تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۲۵
کد مطلب : ۴۹۶۴۴۰
کبنا بررسی کرد؛
پیشنهاداتی به استاندار کهگیلویه و بویراحمد؛ وفاق در بالا و رضایت اجتماعی در پایین را همزمان پیگیری کنید / آزمون فراگیر سیزدهم نزدیک است؛ سهم کهگیلویه و بویراحمد را افزایش دهید / بهشرط شایستگی، به همه گروههای سیاسی بها دهید تا از شدت نزاعهای سیاسی کاسته شود / نگاه ویژهتری به زنان و جوان داشته باشید
۰
کبنا ؛استاندار و مجموعه مدیران اداری کهگیلویه و بویراحمد برای نیل به توسعه استان باید همزمان دو پروژه را پیش ببرند؛ پیگیری وفاق در بالا و افزایش رضایت اجتماعی در پایین.
به گزارش کبنا، سالهاست که کهگیلویه و بویراحمد تورمی بالاتر از میانگین کشوری دارد؛ نرخ مشارکت اقتصادی در آن نسبت به بسیاری از استانهای کشور کمتر است و نرخ بیکاری نیز همچنان بالاست. از طرف دیگر، بستر چندانی برای تولید وجود ندارد. اعتماد به مسئولین استانی نیز رو به کاهش است. بخش زیادی از پروژههای اقتصادی استان یا راکدند و یا روند پیشرفت آنها لاکپشتی است. در چنین شرایطی که امید چندانی به رونق اقتصادی بخش خصوصی وجود ندارد، آمال و رؤیای جوانان بیکار کهگیلویه و بویراحمد، استخدام در ادارات دولتی است.
اما در این وضعیت چه باید کرد تا هم رونق اقتصادی نسبی به وجود بیاید و هم نرخ اعتماد به میزان گذشته برسد؟ با تغییر دولت، امید اجتماعی نه تنها در استان کهگیلویه و بویراحمد بلکه در کل کشور کمی افزایش یافت. نظرسنجیهای سازمانهای مختلف نیز این موضوع را تأیید کردند. اما شانس با دولت یار نبود و درست از همان روز تحلیف، با چالشهایی مواجه شد که هیچکدام در حیطه نفوذش نبودند. ناآرامیهای منطقه از یک طرف و ظهور دوباره ترامپ از طرف دیگر، آنچنان دولت را در فشار قرار دادند که طلا و دلار افزایشی چشمگیر یافتند، ناترازی انرژی مسألهساز شد و تعطیلیهای مکرر، نارضایتیهایی به وجود آورد. در چنین بستری که تقریباً در تمام کشور وجود دارد، شاید برخی گمان کنند که کهگیلویه و بویراحمد نیز همچون سایر مناطق کشور خواهناخواه تأثیر میپذیرد. ما هم این را میپذیریم؛ مسأله سر این است که چه باید کرد تا پیامدهای چنین چالشهایی بیش از سایر استانها گریبان کهگیلویه و بویراحمد را نگیرد.
همانطور که در بالا گفته شد کهگیلویه و بویراحمد نرخ تورم و بیکاری بالاتر و تولید کمتری نسبت به بسیاری از استانهای کشور دارد؛ بنابراین طبیعی است که آسیبپذیری بیشتری نسبت به سایر استانها داشته باشد و انتظار اینکه بیش از استانهای دیگر از چالشهای ملی و بینالمللی تأثیر پذیرد، چندان نامعقول نیست.
بنابراین باید کاری کرد که هم اعتماد نهادی برگردد و هم با رونق نسبی، اثرپذیری منفی کهگیلویه و بویراحمد کاهش یابد. دولت در پی این است که اختیاراتی به استانداران دهد تا نوعی حکمرانی محلی در هر استان به وجود بیاید. در چنین بستری استاندار تبدیل به رئیس جمهور استان میشود. حالا که قرار است اختیارات یدالله رحمانی افزایش یابد، انتظار میرود پروژه وفاق را بهتمامی در کهگیلویه و بویراحمد پیاده کند. رحمانی باید بتواند شکافی که کهگیلویه و بویراحمد به عنوان یک جامعه کوچک با مجموعه دستگاههای اداری وجود دارد را پر کند. اما چگونه؟ با پروژه وفاق از بالا و افزایش رضایتمندی در پایین. در واقع رحمانی باید دو کار همزمان انجام دهد؛ از یک طرف باید مدیران و رؤسای ادارات را بهگونهای انتخاب کند که به شرط شایستهسالاری، از همه طیفها و گروههای سیاسی افرادی در مناصب اداری قرار گیرند. نمیتوان مناصب سیاسی و اداری را تنها به یک طیف داد و انتظار داشت کارشکنی و حاشیه بهوجود نیاید. این استان از دیرباز محل رقابت چندین گروه سیاسی بوده است که البته همه آنها چاشنی قومی و طایفهای داشتهاند. به هر حال با فرصت دادن به سرآمدان و شایستگان گروههای سیاسی مختلف، تا حدی از شکاف موجود کاسته میشود، حاشیهها کاهش مییابند و وفاق نهادینه میشود.
