تاریخ انتشار
شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۵۱
کد مطلب : ۴۴۲۵۳۴
کبنا گزارش میدهد
حواشی دستبردار دانشگاه علوم پزشکی یاسوج نیست / اقدامات غیرقابل توجیه یزدانپناه / شبهات پیرامون آمارهای کرونا در کهگیلویه و بویراحمد / داستان مدارس غیرانتفاعی دانشگاه علوم پزشکی چیست؟
۱
کبنا ؛
در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج چه خبر است؟ گویی حواشی این دانشگاه با مدیریت یزدانپناه پایانی ندارد؛ مگر اینکه پایان مدیریت پرویز یزدانپناه، پایان این حواشی باشد.
به گزارش کبنا، با لغو ابلاغ طیبه ایزدی مسئول امور بانوان دانشگاه علوم پزشکی و مشاور یزدانپناه، بار دیگر حواشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در فضای عمومی و رسانهای استان جان گرفت. جمعی از بانوان شاغل دانشگاه علوم پزشکی استان نیز با انتشار بیانیهای اعتراض خود را به این حرکت نشان دادند. آنها با اشاره به اینکه حرکت رئیس دانشگاه علوم پزشکی سیاسی بوده است، این عمل را غیرقابل توجیه دانستند و خواستار خاتمه دادن به جولانهای سیاسی یزدانپناه وتیمش در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج شدند. آنها بیان داشتند این بازیهای سیاسی به عزل و نصب نیروهای بدون حاشیه، توانمند و مقبول هم کشیده شده است و عملکرد ایزدی در این پست مورد رضایت کادر دانشگاه، استانداری و وزارتخانه بوده و تقدیرهای مکرری از او بهعمل آمده است.
مگر در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج چه خبر است که در این بحبوحه تغییر مدیران، باید یکی از نیروهایی که شنیدهها حاکی از عملکرد مطلوب او است، لغو ابلاغ شود؟ شنیده شده است که این لغو ابلاغ، به دلیل وابستگیهای سیاسی او بوده است. اما سؤال اینجاست که با وجود اپیدمی کرونا و خطراتی که در زمینهی شیوع گستردهی کرونا در پیش است، این تغییر و تحولات چه معنایی دارد؟ تنها کسانی که از سیاسی کردن بهداشت و درمان آسیب میبینند، تودهی مردمی هستند که در خطر ابتلا به بیماری کرونا و هزینههای درمان ناشی از آناند.
در مراسم روز دانشجو، تندترین انتقادها به عملکرد او شد. به نظر میرسید این سیل از انتقادات، تا حدی جلوی اقدامات حاشیهساز او را برای مدتی هر چند کوتاه بگیرند. اما گویا یزدانپناه چشم و گوش خود را عامدانه بر روی این انتفادات بسته است. آیا بهتر نبود که به جای دامن زدن به این حواشی، کمی هم به فکر تکمیل تجهیزات و امکانات پزشکی و درمانی در استان باشد؟ چرا بخش زیادی از مردم استان کهگیلویه و بویراحمد برای پیگیری درمان خود باید به سایر استانهای همجوار سفر کنند؟ اگر اندکی از این حواشی کم میشد شاید دیگر نیازی به چنین سفرها و تحمیل هزینههایی اینچنینی بر مردم کمبرخوردار این استان نمیبود. گفتنی است که امروز (شنبه 27 آذر 1400) در نشست ستاد کرونا، یزدانپناه گفت: کادر درمان از اول سال تاکنون اضافه دریافت نکردهاند و برای خرید وسایل مورد نیاز مشکل داریم. اگر یزدانپناه خود به این مشکلات واقف است، چرا باید هر روزه حاشیه تولید کند؟
اما یکی دیگر از حواشی این دانشگاه، داستان مدارس غیرانتفاعیای است که به نحوی با دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در ارتباط هستند. داستان از این قرار است که در چند سال گذشته، دو کارمند دانشگاه علوم پزشکی، مجوزهای دو مدرسهی غیرانتفاعیِ ابتدایی پسرانه و دخترانه را از اداره آموزش و پرورش گرفتهاند. در اساسنامه این مدارس آمده است که این مدارس میتوانند 50 درصد از دانشآموزانشان را از غیرکارمندان علوم پزشکی بگیرند و 50 درصد دیگر را از کارمندان و اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج. گفتنی است که برای کارمندان علوم پزشکی تخفیف میدهند. این مدارس کاملاً خصوصی هستند و زیر نظر آموزش و پرورش قرار دارند. دانشگاه دو سال در پی آن بود که مدرسهی پسرانه را منحل کند. ولی اداره آموزش و پرورش نامه زد که این مدرسه غیرانتفاعی است و دانشگاه نمیتواند پیشنهاد تعطیلی مدرسه را بدهد و تنها مؤسس اجازهی این کار را دارد.
