تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۳۹
کد مطلب : ۴۹۲۹۱۱
حمله موشکی سپاه به اسرائیل به روایت امریکاییها؛
روایت خلبانان آمریکایی از رهگیری پهپادها و موشکهای ایرانی در شب حمله به اسرائیل: این اولین آزمایش واقعی نیروی هوایی آمریکا در برابر یک حمله طولانیمدت و بزرگ بود؛ احساس غرق شدگی میکردیم
۰
کبنا ؛یورونیوز: ایران در اولین حمله موشکی خود به اسرائیل، بیش از ۳۰۰ پهپاد و انواع موشکهای بالستیک و کروز را به خاک آن رژیم شلیک کرد در حملهای بسیار بزرگتر از آنچه ارتش آمریکا پیشبینی کرده بود.
به همین دلیل هنگامی که سرگرد بنجامین کافی، خلبان آمریکایی جنگندۀ اف-۱۵ در شبانگاه ۱۳ آوریل (۲۵ فروردین ۱۴۰۳) هواپیمای خود را برای انجام عملیات به پرواز درآورد، انتظار نداشت موشکهایشان در جریان مقابله با حمله موشکی ایران به اسرائیل تمام شود.
بنجامین کافی و همکارش کاپیتان لیسی هستر، افسر سیستمهای تسلیحاتی، دستور داشتند که از هر سلاحی که در اختیار داشتند برای کمک به اسرائیل در شکست این حمله استفاده کنند. به همین دلیل پس از آنکه موشکهایی که با هواپیما حمل کرده و به منطقه عملیات برده بودند تمام شد، به کمک یکدیگر نقشهای را برای خنثی کردن موشکهای ایرانی باقیمانده طراحی کردند.
هستر و کافی در گفتگو با شبکه خبری «سیانان» آمریکا که اولین مصاحبه آنها پس از آن شب محسوب میشد، توصیف کردند که یکبار تا جایی که میتوانستند (یعنی بسیار کمتر از حداقل ارتفاع امن پرواز برای هواپیمایشان) به یک موشک ایرانی نزدیک شده بودند تا از یک تفنگ برای نابودی آن استفاده کنند. یک مانور بسیار خطرناک در تاریکی مطلق، در برابر هدفی که به سختی قابل مشاهده بود.
بنجامین کافی به سیانان گفت: «[نزدیک شدن به این موشک برای نابودی آن به این معنا بود] که همان شتاب را بگیرید و هر لحظه به زمین نزدیکتر و نزدیکتر شوید. خطر این کار آنقدر بالا بود که نمیشد دوباره آن را تکرار کرد.»
در نهایت نیز نیروهای آمریکایی در هوا و دریا، از جمله هستر و کافی توانستند ۷۰ پهپاد و سه موشک بالستیک را در آن شب رهگیری و نابود کنند و این حمله تا حد زیادی خنثی شد.
فعایت همزمان پدافند هوایی پایگاههای آمریکا
در کنار خلبانان جنگنده اف-۱۵ ایالات متحده، در آن شب افسران بخش تسلیحات و نیروهای دیگری نیز روی زمین فعال بودند و در این عملیات شرکت داشتند.
همۀ آنها در مصاحبه با «سی ان ان» گفتند که در زمان مبارزه با رگبار موشکهای ایران که اولین آزمایش واقعی نیروی هوایی آمریکا در برابر یک حمله طولانیمدت و بزرگ بود، احساس غرق شدگی میکردند. جنگندههای ایالات متحده، آنشب برای ساعتها در هوا مشغول عملیات بودند.
آنها شرح دادند که آن شب، وضعیت در یک پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه آشفته بود، زیرا همزمان با فعالیت پدافند هوایی پایگاه که موشکها و پهپادهای ایرانی را بالای سرشان سرنگون میکرد، نیروها نیز به سرعت به پناهگاهها منتقل میشدند.
پرسنل نیروی هوایی ایالات متحده، حمله ایران به اسرائیل در تلافی حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری این کشور در سوریه را پیشبین میکردند؛ با این وجود کاپیتان لیسی هستر به سیانان میگوید: «وقتی در آن شب برای پرواز آماده میشدیم، هنوز هیچ ایدهای درباره چگونگی وقوع این حمله و اینکه با چه تعداد موشک و پهپاد روبرو خواهیم شد، نداشتیم.»
