تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۲۰
کد مطلب : ۴۹۴۸۸۳
کبنا گزارش میدهد؛
خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو / سخنان آیتالله سید شرفالدین ملکحسینی در تفسیر نهجالبلاغه همراه با تحلیل کبنانیوز
۱
کبنا ؛
آیتالله سید شرف الدین ملک حسینی نماینده مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری در ادامه سلسهجلساتی که در تفسیر نهجالبلاغه داشت، این بار به تفسیر مفهوم «متقی» و خصوصیات افراد باتقوا پرداخت که نکات قابل توجه بسیاری برای زندگی در جامعه امروزی دارد.
انتشار عمومی چنین سخنانی میتواند موجب افزایش خصوصیات متقین در جامعه شود. ما نمیتوانیم به طور کلی انسانها را به دو دسته افراد باتقوا و بیتقوا تقسمی کنیم و بگوییم یک فردا باتقواست و دیگری بیتقواست؛ اما میتوان طیف درجات مشخص کرد که بر اساس آن، افرادی نسبت به دیگران باتقواتر هستند. بر اساس این نوع نگاه، میتوان به افزایش تقوای افراد در جامعه به وسیله چنین تفسیرهایی کمک کرد؛ از سوی دیگر، حب مال و جان و جایگاه نیز کاهش یافته و در نهایت زندگی انسانیتر سهلتر میشود. متن سخنان آیتالله ملکحسینی و تحلیل کبنا نیوز از آن را در ادامه میخوانید.
به گزارش کبنا، نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری در این نشست سخن خود را با توصیف امام علی (ع) از افراد متقی آغاز کرد و گفت: «امام [علی] (ع) متقین را توصیف کرد تا رسید به منش روزانه و روش آنها در میان جامعه؛ [اینکه] چگونه در جامعه هستند و چگونه در جامعه زندگی میکنند و چه تعاملی با انسانها دارند؛ [امام] فرمود: اینها عالِم هستند؛ حلیماند؛ یعنی حضورشان حضور دانش و اخلاق است؛ دانشها و ارزشها در آنهاست. پیوسته موصوف به این هستند که کار خوب میکنند و از سویی مراقباند که به لحاظ پروایی که دارند کار زشتی از آنها سر نزند». پس تا اینجا چندین ویژگی برای متقین شمرده شده است. اما مهمتر از آن ویژگیهایی است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
وی در ادامه در توصیف متقین میگوید: «و برّ آنها به فجور تبدیل آنها نشود؛ خوبِ آنها به غرور و رذیلت تغییر پیدا نکند؛ اینها انسانهایی اینچنیناند؛ اینها به لحاظ خوفی که دارند، گویا خوفها آنها را تراشیده؛ آنها باد کردهها و پفکردههای از غرور نیستند؛ اینها ثانی عطفه که سرهایشان که به زور بر شانههایشان حرکت میکند نیستند؛ اینها انسانهایی ساده و سالم در جامعه هستند؛ حق کسی به گردنشان نیست تا کسی به آنها برسد [و بگوید] حق ما را خوردید که فربه شدید. هر چه هست مال خود آنهاست، اما خوف، اندام آنها را هم تراشیده است». پس بر اساس این تفسیر، متقین به کسی ظلم نمیکنند؛ حق کسی را نمیخورند و مهمتر از همه خوف خدا را در دل دارند؛ همین نیز باعث میشود در هر کاری نخست، پروا کنند که نکند حق کسی به گردن آنها بیاید. چنین انسانهای متقیای اگر زمام امور را به دست بگیرند، میتوان به گسترش عدالت اجتماعی در سطح جامعه امیدوار بود.
وی در ادامه گفت: «به گونهای در جامعه حضور پیدا میکنند که مردم خیال میکنند؛ آنها مشکلی دارند و مریض هستند. [اما] نه اینها مریض نیستند؛ [بلکه] متفاوت هستند. برخی متفاوت هستند به غرورشان؛ برخی متفاوتند به تواضعشان؛ برخی متفاوتند به ثروتشان، آبرویشان و قدرتشان؛ اما برخی متفاوتند به حلم و اخلاق و به حضور متخلقانهشان در جامعه. آنچنان آحاد جامعه از هم انتظاراتی دارند که نه اینها برآورده نمیکنند، نه به هر جلسهای می روند، نه هر خوشگذرانیای میکنند نه هر معاملهای میکنند [و] نه اینکه به قدرت رسیدند هر غلطی میکنند؛ نه آنطور نیستند؛ چون متفاوتند مریض پنداشته میشوند؛ و میگویند مثل اینکه جنون گرفتند و مشکلی دارند؛ یک اتفاق افتاده، اما خدا به جان اینها نشسته که اینها متفاوتند؛ از بس خدا در جان آنها بزرگ است، هر چیزی که در نگاه مثل منی بزرگ است، برای آنها خُرد است؛ اینها مثل آحاد جامعه هر کاری نمیکنند؛ نگاهی میکنند ببینند خدا چه میخواهد آن را میکنند؛ پروای آنها و اضطراب آنها از عواقب عمل، مدیریت میکند جان آنها، قلب آنها، عمل و رفتار آنها را؛ اینها این حضورشان در جامعه یک دیوانگی و وارونگی پنداشته میشود».