مدرسه غیرانتفاعی دخترانه هم در حال حاضر 300 دانشآموز دارد و شهریه سالانهی آن سه میلیون تومان است. یعنی سالانه 900 میلیون تومان درآمد دارد و میتواند تمامی هزینههای خود را تأمین کند. نکتهی جالب اینکه وقتی نهادهای نظارتی در مورد چگونگی بهکارگیری نیروها در این مدرسه سؤال کردند، اعلام شد که این مدرسه غیرانتفاعی است و این نیروها را خودِ مؤسس بهکار گرفته است و این مدرسه خصوصی است و هیچ ربطی به دانشگاه ندارد، هیچ رابطهی استخدامی با دانشگاه ندارد و پولی هم از طرف دانشگاه به این مدرسه پرداخت نمیشود. اما نگاهی به نیروهای بهکار گرفتهشده در این مدرسه چیز دیگری را نشان میدهد. جالبتر اینکه بر اساس شنیدهها دانشگاه علوم پزشکی یاسوج سالانه به این مدرسه کمک میکند؛ در سال 1399 مبلغ 450 میلیون تومان و سال قبلتر یعنی سال 1398 مبلغ 250 میلیون تومان به این مدرسه از طرف دانشگاه کمک شده است. همین الأن هم دانشگاه 350 میلیون تومان برای مدرسه دخترانه و مبلغ 150 میلیون تومان برای مدرسه پسرانه مصوب کرده که به صورت خارج از شمول به مدرسه پرداخت شود. این مبالغ در دست هیئت امنای مدرسه هست که هر طور که خواستند از این غنیمت بهره ببرند. این مبالغ باید تأیید هیئت امنای دانشگاه علوم پزشکی را داشته باشند؛ به همین خاطر، موضوع در هیئت امنای دانشگاه علوم پزشکی مطرح شد. اما هیئت امنا گفتند چون این مدارس درآمدزا نیستند دلیلی ندارد که بخواهیم از اعتبارات دانشگاه به آنها پول پرداخت کنیم. هیئت امنا با پرداخت پول به این مدارس مخالفت کرده است. اما معاون پشتیبانی امور مالی مصوب کرده که 500 میلیون تومان به این مدرسه پول کمک شود. این در حالی است که این مدارس بسیار بیشتر از رویهی معمول، نیرو و کادر اداری استخدام کردهاند. حقوقی که به معلمان این مدارس پرداخت میشود دوبرابر دیگر مدارس غیرانتفاعیِ است. داد معلمان مدارس غیرانتفاعیِ دیگر درآمده است که چرا این مدرسه باید دوبرابر حقوق بدهد. این در حالی است که در این دو سال با مجازی شدن آموزش، این کمکها عملاً ضرورتی ندارند و مبلغ 500 میلیون امسال نیز هیچ توجیهی ندارد. سؤال این است که چرا حدود یک میلیارد تومان تا الأن به موسسه غیرانتفاعی که هیچ سودی برای دانشگاه ندارد، کمک شده است؟
نکته مهمی که دراین خصوص وجود دارد این است که اگر این مدارس زیر نظر دانشگاه هست چرا این همه نیرو که در آن مدارس بهکارگیری شده و با حقوق دوبرابر مدارس غیرانتفاعی فعالیت میکنند؛ که به نظر میرسد خارج از ضوابط و بدون آزمون بهکار گرفته شدهاند و اگر غیرانتفاعی و خصوصی هستند چطور در این دو سال بالغ بر ۱ میلیارد تومان بهصورت خارج از شمول به این مدارس پول پرداخت شده است؟ اگر زیر نظر دانشگاه هستند، آیا این مدارس در این چند سال حسابرسی شدهاند؟ ابهامات اساسی در این خصوص وجود دارد که همگی نیازمند توضیح هستند. افکار عمومی منتظر پاسخ دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در این زمینه هست.
