تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۰۷
کد مطلب : ۴۹۰۲۴۷
یادداشتی از محسن خرامین؛

مردم؛ "وجود حاضر غایب" در اصلاحات 

۰
مردم؛ "وجود حاضر غایب" در اصلاحات 
کبنا ؛ محسن خرامین - روزنامه‌نگار و دکترای علوم سیاسی -  فرض "جنبش مردمی" بدون مردم همانند فرض انسان بدون جسم و تن است. جهان مدرن پر است از این "پر از خالی" های پارادوکسیکال که ابتدایی‌ترین نتیجه آن سیاست زدایی از جهان امروز است. مرور تاریخچه آنچه در عرصه اجتماعی و سیاسی ایران " اصلاحات " خوانده می‌شود بیانگر حرکت و فعال شدن خواست مردم دست کم از انقلاب مشروطه تاکنون است. حرکتی پر از فراز و فرود، ناکامی، رفت و برگشت و در نهایت تکرار و امید، امید و امید.
 کنش سیاسی و حتی فعالیت‌های روزمره سیاست که خواه و ناخواه حول دکان قدرت و در درجه‌ای پایین‌تر فتح مناصب و جایگاه‌های سیاسی می‌باشد نیز برکنار از اصل جنبش نبوده و نمی‌تواند باشد. هر چند این موضوع همواره بیشترین آسیب‌ها را به ذات جنبش (اگر برای جنبش‌ها ذاتی قائل باشیم که همانا خواسته‌های مردم است) وارد کرده است.
اتفاقات سیاسی و اجتماعی گاهی می‌توانند نقش میانجی را در مسیر حرکت یک جنبش ایفا نمایند و فرصت و حتی ضد فرصتی را در مقابل جنبش‌ها قرار دهند.
اکنون در آستانه یک انتخابات در سطح ریاست جمهوری سوال این است که آیا آنچه این روزها پیش آمده است یعنی تایید صلاحیت یک نامزد اصلاح طلب، یک فرصت برای جنبش اصلاحات است و یا بر عکس دقیقه‌ای است که ممکن است به انحراف و یا بدنامی جنبش منجر شود.
فعالین و اعضای شبه احزاب و برخی مدیران سابق و حتی بسیاری از جامعه اداری کشور بر این خوش بینی اند که تایید صلاحیت مسعود پزشکیان و شانس پیروزی وی یک فرصت طلایی برای خلق یک دوم خرداد دیگر و موفقیت برای جنبش مردمی است. در این بین یک تردید بزرگ وجود دارد و آن این است که در این وضعیت مردم در کجا ایستاده‌اند؟ و آیا مردم نیز همین گونه به اتفاقات نگاه می‌کنند؟ مهم‌تر اگر مردم این گونه نگاه نمی‌کنند و به تبع عدم همراهی را پی گرفتند استقبال سرد مردم یک شکست برای جنبش مردمی و مطالبات مردم خواهد بود یا خیر؟
اگر همراهی شکل گرفت ممکن است یک فرصت دیگر حتی محدود در مسیر گذار باشد ولی هرگز مشخص نیست این اتفاق جامعه را به سمت تثبیت و تقویت توسعه و دموکراسی حرکت دهد و یا بالعکس تعاقب آن واکنشی اقتدارگرایانه در پی داشته باشد.
در نقطه مقابل نیز بنظر می‌رسد مردم هم حضور نداشته باشند خروجی و برآیند چیزی نیست که تحت عنوان شکست جنبش ثبت شود چرا که کنش مردم به اتکای جمعی بودن و وجود نوعی خواست در پشت آن بیانگر استمرار جنبش و موقعیت شناسی آن است و اصل نیز با تصمیم و خواست مردم در هر شکلی است.
عدم حضور در بادی امر اگر چه نامزد منتسب به جنبش را ناکام خواهد گذاشت اما خطر بزرگ‌تر متوجه سیاست در کشور است که دامن اصلاح طلب را زود و اصولگرا را دیر گرفته و خواهد گرفت.
 نه حضور در انتخابات و حتی پیروزی پزشکیان می‌تواند یک دوم خرداد دوم باشد و نه غیاب آنها به استبداد صغیر منجر خواهد شد. بلکه مجاورت مردم و اصلاحات است که مسیر خود را فارغ از احکام ستادی و سهم خواهی افراد تکراری در ستادها دنبال می‌کند و مردم چه با حضور خود در صحنه رویداد انتخابات و چه در اشکال و سطوح دیگر پیام‌ها و تاثیرات خود را صریح و ضمنی اعلام و جاری می‌نمایند.
 مردم هر کدام تشخیص مربوط به خود را برای شرکت و یا عدم شرکت در رویداد پیش رو دارند و نیازی به توضیح و توجیه از ناحیه دیگران نیست که دلایل و پاسخ‌های احتمالی بسته به "تجربه شوک" هر فرد به تعبیر والتر بنیامین به تصمیمی منتج خواهد شد که آخرالامر در هر حالتی نمود یک آگاهی- عصیان و عصیان - آگاهی جورج اورولی خواهد بود.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما

1