تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۵۷
کد مطلب : ۴۹۵۴۲۸
کبنا گزارش میدهد
فشارهای پشتپرده در انتصابات استانی؛ آزمونی برای دولت چهاردهم / نقش چهرههای ملی در انتصابات استانی؛ حمایت از توسعه یا اعمال نفوذ؟
۰
کبنا ؛با روی کار آمدن دولت چهاردهم، انتظار عمومی بر آن بود که تغییر و تحولات مدیریتی در دستگاههای دولتی و اقتصادی کشور، بهویژه در استانهایی که نیاز به توسعه و تحول اساسی دارند، سریعتر انجام شود. اما در استان کهگیلویه و بویراحمد، همچنان برخی از مدیران کلیدی، از جمله در بخشهای اقتصادی و صنعتی، بدون تغییر باقی ماندهاند.
یکی از مصادیق این تأخیر، وضعیت شرکت شهرکهای صنعتی استان است که رکود بر چهره برخی از واحدهای آن نشسته و زیرساختها یا دچار فرسایش شدهاند یا بدون بهرهوری به حال خود رها شدهاند. این در حالی است که شهرکهای صنعتی، نقش کلیدی در ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی دارند و ناکارآمدی در مدیریت آنها میتواند به تداوم مشکلات بیکاری و رکود در استان تبدیل شود. مدیرعامل این شرکت بر خلاف قانون حدود یک سال با حکم سرپرستی در این جایگاه حضور دارد.
همچنین تغییر سازمان مدیریت و برنامهریزی، دانشگاههای یاسوج و... ضرورت دارد.
یکی از مهمترین پرسشهای افکار عمومی این است که چرا باوجود رأی مردم برای تغییر، همچنان برخی از مدیران دولتی در استان ابقا شدهاند؟ آیا این مصلحتاندیشی است یا نوعی مقاومت در برابر تغییر؟
در این میان، موضوع دخالت چهرههای هماستانی در سطح ملی در انتصابات استانی نیز به یکی از دغدغههای مهم تبدیل شده است. برخی از مسئولان کهگیلویه و بویراحمدی که در پایتخت و سایر نقاط کشور مسئولیت دارند، در انتصابات استانی اعمالنظر میکنند، در حالی که این استان دارای نمایندگان مجلس است که در خود استان حضور دارند و بهتر از هر فرد دیگری با مشکلات و نیازهای آن آشنا هستند.
چهرههای برجستهای از کهگیلویه و بویراحمد در سطح ملی و در پایتخت مشغول فعالیت هستند که میتوانند در جذب منابع، تسهیل ارتباطات و ایجاد فرصتهای توسعهای برای استان نقشی مثبت و اثرگذار ایفا کنند. این نقشآفرینی، چنانچه در چارچوب سیاستهای توسعهای، مبتنی بر شایستهسالاری و مصالح عمومی استان باشد، میتواند به رشد اقتصادی، بهبود زیرساختها و رفع چالشهای مدیریتی کمک کند.
اما در مقابل، اگر این افراد از موقعیت خود برای اعمال نفوذ در انتصابات و جایگزینکردن منافع شخصی و روابط فامیلی بهجای معیارهای علمی و مدیریتی استفاده کنند، نهتنها موجب اختلال در روند مدیریت استان خواهند شد، بلکه زمینه را برای تضعیف سرمایه اجتماعی، نارضایتی عمومی و حتی ناکارآمدی ساختارهای اجرایی فراهم خواهند کرد.
یکی از انتقادات اساسی به این نوع دخالتها، انتصاب مدیرانی است که شناخت کافی از استان ندارند و صرفاً به واسطه ارتباطات و حمایتهای سیاسی به جایگاه مدیریتی میرسند. مدیرانی که از بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استان بیاطلاع باشند، قادر به درک مشکلات عمیق منطقه نخواهند بود و در بسیاری از موارد، با نسخههای کلی و غیربومی، مسائل را مدیریت میکنند که این امر، در نهایت به رکود، کاهش بهرهوری و نارضایتی مردم ختم میشود.
استان کهگیلویه و بویراحمد دارای نمایندگان مجلس، نخبگان دانشگاهی و مدیران باسابقهای است که در خود استان حضور دارند و بهخوبی از ظرفیتها، چالشها و نیازهای منطقه آگاه هستند. طبیعی است که این افراد به دلیل حضور میدانی در استان، شناخت دقیقتری از ظرفیتهای انسانی و مدیریتی استان داشته باشند و بتوانند در انتخاب مدیران اصلح، نقش مؤثرتری ایفا کنند. در مقابل، دخالت چهرههای غیرمستقر در استان، ممکن است تعادل تصمیمگیریهای استانی را برهم زده و فرآیند انتخاب مدیران کارآمد را مختل کند.
