تاریخ انتشار
چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۴
کد مطلب : ۴۹۵۲۰۲
یادداشت کاملاً جدی؛
«کتکشی» و «کیفکشی» در کهگیلویه و بویراحمد / نقدی بر اصطلاح «مدیریتهای بادآورده»
۰
کبنا ؛در حالی که ما در پایگاه خبری کبنا نیوز با استفاده از اصطلاح «مدیریتهای بادآورده»، توزیع جایگاههای مدیریتی بدون تلاش و شایستگی را نقد کرده بودیم، امروز متوجه شدیم «کیفکشان» و «کتکشان» در دایره این اصطلاح قرار نمیگیرند.
به گزارش کبنا، مدیریتهای بادآورده اصطلاحی است که این روزها در پایگاه خبری کبنا نیوز در مورد آن یادداشتها و گفتوگوهایی منتشر کردهایم. منظور از این اصطلاح، همانطور که در یادداشتهای پیشین گفته شد، دستیابی به موقعیتهای مدیریتی بدون برخورداری از شایستگی و تلاش برای آن است. در واقع، برخی افراد بدون آنکه توانایی لازم را داشته باشند و همچنین بدون آنکه تلاش و کوشش کافی نمایند، به موقعیتهای مدیریتی دست پیدا میکنند.
ما در این یادداشتها اشتباهاً بسیاری از افراد را یکدست کرده و تفاوت بین آنها را در نظر نگرفته بودیم؛ چرا که گروهی از مدیران کنونی و مدیرانی که قرار است در آینده به پستهای مدیریتی دست یابند، هم تلاش کرده و هم شایستگیهای لازم را دارند؛ آنها همان کتکشان و کیفکشان هستند که ما نادیده گرفته بودیمشان؛ ازاینرو در همین یادداشت از آنها عذرخواهی میکنیم. اما این افراد چه کسانی هستند؟
کتکشی و کیفکشی دو مسئولیت بزرگ و خطیر در راه رسیدن به پست و مقام است. یکی از پیشنیازهای مدیریتی در کهگیلویه و بویراحمد، خاک کت و کیف خوردن است؛ برخی سالها کیف و کت میگیرند تا بتوانند به موقعیتی دست یابند. آنها هم باید شایستگی آن را داشته باشند و هم به اندازه کافی تلاش کنند.
داستان از این قرار است که وقتی فردی به عنوان یک مسئول انتخاب و یا انتصاب میشود، گروهی از افراد دور او جمع میشوند؛ این پدیده بیشتر در اطراف نمایندگان دیده میشود. بسیاری از آنها هیچ هنر و دستاورد خاصی قبل از کتکشی و کیفکشی ندارند؛ البته این مسئولیت آنقدر خطیر هست که فرد دیگر بهجز آن، زمان برای انجام کار دیگری نداشته باشد.
حالا فرض کنید فردی به عنوان نماینده انتخاب شد؛ روشن است که خود او به تنهایی نمیتواند کیفش را حمل کند؛ لازم است فرد یا افرادی کنار او باشند و کیفش را حمل کنند و گاهی نیز تلفنهایش را پاسخ دهند. گاهی نیز که نماینده گرمش میشود، باید کسانی باشند کت او را بگیرند. راز شکلگیری این دو مسئولیت مهم را باید در اینجا جستوجو کرد.
اما هر کسی نمیتواند کیفکش یا کتکش شود؛ رقابت سنگینی بین متقاضیان این عنوانهای شغلی وجود دارد؛ آن کس که بهتر بتواند کیف و کت را بگیرد، احتمالا میتواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد؛ البته تنها این هم نیست؛ گاهی لازم است به نماینده نزدیک باشی یا از طرف کسی سفارشت را کرده باشند. پس از پیروزی در این رقابتها، حالا فرد میتواند یکی از دو عنوان کیفکش و کتکش و در صورت شایستگی هر دو را با هم بر عهده بگیرد.
اما تازه رقابت و تلاش از اینجا به بعد است که شروع میشود؛ بسیاری از افرادی که شایستگی لازم برای این مسئولیتها را نداشتهاند، چشم طمع دارند و از هر ابزاری استفاده میکنند که جای کیفکشان و کتکشان را بگیرند. از سوی دیگر، برخی دیگر نیز که اتفاقا هیچ شایستگیای در این زمینه ندارند، اما دوست دارند به نماینده مشورت دهند نیز خطری برای کیفکشان و کتکشان در نظر گرفته میشوند.
ازاینرو این بزرگواران عرصه را بر سایر متقاضیان تنگ میکنند و اجازه نمیدهند کسی وارد حوزه کاریشان شود. به دلیل کمبود شغل، آنها مجبورند با چنگ و دندان هم که شده جایگاه خود را حفظ کنند. البته بسیاری از آنها در میانه راه قیچی میشوند. اما آنهایی که تلاش کافی را دارند و بخت نیز یارشان است میتوانند سالها در این جایگاه باقی بمانند و شایستگی خود را نشان دهند. آنهایی که میمانند به تدریج فضا را برای دستیابی به یک جایگاه مدیریتی به دست میآورند. بله تبریک میگوییم؛ برخی از آنها مدیر میشوند.
حالا عدهای دیگر رقابتشان را شروع میکنند که کیفکش و کتکش مدیرانی شوند که روزی خود در این مسئولیت، فعالیت میکردند؛ این چرخه مدیرساز ادامه مییابد. کیفکشان دیروز، مدیران امروز میشوند و نسلی دیگر از کیفکشان را بازتولید میکنند.
