تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۷
کد مطلب : ۴۶۸۲۷۸
بهنام اندیک:
استراتژی «راه بنداز جا بنداز» سدسازها از زبان آقای روشنفکر: در نقد موافقان ساخت سد خرسان
۴
کبنا ؛بهنام اندیک، دانشجوی دکتری منابع آب در دانشگاه تهران و پژوهشگر هیدروپلیتیک در یادداشتی به سخنان مهدی روشنفکر، نماینده مردم شهرستانهای بویراحمد، دنا و مارگون پاسخ داده که در ادامه آن را میخوانید.
ویدئویی یکدقیقهای از صحبتهای آقای روشنفکر نماینده مردم بویراحمد در مجلس شورای اسلامی منتشر شده است که گویا در خصوص سد خرسان 3 صحبت میکنند. سدی که همان گونه که از نامش برمیآید سومین سد از سهگانه سدهای برنامهریزی شده برای ساخت بر روی رودخانه خرسان در استانهای کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری است. بد نیست بدانیم «سد خرسان 1 در بخش سفلاي رودخانه خرسان در استان چهارمحال و بختياري، در حدود 14 كيلومتري بالادست تلاقي رودخانه كارون و خرسان» و «سد خرسان 2 نيز در فاصله 65 كيلومتري جنوب غربي شهرستان لردگان و در 1 كيلومتري غرب روستاي شملك» برنامهریزی شده بود که از سرنوشت آنها و پیشرفت در طراحی و اجرایشان خبری در دست نیست. رودخانه خرسان پس از پیوستن به رودخانهی بشار که در حال حاضر سد تنگ سرخ در حال ساخت بر روی آن است ادامه یافته و به شاخه دیگری که از رودخانههای ونک، بهشتآباد، کوهرنگ و بازفت تشکیل شده میپیوندد و کارون بزرگ را شکل میدهند؛ کارونی که همین الان هم سدهای ساخته شده بر روی دیگر شاخههای آن رمقی برایش باقی نگذاشته است.
اما سخنان آقای روشنفکر برای بنده، نه ازاینرو که در چرخشی 180 درجهای مواضع خود در قبال ساخت این سد را عوض کرده بلکه از بابت تناقضات در خود این سخنان و مغایرتهای آنها با قوانین جاری مملکت و رویههای فنی قابل توجه است. ذکر این نکته نیز برای خوانندگان محترم ضروری است که این نوشته معطوف به نقد این سخنان آقای روشنفکر بوده و حقیر تخصص و شناختی در خصوص دیگر مسائل مربوط به ایشان و حوزهای که ایشان در مجلس نماینده آن هستند ندارم لذا هرگونه برداشت انتخاباتی از این متن به جد محکوم است.
به صحبتهای آقای روشنفکر برگردم. در بخش ابتدایی وی بیان میکند که «شروع کردند، چندین سال پیش اینها شروع کردند این کار را و دولت هم اومده شروع کرده، سرمایهگذاری کرده ...». مرور تاریخچهی مرتبط با پروژههای عمرانی و بهخصوص پروژههای مرتبط با صنعت آب منطقی تقریباً یکسان را در خصوص آن بخش از پروژههای فاقد مجوزهای لازم از سوی سازمانهای متولی آشکار میکند؛ منطقی که فارغ از این که از زبان چه کسی بیان شود، آبشخور یکسانی در همه پروژهها دارد. این منطق که «دولت هم اومده شروع کرده، سرمایهگذاری کرده» مصداق عینی استراتژی معروف «راه بنداز جا بنداز» است که در این سالها بلای جان محیط زیست مملکت شده است. پروژههایی بدون ارزیابی اثرات محیط زیستی و در سکوت کامل در رویهای خلاف قانون ردیف بودجه میگیرند، شرکتهای مشاور برای طراحی آنها میلیاردها تومان پول به جیب میزنند، اندک تجهیز کارگاهی میشوند و روند دریافت بودجه برای آنها ادامه مییابد. اگر بخت یار محیط زیست آن منطقه باشد، همچون پروژه خرسان اعتراضات مردمی سر بر میآورد و مخالفتها آغاز میشود؛ و اینجا است که منطق پیش گفته آشکار میشود. به بهانهی پیشرفت ادعایی چند ده درصدی کار و این که بودجه مملکت هزینه شده است سعی در اجرای این پروژه میشود؛ درصدهای پیشرفتی که گاه آن چنان غیرواقعی است که مرغ پرکنده از شنیدن آنها بال درمیآورد. مردم استان کهگیلویه و بویراحمد بهخوبی داستان سد تنگ سرخ و درصدهای پیشرفت نچندان دقیق اعلام شده را که باعث شد روند ساخت سد، علیرغم دارا نبودن مجوزهای محیطزیستی لازم، ادامه یابد به یاد دارند.