در فضای سیاسی و رسانهای استان، زمزمههایی مبنی بر افشای اسامی افرادی که در انتصابات استانی دخالت دارند شنیده میشود. این هشدار نشان میدهد که افکار عمومی نسبت به این مسئله حساس شده و در صورتی که روند انتصابات به شکل شفاف و بر مبنای شایستهسالاری انجام نشود، این موضوع به چالشی جدی برای مدیریت استان تبدیل خواهد شد.
براساس اطلاعات منتشرشده و تحلیلهای سیاسی، یک شخص و نزدیکان او موفق شدهاند جایگاههای مهمی در کشور به دست آورند. این افراد اکنون در تلاشاند تا با اعمال فشارهای سیاسی و مدیریتی، در انتصابات استان کهگیلویه و بویراحمد نیز دخالت کنند.
این یک تذکر جدی است: اگر این رویه ادامه پیدا کند و تلاش برای تحمیل گزینههای خاص بر مدیریت استان متوقف نشود، این مسئله با مستندات بیشتر و بهصورت گستردهتر رسانهای خواهد شد. افکار عمومی انتظار دارند که دولت چهاردهم در این آزمون مهم، اصل شفافیت، عدالت و شایستهسالاری را رعایت کند و اجازه ندهد که منافع فردی و گروهی، بر مصالح عمومی استان اولویت پیدا کند.
دخالت چهرههای ملی در انتصابات استانی، اگر در مسیر توسعه و رفع مشکلات باشد، میتواند فرصتی طلایی برای استان کهگیلویه و بویراحمد باشد. اما اگر به ابزاری برای اعمال فشارهای سیاسی، انتصابات سلیقهای و توزیع منافع بین گروههای خاص تبدیل شود، نهتنها مانعی بر سر راه توسعه خواهد بود، بلکه به افزایش نارضایتی عمومی و ناکارآمدی مدیریتی منجر خواهد شد.
اکنون دولت جدید در آزمونی جدی برای تعیین تکلیف این روند قرار دارد. آیا با ایجاد سازوکاری شفاف و علمی، مسیر انتصابات را به سمت شایستهسالاری سوق خواهد داد؟ یا همچنان این روند تحت تأثیر نفوذهای بیرونی و روابط غیرتخصصی باقی خواهد ماند؟
یکی از مصادیق این تأخیر، وضعیت شرکت شهرکهای صنعتی استان است که رکود بر چهره برخی از واحدهای آن نشسته و زیرساختها یا دچار فرسایش شدهاند یا بدون بهرهوری به حال خود رها شدهاند. این در حالی است که شهرکهای صنعتی، نقش کلیدی در ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی دارند و ناکارآمدی در مدیریت آنها میتواند به تداوم مشکلات بیکاری و رکود در استان تبدیل شود. مدیرعامل این شرکت بر خلاف قانون حدود یک سال با حکم سرپرستی در این جایگاه حضور دارد.
همچنین تغییر سازمان مدیریت و برنامهریزی، دانشگاههای یاسوج و... ضرورت دارد.
یکی از مهمترین پرسشهای افکار عمومی این است که چرا باوجود رأی مردم برای تغییر، همچنان برخی از مدیران دولتی در استان ابقا شدهاند؟ آیا این مصلحتاندیشی است یا نوعی مقاومت در برابر تغییر؟
در این میان، موضوع دخالت چهرههای هماستانی در سطح ملی در انتصابات استانی نیز به یکی از دغدغههای مهم تبدیل شده است. برخی از مسئولان کهگیلویه و بویراحمدی که در پایتخت و سایر نقاط کشور مسئولیت دارند، در انتصابات استانی اعمالنظر میکنند، در حالی که این استان دارای نمایندگان مجلس است که در خود استان حضور دارند و بهتر از هر فرد دیگری با مشکلات و نیازهای آن آشنا هستند.
