تاریخ انتشار
شنبه ۱۲ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۸
کد مطلب : ۴۵۲۰۸۵
در خیابان کشاورز مشهد؛
«پادشاه روانی» خون به پا کرد!
۰
کبنا ؛جوان ۳۴ سالهای که سابقه بستری در بیمارستان روان پزشکی مشهد را دارد و خود را «پادشاه» میدانست در یک اقدام جنون آمیز پدرش را کشت و مادر و خواهرش را نیز به شدت مجروح کرد.
به گزارش کبنا به نقل از خراسان، ساعت ۲۲ شب پنج شنبه اعضای یک خانواده در خیابان کشاورز مشهد، آماده خواب میشدند که مادر خانواده از دخترش خواست ضبط صوت را خاموش کند چرا که فراز و نشیبهای صدای آهنگ، او را اذیت میکرد.
وقتی صدای ضبط صوت خاموش شد و اعضای خانواده برای استراحت شبانه آماده میشدند، لامپهای روشنایی پذیرایی هم با فشردن کلید برق نور خود را از دست دادند و خانه در تاریکی فرو رفت.
در این هنگام ناگهان «پادشاه روانی» با کارد بزرگی در دست ظاهر شد و در همان تاریکی وحشتناک به سوی خواهر ۳۷ ساله اش هجوم برد.
او ضربات کارد را طوری بر پیکر خواهرش فرود آورد که جیغ دلخراش وی همه اعضای خانواده را در جا میخکوب کرد. مادر سراسیمه کلید برق را زد و روشنایی را به لامپها بازگرداند، اما دخترش غرق در خون روی زمین افتاد.
مادر کهن سال به سوی دخترش دوید تا او را از چنگ تیغههای مرگبار چاقو نجات دهد، اما «پادشاه روانی» که خون جلوی چشمانش را گرفته بود و حال خودش را نمیفهمید این بار مادرش را هدف گرفت و ضربات هولناک کارد دسته زرد را بر پیکر او فرو کرد به حدی که زخمهای عمیقی ایجاد شد و مادر نیز خون آلود بر کف اتاق غلتید.
پدر پیر خانواده با دیدن این صحنههای حیرت آور و در حالی که هنوز در شوک بود، به یاری همسر و دخترش شتافت تا کارد خون آلود را از دست پسر ۳۴ ساله اش خارج کند، اما «جعفر» که خودش را همچنان «پادشاه» میدانست به سمت پدرش حمله ور شد و بی رحمانه او را هدف ضربات کارد قرار داد.
این جوان که با حالتی جنون آمیز تیغه کارد را بالا و پایین میبرد و مدام بر پیکر پدرش فرود میآورد، آن قدر بر اندام نحیف پدرش ضربه زد که دیگر خون سراسر اتاق را فرا گرفت.
در حالی که هر ۳ عضو این خانواده در خون خود غوطه ور بودند، «جعفر» چاقو را در جیبش گذاشت و با همان سرووضع خون آلود از خانه بیرون رفت.
طولی نکشید که با سروصدای ایجاد شده، همسایگان به طبقه دوم ساختمان آمدند و با مشاهده این اوضاع وحشتناک بی درنگ با نیروهای امدادی و پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند. دقایقی بعد امدادگران اورژانس از راه رسیدند و پیکر غرق در خون پیرمرد ۷۲ ساله را به بیمارستان رضوی انتقال دادند و مادر و دختر را نیز به بیمارستان امدادی شهید هاشمی نژاد بردند، اما خیلی زود خبر مرگ پیرمرد در بیسیمهای پلیس پیچید و بدین ترتیب سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) به همراه گروهی از نیروهای تجسس برای حفظ صحنه جرم و بررسی دقیق ماجرا عازم خیابان کشاورز ۵ شدند.
آنها با مشاهده راهرو و پلههای خونین، بی درنگ مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند چرا که شواهد موجود حکایت از وقوع جنایتی هولناک داشت. این گونه بود که دقایقی بعد قاضی «محمود عارفی راد» به همراه گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، به محل حادثه رسید و بدین ترتیب تحقیقات شبانه درباره این جنایت بی رحمانه در حالی آغاز شد که خون زیادی فرشهای پذیرایی و راهرو را رنگین کرده بود.
