تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۲۴
کد مطلب : ۴۶۸۹۵۰
انشعاب سارا واگن کنشت نقطه عطفی در سیاست آلمان؛
این زن ایرانیتبار سیاست آلمان را به لرزه درآورده است
۱
کبنا ؛ حال و هوای معماگونه که «سارا واگن کنشت» با آن برای دهههای متمادی خود را به مردم آلمان نشان داده بود تا این اندازه چشمگیر نبوده بود. در این میان پرسشهای زیادی در مورد رهبری او بر جناح چپ و پروژه جدیدش مطرح شده است: تاسیس حزبی که تهدید کرده اصطلاحا پسا کمونیستهای حزب چپ آلمان را غرق میکند و در عین حال برخی از افکار را از حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان وام گرفته است. بدیهی است که پارادوکسی در راه است.
به گزارش کبنا، فرارو به نقل از ال پائیس، سارا (زهرا) واگن کنشت سیاستمدار ۵۴ساله و متولد ایالت تورینگن آلمان است. پدر او ایرانی است و زمانی که او خردسال بوده خانواده را ترک میکند. واگن کنشت تقریبا به ندرت در مورد پدرش صحبت کرده است. او در برخی مصاحبهها گفته است که تلاشها و جستجوهایش برای یافتن پدرش ناموفق بوده است.
شاید پس از «آنگلا مرکل» شناخته شدهترین سیاستمدار اهل آلمان شرقی، سارای ۵۴ساله دومین سیاستمدار حرفهای از آن منطقه باشد که به یکی از کاریزماتیکترین سیاستمداران آلمان تبدیل شده است. با این وجود، او و افکارش در هالهای از ابهام قرار گرفته اند: سارا واگن کنشت واقعا به چه چیزی باور دارد و بلوک تازه او که باعث بروز زمین لرزهای در فضای سیاسی آلمان شده چگونه خواهد بود؟
در حال حاضر، نظرسنجیهای اولیه از رای دهندگان آلمانی در مورد حزب تحت رهبری «واگن کنشت» نشان میدهد که به طور میانگین ۱۴ درصد از او حمایت میکنند. این یک نتیجه قوی محسوب میشود و اگر امروز انتخابات سراسری در آلمان برگزار میشد حزب تازه تاسیس او را در جایگاه چهارم قرار میداد یعنی پس از اتحادیه دموکرات مسیحی، حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان و حزب سوسیال دموکرات که اکنون حزب حاکم است. در همین حال، از هر ده آلمانی دو نفر میگویند که از “BSW «مخفف» Bündnis Sahra Wagenknecht یا «اتحاد سارا واگن کنشت» حمایت میکنند.
از زمانی که واگن کنشت به طور علنی خروج خود را از حزب چپ آلمان اعلام کرد و از تاسیس حزبی تازه خبر داد مصاحبههایی را انجام داد که همگان را سردرگم ساخت. پس از اعلام مواضعاش این پرسش مطرح شد که آیا جریان تازه تاسیس او در زمره جناح چپ قرار خواهد داشت یا جناح راست؟ روزنامه نگار «دی ولت» این پرسش را از او مطرح کرد. او پرسید: «آیا قصد دارید یک آلترناتیو برای آلمان در اردوگاه چپ ایجاد کنید»؟ این پرسشی متداول در سیاست امروز آلمان است.
آن چه در مورد واگن کنشت شناخته شده آن است که او طرفدار روسیه یا دست کم همدل با مسکو، مخالف ناتو و ضد مهاجرت است ترکیبی که با آن قصد دارد شرق آلمان را فتح کند.
او نمیخواهد خود و عقایدش را به شکلی باز مطرح نماید. در واقع، همان طور که او اشاره کرده واژه «چپ» بخشی از نام حزباش نخواهد بود زیرا هدف بلوک جدید پرداختن به خواستههای طیف وسیعی از رای دهندگان بالقوه است. واگن کنشت میخواهد حزبی را رهبری کند که دارای ارزشهای سنتی چپ است و بر دفاع از کارگران و توزیع مجدد ثروت متمرکز اس. اما او همزمان خواستار پایان دادن به تحریمها علیه روسیه و اتخاذ سیاستهای مهاجرتی سخت گیرانهتر و تنگ نظرانهتر است تا بتواند حمایت رای دهندگان حزب آلترناتیو از آلمان را نیز به سوی خود جلب کند.