سرهنگ دوم تیموتی کاسی، از دیگر خلبانان جنگندههای اف-۱۵ ایالات متحده نیز میگوید: «خلبانان قبل از این حمله زمان زیادی برای تمرین نداشتند و از آنجا که استفاده از این پهپادهای تهاجمی برای دشمن کم هزینه و کم خطر بودند، آنها تعداد زیادی از آنها را شلیک کرده بودند و ما باید آنها را برای محافظت از غیرنظامیان و نیز محافظت از متحدانمان خنثی میکردیم. بنابراین در حالی با شمار زیادی از موشکها روبرو میشدیم که هنوز تمرین در این باره در مقیاس بزرگ را شروع نکرده بودیم.»
نسل جدیدی از جنگها
این حمله نشان داد که ارتش ایالات متحده باید خود را برای رویارویی با نسل جدیدی از جنگها آماده کند که در آن جتهای جنگنده چندمیلیون دلاری باید با پهپادهای تهاجمی ارزان قیمتی روبرو شوند که به راحتی میتوانند از دید رادارهای بسیار پیچیده فرار کنند.
چالش دیگر خلبانان در آن شب این بود که جتهای جنگنده ایالات متحده آمریکا تنها ۸ موشک هوا به هوا را در یک زمان حمل میکردند.
سرهنگ دوم کورتیس کالور، از خلبان شرکت کننده در عملیات آن شب میگوید: «مأموریت این بود که برای محافظت از متحدمان، پهپادها را با هر سلاحی که در دسترس داشتیم سرنگون کنیم. اما خیلی زود، حدود ۲۰ دقیقه پس از آغاز عملیات، موشکهایمان تمام شد.»
فرود زیر آتش انفجارها
پس از اتمام ذخیره موشکهای هواپیما، خلبانان مجبور بودند کار دلهرهآور دیگری را انجام دهند که فرود آمدن در پایگاه نظامی ایالات متحده در آن منطقه بود. زیرا همزمان موشکها و پهپادهای ایرانی توسط سیستمهای پدافند هوایی پاتریوت همان پایگاه، رهگیری و منهدم میشدند و لاشهها و قطعات این موشکهای منهدم شده روی باند فرود میریخت.
برخی از جتهای جنگنده، از جمله جنگندۀ متعلق به کافی و هستر مجبور شدند با یک «موشک گیرکرده» فرود بیایند؛ یک موقعیت اضطراری که در آن موشک دستور شلیک دریافت میکند، اما مشکلی پیش میآید و پرتاب نمیشود.
بنجامین کافی میگوید: «این موشک را در حالی با خودمان حمل میکردیم که نمیدانستیم آیا درنهایت روی بال هواپیمای ما منفجر میشود یا خیر.»
خلبان تیموتی کاسی نیز میگوید: «موشکها و پهپادهایی که بر فراز پایگاه پرواز میکردند، همانجا به کمک سیستم پدافند هوایی رهگیری و منهدم میشدند. بنابراین زنگ هشدار قرمز به صدا در آمده بود. در چنین زمانی است که واقعاً نظم و انضباط نظامی و شجاعت زیادی را زیر آتش میبینید.»
هنگامی که خلبانان سعی میکردند در پایگاه فرود بیایند، انفجار موشکها را در هوا دیدند و اینجا بود که با سرگرد کلایتون ویکس، خلبان اف-۱۵ و کسی که عملیات جتها را روی زمین مدیریت میکرد، تماس گرفتند.
کلایتون ویکس به سیانان گفت: «تنها چیزی که میتوانستیم به این خلبانان بگوییم این بود که تا زمانی که میتوانید و سوخت دارید، در هوا بمانید. مسیرتان را به سمت فرودگاهی دیگر تغییر ندهید زیرا نمیدانستیم که در فرودگاهها چه خبر است. بنابراین اگر چیزی بالای سرمان منفجر شود، به احتمال زیاد چیزهایی بر فراز دیگر فرودگاهها نیز در حال انفجار بودند.»
