در دولت و نه در مجلس حضور ندارند دیدارهای غیر منتظرهای را با چهرههای اصولگرای میانه دارند و از آن جایی که هر یک از این چهرهها، یک زمانی در فضای سیاسی کشور تأثیر گذار بودهاند، بنابراین نمیتوان دیدارهای آنها را عادی قلمداد کرد. البته هستند فعالین سیاسی که بر این اعتقادند که دیدارها کاملاً دوستانه و عادی بوده است اما برخی دیگر از فعالین سیاسی نیز این دیدارها را با هدف گذاری مشخص میدانند. با این حال فعلاً تنور گمانه زنیها در خصوص این دیدارها داغ است و هر کس چیزی در این خصوص میگوید.
>یک دیدار معمولی!
پیشتر جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران و از فعالان سیاسی اصلاحطلب نزدیک به اصلاح طلبان درباره جلسات سیدحسن خمینی با سیدمحمد خاتمی، ناطقنوری و حسن روحانی گفته بود: « جلسات آقای خاتمی با این افراد تشکیلاتی نیست، شاید دیدارها و دیدوبازدیدهایی داشته باشند، ولی هیچ جلسه تشکیلاتی که بخواهند راجعبه انتخاباتهای آینده یا بحثهای اینچنینی بین آقایان صورت بگیرد، مطلقاً صحت ندارد.»
او در پاسخ به این سؤال که آیا این جلسات به فرآیند بازسازی جبهه اصلاحات ارتباط دارد یا خیر؟ جنس دیدار خاتمی با روحانی و ناطقنوری را متفاوت دانسته و توضیح داده بود: «دیدارها یا جلسات آقای خاتمی با آقای ناطقنوری و آقای روحانی چه ارتباطی میتواند با هم داشته باشند؟ مگر آقای ناطقنوری جریان اصلاحات را نمایندگی میکند؟ از نظر ما، ایشان یک اصولگرای باسابقه و اعتدالی است. یکی از سرمایههای کشور است که در دوران مختلف حضور داشته و مورد احترام است.»
او ادامه داد: «جریان اصلاحات یک جریان مستقل از جریانهای سیاسی و مردم نیست ولی بحثی که میگویند فعالیت این جریان کمیت و کیفیتش پایین آمده، اگر چنین باشد بهجهت اعمال محدودیتهایی است که برای جامعه خصوصاً اصلاحطلبان ایجاد کردهاند. تریبونهای رسمی که از اصلاحطلبان گرفته شده، افراد شاخصی که در جریان اصلاحات بودند اکثراً توسط شورای نگهبان فرصت ورود به عرصههای انتخابات پیدا نکردند. به همین جهت رفتهرفته اصلاحطلبان از دستگاههای اجرایی و قانونگذاری کنار گذاشته شدند.علیالقاعده وقتی این محدودیتها صورت میگیرد، ما شاهد آن دسته از فعالیتهایی که توسط اصلاحطلبانی که قبلاً فرصتهایی در اختیارشان بوده و ظهور و بروز پیدا میکرده است، نخواهیم بود. بهصورت طبیعی، من فکر میکنم این به جریان اصلاحات برنمیگردد، به محدودیتهایی برمیگردد که اعمالشده و این فرصتها از اصلاحطلبان سلب شده است و متاسفانه فرصتهای قانونی و طبیعی این جریان از آنها گرفته شده است.»
هدف: احیای جمهوریت نظام
این در حالی است که برخی دیگر از فعالین سیاسی نظری متفاوتی نسبت به این دیدارها دارند. روز گذشته محمود علیزاده طباطبایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، در رابطه با «تشکیل دولت در سایه توسط احزاب اصلاحطلب» گفته بود:« ماهیت و شاکله احزاب ایجاد دولت در سایه است تا بتوانند به صورت قانونی قدرت را در اختیار بگیرند. احزاب اصلاحطلب در حال بازسازی خود و بررسی علت عدم تمایل مردم به حضور در پای صندوقهای رأی هستند.»
