تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۴۴
کد مطلب : ۴۴۶۶۱۶
تحلیل و بررسی/
مناقشه اوکراین و نبرد رسانهای
۰
کبنا ؛ روز ۲۴ فوریهی ۲۰۲۲ (5 اسفندماه 1400) بود که اعلام شد روسیه تهاجم نظامی به اوکراین، همسایهی غربی خود را آغاز کرده است. این تهاجم در ادامه تشدید بحران بین مسکو و کی یف صورت گرفت که از سال ۲۰۱۴ آغاز شده بود.
روسیه از سال 1997 به این طرف گسترش ناتو به مرزهای خود را تهدیدی برای امنیت این کشور دانسته و خواستار ممنوعیت قانونی پیوستن به ائتلاف نظامی برای اوکراین طبق توافقات قبلی بین شوروی (روسیه) و غرب شده بود. موضوعی که از نگاه مسکو توسط غرب جدی گرفته نشد و اوکراین در جهت پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا قدم برداشته و به این موضوع نزدیک شده بود.
این اقدامات اوکراین موجب شد تا مرزهای شرقی اوکراین که از سالها قبل با تنش و درگیریهای داخلی مواجه بود و طی آنها جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوهانسک، دو کشور خودخوانده در منطقه دونباس در این منطقه با حکومت مرکزی دچار اختلاف شده و خواستار جدایی از کی یف و به رسمیت شناخته شدن از سوی مسکو شده بودند، مورد توجه روسیه برای تنبیه اوکراین قرار گیرند.
به دنبال تشدید تنش بین اوکراین و روسیه و افزایش سرکوبها در جمهوریهای دونتسک و لوهانسک شورای فدراسیون روسیه به اتفاق آرا به پوتین مجوز استفاده از نیروی نظامی در خارج از مرزهای روسیه را صادر کرد و در ۲۴ فوریه (5 اسفندماه گذشته)، پوتین آغاز عملیات نظامی در غرب این کشور و شرق اوکراین را اعلام کرد.
با آغاز جنگ بین روسیه و اوکراین و اتفاقی که گویا غرب از مدتها قبل آمادگی آن را داشت، رسانههای غربی نقش خود را به عنوان نیروهای پیش رو با ایجاد جنگ رسانهای، مدیریت افکار عمومی جهانی را با توجه به تجربیات قبلی در دست گرفتند.
جنگ رسانهای به معنی استفاده از توان و ظرفیت رسانهها اعم از مطبوعات، خبرگزاریها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و شبکههای پیام رسان مجازی به منظور پیشبرد اهداف و تضعیف رقباست. جنگ رسانهای، جنگی بدون خونریزی، جنگی آرام و نرم تلقی میشود؛ جنگی که بر صفحات روزنامهها، رادیوها، تلویزیونها و لنز دوربینها و تلفنهای همراه جریان دارد و طی آن شدیدترین بمباران خبری و رسانهای علیه رقیب و دشمن صورت میگیرد.
تاکتیک جنگ رسانهای
همواره نظام سلطه عرصه اینترنت و رسانه را محل تاخت و تاز در راستای منافع خود قرار داده و به همین منظور با ایجاد زیرساختهای مورد نیاز و برآورد امکانات و منابع انسانی زمینه را برای زمان مورد نظر فراهم میسازد و همزمان با اهداف اقتصادی، سیاسی، نظامی دولتها، شبکههای رسانهای نیز فعالیت خود را در این راستا و بصورت زیرپوستی آغاز میکنند.
یادمان هست که در جریان تهاجم گروه تروریستی داعش و سایر گروههای تروریستی به سوریه و عراق رسانههای غربی با بهره گیری از عنصر رسانه، ابتدا این گروههای تروریستی را مردم سوریه نشان داده و سپس با انتشار انواع و اقسام خبرها و تصاویر (ساختگی) ازحمله شیمیایی به مردم تا حمله به مدارس و مهد کودکها و... افکار عمومی جهانی را علیه دولت سوریه تهییج و با همراهی عملیاتهای میدانی، افکار عمومی را علیه دولت قانونی سوریه هدایت میکردند.
