تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۴۸
کد مطلب : ۴۵۱۵۸۴
یادداشتی از سیدعلی عباس محدث؛
سکوت خواص، پرورش مدیریتهای ناکارآمد و فرصتی که همچنان دست ته ماندههای اصلاح طلب و زنگار گرفتههای اصول گرایی است
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سیدعلی عباس محدث - روزنامهنگار و پژوهشگر - اسفند سال ۱۴۰۰، مقام معظم رهبری در دیداری که با نمایندگان مجلس خبرگان [کلیک کنید] داشتند از خطری جدی صحبت فرمودند که به گمانم انتظار بود دولت آقای رئیسی و نمایندگان انقلابی مجلس شورای اسلامی، متوجه خطای خود بشوند. شاید برای کسانی که سالها است در لباسهای فریبنده اصلاح طلب و اصول گرا، راههای فرار از عملی شدن توصیههای رهبری را آشنا بودند و همواره برآن بودند تا آنگونه که خواست معظم له و مردم بوده، خدمتی صورت نگیرد، سخنی متداول بود. چراکه این سخنان را هم مثل اقتصاد مقاومتی قابل بیاعتنایی میدانستند. لیکن، برای مردمی که همواره جانشان را برای پایداری نظام و انقلاب هدیه کرده و حداقل در ۳۰ سال گذشته نشان دادند که چگونه برخلاف تدابیر استکبار و انحراف دولتها، مسیر واقعی و انقلاب را ادامه دادهاند، خیلیامیدوارکننده بود.
بی تردید، آنچه مردم ایران در مخیله دارند، آرمانهای بلند امام(ره)، شهدا و اسلام است که خون هزاران جوان مستعد و بیادعا، ضمانت اجرایی آن است. اقتدار علی(ع)گونهای که بنیانگذار جمهوری اسلامی و درایت و هوشمندی که مقام معظم رهبری از خود نشان دادهاند، اعتماد مردم و انسجام ملی را علیه تمامی اغواگران تثبیت کرده است. در اینکه هیچ دولتی با رضایت حداکثری مردم برخوردار نبوده و مسئولان[بعضی] هم آنگونه که انتظار میرفت، سبک زندگیشان کمترین تشابهی با زندگی اکثریت مردم ندارد، شکی نیست. اما انتظار میرود، نهادهایی مثل شورای محترم نگهبان یا قوۀ قضاییه به موقع ورود کنند، چرا که این وضعیت نگرانکننده است. چرا باید نماینده مردم یعنی همان قانونگذار مملکت و مهمترین مراجع نظارتی کشور، علیرغم صراحت قانون و دستورات رهبری، در تمام حوزههای اجرایی دخالت کند و افراد نالایق و بیسواد را بر مردم تحمیل کنند؟ چرا باید [بعضی] نمایندگان از مصونیت نمایندگی سوء استفاده کنند و هرآنچه میلشان بود را اجرا کنند؟ چرا نمایندگان نباید از تعداد نظارتها و ایدههای نظارتی و راهکارهای مدیریتی و چگونگی قانونگذاری یا تفسیر قوانین موجود، مورد بررسی قرار بگیرند؟ چرا نحوۀ نظارت بر نمایندگان مردم را اصلاح نمیکنید؟ چرا بازار معاملهگری دولت و مجلس در انتصابات را به هم نمیریزید؟ آیا غیر از این است که علت اغلب اختلاسهای و رانتخواریها و حرامخواریهای موجود در [بعضی] دستگاههای دولتی، دخالت نمایندهی و گماردن نااهلان است؟ آیا مدیری که به حکم روابط غیر منطقی و قانونی ستیزی سکان مدیریتی را به دست میگیرد، غیر از حکم و توصیه نمایندگان به این غصب آشکار رسیده است؟
بخش دیگر موضوع مربوط به داعیهداران جریان فکری حاکم است. کسانی که تا دیروز خود را قیم مردم میدانستند و نوعی تقدس وجوبی را برای خود و تفکرشان میدانند، چگونه باید بیتفاوت باشند؟ چگونه است که در تمام اجتماعات از دولت انقلابی میگفتین و الان مدیران را جریان رقیب انتخاب میکند؟ چرا نباید مردم استان باور کنند که به وعدۀ حمایت برخی مدیران است که نسبت به ناتوانی استاندار استان و بیکفایتی [بعضی] مدیران سکوت کردهاید؟ آیا این رفتار شما نتیجه اتحاد خالی از منطق و سوءبرداشتهای جریانات متعدد اصول گرایی در زمان انتخاب ریاست جمهوری و اهتمام بر اضافه شدن واژه دروغین «وحدت»، پشت تمام شعارهای تبلیغاتی نیست؟ آیا فکر میکنید مردمی که خود شاهد آن همه وعدههای بیپایه و اساس جریانهای اصول گرایی در ادوار گذشته انتخابات بودند، برپایی ستاد مشترک برای ریاست جمهوری را از بزرگان اصول گرایی و ایضاً نماینده فعلی بویراحمد قبول کردند؟ امروز مردم از خود میپرسند که آیا بازماندگان ستادهای انتخاباتی «... وحدت»، صاحب گندم ملک ری شدند یا از خرمای بغداد خوردند؟ به خدا که این ضرب المثل مشهوری که بر اساس سخن اباعبدالله الحسین(ع) خطاب به عمر سعد، روایت شده است، مصداقی از بیتفاوتی و سکوت و انزوای همراه با وعدۀ سرخرمنی برخی از مدیران به شما است.