نکته مهمی که از تفسیر آیتالله ملکحسینی برمیآید این است که او با این تفسیر از انسان متقی، دیگر شاهد برخوردهای انسانی در زندگی روزمره نخواهیم بود؛ چرا که انسان متقی، در پی چیزی والاتر است؛ دیگر شاهد تخریب انسانها علیه یکدیگر نخواهیم بود؛ چرا که چنین اقداماتی بسیار پیشپاافتاده هستند و انسان را از رسیدن به خدا دور میکنند.
آیت الله ملکحسینی در ادامه میگوید: «ما در وصف برخی از انسانها در جامعه داریم که اگر کسی مردم را بشناسد زندگی فُرادا را انتخاب میکند؛ [اما] عجیب است؛ شما گفتید انسان در اجتماع معنا پیدا میکند؛ [اما] شما گفتید که امیرالمؤمنین توصیف میکند یک انسان اجتماعی [را که] اگر خواست متقی باشد، پس این سختی که این هم از امیرالمؤمنین است یعنی چه؟»
نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری در ادامه گفت: «این بخشی از یک حدیث است؛ اگر کسی خدا را بشناسد، موحدانه رفتار میکند، خودش را بشناسد مجرد میشود؛ نه یعنی بیزن؛ [بلکه] مجرد از علائق و تعلقها و تکلفها؛ [او] پوست خود را میکند از کیفها و عیشها و نوشها؛ اگر بفهمد خدای متعال چقدر ظرفیت به او داده، این لباسهای آبرو و ثروت و قدرت و قومی و خویشی و ایلی و تباری و ملی و عنوانها چه لباسهایی بر تنش است، خود را از اینها لخت میکند و به سوی شکوفا شدن ظرفیتهای درونش میرود. بسیاری از این اموری که نام بردم معطل میکند انسان را در سیرش به سوی خدای متعال.»
به نظر میرسد بر اساس همین تحلیل بود که آیتالله ملک حسینی آن سخنان قابل توجه را در پاسخ به اظهارات یکی از نمایندگان درباره قوم لر عنوان کرد. او در همان سخنان تأکید کرد که انسان مفهومی والاتر از قومیت و ملیت است.
به گفته آیتالله ملک حسینی: «اگر کسی دنیا را بشناسد که آمده که برود، [و] نیامده که بماند، زاهدانه زندگی میکند و توضیح این مقداری داده شد، آینده هم تماماً به آن اشاره خواهم کرد و به سراغ کلام امام خواهیم آمد. امام فرمود اگر کسی انسانها را بشناسد، متفرد زندگی میکند؛ من میخواهم مسیر خودم را به سوی خدای متعال طی کنم، هر کس آمد، آمد؛ هر کس نیامد، من میروم؛ معلوم است انسانی که بخواهد به اذن الهی متفاوت عمل کند، [سایر] افراد میگویند مثل اینکه حالیش نیست؛ انگار آدم جنمدار و با عرضهای نیست؛ برخی را نگاه کن چه به سرعت پستها را طی میکنند و به قلهها میرسند ببین و نگاه کن 25 سال و 28 سال است کارمند است یک [چیزی] برای خود جمع نکرده؛ ببینید فلانی که قدرت داشته و میتوانسته با یک گزارش ترس ایجاد کند، الأن چه ثروتهایی دارد؟ بیعرضه است؛ یعنی کسی که حواسش به این است خدا از او چه میخواهد در نگاه انسانها میشود بیعرضه.»