واگن کنشت بیش از یک دهه در روستایی در زارلند ایالت کوچکی در آلملن در مرز فرانسه زندگی کرد. «اسکار لافونتن» همسرش ۱۳ سال وزیر و رئیس آن ناحیه بود. رسانهها تاکید میکنند که این سیاستمدار کهنه کار و وزیر سابق که پس از خروج از حزب سوسیال دموکرات به دلیل اختلافات با رهبری آن حزب چپ آلمان را نیز تاسیس کرد در شکل گیری شخصیت سیاسی همسرش تاثیرگذار بوده است. واگن کنشت در سالیان اخیر بیشتر انسان و کمتر رباتیک به نظر میرسد! برای مثال، شرکت او در یک برنامه آشپزی معروف یا ظاهرش با لباس پرنسس لیا در یک مراسم کارناوالی اتفاقاتی بودند که عموم را شگفت زده ساخته و خوشحال کرد.
او علیرغم اینکه شورشی ابدی حزب چپ قلمداد میشود به عنوان نماینده آن حزب در تجمعات و مناظرههای تلویزیونی بیشماری حضور یافته است. عملمرد قوی و محبوبیت فزاینده واگن کنشت او را به دارایی اصلی آن حزب سوم آلمان تبدیل کرد. خروج او برای حزب چپ آلمان یک چالش خواهد بود.
واگن کنشت به عنوان عضوی از گروههای چپ پس از فروپاشی دیوار برلین خیلی زود وارد عرصه سیاست شد. او که در جمهوری دموکراتیک آلمان بزرگ شد مدتی با پدربزرگ و مادربزرگاش زندگی کرد. پدرش یک دانشجوی ایرانی مخالف رژیم پهلوی بود و پس از بازگشت به کشورش زمانی که سارا دوساله بود ناپدید شد. «کریستین اشنایدر» زندگینامهنویس واگن کنشت مینویسد کودکی او نسبتا در تنهایی و با دوستان اندکی سپری شد. او مینویسد واگن کنشت را در کودکی به دلیل رنگ موهایش و پوست تیرهاش مسخره میکردند. واگن کنشت در رشته فلسفه در برلین شرقی تحصیل کرد و به خاطر آموزش فکری خوباش شناخته شده و چندین کتاب از او چاپ شده است. او برای رساله خود به تفسیر کارل مارکس جوان از آرای هگل پرداخته است.
واگن کنشت بیش از سه دهه در خط مقدم سیاست آلمان قرار داشته است. او در سن ۲۲ سالگی در سال ۱۹۹۱ میلادی به عضویت هیئت مدیر حزب سوسیالیسم دموکراتیک درامد که وارث حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان (SED) (تنها حزبی که در جمهوری دموکراتیک آلمان مجاز محسوب میشد) انتخاب شد. هنگامی که حزب چپ آلمان در سال ۲۰۰۷ تاسیس شد نتیجه ادغام حزب سوسیالیسم دموکراتیک با جنبش لافونتن بود که از کاهش پرداختن دولت سوسیالی دموکرات تحت زمامداری «گرهارد شرودر» صدراعظم وقت آلمان (۱۹۹۸ – ۲۰۰۵) به مسائل اجتماعی ناامید شده بود.
واگن کنشت پس از تاسیس حزب چپ به سرعت در جایگاه برجستهای قرار گرفت. او در سال ۲۰۰۹ میلادی معاون گروه پارلمانی شد. به سرعت همه متوجه شدند که او کشش انتخاباتی دارد. در سال ۲۰۱۷ میلادی حزب چپ او را به عنوان نامزد مشترک خود برای کسب منصب صدراعظمی در کنار «دیتمار بارتش» معرفی کرد. آنان با یکدیگر بهترین نتیجه حزب را در انتخابات فدرال کسب کردند و ۹.۲ درصد آرا را به دست آوردند.
