تاریخ انتشار
چهارشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۲
کد مطلب : ۴۷۳۱۹۹
مشرق نیوز منتشر کرد
حمله سازماندهی شده رادیکالها به ستادهای انتخاباتی اصلاحطلبان/ اصلاحطلبان تحریمی چرخ پنجم ضدانقلاب شدند!
۰
کبنا ؛مخرج مشترک میان رادیکالهای جریان اصلاحات و ضدانقلاب علیه نظام نشان از توافق آشکاری برای آینده است!
به گزارش کبنا، مشرق نوشت: حزب اتحاد ملت از گروههای اقماری و رادیکال در جبهه اصلاحات با انتشار یک بیانیه از پیش آماده شده پروژه تحریم انتخابات را علنی کرده است.
اتحاد ملت که شاخه سیاسی گروهک منحله مشارکت محسوب میشود در اطلاعیه خود نوشته است که در انتخابات نامزد نداشته و به همین دلیل در آن مشارکت نخواهد کرد، البته این ادعا در حالی مطرح شده است که این حزب پیش از این سه عضو ارشد و اصلی خود را به دلیل ثبتنام در انتخابات از حزب بیرون کرده است. مهدی شیرزاد، فرید موسوی و میترا جلوداری از جمله افرادی هستند که به دلیل تلاش برای مشارکت در انتخابات با اقدامی سانترالیستی و دیکتاتورگونه از حزب کنار گذاشته شدهاند.
مهدی شیرزاد پس از اخراج از حزب رادیکال اتحاد ملت زبان به انتقاد از ارکان رو رهبری حزب به ویژه آذرمنصوری گشوده و نوشته است که خارج از قبیله کسی حق اظهار نظر در این تشکیلات سیاسی را ندارد، محمد قوچانی سردبیر بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب نیز در واکنش به این رفتارهای عجیب از جانب چپهای رادیکال در هسته سخت اصلاحات آنها را با منافقین در کمپ اشرف مقایسه کرده و گفته است که تنها این رفتارها را از مجاهدین (منافقین) دیده است!
البته اتحاد ملتیها در تلاش برای عدم بکارگیری کلیدواژه «تحریم انتخابات» از سوی اصلاح طلبان بر بیان «عدم مشارکت» در انتخابات تاکید کرده و تصریح میکنند که ما اصلاح طلبان یک دوره از حقمان استفاده میکنیم و یک دوره استفاده نمیکنیم به دلیل اینکه امکان استفاده از آن نیست یا بعضاً هم ممکن است بگویند فرقی نمیکند چه رأی به این بدهیم یا به آن رأی بدهیم؛ در این شرایط هم ترجیح میدهند از این حقشان استفاده نکنند.
جامعه به رادیکالیسم بی تفاوت است/ تحریم ژست آوانگارد هسته سخت اصلاحات
اعضای این حزب رادیکال جریان اصلاحات همچنین با بیان اینکه عدم مشارکت در انتخابات به معنای تحریم انتخابات نیست، تاکید میکنند، تحریم انتخابات متکی به یک دستگاه انگیزشی است که به دنبال براندازی نظام و یک آلترناتیو برای کل ساختار است اما عدم مشارکت به معنای این است که به عنوان یکی از اجزای این نظام، به نحوه برگزاری انتخابات اعتراض دارم و شرکت نمیکنم. این دو موضوع را نباید با هم خلط کرد و باید تفاوت گذاشت.
به باور اتحاد ملتیها، چهرههایی که ثبتنام کردهاند چهرههایی هستند که حتی اگر انتخابات رقابتی بوده و احزاب و گروهها فعال بودند، تقریباً ناشناخته هستند و در حوزههای انتخابیه خود شرایط رایآوری ندارند.
از نگاه این حزب اصلاحطلب برآوردها نشان میدهد که اقبال عمومی به جناح چپ کم است و اینگونه ورود به صحنه انتخابات ریسک بالایی دارد، این مسئله باعث شده است تا هسته سخت اصلاحات در موضعی آوانگارد دست به تحریم انتخابات بزند.
البته تحریم انتخابات از جانب اتحادملتیها دو دلیل مهم دارد، یکی از آنها همراهی کادر رهبری این حزب با براندازان در خارج از کشور و همسویی با آنها بوده و دومی تحلیل و برآورد آنها از جایگاه این حزب از نظر اجتماعی است.
برخی از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت با اذعان به اینکه اقبال عمومی به اصلاحات کاهش یافته از رأی منفی بالا به اصلاحطلبان خبر میدهند.