اینکه مجلس مشهور به انقلابی «تو زرد از آب در بیاید» و دولت انقلابی نیز باری شد بر دوش دلسوزان نظام و انقلاب و آبرویی دوچنان خریدند برای دولت شیخ حسن روحانی، تحمل مصلحتی ننگین است ولی نکته مهمتر آن است که اگر واقع نگر بودیم و مجالس و دولتهای گذشتۀ وابسته به تفکر اصول گرایی را مرور میکردیم، تشخیص ناکارآمدی و سردرگمی بزرگان این جریان در انجام امور مهم، خیلی بعید نبود. اینکه کسانی فکر کنند که میتوانند با سکوت در نحوۀ انتخاب استاندار و مدیریت خنثی با تجمیع گرفتاریهای مدیریتی و اجراییایشان و همچنین انتصاب مدیران وامانده و آویزان به [بعضی] نمایندگان مستأصل استان، در آینده سیاسی خود جایگاهی بدست میآورند، زهی خیال باطل است. چون کسانی که برای تحقق آرمانهای انقلاب و احیاء مدیریت جهادی و انقلابی تلاش کردند و هزینه دادند، وقتی قرار است که بزرگ جریان اصلاح طلبی در انتصابات تصمیم گیرنده باشد، قطعاً مصلحت انقلاب و نظام هم ایجاب میکند از گزینه مورد وثوقایشان حمایت کرده، آن را به مردم معرفی و همگان در جریان فکری او باشند. یقیناً باید کسانی که دیدگاهاشان بر این بود که وقتی کسی را مردم نخواستند یا در نتیجه گزارشنویسیهای کذایی مفسدههای مدیریتی دولت قبل و به تعبیر مقام معظم رهبری «حیوان جلالِ» رشد کرده در دولت، حمایت نشدند، یعنی نظام مردود اعلام کرده است، خود مشمول همین نظریه بوده و این تکلیف بر مردم انقلابی و جریانهای وابسته است که مصلحت نظام و انقلاب را بر خواستههای فردی ترجیح دهند.
بنابراین مهمترین اصل وابستگی به انقلاب و نظام، اطاعت از ولی و رهبری نظام و عمل به توصیه هایایشان است. متأسفانه عدهای با روشهای مکارانه، گروهی با سکوت ذلیلانه، برخی مدیران با وعده جمعآوری رأی به بزرگان جریان اصول گرایی و بعضی هم با سکوت در مقابل وضعیت اسف بار مدیریتی، فرصت اغواگری را برای مزدورپروری فراهم کرده و مصلحت خود را بر این فرمایش مقام معظم رهبری ترجیح دادهاند که فرمودند؛
«... البتّه هدف این است که تودههای مردم مورد اغوا قرار بگیرند امّا وسیلهی اغوای تودههای مردم، اغوای خواص است. امروز یکی از کارهای مهم، اغوای خواصّ جامعه است، [یعنی] کسانی که عنوانی دارند و امکانی دارند و احیاناً سوادی دارند و مانند اینها. چون وقتی خواص اغوا شدند، اگر به این خواصّ اغواشده فرصت داده بشود و امکان داده بشود، راحت تودهی مردم را اغوا خواهند کرد. یکی از سنگینترین جنگهای نرم تاریخ کشور ما امروز در همین زمینه در جریان است. دارند دائم با مزدورپروری، با حرامخوارسازی، با لطایفالحیل افرادی را حرامخوار میکنند؛ وقتی حرامخوار شد، مثل حیوان جلّال، دیگر خیلی مشکل میشود او را از حرامخواری دور کرد. و مزدورپروری میکنند؛ بعضیها را با تهدید، بعضیها را با تطمیع و انواع و اقسام این چیزها. خب بنابراین الان یک جنگ نرم سختی وجود دارد». [کلیک کنید]