اما یکی دیگر از حواشی و تناقضات و ابهامها در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، آمارهایی است که در زمنیهی ابتلا به کرونا در استان منتشر میشود. رئیس مرکز بهداشت بویراحمد گفته بود: در وضعیت زرد کرونا هستیم و ۱۸۰ دانش آموز در هفته جاری به کرونا مبتلا شدهاند. هر چند هفته قبل، رئیس دانشگاه از رتبه اول در واکسیناسیون کرونای دانشآموزان سخن گفته بود و جای تعجب دارد که چطور استانی که رتبه اول را در واکسیناسیون دارد، در ابتلا به کرونا هم رتبه اول را دارد؟ این شبهه برای افکار عمومی بهوجود آمده که آمارهای علوم پزشکی ابهام ایراد دارد و یا واکسنها در این استان، اثرگذاریِ لازم را ندارند. اپیدمیولوژیستها و معاون پژوهشی دانشگاه در هفته پژوهش باید تحلیل جامعی از آمار و اطلاعات داده شده که همگی متناقض هستند، میبایست ارائه دهند. هر چند رئیس مرکز بهداشت بویراحمد ناچار شد در فاصله تنها چند ساعت آمار و اطلاعات داده شده در خصوص ابتلای دانشآموزان را تکذیب کند، ولی لازم است که بررسی جامعی در خصوص آمارهای ارائه شده انجام گیرد؛ چرا که بالاترین آمار ابتلا در بین استانها، مربوط به کهگیلویه و بویراحمد است.
در همین خصوص، افزایش درصد موارد نمونهگیری زمانی مؤثر است که بیماران بهموقع شناسایی و تحت درمان قرار گیرند. اگر وضعیت نمونهگیری مطلوب است، چرا موارد بستری در استان، به ازای صدهزار نفر جمعیت در کشور رتبه اول را دارد؟ میتوان چنین برداشت کرد که نمونهگیریها هدفمند نیستند. گفتنی است برای کنترل اپیدمی کرونا باید حداقل ۸۵ درصد جمعیتِ یک منطقه، واکسینه شوند نه گروه خاص. پوشش نوبت اول واکسیناسیون به ازای صدهزار نفر جمعیت کل استان، ۶۷ درصد بوده که رتبه استان بر اساس گزارش ارائه شده توسط وزارت بهداشت در بین استانهای کشور، نوزدهمین استان میباشد. هر چند کادر بهداشت بدون کوچکترین حقالزحمهای زحمات بسیاری در مدت ۹ ماه، شبانهروز متحمل شدهاند ولی کسی قدردان زحمات آنها نیست.
واکسنهای توزیعی در کشور برای سنین بالای ۱۲ سال توصیه شده است و پوشش واکسیناسیون نوبت اول به ازای صد هزار نفر این جمعیت در استان ۸۷ درصد بوده و رتبه استان کهگیلویه و بویراحمد طبق گزارش وزارت بهداشت، پانزدهم میباشد.
پایین بودن درصد مرگ و میر ناشی از بیماری که در استان آن را به عملکرد خوب کادر درمان نسبت میدهند، به دو عامل مربوط است: یک) جوان بودن ترکیب سنی جامعه و دوم) شیوع گسترده بیماری که مخرج کسر درصد کشندگی را بزرگ نموده و این شاخص کوچک به نظر میآید.
اگر یزدانپناه به جای تولید هر روزهی حاشیه، در پی تأمین تجهیزات درمانی و پزشکی و تأمین حقوق و مزایای کادر درمان و جبران زحمات آنها بود، بسیاری از مشکلاتی که امروزه در زمینه بهداشت و درمان در استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد را دیگر شاهد نبودیم. با وجود تمامی زحماتی که کادر درمان در استان کهگیلویه و بویراحمد متحمل شدهاند و مردم نیز قدردان آنها هستند، مدیریت دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، ساز دیگری میزند. شاید حواشی این دانشگاه با مدیریت یزدانپناه پایانی ندارد؛ مگر اینکه پایان مدیریت پرویز یزدانپناه، پایان این حواشی باشد.