حجم انتشار اخبار کذب در جریان این جنگ آنقدر زیاد و فراوان بود که رسانههای بی طرف و آزاد نیز هر چقدر تلاش میکردند تا دروغ بودن بخش زیادی ازاین اخبار را با انتشار عکس وفیلم و گفت وگوها نشان دهند در عمل موق نمیشدند، زیرا در درجه اول از نظر کمی قابل مقایسه با رسانههای رقیب نبودند وازسوی دیگر میزان تاثیرگذاری آنها کمتر بود.
طی چند روزی که از جنگ اوکراین میگذرد و هر گونه حمله نظامی علیه یک کشور به هر دلیلی پسندیده نبوده و کشتار غیرنظامیان غلط و محکوم تلقی میشود، ولی موجی از خبرهای مختلف از این جنگ منتشر میشوند و رسانههای غربی در شرایط ضعف رسانههای روسی و با محدود کردن آنها، پیشتازی در اطلاع رسانی را در دست گرفته و با مدیریت افکار عمومی اخبار جنگ را بر اساس سلایق خود به خورد افکار عمومی میدهند.
حجم این اخبار درحمایت از اوکراین چنان وسیع و گسترده است و این عملیات روانی رسانه ایی به حدی نفوذ کرده که موجب شده تا تقریباً صدایی از مسئولان روس و رسانههای این کشور به گوش جهانیان نرسد و عرصه رسانه در خدمت اوکراین و علیه روسیه باشد. بویژه دولت اوکراین با میدان داری شخص رئیس جمهوری این کشور که آشنایی زیادی به اهمیت رسانه و نحوه استفاده از آنها را دارد، نبرد رسانه ایی را به نفع خود چنان تغییر داده و فشار روحی و روانی زیادی بر مسکو وارد میکند که هر چند روز یک بار در پارلمان یک کشور از شرق جهان در استرالیا تا غرب در کانادا میزبان سخنرانی مجازی وی بوده و بعد از آن سخنرانیها، این پارلمانها تصمیمات و مصوباتی را علیه روسیه وضع میکنند.
این تاکتیک جنگ رسانهای بصورت مدام تصاویر و خبرهایی از حملات به اوکراین پخش میکنند و آن چنان کنترل خبررسانی در باره این جنگ را در اختیار گرفتهاند که تنها دریچه باز به سمت این جنگ، برای افکار عمومی جهانی دریچه رسانههای غربی است. آنها حتی از ابزار شهروند خبرنگار نیز استفاده میکنند و گزارشها، تصاویر، فیلمها و اطلاعات شهروندان را در صفحات خود منتشر کرده و با ویرایش و با تدوین حرفهای، فضا را برای فعالیت آنان و پذیرش بیشتر مخاطبان مهیا میکنند.
این فشارهای رسانهای طی چند روز اخیر با عناوین کشتار جمعی و عامدانه غیر نظامیان و کشف گورهای جمعی و ارتکاب جنایات جنگی موجب تهییج افکار عمومی شده و باعث شد تا خود روسیه ضمن رد تمام اتهامات مرتبط با کشتار غیرنظامیان در بوچا، از شورای امنیت سازمان ملل متحد بخواهد که در این رابطه جلسه فوری برگزار کند.
وزارت دفاع روسیه در بیانیهای در کانال تلگرامی خود اعلام کرد که تمام تصاویر و ویدئوهایی که توسط رژیم کی یف برخی جنایات را منتسب به نیروهای روسیه در «بوچا» میداند، یک حرکت تحریک کننده دیگر است.
این وزارتخانه تاکید کرد: در طول مدتی که این شهر تحت کنترل نیروهای مسلح روسیه بود، حتی یک نفر از ساکنان محلی از هیچ اقدام خشونت آمیزی رنج نبردند. نظامیان روسیه ۴۵۲ تن کمکهای بشردوستانه را بین غیرنظامیان در منطقه کی یف تحویل و توزیع کردهاند.
طبق بیانیه وزارت دفاع روسیه، تا زمانی که شهر تحت کنترل نیروهای مسلح روس بود و حتی پس از آن، مردم محلی بوچا آزادانه در اطراف شهر تردد کرده و از تلفنهای همراه استفاده میکردند.
از سوی دیگر در حالیکه سازمان ملل آمار قربانیان جنگ اوکراین تاکنون را حدود ۳۵۰۰ نفر برآورد کرده است، رسانههای غربی تعداد آن را هزاران نفراعلام میکنند.
