تاریخ انتشار
جمعه ۳۰ تير ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۴۹
کد مطلب : ۴۶۵۰۱۴
اندیشکده استیمسون سنتر:
آیا شورش واگنر، ایران را در روابطش با روسیه در موقعیت بهتری قرار داد؟
۰
کبنا ؛
شورش واگنر و پاکسازیهایی که پس از این شورش در نیروهای نظامی روسیه انجام شد، اختلافات نخبگان این کشور را آشکار کرد، اما همچنین فرصتهایی را برای ایران جهت بهتر کردن موقعیت خود در روابط دوجانبه فراهم کرد. پوتین نمیتواند دوستان خود را از دست بدهد و این به معنای این است که دست ایران بازتر میشود. حوزه ای که تهران میتواند از آن سود ببرد، مذاکرات هستهای است که روسیه برای اینکه ایران با غرب به توافق نرسد، ممکن است بیش از پیش از تهران حمایت کند. همچنین ممکن است روسیه در برابر حملات اسرائیل علیه ایران در سوریه، مواضع صریح تری اتخاذ کند.
امیل اودالیانی در اندیشکده استیمسون سنتر نوشت: با آغاز شورش در روسیه در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۳، به رهبری یوگنی پریگوژین، متحد سابق ولادیمیر پوتین و رئیس گروه واگنر، مقامات ایرانی را هم به واکنش واداشت. ناآرامیهای ناگهانی درحالی رخ داد که همسویی بی سابقهای بین تهران و مسکو پدید آمده و این وضعیت، دولت ایران را غافلگیر کرد.
به گزارش کبنا نیوز به نقل از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: رسانههای ایران به اشکال مختلفی به این رویداد واکنش نشان دادند. یکی از خبرگزاری ها مقالات متعددی در مورد این رویداد منتشر کرد و به توضیح دلایل این شورش پرداخت که البته تکرار طوطی وار گزارشهای خبرگزاریهای روس بود. این خبرگزاری همچنین از رسانههای غربی به دلیل استانداردهای دوگانه و تایید آشکار شورش به رهبری شخصی که شاید حتی بی رحمتر از پوتین باشد، انتقاد کرد.
یک پایگاه خبری با صراحت بیشتر غرب را به تحریک عمدی روسها برای ساقط کردن پوتین، متهم کرد. با این حال، همان پایگاه خبری، مقالات معتدل تری را نیز منتشر کرد، از جمله مقالهای که اشاره میکرد در صورتی که پریگوژین بتواند زرادخانه هستهای روسیه را تحت کنترل درآورد، تهدیدها علیه غرب افزایش مییابد. یک خبرگزاری اصولگرای دیگر نیز مجموعهای از مقالات و تحلیلها را منتشر کرد که غرب را به تشدید وضعیت دشوار روسیه متهم میکرد. روزنامه تندروی اصولگرا نیز همانطور که قابل حدس بود، غرب را به دخالت مستقیم در امور داخلی روسیه متهم کرد.
سایر تحلیل گران دقت نظر بیشتری به خرج دادند و بسیاری از آنها علت این شورش را شکست مسکو در دستیابی به اهداف نظامی خود در اوکراین میدانستند. حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و روابط خارجی مجلس ایران گفت، پوتین پس از این شورش، ضعیفتر میشود.
در سطح رسمی، ایران آشکارا از همسایه شمالی خود حمایت کرد. سخنگوی وزارت خارجه ایران از حاکمیت قانون صحبت کرد و حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه، ابراز امیدواری کرد که روسیه پیروز شود. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران نیز دو روز پس از پایان شورش، با پوتین تماس گرفت تا «حمایت کامل خود» را اعلام کند.
حمایت رسمی ایران از دولت روسیه و رهبر آن تعجب آور نبود. عربستان سعودی، قطر، چین و بسیاری از کشورهای دیگر نیز همین نظر را داشتند. آنچه اهمیت دارد این است که علیرغم مدیریت به ظاهر دقیق بحران، تردید ایران درباره قدرت ژئوپلیتیک روسیه و از همه مهم تر، توانایی پوتین برای کنترل اوضاع، همچنان برطرف نشده است.
این دو کشور با وجود اینکه از زمان تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، همکاری هایشان افزایش شدیدی یافته، اما همواره شرکایی با روابط نه چندان گرم بوده اند. اختلافات و نارضایتیهای تاریخی و همچنین جاه طلبیهای منطقهای متعارض دو کشور، غالبا از گسترش همکاریها از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ جلوگیری کرده است.