آقای روشنفکر
شما در جایگاه نماینده مجلس و یک قانونگذار باید در وهله اول پاسدار قانون باشید. عجیب است اگر ندانید که اجرای هرگونه عملیات عمرانی در طرحهایی که ملزم به انجام مطالعات ارزیابی اثرات محیطزیستی هستند، بدون تأیید گزارش مربوطه از سوی سازمان محیطزیست کشور امری خلاف قانون و عدم رعایت این گزاره مصداق عینی ترک فعل است. به عنوان یک قانونگذار باید خوب بدانید مجازات «ترک فعل» چیست. آیا شما این ترک فعل را قانونی میدانید؟ بهواقع باید به حال قانون و نهاد قانونگذاری که قانونگذار آن این گونه قانونشکنی را توجیه میکند گریست. از قدیم گفتهاند هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک. وای به روزی که قانونگذار خود حامی قانونگریزی شود. این که مدیرعامل آب منطقهای استان کهگیلویه و بویراحمد تمامقد از ساخت سد در استان حمایت کند، امری قابلفهم است چرا که بخشی از درآمد شرکت مطبوعش از طریق فروش آب سدها تأمین خواهد شد؛ اما حمایت شما جای سؤال دارد.
آقای روشنفکر احتمالاً میدانند که قانون در این خصوص چه میگوید. اما جهت اطلاع خوانندگان عزیز عرض میکنم منطبق بر «آیین نامه ارزیابی اثرات زیستمحیطی طرحها و پروژههای بزرگ تولیدی، خدماتی و عمرانی» مصوب ۲۹ آبان ۱۳۹۰ هیئت وزیران، اجرای «سدهاي بزرگ با ساختارهاي جنبي» در «حريم مناطق تحت حفاظت سازمان ]محیطزیست[ و تالاب بين المللي» مستلزم انجام مطالعات ارزیابی زیستمحیطی است. بخشی از مخزن سد خرسان 3 درست درون محدودهی «پارک ملی و منطقه حفاظتشده دنا» واقع شده است. محدودهای که در تیر 1390 و با حضور نمایندگان سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) به عنوان دهمین ذخیرهگاه زیستکره کشور ثبت جهانی شده است. مطالعات ارزیابی این سد هنوز تکمیل نشده است. پیشتر و برای یک سدبرقابی (سدی که تنها برق تولید میکند و هیچ گونه آبی برای کشاورزی یا انتقال ذخیره نمیکند) این مطالعات انجام شده که با توجه به تغییر کاربری سد و اضافه شدن کاربری ذخیره و تاسیسات انتقال آب به طرح، این مطالعه از حیز انتفاع ساقط است. شاید خوانندگان گرامی بپرسید چرا این مطالعات فاقد اعتبار است. با یک مثال ساده عرض میکنم.