به سربازان روی زمین توصیه شد که به پناهگاهها بروند، اما بسیاری از آنها این کار را نکردند و همچنان به کار تسلیح دوباره جتها و بازگرداندن آنها به هوا برای ادامه جنگ متمرکز شدند.
سرهنگ دوم کورتیس کالور گفت: «یکی از نیروها را دیدم که در کنار یک کامیون حامل سوخت ایستاده بود؛ آنهم کامیونی که چند تن سوخت در آن بود و داشت سوخت را به جت پمپ میکرد؛ آنهم در حالی که موشکها همچنان بر فراز پایگاه منفجر میشدند. شجاعت آن نیروی هوایی، آن آمریکایی، برای ایستادن و انجام این کار برای یک متحد، باورنکردنی است.»
نشان شجاعت
بسیاری از خلبانان جتهای اف-۱۵ و خدمه هوایی و زمینی که در عملیات آن شب شرکت کردند، این هفته به خاطر شجاعت جوایزی دریافت کردند. به هستر و کافی ستاره نقرهای، سومین نشان برتر ارتش برای شجاعت در نبرد، اعطا شد.
ویکس ستاره برنزی را دریافت کرد که اعمال قهرمانانه در نبردهای زمینی را به رسمیت میشناسد و کاسی و کالور صلیب پرنده ممتاز و شجاعت را دریافت کردند که بالاترین جایزه ارتش برای دستاوردهای هوایی خارقالعاده است.
کورتیس کالور میگوید که عملیات آن شب نشان داد که اوضاع تا چه اندازه برای خلبانان جتهای جنگنده تغییر کرده است. او با اشاره به خلبان مشهوری که ۱۷ هواپیمای دشمن را در جنگ ویتنام سرنگون کرد، گفت: «در ویتنام، رابین اولدز یک میگ-۱۵ را بر فراز رودخانه سرخ سرنگون کرد که در واقع نبرد یک انسان با یک انسان، و تلاش یکی برای کشتن دیگری بود. اما اکنون وضعیت فرق کرده است. [در شب حملۀ ایران به اسرائیل] اگرچه آن پهپادها سعی در کشتن ما در جتهایمان نداشتند، اما بطور بالقوه قرار بود تلفات سنگینی را در میان غیرنظامیان بر جای بگذارند. ما در آن شب تلاش میکردیم که جان بیگناهان را از آن تهدید هوایی نجات دهیم و این ماهیت جدید مبارزه است.»
به همین دلیل هنگامی که سرگرد بنجامین کافی، خلبان آمریکایی جنگندۀ اف-۱۵ در شبانگاه ۱۳ آوریل (۲۵ فروردین ۱۴۰۳) هواپیمای خود را برای انجام عملیات به پرواز درآورد، انتظار نداشت موشکهایشان در جریان مقابله با حمله موشکی ایران به اسرائیل تمام شود.
بنجامین کافی و همکارش کاپیتان لیسی هستر، افسر سیستمهای تسلیحاتی، دستور داشتند که از هر سلاحی که در اختیار داشتند برای کمک به اسرائیل در شکست این حمله استفاده کنند. به همین دلیل پس از آنکه موشکهایی که با هواپیما حمل کرده و به منطقه عملیات برده بودند تمام شد، به کمک یکدیگر نقشهای را برای خنثی کردن موشکهای ایرانی باقیمانده طراحی کردند.
هستر و کافی در گفتگو با شبکه خبری «سیانان» آمریکا که اولین مصاحبه آنها پس از آن شب محسوب میشد، توصیف کردند که یکبار تا جایی که میتوانستند (یعنی بسیار کمتر از حداقل ارتفاع امن پرواز برای هواپیمایشان) به یک موشک ایرانی نزدیک شده بودند تا از یک تفنگ برای نابودی آن استفاده کنند. یک مانور بسیار خطرناک در تاریکی مطلق، در برابر هدفی که به سختی قابل مشاهده بود.
بنجامین کافی به سیانان گفت: «[نزدیک شدن به این موشک برای نابودی آن به این معنا بود] که همان شتاب را بگیرید و هر لحظه به زمین نزدیکتر و نزدیکتر شوید. خطر این کار آنقدر بالا بود که نمیشد دوباره آن را تکرار کرد.»