سخن آخرم به لیدرهای جریان اسماً اصول گرایی که سالها است خود را به پایاندیشهای که مغزی در آن نبود هزینه کردند این است که برای نظام و انقلاب هیچ کس مهمتر از مردم نبوده و نیست. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) اگر این مردم بگویند که شما را نمیخواهند، هیچ کس نمیتواند خلاف خواست آنها تصمیم بگیرد. حال که صدای خرد شدن استخوان مردم را زیر چرخ پنچر شده دولت و مجلس نمیبینید، حداقل به شرایط مدیریتی حاکم بر استان توجه کنید و اگر فهم بر ناتوانی و ضعف خجالتآور مدیریت استان دارید، روزه سکوت بشکنید و در کنار مردم باشید و نگذارید اغوای خواص اینگونه حرام خوارگی را پرورش دهد. نگذارید کسانی که عنوانی دارند، امکانی دارند و احیاناً مدرکی را به زور در شناسنامه مدیریتیشان یدک میکشند، جریان انقلابی و دلسوزان غیر مطمع نظام را بیانگیزه ببینند و در سایۀ نمایندگان مسهور در قدرت و نام اضافی نمایندگی، مردم را اغوا کنند. باید مردم ما بدانند که [بعضاً] مدیریت استان دست کسانی افتاده است که یا سکوتشان عاملی بر موفقیت دولت و مجلس قبل بود، یا خود وابسته به نمایندگان و دولت قبل بودند و یا کسانی هستند که ردای مدیریت را در دولت قبل به رنگ بنفش داشتند و الان جلای انقلابی به آن دادند. به هوش باشید که متأسفانه نرخ رشد آسیبهای اجتماعی تصاعدی بالا میرود، عدم نظارت بر بازار، گرانیهای خودسرانه مایحتاج ضروری مردم، عدم پاسخگویی [بعضی] دستگاهای دولتی، فرمانداران به نهایت ضعیف و بیبرنامه و اجرای برنامههای مدیریتی دولت قبل از کرامات مدیر اجرایی استان است که فقط چنین فردی میتوانست، ظرفیت بیگانگی [بعضی] نمایندگان استان با خواستهها و نیازهای مردم و ردای گشاد نمایندگی بر تن آنان را پنهان کند. پس متوجه ارتقاء «حیوان جلال» در استان باشید. ۱۸ ماه تا انتخابات آینده مجلس فرصت دارید. فرصتی که همچنان دست ته ماندههای اصلاح طلب و زنگار گرفتههای اصول گرایی است.
بی تردید، آنچه مردم ایران در مخیله دارند، آرمانهای بلند امام(ره)، شهدا و اسلام است که خون هزاران جوان مستعد و بیادعا، ضمانت اجرایی آن است. اقتدار علی(ع)گونهای که بنیانگذار جمهوری اسلامی و درایت و هوشمندی که مقام معظم رهبری از خود نشان دادهاند، اعتماد مردم و انسجام ملی را علیه تمامی اغواگران تثبیت کرده است. در اینکه هیچ دولتی با رضایت حداکثری مردم برخوردار نبوده و مسئولان[بعضی] هم آنگونه که انتظار میرفت، سبک زندگیشان کمترین تشابهی با زندگی اکثریت مردم ندارد، شکی نیست. اما انتظار میرود، نهادهایی مثل شورای محترم نگهبان یا قوۀ قضاییه به موقع ورود کنند، چرا که این وضعیت نگرانکننده است. چرا باید نماینده مردم یعنی همان قانونگذار مملکت و مهمترین مراجع نظارتی کشور، علیرغم صراحت قانون و دستورات رهبری، در تمام حوزههای اجرایی دخالت کند و افراد نالایق و بیسواد را بر مردم تحمیل کنند؟ چرا باید [بعضی] نمایندگان از مصونیت نمایندگی سوء استفاده کنند و هرآنچه میلشان بود را اجرا کنند؟ چرا نمایندگان نباید از تعداد نظارتها و ایدههای نظارتی و راهکارهای مدیریتی و چگونگی قانونگذاری یا تفسیر قوانین موجود، مورد بررسی قرار بگیرند؟ چرا نحوۀ نظارت بر نمایندگان مردم را اصلاح نمیکنید؟ چرا بازار معاملهگری دولت و مجلس در انتصابات را به هم نمیریزید؟ آیا غیر از این است که علت اغلب اختلاسهای و رانتخواریها و حرامخواریهای موجود در [بعضی] دستگاههای دولتی، دخالت نمایندهی و گماردن نااهلان است؟ آیا مدیری که به حکم روابط غیر منطقی و قانونی ستیزی سکان مدیریتی را به دست میگیرد، غیر از حکم و توصیه نمایندگان به این غصب آشکار رسیده است؟
