تاریخ انتشار
جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۴۱
کد مطلب : ۴۴۴۰۱۸
یادداشتی از یعقوب درویشیان؛
تحلیلی بر نامهی منتسب به اصولگرایان گچساران خطاب به تاجگردون
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ یعقوب درویشیان - در روزهای اخیر، در فضای مجازی نامهای از سوی اصولگرایان گچساران خطاب به تاجگردون منتشر شده است که نامی از نویسندهی نامه برده نشده و با کلی گرایی، انتشار آن را به جامعهی اصولگرایان گچساران منتصب کردهاند.. اصل و موضوع نامه دربارهی سخنان تاجگردون درمورد غلام نژاد میباشد که این روزها به واسطهی قرار ریاستش بر دانشگاه علوم پزشکی استان، مورد توجه جامعه و رسانهها قرار گرفته و ظاهراً گزینهی اول نمایندهی گچساران و باشت جهت مدیریت در دانشگاه علوم پزشکی استان میباشد. بنابر احتمالات قریب به یقین، نویسندهی نامه نیز نمیتواند حاصل اجماع و خرد جمعی طیف اصولگرای شهرستان باشد بلکه از برخی پاراگرافها و استنتاج کلی میتوان مدعی شد که فرد یا افرادی بسیار نزدیک به سیدناصرحسینی پور این نامه را نوشته و به اسم جامعهی اصول گرای گچساران منتشر کردهاند. در کل این مرقومه را هر شخص یا طیفی نوشته باشند، نوشتاری ضعیف و دور از شان و ادب انسانی میباشد چه برسد به اینکه حاصل تفکر و خرد جمعی اصولگرایان باشد. نامهای اینچنین سخیف و حاوی کلماتی رکیک و دور از ادب و آرمانهای یک ایدئولوژی آن هم از جنس اصولگرایان؛ تنها یک نوع تسویه حساب بوده که در ادامه در مورد سبک نگارش و موضوعات قابل تأمل آن؛ نکاتی چند را یادآور میشوم:
در عرف نامه نگاری، نامه به نوشتاری که توسط یک نفر به فردی دیگر؛ یا از طرف یک شخص به ارگانی خاص و بلعکس و در نهایت از طرف فردی به جمع یا از جمعی به فرد نگاشته میشود که در تمام موارد از افعال معین و مشخصی بهره میبرد، اطلاق میشود. حال آنکه اگر جماعتی مشخص و معین به فردی معلوم الهویت مرقومه ای بنویسند، به آن بیانیه می گویند نه نامه، پس اولین اشتباه نگارنده این بوده که تلاش کرده تا با فریب اذهان عمومی، نوشتاری شخصی را به نام گروه اصولگرایی به مخاطبان تحمیل کند و از این طریق فهم مخاطبین را به سخره گرفته است، پس اصولگرایان گچساران یا باید مسئولیت این بیانیه را بپذیرند و یا اگر در نوشتن این همه واژهی بی ادبانه و خارج از عرف دخیل نبودهاند صراحتاً از موضوع این بیانیه اعلام برائت کنند. واقعاً جای بسی تأسف دارد که فرد یا افرادی اینچنین کم فهم و بدون درایت؛ خرواری از واژههای سخیف و به نوعی فحاشیهای کوچه و بازاری را به نام بیانیه در سایتها و فضای مجازی و به نام جامعهی اصولگرایی که یکی از اصول مورد پذیرش و اعتقادی آنان، حفظ کرامت انسانی است، منتشر کنند. نویسنده خیلی تلاش کرده است تا با افعال جمع و جمع بستن افعال و واژهها به مخاطبان بقولاند که نامه را گروهی و با خرد جمعی نوشتهاند ولی در جاهایی دچار فراموشی شده و با نوشتن برخی واژگان به صراحت بیان میدارد که این نگارش فردی است نه جمعی.
