تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۱۱
کد مطلب : ۴۵۰۴۷۱
نشنال اینترست بررسی کرد
آیا عصر انترناسیونالیسم به پایان خود رسیده است؟
۰
کبنا ؛ آلپ سویملی سوی، از اعضای شورای آتلانتیک و مدیر اجرایی شرکت سرمایهگذاری Alp Sevimlisoy در استانبول است. او هم چنین کارشناس امنیت ملی در مورد ترکیه و ناتو است که تخصص خاصی در سرتاسر دریای مدیترانه، خاورمیانه و جنوب صحرای آفریقا دارد. او از سخنرانان در نشستهای بین المللی از جمله نشستهای بلومبرگ بوده و به دولتهای منطقهای و سیاستگذاران در مورد تجارت و مسائل دفاعی و امنیت ملی مشاوره داده است. او از آرمانهای آتلانسیسیسم (اعتقاد به حمایت از روابط نزدیک بین مردم و دولتها در آمریکای شمالی (ایالات متحده و کانادا) و کشورهای اروپایی (کشورهای اتحادیه اروپا، بریتانیا، سوئیس، نروژ و ترکیه در خصوص مسائل سیاسی، اقتصادی و دفاعی) با تمرکز ویژه بر اتحادیه گرایی مدیترانهای دفاع کرده است.
به گزارش کبنا به نقل از نشنال اینترست، دوران اوج تاریخ معاصر از طریق درگیریهای جهانی ایجاد شده است. از تغییر عصر امپراتوریها به جمهوریهای مدرن پس از پایان جنگ بزرگ تا ایجاد شکاف بین شرق و غرب از طریق پیامدهای جنگ جهانی دوم.
با این وجود، «عصر سوم» این مبارزه ابدی بین انترناسیونالیسم و منطقه گرایی از طریق لوله تفنگ نبود بلکه بیشتر با ظهور یک بیماری همه گیر جهانی (کرونا) رخ داد. اکنون بیش از هر زمان دیگری یکجانبه گرایی ضروری و اتحادهای نزدیک روششناسیهایی هستند که بسیاری از دولت - ملتها در بحبوحه ناامیدیها در حل مشکلات جهانی به آن روی آورده اند.
پیش از این، رویکرد فرمولی به این معنی بود که انترناسیونالیسم به بهای منطقه گرایی تمام میشود یا بالعکس. با این وجود، همان گونه که درباره شیوع کرونا دیدهایم این رویکرد قابل قبولی برای پیشرفت نیست، زیرا هیچ کشوری نمیتواند یک نیروی بینالمللی باشد اگر قدرت آن در داخل کشور مورد تردید قرار گیرد. دو تن از قدرتمندترین متحدان آمریکا در ناتو در حالی که اهداف مشترک چندجانبه را برای ایالات متحده حفظ میکنند مسیری یکجانبه را برای خود ترسیم کرده اند.
هم بریتانیا و هم جمهوری ترکیه که در حال حاضر دو کشور فعال عضو ناتو با نیروهای مستقر در قارهها و مناطق متعدد هستند، نمونههایی هستند که نشان میدهند یک کشور میتواند در عین ایفای نقش منطقهای خود (خارج از اتحادیه اروپا) بازیگر بین المللی نیز باشد و در ائتلاف ناتو نیز عضوی فعال قلمداد شود.
روابط دوجانبه بین بریتانیا و جمهوری ترکیه و به ویژه نیروهای مسلح ترکیه در بالاترین سطح از زمان جنگ کریمه قرار دارد. این موضوع اخیرا از طریق دیداری که «خلوصی آکار» ژنرال سابق و پرسابقه ترک و گزینه احتمالی برای ریاست جمهوری آینده ترکیه داشت دیده شد دیدار که برای دستیابی به اهداف ناتو و دفاع از مرزهای ترکیه تدارک دیده شده بود.