گفتنی است هدف این یادداشت صرفاً شناخت جوانبی از مسئولیتهای کیفکشی و کتکشی بوده و به هیچیک از این دو مسئولیت توهینی نشده است؛ ما این اطمینان را به اعضای انجمن کیفکشی و کتکشی میدهیم که مدیریتهای آنها بادآورده نیست.
پینوشت: دو اصطلاح «کیفکش» و «کتکش» از یکی از برنامههای طنز در فضای مجازی اقتباس شده است.
به گزارش کبنا، مدیریتهای بادآورده اصطلاحی است که این روزها در پایگاه خبری کبنا نیوز در مورد آن یادداشتها و گفتوگوهایی منتشر کردهایم. منظور از این اصطلاح، همانطور که در یادداشتهای پیشین گفته شد، دستیابی به موقعیتهای مدیریتی بدون برخورداری از شایستگی و تلاش برای آن است. در واقع، برخی افراد بدون آنکه توانایی لازم را داشته باشند و همچنین بدون آنکه تلاش و کوشش کافی نمایند، به موقعیتهای مدیریتی دست پیدا میکنند.
ما در این یادداشتها اشتباهاً بسیاری از افراد را یکدست کرده و تفاوت بین آنها را در نظر نگرفته بودیم؛ چرا که گروهی از مدیران کنونی و مدیرانی که قرار است در آینده به پستهای مدیریتی دست یابند، هم تلاش کرده و هم شایستگیهای لازم را دارند؛ آنها همان کتکشان و کیفکشان هستند که ما نادیده گرفته بودیمشان؛ ازاینرو در همین یادداشت از آنها عذرخواهی میکنیم. اما این افراد چه کسانی هستند؟
کتکشی و کیفکشی دو مسئولیت بزرگ و خطیر در راه رسیدن به پست و مقام است. یکی از پیشنیازهای مدیریتی در کهگیلویه و بویراحمد، خاک کت و کیف خوردن است؛ برخی سالها کیف و کت میگیرند تا بتوانند به موقعیتی دست یابند. آنها هم باید شایستگی آن را داشته باشند و هم به اندازه کافی تلاش کنند.
داستان از این قرار است که وقتی فردی به عنوان یک مسئول انتخاب و یا انتصاب میشود، گروهی از افراد دور او جمع میشوند؛ این پدیده بیشتر در اطراف نمایندگان دیده میشود. بسیاری از آنها هیچ هنر و دستاورد خاصی قبل از کتکشی و کیفکشی ندارند؛ البته این مسئولیت آنقدر خطیر هست که فرد دیگر بهجز آن، زمان برای انجام کار دیگری نداشته باشد.
حالا فرض کنید فردی به عنوان نماینده انتخاب شد؛ روشن است که خود او به تنهایی نمیتواند کیفش را حمل کند؛ لازم است فرد یا افرادی کنار او باشند و کیفش را حمل کنند و گاهی نیز تلفنهایش را پاسخ دهند. گاهی نیز که نماینده گرمش میشود، باید کسانی باشند کت او را بگیرند. راز شکلگیری این دو مسئولیت مهم را باید در اینجا جستوجو کرد.
اما هر کسی نمیتواند کیفکش یا کتکش شود؛ رقابت سنگینی بین متقاضیان این عنوانهای شغلی وجود دارد؛ آن کس که بهتر بتواند کیف و کت را بگیرد، احتمالا میتواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد؛ البته تنها این هم نیست؛ گاهی لازم است به نماینده نزدیک باشی یا از طرف کسی سفارشت را کرده باشند. پس از پیروزی در این رقابتها، حالا فرد میتواند یکی از دو عنوان کیفکش و کتکش و در صورت شایستگی هر دو را با هم بر عهده بگیرد.
اما تازه رقابت و تلاش از اینجا به بعد است که شروع میشود؛ بسیاری از افرادی که شایستگی لازم برای این مسئولیتها را نداشتهاند، چشم طمع دارند و از هر ابزاری استفاده میکنند که جای کیفکشان و کتکشان را بگیرند. از سوی دیگر، برخی دیگر نیز که اتفاقا هیچ شایستگیای در این زمینه ندارند، اما دوست دارند به نماینده مشورت دهند نیز خطری برای کیفکشان و کتکشان در نظر گرفته میشوند.
ازاینرو این بزرگواران عرصه را بر سایر متقاضیان تنگ میکنند و اجازه نمیدهند کسی وارد حوزه کاریشان شود. به دلیل کمبود شغل، آنها مجبورند با چنگ و دندان هم که شده جایگاه خود را حفظ کنند. البته بسیاری از آنها در میانه راه قیچی میشوند. اما آنهایی که تلاش کافی را دارند و بخت نیز یارشان است میتوانند سالها در این جایگاه باقی بمانند و شایستگی خود را نشان دهند. آنهایی که میمانند به تدریج فضا را برای دستیابی به یک جایگاه مدیریتی به دست میآورند. بله تبریک میگوییم؛ برخی از آنها مدیر میشوند.
حالا عدهای دیگر رقابتشان را شروع میکنند که کیفکش و کتکش مدیرانی شوند که روزی خود در این مسئولیت، فعالیت میکردند؛ این چرخه مدیرساز ادامه مییابد. کیفکشان دیروز، مدیران امروز میشوند و نسلی دیگر از کیفکشان را بازتولید میکنند.
گفتنی است هدف این یادداشت صرفاً شناخت جوانبی از مسئولیتهای کیفکشی و کتکشی بوده و به هیچیک از این دو مسئولیت توهینی نشده است؛ ما این اطمینان را به اعضای انجمن کیفکشی و کتکشی میدهیم که مدیریتهای آنها بادآورده نیست.
پینوشت: دو اصطلاح «کیفکش» و «کتکش» از یکی از برنامههای طنز در فضای مجازی اقتباس شده است.