تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۵۶
کد مطلب : ۴۹۴۹۴۹
یادداشتی از احسان خانمحمدی

علت آتش‌سوزی در آمریکا: وزش باد؛ در ایران: ناکارآمدی سیاسی! / نگاهی به یک‌بام و دو هوای رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور / چگونه برخی از رسانه‌ها برای تحقیر خود با غرب همدست می‌شوند؟

۰
علت آتش‌سوزی در آمریکا: وزش باد؛ در ایران: ناکارآمدی سیاسی! / نگاهی به یک‌بام و دو هوای رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور / چگونه برخی از رسانه‌ها برای تحقیر خود با غرب همدست می‌شوند؟
کبنا ؛یادداشتی از احسان خانمحمدی؛ تصویر نخست: «دلیل آن ترکیبی از شرایط خشکی و وزش بادهای محلی بود»؛ «ترکیب بادهای خیلی شدید و در عین حال کم‌بودن رطوبت باعث شد آتش به سرعت پیشرفت کند»؛ «به دلیل وزش بادهای پرقدرت بعد از یک دوره خشکسالی پرقدرت [...]»؛ «به دلیل افزایش سرعت باد [...]»؛ «به دلیل وزش بادهای سنگین با سرعت 170 کیلومتر در ساعت مهار این آتش‌سوزی‌ها بسیار چالش‌برانگیز است».
تصویر دوم: «کمبود امکانات به گسترش آتش‌سوزی‌ها در زاگرس دامن زد»؛ «با وجود گذشت یک هفته از آتش‌سوزی، امکانات همچنان اندک است»؛ «جنگل در ایران به درستی مدیریت نمی‌شود مخصوصاً در زاگرس»؛ «در کنار کمبود امکانات، عواملی که باعث آتش‌سوزی‌های جنگلی می‌شوند همچنان برقرار هستند»؛ «سابقه و عملکرد دولت و حاکمیت در آتش‌سوزی‌ها [...]»؛ «کمبود آبپاش و تجهیزات [...]».
تصویر نخست، بخشی از پوشش رسانه‌ای آتش‌سوزی‌های اخیر در کالیفرنیای آمریکا و تصویر دوم، پوشش خبری همین رسانه‌ها از آتش‌سوزی‌های سال گذشته در جنگل‌های زاگرس ایران است. از بریده‌خبرهایی که در بالا به آنها اشاره شد، روشن می‌شود این رسانه‌ها آتش‌سوزی‌های آمریکا را با عوامل طبیعی و آتش‌سوزی‌های ایران را با عوامل سیاسی تبیین کرده‌اند. برای فهم این تفاوت در پوشش خبری، اشاره به چند مفهوم ضروری است؛ گفتمان، بازنمایی و مهم‌تر از همه نظریه شرق‌شناسی.
یورگنسن و فیلیپس در تعریف گفتمان می‌گویند: «گفتمان، شیوه‌ای خاص برای سخن گفتن درباره جهان و فهم آن (یا فهم یکی از وجوه آن) است». به زبان خیلی ساده، گفتمان نوعی رویکرد است که افراد از آن زاویه به جهان نگاه می‌کنند. یورگنسن و فیلیپس از مثالی برای توضیح گفتمان استفاده می‌کنند؛ فرض کنید در جایی سیلی رخ داده است؛ سیل به خودی خود یک واقعیت است؛ اما این‌که آن را از چه زاویه‌ای و یا چه گفتمانی می‌بینیم، معنای آن و علتش متفاوت می‌شود. «گفتمان علمی» علت وقوع سیل را فرایندهای طبیعی و زمین‌شناختی و ... می‌بیند؛ راهکار را هم علمی در نظر می‌گیرد. اگر «گفتمان مذهبی» مبتنی بر گناه را در نظر بگیریم، ممکن است علت این سیل افزایش گناه در جامعه باشد؛ در این‌صورت، راهکار افزایش تقوا و پرهیزگاری در نظر گرفته می‌شود. «گفتمان انتقادی_سیاسی» سیل را ناشی از کم‌کاری دولت در نظر می‌گیرد و راهکار را سیل‌بند و مسائلی از این دست می‌داند. بنابراین هر گفتمان خاص، دنیا را به صورتی خاص می‌بیند.
