تاریخ انتشار
شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۶
کد مطلب : ۴۱۰۰۳۳
تحلیلی بر انتخاب نامزد انتخاباتی شورای اصولگرایان شهرستانهای بویراحمد و دنا؛
زایشی نو در بدنه اصولگرایی و نه خودکشی جریانی
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی: جریان اصولگرایی شهرستانهای بویراحمد و دنا و انتخاب نامزد احتمالی مورد حمایت آنان در انتخابات مجلس شورای اسلامی، به کانون اصلی مباحث سیاسی این روزها مبدل شده است. برخی این اقدام را اشتباه و نوعی خودکشی تلقی کردهاند و برخی نیز آنرا یک حرکت سیاسی هدفمند در جهت حذف چهرهی سیاسی خاص دانستهاند . فارغ از این گمانه زنیها در این نوشتار میخواهیم از منظری دیگر به برخی نکات مغفول مانده اشاره گردد.
ماجرا چیست؟
از هشت سال قبل ، ستار هدایتخواه به عنوان نماینده محبوب شهرستانهای بویراحمد و دنا و چهره کاریزمای جریان اصولگرایی، بر نیامدن خود در صحنه انتخابات تاکید داشت. اما این مساله با عدم تمکین مجموعه اصولگرایی مو اجه گردید. واگرایی اصولگرایان و عدم تفاهم بر کاندیدای واحد، منجر به این شد که هدایتخواه، علی رغم تمایل قلبی در آخرین فرصتهای انتخاباتی وارد صحنه شده و دو ناکامی پی در پی را تجربه نماید. اما این بار، عزم هدایتخواه جزم است تا شورای اصولگرایان را متقاعد سازد ، قبل از آنکه روز موعود فرا برسد جایگزینش انتخاب شده و کار به روزهای پایانی نرسد. در این میان، از گزینههای مختلفی درخواست نامزدی میشود و برخی گزینهها هم مورد اجماع قرار نمیگیرند. قرار بر این است تا آقای روشنفکر که دارای پایگاه رأی قومیتی است (علی رغم اینکه ایشان از حامیان سابق زارع، رقیب انتخاباتی اصولگرایان، در ادوار گذشته بوده است، اما در حال حاضر هم خود به اصولگرایان نزدیک شده و هم برخی عناصر اصولگرایی از حامیان وی میباشند) نیز به عنوان نامزد اصولگرایان مطرح گردد. اما روشنفکر حاضر به پذیرش قواعد بازی سیاست نیست وصراحتا از اعلام قطعی حضورش در عرصه انتخابات و عدم التزام به قواعد شورای اصولگرایان تاکید میکند. از سوی دیگر، جریان اصولگرایی شهرستان بویراحمد و دنا هم که در طول 40 سال گذشته، علی رغم فراز و فرودها و ریزشها و رویشهای بسیار، توانسته است همچنان سرزنده و مقاوم به حیات خود ادامه دهد، حاضر نیست با فردی ائتلاف نماید که پایگاه رأی قومیتی خود را به پایگاه فکری و سیاسی خود ترجیح داده است. لذا از دل این مشاجرات و عدم تفاهمها، نام فرد دیگری بر سر زبانها می افتد که هم از بدنه اصولگرایی است و هم دارای مقبولیت اجتماعی.