چهرههای برجستهای از کهگیلویه و بویراحمد در سطح ملی و در پایتخت مشغول فعالیت هستند که میتوانند در جذب منابع، تسهیل ارتباطات و ایجاد فرصتهای توسعهای برای استان نقشی مثبت و اثرگذار ایفا کنند. این نقشآفرینی، چنانچه در چارچوب سیاستهای توسعهای، مبتنی بر شایستهسالاری و مصالح عمومی استان باشد، میتواند به رشد اقتصادی، بهبود زیرساختها و رفع چالشهای مدیریتی کمک کند.
اما در مقابل، اگر این افراد از موقعیت خود برای اعمال نفوذ در انتصابات و جایگزینکردن منافع شخصی و روابط فامیلی بهجای معیارهای علمی و مدیریتی استفاده کنند، نهتنها موجب اختلال در روند مدیریت استان خواهند شد، بلکه زمینه را برای تضعیف سرمایه اجتماعی، نارضایتی عمومی و حتی ناکارآمدی ساختارهای اجرایی فراهم خواهند کرد.
یکی از انتقادات اساسی به این نوع دخالتها، انتصاب مدیرانی است که شناخت کافی از استان ندارند و صرفاً به واسطه ارتباطات و حمایتهای سیاسی به جایگاه مدیریتی میرسند. مدیرانی که از بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استان بیاطلاع باشند، قادر به درک مشکلات عمیق منطقه نخواهند بود و در بسیاری از موارد، با نسخههای کلی و غیربومی، مسائل را مدیریت میکنند که این امر، در نهایت به رکود، کاهش بهرهوری و نارضایتی مردم ختم میشود.
استان کهگیلویه و بویراحمد دارای نمایندگان مجلس، نخبگان دانشگاهی و مدیران باسابقهای است که در خود استان حضور دارند و بهخوبی از ظرفیتها، چالشها و نیازهای منطقه آگاه هستند. طبیعی است که این افراد به دلیل حضور میدانی در استان، شناخت دقیقتری از ظرفیتهای انسانی و مدیریتی استان داشته باشند و بتوانند در انتخاب مدیران اصلح، نقش مؤثرتری ایفا کنند. در مقابل، دخالت چهرههای غیرمستقر در استان، ممکن است تعادل تصمیمگیریهای استانی را برهم زده و فرآیند انتخاب مدیران کارآمد را مختل کند.
در فضای سیاسی و رسانهای استان، زمزمههایی مبنی بر افشای اسامی افرادی که در انتصابات استانی دخالت دارند شنیده میشود. این هشدار نشان میدهد که افکار عمومی نسبت به این مسئله حساس شده و در صورتی که روند انتصابات به شکل شفاف و بر مبنای شایستهسالاری انجام نشود، این موضوع به چالشی جدی برای مدیریت استان تبدیل خواهد شد.
براساس اطلاعات منتشرشده و تحلیلهای سیاسی، یک شخص و نزدیکان او موفق شدهاند جایگاههای مهمی در کشور به دست آورند. این افراد اکنون در تلاشاند تا با اعمال فشارهای سیاسی و مدیریتی، در انتصابات استان کهگیلویه و بویراحمد نیز دخالت کنند.
این یک تذکر جدی است: اگر این رویه ادامه پیدا کند و تلاش برای تحمیل گزینههای خاص بر مدیریت استان متوقف نشود، این مسئله با مستندات بیشتر و بهصورت گستردهتر رسانهای خواهد شد. افکار عمومی انتظار دارند که دولت چهاردهم در این آزمون مهم، اصل شفافیت، عدالت و شایستهسالاری را رعایت کند و اجازه ندهد که منافع فردی و گروهی، بر مصالح عمومی استان اولویت پیدا کند.
دخالت چهرههای ملی در انتصابات استانی، اگر در مسیر توسعه و رفع مشکلات باشد، میتواند فرصتی طلایی برای استان کهگیلویه و بویراحمد باشد. اما اگر به ابزاری برای اعمال فشارهای سیاسی، انتصابات سلیقهای و توزیع منافع بین گروههای خاص تبدیل شود، نهتنها مانعی بر سر راه توسعه خواهد بود، بلکه به افزایش نارضایتی عمومی و ناکارآمدی مدیریتی منجر خواهد شد.
اکنون دولت جدید در آزمونی جدی برای تعیین تکلیف این روند قرار دارد. آیا با ایجاد سازوکاری شفاف و علمی، مسیر انتصابات را به سمت شایستهسالاری سوق خواهد داد؟ یا همچنان این روند تحت تأثیر نفوذهای بیرونی و روابط غیرتخصصی باقی خواهد ماند؟
کسی زورش نمیرسه