به گزارش کبنا، با لغو ابلاغ طیبه ایزدی مسئول امور بانوان دانشگاه علوم پزشکی و مشاور یزدانپناه، بار دیگر حواشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در فضای عمومی و رسانهای استان جان گرفت. جمعی از بانوان شاغل دانشگاه علوم پزشکی استان نیز با انتشار بیانیهای اعتراض خود را به این حرکت نشان دادند. آنها با اشاره به اینکه حرکت رئیس دانشگاه علوم پزشکی سیاسی بوده است، این عمل را غیرقابل توجیه دانستند و خواستار خاتمه دادن به جولانهای سیاسی یزدانپناه وتیمش در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج شدند. آنها بیان داشتند این بازیهای سیاسی به عزل و نصب نیروهای بدون حاشیه، توانمند و مقبول هم کشیده شده است و عملکرد ایزدی در این پست مورد رضایت کادر دانشگاه، استانداری و وزارتخانه بوده و تقدیرهای مکرری از او بهعمل آمده است.
مگر در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج چه خبر است که در این بحبوحه تغییر مدیران، باید یکی از نیروهایی که شنیدهها حاکی از عملکرد مطلوب او است، لغو ابلاغ شود؟ شنیده شده است که این لغو ابلاغ، به دلیل وابستگیهای سیاسی او بوده است. اما سؤال اینجاست که با وجود اپیدمی کرونا و خطراتی که در زمینهی شیوع گستردهی کرونا در پیش است، این تغییر و تحولات چه معنایی دارد؟ تنها کسانی که از سیاسی کردن بهداشت و درمان آسیب میبینند، تودهی مردمی هستند که در خطر ابتلا به بیماری کرونا و هزینههای درمان ناشی از آناند.
در مراسم روز دانشجو، تندترین انتقادها به عملکرد او شد. به نظر میرسید این سیل از انتقادات، تا حدی جلوی اقدامات حاشیهساز او را برای مدتی هر چند کوتاه بگیرند. اما گویا یزدانپناه چشم و گوش خود را عامدانه بر روی این انتفادات بسته است. آیا بهتر نبود که به جای دامن زدن به این حواشی، کمی هم به فکر تکمیل تجهیزات و امکانات پزشکی و درمانی در استان باشد؟ چرا بخش زیادی از مردم استان کهگیلویه و بویراحمد برای پیگیری درمان خود باید به سایر استانهای همجوار سفر کنند؟ اگر اندکی از این حواشی کم میشد شاید دیگر نیازی به چنین سفرها و تحمیل هزینههایی اینچنینی بر مردم کمبرخوردار این استان نمیبود. گفتنی است که امروز (شنبه 27 آذر 1400) در نشست ستاد کرونا، یزدانپناه گفت: کادر درمان از اول سال تاکنون اضافه دریافت نکردهاند و برای خرید وسایل مورد نیاز مشکل داریم. اگر یزدانپناه خود به این مشکلات واقف است، چرا باید هر روزه حاشیه تولید کند؟
اما یکی دیگر از حواشی این دانشگاه، داستان مدارس غیرانتفاعیای است که به نحوی با دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در ارتباط هستند. داستان از این قرار است که در چند سال گذشته، دو کارمند دانشگاه علوم پزشکی، مجوزهای دو مدرسهی غیرانتفاعیِ ابتدایی پسرانه و دخترانه را از اداره آموزش و پرورش گرفتهاند. در اساسنامه این مدارس آمده است که این مدارس میتوانند 50 درصد از دانشآموزانشان را از غیرکارمندان علوم پزشکی بگیرند و 50 درصد دیگر را از کارمندان و اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج. گفتنی است که برای کارمندان علوم پزشکی تخفیف میدهند. این مدارس کاملاً خصوصی هستند و زیر نظر آموزش و پرورش قرار دارند. دانشگاه دو سال در پی آن بود که مدرسهی پسرانه را منحل کند. ولی اداره آموزش و پرورش نامه زد که این مدرسه غیرانتفاعی است و دانشگاه نمیتواند پیشنهاد تعطیلی مدرسه را بدهد و تنها مؤسس اجازهی این کار را دارد.
