تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۴۳
کد مطلب : ۴۶۹۱۴۴
یادداشت؛
گچساران، سرچشمۀ نفت، تشنۀ توسعه است
ریحان محمدپور
۲
کبنا ؛
توسعه با کیفیت، چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوند مستقیم و بیواسطهای دارد. وضعیت تغذیه، بهداشت، سلامت، مسکن، اشتغال، آموزش و پرورش، تفریح، شادی، مسافرت، مطالعه، ورزش و... سطح زندگی عمومی مردم یک جامعه را معرفی میکند.
گچساران، در جنوب غرب استان کهگیلویه و بویراحمد، بام نفت ایران است. سرچشمۀ نفت ایران که قریب یک چهارم نفت ۱۷ تا ۲۵ درصد و حدود ۲۵ درصد گاز کشور را تأمین میکند. سومین شهر پر جمعیت استان کهگیلویه و بویراحمد، با ترکیب جمعیت ناهمگون و شهری مهاجرپذیر و نیز شهرستان باشت همجوار آن، سطح زندگی مردمان آن دو دیار به توسعه نزدیک است؟! به بیان سادهتر، چرا توسعه اجتماعی در شهرستانی که قریب یک چهارم نفت و گاز کشور را تأمین میکند و شهرستانی که بهشت گردشگران داخلی و خارجی ست، از وضعیت خوبی برخوردار نیست؟!
معادلهی ثروت بیشتر توسعه بالاتر چرا در شهرستانهای گچساران و باشت مصداقی معکوس دارد؟!
توسعه اجتماعی، فضایی را ایجاد میکند که در آن جامعه، با رفاه و آسایش بیشتر، کبگشان خروس میخواند. زیرا که مردم از وضعیت زندگی، کمیت و کیفیت توسعه، رضایت دارند.
مقوله توسعه اجتماعی به عنوان یک علم میان رشتهای و میان بخشی، در واقع، در پی بهزیستی اجتماعی و مادی مردمان یک جامعه است که در تمامی سطوح آن جامعه تعریف و تحدید میشود.
در آن سوی سکه، خود توسعه اجتماعی مشتمل بر چندبُعدی از توسعه است که بر کُنش و واکنشهای انسانی، نهادهای اجتماعی و روابط اجتماعی آنان بر یکدیگر تأکید و تمرکز دارد.
با این مقدمه، سؤالی برای مخاطب پیش میآید که آیا رویکرد اجتماع محور و طرحهای مرتبط با آن، در فرآیند مدیریت و برنامهریزی گچساران و باشت محلی از اعراب داشته است؟!
فاجعه زمانی بیشتر در چشم میزند که با پاسخ مثبت دست اندرکاران و مدیران این شهرستانها رو به رو شویم.
در آن صورت، با ابهامات بیشتری روبه رو میشویم.
مردم حق دارند بدانند که معیار سنجش میزان توسعه یافتگی شهرستان باشت و گچساران چیست؟!
اگر مبنا، شاخصهای اجتماعی و شاخصهای فرهنگی ست، دلیل نابرابریهای موجود چیست؟!
چرا نمود و نمادی از برنامههای محرکهی توسعه در این دو شهرستان، دیده و شنیده نمیشوند؟!
پر واضح است که یکی از اهداف اصلی توسعه، حذف نابرابری هاست. توسعه زمانی در گچساران و باشت معنا مییابد که رشد توأم با عدالت اجتماعی در این مناطق محسوس و ملموس باشد.
آیا توسعه در گچساران و باشت ملموس است؟!
با بررسی شیوه مدیریت در گچساران و باشت، هر پژوهشگر و پرسشگری دچار حیرت خواهد شد.
پس از بررسی، شاید بیشتر با این مفاهیم برخورد نماییم: در گچساران توسعه ارزش محسوب میشده است یا خیر!؟ به ابعاد و چند بعدی بودن توسعه و پیچیدگی آن توجه میشده است یا خیر؟! مدیران به قرابت و ارتباط توسعه با بهبود، عنایت داشتهاند یا خیر؟!
برای رسیدن به توسعه اجتماعی، هم باید این دو برزمین آمایش سرزمینی شوند. داشتهها و نداشتهها، بودها و نبودها در دو کفهی ترازو نهاده شده و با میزان تخصص و کار کارشناسی شده، توزین و تبیین و تحلیل شوند.