نکات ویژه این انتخاب:
در روزهای اخیر آنچه شنیده شده است همگی بر جنبههای منفی انتخاب کریم فرخیانی به عنوان گزینه نهایی شورای اصولگرایی تاکید داشته است، اما آیا واقعیت همین گونه است؟ و همه جنبههای این انتخاب منفی است؟
- حدود 16 سال است که زلف جریان اصولگرایی حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا به آقای هدایتخواه گره خورده است. البته قبل از آن هم به آقای مسعود حسینی وابسته بود. آیا این رواست که جریانی با این قدمت و پیشینه ، همه موجودیت خود را به افراد متکی نماید؟ این درست است که آقای هدایتخواه در جریان اصولگرایی از شخصیتی محبوبی برخوردار است و در میان نمایندگان استان هم در طراز ملی محسوب میشود. و با توجه به اینکه ایشان این امتیاز ویژه را دارد که از هیچ گونه لابی گری مرسوم سیاسی هم برای رشد خود استفاده نکرده است، شاید بتوان وی را موفقترین نماینده واقعی استان در سطح ملی نیز شمرد. اما واقعیت این است که همانطور که خود ایشان هم همواره تاکید داشته است، فردمحوری در جریان اصولگرایی یک آفت بزرگ محسوب میشود. لذا به نظر میرسد با انتخاب یک گزینه جدید به عنوان نامزد جریان اصولگرایی، عملاً این امکان فراهم میشود که جریان اصولگرایی بالاجبار از این مرحله فردمحوری بگذرد و خود را برای مرحله تشکیلات محوری آماده سازد. بله شرایط نقد و آمادهی آقای هدایتخواه و تنبلی حاکم بر جریان اصولگرایی اجازه نمیدهد که به گزینه دیگری غیر از ایشان فکر کرد، اما روزی باید به حل این مساله پرداخت. و آن روز امروز است. قطعاً هر نتیجهای هم حاصل شود (که ان شاء الله به مرور زمان و با فعالیت نامزد انتخاباتی و حمایت جریانی، موفقیت دست یافتنی خواهد شد)، همین که جریان اصولگرایی از این مرحله بگذرد خود موفقیتی است که لازمه هرجریان پویای سیاسی میباشد.
- خارج از اینکه گزینه مطرح شده دارای چه محسنات و احیاناً کمبودهایی است، اما باید این نکته را مدنظر قرار داد که ایشان نه رقیب آقای هدایتخواه، بلکه رقیب فرد دیگری است. لذا سطح توقعات از ایشان باید منطقی و منطبق بر واقع باشد. مضاف بر اینکه هر نامزد جدیدی برای معرفی و تثبیت خود نیازمند زمان میباشد.
- نکته دیگر آنکه، همانطور که برخی منتقدین گفتهاند ، متاسفانه جریان اصولگرایی برای آینده خود کادرسازی نکرده و نمیکند. اما این تنهاشناسایی درد است که همهی ما می دانیم . اما برای درمان چه پیشنهاد راهبردی و مشخصی ارائه میگردد؟ گیرم که گزینه مورد نظر هم به عنوان فرد نهایی معرفی نشود. چه کسی معرفی شود؟ . آیا انتخاب ایشان لااقل عبور از شرایط فرد محوری حاضر و حرکت برای حرکت تشکیلاتی در آینده نیست؟ آیا پیشنهاد اجرایی و مقبول دیگری، در این زمان وجود دارد ؟
- لذا به نظر میرسد که این فرصت به وجود آمده را غنیمت شمرده و بدانیم که انتخاب گزینه دیگری غیر از آقای هدایتخواه، اتفاقاً میتواند برخی ازمزایای را هم برای جریان اصولگرایی درپی داشته باشد. از جمله اینکه با انتخاب آقای هدایتخواه، جریانهای رقیب به شدت متحد شده و حتی ائتلافهای غیرمعمولی شکل میدهند وکار را بر جریان اصولگرایی سخت میکنند، که در رابطه با دیگر کاندیداهای اصولگرایی شرایط بدین شکل نیست و حتی احتمال زنده شدن جریان اصلاحات و انشقاق و بریدن از نماینده فعلی نیز وجود دارد (برخی بزرگان جریان اصلاحات هم به این نتیجه رسیدهاند که اگر این دور هم در راستای سیاست «رحم اجارهای» پشت سر نماینده فعلی قرار گیرند، دیگر چیزی به نام جریان اصلاح طلب در این دو شهرستان باقی نمیماند و بهتر آن است که خود را منفعت طلب بنامند). مطلب دیگر آنکه گزینه مورد نظر اصولگرایان، اگر بتواند پایگاه رأی سیاسی خود را با رأی قومیتی گره بزند میتواند از شرایط مطلوبی برخوردار گردد. نکته دیگر اینکه با انتخاب ایشان از یک طایفه بزرگ و مؤثر، عملاً برخی تبلیغات علیه جریان اصولگرایی که میگفتند، برخی بزرگان اصولگرایی با یک طایفه خاص به نوعی رقابت دارند را خنثی نموده و برعکس توپ را به بازی حریف میاندازد. حال اگر رقیب صداقت دارد و لااقل به دنبال منافع قومی میباشد، با پذیرش ائتلاف با یک هم طایفهای خود این زمینه را فراهم نماید. مضاف بر اینکه حمایت جدی جریان اصولگرایی از نامزد اصولگرای فعلی، خصوصاً شخص آقای هدایتخواه و آقای حسینی، میتواند برخی حساسیتهای موجود قومیتی را در مناطق مختلف شهرستان هم کم رنگ نماید و شرایط را به گونه دیگری رقم زند.