فرض کنید دختری (آب رودخانه خرسان) دارید که پسری (سدی با مشخصات برقابی) به خواستگاریاش آمده است (مطالعات طرح توجیهی آن ارائه شده است). تحقیق میکنید (مطالعات ارزیابی اثرات زیستمحیطی انجام میدهید) و میبینید رویهمرفته خواستگار بدی نیست (نتیجه ماتریس ارزیابی مثبت میشود) و با توجه به نقاط قوت و ضعفش، او را به عنوان همسر آینده دختر خود میپذیرید (طرح سد برقابی تأیید میشود). روز عقد (زمان اجرای طرح) میبینید برادر خواستگار (سد مخزنی و پروژه انتقال آب) که از قضا خصوصیات آنچنان مشابهی با خواستگار اصلی ندارد پای سفره عقد مینشیند (ساخت سد مخزنی اجرایی میشود). آیا شما بهصرف این که حالا خانواده داماد (شرکت آب نیرو) مثلاً این همه هزینه کرده است (بودجه تخصیص داده) و مراسم تدارک دیده اجازه عقد را صادر میکنید؟
آقای روشنفکر
با همین منطق «دولت هم اومده شروع کرده، سرمایهگذاری کرده ... » سد گتوند ساخته شد. با همین منطق سدهای متعدد روی رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه ساخته شد، سد چم شیر آبگیری شد. آیا کسی از «راه بنداز جا بندازهای» آن زمان که همچون شما و تحت عنوان «شروع کردند، دولت هم آمده سرمایهگذاری کرده ... » راه را برای انجام آن پروژههای مخرب و خانمانسوز باز کردند الان پاسخگو هستند؟ آیا مدیر وقت آب نیرو و شرکت پیمانکار و مشاور سد گتوند یکبار پاسخگوی فاجعه گتوند بودهاند؟
به نرخ سال ۱۳۹۴ هزینه یکی از راهکارها برای علاجبخشی فاجعه سد گتوند بیش از هفت هزار میلیارد تومان بوده است. تا سال جاری نزدیک به ۳۰ هزار میلیارد تومان هزینه احیای دریاچهی در حال احتضار ارومیه شده است و علاجی برای آن حاصل نشد. شما پاسخ دهید از جیب چه کسانی و برای چه کسانی این بودجهها هزینه شده؟ برای گروهی پیمانکار و شرکت مشاور که اغلب فرزندان و خانوادهی هیئتمدیرههایشان در آمریکای شمالی و اروپا زندگی میکنند؟ یا از جیب بیتالمال مردم مظلوم زیلایی و دیشموک برای شرکتهای فولادسازی و کاشیسازی و گروههای قدرت و ثروت؟ مسئله خیلی ساده است. آقای روشنفکر و همه متولیان استان که در تایید ساخت این سد، مخالفان چنین پروژههای ضد محیط زیستی را با انواع برچسب منکوب میکنند حاضر شوند و تعهد دهند که هرگونه آسیبی به مردم محدوده سد پیشنهادی و پایین دست آن تا نقطه ورود آب کارون به دریا وارد شد پاسخگو هستند مخالفان نیز در کنار و همراه آنها برای ساخت این سد تلاش خواهند کرد.
در ادامه آقای روشنفکر بیان میکنند که «در آینده به این مرز و بوم، به دنا، به مردمی که در این حوضه سکنی و سکونت دارند یه آسیبهایی وارد میشه ولی خب حرف ایشون هم ....». سوال بنده از آقای روشنفکر این است که این چه مصلحتی است که دولت هزینه کند تا «به این مرز و بوم، به دنا، به مردمی که در این حوضه سکنی و سکونت دارند یه آسیبهایی وارد» بشود؟ چرا دولت این همه پروژه عمرانی مغفول مانده در استان و شهرستان خود شما را تکمیل نمیکند و بودجه کافی به آنها تخصیص نمیدهد؟ یک بار با خودتان فکر کردید چرا پروژههای سدسازی در این استان این میزان اعتبار جذب میکنند؟ چرا وزیر نیرو وعده اعتبار 600 میلیارد تومانی برای این پروژه در یک سال را میدهد در حالی که کل بودحه عمرانی استان در سال 1401 اندکی بیش از 1500 میلیارد تومان بوده است؟ همین دو عدد به خوبی نشان میدهد اوضاع از چه قرار است و منتفع این سد چه کسانی هستند؟ اقای روشنکفر این هزینه و تخصیص اعتبار جهت ساخت سد، برای مردم نیست بلکه برای گروههای قدرتمند مشاور و سدساز و صنایع آببری است که به نام مردم شریف کویر (چه اصفهان و چه یزد) هرچه میخواهند میکنند و مردم شریف این استانها را نیز درگیر تبعات این انتقالهای خانمانسوز کردهاند. مبانی علم مدیریت منابع آب به صراحت بیان میکند هرگونه انتقال جدید آب به حوضههای دچار تنش آبی، تنها باعث بالاتر رفتن تقاضا برای آب در آن حوضه شده و دور باطلی را آغار میکند که نمونه آن وضعیت کنونی استانهای کویری است. وضعیتی که بلای جان مردم عزیز آن استانها نیز شده است.
اقای روشنفکر شما وکیل ملت هستید یا وکیل دولت؟ صراحتاً از آسیب به مردم میگویید اما جانب دولت را میگیرید. البته که اینجا نیز تنها نام دولت است و منافع آن برای گروههای مشخص در خارج از دولت است. مردم این استان به شما رای دادند که نماینده آنها و حافظ حق آنها باشید نه وکیل دولت. دولت تا دلتان بخواهد در همین استان وکیل دارد. نهادهای متولی آب اگر آنچنان که برای ساخت این پروژهها تقلا میکنند برای بهبود زیرساختهای شبکه آب شهر یاسوج با 57 درصد هدررفت تلاش میکردند شاید بهانهای نبود سدی مثل تنگسرخ ساخته شود. اینها سوالاتی است که شما به عنوان نماینده مردم باید به آنها پاسخ بگویید.