واگن کنشت که در برخی مخافل از او تحت عنوان «عروسک خیمه شب بازی پوتین» یاد میشود سال هاست که اساسا از خط حزب چپ حتی از زمان بحران پناهجویان در سال ۲۰۱۵ میلادی منحرف شده است. در آن زمان او از سیاست درهای باز «آنگلا مرکل» که به نفع پناهجویان بود انتقاد میکرد. این در حالی بود که در آن زمان حزب چپ آلمان نیز از سیاست مرکل حمایت میکرد. در طول پاندمی کووید واگن کنشت واکسن و قرنطینه را زیر سوال برد. واگن کنشت هم چنین به بحثهای جنسیتی علاقهای ندارد و آن را مسائل حاشیهای میداند که بیش از حد مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است. از زمانی که روسیه حمله خود به اوکراین را آغاز کرد او خواستار گفتگوهای صلح با مسکو شده و از دولت تحت رهبری «اولاف شولتز» به دلیل ارسال سلاح برای اوکراین و تصویب تحریمها علیه روسیه انتقاد کرده است. او میگوید که این سیاستها به اقتصاد آلمان آسیب وارد میسازند.
چگونه او میتواند تمام این باورها و رویکردها را در یک انتخابات عمومی با یکدیگر ترکیب کند؟ تناقض بین ظاهر بورژوایی او و نظرات چپگرایانه رادیکالاش ممکن است تکان دهنده باشد اما اکنون و وظیفه دشوارتر او ترکیب مواضع مارکسیستی با شعارهای ضد واکسن و نظریات طرح توطئه است که با اظهارات ضد مهاجرتی که عملا از پلتفرم حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان نسخه برداری شده تکمیل شده است. در نتیجه، بسیاری از تحلیلگران این پرسش را مطرح کردهاند که آیا او واقعا چپگراست یا خیر.
واگن کنشت پنج سال پیش تلاش کرد تا سازمان موازی حزب چپ را بسازد که او آن را «ایستادگی» نامید. او تلاش کرد رای دهندگان چپ افسرده سابق را که به سوی آلترناتیو برای آلمان متمایل شده بودند گردهم آورد. تلاشهای او از جنبش پوپولیستی چپ فرانسوی «فرانسه تسلیم ناپذیر» تحت رهبری «ژان لوک ملانشن» الهام گرفته شده بود که واگن کنشت او را الگوی خود میداند.
با این وجود، تلاش واگن کنشت در آن زمان نتیجه بخش نبود. تنها پس از شش ماه او این پروژه را رها کرد. در آن زمان رابطه او با حزب چپ آلمان از پیش ناپایدار بود. چندین عضو حزب تلاش کردند او را از حزب اخراج کنندو با این وجود، از آنجایی که تلاش هایشان موفقیتآمیز نبود واگن کنشت همچنان به انتقاد علنی از حزبی که او بخشی از آن بود ادامه داد. او معتقد بود حزب چپ آلمان از همان افرادی که قرار بوده از آنان دفاع کند یعنی «کارگران عادی» و «بازنشستگان» فاصله گرفته بود.
واگن کنشت در فوریه گذشته خواستار برگزاری «راهپیمایی صلح» شد تا خواست پایان دادن به سیاست تسلیح اوکراین و آغاز جستجوی راه حلهای دیپلماتیک برای درگیریها با مسکو را مطرح نماید. او در کنار «آلیس شوارتسر» نماد فمینیسم آلمانی توانست حدود ده هزار نفر را در یک روز سرد در نزدیکی دروازه براندنبورگ گردهم آورد. هشدارها از سراسر طیفهای پارلمانی آلمان در مورد نفوذ احتمالی رادیکالهای جناح راست و چپ و آن که کرملین میتواند از آن تجمع استفاده ابزاری کند مورد توجه قرار نگرفت. دو هفته پیش از راهپیمایی دو سازمان دهنده آن بیانیهای را منتشر کردند که در آن شولتز صدراعظم آلمان را به ترویج تشدید جنگ از طریق ارائه کمکهای نظامی به دولت کی یف متهم کردند.