این افراد با طرح این ادعا که کاهش اقبال عمومی شکل گرفته از سال ۹۶ طی یکسال گذشته تا حدودیترمیم شده در عین حال تاکید میکنند که این مساله نباید موجب ادامه سیاست ورزی و اصلاح طلبی با مدل دوم خرداد ۷۶ شود چرا که جامعه ایران پس از اعتراضات ۱۴۰۱ و جنبش مهسا یک سلسله مطالبات و خواست های جدیدی را هم در سطح زندگی و هم سبک زندگی طلب میکند.
مهدی نورانی نژاد قائممقام دبیرکل این حزب اصلاحطلب دراینباره میگوید:
اقبال مردم به اصلاح طلبان کاهش یافته است، دلیل این امر مخالفت با اصل اصلاحات و شعارها و مطالبات آن نیست بلکه بدنه بریده از اصلاحطلبان معتقدند این جریان نتوانسته است از پس جریانی که در مقابل حقوق مردم و حق حاکمیت ملی و توسعه کشور ایستاده، بر بیاید و رویههای پرآسیب آنها را مهار کند. آنها نمیگویند اصلاحات بد است، میگویند شیوه اصلاحگری ما کار نمیکند و نمیتواند مانع پیشروی تخریبگرانه و غیر دموکراتیک تندروها شود.
این فعال اصلاحطلب در ادامه عدم مقبولیت سیاسی را بهانه ترحیم انتخابات ارزیابی کرده و گفته است: نهاد انتخابات در سالهای گذشته صدمه جدی خورده است و بر همین اساس این انتخابات را واجد معنای لازم و کافی و مؤثر نمیدانیم.
اتحاد ملتیها اما از سوی دیگر مدعی افزایش رأی منفی مردم به جریان حاکم شده و در راستای بسترسازی برای عدم حضور خود در انتخابات آتی میکوشند این عدم حضور را درخواست بدنه اجتماعی خود بازنمایی کنند به طوری که مدعی هستند بدنه اجتماعیمان ما را متهم میکنند به این که عدم مشارکت در انتخابات کافی نیست و باید انتخابات را تحریم کنید!
مخرج مشترک رادیکالها با براندازان در شب انتخابات
با افزایش قابل توجه شیب مشارکت در استانها، عملیات ضدمشارکتی و تحریمی اصلاح طلبان ساختاری و رادیکال نیز علیه مشارکت در انتخابات افزایش یافته است.
اصلاح طلبان تحریمی که جبهه اصلاحات ایران را عملاً تبدیل به جبهه حزب اتحاد ملت و رادیکالهای اصلاحات کردهاند در اولین گام نمایندگان خود را به استانهای مختلف گسیل داشته و مانع از انتشار بیانیههای جبهه اصلاحات استانها برای اعلام مشارکت و ارائه لیست انتخاباتی شدهاند.
نکته قابل توجه اینکه فشارهایی که برای عدم ارائه لیست وارد میشود عمدتاً از سوی علی شکوری راد و آذر منصوری بوده و با تاکید بر اخذ رأی دوسوم برای ارائه لیست فشارهای جدیای را برای عدم مشارکت به اصلاح طلبان استانها وارد میسازند.
گفته میشود این افراد به صراحت در گفتگوهای خود اعلام میکنند که پروژه جبهه اصلاحات «کاهش مشارکت» بوده و این پروژه در راستای برخورد مستقیم با نظام میباشد.
در همین راستا رادیکالهای جبهه اصلاحات در آخرین اقدام خود به جلسه جبهه اصلاحات استان مازندران ورود کرده و در شرایطی که از ۱۷ عضو جبهه این استان ۱۰ تن موافق حضور و ارائه لیست بوده و ۷ تن مخالف، فشار شدیدی آورده شده که این جبهه اصلاحات این استان اعلامی در زمینه ارائه لیست نداشته باشد.
این اقدام رادیکالهای جبهه اصلاحات که در ۱۵ استان پیگیری شده در حالی است که آنان از سوی دیگر به شدت از کنشهای اصلاح طلبان مشارکت جو عصبانی بوده و حتی مواضع افرادی همچون علی باقری را که در انتخابات ردصلاحیت شده اما بر ضرورت مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات تاکید دارد را مورد تخطئه قرار دادهاند.
از سوی دیگر در استانی همچون کرمان که مسئول حزب اتحاد ملت این استان تأیید صلاحیت شده بود وی را وادار به استعفاء مینمایند که هیچ گونه خللی در پروژه کاهش مشارکت رادیکالهای جبهه اصلاحات ایجاد نشود.