نکات بسیار مهمی در پارگراف بالا وجود دارد؛ بر اساس این جملات، میتوان سلامت نظام اداری را تأمین کرد؛ این موضوع یکی از دغدغههای اصلی رهبر انقلاب نیز هست که در همین پایگاه خبری به آن پرداخته شده است. اگر حب مال و جایگاه در میان نباشد، دیگر شاهد پدیدههایی همچون فساد و به تعبیر رهبر انقلاب این «اژدهای هفتسر» نخواهیم بود.
آیتالله ملکحسینی در ادامه گفت: «متقی انسانی است که میگوید به هر چه متهم میشوم بشوم اما آنچه که دیگران بر خلاف رضای الهی از من میخواهند من نمیکنم؛ لذا میشود متفاوت؛ که اشاره کردم همرنگی با جماعت را نمیپسندند؛ رسوایی را میپسندند؛ ما توصیح میدهیم با یک مسأله [در] زبان فارسی؛ که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. اما انسان متقی میگوید هر چه باداباد من نمیخواهم همرنگ بشوم ولو رسوای جماعت بشوم؛ مثال در ذهن من و در عمل من، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو [است]، اما مثال او و تمثیل او، خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو است؛ اصلاً من و او دو انسان متفاوت هستیم؛ این میشود انسان متقی.»
انسان متقی آنطور که در بیانات آیتالله ملکحسینی به آن اشاره شده، یکی از گمشدههای این روزهای جامعه و استان کهگیلویه و بویراحمد است؛ البته واضح است که انسانهای متقی بسیار زیادی در این جامعه زندگی میکنند، اما هدف آن است که جامعه به طور کامل به این سمت برود؛ چرا که در این صورت دیگر شاهد حاشیههایی که این روزها در استان میبینیم نخواهیم بود؛ دیگر اثری از تخریب و گزارشنویسی نمیماند؛ دیگر نمیبینیم فردی به خاطر اینکه به جایگاهی برسد، دیگران را پله کند. استخدامهای فلهای از بین میروند و بر اساس شایستهسالاری حق کسی پایمال نمیشود. دیگر کسی دغدغههایی همچون طرح شهید زینالدین ندارد؛ دیگر نامی از استخدامهای خارج از ضابطه که نمونهای آن دیروز در شرکت گاز کهگیلویه و بویراحمد منتشر شد نمیشنویم. در چنین جامعهای افراد نه بر اساس زور و تحمیل یک عامل خارجی، بلکه خود از درون و به خاطر پروای الهی، به دیگران ظلم نمیکنند و حق کسی را پایمال نمینمایند. وجود افرادی همچون آیتالله سید شرفالدین ملکحسینی همچون سرمایهای است که به ما یادآوری میکند « ما کی هستیم و باید چگونه باشیم؟».
انتشار عمومی چنین سخنانی میتواند موجب افزایش خصوصیات متقین در جامعه شود. ما نمیتوانیم به طور کلی انسانها را به دو دسته افراد باتقوا و بیتقوا تقسمی کنیم و بگوییم یک فردا باتقواست و دیگری بیتقواست؛ اما میتوان طیف درجات مشخص کرد که بر اساس آن، افرادی نسبت به دیگران باتقواتر هستند. بر اساس این نوع نگاه، میتوان به افزایش تقوای افراد در جامعه به وسیله چنین تفسیرهایی کمک کرد؛ از سوی دیگر، حب مال و جان و جایگاه نیز کاهش یافته و در نهایت زندگی انسانیتر سهلتر میشود. متن سخنان آیتالله ملکحسینی و تحلیل کبنا نیوز از آن را در ادامه میخوانید.