هنوز بررسیهای مقدماتی در طبقه دوم ساختمان ادامه داشت که ناگهان فریادهای «جعفر آمد!» نیروهای انتظامی را به تکاپو واداشت. طی چند لحظه نیروهای کلانتری سپاد، اطراف محل جنایت را به محاصره درآوردند و عملیات دستگیری متهم به قتل در حالی شروع شد که او با همان لباسهای خون آلود به صحنه جرم بازگشت!
اگر چه مهار این فرد چاقوکش که هر لحظه احتمال داشت به سمت نیروهای انتظامی حمله ور شود، بسیار سخت بود، اما چند دقیقه بعد حلقههای فولادین قانون بر دستان وی گره خورد و کارد دسته زرد خون آلود نیز از جیب وی کشف شد.
با وجود این، متهم قادر به بازجویی نبود و به طوری که گویی حال طبیعی ندارد به دیوار تکیه زد و ساکت ایستاد. در همین حال و با دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، متهم این پرونده جنایی برای انجام آزمایشهای اعتیاد و الکل به پزشکی قانونی انتقال یافت و سپس گروه دیگری از کارآگاهان اداره جنایی به سرپرستی سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد) در کنار قاضی «عارفی راد» به بیمارستان رضوی رفتند.
بررسیهای مقام قضایی نشان میداد که ضارب حدود ۲۰ ضربه عمیق کارد بر پیکر پدرش وارد آورده است به طوری که عمق ضربات به ۱۰ سانتی متر هم میرسید.
پس از پایان تحقیقات و انتقال جسد «غلامرضا- ح» به پزشکی قانونی، ادامه بررسیها به نیروهای کلانتری سپاد سپرده شد و کارآگاهان با دستور مقام قضایی عازم بیمارستان شهید هاشمی نژاد شدند تا به ریشه یابی این درگیری هولناک بپردازند. خواهر ۳۷ ساله که دچار شوک عجیبی شده بود و به دلیل عمق جراحت وارد شده قادر به صحبت نبود، اما مادر ۶۵ ساله او در حالی که تحت مداوای اولیه قرار داشت به طور بریده و خلاصه از اعتیاد فرزندش پرده برداشت و گفت: او مواد مصرف میکند، اما از نوع (صنعتی یا سنتی) آن بی اطلاع هستم!
او سابقه بستری در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد را هم دارد و خودش را «پادشاه» مینامد. یک چاقو هم از قبل خریداری کرده بود و حال طبیعی درستی نداشت تا این که شب هنگام وقتی لامپها را خاموش کردیم تا بخوابیم ناگهان با کاردی که در دست داشت به طرف ما حمله ور شد و دیگر چیزی نفهمیدم ...
در حالی که ادامه بررسیهای تخصصی برای واکاوی این ماجرای وحشتناک به سروان منفرد (افسر جنایی آگاهی) سپرده شده بود، مشخص شد که «جعفر – ح» ۳۴ سال دارد و بیش از ۱۰ سال از عمرش را پشت میلههای زندان گذرانده است که احتمالا به دلیل شرکت در یک نزاع محکوم شده بود.
در همین حال تحقیقات بیشتر نشان داد که وی سوابق اختلالات روانی هم دارد که در نهایت «پادشاه روانی» به دلیل همین اختلالات خون به پا کرد و به آدمکشی خانوادگی دست زد، اما آن چه در این حادثه هولناک بیشتر از هر چیز دیگری خودنمایی میکند رها شدن بیماران دارای اختلالات روانی در شهرهاست که چنین جنایتهایی رقم میخورد و انسانهای بی گناه قربانی سهل انگاریهایی میشوند که به راحتی قابل پیشگیری است.
اکنون هزینههای سنگین و غیرقابل تصور نگهداری بیماران روانی در مراکز روان پزشکی و تهیه داروهای اعصاب و روان با هزینههای گزاف موجب میشود تا خانوادهها قید بستری شدن بیماران دچار اختلال و تالمات روحی و روانی در مراکز درمانی را بزنند و آنها را در کوچه و خیابان رها کنند که گاهی چنین صحنههای دلخراشی نیز رقم میخورد؛ بنابراین مسئولان و مدیران نباید در این باره سهل انگاری کنند و گناه را بر دیگری بنویسند!