بخش دیگر موضوع مربوط به داعیهداران جریان فکری حاکم است. کسانی که تا دیروز خود را قیم مردم میدانستند و نوعی تقدس وجوبی را برای خود و تفکرشان میدانند، چگونه باید بیتفاوت باشند؟ چگونه است که در تمام اجتماعات از دولت انقلابی میگفتین و الان مدیران را جریان رقیب انتخاب میکند؟ چرا نباید مردم استان باور کنند که به وعدۀ حمایت برخی مدیران است که نسبت به ناتوانی استاندار استان و بیکفایتی [بعضی] مدیران سکوت کردهاید؟ آیا این رفتار شما نتیجه اتحاد خالی از منطق و سوءبرداشتهای جریانات متعدد اصول گرایی در زمان انتخاب ریاست جمهوری و اهتمام بر اضافه شدن واژه دروغین «وحدت»، پشت تمام شعارهای تبلیغاتی نیست؟ آیا فکر میکنید مردمی که خود شاهد آن همه وعدههای بیپایه و اساس جریانهای اصول گرایی در ادوار گذشته انتخابات بودند، برپایی ستاد مشترک برای ریاست جمهوری را از بزرگان اصول گرایی و ایضاً نماینده فعلی بویراحمد قبول کردند؟ امروز مردم از خود میپرسند که آیا بازماندگان ستادهای انتخاباتی «... وحدت»، صاحب گندم ملک ری شدند یا از خرمای بغداد خوردند؟ به خدا که این ضرب المثل مشهوری که بر اساس سخن اباعبدالله الحسین(ع) خطاب به عمر سعد، روایت شده است، مصداقی از بیتفاوتی و سکوت و انزوای همراه با وعدۀ سرخرمنی برخی از مدیران به شما است.
اینکه مجلس مشهور به انقلابی «تو زرد از آب در بیاید» و دولت انقلابی نیز باری شد بر دوش دلسوزان نظام و انقلاب و آبرویی دوچنان خریدند برای دولت شیخ حسن روحانی، تحمل مصلحتی ننگین است ولی نکته مهمتر آن است که اگر واقع نگر بودیم و مجالس و دولتهای گذشتۀ وابسته به تفکر اصول گرایی را مرور میکردیم، تشخیص ناکارآمدی و سردرگمی بزرگان این جریان در انجام امور مهم، خیلی بعید نبود. اینکه کسانی فکر کنند که میتوانند با سکوت در نحوۀ انتخاب استاندار و مدیریت خنثی با تجمیع گرفتاریهای مدیریتی و اجراییایشان و همچنین انتصاب مدیران وامانده و آویزان به [بعضی] نمایندگان مستأصل استان، در آینده سیاسی خود جایگاهی بدست میآورند، زهی خیال باطل است. چون کسانی که برای تحقق آرمانهای انقلاب و احیاء مدیریت جهادی و انقلابی تلاش کردند و هزینه دادند، وقتی قرار است که بزرگ جریان اصلاح طلبی در انتصابات تصمیم گیرنده باشد، قطعاً مصلحت انقلاب و نظام هم ایجاب میکند از گزینه مورد وثوقایشان حمایت کرده، آن را به مردم معرفی و همگان در جریان فکری او باشند. یقیناً باید کسانی که دیدگاهاشان بر این بود که وقتی کسی را مردم نخواستند یا در نتیجه گزارشنویسیهای کذایی مفسدههای مدیریتی دولت قبل و به تعبیر مقام معظم رهبری «حیوان جلالِ» رشد کرده در دولت، حمایت نشدند، یعنی نظام مردود اعلام کرده است، خود مشمول همین نظریه بوده و این تکلیف بر مردم انقلابی و جریانهای وابسته است که مصلحت نظام و انقلاب را بر خواستههای فردی ترجیح دهند.