در ادامه آقای روشنفکر بیان میکند: «اومدیم این آقایانی که چندین ساله ده هزار نفر را از خدمات نظام جمهوری اسلامی مثل مثلاً گازرسانی، برق رسانی، آب رسانی .... محروم کردند اومدیم این قید را حذف کردیم، این محدودیت را برطرف کردیم. گفتیم چند چند سال محروم کردید ولی اجازه بدید ممکنه این سد تا سالها طول بکشه و به همین خاطر خوشبختانه این خدمات همچنان داره صورت میگیره....». بنده اطلاعی از میزان هزینهکرد برای خدمات رسانی به روستاها در استان ندارم اما یک جستجوی ساده نشان میدهد که برای استانی مثل آذربایجان شرقی که اقلیمی مشابه قسمت سردسیر استان کهگیلویه و بویراحمد دارد، برای گازرسانی به هر خانواه حدود 60 میلیون تومان در سال 1401 هزینه شده است.
با متوسط ۶۰ میلیون تومان هزینه گازرسانی به هر خانواده و حضور ۸۰۰ خانوار در منطقه، بودجهای نزدیک به ۴۸،۰۰۰ میلیون (۴۸ میلیارد) تومان برای گازرسانی این روستاها نیاز است. این تنها هزینه گازرسانی است، خود هزینه مابقی خدمات را حساب کنید. این چه تناقضی است که از یک طرف پیگیر ساخت سد هستید چون دولت سرمایهگذاری کرده است از آن طرف پیگیر خدماتی که دولت باید هزینه کند و در صورت ساخت سد همهی آن سرمایهها به زیر آب خواهد رفت؟ پر واضح است که حق مردم سادات محمودی است که تمام خدمات موردنیاز را داشته باشند. ذکر این امر نه در مخالفت با خدمترسانی به این بخش از مردم استان که در بیان تناقض گفتار شما است.
گویا در بخش دیگری از سخنان آقای روشنفکر که در ویدیو دیده نمیشود ذکر شده است بخشی از مردم منطقه موافق ساخت سد هستند. به آن بخش از هم تباران عزیز این نکته را عرض میکنم که اگر فکر میکنید زندگیتان با اندک بهایی که شرکت آب نیرو برای خرید زمینهایتان میپردازد تکانی خواهد خورد سری به سکنهی مناطق پشت سدهای کارون بزنید که زمینهای آبا و اجدادیشان به زیر آب رفت و اندک پول داده شده حتی کفاف یک منزل مسکونی در حاشیه شهر ایذه را نکرد و بخش قابل توجهی از آنها حاشیه نشین شهر ایذه شدند. این مبلغ در بهترین وضعیت و با این نرخ تورم شاید بتواند کفاف هزینه رهن یک منزل مسکونی در حاشیه شهر یاسوج را بدهد. حال شمایید و منزلی که سال بعد باید برای رهن آن مبلغ بیشتری بپردازید و شغلی که برای تامین این اضافه بها ندارید. به وعده ساخت شهرک مسکونی چندان اعتنا نکنید. به فرض که شهرکی هم ساخته شد منبع تامین درآمدتان در این شهرک از کجا خواهد بود. شغلتان چه میشود؟
نمیدانم این یادداشت را چه کسانی میخوانند اما از مسئولین دغدغهمند استان کهگیلویه و بویراحمد که از قضا به گزارشهای محرمانه کشوری هم دسترسی دارند تقاضا دارم فارغ از آن چه حامیان سدسازی در استان در جلسات تکرار میکنند سری به مطالعات اجتماعی صورت گرفته توسط نهادهای پژوهشی در خصوص حاشیه نشینی در شهر ایذه بزنند تا متوجه شوند آواره کردن مردم بومی ساکن مناطق قرار گرفته در مخازن سدهای کارون سه و چهار چه تبعات امنیتی برای شهر ایذه داشته است. شاید نوشتن همین یک پاراگراف نیز برای نگارنده آسیبزا باشد اما به عنوان یک دانشآموز حوزه مناقشات و درگیرهای آبی ملتمسانه تقاضا میکنم یاسوج را ایذهای دیگر نکنید. شما نیک میدانید تبعات ده هزار نفر حاشیه نشین جدید در شهری مثل یاسوج چه خواهد بود.