همزمان با وفاق در بالا، باید افزایش رضایت اجتماعی در پایین نیز پیگیری شود. در واقع علاوه بر سطح سیاسی، رحمانی نباید سطح اجتماعی را فراموش کند. به دلیل بستر اقتصادی نامناسب بخش خصوصی، تمایل زیادی به استخدام در بخش دولتی وجود دارد. چالشهای پیش آمده در روند استخدام در ادوار گذشته، نارضایتیهایی را بین جوانان تحصیلکرده و بهطور کلی اقشار جویای کار به وجود آورده است. لازم است که استاندار تمهیداتی بیندیشد تا بهطور کامل مسائل حوزه استخدامی از بین بروند. استخدامهای سفارشی، جذب و بهکارگیریهای رابطهای و تمام اَشکال فراقانونی و خلاف ضابطه پایان یابند. از طرف دیگر، با رایزنی، سعی شود سهم کهگیلویه و بویراحمد در آزمونهای فراگیر دستگاههای اجرایی افزایش یابد. آزمون فراگیر سیزدهم، اوایل سال آینده برگزار میشود. لازم است که استاندار در نشست با مدیران کل و رؤسای دستگاههای اداری، نیازمندیهای آنها را به دست آورد و به سازمانها و وزارتهای مربوطه و سازمان اداری و استخدامی کشور منتقل کند. در حال حاضر آنقدر ظرفیت استخدامیها در کهگیلویه و بویراحمد پایین است که بیش از نیمی از متقاضیان، سایر استانهای کشور بهویژه تهران و سیستان و بلوچستان را انتخاب میکنند. اگر ظرفیت استخدامیهای استان افزایش یابد، جوانان کهگیلویه و بویراحمدی دیگر نیاز نیست با افرادی در استانهای دیگر رقابت کنند که از امتیاز بومی برخوردارند و جوانان این استان از همان بدو شروع آزمون 10 به 14 عقب هستند (ضریب بومیگیزینی برای افراد بومی 1.4 است). با اقداماتی که در بالا گفته شد، هم نرخ بیکاری کاهش مییابد و هم رضایتمندی اجتماعی در بین قشر بیکار افزایش مییابد.
اما مسأله رضایت تنها به بیکاران جویای کار محدود نمیشود؛ استاندار باید آنقدر پیگیری کند که پروژههای اقتصادی نیمهکاره استان به اتمام برسند. در گذشته میل زیادی به تعریف پروژه و کلنگزنی بینتیجه وجود داشت. لازم است این تعریف پروژههای بیبرنامه بهطور کامل تمام شوند. اگر همین پروژههای نیمهکاره به اتمام برسد، بخش زیادی از نیاز اقتصادی استان رفع میشود. اگر در چهار سال این دولت همین پروژهها به اتمام برسند، با رونق اقتصادی، رضایت اجتماعی نیز افزایش مییابد و در نهایت اعتماد به مجموعه دولت در استان نیز به همان میزان گذشته برمیگردد. البته در کنار این موارد، لازم است تیم رسانهای استاندار ساماندهی شود. شیوه برخورد با رسانهها و مطبوعات اصلاح شود. نظارت بیشتری بر بازار صورت گیرد و نوع برخورد با متخلفان، بازدارنده باشد. بازار میوه و ترهبار یاسوج سروسامان داده شود. پروژههای راه تکمیل شوند؛ لازم نیست پروژه راهسازی دیگری تعریف شود، اگر دولت بتواند همینها را به اتمام برساند فعلاً کفایت میکند. به زنان و جوانان بهای بیشتری داده شود. دولت اجازه ندهد نمایندگان مجلس در امور اجرایی دخالت کنند. مهمتر از همه به نهادهای آموزش و پرورش و دانشگاههای استان بیش از گذشته بها دهد و ساماندهی آنها را در اولویت قرار دهد.