جنگ در اوکراین، یک تغییر قابل توجه نسبت به دوره قبل از آن به وجود آورد. روسیه تحت فشار غرب، آشکارا به سمت آسیا و ایران حرکت کرد. گسترش تجارت از طریق کریدور شمال-جنوب و همچنین افزایش همکاریهای نظامی، سبب شده وضعیت روسیه چه در داخل مرزهایش و چه در جنگ با اوکراین برای ایران اهمیت مضاعفی داشته باشد. از بسیاری جهات، همسویی فعلی استثنایی است. از اواخر قرن شانزدهم، زمانی که روسیه و ایران از امپراتوری در حال گسترش عثمانی هراس داشتند، چنین همکاریهایی مشاهده نشده است.
اصل گلدیلاکس: روسیه نه باید خیلی قوی باشد و نه خیلی ضعیف
با این حال ایران در عصر حاضر، علاقهای به روسیه بسیار قدرتمندی که بتواند سد راه فعالیت های تهران در قفقاز جنوبی و خاورمیانه شود، ندارد. در عین حال، یک روسیه ضعیف یک تحول خطرناک خواهد بود و راه را برای نفوذ بیشتر غرب در امتداد مرز شمالی ایران هموار میکند.
بی ثباتی داخلی روسیه نیز برای ایران اثرات بدی خواهد داشت، زیرا ایران خود نیز در سال گذشته ناآرامی های داخلی را تجربه کرد. موفقیت واگنر همان شالودهای که دولتهای اوراسیا بر اساس آن نظم جدیدی ایجاد کرده اند را متزلزل میکرد. نظمی که مبتنی بر یک دستگاه امنیتی قوی است که از فناوریهای مدرن برای کنترل مخالفان استفاده میکند. تا همین اواخر، قدرتهای اوراسیا نشان میدادند که مدرنیته را به کنترل خود در آورده اند و این مفهوم، دیگر صرفا مربوط به دنیای غرب نیست. با این حال، شورش واگنر نشان داد که این نظم، آسیب پذیر است و ممکن است یک دولت اقتدارگرای مدرن به راحتی دچار آشفتگی شود.
اما از جهت دیگر، ناکامی پریگوژین در دستیابی به اهدافش، یک سناریوی ایده آل برای ایران است. روسیه تضعیف شده است، اما نه خیلی زیاد و هر چه این وضعیت بیشتر ادامه یابد، برای ایران بهتر است. در واقع جمهوری اسلامی تلاش میکند میکند توجه غرب را از خاورمیانه و سرعت بخشیدن به نفوذ منطقهای و برنامه هستهای اش منحرف کند و مسکو در این زمینه و انحراف توجهات غرب، نقشی محوری برای ایران دارد. با توجه به احتمال ادامه جنگ روسیه علیه اوکراین، این روند میتواند در سالهای آینده بیشتر تقویت شود.
شورش واگنر و پاکسازیهایی که پس از این شورش در نیروهای نظامی روسیه انجام شد، اختلافات نخبگان این کشور را آشکار کرد، اما همچنین فرصتهایی را برای ایران جهت بهتر کردن موقعیت خود در روابط دوجانبه فراهم کرد. پوتین نمیتواند دوستان خود را از دست بدهد و این به معنای این است که دست ایران بازتر میشود. تهران ممکن است در قفقاز جنوبی جسورتر شود. ایران خلاء قدرت در این منطقه که نتیجه آشفتگی وضعیت مسکو است را درک کرده و به دنبال روابط نزدیکتر با ارمنستان، متحد دیرینه روسیه است. حوزه دیگری که تهران میتواند از آن سود ببرد، مذاکرات هستهای است که روسیه برای اینکه ایران با غرب به توافق نرسد، ممکن است بیش از پیش از تهران حمایت کند. همچنین ممکن است روسیه در برابر حملات اسرائیل علیه ایران در سوریه، مواضع صریح تری اتخاذ کند.
شاید بزرگترین فرصت برای ایران، همکاری فضایی و نظامی باشد. در حوزه تجارت، ایران ممکن است تا پایان سال جاری به یک توافق ترجیحی با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه دست یابد. یکی دیگر از زمینههایی که میتواند رشد یابد، افزایش سرمایه گذاری روسیه در ایران است. بر اساس توافقنامهای که اخیرا امضا شده، مسکو با تامین مالی یک خط ریلی در ایران برای اتصال کریدور شمال-جنوب، موافقت کرد. این میتواند مقدمهای برای سرمایه گذاری روسیه در سایر بخشهای اقتصادِ تحت فشارِ ایران باشد.