حالا به مفهوم دیگر یعنی بازنمایی می‌رسیم؛ هر گفتمان، به شیوه‌ای خاص و با زبان، تصاویر و واژگانی خاص، واقعیت را نشان می‌دهد؛ چگونگی به تصویر کشیدن و سخن گفتن درباره حوادث و به طور کلی جهان را بازنمایی می‌گویند. واقعیت‌ها به خودی خود معنا ندارند؛ با سخن گفتن و به تصویر کشیدنشان، معنای خاصی بر آنها تحمیل می‌شود.
بنابراین بر اساس مفاهیم گفتمان و بازنمایی می‌توان گفت رسانه‌ها بر اساس جهت‌گیری خاصی که دارند، واقعیت را به‌گونه‌ای بازنمایی می‌کنند که با منافعشان سازگار باشد؛ هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند ادعای بی‌طرفی کند؛ چرا که هر رسانه گفتمانی دارد و بر اساس آن گفتمان، دست به بازنمایی حوادث و پدیده‌ها می‌زند. رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور هر چند ادعای بی‌طرفی دارند، اما آنها بر اساس منافعی که دارند، آتش‌سوزی‌های دو کشور متفاوت را با دو زبان متفاوت به تصویر کشیده‌اند. آنها چون منتقد آمریکا نیستند، در بازنمایی آتش‌سوزی‌های آن کشور، تنها بر عواملی تأکید می‌کنند که بر اساس آن دولت آمریکا مقصر جلوه داده نشود؛ همچون وزش باد. در واقع آنها ناکارآمدی دولت آمریکا در این آتش‌سوزی‌ها را نادیده می‌گیرند؛ گویا دولت آن کشور هیچ نقشی در این زمینه نداشته است. در مقابل، وجوهی از این آتش‌سوزی‌ها در رسانه‌ها برجسته می‌شوند که همدلی سایر انسان‌ها را برانگیزد؛ نجات حیوانات به کرات در رسانه‌ها نشان داده شده است؛ در یکی از این کلیپ‌ها عده‌ای تلاش می‌کنند لاک‌پشتی را از درون آتش‌ نجات دهند. عده‌ای به سوگ حیوانات سوخته نشسته‌اند؛ تصاویری از آتش‌سوزی هالیوود؛ مجسمه اسکار و ... با بازنمایی خاصی نشان داده می‌شوند که همگی در پی بازنمایی انسان‌دوستی، حیوان‌دوستی و پای‌بندی به اخلاقیات در جامعه آمریکاست. در واقع راهبرد رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور این است که نکات منفی همچون ناکارآمدی دولت آمریکا گفته نشود و در مقابل، نکات مثبت بسیار برجسته شوند.
اما همین رسانه‌ها وقتی درباره آتش‌سوزی‌های زاگرس صحبت می‌کردند، از راهبردی کاملاً معکوس استفاده می‌کردند؛ در آتش‌سوزی‌های کشور، کمترین سخنی در مورد گرمای هوا به عنوان دامن‌زننده به این آتش‌سوزی‌ها گفته نمی‌شد. تمام تمرکز بر ناکارآمدی سیاسی و کمبود امکانات بود. آتش‌سوزی‌های زاگرس به این‌صورت بازنمایی می‌شد که گویا تنها علت آن ناکارآمدی سیاسی بوده و حالا نیز کمبود امکانات به آن دامن زده است. پدیده‌ای که در آتش‌سوزی آمریکا تنها با وزش باد تبیین شده است. در بازنمایی آتش‌سوزی کشور دیگر خبری از انسان‌دوستی و حیوان‌دوستی نبود؛ هیچ نوع بازنمایی از آن تلاش‌های فردی نشان داده نشد؛ آن رسانه‌ها نشان نمی‌دادند که با وجود امکانات، چطور گروه‌های مردمی با دستان خالی به دل آتش زده‌اند. در پوشش خبری آتش‌سوزی زاگرس خبری از تصاویر پرزرق‌وبرقی که این روزها از آمریکا نشان داده می‌شود، نبود؛ تصاویر کدر و تاریک بودند؛ دقیقاً شبیه مواضع این رسانه‌ها. اما پرسش این‌جاست که چرا برای یک پدیده یکسان مثل آتش‌سوزی، یک رسانه، دو نوع بازنمایی متفاوت انجام می‌دهد؟