بنابراین مهمترین اصل وابستگی به انقلاب و نظام، اطاعت از ولی و رهبری نظام و عمل به توصیه هایایشان است. متأسفانه عدهای با روشهای مکارانه، گروهی با سکوت ذلیلانه، برخی مدیران با وعده جمعآوری رأی به بزرگان جریان اصول گرایی و بعضی هم با سکوت در مقابل وضعیت اسف بار مدیریتی، فرصت اغواگری را برای مزدورپروری فراهم کرده و مصلحت خود را بر این فرمایش مقام معظم رهبری ترجیح دادهاند که فرمودند؛
«... البتّه هدف این است که تودههای مردم مورد اغوا قرار بگیرند امّا وسیلهی اغوای تودههای مردم، اغوای خواص است. امروز یکی از کارهای مهم، اغوای خواصّ جامعه است، [یعنی] کسانی که عنوانی دارند و امکانی دارند و احیاناً سوادی دارند و مانند اینها. چون وقتی خواص اغوا شدند، اگر به این خواصّ اغواشده فرصت داده بشود و امکان داده بشود، راحت تودهی مردم را اغوا خواهند کرد. یکی از سنگینترین جنگهای نرم تاریخ کشور ما امروز در همین زمینه در جریان است. دارند دائم با مزدورپروری، با حرامخوارسازی، با لطایفالحیل افرادی را حرامخوار میکنند؛ وقتی حرامخوار شد، مثل حیوان جلّال، دیگر خیلی مشکل میشود او را از حرامخواری دور کرد. و مزدورپروری میکنند؛ بعضیها را با تهدید، بعضیها را با تطمیع و انواع و اقسام این چیزها. خب بنابراین الان یک جنگ نرم سختی وجود دارد». [کلیک کنید]
سخن آخرم به لیدرهای جریان اسماً اصول گرایی که سالها است خود را به پایاندیشهای که مغزی در آن نبود هزینه کردند این است که برای نظام و انقلاب هیچ کس مهمتر از مردم نبوده و نیست. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) اگر این مردم بگویند که شما را نمیخواهند، هیچ کس نمیتواند خلاف خواست آنها تصمیم بگیرد. حال که صدای خرد شدن استخوان مردم را زیر چرخ پنچر شده دولت و مجلس نمیبینید، حداقل به شرایط مدیریتی حاکم بر استان توجه کنید و اگر فهم بر ناتوانی و ضعف خجالتآور مدیریت استان دارید، روزه سکوت بشکنید و در کنار مردم باشید و نگذارید اغوای خواص اینگونه حرام خوارگی را پرورش دهد. نگذارید کسانی که عنوانی دارند، امکانی دارند و احیاناً مدرکی را به زور در شناسنامه مدیریتیشان یدک میکشند، جریان انقلابی و دلسوزان غیر مطمع نظام را بیانگیزه ببینند و در سایۀ نمایندگان مسهور در قدرت و نام اضافی نمایندگی، مردم را اغوا کنند. باید مردم ما بدانند که [بعضاً] مدیریت استان دست کسانی افتاده است که یا سکوتشان عاملی بر موفقیت دولت و مجلس قبل بود، یا خود وابسته به نمایندگان و دولت قبل بودند و یا کسانی هستند که ردای مدیریت را در دولت قبل به رنگ بنفش داشتند و الان جلای انقلابی به آن دادند. به هوش باشید که متأسفانه نرخ رشد آسیبهای اجتماعی تصاعدی بالا میرود، عدم نظارت بر بازار، گرانیهای خودسرانه مایحتاج ضروری مردم، عدم پاسخگویی [بعضی] دستگاهای دولتی، فرمانداران به نهایت ضعیف و بیبرنامه و اجرای برنامههای مدیریتی دولت قبل از کرامات مدیر اجرایی استان است که فقط چنین فردی میتوانست، ظرفیت بیگانگی [بعضی] نمایندگان استان با خواستهها و نیازهای مردم و ردای گشاد نمایندگی بر تن آنان را پنهان کند. پس متوجه ارتقاء «حیوان جلال» در استان باشید. ۱۸ ماه تا انتخابات آینده مجلس فرصت دارید. فرصتی که همچنان دست ته ماندههای اصلاح طلب و زنگار گرفتههای اصول گرایی است.
چرا وقت مردم را میگیرید.
چند تا اسم می گفتی وفارغ
این همه حرف مفت یکجا بعید است!!!