آیا واگن کنشت این بار موفق خواهد شد از قطبی شدن فزاینده جامعه آلمان سود ببرد؟ آیا او ازعدم محبوبیت ائتلاف اولاف شولتز سود خواهد برد؟ اولین آزمون قرار است تا شش ماه دیگر و با انتخابات بعدی اروپا برگزار شود. با این وجود، آزمون قطعی در طول انتخابات ایالتی در زاکسن، براندنبورگ و تورینگن، نقاطی که گفتمان پوپولیستی در آنجا جریان دارد خواهد بود.
به گزارش کبنا، فرارو به نقل از ال پائیس، سارا (زهرا) واگن کنشت سیاستمدار ۵۴ساله و متولد ایالت تورینگن آلمان است. پدر او ایرانی است و زمانی که او خردسال بوده خانواده را ترک میکند. واگن کنشت تقریبا به ندرت در مورد پدرش صحبت کرده است. او در برخی مصاحبهها گفته است که تلاشها و جستجوهایش برای یافتن پدرش ناموفق بوده است.
شاید پس از «آنگلا مرکل» شناخته شدهترین سیاستمدار اهل آلمان شرقی، سارای ۵۴ساله دومین سیاستمدار حرفهای از آن منطقه باشد که به یکی از کاریزماتیکترین سیاستمداران آلمان تبدیل شده است. با این وجود، او و افکارش در هالهای از ابهام قرار گرفته اند: سارا واگن کنشت واقعا به چه چیزی باور دارد و بلوک تازه او که باعث بروز زمین لرزهای در فضای سیاسی آلمان شده چگونه خواهد بود؟
در حال حاضر، نظرسنجیهای اولیه از رای دهندگان آلمانی در مورد حزب تحت رهبری «واگن کنشت» نشان میدهد که به طور میانگین ۱۴ درصد از او حمایت میکنند. این یک نتیجه قوی محسوب میشود و اگر امروز انتخابات سراسری در آلمان برگزار میشد حزب تازه تاسیس او را در جایگاه چهارم قرار میداد یعنی پس از اتحادیه دموکرات مسیحی، حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان و حزب سوسیال دموکرات که اکنون حزب حاکم است. در همین حال، از هر ده آلمانی دو نفر میگویند که از “BSW «مخفف» Bündnis Sahra Wagenknecht یا «اتحاد سارا واگن کنشت» حمایت میکنند.
از زمانی که واگن کنشت به طور علنی خروج خود را از حزب چپ آلمان اعلام کرد و از تاسیس حزبی تازه خبر داد مصاحبههایی را انجام داد که همگان را سردرگم ساخت. پس از اعلام مواضعاش این پرسش مطرح شد که آیا جریان تازه تاسیس او در زمره جناح چپ قرار خواهد داشت یا جناح راست؟ روزنامه نگار «دی ولت» این پرسش را از او مطرح کرد. او پرسید: «آیا قصد دارید یک آلترناتیو برای آلمان در اردوگاه چپ ایجاد کنید»؟ این پرسشی متداول در سیاست امروز آلمان است.
آن چه در مورد واگن کنشت شناخته شده آن است که او طرفدار روسیه یا دست کم همدل با مسکو، مخالف ناتو و ضد مهاجرت است ترکیبی که با آن قصد دارد شرق آلمان را فتح کند.
او نمیخواهد خود و عقایدش را به شکلی باز مطرح نماید. در واقع، همان طور که او اشاره کرده واژه «چپ» بخشی از نام حزباش نخواهد بود زیرا هدف بلوک جدید پرداختن به خواستههای طیف وسیعی از رای دهندگان بالقوه است. واگن کنشت میخواهد حزبی را رهبری کند که دارای ارزشهای سنتی چپ است و بر دفاع از کارگران و توزیع مجدد ثروت متمرکز اس. اما او همزمان خواستار پایان دادن به تحریمها علیه روسیه و اتخاذ سیاستهای مهاجرتی سخت گیرانهتر و تنگ نظرانهتر است تا بتواند حمایت رای دهندگان حزب آلترناتیو از آلمان را نیز به سوی خود جلب کند.