تلاشهای رادیکالهای جبهه اصلاحات برای کاهش پروژه مشارکت در انتخابات اما در حالی است که میتوان گفت؛
۱- تاکید اتحاد ملتیها مبنی بر برخورد مستقیم با نظام و پیگیری کاهش مشارکت به وضوح از برنامه آنان برای تقابل و مبارزه با حاکمیت حکایت دارد.
۲- این رادیکالها با ایجاد دیکتاتوری تشکیلاتی و پروژه کاهش مشارکت عملاً عدم اعتقاد خود به روح و هویت اصلاح طلبی مبتنی بر مشارکت در انتخابات را به چالش کشیده و نشان میدهند که چگونه برای تأمین حلقه رادیکال ماهیت یک جریان ذبح میشود.
۳-عبور از چهرههای قدیمی و معتقد جریان اصلاحات همچون بهزاد نبوی و بایکوت پیشنهاد وی برای حذف رأی دو سوم در استانها برای مشارکت نشان میدهد که این جریان برای پیگیری و هژمون ساختن برنامههای خود حتی از دوستان و یاران سابق خود نیز عبور میکنند و خفقان مدرنی را شکل میدهند.
بررسی برخی دیدگاههای مطرح شده در کلاب هاوس با حضور آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات و دبیرکل حزب اتحاد ملت که در آن افراد ضدانقلابی همچون فرخ نگهدار (عضو گروهک تروریستی چریکهای فدایی خلق) از دیدگاهها و سیاستهای اصلاح طلبان تحریمی دفاع کرده و آن را تشویق میکنند نشان میدهد که مخرج مشترکی میان رادیکالهای جریان اصلاحات و ضدانقلاب شکل گرفته که در هدف خود علیه نظام به توافق آشکاری رسیدهاند.
اتحاد ملتیها با حمایت از مواضع افرادی تندرو چون میرحسین موسوی و مصطفی تاج زاده در حال عریان سازی دیدگاههای خود مبنی بر تصمیم گیری نهایی میان دیدگاههای معتقد به اصلاحات ساختاری از سویی و عبور از ساختار از جانب دیگر میباشند، همانگونه که مصطفی تاجزاده نیز اخیراً تاکید کرده که وی در شرایط کنونی به سمت دیدگاههای موسوی یعنی عبور از ساختار نزدیکتر شده است.
به گزارش کبنا، مشرق نوشت: حزب اتحاد ملت از گروههای اقماری و رادیکال در جبهه اصلاحات با انتشار یک بیانیه از پیش آماده شده پروژه تحریم انتخابات را علنی کرده است.
اتحاد ملت که شاخه سیاسی گروهک منحله مشارکت محسوب میشود در اطلاعیه خود نوشته است که در انتخابات نامزد نداشته و به همین دلیل در آن مشارکت نخواهد کرد، البته این ادعا در حالی مطرح شده است که این حزب پیش از این سه عضو ارشد و اصلی خود را به دلیل ثبتنام در انتخابات از حزب بیرون کرده است. مهدی شیرزاد، فرید موسوی و میترا جلوداری از جمله افرادی هستند که به دلیل تلاش برای مشارکت در انتخابات با اقدامی سانترالیستی و دیکتاتورگونه از حزب کنار گذاشته شدهاند.
مهدی شیرزاد پس از اخراج از حزب رادیکال اتحاد ملت زبان به انتقاد از ارکان رو رهبری حزب به ویژه آذرمنصوری گشوده و نوشته است که خارج از قبیله کسی حق اظهار نظر در این تشکیلات سیاسی را ندارد، محمد قوچانی سردبیر بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب نیز در واکنش به این رفتارهای عجیب از جانب چپهای رادیکال در هسته سخت اصلاحات آنها را با منافقین در کمپ اشرف مقایسه کرده و گفته است که تنها این رفتارها را از مجاهدین (منافقین) دیده است!
البته اتحاد ملتیها در تلاش برای عدم بکارگیری کلیدواژه «تحریم انتخابات» از سوی اصلاح طلبان بر بیان «عدم مشارکت» در انتخابات تاکید کرده و تصریح میکنند که ما اصلاح طلبان یک دوره از حقمان استفاده میکنیم و یک دوره استفاده نمیکنیم به دلیل اینکه امکان استفاده از آن نیست یا بعضاً هم ممکن است بگویند فرقی نمیکند چه رأی به این بدهیم یا به آن رأی بدهیم؛ در این شرایط هم ترجیح میدهند از این حقشان استفاده نکنند.