شایعات جنگ اوکراین
انتشار اخبار واقعی و غیر واقعی و اختلافات در باره جنگ اوکراین به حدی بالا گرفته که گروهی درحال پراکندن این موضوع هستند که این جنگ به طورکلی جعلی و ساخته و پرداخته رسانههای خبری است و یا اینکه رسانههای غربی در نمایش ابعاد آن به شدت اغراق میکنند.
یک دیپلمات روس تصاویری به اشتراک گذاشته که داستانهای ساختگی از کشته شدن یک خبرنگار در اوکراین در طی حمله روسیه را نشان میدهد.
او نوشته: «چطور جعل کنیم. همکاران، آگاه باشید که میدان اصلی نبرد نه در اوکراین بلکه در دروغها واخبار جعلی است که رسانههای جریان اصلی منتشر میکنند.»
این جنگ روانی حتی به داخل روسیه هم کشیده شده و رسانههای غربی مدعی شدهاند که ژنرالهای ارتش روسیه اطلاعات درستی در باره جنگ به رئیس جمهوری این کشور نمیدهند و پوتین در جریان واقعیتهای جنگ قرار ندارد. همچنین سربازان روس بدون اطلاع خود و خانوادههایشان به جنگ اعزام میشوند.
در یکی از این رسانهها به نقل از مادر بزرگ یک سرباز روس آمده است:"نوه من در آخرین پیامش گفت در مرز بلاروس و اوکراین است و به زودی به خانه برمیگردد. اما از آن زمان خبر دیگری از نوهاش نشنیده و در ذهنش بدترین چیزها را تصور کرده است. به واحد نظامیاش زنگ زدم و آنها گفتند او [روسیه را] ترک نکرده. گفتم 'شوخی میکنید؟ از بلاروس به من زنگ زد.خودتان نمیدانید سربازانتان کجا هستند؟' گوشی را گذاشتند و دیگر جواب تلفنم را ندادند."
در این رابطه حتی دولت اوکراین هم برای تبلیغات و پروپاگاندای تبلیغاتی موثرخودش را داشته است. یک خط اطلاعرسانی وکمک با نام"دنبال [گمشده] خودت باش" توسط اوکراین راه افتاده است. یک کانال تلگرام به موازات این خط راه افتاده که عکس کشته و زخمیها و اسرای روسی در آن منتشر میشود و از خانوادههای نگران روس میخواهد که در تماس باشند.
یک بروشور منتشر شده در صفحه فیسبوک وزارت کشور اوکراین از مادران روسی خواسته تماس بگیرند و بیایند پسران خود را ببرند. و به آنها توضیح و دستورالعمل داده، چه باید بکنند.
هرچه که هست در جنگ اوکراین جلوه گر و جلودار اتفاقات نه سربازان و ژنرالها بلکه رسانهها هستند، موضوعی که به عنوان یک عنصر مهم و تعیین کننده در جنگهای آینده مورد استفاده بیشتر قرار خواهد گرفت و این مهم باید مورد توجه دولتها قرار گیرد.
ژان بودریار فرانسوی در مطالعهای که در باره نقش رسانهها در جنگهای بین المللی (مطالعه موردی: حمله آمریکا به عراق) انجام داده در این باره نوشته است: نقش رسانهها در نحوه بازنمایی جنگ حائز اهمیت است. این اهمیت در تلاقی نقش رسانههای بین المللی در جنگهای بین المللی و در چارچوب پست مدرنیسم مضاعف میشود. زیرا رسانهها حائل بین مخاطب و میدان وقایع میشوند. بر این اساس در رویکرد پست مدرنیستی، واقعیتهای سیاسی از قبیل جنگ همچون امری برساخته قلمداد میشوند، به گونهای که این واقعیت، به اقتضای شرایط مختلف تکوین پیدا میکند و رسانه به عنوان عرصهای برای بازنمایی واقعیت سیاسی اهمیت فراوانی پیدا میکند.
بر این اساس، اقدامات روانی آمریکا پیش از شروع جنگ عبارت بودند از: تصویرسازی و بزرگ نمایی تهدیدعراق، بسیج نفرت علیه دشمن، هدایت تبلیغاتی-روانی و همراه ساختن افکار عمومی با اقدامات نمادین. عملیات روانی و تبلیغاتی امریکا طی جنگ عبارت بودند از: کمیت و کیفیت نیروها و جنگ افزارهای دو طرف، اهداف رهبری نظامی دو طرف و غافل گیری.
