تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۳۱
کد مطلب : ۴۵۱۲۱۵
یادداشتی از محسن خرامین؛
رسانه بالاخره از سد سانسور میگذرد
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛محسن خرامین - روزنامهنگار: «مطبوعات رکن چهارم دموکراسی هستند. » این گزاره معمولاً در هر بحثی پیرامون مطبوعات و رسانهها بهعنوان یک کل بزرگتر که مطبوعات ذیل آن قرار میگیرد به میان میآید. قصد از بیان این گزاره نیز بیشتر در جهت کنترل و اندرزدهی به رسانههاست و بهندرت مقصود اصلی گزاره یعنی تأیید رسانهها و پذیرش آنها مطمح نظر است. همهجا صحبت از رکن چهارم و بایدونبایدهای آن است، اما حرفی از سه رکن دیگر به میان نمیآید و احتمالاً خیلیها نمیدانند آن سه رکن دیگر کدام است یا اصلاً رکنی دیگر وجود دارد یا خیر؟ و این پیشفرض در نظر گرفته نمیشود که آیا ما اساساً به دموکراسی و لوازم آن باور داریم؟ یا بستر و امکانات دموکراسی و ارکان آن در جامعه مهیا است یا خیر؟
این گزاره و گزارههای ازایندست را باید همچون خود رسانههای مدرن محصولات وارداتی دانست که معمولاً بدون در نظر گرفتن مجموع عوامل از رسانه انتظار میرفته است. رسانهها در قالب ابزارهای فیزیکی و تکنولوژیک همچون روزنامه، تلویزیون، رادیو و... طبیعی بود که دیر یا زود راه و مسیر خود را در کشورهایی همچون ایران باز کنند اما اینکه همهی ملزومات فرهنگی و اجتماعی آنها نیز بتواند با آنها وارد شود اگر غیرممکن نمیبود ولی تجربه نشان داده است بسیار سخت و پرمخاطره است.
همین نوع نگاه و انتشار چنین گزارهای در سطح جامعه و اساساً امکانمندی رسانه در طول تاریخ سبب شده است رسانهها بیش از هر حوزه و گروه دیگری در تاریخ معاصر ایران ازیکطرف با مقاومت مواجه شوند و مورد هجمه باشند و از طرف دیگر نقشی آوانگارد ایفاء نمایند. مطبوعات در زمان مشروطه نقش الهام بخشی و آگاهی بخشی به جامعه را داشتند و شخصیتهای فعال در حوزه رسانه بیشترین کنشهای روشنفکری و سیاسی را به ثبت رساندند و بعدازآن تاکنون نیز مسیر اکثر فعالیتها و کنشهای سیاسی شخصی و جمعی از دل رسانه عبور کرده است و فارغ از کیفیت، بخش زیادی از کارهای تحقیقی و روشنفکری در رسانهها شکل گرفتهاند و هنوز هم رسانه مآمن فعالیتها و محل رشد و نمو چهرههای سیاسی، فرهنگی و روشنفکری است و رسانه نقشی فعالتر از دانشگاه داشته است که البته چنین فرآیند و نتایجی مخصوص ایران تنها نیست.
باوجوداین تأثیرات و آوانگارد بودن رسانهها اما نمیتوان رسانه را تافتهای جدا بافته از جامعه دید. رسانه و سایر بخشهای جامعه با همدیگر در یک رابطه متأثر قرار دارند و رسانه و خروجی رسانه بازتابی از اتفاقات جامعه است.
رسانهها در طول تاریخ حضور خود در ایران مسیر پر سنگلاخی را طی کردهاند و همچنان رسانه و مطبوعات بیش از هر گروه دیگری در معرض فشار و کنترل بوده و هستند و دیواری کوتاهتر از رسانه بهمثابه عنصر مزاحم و نامطلوب که منشأ آسیب و بحران در جامعه است برایاتهامزنی دیده نمیشود. گاهی بهگونهای از نقش رسانهها در تولید بحران سخن میرود که گویی تا قبل از رسانهها هیچ آسیب اجتماعی یا حتی فساد و بیمدیریتی نبوده است. این در حالی است که رسانهها بیشتر در مقام نقد و افشای این موارد ایفای نقش کردهاند و از بسیاری از تابوها و انحصارات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تابو زدایی کردهاند.
