تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۱۰
کد مطلب : ۴۵۴۷۴۴
کبنا بررسی کرد؛
مدیران کهگیلویه و بویراحمدی و بازی منچ و مار و پله
۳
کبنا ؛
با بهکارگیری قواعد ساده بازی منچ در مناسبات اداری، میتوان گامی مؤثر در راستای توسعه کهگیلویه و بویراحمد برداشت؛ اما دریغ؛ بعضاً همین قواعد نیز رعایت نمیشوند.
به گزارش کبنا، منچ یکی از بازیهای مفرح دوران کودکیِ دههشصتیها و حتی قبل از آن بود. تقریباً اغلبِ ایرانیان با قواعد این بازی آشنایی دارند. منچ متشکل از چهار تیم و هر تیم چهار مهره با رنگهای یکسان است. تیمها با رنگهای قرمز، آبی، سبز و زرد مشخص شدهاند. صفحه منچ نیز بر اساس همین ترکیب، در چهار رنگ مشخص شده است. بازی به این صورت است که مهره های سبز در خانههای سبز و مهرههای دیگر هم به همین ترتیب در خانه همرنگ خود باید قرار گیرند. نمیتوان مهره سبز را در خانه قرمز و مهره زرد را در خانه آبی قرار داد. هر مهره دقیق سر جای خود باید قرار داشته باشد و سپس پس از گذر از مسیر رقبا، وارد خانه میشود. هر چهار مهره باید از این مسیر بگذرند. بازیکن با انداختن تاس میتواند مهرهها را وارد بازی و حرکت دهد.
شاید کمی مضحک باشد که قواعد بازی منچ را توضیح داد. اما همین بازیِ بهنظر ساده را میتوان به مناسبات و روابط اجتماعی و سیاسی و حتی ارتباط دستگاههای مختلف سیاسی، اجرایی و ... با یکدیگر تعمیم داد.
کسی که کمترین آشنایی را با این بازی داشته باشد، میداند که همهچیز باید دقیق سر جای خود قرار داشته باشد و هیچوقت نمیتوان از مهره غیرهمرنگ با خانه خود استفاده کرد. اما دریغ همین قواعدِ به نظر ساده نیز در برخی از دستگاههای اداری استان کهگیلویه و بویراحمد رعایت نمیشود. گویی برخی از مدیران سر جای خود نیستند. مدیری که باید در خانه زرد رنگ قرار داشته باشد، در خانه سبز دیده میشود و مدیر آبی در خانه قرمز است.
از سوی دیگر، مدیری که تا دیروز سبز بوده و سالها در دولت اصلاحطلب پست داشته، به یک باره تغییر رنگ میدهد و در دولت اصولگرا زرد میشود و پست میگیرد. نگاهی به جایگاههای کنونی و گذشتهی مدیرکل راه و شهرسازی کهگیلویه و بویراحمد، معاون عمرانی و برخی از مدیران کل استانداری، این موضوع را روشنتر میکند.
«غیرمرتبطها» یعنی همان کسانی که پستی غیرمرتبط با تجربه و تخصص خود دارند، بارها در این پایگاه خبری مورد بررسی و رصد قرار گرفتهاند.
این بههمریختگی را در درون برخی از ادارات نیز میتوان دید؛ نیروی شرکتی در جایی که نباید، قرار میگیرد؛ نیروی پیمانی بر خلاف قوانین از برخی تسهیلات استفاده میکند. نورچشمیها بدون اینکه نیاز داشته باشند شش بیاورند، حتی تاس هم نمیاندازند ولی استخدام و جذب میشوند. در حالی که برخی دیگر بارها شش میآورند اما اجازه حضور در زمین بازی را به دست نمیآورند.
حتی اگر فرض کنیم مهرهها به درستی سر جای خود قرار گرفتهاند، برخی از آنها توانایی برنده شدن را نیز ندارند. بعضاً دیده شده که مدیران کهگیلویه و بویراحمدی نتوانستهاند تسهیلات را جذب کنند و همین امر باعث برگشت اعتبارات شده است.