به گزارش کبنا به نقل از خراسان، ساعت ۲۲ شب پنج شنبه اعضای یک خانواده در خیابان کشاورز مشهد، آماده خواب میشدند که مادر خانواده از دخترش خواست ضبط صوت را خاموش کند چرا که فراز و نشیبهای صدای آهنگ، او را اذیت میکرد.
وقتی صدای ضبط صوت خاموش شد و اعضای خانواده برای استراحت شبانه آماده میشدند، لامپهای روشنایی پذیرایی هم با فشردن کلید برق نور خود را از دست دادند و خانه در تاریکی فرو رفت.
در این هنگام ناگهان «پادشاه روانی» با کارد بزرگی در دست ظاهر شد و در همان تاریکی وحشتناک به سوی خواهر ۳۷ ساله اش هجوم برد.
او ضربات کارد را طوری بر پیکر خواهرش فرود آورد که جیغ دلخراش وی همه اعضای خانواده را در جا میخکوب کرد. مادر سراسیمه کلید برق را زد و روشنایی را به لامپها بازگرداند، اما دخترش غرق در خون روی زمین افتاد.
مادر کهن سال به سوی دخترش دوید تا او را از چنگ تیغههای مرگبار چاقو نجات دهد، اما «پادشاه روانی» که خون جلوی چشمانش را گرفته بود و حال خودش را نمیفهمید این بار مادرش را هدف گرفت و ضربات هولناک کارد دسته زرد را بر پیکر او فرو کرد به حدی که زخمهای عمیقی ایجاد شد و مادر نیز خون آلود بر کف اتاق غلتید.
پدر پیر خانواده با دیدن این صحنههای حیرت آور و در حالی که هنوز در شوک بود، به یاری همسر و دخترش شتافت تا کارد خون آلود را از دست پسر ۳۴ ساله اش خارج کند، اما «جعفر» که خودش را همچنان «پادشاه» میدانست به سمت پدرش حمله ور شد و بی رحمانه او را هدف ضربات کارد قرار داد.
این جوان که با حالتی جنون آمیز تیغه کارد را بالا و پایین میبرد و مدام بر پیکر پدرش فرود میآورد، آن قدر بر اندام نحیف پدرش ضربه زد که دیگر خون سراسر اتاق را فرا گرفت.
در حالی که هر ۳ عضو این خانواده در خون خود غوطه ور بودند، «جعفر» چاقو را در جیبش گذاشت و با همان سرووضع خون آلود از خانه بیرون رفت.
طولی نکشید که با سروصدای ایجاد شده، همسایگان به طبقه دوم ساختمان آمدند و با مشاهده این اوضاع وحشتناک بی درنگ با نیروهای امدادی و پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند. دقایقی بعد امدادگران اورژانس از راه رسیدند و پیکر غرق در خون پیرمرد ۷۲ ساله را به بیمارستان رضوی انتقال دادند و مادر و دختر را نیز به بیمارستان امدادی شهید هاشمی نژاد بردند، اما خیلی زود خبر مرگ پیرمرد در بیسیمهای پلیس پیچید و بدین ترتیب سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) به همراه گروهی از نیروهای تجسس برای حفظ صحنه جرم و بررسی دقیق ماجرا عازم خیابان کشاورز ۵ شدند.
آنها با مشاهده راهرو و پلههای خونین، بی درنگ مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند چرا که شواهد موجود حکایت از وقوع جنایتی هولناک داشت. این گونه بود که دقایقی بعد قاضی «محمود عارفی راد» به همراه گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، به محل حادثه رسید و بدین ترتیب تحقیقات شبانه درباره این جنایت بی رحمانه در حالی آغاز شد که خون زیادی فرشهای پذیرایی و راهرو را رنگین کرده بود.
