تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۰۳:۲۹
کد مطلب : ۴۹۷۶۸۱
در آستانه سیزدهبدر؛
خودخواهی فردی در برابر منافع جمعی؛ فریاد خاموش طبیعت در برابر طمع انسان / ما انسانها از طبیعت زاده شدهایم، با خاک پیوند داریم، با دست خود، این مادر مهربان را میکُشیم
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ یادداشت ارسالی: در آستانه سیزدهبدر، روزی که طبیعت را میستاییم و در دل آن آرام میگیریم، آیا لحظهای به حال زار آن اندیشیدهایم؟ روزگاری نهچندان دور، درختان سایبان بودند، رودخانهها جاری، و زمین زنده و نفسگیر. اما امروز، این مادر مهربان، در زیر تیغ بیرحمانه طمع و خودخواهی انسان، زخم میخورد و خاموش و بیدفاع در برابر این بیعدالتی فرومیریزد. تخریب بیرویه، قطع درختان، نابودی سرسبزی زمین و کاهش اکسیژن، تنها ویرانههایی برای آیندگان بهجا خواهد گذاشت. آیا صدای طبیعت را میشنویم؟ آیا هنوز فرصتی برای جبران باقیمانده است؟
آیا ما وارثان شایستهای برای زمین هستیم؟ یا صرفاً ویرانگرانی که جز خاکستر چیزی به آیندگان هدیه نخواهند داد؟ طبیعت از ازل، شفابخش روح و جان انسان بوده است، از لذت نفسکشیدن در هوای جنگلهای سرسبز تا آرامش امواج دریا، اما امروز درختان را قطع میکنیم، جنگلها را به خاک و غبار تبدیل میکنیم و دریاها را آلوده میسازیم. ما که خود را عقل کل میدانیم، آیا نمیدانیم که با دست خود، نفسهای زمین را میبریم؟ جنگلها، آخرین سنگر حیات هستند، درختان، جنگجویان خاموشی که بیادعا برای ما اکسیژن تولید میکنند، اما در برابر تبرهای حرص و سودجویی، بیدفاع و بیپناه میافتند. زمین هر روز خشکتر، هوا آلودهتر، و آینده مبهمتر میشود. آیا کسی به این میاندیشد که این جنایت خاموش، ما را به کجا خواهد برد؟ در روزگاری که شهرها در دود و خفگی فرورفتهاند، قطع درختان و تخریب طبیعت، بهمثابه بریدن رگهای حیاتی زمین است.
ما انسانها از طبیعت زاده شدهایم، با خاک پیوند داریم، اما امروز، با دست خود، این مادر مهربان را میکُشیم. جنگلها تنها ریههای زمین نیستند، بلکه تسکیندهنده روانهای خسته نیز هستند. هر برگ سبزی، هر صدای جویباری، هر نسیم کوهستانی، مرهمی است بر زخمهای زندگی. اما آیا میفهمیم که با نابودی این منبع آرامش، خود را از این شفابخش بینظیر محروم میکنیم؟ ما در دوراهی سرنوشت ایستادهایم؛ یا به طبیعت احترام میگذاریم و از آن حفاظت میکنیم، یا آن را نابود کرده و با دستان خود آینده را به تاریکی میکشانیم. هنوز فرصت هست! هنوز میتوان درخت کاشت، هنوز میتوان جنگلها را زنده نگاه داشت، هنوز میتوان به زمین وفادار ماند. اگر امروز نجنبیم، فردا برای گریستن بر ویرانههای زمین، خیلی دیر خواهد بود!
در پایان، زمین فریاد خاموشی سر داده است، اما آیا ما گوش شنوا داریم؟ آیا صدای شکست شاخههای درختان، زوزه باد در میان جنگلهای نابودشده، و اشکهای بیصدای رودخانهها را میشنویم؟ این زمین، این طبیعت، این جنگلها، سرمایهای نیست که بتوان جایگزینش کرد. نگذاریم این فریاد، به فریادی بیپاسخ تبدیل شود. اکنون زمان قیام برای نجات زمین است؛ زمان بازگرداندن طبیعت به زندگی، پیش از آنکه دیگر فرصتی برای جبران نماند!
--------------------------------
غلامرضا پور نوشادی
فعال سیاسی و اجتماعی
آیا ما وارثان شایستهای برای زمین هستیم؟ یا صرفاً ویرانگرانی که جز خاکستر چیزی به آیندگان هدیه نخواهند داد؟ طبیعت از ازل، شفابخش روح و جان انسان بوده است، از لذت نفسکشیدن در هوای جنگلهای سرسبز تا آرامش امواج دریا، اما امروز درختان را قطع میکنیم، جنگلها را به خاک و غبار تبدیل میکنیم و دریاها را آلوده میسازیم. ما که خود را عقل کل میدانیم، آیا نمیدانیم که با دست خود، نفسهای زمین را میبریم؟ جنگلها، آخرین سنگر حیات هستند، درختان، جنگجویان خاموشی که بیادعا برای ما اکسیژن تولید میکنند، اما در برابر تبرهای حرص و سودجویی، بیدفاع و بیپناه میافتند. زمین هر روز خشکتر، هوا آلودهتر، و آینده مبهمتر میشود. آیا کسی به این میاندیشد که این جنایت خاموش، ما را به کجا خواهد برد؟ در روزگاری که شهرها در دود و خفگی فرورفتهاند، قطع درختان و تخریب طبیعت، بهمثابه بریدن رگهای حیاتی زمین است.
ما انسانها از طبیعت زاده شدهایم، با خاک پیوند داریم، اما امروز، با دست خود، این مادر مهربان را میکُشیم. جنگلها تنها ریههای زمین نیستند، بلکه تسکیندهنده روانهای خسته نیز هستند. هر برگ سبزی، هر صدای جویباری، هر نسیم کوهستانی، مرهمی است بر زخمهای زندگی. اما آیا میفهمیم که با نابودی این منبع آرامش، خود را از این شفابخش بینظیر محروم میکنیم؟ ما در دوراهی سرنوشت ایستادهایم؛ یا به طبیعت احترام میگذاریم و از آن حفاظت میکنیم، یا آن را نابود کرده و با دستان خود آینده را به تاریکی میکشانیم. هنوز فرصت هست! هنوز میتوان درخت کاشت، هنوز میتوان جنگلها را زنده نگاه داشت، هنوز میتوان به زمین وفادار ماند. اگر امروز نجنبیم، فردا برای گریستن بر ویرانههای زمین، خیلی دیر خواهد بود!
در پایان، زمین فریاد خاموشی سر داده است، اما آیا ما گوش شنوا داریم؟ آیا صدای شکست شاخههای درختان، زوزه باد در میان جنگلهای نابودشده، و اشکهای بیصدای رودخانهها را میشنویم؟ این زمین، این طبیعت، این جنگلها، سرمایهای نیست که بتوان جایگزینش کرد. نگذاریم این فریاد، به فریادی بیپاسخ تبدیل شود. اکنون زمان قیام برای نجات زمین است؛ زمان بازگرداندن طبیعت به زندگی، پیش از آنکه دیگر فرصتی برای جبران نماند!
--------------------------------
غلامرضا پور نوشادی
فعال سیاسی و اجتماعی