برخی دیگر از مدیران قواعد بازی را میدانند اما به هر دلیلی قواعد بازی را دور میزنند و در نهایت حریف و یا تماشاچیان متوجه تخلف او میشوند. چندی پیش هیئتی از تهران به کهگیلویه و بویراحمد آمدند و عملکرد ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان را از نزدیک مورد رصد قرار دادند. نتیجه این بازرسی نیز در رسانهها منتشر شد و اغلبِ مردم استان داستان وامهای مشاغل خانگی را شنیدهاند.
اگر صفحه بازی منچ را پشتورو کنیم، به بازی مار و پله برمیخوریم. در این بازی بر اساس تاسی که فرد میاندازد از خانهها بالا میرود. گاهی اوقات به پله برمیخورد و چند خانه را بهیکباره میگذراند و گاهی اوقات نیز با نیش مار، به خانههای اول سقوط میکند. متأسفانه این قاعده نیز در برخی از مناسبات اداری استان دیده میشود. برخی به یکباره و بدون شایستگی مراتب ترقی را طی میکنند و سپس به سرعت با نیش مار به پایین کشیده میشوند. برخی به حق صعود و تنزل مرتبه میکنند و برخی هم به ناحق؛ اما منطق پیشرفت اجتماعی و سیاسی متفاوت با منطق مار و پله است. واضح است اگر شایستهسالاری، تجربه و تخصص ملاک قرار گیرد، دیگر شاهد چنین صعود و نزولهای پفکی نخواهیم بود. برخی نیز که مراتب ترقی را به درستی طی کردهاند، به خاطر برخی تخریبها، تنزل جایگاه را تجربه میکنند و عطای حضور در مدیریت را به لقای آن میبخشند؛ این افراد یا کنار گذاشته میشوند و یا ترجیح میدهند کهگیلویه و بویراحمد را به مقصد استانی دیگر ترک کنند. داستان این تخریبها را نیز بارها در رسانهها و حتی در گفتوگوهای معمولیِ روزمره شنیدهایم.
به نظر میرسد لازم است برخی از مدیران کهگیلویه و بویراحمدی باید یک بار دیگر به خاطرات دوران کودکی خود رجوع کنند و یا بار دیگر برای تجدید خاطره یک منچ خریده و شروع به بازی کنند. به کارگیری همین قواعد ساده بازی، میتواند گامی مؤثر در توسعه کهگیلویه و بویراحمد داشته باشد.
به گزارش کبنا، منچ یکی از بازیهای مفرح دوران کودکیِ دههشصتیها و حتی قبل از آن بود. تقریباً اغلبِ ایرانیان با قواعد این بازی آشنایی دارند. منچ متشکل از چهار تیم و هر تیم چهار مهره با رنگهای یکسان است. تیمها با رنگهای قرمز، آبی، سبز و زرد مشخص شدهاند. صفحه منچ نیز بر اساس همین ترکیب، در چهار رنگ مشخص شده است. بازی به این صورت است که مهره های سبز در خانههای سبز و مهرههای دیگر هم به همین ترتیب در خانه همرنگ خود باید قرار گیرند. نمیتوان مهره سبز را در خانه قرمز و مهره زرد را در خانه آبی قرار داد. هر مهره دقیق سر جای خود باید قرار داشته باشد و سپس پس از گذر از مسیر رقبا، وارد خانه میشود. هر چهار مهره باید از این مسیر بگذرند. بازیکن با انداختن تاس میتواند مهرهها را وارد بازی و حرکت دهد.
شاید کمی مضحک باشد که قواعد بازی منچ را توضیح داد. اما همین بازیِ بهنظر ساده را میتوان به مناسبات و روابط اجتماعی و سیاسی و حتی ارتباط دستگاههای مختلف سیاسی، اجرایی و ... با یکدیگر تعمیم داد.
کسی که کمترین آشنایی را با این بازی داشته باشد، میداند که همهچیز باید دقیق سر جای خود قرار داشته باشد و هیچوقت نمیتوان از مهره غیرهمرنگ با خانه خود استفاده کرد. اما دریغ همین قواعدِ به نظر ساده نیز در برخی از دستگاههای اداری استان کهگیلویه و بویراحمد رعایت نمیشود. گویی برخی از مدیران سر جای خود نیستند. مدیری که باید در خانه زرد رنگ قرار داشته باشد، در خانه سبز دیده میشود و مدیر آبی در خانه قرمز است.