کارکردهای بالا و نقش آوانگاردی که از آن سخن رفت سبب شکلگیری انتظارات و توقعات زیاد و گاهی انتزاعی از رسانهها در جامعه ما شده است ولی در نهایت این تعریف و برداشت و توقع از رسانه بر سایر موارد تفوق داشته است و آنهم اینکه: «رسانهی خوب رسانهای است که مطابق میل من بنویسد. » هنوز برخیها در سازمانها و دستگاههای دولتی در پی ترسیم یک چارت اداری و قالبهای معین برای رسانهها هستند و جالب آنکه نام طرح و برنامه خود را حمایت از رسانه میگذارند که اما واقعیت و مقصود این طرحها ادامه و تشدید کنترل و انقیاد رسانه است. گسترش و رشد رسانهها امری اجتنابناپذیر است و تابع توصیهها، اندرزها و تهدیدات حداقل در بلندمدت نیستند. آنها اگر مبدع و پیشرو هم نباشند، تداوم وضعیت موجود جامعه هستند و نمیتوانند خنثی و بیاثر باشند و معمولاً در رخوتانگیزترین حالت سیاسی و اجتماعی جامعه رسانهها روزنهیامید باقی میمانند. در سالهای اخیر فرم و کارکرد رسانهها در حال تغییر اساسی است. بعد از تأسیس شبکههای خصوصی-خبری و در ادامه پدیدههای همچون شهروند- خبرنگار، وارد عصر شبکههای اجتماعی شدهایم که عملاً از هر کنترل و نظارتی گریزان هستند و برخلاف رسانههای قبلی که با تأخیر وارد ایران میشدند با یک همزمانی با دنیای غرب در جوامعی همچون ایران در حال گسترش هستند. در اعتراضات مربوط به مسائلی نظیر افزایش قیمتها، ادامه نابرابریها و مخارج غیرمنطقی در برزیل در سال ۲۰۱۴ در آستانه جام جهانی فوتبال تظاهراتکنندگان بنرهایی با شعار «ما شبکه اجتماعی هستیم» را با خود حمل میکردند که نشانهای است؛ از جهانیشدن و اثرگذاری شبکههای اجتماعی و اینکه امروزه هر شهروند یک شبکه اجتماعی بالفعل است.
بهرغم مخاطرات، موانع و محدودیتها رسانهها نشان دادهاند تابع کنترل، سانسور و دستورالعملهای از بالا نیستند و چه با تصویب نهایی طرحهایی همچون طرح صیانت از فضای مجازی و چه بدون آن آنها راه خود را پیدا و خواهند رفت.
زمانی «مارشال مک لوهان»اندیشمند کانادایی، رسانه را خود پیام دانسته بود که فارغ از ارزشگذاری؛ تورم اطلاعات، «حاد واقعیت» به تعبیر ژان بودریار، پلورالیسم پر هرجومرج و... از نتایج اجتنابناپذیر رشد و گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی در عصر مدرن بوده است و اینهمه مؤید قطعی آن است که رسانهها و شبکههای اجتماعی بیشک بیشترین نقش در ساختن جهان آینده را خواهد داشت.
این گزاره و گزارههای ازایندست را باید همچون خود رسانههای مدرن محصولات وارداتی دانست که معمولاً بدون در نظر گرفتن مجموع عوامل از رسانه انتظار میرفته است. رسانهها در قالب ابزارهای فیزیکی و تکنولوژیک همچون روزنامه، تلویزیون، رادیو و... طبیعی بود که دیر یا زود راه و مسیر خود را در کشورهایی همچون ایران باز کنند اما اینکه همهی ملزومات فرهنگی و اجتماعی آنها نیز بتواند با آنها وارد شود اگر غیرممکن نمیبود ولی تجربه نشان داده است بسیار سخت و پرمخاطره است.
همین نوع نگاه و انتشار چنین گزارهای در سطح جامعه و اساساً امکانمندی رسانه در طول تاریخ سبب شده است رسانهها بیش از هر حوزه و گروه دیگری در تاریخ معاصر ایران ازیکطرف با مقاومت مواجه شوند و مورد هجمه باشند و از طرف دیگر نقشی آوانگارد ایفاء نمایند. مطبوعات در زمان مشروطه نقش الهام بخشی و آگاهی بخشی به جامعه را داشتند و شخصیتهای فعال در حوزه رسانه بیشترین کنشهای روشنفکری و سیاسی را به ثبت رساندند و بعدازآن تاکنون نیز مسیر اکثر فعالیتها و کنشهای سیاسی شخصی و جمعی از دل رسانه عبور کرده است و فارغ از کیفیت، بخش زیادی از کارهای تحقیقی و روشنفکری در رسانهها شکل گرفتهاند و هنوز هم رسانه مآمن فعالیتها و محل رشد و نمو چهرههای سیاسی، فرهنگی و روشنفکری است و رسانه نقشی فعالتر از دانشگاه داشته است که البته چنین فرآیند و نتایجی مخصوص ایران تنها نیست.