واگن کنشت بیش از یک دهه در روستایی در زارلند ایالت کوچکی در آلملن در مرز فرانسه زندگی کرد. «اسکار لافونتن» همسرش ۱۳ سال وزیر و رئیس آن ناحیه بود. رسانهها تاکید میکنند که این سیاستمدار کهنه کار و وزیر سابق که پس از خروج از حزب سوسیال دموکرات به دلیل اختلافات با رهبری آن حزب چپ آلمان را نیز تاسیس کرد در شکل گیری شخصیت سیاسی همسرش تاثیرگذار بوده است. واگن کنشت در سالیان اخیر بیشتر انسان و کمتر رباتیک به نظر میرسد! برای مثال، شرکت او در یک برنامه آشپزی معروف یا ظاهرش با لباس پرنسس لیا در یک مراسم کارناوالی اتفاقاتی بودند که عموم را شگفت زده ساخته و خوشحال کرد.
او علیرغم اینکه شورشی ابدی حزب چپ قلمداد میشود به عنوان نماینده آن حزب در تجمعات و مناظرههای تلویزیونی بیشماری حضور یافته است. عملمرد قوی و محبوبیت فزاینده واگن کنشت او را به دارایی اصلی آن حزب سوم آلمان تبدیل کرد. خروج او برای حزب چپ آلمان یک چالش خواهد بود.
واگن کنشت به عنوان عضوی از گروههای چپ پس از فروپاشی دیوار برلین خیلی زود وارد عرصه سیاست شد. او که در جمهوری دموکراتیک آلمان بزرگ شد مدتی با پدربزرگ و مادربزرگاش زندگی کرد. پدرش یک دانشجوی ایرانی مخالف رژیم پهلوی بود و پس از بازگشت به کشورش زمانی که سارا دوساله بود ناپدید شد. «کریستین اشنایدر» زندگینامهنویس واگن کنشت مینویسد کودکی او نسبتا در تنهایی و با دوستان اندکی سپری شد. او مینویسد واگن کنشت را در کودکی به دلیل رنگ موهایش و پوست تیرهاش مسخره میکردند. واگن کنشت در رشته فلسفه در برلین شرقی تحصیل کرد و به خاطر آموزش فکری خوباش شناخته شده و چندین کتاب از او چاپ شده است. او برای رساله خود به تفسیر کارل مارکس جوان از آرای هگل پرداخته است.
واگن کنشت بیش از سه دهه در خط مقدم سیاست آلمان قرار داشته است. او در سن ۲۲ سالگی در سال ۱۹۹۱ میلادی به عضویت هیئت مدیر حزب سوسیالیسم دموکراتیک درامد که وارث حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان (SED) (تنها حزبی که در جمهوری دموکراتیک آلمان مجاز محسوب میشد) انتخاب شد. هنگامی که حزب چپ آلمان در سال ۲۰۰۷ تاسیس شد نتیجه ادغام حزب سوسیالیسم دموکراتیک با جنبش لافونتن بود که از کاهش پرداختن دولت سوسیالی دموکرات تحت زمامداری «گرهارد شرودر» صدراعظم وقت آلمان (۱۹۹۸ – ۲۰۰۵) به مسائل اجتماعی ناامید شده بود.
واگن کنشت پس از تاسیس حزب چپ به سرعت در جایگاه برجستهای قرار گرفت. او در سال ۲۰۰۹ میلادی معاون گروه پارلمانی شد. به سرعت همه متوجه شدند که او کشش انتخاباتی دارد. در سال ۲۰۱۷ میلادی حزب چپ او را به عنوان نامزد مشترک خود برای کسب منصب صدراعظمی در کنار «دیتمار بارتش» معرفی کرد. آنان با یکدیگر بهترین نتیجه حزب را در انتخابات فدرال کسب کردند و ۹.۲ درصد آرا را به دست آوردند.