با اقداماتی که در بالا گفته شد دو مسأله مهم در استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت نسبی حل میشوند؛ نزاعهای سیاسی کاهش مییابد و اعتماد نهادی افزایش مییابد. همانطور که گفته شد این نتیجه ممکن نیست مگر با پیگیری وفاق در بالا و افزایش رضایت اجتماعی در پایین.
به گزارش کبنا، سالهاست که کهگیلویه و بویراحمد تورمی بالاتر از میانگین کشوری دارد؛ نرخ مشارکت اقتصادی در آن نسبت به بسیاری از استانهای کشور کمتر است و نرخ بیکاری نیز همچنان بالاست. از طرف دیگر، بستر چندانی برای تولید وجود ندارد. اعتماد به مسئولین استانی نیز رو به کاهش است. بخش زیادی از پروژههای اقتصادی استان یا راکدند و یا روند پیشرفت آنها لاکپشتی است. در چنین شرایطی که امید چندانی به رونق اقتصادی بخش خصوصی وجود ندارد، آمال و رؤیای جوانان بیکار کهگیلویه و بویراحمد، استخدام در ادارات دولتی است.
اما در این وضعیت چه باید کرد تا هم رونق اقتصادی نسبی به وجود بیاید و هم نرخ اعتماد به میزان گذشته برسد؟ با تغییر دولت، امید اجتماعی نه تنها در استان کهگیلویه و بویراحمد بلکه در کل کشور کمی افزایش یافت. نظرسنجیهای سازمانهای مختلف نیز این موضوع را تأیید کردند. اما شانس با دولت یار نبود و درست از همان روز تحلیف، با چالشهایی مواجه شد که هیچکدام در حیطه نفوذش نبودند. ناآرامیهای منطقه از یک طرف و ظهور دوباره ترامپ از طرف دیگر، آنچنان دولت را در فشار قرار دادند که طلا و دلار افزایشی چشمگیر یافتند، ناترازی انرژی مسألهساز شد و تعطیلیهای مکرر، نارضایتیهایی به وجود آورد. در چنین بستری که تقریباً در تمام کشور وجود دارد، شاید برخی گمان کنند که کهگیلویه و بویراحمد نیز همچون سایر مناطق کشور خواهناخواه تأثیر میپذیرد. ما هم این را میپذیریم؛ مسأله سر این است که چه باید کرد تا پیامدهای چنین چالشهایی بیش از سایر استانها گریبان کهگیلویه و بویراحمد را نگیرد.
همانطور که در بالا گفته شد کهگیلویه و بویراحمد نرخ تورم و بیکاری بالاتر و تولید کمتری نسبت به بسیاری از استانهای کشور دارد؛ بنابراین طبیعی است که آسیبپذیری بیشتری نسبت به سایر استانها داشته باشد و انتظار اینکه بیش از استانهای دیگر از چالشهای ملی و بینالمللی تأثیر پذیرد، چندان نامعقول نیست.
بنابراین باید کاری کرد که هم اعتماد نهادی برگردد و هم با رونق نسبی، اثرپذیری منفی کهگیلویه و بویراحمد کاهش یابد. دولت در پی این است که اختیاراتی به استانداران دهد تا نوعی حکمرانی محلی در هر استان به وجود بیاید. در چنین بستری استاندار تبدیل به رئیس جمهور استان میشود. حالا که قرار است اختیارات یدالله رحمانی افزایش یابد، انتظار میرود پروژه وفاق را بهتمامی در کهگیلویه و بویراحمد پیاده کند. رحمانی باید بتواند شکافی که کهگیلویه و بویراحمد به عنوان یک جامعه کوچک با مجموعه دستگاههای اداری وجود دارد را پر کند. اما چگونه؟ با پروژه وفاق از بالا و افزایش رضایتمندی در پایین. در واقع رحمانی باید دو کار همزمان انجام دهد؛ از یک طرف باید مدیران و رؤسای ادارات را بهگونهای انتخاب کند که به شرط شایستهسالاری، از همه طیفها و گروههای سیاسی افرادی در مناصب اداری قرار گیرند. نمیتوان مناصب سیاسی و اداری را تنها به یک طیف داد و انتظار داشت کارشکنی و حاشیه بهوجود نیاید. این استان از دیرباز محل رقابت چندین گروه سیاسی بوده است که البته همه آنها چاشنی قومی و طایفهای داشتهاند. به هر حال با فرصت دادن به سرآمدان و شایستگان گروههای سیاسی مختلف، تا حدی از شکاف موجود کاسته میشود، حاشیهها کاهش مییابند و وفاق نهادینه میشود.