ویدئویی یکدقیقهای از صحبتهای آقای روشنفکر نماینده مردم بویراحمد در مجلس شورای اسلامی منتشر شده است که گویا در خصوص سد خرسان 3 صحبت میکنند. سدی که همان گونه که از نامش برمیآید سومین سد از سهگانه سدهای برنامهریزی شده برای ساخت بر روی رودخانه خرسان در استانهای کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری است. بد نیست بدانیم «سد خرسان 1 در بخش سفلاي رودخانه خرسان در استان چهارمحال و بختياري، در حدود 14 كيلومتري بالادست تلاقي رودخانه كارون و خرسان» و «سد خرسان 2 نيز در فاصله 65 كيلومتري جنوب غربي شهرستان لردگان و در 1 كيلومتري غرب روستاي شملك» برنامهریزی شده بود که از سرنوشت آنها و پیشرفت در طراحی و اجرایشان خبری در دست نیست. رودخانه خرسان پس از پیوستن به رودخانهی بشار که در حال حاضر سد تنگ سرخ در حال ساخت بر روی آن است ادامه یافته و به شاخه دیگری که از رودخانههای ونک، بهشتآباد، کوهرنگ و بازفت تشکیل شده میپیوندد و کارون بزرگ را شکل میدهند؛ کارونی که همین الان هم سدهای ساخته شده بر روی دیگر شاخههای آن رمقی برایش باقی نگذاشته است.
اما سخنان آقای روشنفکر برای بنده، نه ازاینرو که در چرخشی 180 درجهای مواضع خود در قبال ساخت این سد را عوض کرده بلکه از بابت تناقضات در خود این سخنان و مغایرتهای آنها با قوانین جاری مملکت و رویههای فنی قابل توجه است. ذکر این نکته نیز برای خوانندگان محترم ضروری است که این نوشته معطوف به نقد این سخنان آقای روشنفکر بوده و حقیر تخصص و شناختی در خصوص دیگر مسائل مربوط به ایشان و حوزهای که ایشان در مجلس نماینده آن هستند ندارم لذا هرگونه برداشت انتخاباتی از این متن به جد محکوم است.
به صحبتهای آقای روشنفکر برگردم. در بخش ابتدایی وی بیان میکند که «شروع کردند، چندین سال پیش اینها شروع کردند این کار را و دولت هم اومده شروع کرده، سرمایهگذاری کرده ...». مرور تاریخچهی مرتبط با پروژههای عمرانی و بهخصوص پروژههای مرتبط با صنعت آب منطقی تقریباً یکسان را در خصوص آن بخش از پروژههای فاقد مجوزهای لازم از سوی سازمانهای متولی آشکار میکند؛ منطقی که فارغ از این که از زبان چه کسی بیان شود، آبشخور یکسانی در همه پروژهها دارد. این منطق که «دولت هم اومده شروع کرده، سرمایهگذاری کرده» مصداق عینی استراتژی معروف «راه بنداز جا بنداز» است که در این سالها بلای جان محیط زیست مملکت شده است. پروژههایی بدون ارزیابی اثرات محیط زیستی و در سکوت کامل در رویهای خلاف قانون ردیف بودجه میگیرند، شرکتهای مشاور برای طراحی آنها میلیاردها تومان پول به جیب میزنند، اندک تجهیز کارگاهی میشوند و روند دریافت بودجه برای آنها ادامه مییابد. اگر بخت یار محیط زیست آن منطقه باشد، همچون پروژه خرسان اعتراضات مردمی سر بر میآورد و مخالفتها آغاز میشود؛ و اینجا است که منطق پیش گفته آشکار میشود. به بهانهی پیشرفت ادعایی چند ده درصدی کار و این که بودجه مملکت هزینه شده است سعی در اجرای این پروژه میشود؛ درصدهای پیشرفتی که گاه آن چنان غیرواقعی است که مرغ پرکنده از شنیدن آنها بال درمیآورد. مردم استان کهگیلویه و بویراحمد بهخوبی داستان سد تنگ سرخ و درصدهای پیشرفت نچندان دقیق اعلام شده را که باعث شد روند ساخت سد، علیرغم دارا نبودن مجوزهای محیطزیستی لازم، ادامه یابد به یاد دارند.
