تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۴۷
کد مطلب : ۴۵۹۹۹۷
یادداشت ارسالی؛
اخراجیهای ۱۴۰۱ کهگیلویه و بویراحمد
۷
کبنا ؛یادداشت ارسالی: در کنکور سال ۱۳۷۴ دو دانشآموز ممتاز استان از دو شهر باشت و یاسوج در دانشکده پزشکی شیراز پذیرفته شدند.
دانشآموزان زرنگ کهگیلویه و بویراحمدی آشنایی و رفاقتشان از مهرماه همان سال شروع شد، هر دو در خوابگاه شهید دستغیب ازم دانشگاه شیراز سکنی گزیدند، سالها با هم درس خواندند و زندگی کردند و بعد از فارغ التحصیلی در دهه هشتاد هر دو در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج استخدام شدند.
یکی از این دانشآموزان فعال دکتر محمد غلام نژاد بود، کمتر در مسائل سیاسی وارد میشد و شخصیت جدی و مستقلی داشت، دانشآموز دیگر دکتر کیان دهراب پور نسبت به دیگر دوستش سیاسیتر بود و شخصیت لطیفتری داشت.
وجه مشترک این دو آقای دکتر در مسائل بعدی زندگی و کاریشان هم ادامه پیدا کرد، هر دو در انتخابات نظام پزشکی سال ۱۳۹۶ مرکز استان با رای اکثریت پزشکان به هیئت مدیره نظام پزشکی یاسوج راه یافتند.
حضورشان در این دوره نظام پزشکی هم حضور خاصی بود، دکتر دهراب پور تنها اصولگرای هیئت مدیره و دکتر غلام نژاد هم مستقل در حالی که بقیه اعضاء هیئت مدیره با غلظت کم تا زیاد از اصلاح طلبان شناسنامه دار بودند.
مدتی گذشت و دولت سیزدهم در کشور و استان مستقر شد، دکتر دهراب پور زودتر از دکتر غلام نژاد برای تصدی اداره کل بهزیستی استان معرفی شد و چند ماه بعد هم دیگر دوستش برای تصدی داتشگاه علوم پزشکی یاسوج. پزشک اصولگرا برای بهزیستی مورد موافقت قرار نگرفت چون رویه انتخاب مدیران سازمان بهزیستی از سوی رئیس جدید سازمان بهزیستی کشور تغییر کرده بود و انتخاب مدیران کل فقط از مستخدمین خود سازمان مربوطه باید انجام میگرفت.
دکتر محمد با حکم وزیر بهداشت در رأس دانشگاه علوم پزشکی قرار گرفت و دکتر کیان دو سه ماه بعد با حکم مدیرعامل سازمان بیمه سلامت در رأس اداره کل بیمه سلامت استان.
این دو کارشان را شروع کردند، دکتر غلام نژاد شروع به تعویض مدیران دولت دوازدهم کرد و انتصاب مدیران همسو.
مدیرانی که وی انتخاب میکرد افراد ویژهای بودند، نیروهایی مذهبی، فعال، انقلابی و معمولاٌ غیر وابسته به نمایندگان مجلس استان و همین موضوع خشم نمایندگان را کم کم نمایان کرد.
دکتر غلام نژاد نه تنها به گماردن نیروهای حزب الهی و هیئتی بسنده کرد بلکه خود به همراه تیم منتخبش جلوی زیاده خواهی بعضی از نمایندگان همایستادند بخصوص در جذب خارج از ضابطه نیرو و همین مسائل بود که پای نمایندگان را به استیضاح وزیر هم کشاند و اتفاقاتی که باید نمیافتاد و افتاد.
از آن طرف دکتر دهراب پور هم با کوله باری از تجربه سالها مدیریت در جاههای مختلف از جمله اولین مدیرکل انتقال خون استان، مدیریت درمان دانشگاه، ریاست چند بیمارستان و... روند جدیدی را در مدیریت اداره کل بیمه سلامت استان شروع کرد.
شاید به ذهن بعضیها دکتر دهراب پور یک مدیر ستادی بود، در حالی که وی در این دوره کوتاه مدیریت در تمامی مناطق استان چندین بار حضور پیدا کرد از زیلایی و دیشموک تا روستاهای شهرستان لنده و بویراحمد.