هنوز بررسیهای مقدماتی در طبقه دوم ساختمان ادامه داشت که ناگهان فریادهای «جعفر آمد!» نیروهای انتظامی را به تکاپو واداشت. طی چند لحظه نیروهای کلانتری سپاد، اطراف محل جنایت را به محاصره درآوردند و عملیات دستگیری متهم به قتل در حالی شروع شد که او با همان لباسهای خون آلود به صحنه جرم بازگشت!
اگر چه مهار این فرد چاقوکش که هر لحظه احتمال داشت به سمت نیروهای انتظامی حمله ور شود، بسیار سخت بود، اما چند دقیقه بعد حلقههای فولادین قانون بر دستان وی گره خورد و کارد دسته زرد خون آلود نیز از جیب وی کشف شد.
با وجود این، متهم قادر به بازجویی نبود و به طوری که گویی حال طبیعی ندارد به دیوار تکیه زد و ساکت ایستاد. در همین حال و با دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، متهم این پرونده جنایی برای انجام آزمایشهای اعتیاد و الکل به پزشکی قانونی انتقال یافت و سپس گروه دیگری از کارآگاهان اداره جنایی به سرپرستی سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد) در کنار قاضی «عارفی راد» به بیمارستان رضوی رفتند.
بررسیهای مقام قضایی نشان میداد که ضارب حدود ۲۰ ضربه عمیق کارد بر پیکر پدرش وارد آورده است به طوری که عمق ضربات به ۱۰ سانتی متر هم میرسید.
پس از پایان تحقیقات و انتقال جسد «غلامرضا- ح» به پزشکی قانونی، ادامه بررسیها به نیروهای کلانتری سپاد سپرده شد و کارآگاهان با دستور مقام قضایی عازم بیمارستان شهید هاشمی نژاد شدند تا به ریشه یابی این درگیری هولناک بپردازند. خواهر ۳۷ ساله که دچار شوک عجیبی شده بود و به دلیل عمق جراحت وارد شده قادر به صحبت نبود، اما مادر ۶۵ ساله او در حالی که تحت مداوای اولیه قرار داشت به طور بریده و خلاصه از اعتیاد فرزندش پرده برداشت و گفت: او مواد مصرف میکند، اما از نوع (صنعتی یا سنتی) آن بی اطلاع هستم!
او سابقه بستری در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد را هم دارد و خودش را «پادشاه» مینامد. یک چاقو هم از قبل خریداری کرده بود و حال طبیعی درستی نداشت تا این که شب هنگام وقتی لامپها را خاموش کردیم تا بخوابیم ناگهان با کاردی که در دست داشت به طرف ما حمله ور شد و دیگر چیزی نفهمیدم ...
در حالی که ادامه بررسیهای تخصصی برای واکاوی این ماجرای وحشتناک به سروان منفرد (افسر جنایی آگاهی) سپرده شده بود، مشخص شد که «جعفر – ح» ۳۴ سال دارد و بیش از ۱۰ سال از عمرش را پشت میلههای زندان گذرانده است که احتمالا به دلیل شرکت در یک نزاع محکوم شده بود.
در همین حال تحقیقات بیشتر نشان داد که وی سوابق اختلالات روانی هم دارد که در نهایت «پادشاه روانی» به دلیل همین اختلالات خون به پا کرد و به آدمکشی خانوادگی دست زد، اما آن چه در این حادثه هولناک بیشتر از هر چیز دیگری خودنمایی میکند رها شدن بیماران دارای اختلالات روانی در شهرهاست که چنین جنایتهایی رقم میخورد و انسانهای بی گناه قربانی سهل انگاریهایی میشوند که به راحتی قابل پیشگیری است.
اکنون هزینههای سنگین و غیرقابل تصور نگهداری بیماران روانی در مراکز روان پزشکی و تهیه داروهای اعصاب و روان با هزینههای گزاف موجب میشود تا خانوادهها قید بستری شدن بیماران دچار اختلال و تالمات روحی و روانی در مراکز درمانی را بزنند و آنها را در کوچه و خیابان رها کنند که گاهی چنین صحنههای دلخراشی نیز رقم میخورد؛ بنابراین مسئولان و مدیران نباید در این باره سهل انگاری کنند و گناه را بر دیگری بنویسند!