باوجوداین تأثیرات و آوانگارد بودن رسانهها اما نمیتوان رسانه را تافتهای جدا بافته از جامعه دید. رسانه و سایر بخشهای جامعه با همدیگر در یک رابطه متأثر قرار دارند و رسانه و خروجی رسانه بازتابی از اتفاقات جامعه است.
رسانهها در طول تاریخ حضور خود در ایران مسیر پر سنگلاخی را طی کردهاند و همچنان رسانه و مطبوعات بیش از هر گروه دیگری در معرض فشار و کنترل بوده و هستند و دیواری کوتاهتر از رسانه بهمثابه عنصر مزاحم و نامطلوب که منشأ آسیب و بحران در جامعه است برایاتهامزنی دیده نمیشود. گاهی بهگونهای از نقش رسانهها در تولید بحران سخن میرود که گویی تا قبل از رسانهها هیچ آسیب اجتماعی یا حتی فساد و بیمدیریتی نبوده است. این در حالی است که رسانهها بیشتر در مقام نقد و افشای این موارد ایفای نقش کردهاند و از بسیاری از تابوها و انحصارات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تابو زدایی کردهاند.
کارکردهای بالا و نقش آوانگاردی که از آن سخن رفت سبب شکلگیری انتظارات و توقعات زیاد و گاهی انتزاعی از رسانهها در جامعه ما شده است ولی در نهایت این تعریف و برداشت و توقع از رسانه بر سایر موارد تفوق داشته است و آنهم اینکه: «رسانهی خوب رسانهای است که مطابق میل من بنویسد. » هنوز برخیها در سازمانها و دستگاههای دولتی در پی ترسیم یک چارت اداری و قالبهای معین برای رسانهها هستند و جالب آنکه نام طرح و برنامه خود را حمایت از رسانه میگذارند که اما واقعیت و مقصود این طرحها ادامه و تشدید کنترل و انقیاد رسانه است. گسترش و رشد رسانهها امری اجتنابناپذیر است و تابع توصیهها، اندرزها و تهدیدات حداقل در بلندمدت نیستند. آنها اگر مبدع و پیشرو هم نباشند، تداوم وضعیت موجود جامعه هستند و نمیتوانند خنثی و بیاثر باشند و معمولاً در رخوتانگیزترین حالت سیاسی و اجتماعی جامعه رسانهها روزنهیامید باقی میمانند. در سالهای اخیر فرم و کارکرد رسانهها در حال تغییر اساسی است. بعد از تأسیس شبکههای خصوصی-خبری و در ادامه پدیدههای همچون شهروند- خبرنگار، وارد عصر شبکههای اجتماعی شدهایم که عملاً از هر کنترل و نظارتی گریزان هستند و برخلاف رسانههای قبلی که با تأخیر وارد ایران میشدند با یک همزمانی با دنیای غرب در جوامعی همچون ایران در حال گسترش هستند. در اعتراضات مربوط به مسائلی نظیر افزایش قیمتها، ادامه نابرابریها و مخارج غیرمنطقی در برزیل در سال ۲۰۱۴ در آستانه جام جهانی فوتبال تظاهراتکنندگان بنرهایی با شعار «ما شبکه اجتماعی هستیم» را با خود حمل میکردند که نشانهای است؛ از جهانیشدن و اثرگذاری شبکههای اجتماعی و اینکه امروزه هر شهروند یک شبکه اجتماعی بالفعل است.
بهرغم مخاطرات، موانع و محدودیتها رسانهها نشان دادهاند تابع کنترل، سانسور و دستورالعملهای از بالا نیستند و چه با تصویب نهایی طرحهایی همچون طرح صیانت از فضای مجازی و چه بدون آن آنها راه خود را پیدا و خواهند رفت.
زمانی «مارشال مک لوهان»اندیشمند کانادایی، رسانه را خود پیام دانسته بود که فارغ از ارزشگذاری؛ تورم اطلاعات، «حاد واقعیت» به تعبیر ژان بودریار، پلورالیسم پر هرجومرج و... از نتایج اجتنابناپذیر رشد و گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی در عصر مدرن بوده است و اینهمه مؤید قطعی آن است که رسانهها و شبکههای اجتماعی بیشک بیشترین نقش در ساختن جهان آینده را خواهد داشت.