ادوارد سعید در سال 1978 درست یک سال پیش از انقلاب کتاب اثرگذار خود با نام «شرق‌شناسی» را منتشر کرد. بر اساس نظریه «شرق‌شناسی» سعید می‌توان علت این دو نوع بازنمایی متفاوت را متوجه شد. در نظر سعید، شرق و غرب مفاهیمی جغرافیایی نیستند؛ بلکه مفاهیمی جعلی و برساختی هستند. شرق و غرب وجود ندارند. غرب، شرق را ساخت تا از زاویه آن خود را بشناسد. با ایجاد شرق، غرب خود را شناخت؛ مفاهیم غیرمنطقی، مستبد، وحشی، دون‌پایه، عقب‌مانده، سرسپرده و ... به شرق نسبت داده شد تا غرب با ویژگی‌های دقیقاً متفاوت شناخته شود. شرق‌شناسی نه رشته‌ای دانشگاهی به معنای شناخت شرق، بلکه یک ایدئولوژی و مهمتر از آن یک عمل است. شرق ساخته شد تا غرب بتواند آن را استعمار کند. بر اساس نظریه ادوارد سعید، رسانه‌ها بر اساس چنین مفاهیمی، حوادث شرق را بازنمایی می‌کنند. هر حادثه‌ای در این نقطه از جهان اتفاق می‌افتد بر اساس گفتمان شرق‌شناسی تحلیل و بازنمایی می‌شود. اما نکته مهمتر مفهوم «خودشرقی‌کردن» است که سعید به آن اشاره می‌کند.  در خودشرقی‌کردن، انسان شرقی، خود را از نگاه شرق‌شناسانه غربی‌ها می‌شناسد؛ در واقع، بر اساس این مفهوم، انسان شرقی، خود را از همان زاویه می‌بیند که غربی‌ها دیده‌اند. بر این اساس، انسان شرقی، آتش‌سوزی‌های غرب را در چارچوبی انسانی و علمی می‌بیند. اما همین که آتش‌سوزی در شرق اتفاق افتاد، بر اساس همان نگاه شرق‌شناسانه غربی آن را تحلیل می‌کند؛ در واقع این رسانه‌ها در استعمار خود توسط غرب، همدست غرب می‌شوند. از این زوایه است که می‌توان فهمید که چرا یک رسانه‌ خاص، یک پدیده را به دو صورت متفاوت بازنمایی می‌کند. بنابراین، تصویر نخستی که در ابتدای این متن به آن اشاره شد بر اساس نگاه «شرق‌شناسی» و تصویر دوم بر اساس نگاه «خودشرقی‌کردن» قابل فهم است؛ معنای آن نیز چیزی نیست جز «همدستی با غرب برای تحقیر خود.»
نام شما

آدرس ايميل شما

آفت قبیله‌گرایی در کهگیلویه و بویراحمد؛ زخم کهنه‌ای که سد راه توسعه شده است

آفت قبیله‌گرایی در کهگیلویه و بویراحمد؛ زخم کهنه‌ای که سد راه توسعه شده است

کهگیلویه و بویراحمد، با تاریخ غنی و فرهنگ عشیره‌ای پویا، در بسیاری از عرصه‌ها پتانسیل ...
اظهارنظر مهم رئیس سیا درباره برنامه هسته‌ای ایران

اظهارنظر مهم رئیس سیا درباره برنامه هسته‌ای ایران

رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا بر اساس پیگیری‌ها معترف است که جمهوری اسلامی ایران تصمیمی ...
آیا ترامپ می‌تواند مانند نیکسون، رابطه‌ای تاریخی با ایران ایجاد کند؟

آیا ترامپ می‌تواند مانند نیکسون، رابطه‌ای تاریخی با ایران ایجاد کند؟

مانند گشایش تاریخی نیکسون به سوی چین، دونالد ترامپ نیز با لحظه‌ای سرنوشت‌ساز روبه‌روست ...
1