نفت، گاز و گردشگری به عنوان بزرگترین شاخص تولیدی و ثروت دو شهرستان از کهگیلویه و بویراحمد، چقدر بر افزایش تولید این دو شهرستان، احیاناً اثرگذار بوده است؟! افزایش بازدهی آنها، چه نُرم و نرخی را نشان میدهد. ارتقا سطح کیفی و کمّی زندگی مردمان باوی و گچساران، چگونه بوده است.
ارتقا سطح خدمات بهداشت، سلامت و درمان، در این دو شهرستان دیده نمیشود. دلایل علمی، اصولی و منطقی این توسعه نیافتگی چیست؟!
مرتفع نمودن معضل بیکاری، اشتغال پر بسامد، نبود تورم خانمان سوز، تأمین نیازهای اولیه جامعه، برخورداری مردمان این دو جامعه از آموزش، فرهنگ و برنامههای فراغت و تفریح و نشاط وامید آفرینی در جامعه، چرا در این جوامع به آرزو بدل شده است.
برنامههای مدیریت شهرستانهای باشت و گچساران، حداقل در چهار سال اخیر چه بوده است.
چرا ابعاد مختلف نابرابریها شناسایی، آنالیز و آسیبشناسی نشدهاند.
چرا با وجود سیاستهای اجرایی، تناسبی بین سیاستهای اجرایی و واقعیت گچساران و باشت وجود ندارد.
با بررسی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی شهرستان باشت و گچساران، متأسفانه شاهد شرایط مطلوبی نیستیم. برای درک بهتر این موضوع مقایسهای بین این شهرستان با شهرستانهای استانهای همجوار نماییم.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، برای اجرای هر فرآیند و پروژه و برنامهای، به شکل سطحی به هر مقولهای نگاه میکنند.
برنامهریزی جامع و راهبردی در راستای تحقق توسعهای موزون در باشت و گچساران، نیازمند بسترهای زیرساختی از جمله سنجش میزان توسعه یافتگی هستیم. پایداری این دو شهرستان در این ساختار چگونه است. اگر گچساران توسعه یافته میخواهیم، اگر در باشت و باوی، تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی آرزوی دست نیافتنی بوده، بایست تیمی متخصص و متعهد و کارآمد به کار گرفته شود. این کارگروه کارشناس، پس از واکاوی معضلات متعدد، با تحلیل و آنالیز آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، و تشکیل کارگروههای مرتبط با مشکل، به ارائه راهکارها و پیشنهادات و اقدام عاجل در تبیین مشکلات و فعالیت در جهت مرتفع نمودن آن مسأله همت خواهند نمود.
گچساران، در جنوب غرب استان کهگیلویه و بویراحمد، بام نفت ایران است. سرچشمۀ نفت ایران که قریب یک چهارم نفت ۱۷ تا ۲۵ درصد و حدود ۲۵ درصد گاز کشور را تأمین میکند. سومین شهر پر جمعیت استان کهگیلویه و بویراحمد، با ترکیب جمعیت ناهمگون و شهری مهاجرپذیر و نیز شهرستان باشت همجوار آن، سطح زندگی مردمان آن دو دیار به توسعه نزدیک است؟! به بیان سادهتر، چرا توسعه اجتماعی در شهرستانی که قریب یک چهارم نفت و گاز کشور را تأمین میکند و شهرستانی که بهشت گردشگران داخلی و خارجی ست، از وضعیت خوبی برخوردار نیست؟!
معادلهی ثروت بیشتر توسعه بالاتر چرا در شهرستانهای گچساران و باشت مصداقی معکوس دارد؟!
توسعه اجتماعی، فضایی را ایجاد میکند که در آن جامعه، با رفاه و آسایش بیشتر، کبگشان خروس میخواند. زیرا که مردم از وضعیت زندگی، کمیت و کیفیت توسعه، رضایت دارند.
مقوله توسعه اجتماعی به عنوان یک علم میان رشتهای و میان بخشی، در واقع، در پی بهزیستی اجتماعی و مادی مردمان یک جامعه است که در تمامی سطوح آن جامعه تعریف و تحدید میشود.
در آن سوی سکه، خود توسعه اجتماعی مشتمل بر چندبُعدی از توسعه است که بر کُنش و واکنشهای انسانی، نهادهای اجتماعی و روابط اجتماعی آنان بر یکدیگر تأکید و تمرکز دارد.
با این مقدمه، سؤالی برای مخاطب پیش میآید که آیا رویکرد اجتماع محور و طرحهای مرتبط با آن، در فرآیند مدیریت و برنامهریزی گچساران و باشت محلی از اعراب داشته است؟!
