تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۳۸
کد مطلب : ۴۹۳۷۷۰
تحلیل و بررسی آینده سیاسی مهدی روشنفکر؛
روشنفکر در 1406؛ نیکبختی 1398 یا تلخکامی 1402
۰
کبنا ؛ مهدی روشنفکر را باید بهمثابه یک "چهره طرفهالعین انتخاباتی" در سپهر سیاسی و انتخاباتی کهگیلویه و بویراحمد دید.
او همانطور که بهیکباره در آسمان انتخابات بویراحمد ظاهر شد بهیکباره نیز کنار رفت. البته کنار رفتن او نه با اختیار و تصمیم خودش که فرایند عملکرد دوران نمایندگیاش و در نتیجه عدم حمایت مجدد مردم از وی بود. روشنفکر البته در تلاش است مانع از دائمی شدن این کنار رفتن شود و در تقلا برای بازگشت به منصب نمایندگی بویراحمد، دنا و مارگون است.
او بیشترین کنش خود را از ابتدا حول مناسبات قومی و حضور در مراسمات فاتحهخوانی گذاشت و در دوران نمایندگی خود نیز هیچ ابتکار جدیدی به این رفتار اضافه نکرد و حالا در زمان شکست و بیرون از دایره قدرت بودن نیز هیچ کنشی جز شرکت و حضور در فاتحهخوانیها ندارد. کنشی که البته مختص روشنفکر تنها نیست و همهٔ فعالیتهای انتخاباتی در استان حیات و مماتشان محدود به چهاردیواری قبرستانهاست.
در بررسی و تحلیل چرایی شکست روشنفکر در اسفند 1402 دلایل زیادی تاکنون از سوی تحلیل گران بر شمرده شده است. یقیناً شکست روشنفکر تک علتی نبوده است و عوامل زیادی در این زمینه دخیل بودند که بخش زیادی از این دلایل اشاره به عملکرد و شخصیت و الگوی رفتاری و تیپیک وی دارد. هادی ولایتی از نزدیکترین نیروها به روشنفکر در 1394 و 1398 که در دوره نمایندگی روشنفکر و به واسطه عملکرد روشنفکر از وی جدا شده بود و در 1402 به اردوگاه نادر منتظریان پیوست و ریاست ستاد انتخاباتی منتظریان را بر عهده داشت در سخنانی تند در دشتروم و در اجتماع هواداران منتظریان روشنفکر را متهم به تنگ نظری و عدم تحمل و پذیرش نسبت به نزدیکترین افراد و حتی خودش کرد.
رفتاری که در شکلهای مختلف دیگری نیز در مورد روشنفکر نقل میشد و گفته میشد وی تنها تا سطحی از نیروهای خود و پیشرفت آنها حمایت میکرد و اصطلاحاً تحمل رشد نیروهای نزدیک به خود را نداشت. چنین برداشتی ممکن است تطابق کاملی با واقعیت نداشته باشد؛ اما هر چه بود جداشدگان از اردوگاه ندای وحدت دست بر روی همین خصیصه روشنفکر میگذاشتند و جمع زیادی از طرفداران سابق وی بهویژه در میان چهرههای شناخته شده از او جدا و به منتظریان و بهرامی پیوستند.
شکست در اسفند 1402 برای روشنفکر خیلی سنگین و باورنکردنی بود. او به سلامت انتخابات تشکیک وارد کرد و حتی در تریبون رسمی مجلس و نطق پیش از دستور خود این موضوع را اعلام کرد. جالب آن که مخالفین روشنفکر نسبت به کیفیت و سلامت رای خود روشنفکر نیز تردید داشتند و بر نحوه عملکرد کاربرها و اپراتورهای صندوق رای که اکثرا منتسب به روشنکفر بودند انتقاد داشتند.
همین تردیدهای دو طرف یعنی طرفداران بهرامی و روشنفکر کار را برای ارزیابی رای دقیق این دو کمی است مینماید. اما آن رأی اعلامی برای روشنفکر رأی قابلقبولی بود تا وی همزمان با شکست عزم خود را برای 1406 جزم کند و حالا بااحتیاط و آرامتر از گذشته امیدوار به بازگشت به عرصه نمایندگی مجلس باشد.
قلعوقمع مدیران روشنفکری در ابتدای این دولت و حتی در دولت قبل بهانه خوبی برای مظلومنمایی به روشنفکر و تیمش داده است مدیرانی که با "سیاست قومی" بر سرکار آمدند و اتفاقاً برخی از آنها با "سیاست حزبی" و "عملکردی" کنار گذاشته شدند؛ اما این موضوع دستآویز مناسبی است تا برخی روشنفکریها و ندای وحدتیها از آن با عنوان «سفلی کشی» یاد کنند و سعی در سوارشدن بر احساسات بخشهایی از جامعه داشته باشند.