احساس مسئولیتی که باید توسط دولت - ملتهایی که پیشتر امپراتوریهای فرامنطقهای بودند، نشان داده شود، امروز نیز حفظ شده و به موجب آن توزیع کالاها و خدمات بریتانیایی و ترکی در آفریقا، همکاری زیرساختی در سرتاسر دریای مدیترانه و کمکهای نظامی مستقیم به آن قابل مشاهده و این امپراتوریهای سابق نفوذ خود را فراتر از مرزهایشان حفظ میکنند و قدرت تاریخی خارج از کشور را حفظ کردهاند در حالی که به طور کامل در منطقه خود و نه در اتحادیه اروپا این کار را انجام دادهاند.
این در حالی است که در اتحادیه اروپا زیرساختهای کلیدی آن با نفوذ جمهوری خلق چین مواجه بوده است از جمله در بندر پیره در یونان و چین شریک تجاری اصلی آنان است. جهت گیری اتحادیه اروپا نسبت به جمهوری خلق چین بزرگترین شریک تجاری اعضای آن به عنوان یک بلوک تجاری کامل نیاز قدرتهای مستقل ناتو مانند جمهوری ترکیه و بریتانیا برای مهار بیشتر تهدیدات و دفاع از آتلانتیسیسم در برابر فدراسیون روسیه را به ما یادآوری میکند.
دولتهای مدیترانهای که میراثی از دوران رومی و عثمانی را به همراه دارند مدتهاست که به دنبال اتحاد تحت لوای مجموعهای از فرهنگهای مشترک، اهداف دفاعی متقابل و منافع اقتصادی مشترک بوده اند. همان طور که همه گیری انترناسیونالیسم یا بین الملل گرایی رو به پایان است منطقه گرایی هم در محتوا و هم در شکل جایگزین آن خواهد شد.
نمونه بارز این تحول در دریای مدیترانه است جایی که ایالات متحده به عنوان «پادشاه ساز» با جمهوری ترکیه و بریتانیا در کنار دولت اسرائیل از طریق پیمانهای دفاعی متقابل شریک شد و این موضوع در کنار مشارکتهای امنیت انرژی عصر تازهای را برای منطقه به ارمغان خواهد آورد.
همان گونه که خواست اوکراینی و تلاش آنان برای دفاع از کشورشان نشان میدهد تنها قدرت داخلی دولت – ملت همراه با اتحادهای منطقهای به خودی خود یک بازدارنده توانا در برابر کشورهایی است که به دنبال غصب حاکمیت سایر کشورها هستند. در واقع، همان طور که پارلمان اوکراین مرتبا اعلام میکند درخواستهای اوکراین برای حمایت تا حد زیادی بیپاسخ مانده و ناامیدیها در مورد بیتفاوتی اروپا در قبال تحریم روبل (انباشت مخفیانه روبل توسط کشورهای اروپایی) باعث ناامیدی فراوان شده است.
مردم اوکراین در حال تجدید نظر در مورد معنای دفاع از خود در منطقهای هستند که هر روزه یک متجاوز در آن در کمین نشسته است. جمهوری ترکیه و بریتانیا که از نظر هویت منطقهای خود تعادل و توازن خوبی پیدا کردهاند و در کنار ایالات متحده به طور فعال به اوکراین از طریق استقرار پهپادهای بایراکتار ترکی و موشکهای بریمستون بریتانیایی نیازهای دفاعی اوکراین را تامین میکنند در حال تشریح مزایای قابلیت عملیاتی هستند.
همان طور که آتاترک پدر بنیانگذار ترکها مطرح کرد شعار «صلح در خانه، صلح در جهان» هنوز نیز توسط جمهوری ترکیه که در سال آینده به صدمین سالگرد جمهوری خود خواهد رسید ادامه یافته است. ترکیه تعاملات بین المللی خود را دارد، اما هویت منحصر بفردش را در منطقه و در داخل کشور قربانی نکرده است: نیروهای مسلح ترکیه از مرزهای لیبی تا جمهوری آذربایجان، از شمال آفریقا تا خاورمیانه و مهمتر از همه از بالکان تا مدیترانه فعال هستند.