- البته در این زمینه، خود نامزد انتخاباتی نیز میتواند بسیار نقش آفرین باشد. ایشان برای تثبیت خود نیازمند یک حرکت جهادی و با برنامه میباشد. علاوه بر آنکه با توجه به ویژگی شغلی ایشان، باید تعامل با مردم و روابط اجتماعی نزدیک و مقبول باجامعه را در مدت محدود باقیمانده دردستور کار قرار داده و عملاً مراقب باشد که یکی از نقاط ضعف و شاید پاشنه آشیل جریان اصولگرایی در ادوار گذشته، همین نقطه بوده است، لذا مردمداری باید در صدر توجه ایشان باشد. نکته دیگر ، تلاش در ایجاد تعامل با گزینه رقیب هم طایفهای خود و همچنین ثابت کردن خود در میان این طایفه عزیز و پرجمعیت می باشد. به طوری که همگان باور داشته باشند که، وی فردی است که هم از حمایت جریانی و سیاسی برخوردار است و هم از پایگاه اجتماعی قومیتی .
- در پایان، جریان انقلابی و اصولگرایی هم اگر واقعا به دنبال موفقیت است، باید کسالت و بی برنامگی را کنار گذاشته و از همین الان به دنبال کار تشکیلاتی و نیروسازی برای ادوار بعدی باشد.
همچنین این جریان باید بداند در همین دور و در همین چند ماه باقیمانده هم اگر با جدیت و برنامه و انسجام برای نامزد مورد نظر خود تلاش نماید، با توجه به تلفیق رای جریانی و قومیتی، حتما به مرور زمان از سبد رای بیشتری برخوردار خواهد شد و پیروزی دست یافتنی می شود. به امید موفقیت روزافزون دلسوزان به نظام و میهن.
------------------------------------
البرز یاوری
ماجرا چیست؟
از هشت سال قبل ، ستار هدایتخواه به عنوان نماینده محبوب شهرستانهای بویراحمد و دنا و چهره کاریزمای جریان اصولگرایی، بر نیامدن خود در صحنه انتخابات تاکید داشت. اما این مساله با عدم تمکین مجموعه اصولگرایی مو اجه گردید. واگرایی اصولگرایان و عدم تفاهم بر کاندیدای واحد، منجر به این شد که هدایتخواه، علی رغم تمایل قلبی در آخرین فرصتهای انتخاباتی وارد صحنه شده و دو ناکامی پی در پی را تجربه نماید. اما این بار، عزم هدایتخواه جزم است تا شورای اصولگرایان را متقاعد سازد ، قبل از آنکه روز موعود فرا برسد جایگزینش انتخاب شده و کار به روزهای پایانی نرسد. در این میان، از گزینههای مختلفی درخواست نامزدی میشود و برخی گزینهها هم مورد اجماع قرار نمیگیرند. قرار بر این است تا آقای روشنفکر که دارای پایگاه رأی قومیتی است (علی رغم اینکه ایشان از حامیان سابق زارع، رقیب انتخاباتی اصولگرایان، در ادوار گذشته بوده است، اما در حال حاضر هم خود به اصولگرایان نزدیک شده و هم برخی عناصر اصولگرایی از حامیان وی میباشند) نیز به عنوان نامزد اصولگرایان مطرح گردد. اما روشنفکر حاضر به پذیرش قواعد بازی سیاست نیست وصراحتا از اعلام قطعی حضورش در عرصه انتخابات و عدم التزام به قواعد شورای اصولگرایان تاکید میکند. از سوی دیگر، جریان اصولگرایی شهرستان بویراحمد و دنا هم که در طول 40 سال گذشته، علی رغم فراز و فرودها و ریزشها و رویشهای بسیار، توانسته است همچنان سرزنده و مقاوم به حیات خود ادامه دهد، حاضر نیست با فردی ائتلاف نماید که پایگاه رأی قومیتی خود را به پایگاه فکری و سیاسی خود ترجیح داده است. لذا از دل این مشاجرات و عدم تفاهمها، نام فرد دیگری بر سر زبانها می افتد که هم از بدنه اصولگرایی است و هم دارای مقبولیت اجتماعی.