آقای روشنفکر
شما در جایگاه نماینده مجلس و یک قانونگذار باید در وهله اول پاسدار قانون باشید. عجیب است اگر ندانید که اجرای هرگونه عملیات عمرانی در طرحهایی که ملزم به انجام مطالعات ارزیابی اثرات محیطزیستی هستند، بدون تأیید گزارش مربوطه از سوی سازمان محیطزیست کشور امری خلاف قانون و عدم رعایت این گزاره مصداق عینی ترک فعل است. به عنوان یک قانونگذار باید خوب بدانید مجازات «ترک فعل» چیست. آیا شما این ترک فعل را قانونی میدانید؟ بهواقع باید به حال قانون و نهاد قانونگذاری که قانونگذار آن این گونه قانونشکنی را توجیه میکند گریست. از قدیم گفتهاند هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک. وای به روزی که قانونگذار خود حامی قانونگریزی شود. این که مدیرعامل آب منطقهای استان کهگیلویه و بویراحمد تمامقد از ساخت سد در استان حمایت کند، امری قابلفهم است چرا که بخشی از درآمد شرکت مطبوعش از طریق فروش آب سدها تأمین خواهد شد؛ اما حمایت شما جای سؤال دارد.
آقای روشنفکر احتمالاً میدانند که قانون در این خصوص چه میگوید. اما جهت اطلاع خوانندگان عزیز عرض میکنم منطبق بر «آیین نامه ارزیابی اثرات زیستمحیطی طرحها و پروژههای بزرگ تولیدی، خدماتی و عمرانی» مصوب ۲۹ آبان ۱۳۹۰ هیئت وزیران، اجرای «سدهاي بزرگ با ساختارهاي جنبي» در «حريم مناطق تحت حفاظت سازمان ]محیطزیست[ و تالاب بين المللي» مستلزم انجام مطالعات ارزیابی زیستمحیطی است. بخشی از مخزن سد خرسان 3 درست درون محدودهی «پارک ملی و منطقه حفاظتشده دنا» واقع شده است. محدودهای که در تیر 1390 و با حضور نمایندگان سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) به عنوان دهمین ذخیرهگاه زیستکره کشور ثبت جهانی شده است. مطالعات ارزیابی این سد هنوز تکمیل نشده است. پیشتر و برای یک سدبرقابی (سدی که تنها برق تولید میکند و هیچ گونه آبی برای کشاورزی یا انتقال ذخیره نمیکند) این مطالعات انجام شده که با توجه به تغییر کاربری سد و اضافه شدن کاربری ذخیره و تاسیسات انتقال آب به طرح، این مطالعه از حیز انتفاع ساقط است. شاید خوانندگان گرامی بپرسید چرا این مطالعات فاقد اعتبار است. با یک مثال ساده عرض میکنم.
فرض کنید دختری (آب رودخانه خرسان) دارید که پسری (سدی با مشخصات برقابی) به خواستگاریاش آمده است (مطالعات طرح توجیهی آن ارائه شده است). تحقیق میکنید (مطالعات ارزیابی اثرات زیستمحیطی انجام میدهید) و میبینید رویهمرفته خواستگار بدی نیست (نتیجه ماتریس ارزیابی مثبت میشود) و با توجه به نقاط قوت و ضعفش، او را به عنوان همسر آینده دختر خود میپذیرید (طرح سد برقابی تأیید میشود). روز عقد (زمان اجرای طرح) میبینید برادر خواستگار (سد مخزنی و پروژه انتقال آب) که از قضا خصوصیات آنچنان مشابهی با خواستگار اصلی ندارد پای سفره عقد مینشیند (ساخت سد مخزنی اجرایی میشود). آیا شما بهصرف این که حالا خانواده داماد (شرکت آب نیرو) مثلاً این همه هزینه کرده است (بودجه تخصیص داده) و مراسم تدارک دیده اجازه عقد را صادر میکنید؟
آقای روشنفکر
با همین منطق «دولت هم اومده شروع کرده، سرمایهگذاری کرده ... » سد گتوند ساخته شد. با همین منطق سدهای متعدد روی رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه ساخته شد، سد چم شیر آبگیری شد. آیا کسی از «راه بنداز جا بندازهای» آن زمان که همچون شما و تحت عنوان «شروع کردند، دولت هم آمده سرمایهگذاری کرده ... » راه را برای انجام آن پروژههای مخرب و خانمانسوز باز کردند الان پاسخگو هستند؟ آیا مدیر وقت آب نیرو و شرکت پیمانکار و مشاور سد گتوند یکبار پاسخگوی فاجعه گتوند بودهاند؟