وی در خدمت جهادی، تعطیل و غیر تعطیل نمیشناخت و حتی روزهای جمعه دور از خانواده در نمازجمعه اکثر شهرهای استان حضور پیدا میکرد و در راستای جهاد تبیین، خدمات نظام را در بیمه سلامت به مردم معرفی کرده و از آنان دعوت مینمود از این خدمات بینظیر استفاده کنند، خدماتی که شاید برای اولین بار به گوش خیلیها خورده بود.
ارتباط خوب دکتر دهراب پور با رسانهها و شخصیت مردمیشان، تلاشهای شبانه روزی و خدمات جهادیشان، شاخصهای عالی بیمه سلامت را در استان به ارمغان آورده بود و اداره کل بیمه سلامت با وحود وی رنگ و بوی ویژه و اسم و رسم دیگری پیدا کرده بود.
دکتر دهراب پور با دانشگاه علوم پزشکی و مراکز درمانی خصوصی، تعامل بسیار خوب و مناسبی داشت، طوری که یک روز اعتبارات مربوطه را پیش خود نمیگذاشت، آنها را روانه مؤسسات درمانی دولتی و غیر دولتی میکرد تا به گفته خودش پرسنل بهداشتی درمانی استان سریعتر از این اعتبارات بهرهمند شده و با انرژی مثبت و انگیزه بیشتری به مردم خدمت کنند.
دکتر دهراب پور قصهی ما همچون دوست دیگر فردی بود که در کارش سختگیریهای خاص خود را داشت، بسیار پاکدست و قانونمند...
تا اینکه در جلسهای در حالی که فقط به طور کلی میخواست از استخدامهای بیضابطه گلایه کند، طعنههای رئیس جلسه باعث گردید که به بعضی از مصادیق فساد اداری در استان اشاره کند که همین جسارت و شهامت وی نه تنها به اخراج از جلسه او را محکوم کرد، بلکه فردای همان روز به اخراج از مدیرکلی بیمه سلامت استان هم رهنموش کرد. و اینچنین بود داستان این دو همکلاسی، که به اخراجیهای سال ۱۴۰۱ شهرت پیدا کردند.
راستی این دو دوست به چه گناهی از ریل خدمت صادقانه و خالصانه کنار گذارده شدند؟!
دانشآموزان زرنگ کهگیلویه و بویراحمدی آشنایی و رفاقتشان از مهرماه همان سال شروع شد، هر دو در خوابگاه شهید دستغیب ازم دانشگاه شیراز سکنی گزیدند، سالها با هم درس خواندند و زندگی کردند و بعد از فارغ التحصیلی در دهه هشتاد هر دو در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج استخدام شدند.
یکی از این دانشآموزان فعال دکتر محمد غلام نژاد بود، کمتر در مسائل سیاسی وارد میشد و شخصیت جدی و مستقلی داشت، دانشآموز دیگر دکتر کیان دهراب پور نسبت به دیگر دوستش سیاسیتر بود و شخصیت لطیفتری داشت.
وجه مشترک این دو آقای دکتر در مسائل بعدی زندگی و کاریشان هم ادامه پیدا کرد، هر دو در انتخابات نظام پزشکی سال ۱۳۹۶ مرکز استان با رای اکثریت پزشکان به هیئت مدیره نظام پزشکی یاسوج راه یافتند.
حضورشان در این دوره نظام پزشکی هم حضور خاصی بود، دکتر دهراب پور تنها اصولگرای هیئت مدیره و دکتر غلام نژاد هم مستقل در حالی که بقیه اعضاء هیئت مدیره با غلظت کم تا زیاد از اصلاح طلبان شناسنامه دار بودند.
مدتی گذشت و دولت سیزدهم در کشور و استان مستقر شد، دکتر دهراب پور زودتر از دکتر غلام نژاد برای تصدی اداره کل بهزیستی استان معرفی شد و چند ماه بعد هم دیگر دوستش برای تصدی داتشگاه علوم پزشکی یاسوج. پزشک اصولگرا برای بهزیستی مورد موافقت قرار نگرفت چون رویه انتخاب مدیران سازمان بهزیستی از سوی رئیس جدید سازمان بهزیستی کشور تغییر کرده بود و انتخاب مدیران کل فقط از مستخدمین خود سازمان مربوطه باید انجام میگرفت.