الگوهایی که در جنگ اوکراین هم به نوعی از آنها البته به شکل گستردهتر بهره برده میشود.
روسیه از سال 1997 به این طرف گسترش ناتو به مرزهای خود را تهدیدی برای امنیت این کشور دانسته و خواستار ممنوعیت قانونی پیوستن به ائتلاف نظامی برای اوکراین طبق توافقات قبلی بین شوروی (روسیه) و غرب شده بود. موضوعی که از نگاه مسکو توسط غرب جدی گرفته نشد و اوکراین در جهت پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا قدم برداشته و به این موضوع نزدیک شده بود.
این اقدامات اوکراین موجب شد تا مرزهای شرقی اوکراین که از سالها قبل با تنش و درگیریهای داخلی مواجه بود و طی آنها جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوهانسک، دو کشور خودخوانده در منطقه دونباس در این منطقه با حکومت مرکزی دچار اختلاف شده و خواستار جدایی از کی یف و به رسمیت شناخته شدن از سوی مسکو شده بودند، مورد توجه روسیه برای تنبیه اوکراین قرار گیرند.
به دنبال تشدید تنش بین اوکراین و روسیه و افزایش سرکوبها در جمهوریهای دونتسک و لوهانسک شورای فدراسیون روسیه به اتفاق آرا به پوتین مجوز استفاده از نیروی نظامی در خارج از مرزهای روسیه را صادر کرد و در ۲۴ فوریه (5 اسفندماه گذشته)، پوتین آغاز عملیات نظامی در غرب این کشور و شرق اوکراین را اعلام کرد.
با آغاز جنگ بین روسیه و اوکراین و اتفاقی که گویا غرب از مدتها قبل آمادگی آن را داشت، رسانههای غربی نقش خود را به عنوان نیروهای پیش رو با ایجاد جنگ رسانهای، مدیریت افکار عمومی جهانی را با توجه به تجربیات قبلی در دست گرفتند.
جنگ رسانهای به معنی استفاده از توان و ظرفیت رسانهها اعم از مطبوعات، خبرگزاریها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و شبکههای پیام رسان مجازی به منظور پیشبرد اهداف و تضعیف رقباست. جنگ رسانهای، جنگی بدون خونریزی، جنگی آرام و نرم تلقی میشود؛ جنگی که بر صفحات روزنامهها، رادیوها، تلویزیونها و لنز دوربینها و تلفنهای همراه جریان دارد و طی آن شدیدترین بمباران خبری و رسانهای علیه رقیب و دشمن صورت میگیرد.
تاکتیک جنگ رسانهای
همواره نظام سلطه عرصه اینترنت و رسانه را محل تاخت و تاز در راستای منافع خود قرار داده و به همین منظور با ایجاد زیرساختهای مورد نیاز و برآورد امکانات و منابع انسانی زمینه را برای زمان مورد نظر فراهم میسازد و همزمان با اهداف اقتصادی، سیاسی، نظامی دولتها، شبکههای رسانهای نیز فعالیت خود را در این راستا و بصورت زیرپوستی آغاز میکنند.
یادمان هست که در جریان تهاجم گروه تروریستی داعش و سایر گروههای تروریستی به سوریه و عراق رسانههای غربی با بهره گیری از عنصر رسانه، ابتدا این گروههای تروریستی را مردم سوریه نشان داده و سپس با انتشار انواع و اقسام خبرها و تصاویر (ساختگی) ازحمله شیمیایی به مردم تا حمله به مدارس و مهد کودکها و... افکار عمومی جهانی را علیه دولت سوریه تهییج و با همراهی عملیاتهای میدانی، افکار عمومی را علیه دولت قانونی سوریه هدایت میکردند.
حجم انتشار اخبار کذب در جریان این جنگ آنقدر زیاد و فراوان بود که رسانههای بی طرف و آزاد نیز هر چقدر تلاش میکردند تا دروغ بودن بخش زیادی ازاین اخبار را با انتشار عکس وفیلم و گفت وگوها نشان دهند در عمل موق نمیشدند، زیرا در درجه اول از نظر کمی قابل مقایسه با رسانههای رقیب نبودند وازسوی دیگر میزان تاثیرگذاری آنها کمتر بود.