ترکیه اکنون از طریق استقرار مستقیم و غیرمستقیم نظامی در خارج از کشور با فدراسیون روسیه و منافع جمهوری خلق چین مقابله میکند که آن کشور را به یک قدرت ضروری ناتو تبدیل میکند. یک ملت تنها زمانی میتواند یک بازیگر جهانی باشد که مسئولیتهای خود را هم در داخل و هم در نزدیکی خود ایفا کند.
به گزارش کبنا به نقل از نشنال اینترست، دوران اوج تاریخ معاصر از طریق درگیریهای جهانی ایجاد شده است. از تغییر عصر امپراتوریها به جمهوریهای مدرن پس از پایان جنگ بزرگ تا ایجاد شکاف بین شرق و غرب از طریق پیامدهای جنگ جهانی دوم.
با این وجود، «عصر سوم» این مبارزه ابدی بین انترناسیونالیسم و منطقه گرایی از طریق لوله تفنگ نبود بلکه بیشتر با ظهور یک بیماری همه گیر جهانی (کرونا) رخ داد. اکنون بیش از هر زمان دیگری یکجانبه گرایی ضروری و اتحادهای نزدیک روششناسیهایی هستند که بسیاری از دولت - ملتها در بحبوحه ناامیدیها در حل مشکلات جهانی به آن روی آورده اند.
پیش از این، رویکرد فرمولی به این معنی بود که انترناسیونالیسم به بهای منطقه گرایی تمام میشود یا بالعکس. با این وجود، همان گونه که درباره شیوع کرونا دیدهایم این رویکرد قابل قبولی برای پیشرفت نیست، زیرا هیچ کشوری نمیتواند یک نیروی بینالمللی باشد اگر قدرت آن در داخل کشور مورد تردید قرار گیرد. دو تن از قدرتمندترین متحدان آمریکا در ناتو در حالی که اهداف مشترک چندجانبه را برای ایالات متحده حفظ میکنند مسیری یکجانبه را برای خود ترسیم کرده اند.
هم بریتانیا و هم جمهوری ترکیه که در حال حاضر دو کشور فعال عضو ناتو با نیروهای مستقر در قارهها و مناطق متعدد هستند، نمونههایی هستند که نشان میدهند یک کشور میتواند در عین ایفای نقش منطقهای خود (خارج از اتحادیه اروپا) بازیگر بین المللی نیز باشد و در ائتلاف ناتو نیز عضوی فعال قلمداد شود.
روابط دوجانبه بین بریتانیا و جمهوری ترکیه و به ویژه نیروهای مسلح ترکیه در بالاترین سطح از زمان جنگ کریمه قرار دارد. این موضوع اخیرا از طریق دیداری که «خلوصی آکار» ژنرال سابق و پرسابقه ترک و گزینه احتمالی برای ریاست جمهوری آینده ترکیه داشت دیده شد دیدار که برای دستیابی به اهداف ناتو و دفاع از مرزهای ترکیه تدارک دیده شده بود.
احساس مسئولیتی که باید توسط دولت - ملتهایی که پیشتر امپراتوریهای فرامنطقهای بودند، نشان داده شود، امروز نیز حفظ شده و به موجب آن توزیع کالاها و خدمات بریتانیایی و ترکی در آفریقا، همکاری زیرساختی در سرتاسر دریای مدیترانه و کمکهای نظامی مستقیم به آن قابل مشاهده و این امپراتوریهای سابق نفوذ خود را فراتر از مرزهایشان حفظ میکنند و قدرت تاریخی خارج از کشور را حفظ کردهاند در حالی که به طور کامل در منطقه خود و نه در اتحادیه اروپا این کار را انجام دادهاند.