وی در ادامه بیان کرد:« احزاب اصلاحطلب اعم از حزب کارگزاران سازندگی و حزب اتحاد ملت کنگرههای خود را برگزار کردهاند و دبیران کل انتخاب شده و در حال برنامهریزی و سیاستگذاری برای مسائل روز هستند. فعالیت احزاب اصلاحطلب آغاز شده و تمام کمیتهها در زمینههای مختلف اعم از اقتصادی شروع به کار کردهاند. کمیته اقتصادی احزاب اصلاحطلب مسائل اقتصادی را مورد بررسی قرار داده تا با شناخت نقاط ضعف دولت سیزدهم، پیشنهادات خود را به دولت ارائه دهند.»
این وکیل دادگستری در پاسخ به این سؤال که این فعالیتها به نوعی همان تشکیل دولت در سایه محسوب میشود؟ تصریح کرد: «بله درست است. احزاب اصلاحطلب درصدد تشکیل دولت در سایه هستند. احزاب برنامهریزی میکنند تا دولت را از دست گروهی که بر مسند کار هستند، بگیرند.»
فعال سیاسی اصلاحطلب در رابطه با جلسات اخیر حسن روحانی، رئیس دولت تدبیر و امید، با سران اصلاحات اظهار کرد:« آقای روحانی در روزهای اخیر با آقایان ناطقنوری، خاتمی، باهنر و لاریجانی جلساتی داشته است. سران اصلاحات میخواهند جمهوریت نظام را احیا کنند. اسحاق جهانگیری هم در جلسات روحانی با سران اصلاحات حضور دارد و هم فکری میکند. همتی و اسحاق جهانگیری با کارگزاران در ارتباط هستند و موضوعاتی را در زمینههای مختلف مورد بحث و بررسی قرار میدهند.»
علیزاده طباطبایی در پاسخ به این سؤال که آیا حزب کارگزاران برای تشکیل دولت در سایه به تیم روحانی کمک خواهد کرد؟ بیان کرد: «آقای محسن هاشمی اخیراً با آقای روحانی و لاریجانی دیدار کرده و به زودی آقای مرعشی هم جلسهای را با آقای روحانی خواهد داشت. احزاب همگی دولت درسایه هستند، جلسات مشترکی را در خصوص تشکیل دولت در سایه داشتهایم و صحبتهایی شده است.»
>احیای جمهوریت نظام اسم رمز تشکیل دولت در سایه
با این حال این طور که نظر میرسد که «احیای جمهوریت نظام» اسم رمز تشکیل دولت در سایه است که همانطور که پیشتر در آفتاب یزد به آن اشاره کرده بودیم روحانی در پی تشکیل آن است. با این حال باید دید نظر دیگر فعالین سیاسی در این خصوص چیست؟
جلال جلالی زاده، فعال سیاسی در این رابطه به آفتاب یزد گفت:
« چهرههای سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا، حالا و در آستانه چهل و سومین سالگرد انقلاب اسلامی متوجه شدهاند که کجای راه را اشتباه رفتهاند و در تلاش برای جبران اشتباهات خود هستند. من فکر میکنم دیدارهای اخیر چهرههای سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا نیز در همین راستا باشد.»
وی در رابطه با احیای جمهوریت نیز گفت:« در کل طول تاریخ در کشور ما افراد زیادی هزینههای هنگفتی برای احیای جمهوریت در کشور دادهاند و حالا برخی از انقلابیون بر این اعتقادند که آرمانهای انقلاب در چارچوب جمهوریت پس از سالها آن طور که باید اتفاق نیفتاده است به همین دلیل هم از احیای جمهوریت نظام صحبت میکنند. چون مسلماً عملکرد دولت مردان مخصوصاً در دهههای اخیر سبب ایجاد برخی نارضایتیها در جامعه شده است و این موضوع از جمهوریتی که در راستای آن انقلاب شکل گرفت فاصله زیادی دارد. بنابراین حالا و با گذشت سالها چهرههای سیاسی به دنبال احیای جمهوریتی هستند که به خاطر آن انقلاب شکل گرفت.»