از متون نگارشی این بیانیه که با قصد حمایت از غلام نژاد برای تصدی مدیریت دانشگاه علوم پزشکی استان به رشتهی تحریر درآمده است و مشخصاً از یاران نزدیک نمایندهی کنونی گچساران، سیدناصرحسینی پور میباشند، چند موضوع دنبال میشود که مهمترین بعد آن تخریب تاجگردون و نقش تاجگردون در نابودی برخی چهرهها میباشد. آنجا که مینویسد، غلام نژاد در مرحلهی حساس انتخاب میباشد، و در جای دیگر که: با چراغ سبز تاجگردون، یزدانپناه، غلام نژاد را عزل کردند؛ قصد القاء به مخاطبین را دارد که تاجگردون را نخبه کش معرفی کند. این تهمت نخبه کشی و نوچه پروری از سال ۹۸ تاکنون توسط مخالفین تاجگردون طراحی و به عنوان کلید واژه بر سر زبانها انداخته شد ولی آیا هرگز از خود پرسیدهاید که تاجگردون چندین نفر را به عنوان نخبه در شهرستان و استان و کشور به مشاغل مختلف به کار گرفتند؟ آیا از خود میپرسید که این همه هجمه علیه تاجگردون برای به کارگیری فرزندان این استان برای چیست که شما بعد از ۷ ماه هر کسی را که عزل میکنید تا از نیروهای به کارگرفته شده توسط تاجگردون میباشد؟ فراموشتان نشود که نامهی سید ناصر به وزیر آموزش پرورش برای عزل زارع که مینویسد؛ ایشان و معاونت توسعهی منابع وی هنوز از واژهی دولت تدبیر وامید استفاده میکنند و تحمل اینها از سعهی صدر ماست!! کدام سعهی صدر؟ شما که در این هفت ماه از انتصاب و انتخاب و عزل و تودیع فارغ نشدید که حتی نماینده بتواند به مجلس سری بزند. مگر آن همه پست و مدیری که در استان و کشور رشد کردند را فراموش کردید که اینک اینچنین عجز و لابه میکنید؟ تاجگردون مثل شما نگاه طایفهای نداشت بلکه نگاه فرا استانی داشتند نه مثل شما فقط باوی را میبینید. چگونه است که شما فقط به تخصص غلام نژاد نیاز دارید؟ یعنی دیگران که در سایر اقوام باوی و بویراحمد و قشقایی و گچساران هستند تخصصی ندارند یا شما به تخصص افراد کار ندارید و فقط به صِرف قومیت گریبان چاک میزنید؟
به انتخابهایتان کاری ندارم؛ به نامهی سراسر عقده و حقارت و کینهی شعله ورتان برمی گردم. شما که تاجگردون را رانده شده از مجلس و جامعه خواندهاید و رفتار ایشان را نشانهی اوج حقارت و حسادت و کینه توزی و نخبه کشی خواندهاید، شما در کجای جامعه قرار دارید؟ اصلاً آیا شما جایگاهی دارید؟ اصلاً باخود فکر کردهاید که چگونه تاجگردون در محلهی سادات و باباکلان و بویراحمد و باوی و شهر و روستا بالای ۸۵ درصد رأی دارد آنگاه شما به زور تهدید و سوگند و قرآن و خالی بودن میدان از رقیبی توانمند و .... ۲۴ هزار رأی دارید؟ شما که بی انصافی را به اوج رسانیده و وقاحت را تمام و کمال در نوشته و شخصیتتان هویدا ساختهاید یا معنای حقارت را نمیدانید یا از بس در آتش انتقام و کینه میسوزید که مفهوم هذیانهای خود را نمیدانید. چگونه میشود اینگونه بی محابا به شخصیت یک انسان حمله کنید و انواع توهین و صفات غیر انسانی را به وی نسبت دهید و آنگاه دم از مسلمانی و انسانیت بزنید و آن شخص را به تلمذ و درس گرفتن از محضر سادات توصیه کنید؟ چگونه از مکتب و شهادت و جانبازی دم میزنید آنگاه فردی را که هم جانباز است و خانوادهی شهید این گونه هتک حرمت میکنید؟ دنائت و پستی هم حدی دارد، گاهی تاجگردون را فرزند مباشر خان میخوانید و گاهی از واقعیت موجود وی که هم رزمنده و جانباز و خانوادهی شهید است فرار میکنید و به وی انواع تهمتها و فحاشی را روا میدارید که فلان شخص به پست مدیریتی برسد و فلان طایفه از سیدتان راضی شود و در کمال شرم و وقاهت از تاجگردون میخواهیدتا در محضر همین شخص که او را سید محرومان میخوانید درس یاد بگیرد؟؟ شما که داعیهی اصولگرایی دارید بگوئید به چه اصولی پایبند و معتقد هستید که اینگونه به تمام حرمتهای یک انسان حمله ورمیشوید و باز در اوج کینه و حسد، خشمتان فروکش نمیکند و وی را اشتباهی میخوانید؟ شما اشتباه هستید و مکتبی که شما را پرورش داده است، شما فقط آدم هستید و از انسانیت بویی نبردهاید که دو سال از وقت و عمر مردم گچساران را به هدر دادهاید و اینک بعد از ۷ ماه برای یک صندلی به تمامیت یک انسان حمله ور میشوید. شما اگر قدرت فهم و انتقاد دارید و میتوانید با استدلال عملکرد تاجگردون را به بوتهی نقد بگذارید نه با فحاشی و توهین و ناسزا به شخصیت ایشان حمله ور شوید. شما چنان در تعصب و غرور کورکورانه غرق شدهاید که خودتان را خدا و قاضی هم میپندارید و در توهم خداگونهی خود؛ تاجگردون را به عدم بخشش گناهان متهم میکنید؛ وا اسفا؛ شما اول گناهی را اثبات کنید بعد مجازاتش کنید. شما که توهم خداپندارانهی تان برای یک مدیریت اینچنین عقدههایتان را در تراوش قلمتان مشخص ساخته، نه از نامتان چیزی به مردم رسیده و نه از عقاید و عملکردتان. شما به اندازهی یک هفتهی تاجگردون به شهرستان خدمت کنید آنگاه بیائید و نقد کنید. دربارهی این عقده نامهی پر از توحش و تحجر و واژگانی که اصول و اعتقادات یک انسان فهیم و ارزشمند هرگز آنان را نمیپذیرد چه برسد که آنان را در بارهی یک انسان دیگر به کار ببرد؛ جامعهی اصولگرای گچساران مسوول است و نباید اجازه بدهد تا هر فردی با انگیزهی تملق و چاپلوسی بتواند از ارزشهای اصولگرایان سوء استفاده کند. از نوشتن بیشتر دربارهی این موضوع شرم دارم و خواستم تا تلنگری باشد بر کسانی که پشت واژهها و ارزشها مخفی شدهاند و با بی ملاحظگی تمام به خدمتگزاران مردم حمله میکنند. خواستم تذکری باشد بر تمامیت خواهان و تفکر پَلَشت طایفه گرایی. امید که جامعهی اصولگرای گچساران که انسانهای بزرگ و شریفی در متن آن جریان قرار دارند از این بیانیه تبری جسته و اینگونه نوشتارهای توحش گونه را محکوم نمایند.
در عرف نامه نگاری، نامه به نوشتاری که توسط یک نفر به فردی دیگر؛ یا از طرف یک شخص به ارگانی خاص و بلعکس و در نهایت از طرف فردی به جمع یا از جمعی به فرد نگاشته میشود که در تمام موارد از افعال معین و مشخصی بهره میبرد، اطلاق میشود. حال آنکه اگر جماعتی مشخص و معین به فردی معلوم الهویت مرقومه ای بنویسند، به آن بیانیه می گویند نه نامه، پس اولین اشتباه نگارنده این بوده که تلاش کرده تا با فریب اذهان عمومی، نوشتاری شخصی را به نام گروه اصولگرایی به مخاطبان تحمیل کند و از این طریق فهم مخاطبین را به سخره گرفته است، پس اصولگرایان گچساران یا باید مسئولیت این بیانیه را بپذیرند و یا اگر در نوشتن این همه واژهی بی ادبانه و خارج از عرف دخیل نبودهاند صراحتاً از موضوع این بیانیه اعلام برائت کنند. واقعاً جای بسی تأسف دارد که فرد یا افرادی اینچنین کم فهم و بدون درایت؛ خرواری از واژههای سخیف و به نوعی فحاشیهای کوچه و بازاری را به نام بیانیه در سایتها و فضای مجازی و به نام جامعهی اصولگرایی که یکی از اصول مورد پذیرش و اعتقادی آنان، حفظ کرامت انسانی است، منتشر کنند. نویسنده خیلی تلاش کرده است تا با افعال جمع و جمع بستن افعال و واژهها به مخاطبان بقولاند که نامه را گروهی و با خرد جمعی نوشتهاند ولی در جاهایی دچار فراموشی شده و با نوشتن برخی واژگان به صراحت بیان میدارد که این نگارش فردی است نه جمعی.