این در حالی است که در اتحادیه اروپا زیرساختهای کلیدی آن با نفوذ جمهوری خلق چین مواجه بوده است از جمله در بندر پیره در یونان و چین شریک تجاری اصلی آنان است. جهت گیری اتحادیه اروپا نسبت به جمهوری خلق چین بزرگترین شریک تجاری اعضای آن به عنوان یک بلوک تجاری کامل نیاز قدرتهای مستقل ناتو مانند جمهوری ترکیه و بریتانیا برای مهار بیشتر تهدیدات و دفاع از آتلانتیسیسم در برابر فدراسیون روسیه را به ما یادآوری میکند.
دولتهای مدیترانهای که میراثی از دوران رومی و عثمانی را به همراه دارند مدتهاست که به دنبال اتحاد تحت لوای مجموعهای از فرهنگهای مشترک، اهداف دفاعی متقابل و منافع اقتصادی مشترک بوده اند. همان طور که همه گیری انترناسیونالیسم یا بین الملل گرایی رو به پایان است منطقه گرایی هم در محتوا و هم در شکل جایگزین آن خواهد شد.
نمونه بارز این تحول در دریای مدیترانه است جایی که ایالات متحده به عنوان «پادشاه ساز» با جمهوری ترکیه و بریتانیا در کنار دولت اسرائیل از طریق پیمانهای دفاعی متقابل شریک شد و این موضوع در کنار مشارکتهای امنیت انرژی عصر تازهای را برای منطقه به ارمغان خواهد آورد.
همان گونه که خواست اوکراینی و تلاش آنان برای دفاع از کشورشان نشان میدهد تنها قدرت داخلی دولت – ملت همراه با اتحادهای منطقهای به خودی خود یک بازدارنده توانا در برابر کشورهایی است که به دنبال غصب حاکمیت سایر کشورها هستند. در واقع، همان طور که پارلمان اوکراین مرتبا اعلام میکند درخواستهای اوکراین برای حمایت تا حد زیادی بیپاسخ مانده و ناامیدیها در مورد بیتفاوتی اروپا در قبال تحریم روبل (انباشت مخفیانه روبل توسط کشورهای اروپایی) باعث ناامیدی فراوان شده است.
مردم اوکراین در حال تجدید نظر در مورد معنای دفاع از خود در منطقهای هستند که هر روزه یک متجاوز در آن در کمین نشسته است. جمهوری ترکیه و بریتانیا که از نظر هویت منطقهای خود تعادل و توازن خوبی پیدا کردهاند و در کنار ایالات متحده به طور فعال به اوکراین از طریق استقرار پهپادهای بایراکتار ترکی و موشکهای بریمستون بریتانیایی نیازهای دفاعی اوکراین را تامین میکنند در حال تشریح مزایای قابلیت عملیاتی هستند.
همان طور که آتاترک پدر بنیانگذار ترکها مطرح کرد شعار «صلح در خانه، صلح در جهان» هنوز نیز توسط جمهوری ترکیه که در سال آینده به صدمین سالگرد جمهوری خود خواهد رسید ادامه یافته است. ترکیه تعاملات بین المللی خود را دارد، اما هویت منحصر بفردش را در منطقه و در داخل کشور قربانی نکرده است: نیروهای مسلح ترکیه از مرزهای لیبی تا جمهوری آذربایجان، از شمال آفریقا تا خاورمیانه و مهمتر از همه از بالکان تا مدیترانه فعال هستند.
ترکیه اکنون از طریق استقرار مستقیم و غیرمستقیم نظامی در خارج از کشور با فدراسیون روسیه و منافع جمهوری خلق چین مقابله میکند که آن کشور را به یک قدرت ضروری ناتو تبدیل میکند. یک ملت تنها زمانی میتواند یک بازیگر جهانی باشد که مسئولیتهای خود را هم در داخل و هم در نزدیکی خود ایفا کند.