طی چند روزی که از جنگ اوکراین میگذرد و هر گونه حمله نظامی علیه یک کشور به هر دلیلی پسندیده نبوده و کشتار غیرنظامیان غلط و محکوم تلقی میشود، ولی موجی از خبرهای مختلف از این جنگ منتشر میشوند و رسانههای غربی در شرایط ضعف رسانههای روسی و با محدود کردن آنها، پیشتازی در اطلاع رسانی را در دست گرفته و با مدیریت افکار عمومی اخبار جنگ را بر اساس سلایق خود به خورد افکار عمومی میدهند.
حجم این اخبار درحمایت از اوکراین چنان وسیع و گسترده است و این عملیات روانی رسانه ایی به حدی نفوذ کرده که موجب شده تا تقریباً صدایی از مسئولان روس و رسانههای این کشور به گوش جهانیان نرسد و عرصه رسانه در خدمت اوکراین و علیه روسیه باشد. بویژه دولت اوکراین با میدان داری شخص رئیس جمهوری این کشور که آشنایی زیادی به اهمیت رسانه و نحوه استفاده از آنها را دارد، نبرد رسانه ایی را به نفع خود چنان تغییر داده و فشار روحی و روانی زیادی بر مسکو وارد میکند که هر چند روز یک بار در پارلمان یک کشور از شرق جهان در استرالیا تا غرب در کانادا میزبان سخنرانی مجازی وی بوده و بعد از آن سخنرانیها، این پارلمانها تصمیمات و مصوباتی را علیه روسیه وضع میکنند.
این تاکتیک جنگ رسانهای بصورت مدام تصاویر و خبرهایی از حملات به اوکراین پخش میکنند و آن چنان کنترل خبررسانی در باره این جنگ را در اختیار گرفتهاند که تنها دریچه باز به سمت این جنگ، برای افکار عمومی جهانی دریچه رسانههای غربی است. آنها حتی از ابزار شهروند خبرنگار نیز استفاده میکنند و گزارشها، تصاویر، فیلمها و اطلاعات شهروندان را در صفحات خود منتشر کرده و با ویرایش و با تدوین حرفهای، فضا را برای فعالیت آنان و پذیرش بیشتر مخاطبان مهیا میکنند.
این فشارهای رسانهای طی چند روز اخیر با عناوین کشتار جمعی و عامدانه غیر نظامیان و کشف گورهای جمعی و ارتکاب جنایات جنگی موجب تهییج افکار عمومی شده و باعث شد تا خود روسیه ضمن رد تمام اتهامات مرتبط با کشتار غیرنظامیان در بوچا، از شورای امنیت سازمان ملل متحد بخواهد که در این رابطه جلسه فوری برگزار کند.
وزارت دفاع روسیه در بیانیهای در کانال تلگرامی خود اعلام کرد که تمام تصاویر و ویدئوهایی که توسط رژیم کی یف برخی جنایات را منتسب به نیروهای روسیه در «بوچا» میداند، یک حرکت تحریک کننده دیگر است.
این وزارتخانه تاکید کرد: در طول مدتی که این شهر تحت کنترل نیروهای مسلح روسیه بود، حتی یک نفر از ساکنان محلی از هیچ اقدام خشونت آمیزی رنج نبردند. نظامیان روسیه ۴۵۲ تن کمکهای بشردوستانه را بین غیرنظامیان در منطقه کی یف تحویل و توزیع کردهاند.
طبق بیانیه وزارت دفاع روسیه، تا زمانی که شهر تحت کنترل نیروهای مسلح روس بود و حتی پس از آن، مردم محلی بوچا آزادانه در اطراف شهر تردد کرده و از تلفنهای همراه استفاده میکردند.
از سوی دیگر در حالیکه سازمان ملل آمار قربانیان جنگ اوکراین تاکنون را حدود ۳۵۰۰ نفر برآورد کرده است، رسانههای غربی تعداد آن را هزاران نفراعلام میکنند.
شایعات جنگ اوکراین
انتشار اخبار واقعی و غیر واقعی و اختلافات در باره جنگ اوکراین به حدی بالا گرفته که گروهی درحال پراکندن این موضوع هستند که این جنگ به طورکلی جعلی و ساخته و پرداخته رسانههای خبری است و یا اینکه رسانههای غربی در نمایش ابعاد آن به شدت اغراق میکنند.