از سوی دیگر، مدیری که تا دیروز سبز بوده و سالها در دولت اصلاحطلب پست داشته، به یک باره تغییر رنگ میدهد و در دولت اصولگرا زرد میشود و پست میگیرد. نگاهی به جایگاههای کنونی و گذشتهی مدیرکل راه و شهرسازی کهگیلویه و بویراحمد، معاون عمرانی و برخی از مدیران کل استانداری، این موضوع را روشنتر میکند.
«غیرمرتبطها» یعنی همان کسانی که پستی غیرمرتبط با تجربه و تخصص خود دارند، بارها در این پایگاه خبری مورد بررسی و رصد قرار گرفتهاند.
این بههمریختگی را در درون برخی از ادارات نیز میتوان دید؛ نیروی شرکتی در جایی که نباید، قرار میگیرد؛ نیروی پیمانی بر خلاف قوانین از برخی تسهیلات استفاده میکند. نورچشمیها بدون اینکه نیاز داشته باشند شش بیاورند، حتی تاس هم نمیاندازند ولی استخدام و جذب میشوند. در حالی که برخی دیگر بارها شش میآورند اما اجازه حضور در زمین بازی را به دست نمیآورند.
حتی اگر فرض کنیم مهرهها به درستی سر جای خود قرار گرفتهاند، برخی از آنها توانایی برنده شدن را نیز ندارند. بعضاً دیده شده که مدیران کهگیلویه و بویراحمدی نتوانستهاند تسهیلات را جذب کنند و همین امر باعث برگشت اعتبارات شده است.
برخی دیگر از مدیران قواعد بازی را میدانند اما به هر دلیلی قواعد بازی را دور میزنند و در نهایت حریف و یا تماشاچیان متوجه تخلف او میشوند. چندی پیش هیئتی از تهران به کهگیلویه و بویراحمد آمدند و عملکرد ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان را از نزدیک مورد رصد قرار دادند. نتیجه این بازرسی نیز در رسانهها منتشر شد و اغلبِ مردم استان داستان وامهای مشاغل خانگی را شنیدهاند.
اگر صفحه بازی منچ را پشتورو کنیم، به بازی مار و پله برمیخوریم. در این بازی بر اساس تاسی که فرد میاندازد از خانهها بالا میرود. گاهی اوقات به پله برمیخورد و چند خانه را بهیکباره میگذراند و گاهی اوقات نیز با نیش مار، به خانههای اول سقوط میکند. متأسفانه این قاعده نیز در برخی از مناسبات اداری استان دیده میشود. برخی به یکباره و بدون شایستگی مراتب ترقی را طی میکنند و سپس به سرعت با نیش مار به پایین کشیده میشوند. برخی به حق صعود و تنزل مرتبه میکنند و برخی هم به ناحق؛ اما منطق پیشرفت اجتماعی و سیاسی متفاوت با منطق مار و پله است. واضح است اگر شایستهسالاری، تجربه و تخصص ملاک قرار گیرد، دیگر شاهد چنین صعود و نزولهای پفکی نخواهیم بود. برخی نیز که مراتب ترقی را به درستی طی کردهاند، به خاطر برخی تخریبها، تنزل جایگاه را تجربه میکنند و عطای حضور در مدیریت را به لقای آن میبخشند؛ این افراد یا کنار گذاشته میشوند و یا ترجیح میدهند کهگیلویه و بویراحمد را به مقصد استانی دیگر ترک کنند. داستان این تخریبها را نیز بارها در رسانهها و حتی در گفتوگوهای معمولیِ روزمره شنیدهایم.
به نظر میرسد لازم است برخی از مدیران کهگیلویه و بویراحمدی باید یک بار دیگر به خاطرات دوران کودکی خود رجوع کنند و یا بار دیگر برای تجدید خاطره یک منچ خریده و شروع به بازی کنند. به کارگیری همین قواعد ساده بازی، میتواند گامی مؤثر در توسعه کهگیلویه و بویراحمد داشته باشد.