دکتر محمد با حکم وزیر بهداشت در رأس دانشگاه علوم پزشکی قرار گرفت و دکتر کیان دو سه ماه بعد با حکم مدیرعامل سازمان بیمه سلامت در رأس اداره کل بیمه سلامت استان.
این دو کارشان را شروع کردند، دکتر غلام نژاد شروع به تعویض مدیران دولت دوازدهم کرد و انتصاب مدیران همسو.
مدیرانی که وی انتخاب میکرد افراد ویژهای بودند، نیروهایی مذهبی، فعال، انقلابی و معمولاٌ غیر وابسته به نمایندگان مجلس استان و همین موضوع خشم نمایندگان را کم کم نمایان کرد.
دکتر غلام نژاد نه تنها به گماردن نیروهای حزب الهی و هیئتی بسنده کرد بلکه خود به همراه تیم منتخبش جلوی زیاده خواهی بعضی از نمایندگان همایستادند بخصوص در جذب خارج از ضابطه نیرو و همین مسائل بود که پای نمایندگان را به استیضاح وزیر هم کشاند و اتفاقاتی که باید نمیافتاد و افتاد.
از آن طرف دکتر دهراب پور هم با کوله باری از تجربه سالها مدیریت در جاههای مختلف از جمله اولین مدیرکل انتقال خون استان، مدیریت درمان دانشگاه، ریاست چند بیمارستان و... روند جدیدی را در مدیریت اداره کل بیمه سلامت استان شروع کرد.
شاید به ذهن بعضیها دکتر دهراب پور یک مدیر ستادی بود، در حالی که وی در این دوره کوتاه مدیریت در تمامی مناطق استان چندین بار حضور پیدا کرد از زیلایی و دیشموک تا روستاهای شهرستان لنده و بویراحمد.
وی در خدمت جهادی، تعطیل و غیر تعطیل نمیشناخت و حتی روزهای جمعه دور از خانواده در نمازجمعه اکثر شهرهای استان حضور پیدا میکرد و در راستای جهاد تبیین، خدمات نظام را در بیمه سلامت به مردم معرفی کرده و از آنان دعوت مینمود از این خدمات بینظیر استفاده کنند، خدماتی که شاید برای اولین بار به گوش خیلیها خورده بود.
ارتباط خوب دکتر دهراب پور با رسانهها و شخصیت مردمیشان، تلاشهای شبانه روزی و خدمات جهادیشان، شاخصهای عالی بیمه سلامت را در استان به ارمغان آورده بود و اداره کل بیمه سلامت با وحود وی رنگ و بوی ویژه و اسم و رسم دیگری پیدا کرده بود.
دکتر دهراب پور با دانشگاه علوم پزشکی و مراکز درمانی خصوصی، تعامل بسیار خوب و مناسبی داشت، طوری که یک روز اعتبارات مربوطه را پیش خود نمیگذاشت، آنها را روانه مؤسسات درمانی دولتی و غیر دولتی میکرد تا به گفته خودش پرسنل بهداشتی درمانی استان سریعتر از این اعتبارات بهرهمند شده و با انرژی مثبت و انگیزه بیشتری به مردم خدمت کنند.
دکتر دهراب پور قصهی ما همچون دوست دیگر فردی بود که در کارش سختگیریهای خاص خود را داشت، بسیار پاکدست و قانونمند...
تا اینکه در جلسهای در حالی که فقط به طور کلی میخواست از استخدامهای بیضابطه گلایه کند، طعنههای رئیس جلسه باعث گردید که به بعضی از مصادیق فساد اداری در استان اشاره کند که همین جسارت و شهامت وی نه تنها به اخراج از جلسه او را محکوم کرد، بلکه فردای همان روز به اخراج از مدیرکلی بیمه سلامت استان هم رهنموش کرد. و اینچنین بود داستان این دو همکلاسی، که به اخراجیهای سال ۱۴۰۱ شهرت پیدا کردند.
راستی این دو دوست به چه گناهی از ریل خدمت صادقانه و خالصانه کنار گذارده شدند؟!