به گزارش کبنا، نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری در این نشست سخن خود را با توصیف امام علی (ع) از افراد متقی آغاز کرد و گفت: «امام [علی] (ع) متقین را توصیف کرد تا رسید به منش روزانه و روش آنها در میان جامعه؛ [اینکه] چگونه در جامعه هستند و چگونه در جامعه زندگی میکنند و چه تعاملی با انسانها دارند؛ [امام] فرمود: اینها عالِم هستند؛ حلیماند؛ یعنی حضورشان حضور دانش و اخلاق است؛ دانشها و ارزشها در آنهاست. پیوسته موصوف به این هستند که کار خوب میکنند و از سویی مراقباند که به لحاظ پروایی که دارند کار زشتی از آنها سر نزند». پس تا اینجا چندین ویژگی برای متقین شمرده شده است. اما مهمتر از آن ویژگیهایی است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
وی در ادامه در توصیف متقین میگوید: «و برّ آنها به فجور تبدیل آنها نشود؛ خوبِ آنها به غرور و رذیلت تغییر پیدا نکند؛ اینها انسانهایی اینچنیناند؛ اینها به لحاظ خوفی که دارند، گویا خوفها آنها را تراشیده؛ آنها باد کردهها و پفکردههای از غرور نیستند؛ اینها ثانی عطفه که سرهایشان که به زور بر شانههایشان حرکت میکند نیستند؛ اینها انسانهایی ساده و سالم در جامعه هستند؛ حق کسی به گردنشان نیست تا کسی به آنها برسد [و بگوید] حق ما را خوردید که فربه شدید. هر چه هست مال خود آنهاست، اما خوف، اندام آنها را هم تراشیده است». پس بر اساس این تفسیر، متقین به کسی ظلم نمیکنند؛ حق کسی را نمیخورند و مهمتر از همه خوف خدا را در دل دارند؛ همین نیز باعث میشود در هر کاری نخست، پروا کنند که نکند حق کسی به گردن آنها بیاید. چنین انسانهای متقیای اگر زمام امور را به دست بگیرند، میتوان به گسترش عدالت اجتماعی در سطح جامعه امیدوار بود.
وی در ادامه گفت: «به گونهای در جامعه حضور پیدا میکنند که مردم خیال میکنند؛ آنها مشکلی دارند و مریض هستند. [اما] نه اینها مریض نیستند؛ [بلکه] متفاوت هستند. برخی متفاوت هستند به غرورشان؛ برخی متفاوتند به تواضعشان؛ برخی متفاوتند به ثروتشان، آبرویشان و قدرتشان؛ اما برخی متفاوتند به حلم و اخلاق و به حضور متخلقانهشان در جامعه. آنچنان آحاد جامعه از هم انتظاراتی دارند که نه اینها برآورده نمیکنند، نه به هر جلسهای می روند، نه هر خوشگذرانیای میکنند نه هر معاملهای میکنند [و] نه اینکه به قدرت رسیدند هر غلطی میکنند؛ نه آنطور نیستند؛ چون متفاوتند مریض پنداشته میشوند؛ و میگویند مثل اینکه جنون گرفتند و مشکلی دارند؛ یک اتفاق افتاده، اما خدا به جان اینها نشسته که اینها متفاوتند؛ از بس خدا در جان آنها بزرگ است، هر چیزی که در نگاه مثل منی بزرگ است، برای آنها خُرد است؛ اینها مثل آحاد جامعه هر کاری نمیکنند؛ نگاهی میکنند ببینند خدا چه میخواهد آن را میکنند؛ پروای آنها و اضطراب آنها از عواقب عمل، مدیریت میکند جان آنها، قلب آنها، عمل و رفتار آنها را؛ اینها این حضورشان در جامعه یک دیوانگی و وارونگی پنداشته میشود».
نکته مهمی که از تفسیر آیتالله ملکحسینی برمیآید این است که او با این تفسیر از انسان متقی، دیگر شاهد برخوردهای انسانی در زندگی روزمره نخواهیم بود؛ چرا که انسان متقی، در پی چیزی والاتر است؛ دیگر شاهد تخریب انسانها علیه یکدیگر نخواهیم بود؛ چرا که چنین اقداماتی بسیار پیشپاافتاده هستند و انسان را از رسیدن به خدا دور میکنند.
آیت الله ملکحسینی در ادامه میگوید: «ما در وصف برخی از انسانها در جامعه داریم که اگر کسی مردم را بشناسد زندگی فُرادا را انتخاب میکند؛ [اما] عجیب است؛ شما گفتید انسان در اجتماع معنا پیدا میکند؛ [اما] شما گفتید که امیرالمؤمنین توصیف میکند یک انسان اجتماعی [را که] اگر خواست متقی باشد، پس این سختی که این هم از امیرالمؤمنین است یعنی چه؟»
نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری در ادامه گفت: «این بخشی از یک حدیث است؛ اگر کسی خدا را بشناسد، موحدانه رفتار میکند، خودش را بشناسد مجرد میشود؛ نه یعنی بیزن؛ [بلکه] مجرد از علائق و تعلقها و تکلفها؛ [او] پوست خود را میکند از کیفها و عیشها و نوشها؛ اگر بفهمد خدای متعال چقدر ظرفیت به او داده، این لباسهای آبرو و ثروت و قدرت و قومی و خویشی و ایلی و تباری و ملی و عنوانها چه لباسهایی بر تنش است، خود را از اینها لخت میکند و به سوی شکوفا شدن ظرفیتهای درونش میرود. بسیاری از این اموری که نام بردم معطل میکند انسان را در سیرش به سوی خدای متعال.»