سید علیرضاکریمی در یادداشتی در این زمینه برای آفتاب یزد نوشت: شواهد و قرائن میگوید اصلاحطلبان با همراهی اعتدالگرایان یا همان اصولگرایان بریده از این جریان به دنبال طراحی مسیری برای بازگشت حداقلی به قدرت هستند.تا اینجای کار مشکلی و مانعی نیست.این خاصیت جریانها و احزاب سیاسی است که تلاش میکنند به طرق مختلف قدرت را درید خود داشته باشند تا بتوانند تفکرات خود را جاری و ساری نمایند.هر چند که درایران، ما با ابتذال سیاسی مواجه هستیم و از همین رو چندان امیدی نباید به جریانهای مختلف سیاسی داشت لیکن بهرحال نمیتوان هم به این جریانها خرده گرفت برای فعل و انفعالات سیاسیشان.
صرفنظر از مقدمه بالا به نظر میرسد اگر بناست اصلاحطلبان برای بازگشت به قدرت طراحی داشته باشند باید تکلیف چند موضوع مهم را ابتدا روشن کنند.مثلاً یکی از این موضوعات که کماکان درباره آن توضیحی داده نشده عملکرد دولت تدبیر و امید است.در واقع هنوز مشخص نشده سهم اصلاحطلبان در نتایج ضعیف این دولت چقدر بوده و آیا باید منتظر عذرخواهی و توضیح این جریان بود یا خیر؟
نکته دیگر که باز هم مهم به نظر میرسد نوع رابطه این جریان با فیلترهای نظارتی نظیر شورای نگهبان است.حتماً وقطعا شورای نگهبان بنا نیست رفتاری غیر از سالهای قبل در مواجهه با اصلاحطلبان داشته باشد فلذا سؤال این است اصلاحطلبان درباره این مهم چه برنامهای دارند؟آیا مقرر میشود مثل همیشه رد صلاحیت شوند و بعد مویه نمایند تا دور بعدی؟!
یکی دیگر از موضوعات گنگ که باید تکلیف آن نیز روشن شود نوع همکاری و تعامل اصلاحطلبان با اعتدالگرایان است.نمیشود در زمان تقسیم کیک قدرت خوب وخوش بود و زمانی که اوضاع بر هم خورد زیر میز زد.بالاخره ائتلاف با اصولگرایان میانه آری یا خیر؟
از این دست ابهامات فراوان است که باید در باره آن توضیح داده شود.هرچند که در میان تمام این مسائل ما با یک مسئله بسیار بسیار مهمتر هم مواجه است و آن سر شدگی مردم در برابر جریانهای سیاسی و فعالان این حوزه هستیم.جامعه آنقدر اباطیل از این جماعت شنیده و سرش کلاه رفته که حاضر نیست تن به ایدهها و طرحهای اینها دهد.نوع مشارکت مردم در انتخابات گذشته گواه این مدعاست و بدتر آنکه فضای جامعه نسبت به موضوع مذکور نه تنها بهتر نشده بلکه در این زمینه پسرفت هم داشتیم.بنابراین مشخص نیست با آن ابهامات و این بیانگیزگی مفرط در میان مردم،اصلاحطلبان چگونه میخواهند موجی ایجاد کنند.