مدرسه غیرانتفاعی دخترانه هم در حال حاضر 300 دانشآموز دارد و شهریه سالانهی آن سه میلیون تومان است. یعنی سالانه 900 میلیون تومان درآمد دارد و میتواند تمامی هزینههای خود را تأمین کند. نکتهی جالب اینکه وقتی نهادهای نظارتی در مورد چگونگی بهکارگیری نیروها در این مدرسه سؤال کردند، اعلام شد که این مدرسه غیرانتفاعی است و این نیروها را خودِ مؤسس بهکار گرفته است و این مدرسه خصوصی است و هیچ ربطی به دانشگاه ندارد، هیچ رابطهی استخدامی با دانشگاه ندارد و پولی هم از طرف دانشگاه به این مدرسه پرداخت نمیشود. اما نگاهی به نیروهای بهکار گرفتهشده در این مدرسه چیز دیگری را نشان میدهد. جالبتر اینکه بر اساس شنیدهها دانشگاه علوم پزشکی یاسوج سالانه به این مدرسه کمک میکند؛ در سال 1399 مبلغ 450 میلیون تومان و سال قبلتر یعنی سال 1398 مبلغ 250 میلیون تومان به این مدرسه از طرف دانشگاه کمک شده است. همین الأن هم دانشگاه 350 میلیون تومان برای مدرسه دخترانه و مبلغ 150 میلیون تومان برای مدرسه پسرانه مصوب کرده که به صورت خارج از شمول به مدرسه پرداخت شود. این مبالغ در دست هیئت امنای مدرسه هست که هر طور که خواستند از این غنیمت بهره ببرند. این مبالغ باید تأیید هیئت امنای دانشگاه علوم پزشکی را داشته باشند؛ به همین خاطر، موضوع در هیئت امنای دانشگاه علوم پزشکی مطرح شد. اما هیئت امنا گفتند چون این مدارس درآمدزا نیستند دلیلی ندارد که بخواهیم از اعتبارات دانشگاه به آنها پول پرداخت کنیم. هیئت امنا با پرداخت پول به این مدارس مخالفت کرده است. اما معاون پشتیبانی امور مالی مصوب کرده که 500 میلیون تومان به این مدرسه پول کمک شود. این در حالی است که این مدارس بسیار بیشتر از رویهی معمول، نیرو و کادر اداری استخدام کردهاند. حقوقی که به معلمان این مدارس پرداخت میشود دوبرابر دیگر مدارس غیرانتفاعیِ است. داد معلمان مدارس غیرانتفاعیِ دیگر درآمده است که چرا این مدرسه باید دوبرابر حقوق بدهد. این در حالی است که در این دو سال با مجازی شدن آموزش، این کمکها عملاً ضرورتی ندارند و مبلغ 500 میلیون امسال نیز هیچ توجیهی ندارد. سؤال این است که چرا حدود یک میلیارد تومان تا الأن به موسسه غیرانتفاعی که هیچ سودی برای دانشگاه ندارد، کمک شده است؟
نکته مهمی که دراین خصوص وجود دارد این است که اگر این مدارس زیر نظر دانشگاه هست چرا این همه نیرو که در آن مدارس بهکارگیری شده و با حقوق دوبرابر مدارس غیرانتفاعی فعالیت میکنند؛ که به نظر میرسد خارج از ضوابط و بدون آزمون بهکار گرفته شدهاند و اگر غیرانتفاعی و خصوصی هستند چطور در این دو سال بالغ بر ۱ میلیارد تومان بهصورت خارج از شمول به این مدارس پول پرداخت شده است؟ اگر زیر نظر دانشگاه هستند، آیا این مدارس در این چند سال حسابرسی شدهاند؟ ابهامات اساسی در این خصوص وجود دارد که همگی نیازمند توضیح هستند. افکار عمومی منتظر پاسخ دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در این زمینه هست.