نارضایتی زودهنگام از عملکرد و اتوریته بهرامی به اوج خود رسیده است. موضوع مدیران استانی و همچنین موضوع سد ماندگان از جمله مشکلات پیشآمده برای بهرامی هستند. او البته فرد منفعلی نبوده است؛ ولی سطح بالای انتظارات و عدم پیشبینی تحولات کار را برای او دشوار کرده است. رقیبان سرسخت بهرامی در عرصه عمومی و رسانهها نیز کاری جز انتقاد و ضعیف نمایی بهرامی انجام نمیدهند. حضور یک نماینده قدرتمند در کنار بهرامی یعنی غلامرضا تاجگردون که میدان عملش یک میدان ملی است نیز عملکرد بهرامی را بیشتر به حاشیه برده است.
واقعیت آن است فارغ از تحلیل و ارزیابی بهرامی که البته کمی نیز زود است میراث خود روشنفکر هرگز میراث قابلقبولی نبود و آن اندازه که حضور و نمایندگی وی برانگیزاننده مناسبات قومی بود هیچ کمکی در بخشهای زیرساختی و توسعه به استان نشد. روشنفکر برای بهدستآوردن سهمیه مدیریتی جز تعریف و تمجید از کلانتری و احمدزاده دو استاندار همدوره خود هرگز در نقش یک نماینده نظارتکننده ظاهر نشد. مشکل اساسی در نحوه سخنرانی و نطق وی عملاً سبب بستهشدن بیشتر دست وی در ارائه و عرضه خود و حوزه نمایندگیاش داشت و این ضعف اساسی مانع از آن شد که نام روشنفکر از یک جغرافیای کوچک فراتر رود.
پیشبینی آینده کمی سخت است؛ ولی بهرغم همه این انتقادات روشنفکر فعلاً قابل نادیدهگرفتن نیست و وی یک از شانسهای اصلی 1406 خواهد بود. هم روشنفکر و هم بهرامی دو رقیب از الان مشخص در سه سال آینده خواهند بود که عملکرد یکی کامل در زیر ذره بین خواهد بود و دیگری مترصد تا از هر ضعفی یک کوه بسازد و از هر قوتی نیز یک کاه.
این دوگانه البته بستگی به حضور چهرههای جدید در عرصه خواهد داشت. اینکه یک چهره جدید "رو" شود کمی سخت است کلیات انتخابات پیشرو قابلتحلیل هستند؛ ولی جزئیات زیاد نیستند و همین سبب میشود باز هم منتظر شکلی از انتخابات چند دوره اخیر باشیم؛ تقابلی که در حال فرم پیداکردن قطعی حول مناطق جغرافیایی و قومی است و هیچ بداعت دیگر و امیدی از درون آن خلق نمیشود.
او همانطور که بهیکباره در آسمان انتخابات بویراحمد ظاهر شد بهیکباره نیز کنار رفت. البته کنار رفتن او نه با اختیار و تصمیم خودش که فرایند عملکرد دوران نمایندگیاش و در نتیجه عدم حمایت مجدد مردم از وی بود. روشنفکر البته در تلاش است مانع از دائمی شدن این کنار رفتن شود و در تقلا برای بازگشت به منصب نمایندگی بویراحمد، دنا و مارگون است.
او بیشترین کنش خود را از ابتدا حول مناسبات قومی و حضور در مراسمات فاتحهخوانی گذاشت و در دوران نمایندگی خود نیز هیچ ابتکار جدیدی به این رفتار اضافه نکرد و حالا در زمان شکست و بیرون از دایره قدرت بودن نیز هیچ کنشی جز شرکت و حضور در فاتحهخوانیها ندارد. کنشی که البته مختص روشنفکر تنها نیست و همهٔ فعالیتهای انتخاباتی در استان حیات و مماتشان محدود به چهاردیواری قبرستانهاست.
در بررسی و تحلیل چرایی شکست روشنفکر در اسفند 1402 دلایل زیادی تاکنون از سوی تحلیل گران بر شمرده شده است. یقیناً شکست روشنفکر تک علتی نبوده است و عوامل زیادی در این زمینه دخیل بودند که بخش زیادی از این دلایل اشاره به عملکرد و شخصیت و الگوی رفتاری و تیپیک وی دارد. هادی ولایتی از نزدیکترین نیروها به روشنفکر در 1394 و 1398 که در دوره نمایندگی روشنفکر و به واسطه عملکرد روشنفکر از وی جدا شده بود و در 1402 به اردوگاه نادر منتظریان پیوست و ریاست ستاد انتخاباتی منتظریان را بر عهده داشت در سخنانی تند در دشتروم و در اجتماع هواداران منتظریان روشنفکر را متهم به تنگ نظری و عدم تحمل و پذیرش نسبت به نزدیکترین افراد و حتی خودش کرد.