به نرخ سال ۱۳۹۴ هزینه یکی از راهکارها برای علاجبخشی فاجعه سد گتوند بیش از هفت هزار میلیارد تومان بوده است. تا سال جاری نزدیک به ۳۰ هزار میلیارد تومان هزینه احیای دریاچهی در حال احتضار ارومیه شده است و علاجی برای آن حاصل نشد. شما پاسخ دهید از جیب چه کسانی و برای چه کسانی این بودجهها هزینه شده؟ برای گروهی پیمانکار و شرکت مشاور که اغلب فرزندان و خانوادهی هیئتمدیرههایشان در آمریکای شمالی و اروپا زندگی میکنند؟ یا از جیب بیتالمال مردم مظلوم زیلایی و دیشموک برای شرکتهای فولادسازی و کاشیسازی و گروههای قدرت و ثروت؟ مسئله خیلی ساده است. آقای روشنفکر و همه متولیان استان که در تایید ساخت این سد، مخالفان چنین پروژههای ضد محیط زیستی را با انواع برچسب منکوب میکنند حاضر شوند و تعهد دهند که هرگونه آسیبی به مردم محدوده سد پیشنهادی و پایین دست آن تا نقطه ورود آب کارون به دریا وارد شد پاسخگو هستند مخالفان نیز در کنار و همراه آنها برای ساخت این سد تلاش خواهند کرد.
در ادامه آقای روشنفکر بیان میکنند که «در آینده به این مرز و بوم، به دنا، به مردمی که در این حوضه سکنی و سکونت دارند یه آسیبهایی وارد میشه ولی خب حرف ایشون هم ....». سوال بنده از آقای روشنفکر این است که این چه مصلحتی است که دولت هزینه کند تا «به این مرز و بوم، به دنا، به مردمی که در این حوضه سکنی و سکونت دارند یه آسیبهایی وارد» بشود؟ چرا دولت این همه پروژه عمرانی مغفول مانده در استان و شهرستان خود شما را تکمیل نمیکند و بودجه کافی به آنها تخصیص نمیدهد؟ یک بار با خودتان فکر کردید چرا پروژههای سدسازی در این استان این میزان اعتبار جذب میکنند؟ چرا وزیر نیرو وعده اعتبار 600 میلیارد تومانی برای این پروژه در یک سال را میدهد در حالی که کل بودحه عمرانی استان در سال 1401 اندکی بیش از 1500 میلیارد تومان بوده است؟ همین دو عدد به خوبی نشان میدهد اوضاع از چه قرار است و منتفع این سد چه کسانی هستند؟ اقای روشنکفر این هزینه و تخصیص اعتبار جهت ساخت سد، برای مردم نیست بلکه برای گروههای قدرتمند مشاور و سدساز و صنایع آببری است که به نام مردم شریف کویر (چه اصفهان و چه یزد) هرچه میخواهند میکنند و مردم شریف این استانها را نیز درگیر تبعات این انتقالهای خانمانسوز کردهاند. مبانی علم مدیریت منابع آب به صراحت بیان میکند هرگونه انتقال جدید آب به حوضههای دچار تنش آبی، تنها باعث بالاتر رفتن تقاضا برای آب در آن حوضه شده و دور باطلی را آغار میکند که نمونه آن وضعیت کنونی استانهای کویری است. وضعیتی که بلای جان مردم عزیز آن استانها نیز شده است.
اقای روشنفکر شما وکیل ملت هستید یا وکیل دولت؟ صراحتاً از آسیب به مردم میگویید اما جانب دولت را میگیرید. البته که اینجا نیز تنها نام دولت است و منافع آن برای گروههای مشخص در خارج از دولت است. مردم این استان به شما رای دادند که نماینده آنها و حافظ حق آنها باشید نه وکیل دولت. دولت تا دلتان بخواهد در همین استان وکیل دارد. نهادهای متولی آب اگر آنچنان که برای ساخت این پروژهها تقلا میکنند برای بهبود زیرساختهای شبکه آب شهر یاسوج با 57 درصد هدررفت تلاش میکردند شاید بهانهای نبود سدی مثل تنگسرخ ساخته شود. اینها سوالاتی است که شما به عنوان نماینده مردم باید به آنها پاسخ بگویید.