جامعه به رادیکالیسم بی تفاوت است/ تحریم ژست آوانگارد هسته سخت اصلاحات
اعضای این حزب رادیکال جریان اصلاحات همچنین با بیان اینکه عدم مشارکت در انتخابات به معنای تحریم انتخابات نیست، تاکید میکنند، تحریم انتخابات متکی به یک دستگاه انگیزشی است که به دنبال براندازی نظام و یک آلترناتیو برای کل ساختار است اما عدم مشارکت به معنای این است که به عنوان یکی از اجزای این نظام، به نحوه برگزاری انتخابات اعتراض دارم و شرکت نمیکنم. این دو موضوع را نباید با هم خلط کرد و باید تفاوت گذاشت.
به باور اتحاد ملتیها، چهرههایی که ثبتنام کردهاند چهرههایی هستند که حتی اگر انتخابات رقابتی بوده و احزاب و گروهها فعال بودند، تقریباً ناشناخته هستند و در حوزههای انتخابیه خود شرایط رایآوری ندارند.
از نگاه این حزب اصلاحطلب برآوردها نشان میدهد که اقبال عمومی به جناح چپ کم است و اینگونه ورود به صحنه انتخابات ریسک بالایی دارد، این مسئله باعث شده است تا هسته سخت اصلاحات در موضعی آوانگارد دست به تحریم انتخابات بزند.
البته تحریم انتخابات از جانب اتحادملتیها دو دلیل مهم دارد، یکی از آنها همراهی کادر رهبری این حزب با براندازان در خارج از کشور و همسویی با آنها بوده و دومی تحلیل و برآورد آنها از جایگاه این حزب از نظر اجتماعی است.
برخی از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت با اذعان به اینکه اقبال عمومی به اصلاحات کاهش یافته از رأی منفی بالا به اصلاحطلبان خبر میدهند.
این افراد با طرح این ادعا که کاهش اقبال عمومی شکل گرفته از سال ۹۶ طی یکسال گذشته تا حدودیترمیم شده در عین حال تاکید میکنند که این مساله نباید موجب ادامه سیاست ورزی و اصلاح طلبی با مدل دوم خرداد ۷۶ شود چرا که جامعه ایران پس از اعتراضات ۱۴۰۱ و جنبش مهسا یک سلسله مطالبات و خواست های جدیدی را هم در سطح زندگی و هم سبک زندگی طلب میکند.
مهدی نورانی نژاد قائممقام دبیرکل این حزب اصلاحطلب دراینباره میگوید:
اقبال مردم به اصلاح طلبان کاهش یافته است، دلیل این امر مخالفت با اصل اصلاحات و شعارها و مطالبات آن نیست بلکه بدنه بریده از اصلاحطلبان معتقدند این جریان نتوانسته است از پس جریانی که در مقابل حقوق مردم و حق حاکمیت ملی و توسعه کشور ایستاده، بر بیاید و رویههای پرآسیب آنها را مهار کند. آنها نمیگویند اصلاحات بد است، میگویند شیوه اصلاحگری ما کار نمیکند و نمیتواند مانع پیشروی تخریبگرانه و غیر دموکراتیک تندروها شود.
این فعال اصلاحطلب در ادامه عدم مقبولیت سیاسی را بهانه ترحیم انتخابات ارزیابی کرده و گفته است: نهاد انتخابات در سالهای گذشته صدمه جدی خورده است و بر همین اساس این انتخابات را واجد معنای لازم و کافی و مؤثر نمیدانیم.
اتحاد ملتیها اما از سوی دیگر مدعی افزایش رأی منفی مردم به جریان حاکم شده و در راستای بسترسازی برای عدم حضور خود در انتخابات آتی میکوشند این عدم حضور را درخواست بدنه اجتماعی خود بازنمایی کنند به طوری که مدعی هستند بدنه اجتماعیمان ما را متهم میکنند به این که عدم مشارکت در انتخابات کافی نیست و باید انتخابات را تحریم کنید!
عکس/ کشف حجاب اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در آخرین کنگره
مخرج مشترک رادیکالها با براندازان در شب انتخابات
با افزایش قابل توجه شیب مشارکت در استانها، عملیات ضدمشارکتی و تحریمی اصلاح طلبان ساختاری و رادیکال نیز علیه مشارکت در انتخابات افزایش یافته است.