همزمان با وفاق در بالا، باید افزایش رضایت اجتماعی در پایین نیز پیگیری شود. در واقع علاوه بر سطح سیاسی، رحمانی نباید سطح اجتماعی را فراموش کند. به دلیل بستر اقتصادی نامناسب بخش خصوصی، تمایل زیادی به استخدام در بخش دولتی وجود دارد. چالشهای پیش آمده در روند استخدام در ادوار گذشته، نارضایتیهایی را بین جوانان تحصیلکرده و بهطور کلی اقشار جویای کار به وجود آورده است. لازم است که استاندار تمهیداتی بیندیشد تا بهطور کامل مسائل حوزه استخدامی از بین بروند. استخدامهای سفارشی، جذب و بهکارگیریهای رابطهای و تمام اَشکال فراقانونی و خلاف ضابطه پایان یابند. از طرف دیگر، با رایزنی، سعی شود سهم کهگیلویه و بویراحمد در آزمونهای فراگیر دستگاههای اجرایی افزایش یابد. آزمون فراگیر سیزدهم، اوایل سال آینده برگزار میشود. لازم است که استاندار در نشست با مدیران کل و رؤسای دستگاههای اداری، نیازمندیهای آنها را به دست آورد و به سازمانها و وزارتهای مربوطه و سازمان اداری و استخدامی کشور منتقل کند. در حال حاضر آنقدر ظرفیت استخدامیها در کهگیلویه و بویراحمد پایین است که بیش از نیمی از متقاضیان، سایر استانهای کشور بهویژه تهران و سیستان و بلوچستان را انتخاب میکنند. اگر ظرفیت استخدامیهای استان افزایش یابد، جوانان کهگیلویه و بویراحمدی دیگر نیاز نیست با افرادی در استانهای دیگر رقابت کنند که از امتیاز بومی برخوردارند و جوانان این استان از همان بدو شروع آزمون 10 به 14 عقب هستند (ضریب بومیگیزینی برای افراد بومی 1.4 است). با اقداماتی که در بالا گفته شد، هم نرخ بیکاری کاهش مییابد و هم رضایتمندی اجتماعی در بین قشر بیکار افزایش مییابد.
اما مسأله رضایت تنها به بیکاران جویای کار محدود نمیشود؛ استاندار باید آنقدر پیگیری کند که پروژههای اقتصادی نیمهکاره استان به اتمام برسند. در گذشته میل زیادی به تعریف پروژه و کلنگزنی بینتیجه وجود داشت. لازم است این تعریف پروژههای بیبرنامه بهطور کامل تمام شوند. اگر همین پروژههای نیمهکاره به اتمام برسد، بخش زیادی از نیاز اقتصادی استان رفع میشود. اگر در چهار سال این دولت همین پروژهها به اتمام برسند، با رونق اقتصادی، رضایت اجتماعی نیز افزایش مییابد و در نهایت اعتماد به مجموعه دولت در استان نیز به همان میزان گذشته برمیگردد. البته در کنار این موارد، لازم است تیم رسانهای استاندار ساماندهی شود. شیوه برخورد با رسانهها و مطبوعات اصلاح شود. نظارت بیشتری بر بازار صورت گیرد و نوع برخورد با متخلفان، بازدارنده باشد. بازار میوه و ترهبار یاسوج سروسامان داده شود. پروژههای راه تکمیل شوند؛ لازم نیست پروژه راهسازی دیگری تعریف شود، اگر دولت بتواند همینها را به اتمام برساند فعلاً کفایت میکند. به زنان و جوانان بهای بیشتری داده شود. دولت اجازه ندهد نمایندگان مجلس در امور اجرایی دخالت کنند. مهمتر از همه به نهادهای آموزش و پرورش و دانشگاههای استان بیش از گذشته بها دهد و ساماندهی آنها را در اولویت قرار دهد.
با اقداماتی که در بالا گفته شد دو مسأله مهم در استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت نسبی حل میشوند؛ نزاعهای سیاسی کاهش مییابد و اعتماد نهادی افزایش مییابد. همانطور که گفته شد این نتیجه ممکن نیست مگر با پیگیری وفاق در بالا و افزایش رضایت اجتماعی در پایین.