یک دیپلمات روس تصاویری به اشتراک گذاشته که داستانهای ساختگی از کشته شدن یک خبرنگار در اوکراین در طی حمله روسیه را نشان میدهد.
او نوشته: «چطور جعل کنیم. همکاران، آگاه باشید که میدان اصلی نبرد نه در اوکراین بلکه در دروغها واخبار جعلی است که رسانههای جریان اصلی منتشر میکنند.»
این جنگ روانی حتی به داخل روسیه هم کشیده شده و رسانههای غربی مدعی شدهاند که ژنرالهای ارتش روسیه اطلاعات درستی در باره جنگ به رئیس جمهوری این کشور نمیدهند و پوتین در جریان واقعیتهای جنگ قرار ندارد. همچنین سربازان روس بدون اطلاع خود و خانوادههایشان به جنگ اعزام میشوند.
در یکی از این رسانهها به نقل از مادر بزرگ یک سرباز روس آمده است:"نوه من در آخرین پیامش گفت در مرز بلاروس و اوکراین است و به زودی به خانه برمیگردد. اما از آن زمان خبر دیگری از نوهاش نشنیده و در ذهنش بدترین چیزها را تصور کرده است. به واحد نظامیاش زنگ زدم و آنها گفتند او [روسیه را] ترک نکرده. گفتم 'شوخی میکنید؟ از بلاروس به من زنگ زد.خودتان نمیدانید سربازانتان کجا هستند؟' گوشی را گذاشتند و دیگر جواب تلفنم را ندادند."
در این رابطه حتی دولت اوکراین هم برای تبلیغات و پروپاگاندای تبلیغاتی موثرخودش را داشته است. یک خط اطلاعرسانی وکمک با نام"دنبال [گمشده] خودت باش" توسط اوکراین راه افتاده است. یک کانال تلگرام به موازات این خط راه افتاده که عکس کشته و زخمیها و اسرای روسی در آن منتشر میشود و از خانوادههای نگران روس میخواهد که در تماس باشند.
یک بروشور منتشر شده در صفحه فیسبوک وزارت کشور اوکراین از مادران روسی خواسته تماس بگیرند و بیایند پسران خود را ببرند. و به آنها توضیح و دستورالعمل داده، چه باید بکنند.
هرچه که هست در جنگ اوکراین جلوه گر و جلودار اتفاقات نه سربازان و ژنرالها بلکه رسانهها هستند، موضوعی که به عنوان یک عنصر مهم و تعیین کننده در جنگهای آینده مورد استفاده بیشتر قرار خواهد گرفت و این مهم باید مورد توجه دولتها قرار گیرد.
ژان بودریار فرانسوی در مطالعهای که در باره نقش رسانهها در جنگهای بین المللی (مطالعه موردی: حمله آمریکا به عراق) انجام داده در این باره نوشته است: نقش رسانهها در نحوه بازنمایی جنگ حائز اهمیت است. این اهمیت در تلاقی نقش رسانههای بین المللی در جنگهای بین المللی و در چارچوب پست مدرنیسم مضاعف میشود. زیرا رسانهها حائل بین مخاطب و میدان وقایع میشوند. بر این اساس در رویکرد پست مدرنیستی، واقعیتهای سیاسی از قبیل جنگ همچون امری برساخته قلمداد میشوند، به گونهای که این واقعیت، به اقتضای شرایط مختلف تکوین پیدا میکند و رسانه به عنوان عرصهای برای بازنمایی واقعیت سیاسی اهمیت فراوانی پیدا میکند.
بر این اساس، اقدامات روانی آمریکا پیش از شروع جنگ عبارت بودند از: تصویرسازی و بزرگ نمایی تهدیدعراق، بسیج نفرت علیه دشمن، هدایت تبلیغاتی-روانی و همراه ساختن افکار عمومی با اقدامات نمادین. عملیات روانی و تبلیغاتی امریکا طی جنگ عبارت بودند از: کمیت و کیفیت نیروها و جنگ افزارهای دو طرف، اهداف رهبری نظامی دو طرف و غافل گیری.
الگوهایی که در جنگ اوکراین هم به نوعی از آنها البته به شکل گستردهتر بهره برده میشود.