فاجعه زمانی بیشتر در چشم میزند که با پاسخ مثبت دست اندرکاران و مدیران این شهرستانها رو به رو شویم.
در آن صورت، با ابهامات بیشتری روبه رو میشویم.
مردم حق دارند بدانند که معیار سنجش میزان توسعه یافتگی شهرستان باشت و گچساران چیست؟!
اگر مبنا، شاخصهای اجتماعی و شاخصهای فرهنگی ست، دلیل نابرابریهای موجود چیست؟!
چرا نمود و نمادی از برنامههای محرکهی توسعه در این دو شهرستان، دیده و شنیده نمیشوند؟!
پر واضح است که یکی از اهداف اصلی توسعه، حذف نابرابری هاست. توسعه زمانی در گچساران و باشت معنا مییابد که رشد توأم با عدالت اجتماعی در این مناطق محسوس و ملموس باشد.
آیا توسعه در گچساران و باشت ملموس است؟!
با بررسی شیوه مدیریت در گچساران و باشت، هر پژوهشگر و پرسشگری دچار حیرت خواهد شد.
پس از بررسی، شاید بیشتر با این مفاهیم برخورد نماییم: در گچساران توسعه ارزش محسوب میشده است یا خیر!؟ به ابعاد و چند بعدی بودن توسعه و پیچیدگی آن توجه میشده است یا خیر؟! مدیران به قرابت و ارتباط توسعه با بهبود، عنایت داشتهاند یا خیر؟!
برای رسیدن به توسعه اجتماعی، هم باید این دو برزمین آمایش سرزمینی شوند. داشتهها و نداشتهها، بودها و نبودها در دو کفهی ترازو نهاده شده و با میزان تخصص و کار کارشناسی شده، توزین و تبیین و تحلیل شوند.
نفت، گاز و گردشگری به عنوان بزرگترین شاخص تولیدی و ثروت دو شهرستان از کهگیلویه و بویراحمد، چقدر بر افزایش تولید این دو شهرستان، احیاناً اثرگذار بوده است؟! افزایش بازدهی آنها، چه نُرم و نرخی را نشان میدهد. ارتقا سطح کیفی و کمّی زندگی مردمان باوی و گچساران، چگونه بوده است.
ارتقا سطح خدمات بهداشت، سلامت و درمان، در این دو شهرستان دیده نمیشود. دلایل علمی، اصولی و منطقی این توسعه نیافتگی چیست؟!
مرتفع نمودن معضل بیکاری، اشتغال پر بسامد، نبود تورم خانمان سوز، تأمین نیازهای اولیه جامعه، برخورداری مردمان این دو جامعه از آموزش، فرهنگ و برنامههای فراغت و تفریح و نشاط وامید آفرینی در جامعه، چرا در این جوامع به آرزو بدل شده است.
برنامههای مدیریت شهرستانهای باشت و گچساران، حداقل در چهار سال اخیر چه بوده است.
چرا ابعاد مختلف نابرابریها شناسایی، آنالیز و آسیبشناسی نشدهاند.
چرا با وجود سیاستهای اجرایی، تناسبی بین سیاستهای اجرایی و واقعیت گچساران و باشت وجود ندارد.
با بررسی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی شهرستان باشت و گچساران، متأسفانه شاهد شرایط مطلوبی نیستیم. برای درک بهتر این موضوع مقایسهای بین این شهرستان با شهرستانهای استانهای همجوار نماییم.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، برای اجرای هر فرآیند و پروژه و برنامهای، به شکل سطحی به هر مقولهای نگاه میکنند.
برنامهریزی جامع و راهبردی در راستای تحقق توسعهای موزون در باشت و گچساران، نیازمند بسترهای زیرساختی از جمله سنجش میزان توسعه یافتگی هستیم. پایداری این دو شهرستان در این ساختار چگونه است. اگر گچساران توسعه یافته میخواهیم، اگر در باشت و باوی، تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی آرزوی دست نیافتنی بوده، بایست تیمی متخصص و متعهد و کارآمد به کار گرفته شود. این کارگروه کارشناس، پس از واکاوی معضلات متعدد، با تحلیل و آنالیز آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، و تشکیل کارگروههای مرتبط با مشکل، به ارائه راهکارها و پیشنهادات و اقدام عاجل در تبیین مشکلات و فعالیت در جهت مرتفع نمودن آن مسأله همت خواهند نمود.