اصلاح طلبان تحریمی که جبهه اصلاحات ایران را عملاً تبدیل به جبهه حزب اتحاد ملت و رادیکالهای اصلاحات کردهاند در اولین گام نمایندگان خود را به استانهای مختلف گسیل داشته و مانع از انتشار بیانیههای جبهه اصلاحات استانها برای اعلام مشارکت و ارائه لیست انتخاباتی شدهاند.
نکته قابل توجه اینکه فشارهایی که برای عدم ارائه لیست وارد میشود عمدتاً از سوی علی شکوری راد و آذر منصوری بوده و با تاکید بر اخذ رأی دوسوم برای ارائه لیست فشارهای جدیای را برای عدم مشارکت به اصلاح طلبان استانها وارد میسازند.
گفته میشود این افراد به صراحت در گفتگوهای خود اعلام میکنند که پروژه جبهه اصلاحات «کاهش مشارکت» بوده و این پروژه در راستای برخورد مستقیم با نظام میباشد.
در همین راستا رادیکالهای جبهه اصلاحات در آخرین اقدام خود به جلسه جبهه اصلاحات استان مازندران ورود کرده و در شرایطی که از ۱۷ عضو جبهه این استان ۱۰ تن موافق حضور و ارائه لیست بوده و ۷ تن مخالف، فشار شدیدی آورده شده که این جبهه اصلاحات این استان اعلامی در زمینه ارائه لیست نداشته باشد.
این اقدام رادیکالهای جبهه اصلاحات که در ۱۵ استان پیگیری شده در حالی است که آنان از سوی دیگر به شدت از کنشهای اصلاح طلبان مشارکت جو عصبانی بوده و حتی مواضع افرادی همچون علی باقری را که در انتخابات ردصلاحیت شده اما بر ضرورت مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات تاکید دارد را مورد تخطئه قرار دادهاند.
از سوی دیگر در استانی همچون کرمان که مسئول حزب اتحاد ملت این استان تأیید صلاحیت شده بود وی را وادار به استعفاء مینمایند که هیچ گونه خللی در پروژه کاهش مشارکت رادیکالهای جبهه اصلاحات ایجاد نشود.
تلاشهای رادیکالهای جبهه اصلاحات برای کاهش پروژه مشارکت در انتخابات اما در حالی است که میتوان گفت؛
۱- تاکید اتحاد ملتیها مبنی بر برخورد مستقیم با نظام و پیگیری کاهش مشارکت به وضوح از برنامه آنان برای تقابل و مبارزه با حاکمیت حکایت دارد.
۲- این رادیکالها با ایجاد دیکتاتوری تشکیلاتی و پروژه کاهش مشارکت عملاً عدم اعتقاد خود به روح و هویت اصلاح طلبی مبتنی بر مشارکت در انتخابات را به چالش کشیده و نشان میدهند که چگونه برای تأمین حلقه رادیکال ماهیت یک جریان ذبح میشود.
۳-عبور از چهرههای قدیمی و معتقد جریان اصلاحات همچون بهزاد نبوی و بایکوت پیشنهاد وی برای حذف رأی دو سوم در استانها برای مشارکت نشان میدهد که این جریان برای پیگیری و هژمون ساختن برنامههای خود حتی از دوستان و یاران سابق خود نیز عبور میکنند و خفقان مدرنی را شکل میدهند.
بررسی برخی دیدگاههای مطرح شده در کلاب هاوس با حضور آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات و دبیرکل حزب اتحاد ملت که در آن افراد ضدانقلابی همچون فرخ نگهدار (عضو گروهک تروریستی چریکهای فدایی خلق) از دیدگاهها و سیاستهای اصلاح طلبان تحریمی دفاع کرده و آن را تشویق میکنند نشان میدهد که مخرج مشترکی میان رادیکالهای جریان اصلاحات و ضدانقلاب شکل گرفته که در هدف خود علیه نظام به توافق آشکاری رسیدهاند.
اتحاد ملتیها با حمایت از مواضع افرادی تندرو چون میرحسین موسوی و مصطفی تاج زاده در حال عریان سازی دیدگاههای خود مبنی بر تصمیم گیری نهایی میان دیدگاههای معتقد به اصلاحات ساختاری از سویی و عبور از ساختار از جانب دیگر میباشند، همانگونه که مصطفی تاجزاده نیز اخیراً تاکید کرده که وی در شرایط کنونی به سمت دیدگاههای موسوی یعنی عبور از ساختار نزدیکتر شده است.