رفتاری که در شکلهای مختلف دیگری نیز در مورد روشنفکر نقل میشد و گفته میشد وی تنها تا سطحی از نیروهای خود و پیشرفت آنها حمایت میکرد و اصطلاحاً تحمل رشد نیروهای نزدیک به خود را نداشت. چنین برداشتی ممکن است تطابق کاملی با واقعیت نداشته باشد؛ اما هر چه بود جداشدگان از اردوگاه ندای وحدت دست بر روی همین خصیصه روشنفکر میگذاشتند و جمع زیادی از طرفداران سابق وی بهویژه در میان چهرههای شناخته شده از او جدا و به منتظریان و بهرامی پیوستند.
شکست در اسفند 1402 برای روشنفکر خیلی سنگین و باورنکردنی بود. او به سلامت انتخابات تشکیک وارد کرد و حتی در تریبون رسمی مجلس و نطق پیش از دستور خود این موضوع را اعلام کرد. جالب آن که مخالفین روشنفکر نسبت به کیفیت و سلامت رای خود روشنفکر نیز تردید داشتند و بر نحوه عملکرد کاربرها و اپراتورهای صندوق رای که اکثرا منتسب به روشنکفر بودند انتقاد داشتند.
همین تردیدهای دو طرف یعنی طرفداران بهرامی و روشنفکر کار را برای ارزیابی رای دقیق این دو کمی است مینماید. اما آن رأی اعلامی برای روشنفکر رأی قابلقبولی بود تا وی همزمان با شکست عزم خود را برای 1406 جزم کند و حالا بااحتیاط و آرامتر از گذشته امیدوار به بازگشت به عرصه نمایندگی مجلس باشد.
قلعوقمع مدیران روشنفکری در ابتدای این دولت و حتی در دولت قبل بهانه خوبی برای مظلومنمایی به روشنفکر و تیمش داده است مدیرانی که با "سیاست قومی" بر سرکار آمدند و اتفاقاً برخی از آنها با "سیاست حزبی" و "عملکردی" کنار گذاشته شدند؛ اما این موضوع دستآویز مناسبی است تا برخی روشنفکریها و ندای وحدتیها از آن با عنوان «سفلی کشی» یاد کنند و سعی در سوارشدن بر احساسات بخشهایی از جامعه داشته باشند.
نارضایتی زودهنگام از عملکرد و اتوریته بهرامی به اوج خود رسیده است. موضوع مدیران استانی و همچنین موضوع سد ماندگان از جمله مشکلات پیشآمده برای بهرامی هستند. او البته فرد منفعلی نبوده است؛ ولی سطح بالای انتظارات و عدم پیشبینی تحولات کار را برای او دشوار کرده است. رقیبان سرسخت بهرامی در عرصه عمومی و رسانهها نیز کاری جز انتقاد و ضعیف نمایی بهرامی انجام نمیدهند. حضور یک نماینده قدرتمند در کنار بهرامی یعنی غلامرضا تاجگردون که میدان عملش یک میدان ملی است نیز عملکرد بهرامی را بیشتر به حاشیه برده است.
واقعیت آن است فارغ از تحلیل و ارزیابی بهرامی که البته کمی نیز زود است میراث خود روشنفکر هرگز میراث قابلقبولی نبود و آن اندازه که حضور و نمایندگی وی برانگیزاننده مناسبات قومی بود هیچ کمکی در بخشهای زیرساختی و توسعه به استان نشد. روشنفکر برای بهدستآوردن سهمیه مدیریتی جز تعریف و تمجید از کلانتری و احمدزاده دو استاندار همدوره خود هرگز در نقش یک نماینده نظارتکننده ظاهر نشد. مشکل اساسی در نحوه سخنرانی و نطق وی عملاً سبب بستهشدن بیشتر دست وی در ارائه و عرضه خود و حوزه نمایندگیاش داشت و این ضعف اساسی مانع از آن شد که نام روشنفکر از یک جغرافیای کوچک فراتر رود.
پیشبینی آینده کمی سخت است؛ ولی بهرغم همه این انتقادات روشنفکر فعلاً قابل نادیدهگرفتن نیست و وی یک از شانسهای اصلی 1406 خواهد بود. هم روشنفکر و هم بهرامی دو رقیب از الان مشخص در سه سال آینده خواهند بود که عملکرد یکی کامل در زیر ذره بین خواهد بود و دیگری مترصد تا از هر ضعفی یک کوه بسازد و از هر قوتی نیز یک کاه.
این دوگانه البته بستگی به حضور چهرههای جدید در عرصه خواهد داشت. اینکه یک چهره جدید "رو" شود کمی سخت است کلیات انتخابات پیشرو قابلتحلیل هستند؛ ولی جزئیات زیاد نیستند و همین سبب میشود باز هم منتظر شکلی از انتخابات چند دوره اخیر باشیم؛ تقابلی که در حال فرم پیداکردن قطعی حول مناطق جغرافیایی و قومی است و هیچ بداعت دیگر و امیدی از درون آن خلق نمیشود.