نخبگان ایرانی میدانند که بعید است روسیه در جنگ اوکراین پیروز شود، حداقل پیروزی قاطعی نخواهد داشت و وضعیت فعلی بهترین چیزی است که کرملین میتواند انتظار داشته باشد. این دورنمای وحشتناک برای روسیه به این معنی است که این کشور بیش از پیش به سمت آسیا حرکت خواهد کرد. چنین نتیجه ای، به سود برنامه «نگاه به شرق» ایران است که اخیرا به دلیل تلاشهای ناموفق تهران برای جذب سرمایهگذاری از چین، هند و دیگر بازیگران آسیایی، تحت فشار قرار گرفته است.
امیل اودالیانی در اندیشکده استیمسون سنتر نوشت: با آغاز شورش در روسیه در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۳، به رهبری یوگنی پریگوژین، متحد سابق ولادیمیر پوتین و رئیس گروه واگنر، مقامات ایرانی را هم به واکنش واداشت. ناآرامیهای ناگهانی درحالی رخ داد که همسویی بی سابقهای بین تهران و مسکو پدید آمده و این وضعیت، دولت ایران را غافلگیر کرد.
به گزارش کبنا نیوز به نقل از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: رسانههای ایران به اشکال مختلفی به این رویداد واکنش نشان دادند. یکی از خبرگزاری ها مقالات متعددی در مورد این رویداد منتشر کرد و به توضیح دلایل این شورش پرداخت که البته تکرار طوطی وار گزارشهای خبرگزاریهای روس بود. این خبرگزاری همچنین از رسانههای غربی به دلیل استانداردهای دوگانه و تایید آشکار شورش به رهبری شخصی که شاید حتی بی رحمتر از پوتین باشد، انتقاد کرد.
یک پایگاه خبری با صراحت بیشتر غرب را به تحریک عمدی روسها برای ساقط کردن پوتین، متهم کرد. با این حال، همان پایگاه خبری، مقالات معتدل تری را نیز منتشر کرد، از جمله مقالهای که اشاره میکرد در صورتی که پریگوژین بتواند زرادخانه هستهای روسیه را تحت کنترل درآورد، تهدیدها علیه غرب افزایش مییابد. یک خبرگزاری اصولگرای دیگر نیز مجموعهای از مقالات و تحلیلها را منتشر کرد که غرب را به تشدید وضعیت دشوار روسیه متهم میکرد. روزنامه تندروی اصولگرا نیز همانطور که قابل حدس بود، غرب را به دخالت مستقیم در امور داخلی روسیه متهم کرد.
سایر تحلیل گران دقت نظر بیشتری به خرج دادند و بسیاری از آنها علت این شورش را شکست مسکو در دستیابی به اهداف نظامی خود در اوکراین میدانستند. حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و روابط خارجی مجلس ایران گفت، پوتین پس از این شورش، ضعیفتر میشود.
در سطح رسمی، ایران آشکارا از همسایه شمالی خود حمایت کرد. سخنگوی وزارت خارجه ایران از حاکمیت قانون صحبت کرد و حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه، ابراز امیدواری کرد که روسیه پیروز شود. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران نیز دو روز پس از پایان شورش، با پوتین تماس گرفت تا «حمایت کامل خود» را اعلام کند.
حمایت رسمی ایران از دولت روسیه و رهبر آن تعجب آور نبود. عربستان سعودی، قطر، چین و بسیاری از کشورهای دیگر نیز همین نظر را داشتند. آنچه اهمیت دارد این است که علیرغم مدیریت به ظاهر دقیق بحران، تردید ایران درباره قدرت ژئوپلیتیک روسیه و از همه مهم تر، توانایی پوتین برای کنترل اوضاع، همچنان برطرف نشده است.
این دو کشور با وجود اینکه از زمان تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، همکاری هایشان افزایش شدیدی یافته، اما همواره شرکایی با روابط نه چندان گرم بوده اند. اختلافات و نارضایتیهای تاریخی و همچنین جاه طلبیهای منطقهای متعارض دو کشور، غالبا از گسترش همکاریها از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ جلوگیری کرده است.
جنگ در اوکراین، یک تغییر قابل توجه نسبت به دوره قبل از آن به وجود آورد. روسیه تحت فشار غرب، آشکارا به سمت آسیا و ایران حرکت کرد. گسترش تجارت از طریق کریدور شمال-جنوب و همچنین افزایش همکاریهای نظامی، سبب شده وضعیت روسیه چه در داخل مرزهایش و چه در جنگ با اوکراین برای ایران اهمیت مضاعفی داشته باشد. از بسیاری جهات، همسویی فعلی استثنایی است. از اواخر قرن شانزدهم، زمانی که روسیه و ایران از امپراتوری در حال گسترش عثمانی هراس داشتند، چنین همکاریهایی مشاهده نشده است.