از متون نگارشی این بیانیه که با قصد حمایت از غلام نژاد برای تصدی مدیریت دانشگاه علوم پزشکی استان به رشتهی تحریر درآمده است و مشخصاً از یاران نزدیک نمایندهی کنونی گچساران، سیدناصرحسینی پور میباشند، چند موضوع دنبال میشود که مهمترین بعد آن تخریب تاجگردون و نقش تاجگردون در نابودی برخی چهرهها میباشد. آنجا که مینویسد، غلام نژاد در مرحلهی حساس انتخاب میباشد، و در جای دیگر که: با چراغ سبز تاجگردون، یزدانپناه، غلام نژاد را عزل کردند؛ قصد القاء به مخاطبین را دارد که تاجگردون را نخبه کش معرفی کند. این تهمت نخبه کشی و نوچه پروری از سال ۹۸ تاکنون توسط مخالفین تاجگردون طراحی و به عنوان کلید واژه بر سر زبانها انداخته شد ولی آیا هرگز از خود پرسیدهاید که تاجگردون چندین نفر را به عنوان نخبه در شهرستان و استان و کشور به مشاغل مختلف به کار گرفتند؟ آیا از خود میپرسید که این همه هجمه علیه تاجگردون برای به کارگیری فرزندان این استان برای چیست که شما بعد از ۷ ماه هر کسی را که عزل میکنید تا از نیروهای به کارگرفته شده توسط تاجگردون میباشد؟ فراموشتان نشود که نامهی سید ناصر به وزیر آموزش پرورش برای عزل زارع که مینویسد؛ ایشان و معاونت توسعهی منابع وی هنوز از واژهی دولت تدبیر وامید استفاده میکنند و تحمل اینها از سعهی صدر ماست!! کدام سعهی صدر؟ شما که در این هفت ماه از انتصاب و انتخاب و عزل و تودیع فارغ نشدید که حتی نماینده بتواند به مجلس سری بزند. مگر آن همه پست و مدیری که در استان و کشور رشد کردند را فراموش کردید که اینک اینچنین عجز و لابه میکنید؟ تاجگردون مثل شما نگاه طایفهای نداشت بلکه نگاه فرا استانی داشتند نه مثل شما فقط باوی را میبینید. چگونه است که شما فقط به تخصص غلام نژاد نیاز دارید؟ یعنی دیگران که در سایر اقوام باوی و بویراحمد و قشقایی و گچساران هستند تخصصی ندارند یا شما به تخصص افراد کار ندارید و فقط به صِرف قومیت گریبان چاک میزنید؟
به انتخابهایتان کاری ندارم؛ به نامهی سراسر عقده و حقارت و کینهی شعله ورتان برمی گردم. شما که تاجگردون را رانده شده از مجلس و جامعه خواندهاید و رفتار ایشان را نشانهی اوج حقارت و حسادت و کینه توزی و نخبه کشی خواندهاید، شما در کجای جامعه قرار دارید؟ اصلاً آیا شما جایگاهی دارید؟ اصلاً باخود فکر کردهاید که چگونه تاجگردون در محلهی سادات و باباکلان و بویراحمد و باوی و شهر و روستا بالای ۸۵ درصد رأی دارد آنگاه شما به زور تهدید و سوگند و قرآن و خالی بودن میدان از رقیبی توانمند و .... ۲۴ هزار رأی دارید؟ شما که بی انصافی را به اوج رسانیده و وقاحت را تمام و کمال در نوشته و شخصیتتان هویدا ساختهاید یا معنای حقارت را نمیدانید یا از بس در آتش انتقام و کینه میسوزید که مفهوم هذیانهای خود را نمیدانید. چگونه میشود اینگونه بی محابا به شخصیت یک انسان حمله کنید و انواع توهین و صفات غیر انسانی را به وی نسبت دهید و آنگاه دم از مسلمانی و انسانیت بزنید و آن شخص را به تلمذ و درس گرفتن از محضر سادات توصیه کنید؟ چگونه از مکتب و شهادت و جانبازی دم میزنید آنگاه فردی را که هم جانباز است و خانوادهی شهید این گونه هتک حرمت میکنید؟ دنائت و پستی هم حدی دارد، گاهی تاجگردون را فرزند مباشر خان میخوانید و گاهی از واقعیت موجود وی که هم رزمنده و جانباز و خانوادهی شهید است فرار میکنید و به وی انواع تهمتها و فحاشی را روا میدارید که فلان شخص به پست مدیریتی برسد و فلان طایفه از سیدتان راضی شود و در کمال شرم و وقاهت از تاجگردون میخواهیدتا در محضر همین شخص که او را سید محرومان میخوانید درس یاد بگیرد؟؟ شما که داعیهی اصولگرایی دارید بگوئید به چه اصولی پایبند و معتقد هستید که اینگونه به تمام حرمتهای یک انسان حمله ورمیشوید و باز در اوج کینه و حسد، خشمتان فروکش نمیکند و وی را اشتباهی میخوانید؟ شما اشتباه هستید و مکتبی که شما را پرورش داده است، شما فقط آدم هستید و از انسانیت بویی نبردهاید که دو سال از وقت و عمر مردم گچساران را به هدر دادهاید و اینک بعد از ۷ ماه برای یک صندلی به تمامیت یک انسان حمله ور میشوید. شما اگر قدرت فهم و انتقاد دارید و میتوانید با استدلال عملکرد تاجگردون را به بوتهی نقد بگذارید نه با فحاشی و توهین و ناسزا به شخصیت ایشان حمله ور شوید. شما چنان در تعصب و غرور کورکورانه غرق شدهاید که خودتان را خدا و قاضی هم میپندارید و در توهم خداگونهی خود؛ تاجگردون را به عدم بخشش گناهان متهم میکنید؛ وا اسفا؛ شما اول گناهی را اثبات کنید بعد مجازاتش کنید. شما که توهم خداپندارانهی تان برای یک مدیریت اینچنین عقدههایتان را در تراوش قلمتان مشخص ساخته، نه از نامتان چیزی به مردم رسیده و نه از عقاید و عملکردتان. شما به اندازهی یک هفتهی تاجگردون به شهرستان خدمت کنید آنگاه بیائید و نقد کنید. دربارهی این عقده نامهی پر از توحش و تحجر و واژگانی که اصول و اعتقادات یک انسان فهیم و ارزشمند هرگز آنان را نمیپذیرد چه برسد که آنان را در بارهی یک انسان دیگر به کار ببرد؛ جامعهی اصولگرای گچساران مسوول است و نباید اجازه بدهد تا هر فردی با انگیزهی تملق و چاپلوسی بتواند از ارزشهای اصولگرایان سوء استفاده کند. از نوشتن بیشتر دربارهی این موضوع شرم دارم و خواستم تا تلنگری باشد بر کسانی که پشت واژهها و ارزشها مخفی شدهاند و با بی ملاحظگی تمام به خدمتگزاران مردم حمله میکنند. خواستم تذکری باشد بر تمامیت خواهان و تفکر پَلَشت طایفه گرایی. امید که جامعهی اصولگرای گچساران که انسانهای بزرگ و شریفی در متن آن جریان قرار دارند از این بیانیه تبری جسته و اینگونه نوشتارهای توحش گونه را محکوم نمایند.