اما یکی دیگر از حواشی و تناقضات و ابهامها در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، آمارهایی است که در زمنیهی ابتلا به کرونا در استان منتشر میشود. رئیس مرکز بهداشت بویراحمد گفته بود: در وضعیت زرد کرونا هستیم و ۱۸۰ دانش آموز در هفته جاری به کرونا مبتلا شدهاند. هر چند هفته قبل، رئیس دانشگاه از رتبه اول در واکسیناسیون کرونای دانشآموزان سخن گفته بود و جای تعجب دارد که چطور استانی که رتبه اول را در واکسیناسیون دارد، در ابتلا به کرونا هم رتبه اول را دارد؟ این شبهه برای افکار عمومی بهوجود آمده که آمارهای علوم پزشکی ابهام ایراد دارد و یا واکسنها در این استان، اثرگذاریِ لازم را ندارند. اپیدمیولوژیستها و معاون پژوهشی دانشگاه در هفته پژوهش باید تحلیل جامعی از آمار و اطلاعات داده شده که همگی متناقض هستند، میبایست ارائه دهند. هر چند رئیس مرکز بهداشت بویراحمد ناچار شد در فاصله تنها چند ساعت آمار و اطلاعات داده شده در خصوص ابتلای دانشآموزان را تکذیب کند، ولی لازم است که بررسی جامعی در خصوص آمارهای ارائه شده انجام گیرد؛ چرا که بالاترین آمار ابتلا در بین استانها، مربوط به کهگیلویه و بویراحمد است.
در همین خصوص، افزایش درصد موارد نمونهگیری زمانی مؤثر است که بیماران بهموقع شناسایی و تحت درمان قرار گیرند. اگر وضعیت نمونهگیری مطلوب است، چرا موارد بستری در استان، به ازای صدهزار نفر جمعیت در کشور رتبه اول را دارد؟ میتوان چنین برداشت کرد که نمونهگیریها هدفمند نیستند. گفتنی است برای کنترل اپیدمی کرونا باید حداقل ۸۵ درصد جمعیتِ یک منطقه، واکسینه شوند نه گروه خاص. پوشش نوبت اول واکسیناسیون به ازای صدهزار نفر جمعیت کل استان، ۶۷ درصد بوده که رتبه استان بر اساس گزارش ارائه شده توسط وزارت بهداشت در بین استانهای کشور، نوزدهمین استان میباشد. هر چند کادر بهداشت بدون کوچکترین حقالزحمهای زحمات بسیاری در مدت ۹ ماه، شبانهروز متحمل شدهاند ولی کسی قدردان زحمات آنها نیست.
واکسنهای توزیعی در کشور برای سنین بالای ۱۲ سال توصیه شده است و پوشش واکسیناسیون نوبت اول به ازای صد هزار نفر این جمعیت در استان ۸۷ درصد بوده و رتبه استان کهگیلویه و بویراحمد طبق گزارش وزارت بهداشت، پانزدهم میباشد.
پایین بودن درصد مرگ و میر ناشی از بیماری که در استان آن را به عملکرد خوب کادر درمان نسبت میدهند، به دو عامل مربوط است: یک) جوان بودن ترکیب سنی جامعه و دوم) شیوع گسترده بیماری که مخرج کسر درصد کشندگی را بزرگ نموده و این شاخص کوچک به نظر میآید.
اگر یزدانپناه به جای تولید هر روزهی حاشیه، در پی تأمین تجهیزات درمانی و پزشکی و تأمین حقوق و مزایای کادر درمان و جبران زحمات آنها بود، بسیاری از مشکلاتی که امروزه در زمینه بهداشت و درمان در استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد را دیگر شاهد نبودیم. با وجود تمامی زحماتی که کادر درمان در استان کهگیلویه و بویراحمد متحمل شدهاند و مردم نیز قدردان آنها هستند، مدیریت دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، ساز دیگری میزند. شاید حواشی این دانشگاه با مدیریت یزدانپناه پایانی ندارد؛ مگر اینکه پایان مدیریت پرویز یزدانپناه، پایان این حواشی باشد.