در نهایت نیز نیروهای آمریکایی در هوا و دریا، از جمله هستر و کافی توانستند ۷۰ پهپاد و سه موشک بالستیک را در آن شب رهگیری و نابود کنند و این حمله تا حد زیادی خنثی شد.
فعایت همزمان پدافند هوایی پایگاههای آمریکا
در کنار خلبانان جنگنده اف-۱۵ ایالات متحده، در آن شب افسران بخش تسلیحات و نیروهای دیگری نیز روی زمین فعال بودند و در این عملیات شرکت داشتند.
همۀ آنها در مصاحبه با «سی ان ان» گفتند که در زمان مبارزه با رگبار موشکهای ایران که اولین آزمایش واقعی نیروی هوایی آمریکا در برابر یک حمله طولانیمدت و بزرگ بود، احساس غرق شدگی میکردند. جنگندههای ایالات متحده، آنشب برای ساعتها در هوا مشغول عملیات بودند.
آنها شرح دادند که آن شب، وضعیت در یک پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه آشفته بود، زیرا همزمان با فعالیت پدافند هوایی پایگاه که موشکها و پهپادهای ایرانی را بالای سرشان سرنگون میکرد، نیروها نیز به سرعت به پناهگاهها منتقل میشدند.
پرسنل نیروی هوایی ایالات متحده، حمله ایران به اسرائیل در تلافی حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری این کشور در سوریه را پیشبین میکردند؛ با این وجود کاپیتان لیسی هستر به سیانان میگوید: «وقتی در آن شب برای پرواز آماده میشدیم، هنوز هیچ ایدهای درباره چگونگی وقوع این حمله و اینکه با چه تعداد موشک و پهپاد روبرو خواهیم شد، نداشتیم.»
سرهنگ دوم تیموتی کاسی، از دیگر خلبانان جنگندههای اف-۱۵ ایالات متحده نیز میگوید: «خلبانان قبل از این حمله زمان زیادی برای تمرین نداشتند و از آنجا که استفاده از این پهپادهای تهاجمی برای دشمن کم هزینه و کم خطر بودند، آنها تعداد زیادی از آنها را شلیک کرده بودند و ما باید آنها را برای محافظت از غیرنظامیان و نیز محافظت از متحدانمان خنثی میکردیم. بنابراین در حالی با شمار زیادی از موشکها روبرو میشدیم که هنوز تمرین در این باره در مقیاس بزرگ را شروع نکرده بودیم.»
نسل جدیدی از جنگها
این حمله نشان داد که ارتش ایالات متحده باید خود را برای رویارویی با نسل جدیدی از جنگها آماده کند که در آن جتهای جنگنده چندمیلیون دلاری باید با پهپادهای تهاجمی ارزان قیمتی روبرو شوند که به راحتی میتوانند از دید رادارهای بسیار پیچیده فرار کنند.
چالش دیگر خلبانان در آن شب این بود که جتهای جنگنده ایالات متحده آمریکا تنها ۸ موشک هوا به هوا را در یک زمان حمل میکردند.
سرهنگ دوم کورتیس کالور، از خلبان شرکت کننده در عملیات آن شب میگوید: «مأموریت این بود که برای محافظت از متحدمان، پهپادها را با هر سلاحی که در دسترس داشتیم سرنگون کنیم. اما خیلی زود، حدود ۲۰ دقیقه پس از آغاز عملیات، موشکهایمان تمام شد.»
فرود زیر آتش انفجارها
پس از اتمام ذخیره موشکهای هواپیما، خلبانان مجبور بودند کار دلهرهآور دیگری را انجام دهند که فرود آمدن در پایگاه نظامی ایالات متحده در آن منطقه بود. زیرا همزمان موشکها و پهپادهای ایرانی توسط سیستمهای پدافند هوایی پاتریوت همان پایگاه، رهگیری و منهدم میشدند و لاشهها و قطعات این موشکهای منهدم شده روی باند فرود میریخت.