برخی از کنشگران و فعالان سیاسی معتقدند که این دیدارهای اخیر سرآغاز یک حرکت جدی در برابر جریان خاص در کشور است و حتی دایره این دیدارها تا ماههای آینده گستردهتر نیز خواهد شد زیرا اصلاح طلبان به دنبال تشکیل دولت در سایه هستند، هرچند عده دیگری مانند جواد امام عقیده دارند که چنین دیدارهایی به صورت متناوب و فصلی شکل میگیرد و نباید از آن برداشتهای غیرمعقول سیاسی شود. با این حال «محمود علیزاده طباطبایی»، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی روز گذشته در خصوص این دیدارها گفته بود که هدف از این دیدارها احیای جمهوریت نظام است. اما باید دید این دیدارها در راستای تشکیل جبههای جدید با حضور چهرههای اصولگرای میانه در کنار چهرههای اصلاح طلبان است؟ یا ماجرا از قرار دیگری است؟
>دیدارهای غیر منتظره
معمولاً در فاصله بین انتخابات ریاستجمهوری و مجلس جنس فعالیت گروههای سیاسی با روزهای نزدیک به انتخابات تفاوت دارد و معمولاً گفتوگوهایی در پشتصحنه و جلسات داخلی سیاسیون شکل میگیرد که اهمیت زیادی در سپهر سیاسی کشور دارد. حالا اما خبر میرسد که یک سال و نیم مانده به انتخابات مجلس و سه و سال و نیم مانده به انتخابات ریاست جمهوری، چهرههای اصلاحطلب که نه در دولت و نه در مجلس حضور ندارند دیدارهای غیر منتظرهای را با چهرههای اصولگرای میانه دارند و از آن جایی که هر یک از این چهرهها، یک زمانی در فضای سیاسی کشور تأثیر گذار بودهاند، بنابراین نمیتوان دیدارهای آنها را عادی قلمداد کرد. البته هستند فعالین سیاسی که بر این اعتقادند که دیدارها کاملاً دوستانه و عادی بوده است اما برخی دیگر از فعالین سیاسی نیز این دیدارها را با هدف گذاری مشخص میدانند. با این حال فعلاً تنور گمانه زنیها در خصوص این دیدارها داغ است و هر کس چیزی در این خصوص میگوید.
>یک دیدار معمولی!
پیشتر جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران و از فعالان سیاسی اصلاحطلب نزدیک به اصلاح طلبان درباره جلسات سیدحسن خمینی با سیدمحمد خاتمی، ناطقنوری و حسن روحانی گفته بود: « جلسات آقای خاتمی با این افراد تشکیلاتی نیست، شاید دیدارها و دیدوبازدیدهایی داشته باشند، ولی هیچ جلسه تشکیلاتی که بخواهند راجعبه انتخاباتهای آینده یا بحثهای اینچنینی بین آقایان صورت بگیرد، مطلقاً صحت ندارد.»
او در پاسخ به این سؤال که آیا این جلسات به فرآیند بازسازی جبهه اصلاحات ارتباط دارد یا خیر؟ جنس دیدار خاتمی با روحانی و ناطقنوری را متفاوت دانسته و توضیح داده بود: «دیدارها یا جلسات آقای خاتمی با آقای ناطقنوری و آقای روحانی چه ارتباطی میتواند با هم داشته باشند؟ مگر آقای ناطقنوری جریان اصلاحات را نمایندگی میکند؟ از نظر ما، ایشان یک اصولگرای باسابقه و اعتدالی است. یکی از سرمایههای کشور است که در دوران مختلف حضور داشته و مورد احترام است.»
او ادامه داد: «جریان اصلاحات یک جریان مستقل از جریانهای سیاسی و مردم نیست ولی بحثی که میگویند فعالیت این جریان کمیت و کیفیتش پایین آمده، اگر چنین باشد بهجهت اعمال محدودیتهایی است که برای جامعه خصوصاً اصلاحطلبان ایجاد کردهاند. تریبونهای رسمی که از اصلاحطلبان گرفته شده، افراد شاخصی که در جریان اصلاحات بودند اکثراً توسط شورای نگهبان فرصت ورود به عرصههای انتخابات پیدا نکردند. به همین جهت رفتهرفته اصلاحطلبان از دستگاههای اجرایی و قانونگذاری کنار گذاشته شدند.علیالقاعده وقتی این محدودیتها صورت میگیرد، ما شاهد آن دسته از فعالیتهایی که توسط اصلاحطلبانی که قبلاً فرصتهایی در اختیارشان بوده و ظهور و بروز پیدا میکرده است، نخواهیم بود. بهصورت طبیعی، من فکر میکنم این به جریان اصلاحات برنمیگردد، به محدودیتهایی برمیگردد که اعمالشده و این فرصتها از اصلاحطلبان سلب شده است و متاسفانه فرصتهای قانونی و طبیعی این جریان از آنها گرفته شده است.»