نکات ویژه این انتخاب:
در روزهای اخیر آنچه شنیده شده است همگی بر جنبههای منفی انتخاب کریم فرخیانی به عنوان گزینه نهایی شورای اصولگرایی تاکید داشته است، اما آیا واقعیت همین گونه است؟ و همه جنبههای این انتخاب منفی است؟
- حدود 16 سال است که زلف جریان اصولگرایی حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا به آقای هدایتخواه گره خورده است. البته قبل از آن هم به آقای مسعود حسینی وابسته بود. آیا این رواست که جریانی با این قدمت و پیشینه ، همه موجودیت خود را به افراد متکی نماید؟ این درست است که آقای هدایتخواه در جریان اصولگرایی از شخصیتی محبوبی برخوردار است و در میان نمایندگان استان هم در طراز ملی محسوب میشود. و با توجه به اینکه ایشان این امتیاز ویژه را دارد که از هیچ گونه لابی گری مرسوم سیاسی هم برای رشد خود استفاده نکرده است، شاید بتوان وی را موفقترین نماینده واقعی استان در سطح ملی نیز شمرد. اما واقعیت این است که همانطور که خود ایشان هم همواره تاکید داشته است، فردمحوری در جریان اصولگرایی یک آفت بزرگ محسوب میشود. لذا به نظر میرسد با انتخاب یک گزینه جدید به عنوان نامزد جریان اصولگرایی، عملاً این امکان فراهم میشود که جریان اصولگرایی بالاجبار از این مرحله فردمحوری بگذرد و خود را برای مرحله تشکیلات محوری آماده سازد. بله شرایط نقد و آمادهی آقای هدایتخواه و تنبلی حاکم بر جریان اصولگرایی اجازه نمیدهد که به گزینه دیگری غیر از ایشان فکر کرد، اما روزی باید به حل این مساله پرداخت. و آن روز امروز است. قطعاً هر نتیجهای هم حاصل شود (که ان شاء الله به مرور زمان و با فعالیت نامزد انتخاباتی و حمایت جریانی، موفقیت دست یافتنی خواهد شد)، همین که جریان اصولگرایی از این مرحله بگذرد خود موفقیتی است که لازمه هرجریان پویای سیاسی میباشد.
- خارج از اینکه گزینه مطرح شده دارای چه محسنات و احیاناً کمبودهایی است، اما باید این نکته را مدنظر قرار داد که ایشان نه رقیب آقای هدایتخواه، بلکه رقیب فرد دیگری است. لذا سطح توقعات از ایشان باید منطقی و منطبق بر واقع باشد. مضاف بر اینکه هر نامزد جدیدی برای معرفی و تثبیت خود نیازمند زمان میباشد.