در ادامه آقای روشنفکر بیان میکند: «اومدیم این آقایانی که چندین ساله ده هزار نفر را از خدمات نظام جمهوری اسلامی مثل مثلاً گازرسانی، برق رسانی، آب رسانی .... محروم کردند اومدیم این قید را حذف کردیم، این محدودیت را برطرف کردیم. گفتیم چند چند سال محروم کردید ولی اجازه بدید ممکنه این سد تا سالها طول بکشه و به همین خاطر خوشبختانه این خدمات همچنان داره صورت میگیره....». بنده اطلاعی از میزان هزینهکرد برای خدمات رسانی به روستاها در استان ندارم اما یک جستجوی ساده نشان میدهد که برای استانی مثل آذربایجان شرقی که اقلیمی مشابه قسمت سردسیر استان کهگیلویه و بویراحمد دارد، برای گازرسانی به هر خانواه حدود 60 میلیون تومان در سال 1401 هزینه شده است.
با متوسط ۶۰ میلیون تومان هزینه گازرسانی به هر خانواده و حضور ۸۰۰ خانوار در منطقه، بودجهای نزدیک به ۴۸،۰۰۰ میلیون (۴۸ میلیارد) تومان برای گازرسانی این روستاها نیاز است. این تنها هزینه گازرسانی است، خود هزینه مابقی خدمات را حساب کنید. این چه تناقضی است که از یک طرف پیگیر ساخت سد هستید چون دولت سرمایهگذاری کرده است از آن طرف پیگیر خدماتی که دولت باید هزینه کند و در صورت ساخت سد همهی آن سرمایهها به زیر آب خواهد رفت؟ پر واضح است که حق مردم سادات محمودی است که تمام خدمات موردنیاز را داشته باشند. ذکر این امر نه در مخالفت با خدمترسانی به این بخش از مردم استان که در بیان تناقض گفتار شما است.
گویا در بخش دیگری از سخنان آقای روشنفکر که در ویدیو دیده نمیشود ذکر شده است بخشی از مردم منطقه موافق ساخت سد هستند. به آن بخش از هم تباران عزیز این نکته را عرض میکنم که اگر فکر میکنید زندگیتان با اندک بهایی که شرکت آب نیرو برای خرید زمینهایتان میپردازد تکانی خواهد خورد سری به سکنهی مناطق پشت سدهای کارون بزنید که زمینهای آبا و اجدادیشان به زیر آب رفت و اندک پول داده شده حتی کفاف یک منزل مسکونی در حاشیه شهر ایذه را نکرد و بخش قابل توجهی از آنها حاشیه نشین شهر ایذه شدند. این مبلغ در بهترین وضعیت و با این نرخ تورم شاید بتواند کفاف هزینه رهن یک منزل مسکونی در حاشیه شهر یاسوج را بدهد. حال شمایید و منزلی که سال بعد باید برای رهن آن مبلغ بیشتری بپردازید و شغلی که برای تامین این اضافه بها ندارید. به وعده ساخت شهرک مسکونی چندان اعتنا نکنید. به فرض که شهرکی هم ساخته شد منبع تامین درآمدتان در این شهرک از کجا خواهد بود. شغلتان چه میشود؟
نمیدانم این یادداشت را چه کسانی میخوانند اما از مسئولین دغدغهمند استان کهگیلویه و بویراحمد که از قضا به گزارشهای محرمانه کشوری هم دسترسی دارند تقاضا دارم فارغ از آن چه حامیان سدسازی در استان در جلسات تکرار میکنند سری به مطالعات اجتماعی صورت گرفته توسط نهادهای پژوهشی در خصوص حاشیه نشینی در شهر ایذه بزنند تا متوجه شوند آواره کردن مردم بومی ساکن مناطق قرار گرفته در مخازن سدهای کارون سه و چهار چه تبعات امنیتی برای شهر ایذه داشته است. شاید نوشتن همین یک پاراگراف نیز برای نگارنده آسیبزا باشد اما به عنوان یک دانشآموز حوزه مناقشات و درگیرهای آبی ملتمسانه تقاضا میکنم یاسوج را ایذهای دیگر نکنید. شما نیک میدانید تبعات ده هزار نفر حاشیه نشین جدید در شهری مثل یاسوج چه خواهد بود.
شما هم گیر میدین که چرا گفتی ، چی گفتی و چی نگفتی !!!
بابا بذارینش تا چند ماه دیگه مونده تموم بشه و بره بیچاره را