هدف: احیای جمهوریت نظام
این در حالی است که برخی دیگر از فعالین سیاسی نظری متفاوتی نسبت به این دیدارها دارند. روز گذشته محمود علیزاده طباطبایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، در رابطه با «تشکیل دولت در سایه توسط احزاب اصلاحطلب» گفته بود:« ماهیت و شاکله احزاب ایجاد دولت در سایه است تا بتوانند به صورت قانونی قدرت را در اختیار بگیرند. احزاب اصلاحطلب در حال بازسازی خود و بررسی علت عدم تمایل مردم به حضور در پای صندوقهای رأی هستند.»
وی در ادامه بیان کرد:« احزاب اصلاحطلب اعم از حزب کارگزاران سازندگی و حزب اتحاد ملت کنگرههای خود را برگزار کردهاند و دبیران کل انتخاب شده و در حال برنامهریزی و سیاستگذاری برای مسائل روز هستند. فعالیت احزاب اصلاحطلب آغاز شده و تمام کمیتهها در زمینههای مختلف اعم از اقتصادی شروع به کار کردهاند. کمیته اقتصادی احزاب اصلاحطلب مسائل اقتصادی را مورد بررسی قرار داده تا با شناخت نقاط ضعف دولت سیزدهم، پیشنهادات خود را به دولت ارائه دهند.»
این وکیل دادگستری در پاسخ به این سؤال که این فعالیتها به نوعی همان تشکیل دولت در سایه محسوب میشود؟ تصریح کرد: «بله درست است. احزاب اصلاحطلب درصدد تشکیل دولت در سایه هستند. احزاب برنامهریزی میکنند تا دولت را از دست گروهی که بر مسند کار هستند، بگیرند.»
فعال سیاسی اصلاحطلب در رابطه با جلسات اخیر حسن روحانی، رئیس دولت تدبیر و امید، با سران اصلاحات اظهار کرد:« آقای روحانی در روزهای اخیر با آقایان ناطقنوری، خاتمی، باهنر و لاریجانی جلساتی داشته است. سران اصلاحات میخواهند جمهوریت نظام را احیا کنند. اسحاق جهانگیری هم در جلسات روحانی با سران اصلاحات حضور دارد و هم فکری میکند. همتی و اسحاق جهانگیری با کارگزاران در ارتباط هستند و موضوعاتی را در زمینههای مختلف مورد بحث و بررسی قرار میدهند.»
علیزاده طباطبایی در پاسخ به این سؤال که آیا حزب کارگزاران برای تشکیل دولت در سایه به تیم روحانی کمک خواهد کرد؟ بیان کرد: «آقای محسن هاشمی اخیراً با آقای روحانی و لاریجانی دیدار کرده و به زودی آقای مرعشی هم جلسهای را با آقای روحانی خواهد داشت. احزاب همگی دولت درسایه هستند، جلسات مشترکی را در خصوص تشکیل دولت در سایه داشتهایم و صحبتهایی شده است.»
>احیای جمهوریت نظام اسم رمز تشکیل دولت در سایه
با این حال این طور که نظر میرسد که «احیای جمهوریت نظام» اسم رمز تشکیل دولت در سایه است که همانطور که پیشتر در آفتاب یزد به آن اشاره کرده بودیم روحانی در پی تشکیل آن است. با این حال باید دید نظر دیگر فعالین سیاسی در این خصوص چیست؟
جلال جلالی زاده، فعال سیاسی در این رابطه به آفتاب یزد گفت:
« چهرههای سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا، حالا و در آستانه چهل و سومین سالگرد انقلاب اسلامی متوجه شدهاند که کجای راه را اشتباه رفتهاند و در تلاش برای جبران اشتباهات خود هستند. من فکر میکنم دیدارهای اخیر چهرههای سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا نیز در همین راستا باشد.»