اصل گلدیلاکس: روسیه نه باید خیلی قوی باشد و نه خیلی ضعیف
با این حال ایران در عصر حاضر، علاقهای به روسیه بسیار قدرتمندی که بتواند سد راه فعالیت های تهران در قفقاز جنوبی و خاورمیانه شود، ندارد. در عین حال، یک روسیه ضعیف یک تحول خطرناک خواهد بود و راه را برای نفوذ بیشتر غرب در امتداد مرز شمالی ایران هموار میکند.
بی ثباتی داخلی روسیه نیز برای ایران اثرات بدی خواهد داشت، زیرا ایران خود نیز در سال گذشته ناآرامی های داخلی را تجربه کرد. موفقیت واگنر همان شالودهای که دولتهای اوراسیا بر اساس آن نظم جدیدی ایجاد کرده اند را متزلزل میکرد. نظمی که مبتنی بر یک دستگاه امنیتی قوی است که از فناوریهای مدرن برای کنترل مخالفان استفاده میکند. تا همین اواخر، قدرتهای اوراسیا نشان میدادند که مدرنیته را به کنترل خود در آورده اند و این مفهوم، دیگر صرفا مربوط به دنیای غرب نیست. با این حال، شورش واگنر نشان داد که این نظم، آسیب پذیر است و ممکن است یک دولت اقتدارگرای مدرن به راحتی دچار آشفتگی شود.
اما از جهت دیگر، ناکامی پریگوژین در دستیابی به اهدافش، یک سناریوی ایده آل برای ایران است. روسیه تضعیف شده است، اما نه خیلی زیاد و هر چه این وضعیت بیشتر ادامه یابد، برای ایران بهتر است. در واقع جمهوری اسلامی تلاش میکند میکند توجه غرب را از خاورمیانه و سرعت بخشیدن به نفوذ منطقهای و برنامه هستهای اش منحرف کند و مسکو در این زمینه و انحراف توجهات غرب، نقشی محوری برای ایران دارد. با توجه به احتمال ادامه جنگ روسیه علیه اوکراین، این روند میتواند در سالهای آینده بیشتر تقویت شود.
شورش واگنر و پاکسازیهایی که پس از این شورش در نیروهای نظامی روسیه انجام شد، اختلافات نخبگان این کشور را آشکار کرد، اما همچنین فرصتهایی را برای ایران جهت بهتر کردن موقعیت خود در روابط دوجانبه فراهم کرد. پوتین نمیتواند دوستان خود را از دست بدهد و این به معنای این است که دست ایران بازتر میشود. تهران ممکن است در قفقاز جنوبی جسورتر شود. ایران خلاء قدرت در این منطقه که نتیجه آشفتگی وضعیت مسکو است را درک کرده و به دنبال روابط نزدیکتر با ارمنستان، متحد دیرینه روسیه است. حوزه دیگری که تهران میتواند از آن سود ببرد، مذاکرات هستهای است که روسیه برای اینکه ایران با غرب به توافق نرسد، ممکن است بیش از پیش از تهران حمایت کند. همچنین ممکن است روسیه در برابر حملات اسرائیل علیه ایران در سوریه، مواضع صریح تری اتخاذ کند.
شاید بزرگترین فرصت برای ایران، همکاری فضایی و نظامی باشد. در حوزه تجارت، ایران ممکن است تا پایان سال جاری به یک توافق ترجیحی با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه دست یابد. یکی دیگر از زمینههایی که میتواند رشد یابد، افزایش سرمایه گذاری روسیه در ایران است. بر اساس توافقنامهای که اخیرا امضا شده، مسکو با تامین مالی یک خط ریلی در ایران برای اتصال کریدور شمال-جنوب، موافقت کرد. این میتواند مقدمهای برای سرمایه گذاری روسیه در سایر بخشهای اقتصادِ تحت فشارِ ایران باشد.
نخبگان ایرانی میدانند که بعید است روسیه در جنگ اوکراین پیروز شود، حداقل پیروزی قاطعی نخواهد داشت و وضعیت فعلی بهترین چیزی است که کرملین میتواند انتظار داشته باشد. این دورنمای وحشتناک برای روسیه به این معنی است که این کشور بیش از پیش به سمت آسیا حرکت خواهد کرد. چنین نتیجه ای، به سود برنامه «نگاه به شرق» ایران است که اخیرا به دلیل تلاشهای ناموفق تهران برای جذب سرمایهگذاری از چین، هند و دیگر بازیگران آسیایی، تحت فشار قرار گرفته است.