تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۲۱
کد مطلب : ۴۵۵۸۷۱
درباره عکسی از نشست خبری علی صالحآبادی رئیس کل بانک مرکزی؛
خسته نباشی قهرمان!
۱
کبنا ؛در این اقتصاد ما اصولا بدهکاریم. بدهکاریمان هم منطقی است. خرجمان بیشتر از دخلمان است. اما امروز وقتی پای صحبتهای رئیس کل بانک مرکزی مینشینیم، متوجه میشویم این علم اعداد میتواند معجزه کند و صاحب این علم میتواند معاملهای را که در آن بدهکار است، طلبکار شود.
امیر جدیدی در روزنامه هممیهن نوشت: وقتی عکس رئیس کل بانک مرکزی را در نشست خبری دیدم یاد عکس «آقا تختی» در برگشت از المپیک ۱۹۶۴ توکیو افتادم. قصد مسخره کردن ندارم که روزگار روزنامهنگار و کارمند جماعت در این وضعیت اقتصادی جایی برای مسخرگی نمیگذارد.
حتی ذهن اقتصادی درست و درمانی هم ندارم که بتوانم بالا و پایین شدن قیمت ارز و تورم را به یکدیگر ربط دهم. با اینکه هر روز اخبار را دنبال میکنم نمیتوانم بین صحبتهای مسئولان اقتصادی و نتیجهای که بر اقتصاد کشور میگذارد ربط منطقی پیدا کنم.
سهم ما بیسوادهای اقتصادی از عدد تورم نقطهبهنقطه و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و ارز نیمایی، کوچک و کوچکتر شدن سبد خرید خانه و تمام شدن حقوق در یکسوم اول ماه کاری است. با اینکه حافظه دقیقی هم نداریم، اما خوب خاطرمان هست حذف ارز ۴۲۰۰ قرار بود جلوی رانت را بگیرد.
ارز نیما به میدان بیاید و صدقه سر نیما و افزایش ۵۷ درصدی حقوق اسب سرکش قیمت رام شود. نمیخواهم بیانصافی کنم میدانم ایران گرفتار شرایط پیچیدهای است. اما وقتی پای حرف رئیسجمهور، وزیر صنعت، وزیر اقتصاد و... مینشینیم، انگار نه انگار که در وضعیت پیچیدهای قرار گرفتهایم. اعداد و ارقام برای مایی که درکی از علم اقتصاد نداریم، صرفا درجمع کردن رقم اجاره خانه، پول بنزین، برنج، روغن و هزینه عهد و عیال و کم کردنش از مقدار حقوق دریافتی ماهانه یا کارکرد روزانه است.
در این اقتصاد ما اصولا بدهکاریم. بدهکاریمان هم منطقی است. خرجمان بیشتر از دخلمان است. اما امروز وقتی پای صحبتهای رئیس کل بانک مرکزی مینشینیم، متوجه میشویم این علم اعداد میتواند معجزه کند و صاحب این علم میتواند معاملهای را که در آن بدهکار است، طلبکار شود.
امیر جدیدی در روزنامه هممیهن نوشت: وقتی عکس رئیس کل بانک مرکزی را در نشست خبری دیدم یاد عکس «آقا تختی» در برگشت از المپیک ۱۹۶۴ توکیو افتادم. قصد مسخره کردن ندارم که روزگار روزنامهنگار و کارمند جماعت در این وضعیت اقتصادی جایی برای مسخرگی نمیگذارد.
حتی ذهن اقتصادی درست و درمانی هم ندارم که بتوانم بالا و پایین شدن قیمت ارز و تورم را به یکدیگر ربط دهم. با اینکه هر روز اخبار را دنبال میکنم نمیتوانم بین صحبتهای مسئولان اقتصادی و نتیجهای که بر اقتصاد کشور میگذارد ربط منطقی پیدا کنم.
سهم ما بیسوادهای اقتصادی از عدد تورم نقطهبهنقطه و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و ارز نیمایی، کوچک و کوچکتر شدن سبد خرید خانه و تمام شدن حقوق در یکسوم اول ماه کاری است. با اینکه حافظه دقیقی هم نداریم، اما خوب خاطرمان هست حذف ارز ۴۲۰۰ قرار بود جلوی رانت را بگیرد.
ارز نیما به میدان بیاید و صدقه سر نیما و افزایش ۵۷ درصدی حقوق اسب سرکش قیمت رام شود. نمیخواهم بیانصافی کنم میدانم ایران گرفتار شرایط پیچیدهای است. اما وقتی پای حرف رئیسجمهور، وزیر صنعت، وزیر اقتصاد و... مینشینیم، انگار نه انگار که در وضعیت پیچیدهای قرار گرفتهایم. اعداد و ارقام برای مایی که درکی از علم اقتصاد نداریم، صرفا درجمع کردن رقم اجاره خانه، پول بنزین، برنج، روغن و هزینه عهد و عیال و کم کردنش از مقدار حقوق دریافتی ماهانه یا کارکرد روزانه است.
در این اقتصاد ما اصولا بدهکاریم. بدهکاریمان هم منطقی است. خرجمان بیشتر از دخلمان است. اما امروز وقتی پای صحبتهای رئیس کل بانک مرکزی مینشینیم، متوجه میشویم این علم اعداد میتواند معجزه کند و صاحب این علم میتواند معاملهای را که در آن بدهکار است، طلبکار شود.