واگن کنشت که در برخی مخافل از او تحت عنوان «عروسک خیمه شب بازی پوتین» یاد میشود سال هاست که اساسا از خط حزب چپ حتی از زمان بحران پناهجویان در سال ۲۰۱۵ میلادی منحرف شده است. در آن زمان او از سیاست درهای باز «آنگلا مرکل» که به نفع پناهجویان بود انتقاد میکرد. این در حالی بود که در آن زمان حزب چپ آلمان نیز از سیاست مرکل حمایت میکرد. در طول پاندمی کووید واگن کنشت واکسن و قرنطینه را زیر سوال برد. واگن کنشت هم چنین به بحثهای جنسیتی علاقهای ندارد و آن را مسائل حاشیهای میداند که بیش از حد مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است. از زمانی که روسیه حمله خود به اوکراین را آغاز کرد او خواستار گفتگوهای صلح با مسکو شده و از دولت تحت رهبری «اولاف شولتز» به دلیل ارسال سلاح برای اوکراین و تصویب تحریمها علیه روسیه انتقاد کرده است. او میگوید که این سیاستها به اقتصاد آلمان آسیب وارد میسازند.
چگونه او میتواند تمام این باورها و رویکردها را در یک انتخابات عمومی با یکدیگر ترکیب کند؟ تناقض بین ظاهر بورژوایی او و نظرات چپگرایانه رادیکالاش ممکن است تکان دهنده باشد اما اکنون و وظیفه دشوارتر او ترکیب مواضع مارکسیستی با شعارهای ضد واکسن و نظریات طرح توطئه است که با اظهارات ضد مهاجرتی که عملا از پلتفرم حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان نسخه برداری شده تکمیل شده است. در نتیجه، بسیاری از تحلیلگران این پرسش را مطرح کردهاند که آیا او واقعا چپگراست یا خیر.
واگن کنشت پنج سال پیش تلاش کرد تا سازمان موازی حزب چپ را بسازد که او آن را «ایستادگی» نامید. او تلاش کرد رای دهندگان چپ افسرده سابق را که به سوی آلترناتیو برای آلمان متمایل شده بودند گردهم آورد. تلاشهای او از جنبش پوپولیستی چپ فرانسوی «فرانسه تسلیم ناپذیر» تحت رهبری «ژان لوک ملانشن» الهام گرفته شده بود که واگن کنشت او را الگوی خود میداند.
با این وجود، تلاش واگن کنشت در آن زمان نتیجه بخش نبود. تنها پس از شش ماه او این پروژه را رها کرد. در آن زمان رابطه او با حزب چپ آلمان از پیش ناپایدار بود. چندین عضو حزب تلاش کردند او را از حزب اخراج کنندو با این وجود، از آنجایی که تلاش هایشان موفقیتآمیز نبود واگن کنشت همچنان به انتقاد علنی از حزبی که او بخشی از آن بود ادامه داد. او معتقد بود حزب چپ آلمان از همان افرادی که قرار بوده از آنان دفاع کند یعنی «کارگران عادی» و «بازنشستگان» فاصله گرفته بود.
واگن کنشت در فوریه گذشته خواستار برگزاری «راهپیمایی صلح» شد تا خواست پایان دادن به سیاست تسلیح اوکراین و آغاز جستجوی راه حلهای دیپلماتیک برای درگیریها با مسکو را مطرح نماید. او در کنار «آلیس شوارتسر» نماد فمینیسم آلمانی توانست حدود ده هزار نفر را در یک روز سرد در نزدیکی دروازه براندنبورگ گردهم آورد. هشدارها از سراسر طیفهای پارلمانی آلمان در مورد نفوذ احتمالی رادیکالهای جناح راست و چپ و آن که کرملین میتواند از آن تجمع استفاده ابزاری کند مورد توجه قرار نگرفت. دو هفته پیش از راهپیمایی دو سازمان دهنده آن بیانیهای را منتشر کردند که در آن شولتز صدراعظم آلمان را به ترویج تشدید جنگ از طریق ارائه کمکهای نظامی به دولت کی یف متهم کردند.
آیا واگن کنشت این بار موفق خواهد شد از قطبی شدن فزاینده جامعه آلمان سود ببرد؟ آیا او ازعدم محبوبیت ائتلاف اولاف شولتز سود خواهد برد؟ اولین آزمون قرار است تا شش ماه دیگر و با انتخابات بعدی اروپا برگزار شود. با این وجود، آزمون قطعی در طول انتخابات ایالتی در زاکسن، براندنبورگ و تورینگن، نقاطی که گفتمان پوپولیستی در آنجا جریان دارد خواهد بود.