به نظر میرسد بر اساس همین تحلیل بود که آیتالله ملک حسینی آن سخنان قابل توجه را در پاسخ به اظهارات یکی از نمایندگان درباره قوم لر عنوان کرد. او در همان سخنان تأکید کرد که انسان مفهومی والاتر از قومیت و ملیت است.
به گفته آیتالله ملک حسینی: «اگر کسی دنیا را بشناسد که آمده که برود، [و] نیامده که بماند، زاهدانه زندگی میکند و توضیح این مقداری داده شد، آینده هم تماماً به آن اشاره خواهم کرد و به سراغ کلام امام خواهیم آمد. امام فرمود اگر کسی انسانها را بشناسد، متفرد زندگی میکند؛ من میخواهم مسیر خودم را به سوی خدای متعال طی کنم، هر کس آمد، آمد؛ هر کس نیامد، من میروم؛ معلوم است انسانی که بخواهد به اذن الهی متفاوت عمل کند، [سایر] افراد میگویند مثل اینکه حالیش نیست؛ انگار آدم جنمدار و با عرضهای نیست؛ برخی را نگاه کن چه به سرعت پستها را طی میکنند و به قلهها میرسند ببین و نگاه کن 25 سال و 28 سال است کارمند است یک [چیزی] برای خود جمع نکرده؛ ببینید فلانی که قدرت داشته و میتوانسته با یک گزارش ترس ایجاد کند، الأن چه ثروتهایی دارد؟ بیعرضه است؛ یعنی کسی که حواسش به این است خدا از او چه میخواهد در نگاه انسانها میشود بیعرضه.»
نکات بسیار مهمی در پارگراف بالا وجود دارد؛ بر اساس این جملات، میتوان سلامت نظام اداری را تأمین کرد؛ این موضوع یکی از دغدغههای اصلی رهبر انقلاب نیز هست که در همین پایگاه خبری به آن پرداخته شده است. اگر حب مال و جایگاه در میان نباشد، دیگر شاهد پدیدههایی همچون فساد و به تعبیر رهبر انقلاب این «اژدهای هفتسر» نخواهیم بود.
آیتالله ملکحسینی در ادامه گفت: «متقی انسانی است که میگوید به هر چه متهم میشوم بشوم اما آنچه که دیگران بر خلاف رضای الهی از من میخواهند من نمیکنم؛ لذا میشود متفاوت؛ که اشاره کردم همرنگی با جماعت را نمیپسندند؛ رسوایی را میپسندند؛ ما توصیح میدهیم با یک مسأله [در] زبان فارسی؛ که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. اما انسان متقی میگوید هر چه باداباد من نمیخواهم همرنگ بشوم ولو رسوای جماعت بشوم؛ مثال در ذهن من و در عمل من، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو [است]، اما مثال او و تمثیل او، خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو است؛ اصلاً من و او دو انسان متفاوت هستیم؛ این میشود انسان متقی.»
انسان متقی آنطور که در بیانات آیتالله ملکحسینی به آن اشاره شده، یکی از گمشدههای این روزهای جامعه و استان کهگیلویه و بویراحمد است؛ البته واضح است که انسانهای متقی بسیار زیادی در این جامعه زندگی میکنند، اما هدف آن است که جامعه به طور کامل به این سمت برود؛ چرا که در این صورت دیگر شاهد حاشیههایی که این روزها در استان میبینیم نخواهیم بود؛ دیگر اثری از تخریب و گزارشنویسی نمیماند؛ دیگر نمیبینیم فردی به خاطر اینکه به جایگاهی برسد، دیگران را پله کند. استخدامهای فلهای از بین میروند و بر اساس شایستهسالاری حق کسی پایمال نمیشود. دیگر کسی دغدغههایی همچون طرح شهید زینالدین ندارد؛ دیگر نامی از استخدامهای خارج از ضابطه که نمونهای آن دیروز در شرکت گاز کهگیلویه و بویراحمد منتشر شد نمیشنویم. در چنین جامعهای افراد نه بر اساس زور و تحمیل یک عامل خارجی، بلکه خود از درون و به خاطر پروای الهی، به دیگران ظلم نمیکنند و حق کسی را پایمال نمینمایند. وجود افرادی همچون آیتالله سید شرفالدین ملکحسینی همچون سرمایهای است که به ما یادآوری میکند « ما کی هستیم و باید چگونه باشیم؟».