برخی از جتهای جنگنده، از جمله جنگندۀ متعلق به کافی و هستر مجبور شدند با یک «موشک گیرکرده» فرود بیایند؛ یک موقعیت اضطراری که در آن موشک دستور شلیک دریافت میکند، اما مشکلی پیش میآید و پرتاب نمیشود.
بنجامین کافی میگوید: «این موشک را در حالی با خودمان حمل میکردیم که نمیدانستیم آیا درنهایت روی بال هواپیمای ما منفجر میشود یا خیر.»
خلبان تیموتی کاسی نیز میگوید: «موشکها و پهپادهایی که بر فراز پایگاه پرواز میکردند، همانجا به کمک سیستم پدافند هوایی رهگیری و منهدم میشدند. بنابراین زنگ هشدار قرمز به صدا در آمده بود. در چنین زمانی است که واقعاً نظم و انضباط نظامی و شجاعت زیادی را زیر آتش میبینید.»
هنگامی که خلبانان سعی میکردند در پایگاه فرود بیایند، انفجار موشکها را در هوا دیدند و اینجا بود که با سرگرد کلایتون ویکس، خلبان اف-۱۵ و کسی که عملیات جتها را روی زمین مدیریت میکرد، تماس گرفتند.
کلایتون ویکس به سیانان گفت: «تنها چیزی که میتوانستیم به این خلبانان بگوییم این بود که تا زمانی که میتوانید و سوخت دارید، در هوا بمانید. مسیرتان را به سمت فرودگاهی دیگر تغییر ندهید زیرا نمیدانستیم که در فرودگاهها چه خبر است. بنابراین اگر چیزی بالای سرمان منفجر شود، به احتمال زیاد چیزهایی بر فراز دیگر فرودگاهها نیز در حال انفجار بودند.»
به سربازان روی زمین توصیه شد که به پناهگاهها بروند، اما بسیاری از آنها این کار را نکردند و همچنان به کار تسلیح دوباره جتها و بازگرداندن آنها به هوا برای ادامه جنگ متمرکز شدند.
سرهنگ دوم کورتیس کالور گفت: «یکی از نیروها را دیدم که در کنار یک کامیون حامل سوخت ایستاده بود؛ آنهم کامیونی که چند تن سوخت در آن بود و داشت سوخت را به جت پمپ میکرد؛ آنهم در حالی که موشکها همچنان بر فراز پایگاه منفجر میشدند. شجاعت آن نیروی هوایی، آن آمریکایی، برای ایستادن و انجام این کار برای یک متحد، باورنکردنی است.»
نشان شجاعت
بسیاری از خلبانان جتهای اف-۱۵ و خدمه هوایی و زمینی که در عملیات آن شب شرکت کردند، این هفته به خاطر شجاعت جوایزی دریافت کردند. به هستر و کافی ستاره نقرهای، سومین نشان برتر ارتش برای شجاعت در نبرد، اعطا شد.
ویکس ستاره برنزی را دریافت کرد که اعمال قهرمانانه در نبردهای زمینی را به رسمیت میشناسد و کاسی و کالور صلیب پرنده ممتاز و شجاعت را دریافت کردند که بالاترین جایزه ارتش برای دستاوردهای هوایی خارقالعاده است.
کورتیس کالور میگوید که عملیات آن شب نشان داد که اوضاع تا چه اندازه برای خلبانان جتهای جنگنده تغییر کرده است. او با اشاره به خلبان مشهوری که ۱۷ هواپیمای دشمن را در جنگ ویتنام سرنگون کرد، گفت: «در ویتنام، رابین اولدز یک میگ-۱۵ را بر فراز رودخانه سرخ سرنگون کرد که در واقع نبرد یک انسان با یک انسان، و تلاش یکی برای کشتن دیگری بود. اما اکنون وضعیت فرق کرده است. [در شب حملۀ ایران به اسرائیل] اگرچه آن پهپادها سعی در کشتن ما در جتهایمان نداشتند، اما بطور بالقوه قرار بود تلفات سنگینی را در میان غیرنظامیان بر جای بگذارند. ما در آن شب تلاش میکردیم که جان بیگناهان را از آن تهدید هوایی نجات دهیم و این ماهیت جدید مبارزه است.»