- نکته دیگر آنکه، همانطور که برخی منتقدین گفتهاند ، متاسفانه جریان اصولگرایی برای آینده خود کادرسازی نکرده و نمیکند. اما این تنهاشناسایی درد است که همهی ما می دانیم . اما برای درمان چه پیشنهاد راهبردی و مشخصی ارائه میگردد؟ گیرم که گزینه مورد نظر هم به عنوان فرد نهایی معرفی نشود. چه کسی معرفی شود؟ . آیا انتخاب ایشان لااقل عبور از شرایط فرد محوری حاضر و حرکت برای حرکت تشکیلاتی در آینده نیست؟ آیا پیشنهاد اجرایی و مقبول دیگری، در این زمان وجود دارد ؟
- لذا به نظر میرسد که این فرصت به وجود آمده را غنیمت شمرده و بدانیم که انتخاب گزینه دیگری غیر از آقای هدایتخواه، اتفاقاً میتواند برخی ازمزایای را هم برای جریان اصولگرایی درپی داشته باشد. از جمله اینکه با انتخاب آقای هدایتخواه، جریانهای رقیب به شدت متحد شده و حتی ائتلافهای غیرمعمولی شکل میدهند وکار را بر جریان اصولگرایی سخت میکنند، که در رابطه با دیگر کاندیداهای اصولگرایی شرایط بدین شکل نیست و حتی احتمال زنده شدن جریان اصلاحات و انشقاق و بریدن از نماینده فعلی نیز وجود دارد (برخی بزرگان جریان اصلاحات هم به این نتیجه رسیدهاند که اگر این دور هم در راستای سیاست «رحم اجارهای» پشت سر نماینده فعلی قرار گیرند، دیگر چیزی به نام جریان اصلاح طلب در این دو شهرستان باقی نمیماند و بهتر آن است که خود را منفعت طلب بنامند). مطلب دیگر آنکه گزینه مورد نظر اصولگرایان، اگر بتواند پایگاه رأی سیاسی خود را با رأی قومیتی گره بزند میتواند از شرایط مطلوبی برخوردار گردد. نکته دیگر اینکه با انتخاب ایشان از یک طایفه بزرگ و مؤثر، عملاً برخی تبلیغات علیه جریان اصولگرایی که میگفتند، برخی بزرگان اصولگرایی با یک طایفه خاص به نوعی رقابت دارند را خنثی نموده و برعکس توپ را به بازی حریف میاندازد. حال اگر رقیب صداقت دارد و لااقل به دنبال منافع قومی میباشد، با پذیرش ائتلاف با یک هم طایفهای خود این زمینه را فراهم نماید. مضاف بر اینکه حمایت جدی جریان اصولگرایی از نامزد اصولگرای فعلی، خصوصاً شخص آقای هدایتخواه و آقای حسینی، میتواند برخی حساسیتهای موجود قومیتی را در مناطق مختلف شهرستان هم کم رنگ نماید و شرایط را به گونه دیگری رقم زند.
- البته در این زمینه، خود نامزد انتخاباتی نیز میتواند بسیار نقش آفرین باشد. ایشان برای تثبیت خود نیازمند یک حرکت جهادی و با برنامه میباشد. علاوه بر آنکه با توجه به ویژگی شغلی ایشان، باید تعامل با مردم و روابط اجتماعی نزدیک و مقبول باجامعه را در مدت محدود باقیمانده دردستور کار قرار داده و عملاً مراقب باشد که یکی از نقاط ضعف و شاید پاشنه آشیل جریان اصولگرایی در ادوار گذشته، همین نقطه بوده است، لذا مردمداری باید در صدر توجه ایشان باشد. نکته دیگر ، تلاش در ایجاد تعامل با گزینه رقیب هم طایفهای خود و همچنین ثابت کردن خود در میان این طایفه عزیز و پرجمعیت می باشد. به طوری که همگان باور داشته باشند که، وی فردی است که هم از حمایت جریانی و سیاسی برخوردار است و هم از پایگاه اجتماعی قومیتی .
- در پایان، جریان انقلابی و اصولگرایی هم اگر واقعا به دنبال موفقیت است، باید کسالت و بی برنامگی را کنار گذاشته و از همین الان به دنبال کار تشکیلاتی و نیروسازی برای ادوار بعدی باشد.
همچنین این جریان باید بداند در همین دور و در همین چند ماه باقیمانده هم اگر با جدیت و برنامه و انسجام برای نامزد مورد نظر خود تلاش نماید، با توجه به تلفیق رای جریانی و قومیتی، حتما به مرور زمان از سبد رای بیشتری برخوردار خواهد شد و پیروزی دست یافتنی می شود. به امید موفقیت روزافزون دلسوزان به نظام و میهن.
------------------------------------
البرز یاوری