وی در رابطه با احیای جمهوریت نیز گفت:« در کل طول تاریخ در کشور ما افراد زیادی هزینههای هنگفتی برای احیای جمهوریت در کشور دادهاند و حالا برخی از انقلابیون بر این اعتقادند که آرمانهای انقلاب در چارچوب جمهوریت پس از سالها آن طور که باید اتفاق نیفتاده است به همین دلیل هم از احیای جمهوریت نظام صحبت میکنند. چون مسلماً عملکرد دولت مردان مخصوصاً در دهههای اخیر سبب ایجاد برخی نارضایتیها در جامعه شده است و این موضوع از جمهوریتی که در راستای آن انقلاب شکل گرفت فاصله زیادی دارد. بنابراین حالا و با گذشت سالها چهرههای سیاسی به دنبال احیای جمهوریتی هستند که به خاطر آن انقلاب شکل گرفت.»
سید علیرضاکریمی در یادداشتی در این زمینه برای آفتاب یزد نوشت: شواهد و قرائن میگوید اصلاحطلبان با همراهی اعتدالگرایان یا همان اصولگرایان بریده از این جریان به دنبال طراحی مسیری برای بازگشت حداقلی به قدرت هستند.تا اینجای کار مشکلی و مانعی نیست.این خاصیت جریانها و احزاب سیاسی است که تلاش میکنند به طرق مختلف قدرت را درید خود داشته باشند تا بتوانند تفکرات خود را جاری و ساری نمایند.هر چند که درایران، ما با ابتذال سیاسی مواجه هستیم و از همین رو چندان امیدی نباید به جریانهای مختلف سیاسی داشت لیکن بهرحال نمیتوان هم به این جریانها خرده گرفت برای فعل و انفعالات سیاسیشان.
صرفنظر از مقدمه بالا به نظر میرسد اگر بناست اصلاحطلبان برای بازگشت به قدرت طراحی داشته باشند باید تکلیف چند موضوع مهم را ابتدا روشن کنند.مثلاً یکی از این موضوعات که کماکان درباره آن توضیحی داده نشده عملکرد دولت تدبیر و امید است.در واقع هنوز مشخص نشده سهم اصلاحطلبان در نتایج ضعیف این دولت چقدر بوده و آیا باید منتظر عذرخواهی و توضیح این جریان بود یا خیر؟
نکته دیگر که باز هم مهم به نظر میرسد نوع رابطه این جریان با فیلترهای نظارتی نظیر شورای نگهبان است.حتماً وقطعا شورای نگهبان بنا نیست رفتاری غیر از سالهای قبل در مواجهه با اصلاحطلبان داشته باشد فلذا سؤال این است اصلاحطلبان درباره این مهم چه برنامهای دارند؟آیا مقرر میشود مثل همیشه رد صلاحیت شوند و بعد مویه نمایند تا دور بعدی؟!
یکی دیگر از موضوعات گنگ که باید تکلیف آن نیز روشن شود نوع همکاری و تعامل اصلاحطلبان با اعتدالگرایان است.نمیشود در زمان تقسیم کیک قدرت خوب وخوش بود و زمانی که اوضاع بر هم خورد زیر میز زد.بالاخره ائتلاف با اصولگرایان میانه آری یا خیر؟
از این دست ابهامات فراوان است که باید در باره آن توضیح داده شود.هرچند که در میان تمام این مسائل ما با یک مسئله بسیار بسیار مهمتر هم مواجه است و آن سر شدگی مردم در برابر جریانهای سیاسی و فعالان این حوزه هستیم.جامعه آنقدر اباطیل از این جماعت شنیده و سرش کلاه رفته که حاضر نیست تن به ایدهها و طرحهای اینها دهد.نوع مشارکت مردم در انتخابات گذشته گواه این مدعاست و بدتر آنکه فضای جامعه نسبت به موضوع مذکور نه تنها بهتر نشده بلکه در این زمینه پسرفت هم داشتیم.بنابراین مشخص نیست با آن ابهامات و این بیانگیزگی مفرط در میان مردم،اصلاحطلبان چگونه میخواهند موجی ایجاد کنند.